پرش به محتوا

اثنی عشریه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
==دلایل لزوم امامت از دیدگاه امامیه==
==دلایل لزوم امامت از دیدگاه امامیه==


برخى از ادله اماميه بر امامت [[خاندان عترت]] عبارت است از:
برخى از ادله اماميه بر امامت [[خاندان عترت]] عبارت است از:
1- وجوب [[عصمت]] در امام: زيرا اگر امام معصوم نباشد اطمينان به وى در ابلاغ احكام سلب مى‏ شود، به علاوه ممكن است در امامت و زعامت مسلمين بر خلاف عدالت رفتار نمايد.
1- وجوب [[عصمت]] در امام: زيرا اگر امام معصوم نباشد اطمينان به وى در ابلاغ احكام سلب مى‏ شود، به علاوه ممكن است در امامت و زعامت مسلمين بر خلاف عدالت رفتار نمايد.
2- نصب امام به واسطه رفع فتنه و اختلاف است و چنانچه امام را مردم تعيين كنند اين اختلاف تشديد مى ‏يابد.
2- نصب امام به واسطه رفع فتنه و اختلاف است و چنانچه امام را مردم تعيين كنند اين اختلاف تشديد مى ‏يابد.
خط ۵۲: خط ۵۲:
منسوب به ششمين امام شيعه حضرت امام صادق (ع) است، چون دوره زندگانى آن حضرت مصادف با اواخر دوره [[بنى اميه]] و اوايل روزگار بنى عباس بود به سبب اختلافى كه امويان با عباسيان داشتند كمتر مزاحم شيعه اماميه مى ‏شدند، مضافا بر اين كه عمر امام صادق (ع) بعد از امام على بن أبي طالب (ع) از ديگر ائمه (ع) طولانى‏ تر بود. آن حضرت در مدّت دراز امامت خود موفق شد كه نظم و ترتيبى به وضع شيعه اماميه بدهند و فقه شيعه را تعليم فرمايند، از اين جهت آن حضرت را «حبر الامه»، يعنى دانشمند امت اسلام و «فقيه» آل محمد (ص) خوانده‏ اند. بيشتر احاديث اعتقادى و فقهى شيعه از آن حضرت روايت شد و بدين سبب فقه شيعه را «فقه جعفرى» گفته و مذهب پيروان ايشان را «مذهب جعفرى» نام نهاده‏ اند.
منسوب به ششمين امام شيعه حضرت امام صادق (ع) است، چون دوره زندگانى آن حضرت مصادف با اواخر دوره [[بنى اميه]] و اوايل روزگار بنى عباس بود به سبب اختلافى كه امويان با عباسيان داشتند كمتر مزاحم شيعه اماميه مى ‏شدند، مضافا بر اين كه عمر امام صادق (ع) بعد از امام على بن أبي طالب (ع) از ديگر ائمه (ع) طولانى‏ تر بود. آن حضرت در مدّت دراز امامت خود موفق شد كه نظم و ترتيبى به وضع شيعه اماميه بدهند و فقه شيعه را تعليم فرمايند، از اين جهت آن حضرت را «حبر الامه»، يعنى دانشمند امت اسلام و «فقيه» آل محمد (ص) خوانده‏ اند. بيشتر احاديث اعتقادى و فقهى شيعه از آن حضرت روايت شد و بدين سبب فقه شيعه را «فقه جعفرى» گفته و مذهب پيروان ايشان را «مذهب جعفرى» نام نهاده‏ اند.
در مجلس درس آن حضرت كه در مدينه تشكيل مى ‏شد عده ‏اى از بزرگان اسلام حاضر مى‏ شدند و از محضر آن بزرگوار درك فيض مى ‏نمودند. از مشهورترين شاگردان امام زرارة بن اعين (متوفى در 150 ه) و محمد بن مسلم و ابو بصير و بريد بن معاويه عجلى و فضيل بن يسار و معروف بن خربوذ و جميل بن دراج و عبد اللّه بن مسكان و حماد بن عثمان ... بودند. مهم ترين اختلاف شيعه با اهل سنت و جماعت درباره تعيين جانشين رسول خداست كه شيعيان اماميه آن را به «نصّ جلى و خفى» و اهل تسنن به اختيار امت مى ‏دانند. به جز اين مسأله اساسى، اختلاف شيعه با سنى در بعض مدارك و ادله اجتهاد و نيز در پاره‏اى از قواعد اصول و فروع عبادات و معاملات و نكاح است.
در مجلس درس آن حضرت كه در مدينه تشكيل مى ‏شد عده ‏اى از بزرگان اسلام حاضر مى‏ شدند و از محضر آن بزرگوار درك فيض مى ‏نمودند. از مشهورترين شاگردان امام زرارة بن اعين (متوفى در 150 ه) و محمد بن مسلم و ابو بصير و بريد بن معاويه عجلى و فضيل بن يسار و معروف بن خربوذ و جميل بن دراج و عبد اللّه بن مسكان و حماد بن عثمان ... بودند. مهم ترين اختلاف شيعه با اهل سنت و جماعت درباره تعيين جانشين رسول خداست كه شيعيان اماميه آن را به «نصّ جلى و خفى» و اهل تسنن به اختيار امت مى ‏دانند. به جز اين مسأله اساسى، اختلاف شيعه با سنى در بعض مدارك و ادله اجتهاد و نيز در پاره‏اى از قواعد اصول و فروع عبادات و معاملات و نكاح است.
عمل به «قياس» در نزد شيعه اماميه حرام است ولى در نزد تمامى فرق اهل سنت (به جز خوارج و ظاهريه) مورد قبول مى ‏باشد. در بيشتر مسائل فروع فقه، مذهب شيعه اماميه غالبا با يكى از مذاهب اربعه اهل سنت موافق است، ولى مسائلى نيز وجود دارد كه جزو منفردات اماميه است، گرچه در اكثر اين مسائل نيز يكى از فقهاى صحابه يا تابعين و اتباع، با شيعه موافق‏ اند. حتى بعضى از علماى سنت و جماعت بدين سبب مذهب جعفرى را كنار مذاهب چهارگانه مذهب پنجم شناخته‏ اند و از مسائل مورد اختلاف ايشان با سنت و جماعت «عقد متعه» يا زناشويى موقت و بعضى از مسائل «ارث» و غيره است.
عمل به «قياس» در نزد شيعه اماميه حرام است ولى در نزد تمامى فرق اهل سنت (به جز [[خوارج]] و [[ظاهريه]]) مورد قبول مى ‏باشد. در بيشتر مسائل فروع فقه، مذهب شيعه اماميه غالبا با يكى از مذاهب اربعه اهل سنت موافق است، ولى مسائلى نيز وجود دارد كه جزو منفردات اماميه است، گرچه در اكثر اين مسائل نيز يكى از فقهاى صحابه يا تابعين و اتباع، با شيعه موافق‏ اند. حتى بعضى از علماى سنت و جماعت بدين سبب مذهب جعفرى را كنار مذاهب چهارگانه مذهب پنجم شناخته‏ اند و از مسائل مورد اختلاف ايشان با سنت و جماعت «عقد متعه» يا زناشويى موقت و بعضى از مسائل «ارث» و غيره است.
                        
                        
==بعضى از اعتقادات خاص شيعه اماميه==
==بعضى از اعتقادات خاص شيعه اماميه==


اعتقادات خاص شيعه اماميه كه آنان را از اهل سنت و جماعت ممتاز مى ‏سازد، «امامت و ولايت» حضرت على (ع) و اولاد او كه ائمه معصومين (ع) باشند و «عصمت» انبياء و امامان و «تقيه» و «بداء» و «متعه» است. در اينجا درباره  بداء و متعه و رجعت به اختصار چند سطرى مى ‏نگاريم:
اعتقادات خاص شيعه اماميه كه آنان را از اهل سنت و جماعت ممتاز مى ‏سازد، «امامت و ولايت» حضرت على (ع) و اولاد او كه ائمه معصومين (ع) باشند و «[[عصمت]]» [[انبياء]] و امامان و «[[تقيه]]» و «[[بداء]]» و «[[متعه]]» است. در اينجا درباره  بداء و متعه و [[رجعت]] به اختصار چند سطرى مى ‏نگاريم:


==بداء==  
==بداء==  


عبارت از اين اعتقاد است كه خداوند عالم مشيتش را بر حسب مصالحى تغيير مى‏دهد. به اعتقاد ايشان چون خداوند قادر مطلق است و به نصّ آيه: «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ».( سوره رعدآیه 39) بنابر مصالح (وجودیه) هرگاه بخواهد امرى را مى ‏تواند باطل سازد و به جاى آن امرى ديگر را برقرار نمايد. «بداء» در اين صورت به معنى نسخ است، چنان كه خداوند امامت اسماعيل بن جعفر با بنابر مصالح نسخ فرمود و درباره اسماعيل بداء حاصل شد، چنان كه حضرت صادق (ع) فرموده است: «ما بدا للّه فى شي‏ء كما بدا للّه فى اسماعيل ابنى».
عبارت از اين اعتقاد است كه خداوند عالم مشيتش را بر حسب مصالحى تغيير مى‏ دهد. به اعتقاد ايشان چون خداوند قادر مطلق است و به نصّ آيه: «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ».( سوره رعدآیه 39) بنابر مصالح (وجودیه) هرگاه بخواهد امرى را مى ‏تواند باطل سازد و به جاى آن امرى ديگر را برقرار نمايد. «بداء» در اين صورت به معنى نسخ است، چنان كه خداوند امامت [[اسماعيل بن جعفر]] با بنابر مصالح نسخ فرمود و درباره اسماعيل بداء حاصل شد، چنان كه حضرت صادق (ع) فرموده است: «ما بدا للّه فى شي‏ء كما بدا للّه فى اسماعيل ابنى».


==متعه==  
==متعه==  


به ضم ميم به معنى تمتع و برخوردارى است و آن نكاح منقطع و موقت است كه در اصطلاح عوام شيعه آن را صيغه‏ گويند. در حليت متعه، شيعه اماميه به اين آيه: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً (نساء/ 24) در روايات وارده از اهل بيت و نقل بعض صحابه استناد كنند، علاوه بر آن، متعه در زمان رسول اكرم (ص) تجويز شده است و نسبت به ادعاى نهى و نسخ آن كه در خيبر يا حجة الوداع بوده ترديد است و همين ترديد موجب مى ‏شود كه نهى از آن را «نهى تنزيهى» بدانيم نه «نهى تحريمى» كه موجب نسخ حكم حليت قبلى است.به علاوه كه در شريعت همگانى و همه زمانى اسلام كه مصالح عباد در نظر گرفته شده است تشريع نكاح موقت و متعه مانع از زنا و فساد است. از شرايط «متعه» يكى آن است كه ذكر «مدت» ضمن عقد تمتع لازم است، پس اگر مدّت ذكر نگردد عقد باطل مى ‏شود، به خلاف عقد دائم. دوم ذكر «مهر» در متعه لازم است، پس اگر مهر ذكر نگردد عقد باطل مى ‏شود. سوم در عقد متعه ذكر هر شرط كه مخالف شرع و مجهول نباشد جايز است. چهارم اين كه در متعه طلاق نيست هر وقت مدت تمام شود يا شوهر باقى مدت را ببخشد متعه فسخ مى ‏گردد. پنجم آن كه زن حق نفقه ندارد و ارث نمى‏ برد مگر اين كه در ضمن عقد شرط شده باشد. شيعه اماميه معتقدند كه متعه در زمان رسول خدا (ص) جايز بوده است و پس از او تا دوره خليفه دوم عمر بن الخطاب رواج داشته و عمر آن را منع كرده است.
به ضم ميم به معنى تمتع و برخوردارى است و آن [[نكاح منقطع]] و موقت است كه در اصطلاح عوام شيعه آن را صيغه‏ گويند. در حليت متعه، شيعه اماميه به اين آيه: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً (نساء/ 24) در روايات وارده از اهل بيت و نقل بعض [[صحابه]] استناد كنند، علاوه بر آن، متعه در زمان رسول اكرم (ص) تجويز شده است و نسبت به ادعاى نهى و نسخ آن كه در [[خيبر]] يا [[حجة الوداع]] بوده ترديد است و همين ترديد موجب مى ‏شود كه نهى از آن را «[[نهى تنزيهى]]» بدانيم نه «[[نهى تحريمى]]» كه موجب نسخ حكم حليت قبلى است.به علاوه كه در شريعت همگانى و همه زمانى اسلام كه مصالح عباد در نظر گرفته شده است تشريع نكاح موقت و متعه مانع از [[زنا]] و فساد است. از شرايط «متعه» يكى آن است كه ذكر «مدت» ضمن عقد تمتع لازم است، پس اگر مدّت ذكر نگردد عقد باطل مى ‏شود، به خلاف [[عقد دائم]]. دوم ذكر «مهر» در متعه لازم است، پس اگر مهر ذكر نگردد عقد باطل مى ‏شود. سوم در عقد متعه ذكر هر شرط كه مخالف شرع و مجهول نباشد جايز است. چهارم اين كه در متعه طلاق نيست هر وقت مدت تمام شود يا شوهر باقى مدت را ببخشد متعه فسخ مى ‏گردد. پنجم آن كه زن حق [[نفقه]] ندارد و [[ارث]] نمى‏ برد مگر اين كه در ضمن عقد شرط شده باشد. شيعه اماميه معتقدند كه متعه در زمان رسول خدا (ص) جايز بوده است و پس از او تا دوره [[خليفه دوم عمر بن الخطاب]] رواج داشته و عمر آن را منع كرده است.


==رجعت==
==رجعت==


به فتح راء اعتقاد شيعه است به بازگشتن بعضى از مردگان (ما حض الايمان و ما حض الكفر) و نيز بعض مظلومين پيش از قيامت و انتقام گرفتن آنان از ظالمين خود بدين معنى كه ايشان ديگرباره به دنيا باز مى‏ گردند و زندگى را از سر مى‏ گيرند و اين امر پس از ظهور حضرت مهدى (عج) واقع خواهد شد. درباره رجعت به آياتى از قرآن استدلال كنند و «اصحاب كهف» را كه پس از سيصد سال خواب، خداوند آنان را زنده كرد و به دنيا بازگردانيد مثال آورند.بعضى از اختلافات در اعمال مذهبى بين شيعيان و سنيان: اعمال مذهبى شيعه اماميه دوازده امامى فرق زيادى با اعمال مذهب سنى ندارد. روزه و حج در هر دو يكى است، امّا در بعض مسائل نماز و آداب وضو اختلاف دارند و در اذان و اقامه؛ «اشهد انّ عليّا ولى اللّه» را تبركا (نه بعنوان جزء) و «حىّ على الصلاة» را جزو فصول اذان و اقامه دانند. چهار سوره‏ اى را كه در آن «آيه سجده» است در نماز نخوانند و فقاع را مثل مى(شراب) حرام دانند و گوشت خر را مكروه شمرند. نكاح بى‏ گواه را روا بينند امّا طلاق بى ‏گواه عادل را روا ندانند و به ظاهر اين آيه احتجاج كنند:«فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ ...» (سوره طلاق آیه 2) و گويند: خداى تعالى شاهد گرفتن بر طلاق را شرط كرد نه بر نكاح و سه طلاق را كه در يك مجلس دهند جايز ندانند و گويند: «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ ...» (سوره بقره آیه  229) در نماز ميت پنج تكبير گويند و از اين گونه اختلافات جزئى در فروع بين ايشان و اهل سنت و جماعت بسيار است.
به فتح راء اعتقاد شيعه است به بازگشتن بعضى از مردگان (ما حض الايمان و ما حض الكفر) و نيز بعض مظلومين پيش از [[قيامت]] و انتقام گرفتن آنان از ظالمين خود بدين معنى كه ايشان ديگرباره به دنيا باز مى‏ گردند و زندگى را از سر مى‏ گيرند و اين امر پس از ظهور [[حضرت مهدى (عج)]] واقع خواهد شد. درباره رجعت به آياتى از قرآن استدلال كنند و «[[اصحاب كهف]]» را كه پس از سيصد سال خواب، خداوند آنان را زنده كرد و به دنيا بازگردانيد مثال آورند.بعضى از اختلافات در اعمال مذهبى بين شيعيان و سنيان: اعمال مذهبى شيعه اماميه دوازده امامى فرق زيادى با اعمال مذهب سنى ندارد. روزه و حج در هر دو يكى است، امّا در بعض مسائل نماز و آداب [[وضو]] اختلاف دارند و در [[اذان]] و [[اقامه]]؛ «اشهد انّ عليّا ولى اللّه» را تبركا (نه بعنوان جزء) و «حىّ على الصلاة» را جزو فصول اذان و اقامه دانند. چهار سوره‏ اى را كه در آن «آيه سجده» است در نماز نخوانند و [[فقاع]] را مثل [[مى]](شراب) حرام دانند و گوشت خر را [[مكروه]] شمرند. [[نكاح]] بى‏ گواه را روا بينند امّا [[طلاق]] بى ‏گواه عادل را روا ندانند و به ظاهر اين آيه احتجاج كنند:«فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ ...» (سوره طلاق آیه 2) و گويند: خداى تعالى شاهد گرفتن بر طلاق را شرط كرد نه بر نكاح و سه طلاق را كه در يك مجلس دهند جايز ندانند و گويند: «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ ...» <ref>[[سوره بقره]] آیه  229</ref> در [[نماز ميت]] پنج تكبير گويند و از اين گونه اختلافات جزئى در فروع بين ايشان و اهل سنت و جماعت بسيار است.
امّا اصول عقايد شيعيان توحيد و نبوت و معاد و عدل و امامت است. شيعه اماميه صفت عدالت  را ذاتى حضرت حق مى‏ داند و مبناى آن را بر «عقل» مى‏شناسد نه بر مشيت، «امامت» اصل اساسى است كه شيعه را از سنّى جدا مى‏ كند. بنابر اعتقاد شيعه، وحى يك صورت بيرونى و ظاهرى  دارد و يك جنبه درونى و باطنى كه پيغمبر (ص) اسلام از هر دو جنبه درحد كمال آگاهى داشت چه در آن واحد هم نبى بود و هم ولىّ.
امّا اصول عقايد شيعيان [[توحيد]] و [[نبوت]] و [[معاد]] و [[عدل]] و [[امامت]] است. شيعه اماميه صفت عدالت  را ذاتى حضرت حق مى‏ داند و مبناى آن را بر «عقل» مى ‏شناسد نه بر مشيت، «امامت» اصل اساسى است كه شيعه را از سنّى جدا مى‏ كند. بنابر اعتقاد شيعه، وحى يك صورت بيرونى و ظاهرى  دارد و يك جنبه درونى و باطنى كه پيغمبر (ص) اسلام از هر دو جنبه درحد كمال آگاهى داشت چه در آن واحد هم نبى بود و هم ولىّ.
نبوت وظيفه ظاهرى پيغمبر يعنى رسانيدن وحى الهى به مردم بود و ولايت وظيفه باطنى يعنى آشكار ساختن معنى دين. با رحلت پيغمبر (ص) دوره پيامبرى به پايان رسيد امّا دوره «ولايت» در شخص امام ادامه يافت. امام كسى است كه وظيفه ولايت را بر عهده دارد و آن وظيفه به سه چيز تعلق مى‏ گيرد: حكومت بر جامعه اسلامى، بيان مسائل فقهى و دينى و رهبرى روحانى كه مردم را به درك معانى باطن هدايت مى‏ فرمايد.به دليل اين سه وظيفه الهى برگزيدن امام از طرف مردم جايز نيست، اين رهبر روحانى را بايد خداوند تعيين كند و او امام معصومى است كه الهام گرفته از غيب بوده به رهبرى مردم مى‏ پردازد. اما قطب رحاى عالم امكان و ضامن حفظ و بقاى شريعت است با اين همه حضرت مهدى (عج) از چشم ظاهر مردمان پنهان است و ظهور نخواهد كرد مگر در آخر الزمان. در نظر شيعه امام غايب ادامه شخصيت و بركت پيغمبر است و به وسيله او است كه قرآن محفوظ مى ‏ماند و بى‏ ظهور او حكومت دنيوى ناقص است، و تنها با ظهور دگرباره او است كه وضع كمال مطلوب مبتنى بر «عدل الهى» كه اسلام در تعاليم خود بر آن تكيه مى‏كند برقرار خواهد شد.
نبوت وظيفه ظاهرى پيغمبر يعنى رسانيدن وحى الهى به مردم بود و ولايت وظيفه باطنى يعنى آشكار ساختن معنى دين. با رحلت پيغمبر (ص) دوره پيامبرى به پايان رسيد امّا دوره «ولايت» در شخص امام ادامه يافت. امام كسى است كه وظيفه ولايت را بر عهده دارد و آن وظيفه به سه چيز تعلق مى‏ گيرد: حكومت بر جامعه اسلامى، بيان مسائل فقهى و دينى و رهبرى روحانى كه مردم را به درك معانى باطن هدايت مى‏ فرمايد.به دليل اين سه وظيفه الهى برگزيدن امام از طرف مردم جايز نيست، اين رهبر روحانى را بايد خداوند تعيين كند و او امام معصومى است كه الهام گرفته از غيب بوده به رهبرى مردم مى‏ پردازد. اما قطب رحاى عالم امكان و ضامن حفظ و بقاى شريعت است با اين همه حضرت مهدى (عج) از چشم ظاهر مردمان پنهان است و ظهور نخواهد كرد مگر در [[آخر الزمان]]. در نظر شيعه امام غايب ادامه شخصيت و بركت پيغمبر است و به وسيله او است كه قرآن محفوظ مى ‏ماند و بى‏ ظهور او حكومت دنيوى ناقص است، و تنها با ظهور دگرباره او است كه وضع كمال مطلوب مبتنى بر «[[عدل الهى]]» كه اسلام در تعاليم خود بر آن تكيه مى‏ كند برقرار خواهد شد.


==شيعه اماميه در ايران==
==شيعه اماميه در ايران==


مذهب شيعه اماميه اثنى‏عشريه تا پيش از صفويه در ايران غير رسمى بود و مذهب اقليت به شمار مى‏ رفت. كوشش سلاطين آل بويه كه در قرن چهارم هجرى بر بعضى از ولايات ايران فرمان روايى داشتند و معتقد به مذهب شيعه اماميه بودند و در رسمى ساختن آن مذهب به علت مخالفت خلفاى بغداد كه نفوذ دينى و سياسى بسيار در ايران داشتند به جايى نرسيد. بعد از سقوط خلافت بغداد به دست هلاكوى مغول در 656 هجرى، يكى از ايلخانان مغول به نام سلطان محمد خدابنده موقتا مذهب شيعه اماميه را پذيرفت و در سكه و خطبه نام ائمه شيعه را نقش و ذكر نمود، ولى باز رسمى شدن آن مذهب عقيم ماند. ليكن شيعه در پرده دامنه نفوذ خود را بين مردم شهرهاى ايران هر روز گسترده ‏تر مى ‏ساخت تا اين كه خانواده‏ اى شيعى مذهب به نام سربداران در اواسط قرن هشتم هجرى توانست كه حكومتى اثنى عشرى در شهر سبزوار كه اكثر مردم آن شيعه بودند تأسيس نمايند و نيز سادات مرعشى حكومت شيعى در مازندران تشكيل دادند.جهانشاه از شاهان قراقويونلو كه در قرن نهم هجرى در آذربايجان حكومت مى‏كردند به شيعه بودن خود افتخار مى ‏نمود. پيش از ظهور صفويه بعضى از شهرهاى ايران چون قم و كاشان و سبزوار معروف به شهرهاى شيعه‏ نشين بودند و اكثر مردم آنها به آن مذهب اعتقاد داشتند. شاه اسماعيل صفوى كه به دست عدّه‏اى از صوفيان قزلباش كه مذهب شيعه داشتند روى كار آمده بود و در سال نهصد و هفت هجرى بر تخت سلطنت ايران جلوس كرد و على ‏رغم سلطان سليم پادشاه نيرومند عثمانى كه به بهانه ادعاى خلافت اسلام قصد حكومت بر مسلمانان ايران و بلعيدن اين كشور را داشت، از همان آغاز پادشاهى رسميت مذهب شيعه را به جاى طريق سنت و جماعت اعلام نمود و اعلاى لواى اين مذهب را سياست دولت خود قرار داد و گفتن «اشهد ان عليا ولى اللّه» و «حى على خير العمل» را در اذان و اقامه عملى ساخت. اكثر سنيان ايران كه از بيم شمشير شاه اسماعيل چاره‏اى جز تسليم نداشتند طوعا يا كرها آن مذهب را پذيرفتند و در اندك مدتى مذهب شيعه اثنى عشرى بيشتر ولايات ايران را فرا گرفت و از آن زمان تا كنون كه قريب پانصد سال مى‏ گذرد شيعه جعفرى اثنى عشرى مذهب رسمى دولت و ملّت ايران است. صفويه پس از رسميت دادن مذهب شيعه اثنى عشرى براى اين كه معارف جديدى جانشين معارف قديم سنّى كرده باشند در صدد برآمدند كه فقهايى را از جبل لبنان كه در آن روزگار مهد معارف شيعه بود و يا از احساء و بحرين كه در ساحل غربى خليج فارس قرار داشت براى تعليم و تتبع فقه و كلام شيعه به ايران دعوت كنند و علمايى چون شيخ حرّ و بهاء الدّين عاملى به ايران روى نهادند و امثال علامه مجلسى از شاگردان ايشان به شمار مى‏ روند.
مذهب شيعه اماميه اثنى ‏عشريه تا پيش از [[صفويه]] در ايران غير رسمى بود و مذهب اقليت به شمار مى‏ رفت. كوشش سلاطين [[آل بويه]] كه در قرن چهارم هجرى بر بعضى از ولايات ايران فرمان روايى داشتند و معتقد به مذهب شيعه اماميه بودند و در رسمى ساختن آن مذهب به علت مخالفت خلفاى [[بغداد]] كه نفوذ دينى و سياسى بسيار در ايران داشتند به جايى نرسيد. بعد از سقوط خلافت بغداد به دست [[هلاكو خان مغول]] در 656 هجرى، يكى از ايلخانان مغول به نام [[سلطان محمد خدابنده]] موقتا مذهب شيعه اماميه را پذيرفت و در سكه و خطبه نام ائمه شيعه را نقش و ذكر نمود، ولى باز رسمى شدن آن مذهب عقيم ماند. ليكن شيعه در پرده دامنه نفوذ خود را بين مردم شهرهاى ايران هر روز گسترده ‏تر مى ‏ساخت تا اين كه خانواده‏ اى شيعى مذهب به نام [[سربداران]] در اواسط قرن هشتم هجرى توانست كه حكومتى اثنى عشرى در شهر [[سبزوار]] كه اكثر مردم آن شيعه بودند تأسيس نمايند و نيز [[سادات مرعشى]] حكومت شيعى در [[مازندران]] تشكيل دادند.جهانشاه از شاهان قراقويونلو كه در قرن نهم هجرى در [[آذربايجان]] حكومت مى‏ كردند به شيعه بودن خود افتخار مى ‏نمود. پيش از ظهور صفويه بعضى از شهرهاى ايران چون [[قم]] و [[كاشان]] و [[سبزوار]] معروف به شهرهاى شيعه‏ نشين بودند و اكثر مردم آنها به آن مذهب اعتقاد داشتند. [[شاه اسماعيل صفوى]] كه به دست عدّه‏اى از [[صوفيان قزلباش]] كه مذهب شيعه داشتند روى كار آمده بود و در سال نهصد و هفت هجرى بر تخت سلطنت ايران جلوس كرد و على ‏رغم [[سلطان سليم]] پادشاه نيرومند عثمانى كه به بهانه ادعاى خلافت اسلام قصد حكومت بر مسلمانان ايران و بلعيدن اين كشور را داشت، از همان آغاز پادشاهى رسميت مذهب شيعه را به جاى طريق سنت و جماعت اعلام نمود و اعلاى لواى اين مذهب را سياست دولت خود قرار داد و گفتن «اشهد ان عليا ولى اللّه» و «حى على خير العمل» را در اذان و اقامه عملى ساخت. اكثر سنيان ايران كه از بيم شمشير شاه اسماعيل چاره‏ اى جز تسليم نداشتند، طوعا يا كرها آن مذهب را پذيرفتند و در اندك مدتى مذهب شيعه اثنى عشرى بيشتر ولايات [[ايران]] را فرا گرفت و از آن زمان تا كنون كه قريب پانصد سال مى‏ گذرد شيعه جعفرى اثنى عشرى مذهب رسمى دولت و ملّت ايران است. صفويه پس از رسميت دادن مذهب شيعه اثنى عشرى براى اين كه معارف جديدى جانشين معارف قديم سنّى كرده باشند در صدد برآمدند كه فقهايى را از جبل [[لبنان]] كه در آن روزگار مهد معارف شيعه بود و يا از [[احساء]] و [[بحرين]] كه در ساحل غربى [[خليج فارس]] قرار داشت براى تعليم و تتبع [[فقه]] و [[كلام شيعه]] به ايران دعوت كنند و علمايى چون [[شيخ حرّ عاملی]] و [[بهاء الدّين عاملى]] به ايران روى نهادند و امثال [[علامه مجلسى]] از شاگردان ايشان به شمار مى‏ روند.
<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 24 با ویرایش مختصر </ref>
<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372  شمسی، چاپ دوم، ص 24 با ویرایش مختصر </ref>


confirmed
۵٬۹۰۷

ویرایش