confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
=انحراف و گرایش به خوارج= | =انحراف و گرایش به خوارج= | ||
پایان جنگ صفین، آغاز انحراف گروهی به ظاهر [[مسلمان]] به نام [[خوارج]] بود. هستههای نخستین این گروه منحرف که به [[خوارج |خوارج نهروان]] و [[مارقین]] معروف بودند، در زمان | پایان جنگ صفین، آغاز انحراف گروهی به ظاهر [[مسلمان]] به نام [[خوارج]] بود. هستههای نخستین این گروه منحرف که به [[خوارج |خوارج نهروان]] و [[مارقین]] معروف بودند، در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برچیده شد، ولی در زمان امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام) با شعار «لا حکم الا لله» به مرحله ظهور رسید. نام بعضی از سران و افرادی که از اعضای این جنبش بودند در مصادر تاریخی به ثبت رسیده است، ولی در هیچیک از این مصادر، نام شمربن ذیالجوشن در شمار این افراد دیده نشده است. تنها [[شیخ احمد یاسین|شیخ یاسین]] در کتاب ارزشمند «صلح الحسن (علیهالسلام)» چنین نگاشته است: سرکردگان خوارج در کوفه عبارت بودند از: عبداللهبن وهب الراسبی، شیثبن ربعی، عبداللهبن الکواء، الاشعثبن قیس و شمربن ذیالجوشن<ref>صلح الحسن، صص 60 و 70.</ref>. | ||
نویسنده «هدایه الکبری» در روایتی از [[حسن بن علی|امام حسن مجتبی (علیهالسلام)]] چنین نقل میکند: [[حسن بن علی|حسنبن علی (علیهالسلام)]] هنگام وفات به برادرش [[امام حسین|حسین(علیهالسلام)]] فرمود: «همانا پدرم علی(علیهالسلام) پس از جنگ صفین در خطبهای، خبر [[شهادت]] من و تو را به مردم داد. اشعثبن قیس، پدر جعده ـ قاتل [[حسن بن علی|امام حسن (علیهالسلام)]] ـ که در مجلس بود، برخاست و گفت: اخباری را میگویی که رسول | نویسنده «هدایه الکبری» در روایتی از [[حسن بن علی|امام حسن مجتبی (علیهالسلام)]] چنین نقل میکند: [[حسن بن علی|حسنبن علی (علیهالسلام)]] هنگام وفات به برادرش [[امام حسین|حسین (علیهالسلام)]] فرمود: «همانا پدرم علی (علیهالسلام) پس از جنگ صفین در خطبهای، خبر [[شهادت]] من و تو را به مردم داد. اشعثبن قیس، پدر جعده ـ قاتل [[حسن بن علی|امام حسن (علیهالسلام)]] ـ که در مجلس بود، برخاست و گفت: اخباری را میگویی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم نیز آن را ادعا نکرده است. این علوم را از کجا به دست آوردهای؟ پدرم پاسخ داد: ای آتش بیار معرکه! همانا پسرت، محمدبن اشعث نیز از قاتلان حسین (علیهالسلام) است. به خدا سوگند! شمربن ذیالجوشن و شبثبن ربعی و زبیدی و عمروبن حریث نیز از آنان هستند<ref>هدایه الکبری، ص 184.</ref>.» | ||
آن حضرت، در این خطبه، شماری از خوارج را نام برده و شمر را نیز در ردیف آنان آورده است. شاید مقصود ایشان این بوده است که بگوید شما خوارج که ادعای دینداری دارید، کسانی هستید که فرزند دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را خواهید کشت. | آن حضرت، در این خطبه، شماری از خوارج را نام برده و شمر را نیز در ردیف آنان آورده است. شاید مقصود ایشان این بوده است که بگوید شما خوارج که ادعای دینداری دارید، کسانی هستید که فرزند دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را خواهید کشت. | ||
بعد از آن شمر در شمار اطرافیان معاویه شد. [[شیخ مفید]] در کتاب شریف «الاختصاص» آورده است: معاویه، نامهای برای امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام) فرستاد. حضرت نیز پاسخ آن نامه را نوشت و به دست «طرماحبن عدی طایی» به [[دمشق]] فرستاد. وی پس از آن که به [[شام]] رسید پرسید: فرماندگان معاویه کجایند؟ به او پاسخ دادند: | بعد از آن شمر در شمار اطرافیان معاویه شد. [[شیخ مفید]] در کتاب شریف «الاختصاص» آورده است: معاویه، نامهای برای امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام) فرستاد. حضرت نیز پاسخ آن نامه را نوشت و به دست «طرماحبن عدی طایی» به [[دمشق]] فرستاد. وی پس از آن که به [[شام]] رسید پرسید: فرماندگان معاویه کجایند؟ به او پاسخ دادند: کدامشان را میخواهی؟ گفت: ابوالاعور اسلمی و [[عمرو بن عاص|عمرو عاص]] و شمربن ذیالجوشن و هدیبن محمدبن اشعث کندی را میخواهم<ref> الاختصاص، ص 139؛ بحارالانوار، ج 33، ص 286.</ref>. | ||
در این خبر، شمر با صراحت در شمار متصدیان لشکر معاویه قرار گرفته است و این خود، گواهی روشنی بر روحیه فرصتطلبی اوست. پس از این دوران، شمر با روی آوردن به امویان، بهطور آشکار در صف مخالفان خاندان [[عصمت]] و طهارت (علیهالسلام) قرار گرفت. | در این خبر، شمر با صراحت در شمار متصدیان لشکر معاویه قرار گرفته است و این خود، گواهی روشنی بر روحیه فرصتطلبی اوست. پس از این دوران، شمر با روی آوردن به امویان، بهطور آشکار در صف مخالفان خاندان [[عصمت]] و طهارت (علیهالسلام) قرار گرفت. |