پرش به محتوا

روزه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ اوت ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ك' به 'ک'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
خط ۱۵: خط ۱۵:
==روزه==
==روزه==


روزه، منسوب به روز است. در لغت و اصطلاح به معناى پرهیز از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات از طلوع صبح تا غروب  <ref>لغت‌نامه، ج 8 ، ص 12363، «روزه»؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 5</ref> . همراه نیت دانسته شده است . <ref>مسالك الافهام، شهيد، ج 2، ص 6؛ جامع المدارك، ج 2، ص 140</ref>.
روزه، منسوب به روز است. در لغت و اصطلاح به معناى پرهیز از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات از طلوع صبح تا غروب  <ref>لغت‌نامه، ج 8 ، ص 12363، «روزه»؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 5</ref> . همراه نیت دانسته شده است . <ref>مسالک الافهام، شهيد، ج 2، ص 6؛ جامع المدارک، ج 2، ص 140</ref>.


برخى آن را به خوددارى از کارهایى ویژه در زمان خاص ا<ref>لمغنى، ج 3، ص 3.</ref> با شرایط مخصوص  <ref>تحرير الاحكام، ج 1، ص 449؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 75</ref>. و از سوى افرادى معیّن <ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 54 ؛ المجموع، ج 6، ص 247.</ref> تعریف کرده‌اند.
برخى آن را به خوددارى از کارهایى ویژه در زمان خاص ا<ref>لمغنى، ج 3، ص 3.</ref> با شرایط مخصوص  <ref>تحرير الاحکام، ج 1، ص 449؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 75</ref>. و از سوى افرادى معیّن <ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 54 ؛ المجموع، ج 6، ص 247.</ref> تعریف کرده‌اند.


در عربى به آن « [[صوم]] » گفته مى‌شود که در لغت به معناى خوددارى کردن است . <ref>تاج العروس، ج 17، ص 423؛ لسان العرب، ج 12، ص 350، «صوم»</ref>. در وجه نامگذارى‌اش به « صوم » گفته شده که روزه‌دار از خوردن، آشامیدن و اعمالى دیگر امساک مى‌کند . <ref>لسان العرب، ج 12، ص 351.</ref> روزه از جهت نوع و زمان امساک به گونه‌هاى شرعى، وصال و سکوت قسمت مى‌شود: روزه شرعى، امساک از مفطرات از صبح تا غروب خورشید است. <ref>نك: سلسلة الينابيع، ج 6، ص 268؛ مستند العروه، خويى، ج 1، ص 391، «كتاب الصوم»</ref>.
در عربى به آن « [[صوم]] » گفته مى‌شود که در لغت به معناى خوددارى کردن است . <ref>تاج العروس، ج 17، ص 423؛ لسان العرب، ج 12، ص 350، «صوم»</ref>. در وجه نامگذارى‌اش به « صوم » گفته شده که روزه‌دار از خوردن، آشامیدن و اعمالى دیگر امساک مى‌کند . <ref>لسان العرب، ج 12، ص 351.</ref> روزه از جهت نوع و زمان امساک به گونه‌هاى شرعى، وصال و سکوت قسمت مى‌شود: روزه شرعى، امساک از مفطرات از صبح تا غروب خورشید است. <ref>نک: سلسلة الينابيع، ج 6، ص 268؛ مستند العروه، خويى، ج 1، ص 391، «کتاب الصوم»</ref>.




روزه متعارف میان مسلمانان و موضوع اصلى بحث در این مقاله همین قسم از روزه است.
روزه متعارف میان مسلمانان و موضوع اصلى بحث در این مقاله همین قسم از روزه است.


در روزه وصال، شخص روزه‌دار افزون بر روز در شب نیز از خوردن و آشامیدن خوددارى و تنها به خوردن در سحر بسنده مى‌کند .<ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 507 ؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 512</ref> .این معنا در روایات پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام نیز آمده است .<ref>الكافى، ج 4، ص 95 - 96؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 172.</ref>
در روزه وصال، شخص روزه‌دار افزون بر روز در شب نیز از خوردن و آشامیدن خوددارى و تنها به خوردن در سحر بسنده مى‌کند .<ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 507 ؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 512</ref> .این معنا در روایات پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام نیز آمده است .<ref>الکافى، ج 4، ص 95 - 96؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 172.</ref>




برخى گفته‌اند که در روزه وصال، شخص دو  <ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 507 ؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 79؛ البحر الرائق، ج 2، ص 451.</ref> یا چند روز (12)<ref>المجموع، ج 6، ص 357؛ معجم لغة الفقهاء، ص 278.</ref> پیاپى از خوردن چیزى امتناع مى‌کند. برخى این عمل را از اختصاصات پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله دانسته‌اند . <ref>كشاف القناع، ج 2، ص 396؛ جواهرالكلام، ج 29، ص127 - 128.</ref>در روزه سکوت، شخص نیت مى‌کند که در روز با کسى سخن نگوید .<ref>) مستند الشيعه، ج 10، ص 511 ؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 662.</ref>
برخى گفته‌اند که در روزه وصال، شخص دو  <ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 507 ؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 79؛ البحر الرائق، ج 2، ص 451.</ref> یا چند روز (12)<ref>المجموع، ج 6، ص 357؛ معجم لغة الفقهاء، ص 278.</ref> پیاپى از خوردن چیزى امتناع مى‌کند. برخى این عمل را از اختصاصات پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله دانسته‌اند . <ref>کشاف القناع، ج 2، ص 396؛ جواهرالکلام، ج 29، ص127 - 128.</ref>در روزه سکوت، شخص نیت مى‌کند که در روز با کسى سخن نگوید .<ref>) مستند الشيعه، ج 10، ص 511 ؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 662.</ref>




خط ۳۶: خط ۳۶:




قرآن از روزه با واژه‌ها و تعبیرهاى گوناگون یاد کرده است؛ از جمله 1. از « صوم » و مشتقات آن 13 بار که در بیشتر آیات مراد از آن روزه شرعى در اسلام یعنى امساک از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات است؛ مانند « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ » ( بقره / 2، 183 )، « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ »، ( بقره / 2، 185 ) یک آیه درباره روزه سکوت است: « اِنّى نَذَرتُ لِلرَّحمـنِ صَومـًا فَلَن اُکَلِّمَ الیَومَ اِنسیـّا ». ( مریم / 19، 26 ) 2. سائحون که در لغت به معناى جهانگردان است .<ref>مفردات، ص 246، «ساح»؛ تاج العروس، ج 4، ص98 - 99، «سيح».</ref> در برخى آیات مانند « الحـمِدونَ السـّحونَ » ( توبه / 9، 112 ) به روزه تفسیر شده <ref>جامع البيان، ج 11، ص 51 ؛ مجمع البيان، ج 5 ، ص 13.</ref>) که در روایات اسلامى نیز آمده است .<ref>الكافى، ج 5، ص 15؛ تهذيب، ج 6، ص 130؛ كنزالعمال، ج 2، ص 7.</ref> روزه‌دار سائح خوانده شده، چون هر دو در حال حرکت‌اند، جهانگردان در زمین و روزه‌داران در طاعت الهى و درجات و مقامات معنوى .<ref>نك: التفسير الكبير، ج 16، ص 203.</ref>برخى سائح را روزه‌دارى دانسته‌اند که گوش، چشم، زبان و دیگر جوارح خود را از حرام باز مى‌دارد . <ref>مفردات، ص 246.</ref>
قرآن از روزه با واژه‌ها و تعبیرهاى گوناگون یاد کرده است؛ از جمله 1. از « صوم » و مشتقات آن 13 بار که در بیشتر آیات مراد از آن روزه شرعى در اسلام یعنى امساک از خوردن و آشامیدن و دیگر مفطرات است؛ مانند « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ » ( بقره / 2، 183 )، « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ »، ( بقره / 2، 185 ) یک آیه درباره روزه سکوت است: « اِنّى نَذَرتُ لِلرَّحمـنِ صَومـًا فَلَن اُکَلِّمَ الیَومَ اِنسیـّا ». ( مریم / 19، 26 ) 2. سائحون که در لغت به معناى جهانگردان است .<ref>مفردات، ص 246، «ساح»؛ تاج العروس، ج 4، ص98 - 99، «سيح».</ref> در برخى آیات مانند « الحـمِدونَ السـّحونَ » ( توبه / 9، 112 ) به روزه تفسیر شده <ref>جامع البيان، ج 11، ص 51 ؛ مجمع البيان، ج 5 ، ص 13.</ref>) که در روایات اسلامى نیز آمده است .<ref>الکافى، ج 5، ص 15؛ تهذيب، ج 6، ص 130؛ کنزالعمال، ج 2، ص 7.</ref> روزه‌دار سائح خوانده شده، چون هر دو در حال حرکت‌اند، جهانگردان در زمین و روزه‌داران در طاعت الهى و درجات و مقامات معنوى .<ref>نک: التفسير الکبير، ج 16، ص 203.</ref>برخى سائح را روزه‌دارى دانسته‌اند که گوش، چشم، زبان و دیگر جوارح خود را از حرام باز مى‌دارد . <ref>مفردات، ص 246.</ref>


بعضى گفته‌اند: مراد کسانى‌اند که روزه واجب را به جاى آورده یا بر روزه مداومت دارند .<ref>لسان العرب، ج 2، ص 493؛ تاج العروس، ج 4، ص 98، «سيح»</ref>.3. صبر که در اصل به معناى بازداشتن نفس است .<ref>الصحاح، ج 2، ص 706؛ لسان العرب، ج4، ص 438، «صبر».</ref> در آیه « واستَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ » ( بقره / 2، 45، 153 ) بر پایه تفسیرى، مراد از آن روزه است. <ref>جامع البيان، ج 1، ص 370؛ فقه القرآن، ج 1، ص 174.</ref> در روایات اهل بیت علیهم‌السلام نیز صبر در آیه به روزه تفسیر شده است .(26)<ref>من لا يحضره‌الفقيه، ج 2، ص 76؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 408.</ref> ماه رمضان نیز ماه صبر خوانده شده است .<ref>مسند احمد، ج 2، ص 384؛ الكافى، ج 4، ص 66؛ زبدة البيان، ص 129.</ref> روزه را صبر نامیده‌اند، زیرا روزه‌دار بر گرسنگى و تشنگى شکیبایى مى‌کند .<ref>زبدة البيان، ص128 - 129؛ لسان العرب، ج 4، ص 43؛ تاج العروس، ج 7، ص 75، «صبر».</ref>
بعضى گفته‌اند: مراد کسانى‌اند که روزه واجب را به جاى آورده یا بر روزه مداومت دارند .<ref>لسان العرب، ج 2، ص 493؛ تاج العروس، ج 4، ص 98، «سيح»</ref>.3. صبر که در اصل به معناى بازداشتن نفس است .<ref>الصحاح، ج 2، ص 706؛ لسان العرب، ج4، ص 438، «صبر».</ref> در آیه « واستَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ » ( بقره / 2، 45، 153 ) بر پایه تفسیرى، مراد از آن روزه است. <ref>جامع البيان، ج 1، ص 370؛ فقه القرآن، ج 1، ص 174.</ref> در روایات اهل بیت علیهم‌السلام نیز صبر در آیه به روزه تفسیر شده است .(26)<ref>من لا يحضره‌الفقيه، ج 2، ص 76؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 408.</ref> ماه رمضان نیز ماه صبر خوانده شده است .<ref>مسند احمد، ج 2، ص 384؛ الکافى، ج 4، ص 66؛ زبدة البيان، ص 129.</ref> روزه را صبر نامیده‌اند، زیرا روزه‌دار بر گرسنگى و تشنگى شکیبایى مى‌کند .<ref>زبدة البيان، ص128 - 129؛ لسان العرب، ج 4، ص 43؛ تاج العروس، ج 7، ص 75، «صبر».</ref>




خط ۴۶: خط ۴۶:
==پیشینه روزه==
==پیشینه روزه==


روزه افزون بر مسلمانان، بر امت‌هاى گذشته نیز واجب بوده است: « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم ». ( بقره / 2، 183 ) به باور برخى آیه مى‌رساند که روزه در میان پیروان همه شرایع از زمان آدم علیه السلام بوده است .<ref>لكشاف، ج 1، ص 334؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 76؛ جوامع الجامع، ج 1، ص 182</ref>.
روزه افزون بر مسلمانان، بر امت‌هاى گذشته نیز واجب بوده است: « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم ». ( بقره / 2، 183 ) به باور برخى آیه مى‌رساند که روزه در میان پیروان همه شرایع از زمان آدم علیه السلام بوده است .<ref>لکشاف، ج 1، ص 334؛ التفسير الکبير، ج 5 ، ص 76؛ جوامع الجامع، ج 1، ص 182</ref>.


روایات اسلامى و متونى از کتب مقدس نیز این دیدگاه را تأیید مى‌کنند. پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود که پس از خوردن آدم علیه السلام از درخت ممنوع و ماندن اثر آن به مدت 30 روز در بدن آن حضرت، خدا بر او و ذریه‌اش واجب کرد که 30 روز از خوردن و آشامیدن خوددارى کنند .<ref>علل الشرايع، ج 2، ص 379؛ من لا يحضره الفقيه، ج ، ص 74.</ref>
روایات اسلامى و متونى از کتب مقدس نیز این دیدگاه را تأیید مى‌کنند. پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود که پس از خوردن آدم علیه السلام از درخت ممنوع و ماندن اثر آن به مدت 30 روز در بدن آن حضرت، خدا بر او و ذریه‌اش واجب کرد که 30 روز از خوردن و آشامیدن خوددارى کنند .<ref>علل الشرايع، ج 2، ص 379؛ من لا يحضره الفقيه، ج ، ص 74.</ref>




على علیه السلام نیز فرمود آدم علیه السلام نخستین روزه‌دار بوده است .<ref>الصافى، ج 1، ص 218؛ الكشاف، ج 1، ص 334.</ref>
على علیه السلام نیز فرمود آدم علیه السلام نخستین روزه‌دار بوده است .<ref>الصافى، ج 1، ص 218؛ الکشاف، ج 1، ص 334.</ref>




خط ۵۷: خط ۵۷:




در روایتى دیگر از روزه گرفتن همه روزهاى سال جز عید فطر و قربان، از سوى حضرت نوح، روزه نصف ایام عمر از سوى حضرت داود علیه السلام و روزه سه روز از هر ماه از سوى حضرت ابراهیم علیه السلام سخن رفته است .<ref>سنن ابن ماجه، ج 1، ص 547 ؛ مستدرك الوسائل، ج ، ص 517 ؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 411</ref>.
در روایتى دیگر از روزه گرفتن همه روزهاى سال جز عید فطر و قربان، از سوى حضرت نوح، روزه نصف ایام عمر از سوى حضرت داود علیه السلام و روزه سه روز از هر ماه از سوى حضرت ابراهیم علیه السلام سخن رفته است .<ref>سنن ابن ماجه، ج 1، ص 547 ؛ مستدرک الوسائل، ج ، ص 517 ؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 411</ref>.




بر پایه حدیثى دیگر، حضرت داود علیه السلام یک روز را روزه و روز دیگر را افطار مى‌کرد و حضرت سلیمان علیه السلام سه روز آغازین، میانه و پایان هر ماه را روزه مى‌گرفت و حضرت عیسى علیه السلام همه روزها را روزه بود و حضرت مریم علیهاالسلام دو روز را روزه مى‌گرفت و یک روز را افطار مى‌کرد .<ref>وسائل الشيعه، ج 10، ص 439؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 410.</ref>
بر پایه حدیثى دیگر، حضرت داود علیه السلام یک روز را روزه و روز دیگر را افطار مى‌کرد و حضرت سلیمان علیه السلام سه روز آغازین، میانه و پایان هر ماه را روزه مى‌گرفت و حضرت عیسى علیه السلام همه روزها را روزه بود و حضرت مریم علیهاالسلام دو روز را روزه مى‌گرفت و یک روز را افطار مى‌کرد .<ref>وسائل الشيعه، ج 10، ص 439؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 410.</ref>


بر اساس روایتى از حضرت موسى علیه السلام از خدا در مورد پاداش روزه ماه رمضان پرسش شده است .<ref>مستدرك الوسائل، ج 7، ص 485</ref>. در تورات نیز از اقامت 40 شبانه روز حضرت موسى علیه السلام بى اینکه آب و غذایى خورد، یاد شده است .<ref>كتاب مقدس، سفر تثنيه: 9: 9.</ref>
بر اساس روایتى از حضرت موسى علیه السلام از خدا در مورد پاداش روزه ماه رمضان پرسش شده است .<ref>مستدرک الوسائل، ج 7، ص 485</ref>. در تورات نیز از اقامت 40 شبانه روز حضرت موسى علیه السلام بى اینکه آب و غذایى خورد، یاد شده است .<ref>کتاب مقدس، سفر تثنيه: 9: 9.</ref>


افزون بر این، پیروان شریعت موسى علیه السلام نیز هنگام توبه و تضرع به درگاه الهى روزه مى‌گرفتند، تا از این رهگذر به گناهان خود اعتراف کنند و رضایت خدا را به دست آورند .<ref>قاموس كتاب مقدس، ص 428.</ref>
افزون بر این، پیروان شریعت موسى علیه السلام نیز هنگام توبه و تضرع به درگاه الهى روزه مى‌گرفتند، تا از این رهگذر به گناهان خود اعتراف کنند و رضایت خدا را به دست آورند .<ref>قاموس کتاب مقدس، ص 428.</ref>




بر پایه نقل برخى منابع، در روزگار کنونى نیز روزه در میان متدینان از یهود وجود دارد .<ref>مقارنة الاديان، ص 150.</ref> در انجیل نیز هست که حضرت عیسى علیه السلام 40 شبانه‌روز روزه گرفت ؛<ref>كتاب مقدس، متى، 4: 2.</ref>
بر پایه نقل برخى منابع، در روزگار کنونى نیز روزه در میان متدینان از یهود وجود دارد .<ref>مقارنة الاديان، ص 150.</ref> در انجیل نیز هست که حضرت عیسى علیه السلام 40 شبانه‌روز روزه گرفت ؛<ref>کتاب مقدس، متى، 4: 2.</ref>


همچنین نقل شده است که شاگردان آن حضرت فراوان روزه مى‌گرفتند .<ref>كتاب مقدس، لوقا، 5: 33 - 35</ref>.در انجیل دستورهایى در مورد روزه و پرهیز از ریا در آن هست .(<ref>كتاب مقدس، متى: 6: 16.</ref>به گزارشى امام صادق علیه السلام فرمود که در انجیل تنها از وجوب روزه بر پیامبران امت‌هاى گذشته یاد شده است .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 99 - 100؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 240.</ref>  
همچنین نقل شده است که شاگردان آن حضرت فراوان روزه مى‌گرفتند .<ref>کتاب مقدس، لوقا، 5: 33 - 35</ref>.در انجیل دستورهایى در مورد روزه و پرهیز از ریا در آن هست .(<ref>کتاب مقدس، متى: 6: 16.</ref>به گزارشى امام صادق علیه السلام فرمود که در انجیل تنها از وجوب روزه بر پیامبران امت‌هاى گذشته یاد شده است .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 99 - 100؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 240.</ref>  


سند این روایت ضعف دارد؛ نیز مخالف با مضمون آیه 183 بقره / 2 است که روزه را بر همه پیشینیان واجب دانسته، پس پذیرفتنى نیست .  <ref>الميزان، ج 2، ص 26</ref>.روزه در میان مجوسیان نیز رایج بوده، به گونه‌اى که به برخى از آنان به جهت روزه گرفتن فراوان، « الصیامیه » ( روزه‌داران ) اطلاق مى‌کردند .<ref>مقارنة الاديان، ص 149.</ref>در همانند بودن روزه پیروان شرایع اختلاف است: به باور برخى، از آیه مذکور فهمیده مى‌شود که روزه پیروان شرایع از همه جهات ـ اعم از وقت روزه و شمار روزهاى واجب ـ همانند هم بوده است . <ref>رسائل المرتضى، ج 2، ص 21 - 22؛ احكام القرآن، ابن عربى، ج 1، ص 74؛ تفسير قرطبى، ج 2، ص 274.</ref>مؤید این دیدگاه، روایتى است که در آن از روزه ماه رمضان در کلام حضرت موسى علیه السلام سخن به میان آمده است .<ref>الامالى، ص 277؛ مستدرك الوسائل، ج 7، ص 485.</ref>
سند این روایت ضعف دارد؛ نیز مخالف با مضمون آیه 183 بقره / 2 است که روزه را بر همه پیشینیان واجب دانسته، پس پذیرفتنى نیست .  <ref>الميزان، ج 2، ص 26</ref>.روزه در میان مجوسیان نیز رایج بوده، به گونه‌اى که به برخى از آنان به جهت روزه گرفتن فراوان، « الصیامیه » ( روزه‌داران ) اطلاق مى‌کردند .<ref>مقارنة الاديان، ص 149.</ref>در همانند بودن روزه پیروان شرایع اختلاف است: به باور برخى، از آیه مذکور فهمیده مى‌شود که روزه پیروان شرایع از همه جهات ـ اعم از وقت روزه و شمار روزهاى واجب ـ همانند هم بوده است . <ref>رسائل المرتضى، ج 2، ص 21 - 22؛ احکام القرآن، ابن عربى، ج 1، ص 74؛ تفسير قرطبى، ج 2، ص 274.</ref>مؤید این دیدگاه، روایتى است که در آن از روزه ماه رمضان در کلام حضرت موسى علیه السلام سخن به میان آمده است .<ref>الامالى، ص 277؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 485.</ref>




بر این اساس، برخى گفته‌اند: یهودیان و مسیحیان نیز 30 روز ماه رمضان را روزه مى‌گرفتند؛ ولى به تدریج زمان و شمار روزهاى این تکلیف را تغییر دادند .<ref>مجمع البيان، ج 2، ص 6؛ احكام القرآن، ابن عربى، ج 1، ص 74 - 75؛ تفسير قرطبى، ج 2، ص 274 - 275.</ref>در روایتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نیز به تغییر روزه ماه رمضان از 30 روز به 50 روز از سوى حاکمان نصارا اشاره شده است .<ref>مجمع الزوائد، ج 3، ص 139؛ كنزالعمال، ج 8 ، ص 483</ref>. به اعتقاد بسیارى از مفسران، مراد آیه تنها مشابهت در اصل تشریع روزه است ؛<ref>نك: التبيان، ج 2، ص 115؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 76؛ الميزان، ج 2، ص 7</ref>.اما خصوصیات روزه آنان، از جهت زمان و عدد روزها، تفاوت داشته است.  
بر این اساس، برخى گفته‌اند: یهودیان و مسیحیان نیز 30 روز ماه رمضان را روزه مى‌گرفتند؛ ولى به تدریج زمان و شمار روزهاى این تکلیف را تغییر دادند .<ref>مجمع البيان، ج 2، ص 6؛ احکام القرآن، ابن عربى، ج 1، ص 74 - 75؛ تفسير قرطبى، ج 2، ص 274 - 275.</ref>در روایتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نیز به تغییر روزه ماه رمضان از 30 روز به 50 روز از سوى حاکمان نصارا اشاره شده است .<ref>مجمع الزوائد، ج 3، ص 139؛ کنزالعمال، ج 8 ، ص 483</ref>. به اعتقاد بسیارى از مفسران، مراد آیه تنها مشابهت در اصل تشریع روزه است ؛<ref>نک: التبيان، ج 2، ص 115؛ التفسير الکبير، ج 5 ، ص 76؛ الميزان، ج 2، ص 7</ref>.اما خصوصیات روزه آنان، از جهت زمان و عدد روزها، تفاوت داشته است.  




خط ۸۴: خط ۸۴:




به گفته برخى حضرت زکریا علیه السلام نیز پس از فرزنددار شدن همسرش، از سوى خدا مأمور شد که سه روز روزه سکوت بگیرد و جز ذکر الهى سخنى نگوید و با مردم تنها با اشاره گفت و گو کند :<ref>تفسير ثعلبى، ج 3، ص 66؛ مجمع البيان، ج 2، ص 290.</ref> « قالَ ءایَتُکَ اَلاَّ تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلـثَةَ اَیّامٍ اِلاّ رَمزًا واذکُر رَبَّکَ کَثیرًا وسَبِّح بِالعَشِىِّ والاِبکـر » ( آل‌عمران / 3، 41؛ نیز مریم / 19، 10 )؛ ولى بیشتر مفسران سکوت حضرت زکریا را به اعجاز الهى و عدم توانایى او بر سخن گفتن در این سه روز دانسته‌اند .<ref>مجمع البيان، ج 2، ص 290؛ التفسير الكبير، ج 8 ، ص 43.</ref>
به گفته برخى حضرت زکریا علیه السلام نیز پس از فرزنددار شدن همسرش، از سوى خدا مأمور شد که سه روز روزه سکوت بگیرد و جز ذکر الهى سخنى نگوید و با مردم تنها با اشاره گفت و گو کند :<ref>تفسير ثعلبى، ج 3، ص 66؛ مجمع البيان، ج 2، ص 290.</ref> « قالَ ءایَتُکَ اَلاَّ تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلـثَةَ اَیّامٍ اِلاّ رَمزًا واذکُر رَبَّکَ کَثیرًا وسَبِّح بِالعَشِىِّ والاِبکـر » ( آل‌عمران / 3، 41؛ نیز مریم / 19، 10 )؛ ولى بیشتر مفسران سکوت حضرت زکریا را به اعجاز الهى و عدم توانایى او بر سخن گفتن در این سه روز دانسته‌اند .<ref>مجمع البيان، ج 2، ص 290؛ التفسير الکبير، ج 8 ، ص 43.</ref>




خط ۹۵: خط ۹۵:
==روزه در اسلام==
==روزه در اسلام==


در اسلام نیز همچون شرایع گذشته، روزه تکلیفى لازم براى مسلمانان است: « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم ... * اَیّامـًا مَعدودتٍ ». ( بقره / 2، 183 - 184 ) درباره مراد از « اَیّامـًا مَعدودتٍ » اختلاف است: برخى آن را روزهایى غیر از ماه رمضان دانسته‌اند که این روزها به نظر اینان روز عاشورا <ref>نك: تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 6؛ تفسير بيضاوى، ج 1، ص 461.</ref> یا سه روز در هر ماه یا سه روز در هر ماه و روز عاشورا بوده است .<ref>نك: جامع البيان، ج 2، ص 177 - 178؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 78</ref>.
در اسلام نیز همچون شرایع گذشته، روزه تکلیفى لازم براى مسلمانان است: « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم ... * اَیّامـًا مَعدودتٍ ». ( بقره / 2، 183 - 184 ) درباره مراد از « اَیّامـًا مَعدودتٍ » اختلاف است: برخى آن را روزهایى غیر از ماه رمضان دانسته‌اند که این روزها به نظر اینان روز عاشورا <ref>نک: تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 6؛ تفسير بيضاوى، ج 1، ص 461.</ref> یا سه روز در هر ماه یا سه روز در هر ماه و روز عاشورا بوده است .<ref>نک: جامع البيان، ج 2، ص 177 - 178؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ التفسير الکبير، ج 5 ، ص 78</ref>.


به دیده برخى، روزه این ایام، واجب و به نظر بعضى دیگر مستحب بوده است .<ref>نك: تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 6؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ نك: التفسير الكبير، ج 5 ، ص 78.</ref> در تأیید دیدگاه استحباب روزه در صدر اسلام، برخى گفته‌اند: جملات « وعَلَى الَّذینَیُطیقونَهُ فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَهُوَ خَیرٌ لَهُ » ( بقره / 2، 184 ) گویاست که مسلمانان در صدر اسلام میان روزه گرفتن و فدیه دادن آزاد بودند، هرچند روزه گرفتن بهتر از فدیه دادن بود .<ref>جامع البيان، ج 2، ص 180؛ مجمع البيان، ج 2، ص 10 - 11</ref>.سپس آیه مذکور با آیه « شَهرُ رَمَضانَ ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » ( بقره / 2، 185 ) که روزه ماه رمضان را واجب کرد، نسخ گردید . <ref>نك: جامع البيان، ج 2، ص 178؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9</ref>.بیشتر مفسران « ایام معدودات » را روزهاى ماه رمضان دانسته‌اند <ref>)جامع البيان، ج 2، ص 177، 179؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9</ref> که قرآن نخست در آیه 184 بقره / 2 از این روزها با اجمال یاد کرده و سپس در آیه بعد با نام بردن از ماه رمضان، اجمال آن را برداشته است . <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 78؛ الميزان، ج 2، ص 9</ref>.
به دیده برخى، روزه این ایام، واجب و به نظر بعضى دیگر مستحب بوده است .<ref>نک: تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 6؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ نک: التفسير الکبير، ج 5 ، ص 78.</ref> در تأیید دیدگاه استحباب روزه در صدر اسلام، برخى گفته‌اند: جملات « وعَلَى الَّذینَیُطیقونَهُ فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَهُوَ خَیرٌ لَهُ » ( بقره / 2، 184 ) گویاست که مسلمانان در صدر اسلام میان روزه گرفتن و فدیه دادن آزاد بودند، هرچند روزه گرفتن بهتر از فدیه دادن بود .<ref>جامع البيان، ج 2، ص 180؛ مجمع البيان، ج 2، ص 10 - 11</ref>.سپس آیه مذکور با آیه « شَهرُ رَمَضانَ ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » ( بقره / 2، 185 ) که روزه ماه رمضان را واجب کرد، نسخ گردید . <ref>نک: جامع البيان، ج 2، ص 178؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9</ref>.بیشتر مفسران « ایام معدودات » را روزهاى ماه رمضان دانسته‌اند <ref>)جامع البيان، ج 2، ص 177، 179؛ مجمع البيان، ج 2، ص 9</ref> که قرآن نخست در آیه 184 بقره / 2 از این روزها با اجمال یاد کرده و سپس در آیه بعد با نام بردن از ماه رمضان، اجمال آن را برداشته است . <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ التفسير الکبير، ج 5 ، ص 78؛ الميزان، ج 2، ص 9</ref>.




خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:




دلیل این دیدگاه، نخست سخن جعفر بن ابى طالب به پادشاه حبشه است که در آن از مأمور شدن مسلمانان به روزه از سوى رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله سخن به میان آمده است ؛<ref>الكامل، ج 2، ص 80 ؛ مجمع الزوائد، ج 6، ص 30.</ref> نیز نقلى که در آن توصیه به روزه، از جمله سفارش‌هاى عمروبن مره اسلمى به قوم خود، پس از پذیرش اسلام در مکه شمرده شده است .<ref>البداية والنهايه، ج 2، ص 429؛ الصحيح من سيرة النبى، ج 4، ص 302.</ref>
دلیل این دیدگاه، نخست سخن جعفر بن ابى طالب به پادشاه حبشه است که در آن از مأمور شدن مسلمانان به روزه از سوى رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله سخن به میان آمده است ؛<ref>الکامل، ج 2، ص 80 ؛ مجمع الزوائد، ج 6، ص 30.</ref> نیز نقلى که در آن توصیه به روزه، از جمله سفارش‌هاى عمروبن مره اسلمى به قوم خود، پس از پذیرش اسلام در مکه شمرده شده است .<ref>البداية والنهايه، ج 2، ص 429؛ الصحيح من سيرة النبى، ج 4، ص 302.</ref>




پس از تشریع روزه در صدر اسلام، آمیزش با همسر، نیز خوردن و آشامیدن در شب‌هاى ماه رمضان پس از خوابیدن قبل از افطار، براى مسلمانان ممنوع بود، ازاین‌رو نقل شده است که مسلمانى به نام قیس بن صرمه انصارى <ref>اسباب النزول، ص 30؛ فقه القرآن، ج 1، ص 197.</ref> و به گزارشى، مطعم بن جبیر <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 21؛ الصافى، ج 1، ص 225.</ref>روزه‌دار بود و چون هنگام افطار به خواب رفت و نتوانست روزه‌اش را افطار کند، روز بعد هنگام کار از هوش رفت؛  
پس از تشریع روزه در صدر اسلام، آمیزش با همسر، نیز خوردن و آشامیدن در شب‌هاى ماه رمضان پس از خوابیدن قبل از افطار، براى مسلمانان ممنوع بود، ازاین‌رو نقل شده است که مسلمانى به نام قیس بن صرمه انصارى <ref>اسباب النزول، ص 30؛ فقه القرآن، ج 1، ص 197.</ref> و به گزارشى، مطعم بن جبیر <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 21؛ الصافى، ج 1، ص 225.</ref>روزه‌دار بود و چون هنگام افطار به خواب رفت و نتوانست روزه‌اش را افطار کند، روز بعد هنگام کار از هوش رفت؛  


همچنین نقل شده که برخى مسلمانان از جمله عمربن خطاب در شب‌ها با همسران خود آمیزش کرده و مرتکب گناه مى‌شدند<ref>جامع البيان، ج 2، ص 223؛ مجمع البيان، ج 2، ص 21 - 22؛ الدر المنثور، ج 1، ص 197.</ref> که در پى این حوادث، آیه 187 بقره / 2 نازل شد و این دو عمل را مباح شمرد: « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اَنَّکُم کُنتُم تَختانونَ اَنفُسَکُم فَتابَ عَلَیکُم وعَفا عَنکُم فالـ ٔ نَ بـشِروهُنَّ ... وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ ». به نظر برخى ممنوعیت این اعمال پیش از نزول آیه مذکور از احکام یهود  <ref>الفرقان، ج 2، ص 56 .</ref>یا مسیحیان <ref>)جامع البيان، ج 2، ص 176؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 11.</ref> بوده است؛ ولى برخى معتقدند که ممکن است اعمال مذکور به حکم خود پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و بر اساس روایات ممنوع شده و با نزول این آیه حلال گردیده است .<ref>الميزان، ج 2، ص 46؛ الفرقان، ج 2، ص 56</ref>  
همچنین نقل شده که برخى مسلمانان از جمله عمربن خطاب در شب‌ها با همسران خود آمیزش کرده و مرتکب گناه مى‌شدند<ref>جامع البيان، ج 2، ص 223؛ مجمع البيان، ج 2، ص 21 - 22؛ الدر المنثور، ج 1، ص 197.</ref> که در پى این حوادث، آیه 187 بقره / 2 نازل شد و این دو عمل را مباح شمرد: « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم هُنَّ لِباسٌ لَکُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اَنَّکُم کُنتُم تَختانونَ اَنفُسَکُم فَتابَ عَلَیکُم وعَفا عَنکُم فالـ ٔ نَ بـشِروهُنَّ ... وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ ». به نظر برخى ممنوعیت این اعمال پیش از نزول آیه مذکور از احکام یهود  <ref>الفرقان، ج 2، ص 56 .</ref>یا مسیحیان <ref>)جامع البيان، ج 2، ص 176؛ التفسير الکبير، ج 5 ، ص 11.</ref> بوده است؛ ولى برخى معتقدند که ممکن است اعمال مذکور به حکم خود پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و بر اساس روایات ممنوع شده و با نزول این آیه حلال گردیده است .<ref>الميزان، ج 2، ص 46؛ الفرقان، ج 2، ص 56</ref>  




خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:




مؤید این برداشت، روایاتى‌اند که در آن‌ها صبر در آیه به روزه تفسیر و به مؤمنان سفارش شده که هنگام سختى‌ها و مصیبت‌ها از روزه کمک جویند .<ref>الكافى، ج 4، ص 63؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 7</ref>.
مؤید این برداشت، روایاتى‌اند که در آن‌ها صبر در آیه به روزه تفسیر و به مؤمنان سفارش شده که هنگام سختى‌ها و مصیبت‌ها از روزه کمک جویند .<ref>الکافى، ج 4، ص 63؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 7</ref>.




در روایات نیز روزه جایگاه ویژه‌اى دارد؛ از جمله بر پایه احادیثى از 5 رکن اسلام است <ref>الكافى، ج 2، ص 18؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 7؛ صحيح البخارى، ج 1، ص 8</ref> . که از میان همه اعمال انسان به خدا اختصاص دارد که بى‌واسطه پاداش روزه‌دار را خواهد داد .<ref>الكافى، ج 4، ص 63؛ صحيح البخارى، ج 8 ، ص 197؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 405.</ref> بر اساس روایاتى، روزه در روزهاى گرم، جهاد <ref>الكافى، ج 4، ص 63؛ صحيح البخارى، ج 8 ، ص 197؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 405</ref>. بلکه بهترین جهاد است . <ref>بحارالانوار، ج 93، ص 256؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 381.</ref>
در روایات نیز روزه جایگاه ویژه‌اى دارد؛ از جمله بر پایه احادیثى از 5 رکن اسلام است <ref>الکافى، ج 2، ص 18؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 7؛ صحيح البخارى، ج 1، ص 8</ref> . که از میان همه اعمال انسان به خدا اختصاص دارد که بى‌واسطه پاداش روزه‌دار را خواهد داد .<ref>الکافى، ج 4، ص 63؛ صحيح البخارى، ج 8 ، ص 197؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 405.</ref> بر اساس روایاتى، روزه در روزهاى گرم، جهاد <ref>الکافى، ج 4، ص 63؛ صحيح البخارى، ج 8 ، ص 197؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 405</ref>. بلکه بهترین جهاد است . <ref>بحارالانوار، ج 93، ص 256؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 381.</ref>




خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
روزه، مایه خیر و برکت براى انسان‌هاست: « واَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمون » ( بقره / 2، 184 )، زیرا افزون بر آثار مادى و معنوى در دنیا، پاداش و برکات فراوانى نیز در آخرت براى انسان در پى دارد:
روزه، مایه خیر و برکت براى انسان‌هاست: « واَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمون » ( بقره / 2، 184 )، زیرا افزون بر آثار مادى و معنوى در دنیا، پاداش و برکات فراوانى نیز در آخرت براى انسان در پى دارد:
1. سلامت بدن
1. سلامت بدن
از خیرات روزه که در آیه 184 بقره / 2 یاد شده، سلامت بدن است، چنان که در روایتى این امر از آثار دنیایى روزه دانسته شده است . <ref>كنزالعمال، ج 8 ، ص 450؛ مستدرك الوسائل، ج 7، ص 502</ref>  .  
از خیرات روزه که در آیه 184 بقره / 2 یاد شده، سلامت بدن است، چنان که در روایتى این امر از آثار دنیایى روزه دانسته شده است . <ref>کنزالعمال، ج 8 ، ص 450؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 502</ref>  .  


برخى گفته‌اند: روزه اثر ویژه‌اى در درمان بسیارى از بیمارى‌ها از جمله بیمارى‌هاى چشم، بیمارهاى پوستى، بیمارى‌هاى کلیه، کبد و دیگر بیمارى‌ها دارد .<ref>نمونه، ج 1، ص 632.</ref> به نظر برخى، روزه افزون بر درمان بیمارى‌ها، نقشى اساسى در پیشگیرى از بروز بیمارى داشته و سبب سوختن چربى‌ها، سموم و دیگر مواد اضافه بدن مى‌گردد . <ref>مع الطب فى القرآن الكريم، ص 200</ref>.
برخى گفته‌اند: روزه اثر ویژه‌اى در درمان بسیارى از بیمارى‌ها از جمله بیمارى‌هاى چشم، بیمارهاى پوستى، بیمارى‌هاى کلیه، کبد و دیگر بیمارى‌ها دارد .<ref>نمونه، ج 1، ص 632.</ref> به نظر برخى، روزه افزون بر درمان بیمارى‌ها، نقشى اساسى در پیشگیرى از بروز بیمارى داشته و سبب سوختن چربى‌ها، سموم و دیگر مواد اضافه بدن مى‌گردد . <ref>مع الطب فى القرآن الکريم، ص 200</ref>.


2. تحصیل تقوا
2. تحصیل تقوا
اثر دنیایى دیگر روزه تقواآفرینى در فرد روزه‌دار است: « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ ... لَعَلَّکُم‌تَتَّقون » ( بقره / 2، 183 )، چنان‌که در آیه‌اى دیگر نیز به این پیامد روزه اشاره دارد: « اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ... لَعَلَّهُم یَتَّقون ». ( بقره / 2، 187 ) این امر بدان جهت است که روزه‌دار از لذت‌هاى جسمى و شهوات، هرچند حلال باشد، دورى مى‌کند و تمرین این کار، سبب اجتناب از ارتکاب گناهان مى‌گردد، زیرا کسى که خدا را در خواسته‌هاى مباح اجابت کند، به طریق اولى در محرّمات الهى از او بیشتر فرمان مى‌برد .<ref>الميزان، ج 2، ص 8 .</ref> برخى گفته‌اند: انسان وقتى نفس خود را در برابر خوردن، آشامیدن و آمیزش مهار مى‌کند که رغبت بسیارى به آن‌ها دارد، حفظ نفس در مقابل دیگر اعمال و گناهان آسان‌تر خواهد بود .<ref>التفسير الكبير، ج 5 ، ص 77.</ref> بر همین اساس در روایات، از روزه به سپر یاد شده است که انسان را در برابر گناهان حفظ مى‌کند <ref>الكافى، ج 4، ص 63؛ وسائل الشيعه، ج 1، ص 14؛ مسند احمد، ج 2، ص 306، 465.</ref> و به جوانان ناتوان از ازدواج توصیه شده است که براى حفظ خود از گناه روزه بگیرند .<ref>مسند احمد، ج 1، ص 447؛ سنن النسائى، ج 4، ص 170؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 411.</ref>
اثر دنیایى دیگر روزه تقواآفرینى در فرد روزه‌دار است: « کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ ... لَعَلَّکُم‌تَتَّقون » ( بقره / 2، 183 )، چنان‌که در آیه‌اى دیگر نیز به این پیامد روزه اشاره دارد: « اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ... لَعَلَّهُم یَتَّقون ». ( بقره / 2، 187 ) این امر بدان جهت است که روزه‌دار از لذت‌هاى جسمى و شهوات، هرچند حلال باشد، دورى مى‌کند و تمرین این کار، سبب اجتناب از ارتکاب گناهان مى‌گردد، زیرا کسى که خدا را در خواسته‌هاى مباح اجابت کند، به طریق اولى در محرّمات الهى از او بیشتر فرمان مى‌برد .<ref>الميزان، ج 2، ص 8 .</ref> برخى گفته‌اند: انسان وقتى نفس خود را در برابر خوردن، آشامیدن و آمیزش مهار مى‌کند که رغبت بسیارى به آن‌ها دارد، حفظ نفس در مقابل دیگر اعمال و گناهان آسان‌تر خواهد بود .<ref>التفسير الکبير، ج 5 ، ص 77.</ref> بر همین اساس در روایات، از روزه به سپر یاد شده است که انسان را در برابر گناهان حفظ مى‌کند <ref>الکافى، ج 4، ص 63؛ وسائل الشيعه، ج 1، ص 14؛ مسند احمد، ج 2، ص 306، 465.</ref> و به جوانان ناتوان از ازدواج توصیه شده است که براى حفظ خود از گناه روزه بگیرند .<ref>مسند احمد، ج 1، ص 447؛ سنن النسائى، ج 4، ص 170؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 411.</ref>


3. شکیبایى در برابر دشوارى ها
3. شکیبایى در برابر دشوارى ها
روزه توان انسان را در برابر مشکلات نیرومند مى‌کند، از این‌رو قرآن مسلمانان را به کمک گرفتن از روزه فرمان مى‌دهد: « واستَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ » ( بقره / 2، 45 )، اگر مراد از صبر در آیه روزه باشد .<ref>تفسير عياشى، ج 1، ص 44؛ تفسير ابن ابى حاتم، ج1، ص 102؛ تفسير سمرقندى، ج 1، ص 76</ref>.بر همین اساس در روایات دیگر، روزه نصف صبر <ref>سنن ابن ماجه، ج 1، ص 555 ؛ مسند احمد، ج 4، ص 260؛ عوالى اللئالى، ج 1، ص 115.</ref> و از ماه رمضان به ماه صبر <ref>الكافى، ج 4، ص 66؛ تهذيب، ج 3، ص 57 .</ref> یاد شده است، زیرا هنگام روزه‌دارى و ماه رمضان، روزه‌دار با خوددارى از گناهان حتى ارتکاب بسیارى از امور حلال، اراده خود را تقویت مى‌کند و مى‌تواند در برابر سختى‌ها مقاومت کند.
روزه توان انسان را در برابر مشکلات نیرومند مى‌کند، از این‌رو قرآن مسلمانان را به کمک گرفتن از روزه فرمان مى‌دهد: « واستَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوةِ » ( بقره / 2، 45 )، اگر مراد از صبر در آیه روزه باشد .<ref>تفسير عياشى، ج 1، ص 44؛ تفسير ابن ابى حاتم، ج1، ص 102؛ تفسير سمرقندى، ج 1، ص 76</ref>.بر همین اساس در روایات دیگر، روزه نصف صبر <ref>سنن ابن ماجه، ج 1، ص 555 ؛ مسند احمد، ج 4، ص 260؛ عوالى اللئالى، ج 1، ص 115.</ref> و از ماه رمضان به ماه صبر <ref>الکافى، ج 4، ص 66؛ تهذيب، ج 3، ص 57 .</ref> یاد شده است، زیرا هنگام روزه‌دارى و ماه رمضان، روزه‌دار با خوددارى از گناهان حتى ارتکاب بسیارى از امور حلال، اراده خود را تقویت مى‌کند و مى‌تواند در برابر سختى‌ها مقاومت کند.


4. آمرزش گناهان
4. آمرزش گناهان
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:


5 . پاداش بزرگ الهى
5 . پاداش بزرگ الهى
خدا به مؤمنانى که اهل عمل صالح مانند روزه باشند، پاداش عظیمى در آخرت مى‌بخشد: « والصـّمینَ والصـّمـتِ ... اَعَدَّ اللّهُ لَهُم ... اَجرًا عَظیما » ( احزاب / 33، 35 ) و آنان را به بهشت مى‌برد: « اِنَّ اللّهَ اشتَرى مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم واَمولَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ...* اَلتـّبُونَ العـبِدونَ الحـمِدونَ السـّحونَ » ( توبه / 9، 111 - 112 )؛ بهشتى که در آن باغ‌هاى عالى و میوه‌هاى آن در دسترس بهشتیان است: « فى جَنَّةٍ عالِیَه * قُطُوفُها دانِیَه * کُلوا واشرَبوا هَنیـ ٔ ا بِما اَسلَفتُم فِى الاَیّامِ الخالِیَه ». ( حاقّه / 69، 22 - 24 ) « الاَیّامِ الخالِیَة » به نظر برخى روزهایى است که بهشتیان در دنیا روزه‌دار بوده‌اند ،<ref>الكشاف، ج 4، ص 153؛ فتح القدير، ج 5 ، ص 284.</ref> چنان که در برخى روایات اهل بیت علیهم‌السلام نیز آمده است .<ref>بحارالانوار، ج 93، ص 346؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 105.</ref> در روایتى، پاداش روزه‌دار ماه رمضان که از حرام اجتناب ورزد، رضایت الهى و بهشت <ref>بحارالانوار، ج 93، ص 346؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 105.</ref> و در حدیثى دیگر، اندازه ثواب هر عملى 10 تا 700 برابر دانسته شده، جز روزه که محدود به این مقدار نبوده و خداوند، خود پاداش آن را تعیین مى‌کند .<ref>مستدرك الوسائل، ج 7، ص 503؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 95.</ref> بر پایه احادیثى دیگر، پاداش آخرتى روزه، امان از تشنگى و گرسنگى روز قیامت <ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 74؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 241.</ref>و ازدواج با حوریان بهشتى <ref>مستدرك الوسائل، ج 7، ص 424؛ مجمع الزوائد، ج 3، ص 141.</ref>  است.
خدا به مؤمنانى که اهل عمل صالح مانند روزه باشند، پاداش عظیمى در آخرت مى‌بخشد: « والصـّمینَ والصـّمـتِ ... اَعَدَّ اللّهُ لَهُم ... اَجرًا عَظیما » ( احزاب / 33، 35 ) و آنان را به بهشت مى‌برد: « اِنَّ اللّهَ اشتَرى مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم واَمولَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ...* اَلتـّبُونَ العـبِدونَ الحـمِدونَ السـّحونَ » ( توبه / 9، 111 - 112 )؛ بهشتى که در آن باغ‌هاى عالى و میوه‌هاى آن در دسترس بهشتیان است: « فى جَنَّةٍ عالِیَه * قُطُوفُها دانِیَه * کُلوا واشرَبوا هَنیـ ٔ ا بِما اَسلَفتُم فِى الاَیّامِ الخالِیَه ». ( حاقّه / 69، 22 - 24 ) « الاَیّامِ الخالِیَة » به نظر برخى روزهایى است که بهشتیان در دنیا روزه‌دار بوده‌اند ،<ref>الکشاف، ج 4، ص 153؛ فتح القدير، ج 5 ، ص 284.</ref> چنان که در برخى روایات اهل بیت علیهم‌السلام نیز آمده است .<ref>بحارالانوار، ج 93، ص 346؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 105.</ref> در روایتى، پاداش روزه‌دار ماه رمضان که از حرام اجتناب ورزد، رضایت الهى و بهشت <ref>بحارالانوار، ج 93، ص 346؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 105.</ref> و در حدیثى دیگر، اندازه ثواب هر عملى 10 تا 700 برابر دانسته شده، جز روزه که محدود به این مقدار نبوده و خداوند، خود پاداش آن را تعیین مى‌کند .<ref>مستدرک الوسائل، ج 7، ص 503؛ جامع احاديث الشيعه، ج 9، ص 95.</ref> بر پایه احادیثى دیگر، پاداش آخرتى روزه، امان از تشنگى و گرسنگى روز قیامت <ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 74؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 241.</ref>و ازدواج با حوریان بهشتى <ref>مستدرک الوسائل، ج 7، ص 424؛ مجمع الزوائد، ج 3، ص 141.</ref>  است.




خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
روزه در برخى زمان‌ها و وضعیت‌ها بر انسان واجب مى‌شود.
روزه در برخى زمان‌ها و وضعیت‌ها بر انسان واجب مى‌شود.


یکم. روزه ماه رمضان: قرآن در آیه 183 بقره / 2 روزه را به شکل مطلق بر مسلمانان واجب مى‌داند :<ref>المقنعه، ص 294؛ نك: مغنى المحتاج، ج 1، ص 420.</ref>« کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم ». سپس در آیه پسین وجوب آن را به روزهاى خاصى محدود مى‌کند: « اَیّامـًا مَعدودتٍ ». ( بقره / 2، 184 ) به نظر بیشتر مفسران و فقیهان، مراد آیه روزهاى ماه رمضان است که در آیه پسین به آن تصریح مى‌شود :<ref>مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 78؛ اعانة الطالبين، ج 2، ص 243.</ref> « شَهرُ رَمَضانَ الَّذِى اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ ». ( بقره / 2، 185 ) جمله « فَعِدَّةٌ مِن‌اَیّامٍ اُخَرَ » در آیه 185 بقره / 2 نیز که روزه این ایام را بر مریض و ناتوان در روزهاى دیگر لازم مى‌شمرد، بر وجوب روزه ماه رمضان دلالت دارد ،<ref>فقه الصادق، ج 8 ، ص 69.</ref> چنان که جمله « شَهرُ رَمَضانَ ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » نیز بر وجوب روزه این ماه دلالت دارد .<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 75؛ فقه الصادق، ج 8 ، ص 69.</ref>
یکم. روزه ماه رمضان: قرآن در آیه 183 بقره / 2 روزه را به شکل مطلق بر مسلمانان واجب مى‌داند :<ref>المقنعه، ص 294؛ نک: مغنى المحتاج، ج 1، ص 420.</ref>« کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم ». سپس در آیه پسین وجوب آن را به روزهاى خاصى محدود مى‌کند: « اَیّامـًا مَعدودتٍ ». ( بقره / 2، 184 ) به نظر بیشتر مفسران و فقیهان، مراد آیه روزهاى ماه رمضان است که در آیه پسین به آن تصریح مى‌شود :<ref>مجمع البيان، ج 2، ص 9؛ التفسير الکبير، ج 5 ، ص 78؛ اعانة الطالبين، ج 2، ص 243.</ref> « شَهرُ رَمَضانَ الَّذِى اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ ». ( بقره / 2، 185 ) جمله « فَعِدَّةٌ مِن‌اَیّامٍ اُخَرَ » در آیه 185 بقره / 2 نیز که روزه این ایام را بر مریض و ناتوان در روزهاى دیگر لازم مى‌شمرد، بر وجوب روزه ماه رمضان دلالت دارد ،<ref>فقه الصادق، ج 8 ، ص 69.</ref> چنان که جمله « شَهرُ رَمَضانَ ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » نیز بر وجوب روزه این ماه دلالت دارد .<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 75؛ فقه الصادق، ج 8 ، ص 69.</ref>




روایات متعدد از جمله سخنى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نیز که روزه یا روزه ماه رمضان در آن از پنج رکن اسلام شمرده شده، بر وجوب روزه ماه رمضان دلالت دارد .<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 75؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 42؛ مستند العروه، خويى، ج 1، ص 9، «كتاب الصوم».</ref> دو. روزه قضاى رمضان: مریض یا مسافر که روزه ماه رمضان از او فوت شده، باید قضاى آن را در وقتى دیگر به جا آورد :<ref>الخلاف، ج 2، ص206 - 207؛ جامع الخلاف، ص 16؛ المجموع، ج 6، ص 257.</ref> « ومَن کانَ مَریضـًا اَو عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّن اَیّامٍ اُخَرَ ». ( بقره / 2، 185 )
روایات متعدد از جمله سخنى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نیز که روزه یا روزه ماه رمضان در آن از پنج رکن اسلام شمرده شده، بر وجوب روزه ماه رمضان دلالت دارد .<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 75؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 42؛ مستند العروه، خويى، ج 1، ص 9، «کتاب الصوم».</ref> دو. روزه قضاى رمضان: مریض یا مسافر که روزه ماه رمضان از او فوت شده، باید قضاى آن را در وقتى دیگر به جا آورد :<ref>الخلاف، ج 2، ص206 - 207؛ جامع الخلاف، ص 16؛ المجموع، ج 6، ص 257.</ref> « ومَن کانَ مَریضـًا اَو عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّن اَیّامٍ اُخَرَ ». ( بقره / 2، 185 )




برخى جمله « ولِتُکمِلوا العِدَّةَ » را نیز دلیل بر وجوب قضاى ماه رمضان دانسته‌اند؛ با این استدلال که خدا در این آیه مسلمانان را به کامل کردن روزه‌هاى فوت‌شده‌شان فرمان مى‌دهد .<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 96؛ كتاب الصوم، ص 227؛ مستمسك العروه، ج 8، ص 485.</ref> روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام نیز بر وجوب قضاى روزه ماه رمضان دلالت دارند ؛<ref>مشارق الشموس، ج 2، ص 389؛ كتاب الصوم، ص 227 - 229.</ref> اما آراى فقیهان در باره لزوم پیاپى بودن قضاى روزه رمضان یا جواز پراکنده بودن آن، مختلف است: بیشتر فقیهان شیعه <ref>الخلاف، ج 2، ص 210؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 475.</ref> و اهل سنت <ref>المجموع، ج 6، ص 367؛ المغنى، ج 3، ص88 - 89 .</ref> به جا آوردن قضا را به شکل پراکنده جایز و انجام دادن در پى هم آن را مستحب شمرده‌اند . <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 181؛ المجموع، ج 6، ص 367؛ المغنى، ج 3، ص 88 .</ref>
برخى جمله « ولِتُکمِلوا العِدَّةَ » را نیز دلیل بر وجوب قضاى ماه رمضان دانسته‌اند؛ با این استدلال که خدا در این آیه مسلمانان را به کامل کردن روزه‌هاى فوت‌شده‌شان فرمان مى‌دهد .<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 96؛ کتاب الصوم، ص 227؛ مستمسک العروه، ج 8، ص 485.</ref> روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام نیز بر وجوب قضاى روزه ماه رمضان دلالت دارند ؛<ref>مشارق الشموس، ج 2، ص 389؛ کتاب الصوم، ص 227 - 229.</ref> اما آراى فقیهان در باره لزوم پیاپى بودن قضاى روزه رمضان یا جواز پراکنده بودن آن، مختلف است: بیشتر فقیهان شیعه <ref>الخلاف، ج 2، ص 210؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 475.</ref> و اهل سنت <ref>المجموع، ج 6، ص 367؛ المغنى، ج 3، ص88 - 89 .</ref> به جا آوردن قضا را به شکل پراکنده جایز و انجام دادن در پى هم آن را مستحب شمرده‌اند . <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 181؛ المجموع، ج 6، ص 367؛ المغنى، ج 3، ص 88 .</ref>




دلیل اینان اوّلاً اطلاق آیه یاد شده است که انجام دادن قضا در آن به گونه‌اى مطلق آمده و به تتابع مقید نشده است .<ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 75؛ بدائع‌الصنائع، ج 2، ص 76؛ تفسير قرطبى، ج 2، ص 282.</ref> ثانیا روایات متعددى <ref>تهذيب، ج 4، ص 276؛ سنن الدار قطنى، ج 2، ص 174؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 343.</ref> این امر را جایز شمرده‌اند .<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 181 - 182؛ المغنى، ج 3، ص 88 .</ref> بر استحباب انجام دادن متوالى این روزها نیز به روایات اهل بیت استناد شده است .<ref>الحدائق، ج 13، ص 316؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 47</ref>.در مقابل، برخى در پى هم بودن روزه این ایام را واجب شمرده‌اند .<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 181، 183؛ المجموع، ج 6، ص 367؛ نيل الاوطار، ج 4، ص 316.</ref> دلیل برخى از ایشان بر وجوب، قرائت ابن مسعود است که آیه 185 بقره / 2 را با قید تتابع تلاوت مى‌کرده است: « فعدة من ایام اخر متتابعات »؛ نیز اینکه قضاء تابع اداء است و همان گونه که روزه ماه رمضان باید به صورت متوالى انجام شود، قضاى آن هم باید به شکل توالى باشد .<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 76؛ المحلى، ج 6، ص 261؛ نيل الاوطار، ج 4، ص 316.</ref> معدودى از فقیهان اهل سنت آیه « وسارِعوا اِلى مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم » ( آل عمران / 3، 133 ) را نیز که به سرعت گرفتن در همه کارهاى خیر فرمان مى‌دهد،دلیل وجوب تتابع قضاء دانسته‌اند .<ref>المحلى، ج 6، ص 261.</ref>
دلیل اینان اوّلاً اطلاق آیه یاد شده است که انجام دادن قضا در آن به گونه‌اى مطلق آمده و به تتابع مقید نشده است .<ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 75؛ بدائع‌الصنائع، ج 2، ص 76؛ تفسير قرطبى، ج 2، ص 282.</ref> ثانیا روایات متعددى <ref>تهذيب، ج 4، ص 276؛ سنن الدار قطنى، ج 2، ص 174؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 343.</ref> این امر را جایز شمرده‌اند .<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 181 - 182؛ المغنى، ج 3، ص 88 .</ref> بر استحباب انجام دادن متوالى این روزها نیز به روایات اهل بیت استناد شده است .<ref>الحدائق، ج 13، ص 316؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 47</ref>.در مقابل، برخى در پى هم بودن روزه این ایام را واجب شمرده‌اند .<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 181، 183؛ المجموع، ج 6، ص 367؛ نيل الاوطار، ج 4، ص 316.</ref> دلیل برخى از ایشان بر وجوب، قرائت ابن مسعود است که آیه 185 بقره / 2 را با قید تتابع تلاوت مى‌کرده است: « فعدة من ایام اخر متتابعات »؛ نیز اینکه قضاء تابع اداء است و همان گونه که روزه ماه رمضان باید به صورت متوالى انجام شود، قضاى آن هم باید به شکل توالى باشد .<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 76؛ المحلى، ج 6، ص 261؛ نيل الاوطار، ج 4، ص 316.</ref> معدودى از فقیهان اهل سنت آیه « وسارِعوا اِلى مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم » ( آل عمران / 3، 133 ) را نیز که به سرعت گرفتن در همه کارهاى خیر فرمان مى‌دهد،دلیل وجوب تتابع قضاء دانسته‌اند .<ref>المحلى، ج 6، ص 261.</ref>




سه. روزه کفاره ظِهار: ظهار، تشبیه همسر به مادر یا زنى است که ازدواج با او بر فرد حرام است .<ref>ايضاح الفوائد، ج 3، ص 408 - 409؛ كفاية الاحكام، ج 2، ص 392 - 394.</ref> ظِهار که تحریم همسر بر خود است ،<ref>معجم لغة الفقهاء، ص 297</ref>.با گفتن جملاتى همچون « اَنتِ عَلىَّ کَظَهْر امىّ؛ تو بر من همانند پشت مادرم هستى »(<ref>مسالك الافهام، شهيد، ج 9، ص 464؛ جواهر الكلام، ج 33، ص 96.</ref> با شرایطى خاص تحقق مى‌یابد .<ref>مسالك الافهام، شهيد، ج 9، ص 527 ؛ التبيان، ج 9، ص 540 .</ref> ( ظهار ) اگر مرد رجوع به همسرش را قصد کند، باید قبل از آمیزش با همسر، برده‌اى را آزاد کند و با نبودن برده، دو ماه پیاپى روزه بگیرد و در صورت عدم توانایى بر روزه، 60 مسکین را غذا دهد: « والَّذینَ یُظـهِرونَ مِن نِساهِم ثُمَّ یَعودونَ لِما قالوا فَتَحریرُ رَقَبَةٍ مِن قَبلِ اَن یَتَماسّا ... * فَمَن لَم‌یَجِد فَصیامُ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ مِن قَبلِ اَن یَتَماسّا فَمَن لَم یَستَطِع فَاِطعَامُ سِتّینَ مِسکینـًا ». ( مجادله / 58، 3 - 4 ) نیافتن برده: « فَمَن لَم یَجِد » یعنى برده‌اى موجود نباشد یا از پرداخت قیمت آن ناتوان باشد .<ref>زبدة البيان، ص 610؛ المغنى، ج 8 ، ص 591 .</ref>رأى فقهاى امامیه در مورد پیاپى بودن دو ماه مذکور، آن است که اگر یک ماه کامل و یک روز از ماه دوم را در پى هم روزه بگیرد، تتابع صدق و روزه او کفایت مى‌کند .<ref>زبدة البيان، ص 678؛ جامع المدارك، ج 5 ، ص 21.</ref>
سه. روزه کفاره ظِهار: ظهار، تشبیه همسر به مادر یا زنى است که ازدواج با او بر فرد حرام است .<ref>ايضاح الفوائد، ج 3، ص 408 - 409؛ کفاية الاحکام، ج 2، ص 392 - 394.</ref> ظِهار که تحریم همسر بر خود است ،<ref>معجم لغة الفقهاء، ص 297</ref>.با گفتن جملاتى همچون « اَنتِ عَلىَّ کَظَهْر امىّ؛ تو بر من همانند پشت مادرم هستى »(<ref>مسالک الافهام، شهيد، ج 9، ص 464؛ جواهر الکلام، ج 33، ص 96.</ref> با شرایطى خاص تحقق مى‌یابد .<ref>مسالک الافهام، شهيد، ج 9، ص 527 ؛ التبيان، ج 9، ص 540 .</ref> ( ظهار ) اگر مرد رجوع به همسرش را قصد کند، باید قبل از آمیزش با همسر، برده‌اى را آزاد کند و با نبودن برده، دو ماه پیاپى روزه بگیرد و در صورت عدم توانایى بر روزه، 60 مسکین را غذا دهد: « والَّذینَ یُظـهِرونَ مِن نِساهِم ثُمَّ یَعودونَ لِما قالوا فَتَحریرُ رَقَبَةٍ مِن قَبلِ اَن یَتَماسّا ... * فَمَن لَم‌یَجِد فَصیامُ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ مِن قَبلِ اَن یَتَماسّا فَمَن لَم یَستَطِع فَاِطعَامُ سِتّینَ مِسکینـًا ». ( مجادله / 58، 3 - 4 ) نیافتن برده: « فَمَن لَم یَجِد » یعنى برده‌اى موجود نباشد یا از پرداخت قیمت آن ناتوان باشد .<ref>زبدة البيان، ص 610؛ المغنى، ج 8 ، ص 591 .</ref>رأى فقهاى امامیه در مورد پیاپى بودن دو ماه مذکور، آن است که اگر یک ماه کامل و یک روز از ماه دوم را در پى هم روزه بگیرد، تتابع صدق و روزه او کفایت مى‌کند .<ref>زبدة البيان، ص 678؛ جامع المدارک، ج 5 ، ص 21.</ref>






فقهاى اهل سنت گفته‌اند باید دو ماه را پیاپى و کامل روزه بگیرد .(<ref>المجموع، ج 17، ص 374؛ بدائع الصنايع، ج 5 ، ص 11؛ المغنى، ج 8 ، ص 613</ref>. چهار. روزه کفاره قتل: اگر کسى مسلمان یا کافرى را که خونش حرام است، به خطا بکشد، باید افزون بر پرداخت دیه، برده مسلمانى را آزاد کند و در نبود برده <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 187؛ المجموع، ج 19، ص 18 - 186؛ المغنى، ج 10، ص 37.</ref> یا عدم توانایى خرید آن <ref>مجمع البيان، ج 3، ص 157؛ تفسير قرطبى، ج 5 ، ص 32؛ زبده‌البيان، ص 678.</ref> دو ماه پیاپى روزه بگیرد: « ومَن قَتَلَ مُؤمِنـًا خَطَـ ٔ ًا فَتَحریرُ رَقَبَةٍ مُؤمِنَةٍ ودِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ اِلى اَهلِهِ ... واِن کانَ مِن قَومٍ بَینَکُم وبَینَهُم میثـقٌ فَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ اِلى اَهلِهِ وتَحرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤمِنَةٍ فَمَن لَم یَجِد فَصیامُ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ ». ( نساء / 4، 92 ) به نظر فقیهان اهل سنت <ref>المغنى، ج 10، ص 41؛ مغنى المحتاج، ج 4، ص 108؛ كشاف القناع، ج 2، ص 377.</ref> و بیشتر فقیهان امامیه ،<ref>مختلف الشيعه، ج 8 ، ص 211؛ مسالك الافهام، شهيد، ج 10، ص 9.</ref> کفارات ذکر شده ترتیبى است و مکلف اگر نتواند برده آزاد کند، باید روزه بگیرد. شمارى از فقیهان امامیه با استناد به برخى روایات معتقدند که مکلف میان آزاد کردن برده و روزه آزاد است .<ref>المراسم العلويه، ص 190؛ مختلف الشيعه، ج 8 ، ص 21.</ref>
فقهاى اهل سنت گفته‌اند باید دو ماه را پیاپى و کامل روزه بگیرد .(<ref>المجموع، ج 17، ص 374؛ بدائع الصنايع، ج 5 ، ص 11؛ المغنى، ج 8 ، ص 613</ref>. چهار. روزه کفاره قتل: اگر کسى مسلمان یا کافرى را که خونش حرام است، به خطا بکشد، باید افزون بر پرداخت دیه، برده مسلمانى را آزاد کند و در نبود برده <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 187؛ المجموع، ج 19، ص 18 - 186؛ المغنى، ج 10، ص 37.</ref> یا عدم توانایى خرید آن <ref>مجمع البيان، ج 3، ص 157؛ تفسير قرطبى، ج 5 ، ص 32؛ زبده‌البيان، ص 678.</ref> دو ماه پیاپى روزه بگیرد: « ومَن قَتَلَ مُؤمِنـًا خَطَـ ٔ ًا فَتَحریرُ رَقَبَةٍ مُؤمِنَةٍ ودِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ اِلى اَهلِهِ ... واِن کانَ مِن قَومٍ بَینَکُم وبَینَهُم میثـقٌ فَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ اِلى اَهلِهِ وتَحرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤمِنَةٍ فَمَن لَم یَجِد فَصیامُ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ ». ( نساء / 4، 92 ) به نظر فقیهان اهل سنت <ref>المغنى، ج 10، ص 41؛ مغنى المحتاج، ج 4، ص 108؛ کشاف القناع، ج 2، ص 377.</ref> و بیشتر فقیهان امامیه ،<ref>مختلف الشيعه، ج 8 ، ص 211؛ مسالک الافهام، شهيد، ج 10، ص 9.</ref> کفارات ذکر شده ترتیبى است و مکلف اگر نتواند برده آزاد کند، باید روزه بگیرد. شمارى از فقیهان امامیه با استناد به برخى روایات معتقدند که مکلف میان آزاد کردن برده و روزه آزاد است .<ref>المراسم العلويه، ص 190؛ مختلف الشيعه، ج 8 ، ص 21.</ref>




خط ۱۹۶: خط ۱۹۶:




برخى کفاره یادشده را با دلیل اولویت ثابت دانسته و گفته‌اند که وقتى در قتل خطا با وجود گناهکار نبودن کفاره ثابت باشد، در قتل عمد به طریق اولى ثابت است .<ref>المغنى، ج 10، ص 40؛ المجموع، ج 19، ص 184.</ref> کفاره یادشده به نظر فقیهان امامیه به صورت جمع بر قاتل واجب مى‌گردد .<ref>الخلاف، ج 5 ، ص 323؛ السرائر، ج 3، ص 75؛ جامع المدارك، ج 6، ص 293.</ref> در مقابل، مشهور اهل سنت کفاره را در قتل عمد واجب نمى‌دانند، به دلیل مفهوم آیه 92 نساء / 4، نیز آیه 93 نساء / 4 که در مورد قتل عمد آمده و در آن سخنى از کفاره به میان نیاورده است: « ومَن یَقتُل مُؤمِنـًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خــلِدًا فیها »؛ نیز روایاتى منسوب به پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله هستند که در آن‌ها حضرت تنها قصاص را واجب شمرده و سخنى از کفاره در آن‌ها نیست .<ref>المغنى، ج 10، ص 40.</ref> پنج. روزه کفاره تراشیدن سر در حال احرام: تراشیدن سر بر مُحرم پیش از قربانى حرام است؛ ولى محرِم بیمار یا کسى که در سر ناراحتى دارد، مى‌تواند سر را تراشیده و به جاى آن روزه بگیرد، یا صدقه‌اى بدهد یا حیوانى را قربانى کند: « ولا تَحلِقوا رُءوسَکُم حَتّى یَبلُغَ الهَدىُ مَحِلَّهُ فَمَن کانَ مِنکُم مَریضـًا اَو بِهِ اَذىً مِن رَأسِهِ فَفِدیَةٌ مِن صِیامٍ اَو صَدَقَةٍ اَو نُسُکٍ ». ( بقره / 2، 196 ) این آیه در باره کعب بن عجزه از مسلمانان صدر اسلام نازل شد که حشرات موذى سبب آزار او گردیده بودند که در پى نزول آیه مذکور پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله به او فرمان داد که سر خود را تراشیده و چند روزى را روزه بگیرد .<ref>جامع البيان، ج 2، ص 315؛ مجمع‌البيان، ج 2، ص 38.</ref>
برخى کفاره یادشده را با دلیل اولویت ثابت دانسته و گفته‌اند که وقتى در قتل خطا با وجود گناهکار نبودن کفاره ثابت باشد، در قتل عمد به طریق اولى ثابت است .<ref>المغنى، ج 10، ص 40؛ المجموع، ج 19، ص 184.</ref> کفاره یادشده به نظر فقیهان امامیه به صورت جمع بر قاتل واجب مى‌گردد .<ref>الخلاف، ج 5 ، ص 323؛ السرائر، ج 3، ص 75؛ جامع المدارک، ج 6، ص 293.</ref> در مقابل، مشهور اهل سنت کفاره را در قتل عمد واجب نمى‌دانند، به دلیل مفهوم آیه 92 نساء / 4، نیز آیه 93 نساء / 4 که در مورد قتل عمد آمده و در آن سخنى از کفاره به میان نیاورده است: « ومَن یَقتُل مُؤمِنـًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خــلِدًا فیها »؛ نیز روایاتى منسوب به پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله هستند که در آن‌ها حضرت تنها قصاص را واجب شمرده و سخنى از کفاره در آن‌ها نیست .<ref>المغنى، ج 10، ص 40.</ref> پنج. روزه کفاره تراشیدن سر در حال احرام: تراشیدن سر بر مُحرم پیش از قربانى حرام است؛ ولى محرِم بیمار یا کسى که در سر ناراحتى دارد، مى‌تواند سر را تراشیده و به جاى آن روزه بگیرد، یا صدقه‌اى بدهد یا حیوانى را قربانى کند: « ولا تَحلِقوا رُءوسَکُم حَتّى یَبلُغَ الهَدىُ مَحِلَّهُ فَمَن کانَ مِنکُم مَریضـًا اَو بِهِ اَذىً مِن رَأسِهِ فَفِدیَةٌ مِن صِیامٍ اَو صَدَقَةٍ اَو نُسُکٍ ». ( بقره / 2، 196 ) این آیه در باره کعب بن عجزه از مسلمانان صدر اسلام نازل شد که حشرات موذى سبب آزار او گردیده بودند که در پى نزول آیه مذکور پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله به او فرمان داد که سر خود را تراشیده و چند روزى را روزه بگیرد .<ref>جامع البيان، ج 2، ص 315؛ مجمع‌البيان، ج 2، ص 38.</ref>






فقهاى امامیه <ref>المقنع، ص 180؛ الحدائق، ج 15، ص 513 .</ref> و اهل سنت <ref>المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 74 - 75؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 530</ref> . بر اساس روایاتى از رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام مقدار روزه کفاره تراشیدن سر را سه روز دانسته‌اند که محرم میان انجام دادن آن یا صدقه دادن یا قربانى آزاد است. افزون بر این، فقهاى اسلامى با استناد به آیه یادشده و روایات، کفاره تراشیدن عمدى سر در حال احرام را نیز از همین کفارات سه‌گانه دانسته‌اند .<ref>تذكرة الفقهاء، ج 8 ، ص 14؛ المجموع، ج 7، ص 247؛ المغنى، ج 3، ص 520 .</ref> شش. روزه کفاره صید: کفاره * کسى که به عمد در حال احرام حیوانى را صید کند، قربانى کردن حیوانى همانند حیوان صید شده یا اطعام مساکین یا روزه گرفتن معادل طعام مذکور است: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَقتُلوا الصَّیدَ واَنتُم حُرُمٌ ومَن قَتَلَهُ مِنکُم مُتَعَمِّدًا فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ ... اَو کَفّـرَةٌ طَعامُ مَسـکینَ اَو عَدلُ ذلِکَ صِیامـًا ». ( مائده / 5، 95 ) بر اساس این آیات، صید کننده نخست باید حیوانى همانند حیوان شکار شده را کفاره دهد. رأى فقیهان در باره همانندى حیوان مذکور مختلف است <ref>المجموع، ج 7، ص 423؛ مختلف‌الشيعه، ج 4، ص 89 - 90؛ مسالك الافهام، شهيد، ج 2، ص 414.</ref> ( صید )،چنان که آراى فقیهان درباره اطعام یا روزه نیز متفاوت است: برخى گفته‌اند در صورت ناتوانى بر قربانى یا قیمت آن، محرم باید مساکین را اطعام کند و در حالت عدم توانایى بر اطعام، در مقابل هر نصف صاع <ref>الحدائق، ج 15، ص 179؛ مختلف الشيعه، ج 4، ص 8 - 90.</ref> یا یک مد از طعام<ref>المجموع، ج 7، ص 438.</ref> یک روز روزه مى‌گیرد.
فقهاى امامیه <ref>المقنع، ص 180؛ الحدائق، ج 15، ص 513 .</ref> و اهل سنت <ref>المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 74 - 75؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 530</ref> . بر اساس روایاتى از رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام مقدار روزه کفاره تراشیدن سر را سه روز دانسته‌اند که محرم میان انجام دادن آن یا صدقه دادن یا قربانى آزاد است. افزون بر این، فقهاى اسلامى با استناد به آیه یادشده و روایات، کفاره تراشیدن عمدى سر در حال احرام را نیز از همین کفارات سه‌گانه دانسته‌اند .<ref>تذکرة الفقهاء، ج 8 ، ص 14؛ المجموع، ج 7، ص 247؛ المغنى، ج 3، ص 520 .</ref> شش. روزه کفاره صید: کفاره * کسى که به عمد در حال احرام حیوانى را صید کند، قربانى کردن حیوانى همانند حیوان صید شده یا اطعام مساکین یا روزه گرفتن معادل طعام مذکور است: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَقتُلوا الصَّیدَ واَنتُم حُرُمٌ ومَن قَتَلَهُ مِنکُم مُتَعَمِّدًا فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ ... اَو کَفّـرَةٌ طَعامُ مَسـکینَ اَو عَدلُ ذلِکَ صِیامـًا ». ( مائده / 5، 95 ) بر اساس این آیات، صید کننده نخست باید حیوانى همانند حیوان شکار شده را کفاره دهد. رأى فقیهان در باره همانندى حیوان مذکور مختلف است <ref>المجموع، ج 7، ص 423؛ مختلف‌الشيعه، ج 4، ص 89 - 90؛ مسالک الافهام، شهيد، ج 2، ص 414.</ref> ( صید )،چنان که آراى فقیهان درباره اطعام یا روزه نیز متفاوت است: برخى گفته‌اند در صورت ناتوانى بر قربانى یا قیمت آن، محرم باید مساکین را اطعام کند و در حالت عدم توانایى بر اطعام، در مقابل هر نصف صاع <ref>الحدائق، ج 15، ص 179؛ مختلف الشيعه، ج 4، ص 8 - 90.</ref> یا یک مد از طعام<ref>المجموع، ج 7، ص 438.</ref> یک روز روزه مى‌گیرد.






برخى نیز گفته‌اند: شخص ناتوان از قربانى کردن شتر، 60 مسکین را اطعام مى‌کند و در صورت ناتوانى، 18 روز روزه مى‌گیرد و شخص ناتوان از قربانى کردن گاو، 30 مسکین را اطعام کرده یا 9 روز روزه مى‌گیرد و ناتوان از قربانى کردن گوسفند، 10 مسکین را غذا مى‌دهد یا سه روز را روزه مى‌گیرد .<ref>مختلف الشيعه، ج 4، ص 92؛ كتاب الحج، ج 4، ص 8.</ref>
برخى نیز گفته‌اند: شخص ناتوان از قربانى کردن شتر، 60 مسکین را اطعام مى‌کند و در صورت ناتوانى، 18 روز روزه مى‌گیرد و شخص ناتوان از قربانى کردن گاو، 30 مسکین را اطعام کرده یا 9 روز روزه مى‌گیرد و ناتوان از قربانى کردن گوسفند، 10 مسکین را غذا مى‌دهد یا سه روز را روزه مى‌گیرد .<ref>مختلف الشيعه، ج 4، ص 92؛ کتاب الحج، ج 4، ص 8.</ref>






برخى از فقیهان اهل سنت نیز معتقدند که در کفاره صید، محرم باید سه تا 10 روز روزه بگیرد .ا<ref>لمجموع، ج 7، ص 438.</ref> بعضى حداکثر روزه کفاره صید را 21 روز دانسته‌اند .<ref>المجموع، ج 7، ص 438.</ref>درباره تخییرى یا ترتیبى بودن کفارات سه‌گانه نیز میان فقهاى اسلامى دو دیدگاه هست: بیشتر فقیهان شیعه و اهل سنت آن را تخییرى دانسته‌اند، زیرا قرآن کریم از کفارات ذکر شده با واژه « اَوْ » یاد مى‌کند که بر تخییر دلالت دارد .<ref>الخلاف، ج 2، ص 402 - 403؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 200؛ تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 402.</ref> روایاتى از امام صادق علیه السلام (<ref>الكافى، ج 4، ص 358؛ تهذيب، ج 5 ، ص 333.</ref> و ابن‌عباس نیز مؤید این امرند .<ref>السنن‌الكبرى، ج10، ص60؛ الدرالمنثور، ج1، ص21.</ref> برخى فقیهان نیز با استناد به روایات، این کفارات را ترتیبى دانسته‌اند<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 200؛ تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 403؛ مدارك الاحكام، ج 6، ص 242</ref> که بر اساس این رأى، مکلف تنها در حالت ناتوانى از قربانى و اطعام باید روزه بگیرد.
برخى از فقیهان اهل سنت نیز معتقدند که در کفاره صید، محرم باید سه تا 10 روز روزه بگیرد .ا<ref>لمجموع، ج 7، ص 438.</ref> بعضى حداکثر روزه کفاره صید را 21 روز دانسته‌اند .<ref>المجموع، ج 7، ص 438.</ref>درباره تخییرى یا ترتیبى بودن کفارات سه‌گانه نیز میان فقهاى اسلامى دو دیدگاه هست: بیشتر فقیهان شیعه و اهل سنت آن را تخییرى دانسته‌اند، زیرا قرآن کریم از کفارات ذکر شده با واژه « اَوْ » یاد مى‌کند که بر تخییر دلالت دارد .<ref>الخلاف، ج 2، ص 402 - 403؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 200؛ تذکرة الفقهاء، ج 7، ص 402.</ref> روایاتى از امام صادق علیه السلام (<ref>الکافى، ج 4، ص 358؛ تهذيب، ج 5 ، ص 333.</ref> و ابن‌عباس نیز مؤید این امرند .<ref>السنن‌الکبرى، ج10، ص60؛ الدرالمنثور، ج1، ص21.</ref> برخى فقیهان نیز با استناد به روایات، این کفارات را ترتیبى دانسته‌اند<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 200؛ تذکرة الفقهاء، ج 7، ص 403؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 242</ref> که بر اساس این رأى، مکلف تنها در حالت ناتوانى از قربانى و اطعام باید روزه بگیرد.






هفت. روزه کفاره شکستن سوگند: کفاره شکستن سوگند از روى اراده، اطعام 10 مسکین یا تهیه لباس آنان یا آزاد کردن یک برده و در صورت نیافتن این کفارات، گرفتن سه روز روزه است: « لایُؤاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ فى اَیمـنِکُم ولـکِن یُؤاخِذُکُم بِما عَقَّدتُمُ الاَیمـنَ فَکَفّـرَتُهُ اِطعامُ عَشَرَةِ مَسـکینَ ... اَو کِسوَتُهُم اَو تَحریرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَم یَجِد فَصیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ ذلِکَ کَفّـرَةُ اَیمـنِکُم اِذا حَلَفتُم ». ( مائده / 5، 89 ) نیافتن کفارات: « فَمَن لَم یَجِد » نداشتن مالى اضافه بر مخارج خود و خانواده خویش براى عمل به تکالیف مذکور است .<ref>فقه القرآن، ج 2، ص 228؛ التفسير الكبير، ج 12، ص 77.</ref> به نظر برخى، نیافتن خود طعام یا لباس یا برده مراد است ، <ref>المغنى، ج 11، ص 273.</ref>در نتیجه مکلف بایستى به جاى آن‌ها سه روز روزه بگیرد.
هفت. روزه کفاره شکستن سوگند: کفاره شکستن سوگند از روى اراده، اطعام 10 مسکین یا تهیه لباس آنان یا آزاد کردن یک برده و در صورت نیافتن این کفارات، گرفتن سه روز روزه است: « لایُؤاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ فى اَیمـنِکُم ولـکِن یُؤاخِذُکُم بِما عَقَّدتُمُ الاَیمـنَ فَکَفّـرَتُهُ اِطعامُ عَشَرَةِ مَسـکینَ ... اَو کِسوَتُهُم اَو تَحریرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَم یَجِد فَصیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ ذلِکَ کَفّـرَةُ اَیمـنِکُم اِذا حَلَفتُم ». ( مائده / 5، 89 ) نیافتن کفارات: « فَمَن لَم یَجِد » نداشتن مالى اضافه بر مخارج خود و خانواده خویش براى عمل به تکالیف مذکور است .<ref>فقه القرآن، ج 2، ص 228؛ التفسير الکبير، ج 12، ص 77.</ref> به نظر برخى، نیافتن خود طعام یا لباس یا برده مراد است ، <ref>المغنى، ج 11، ص 273.</ref>در نتیجه مکلف بایستى به جاى آن‌ها سه روز روزه بگیرد.






به نظر فقیهان امامیه <ref>الخلاف، ج 6، ص 143؛ رياض المسائل، ج 11، ص 23.</ref> و بیشتر فقهاى اهل سنت <ref>المغنى، ج 11، ص 273؛ المجموع، ج 18،</ref> ص 122. مکلف باید این سه روز را پشت سر هم روزه بگیرد. دلیل آن، افزون بر اجماع و روایات، قرائت ابن‌مسعود و ابى بن کعب است که این آیه را به صورت « ثلاثة ایام متتابعات » و « ثلاثة ایام متتابعه » قرائت کرده‌اند .<ref>الخلاف، ج 6، ص 143؛ المغنى، ج 11، ص 273.</ref> برخى از فقهاى اهل سنت با این استدلال که سه روز مذکور در آیه، مقید به تتابع نیست، موالات در این سه روز را واجب ندانسته‌اند .<ref>المغنى، ج 11، ص 273؛ المجموع، ج 18، ص 122.</ref> هشت. روزه بدل قربانى: حجگزارى که در حج تمتع قربانى نیابد، باید به جاى آن 10 روز روزه بگیرد که سه روز آن باید در ایام حج باشد: « فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَى الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدىِ فَمَن لَم یَجِد فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ و وسَبعَةٍ اِذا رَجَعتُم ...( بقره / 2، 196 ) به نظر بیشتر فقیهان نیافتن قربانى، یعنى چه حیوانى براى قربانى نباشد یا شخص توان خرید آن را نداشته باشد .<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 187؛ تفسير قرطبى، ج 2، ص 399.</ref> برخى گفته‌اند: روزه مذکور بدل از قربانى است و تنها در صورت نبودن قربانى بر شخص واجب مى‌گردد <ref>السرائر، ج 1، ص 592 ؛ مختلف الشيعه، ج 3، ص 567 .</ref> اما در صورتى که توان خرید آن را نداشت روزه بر او واجب نیست، زیرا تعبیر « فَمَن لَم یَجِد » تنها بر نیافتن قربانى دلالت دارد .<ref>جواهرالكلام، ج 19، ص 164 - 165.</ref>
به نظر فقیهان امامیه <ref>الخلاف، ج 6، ص 143؛ رياض المسائل، ج 11، ص 23.</ref> و بیشتر فقهاى اهل سنت <ref>المغنى، ج 11، ص 273؛ المجموع، ج 18،</ref> ص 122. مکلف باید این سه روز را پشت سر هم روزه بگیرد. دلیل آن، افزون بر اجماع و روایات، قرائت ابن‌مسعود و ابى بن کعب است که این آیه را به صورت « ثلاثة ایام متتابعات » و « ثلاثة ایام متتابعه » قرائت کرده‌اند .<ref>الخلاف، ج 6، ص 143؛ المغنى، ج 11، ص 273.</ref> برخى از فقهاى اهل سنت با این استدلال که سه روز مذکور در آیه، مقید به تتابع نیست، موالات در این سه روز را واجب ندانسته‌اند .<ref>المغنى، ج 11، ص 273؛ المجموع، ج 18، ص 122.</ref> هشت. روزه بدل قربانى: حجگزارى که در حج تمتع قربانى نیابد، باید به جاى آن 10 روز روزه بگیرد که سه روز آن باید در ایام حج باشد: « فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَى الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدىِ فَمَن لَم یَجِد فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ و وسَبعَةٍ اِذا رَجَعتُم ...( بقره / 2، 196 ) به نظر بیشتر فقیهان نیافتن قربانى، یعنى چه حیوانى براى قربانى نباشد یا شخص توان خرید آن را نداشته باشد .<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 187؛ تفسير قرطبى، ج 2، ص 399.</ref> برخى گفته‌اند: روزه مذکور بدل از قربانى است و تنها در صورت نبودن قربانى بر شخص واجب مى‌گردد <ref>السرائر، ج 1، ص 592 ؛ مختلف الشيعه، ج 3، ص 567 .</ref> اما در صورتى که توان خرید آن را نداشت روزه بر او واجب نیست، زیرا تعبیر « فَمَن لَم یَجِد » تنها بر نیافتن قربانى دلالت دارد .<ref>جواهرالکلام، ج 19، ص 164 - 165.</ref>




خط ۲۲۴: خط ۲۲۴:




به نظر فقهاى امامیه در صورت عدم توانایى و داشتن عذر از گرفتن روزه در ایام حج مى‌تواند در راه یا پس از بازگشت به وطن، روزه این سه روز را به‌جا آورد .<ref>الحدائق، ج 17، ص 145؛ مستند الشيعه، ج 12، ص 35.</ref> به فتواى مشهور بلکه اجماع فقهاى امامیه، روزه این سه روز باید پشت سر هم باشد ،<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 225؛ رياض المسائل، ج 5 ، ص 497؛ مستند الشيعه، ج 12،</ref> ص 343. مگر اینکه روز هشتم و روز نهم را روزه بگیرد که مى‌تواند روز سوم را پس از ایام تشریق روزه گرفته و سه روز را کامل کند .<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 225؛ مستند الشيعه، ج 12، ص 344.</ref> برخى گفته‌اند: اگر دو روز پشت سر هم باشد، تتابع صدق مى‌کند و اعاده آن‌ها لازم نیست .<ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 567 - 568 ؛ رياض المسائل، ج 5 ، ص 497.</ref>
به نظر فقهاى امامیه در صورت عدم توانایى و داشتن عذر از گرفتن روزه در ایام حج مى‌تواند در راه یا پس از بازگشت به وطن، روزه این سه روز را به‌جا آورد .<ref>الحدائق، ج 17، ص 145؛ مستند الشيعه، ج 12، ص 35.</ref> به فتواى مشهور بلکه اجماع فقهاى امامیه، روزه این سه روز باید پشت سر هم باشد ،<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 225؛ رياض المسائل، ج 5 ، ص 497؛ مستند الشيعه، ج 12،</ref> ص 343. مگر اینکه روز هشتم و روز نهم را روزه بگیرد که مى‌تواند روز سوم را پس از ایام تشریق روزه گرفته و سه روز را کامل کند .<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 225؛ مستند الشيعه، ج 12، ص 344.</ref> برخى گفته‌اند: اگر دو روز پشت سر هم باشد، تتابع صدق مى‌کند و اعاده آن‌ها لازم نیست .<ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 567 - 568 ؛ رياض المسائل، ج 5 ، ص 497.</ref>




فقهاى اهل سنت با این استدلال که قرآن تتابع را شرط ندانسته، پراکنده بودن این سه روز را جایز  <ref>المدونة الكبرى، ج 1، ص 213؛ المغنى، ج 3، ص 506 ؛ الجوهر النقى، ج 7، ص 387.</ref> و مشهور، تتابع آن را مستحب شمرده‌اند .<ref>الثمر الدانى، ص 385.</ref> افزون بر سه روز ذکر شده، حجگزار باید 7 روز نیز پس از بازگشت از حج روزه بگیرد، تا 10 روز کامل گردد: « وسَبعَةٍ اِذا رَجَعتُم تِلکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ ». ( بقره / 2، 196 ) به فتواى فقیهان امامیه، حجگزار 7 روز مذکور را باید پس از بازگشت به نزد اهل خود در وطن یا غیر آن روزه بگیرد، زیرا قرآن این روزها را به رجوع وابسته مى‌داند: « اذا رجعتم ». افزون بر این، در روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام به صراحت از رجوع حجگزار نزد اهل خویش و روزه گرفتن در وطن سخن دارند <ref>الكافى، ج 4، ص 510 ؛ تهذيب، ج 5 ، ص 38 - 39؛ صحيح البخارى، ج 2، ص 181.</ref> و در صورت بازنگشتن به وطن، باید به اندازه مسافت وطن، از مکه دور شده و در صورت باقى ماندن در مکه باید یک ماه <ref>الخلاف، ج 2، ص 279؛ تذكرة الفقهاء، ج 8 ، ص 276؛ مدارك الاحكام، ج 8 ، ص 59 .</ref> و به نظر برخى به اندازه رسیدن حجگزار به وطن خود <ref>مسالك الافهام، شهيد، ج 2، ص 306؛ الحدائق، ج 17، ص 151.</ref> از زمان ماندن پیموده گردد.
فقهاى اهل سنت با این استدلال که قرآن تتابع را شرط ندانسته، پراکنده بودن این سه روز را جایز  <ref>المدونة الکبرى، ج 1، ص 213؛ المغنى، ج 3، ص 506 ؛ الجوهر النقى، ج 7، ص 387.</ref> و مشهور، تتابع آن را مستحب شمرده‌اند .<ref>الثمر الدانى، ص 385.</ref> افزون بر سه روز ذکر شده، حجگزار باید 7 روز نیز پس از بازگشت از حج روزه بگیرد، تا 10 روز کامل گردد: « وسَبعَةٍ اِذا رَجَعتُم تِلکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ ». ( بقره / 2، 196 ) به فتواى فقیهان امامیه، حجگزار 7 روز مذکور را باید پس از بازگشت به نزد اهل خود در وطن یا غیر آن روزه بگیرد، زیرا قرآن این روزها را به رجوع وابسته مى‌داند: « اذا رجعتم ». افزون بر این، در روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام به صراحت از رجوع حجگزار نزد اهل خویش و روزه گرفتن در وطن سخن دارند <ref>الکافى، ج 4، ص 510 ؛ تهذيب، ج 5 ، ص 38 - 39؛ صحيح البخارى، ج 2، ص 181.</ref> و در صورت بازنگشتن به وطن، باید به اندازه مسافت وطن، از مکه دور شده و در صورت باقى ماندن در مکه باید یک ماه <ref>الخلاف، ج 2، ص 279؛ تذکرة الفقهاء، ج 8 ، ص 276؛ مدارک الاحکام، ج 8 ، ص 59 .</ref> و به نظر برخى به اندازه رسیدن حجگزار به وطن خود <ref>مسالک الافهام، شهيد، ج 2، ص 306؛ الحدائق، ج 17، ص 151.</ref> از زمان ماندن پیموده گردد.






برخى فقهاى اهل سنت نیز معتقدند که روزه این 7 روز باید پس از بازگشت به وطن باشد . <ref>المجموع، ج 7، ص 185؛ كشاف القناع، ج 2، ص 527 .</ref> در مقابل، بیشتر آنان گفته‌اند: حجگزار مى‌تواند این 7 روز را پس از فارغ شدن از اعمال حج، یا هنگام بازگشت از منا، یا هنگام بازگشت از شهر مکه روزه بگیرد <ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 174؛ المجموع، ج 7، ص 185ـ187؛ مواهب‌الجليل، ج4، ص 270-271.</ref> و تأخیر آن تا هنگام رسیدن نزد اهل خود مستحب است . <ref>مواهب الجليل، ج 4، ص 270.</ref> به نظر فقهاى اهل سنت <ref>فتح العزيز، ج 7، ص 190؛ كشاف القناع، ج 2، ص 528 .</ref> و مشهور فقهاى امامیه ، <ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 509 ؛ تذكرة الفقهاء، ج 8 ، ص 275.</ref> تتابع این 7 روز واجب نیست. دلیلش افزون بر روایات، اطلاق آیه یادشده است که روزه این 7 روز را به شکل پراکنده نیز شامل مى‌شود .<ref>مدارك الاحكام، ج 8 ، ص 58 ؛ كشاف القناع، ج 2، ص 528 .</ref>
برخى فقهاى اهل سنت نیز معتقدند که روزه این 7 روز باید پس از بازگشت به وطن باشد . <ref>المجموع، ج 7، ص 185؛ کشاف القناع، ج 2، ص 527 .</ref> در مقابل، بیشتر آنان گفته‌اند: حجگزار مى‌تواند این 7 روز را پس از فارغ شدن از اعمال حج، یا هنگام بازگشت از منا، یا هنگام بازگشت از شهر مکه روزه بگیرد <ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 174؛ المجموع، ج 7، ص 185ـ187؛ مواهب‌الجليل، ج4، ص 270-271.</ref> و تأخیر آن تا هنگام رسیدن نزد اهل خود مستحب است . <ref>مواهب الجليل، ج 4، ص 270.</ref> به نظر فقهاى اهل سنت <ref>فتح العزيز، ج 7، ص 190؛ کشاف القناع، ج 2، ص 528 .</ref> و مشهور فقهاى امامیه ، <ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 509 ؛ تذکرة الفقهاء، ج 8 ، ص 275.</ref> تتابع این 7 روز واجب نیست. دلیلش افزون بر روایات، اطلاق آیه یادشده است که روزه این 7 روز را به شکل پراکنده نیز شامل مى‌شود .<ref>مدارک الاحکام، ج 8 ، ص 58 ؛ کشاف القناع، ج 2، ص 528 .</ref>




برخى از فقیهان امامیه با استناد به روایات و این مطلب که امر بر فور دلالت دارد و فور با روزه گرفتن پیاپى عملى مى‌شود، روزه گرفتن پیاپى این 7 روز را واجب شمرده‌اند ؛<ref>نك: مختلف الشيعه، ج 3، ص 509 ؛ مستند الشيعه، ج 12، ص 356.</ref> همچنین به فتواى مشهور فقهاى شیعه (90)<ref>تذكرة الفقهاء، ج 8 ، ص 276؛ كتاب الحج، ج 5 ، ص 279.</ref> و برخى فقیهان اهل سنت <ref>المجموع، ج 7، ص 185، 188.</ref> باید حجگزار میان سه و 7 روز روزه مذکور فاصله بیندازد، زیرا قرآن کریم زمان هریک از این سه روز و 7 روز را در وقتى خاص و جدا از یکدیگر بیان مى‌دارد: « فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ وسَبعَةٍ اِذا رَجَعتُم ». ( بقره / 2، 196 ) در روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام نیز بر جدایى این روزها تصریح شده است .<ref>صحيح البخارى، ج 2، ص 181؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 182؛ مستدرك الوسائل، ج 7، ص 493.</ref>
برخى از فقیهان امامیه با استناد به روایات و این مطلب که امر بر فور دلالت دارد و فور با روزه گرفتن پیاپى عملى مى‌شود، روزه گرفتن پیاپى این 7 روز را واجب شمرده‌اند ؛<ref>نک: مختلف الشيعه، ج 3، ص 509 ؛ مستند الشيعه، ج 12، ص 356.</ref> همچنین به فتواى مشهور فقهاى شیعه (90)<ref>تذکرة الفقهاء، ج 8 ، ص 276؛ کتاب الحج، ج 5 ، ص 279.</ref> و برخى فقیهان اهل سنت <ref>المجموع، ج 7، ص 185، 188.</ref> باید حجگزار میان سه و 7 روز روزه مذکور فاصله بیندازد، زیرا قرآن کریم زمان هریک از این سه روز و 7 روز را در وقتى خاص و جدا از یکدیگر بیان مى‌دارد: « فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ وسَبعَةٍ اِذا رَجَعتُم ». ( بقره / 2، 196 ) در روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام نیز بر جدایى این روزها تصریح شده است .<ref>صحيح البخارى، ج 2، ص 181؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 182؛ مستدرک الوسائل، ج 7، ص 493.</ref>






به نظر فقهاى شیعه و بسیارى از اهل سنت در صورت روزه نگرفتن سه روز مذکور در ایام حج، وى مى‌تواند 10 روز را پس از بازگشت پشت سر هم روزه بگیرد .<ref>المغنى، ج 3، ص 508 ؛ الحدائق، ج 17، ص 155 - 156؛ جواهرالكلام، ج 19، ص 187.</ref>
به نظر فقهاى شیعه و بسیارى از اهل سنت در صورت روزه نگرفتن سه روز مذکور در ایام حج، وى مى‌تواند 10 روز را پس از بازگشت پشت سر هم روزه بگیرد .<ref>المغنى، ج 3، ص 508 ؛ الحدائق، ج 17، ص 155 - 156؛ جواهرالکلام، ج 19، ص 187.</ref>


برخى از فقهاى اهل سنت فاصله انداختن در وطن را نیز واجب مى‌دانند .<ref>المجموع، ج 7، ص 185؛ نك: المغنى، ج 3، ص 508 .</ref> نُه. روزه نذر با نذرِ روزه، روزه واجب مى‌شود؛ به دلیل آیاتى که خدا مسلمانان را به وفا به عهد فرمان مى‌دهد :<ref>الاقتصاد، ص 290؛ فقه القرآن، ج 1، ص 190.</ref> « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَوفوا بِالعُقودِ » ( مائده / 5، 1 )، اگر مراد از « العُقودِ » در آیه مطلق پیمان باشد ؛<ref>احكام القرآن، جصاص، ج 2، ص 370؛ مجمع البيان، ج 3، ص 259 - 260.</ref> نیز به دلیل آیه 7 انسان / 76 که از وفا به نذر سخن دارد : <ref>منتهى المطلب، ج 2، ص 586 ؛ فقه القرآن، ج 1، ص 190.</ref>« یُوفُونَ بِالنَّذرِ وَیَخافونَ یَومـًا کانَ شَرُّهُ مُستَطیرا ». مفسران شیعه <ref>مجمع البيان، ج 10، ص 209؛ الصافى، ج 7، ص 358.</ref> و بسیارى از مفسران اهل سنت <ref>الكشاف، ج 4، ص 197؛ التفسير الكبير، ج 30، ص 244؛ تفسير بيضاوى، ج 5، ص 428.</ref>در شأن نزول آیه مذکور نقل کردند که على علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام نذر کردند که اگر فرزندانشان از بیمارى بهبود یابند، چند روز روزه بگیرند. پس از برآورده شدن حاجت، به نذر خود وفا کردند که آیه یادشده نازل شد و آنان را به جهت وفاى به عهد خود ستود.
برخى از فقهاى اهل سنت فاصله انداختن در وطن را نیز واجب مى‌دانند .<ref>المجموع، ج 7، ص 185؛ نک: المغنى، ج 3، ص 508 .</ref> نُه. روزه نذر با نذرِ روزه، روزه واجب مى‌شود؛ به دلیل آیاتى که خدا مسلمانان را به وفا به عهد فرمان مى‌دهد :<ref>الاقتصاد، ص 290؛ فقه القرآن، ج 1، ص 190.</ref> « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَوفوا بِالعُقودِ » ( مائده / 5، 1 )، اگر مراد از « العُقودِ » در آیه مطلق پیمان باشد ؛<ref>احکام القرآن، جصاص، ج 2، ص 370؛ مجمع البيان، ج 3، ص 259 - 260.</ref> نیز به دلیل آیه 7 انسان / 76 که از وفا به نذر سخن دارد : <ref>منتهى المطلب، ج 2، ص 586 ؛ فقه القرآن، ج 1، ص 190.</ref>« یُوفُونَ بِالنَّذرِ وَیَخافونَ یَومـًا کانَ شَرُّهُ مُستَطیرا ». مفسران شیعه <ref>مجمع البيان، ج 10، ص 209؛ الصافى، ج 7، ص 358.</ref> و بسیارى از مفسران اهل سنت <ref>الکشاف، ج 4، ص 197؛ التفسير الکبير، ج 30، ص 244؛ تفسير بيضاوى، ج 5، ص 428.</ref>در شأن نزول آیه مذکور نقل کردند که على علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام نذر کردند که اگر فرزندانشان از بیمارى بهبود یابند، چند روز روزه بگیرند. پس از برآورده شدن حاجت، به نذر خود وفا کردند که آیه یادشده نازل شد و آنان را به جهت وفاى به عهد خود ستود.


ده. روزه اعتکاف: به نظر فقیهان شیعه و برخى از فقهاى اهل سنت روزه از شرایط اعتکاف است، از این‌رو اعتکاف در ایامى که روزه در آن‌ها صحیح نیست یا شخص نمى‌تواند روزه بگیرد، باطل است .<ref>المبسوط، سرخسى، ج3، ص 116؛ مدارك الاحكام، ج 6، ص 314 - 315؛ الحدائق، ج 13، ص 456.</ref>  
ده. روزه اعتکاف: به نظر فقیهان شیعه و برخى از فقهاى اهل سنت روزه از شرایط اعتکاف است، از این‌رو اعتکاف در ایامى که روزه در آن‌ها صحیح نیست یا شخص نمى‌تواند روزه بگیرد، باطل است .<ref>المبسوط، سرخسى، ج3، ص 116؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 314 - 315؛ الحدائق، ج 13، ص 456.</ref>  




دلیل برخى بر شرط بودن روزه براى اعتکاف، آیه « ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ولا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـکِفونَ فِى المَسـجِدِ » ( بقره / 2، 187 ) است که اعتکاف را پس از بیان روزه ذکر مى‌کند .<ref>مسائل الناصريات، ص 299؛ فقه القرآن، ج 1، ص 197؛ نيل الاوطار، ج 4، ص 360.</ref> به گفته برخى، دلیل وجوب روزه اعتکاف، عمل پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله است که بدون روزه اعتکاف نمى‌کرد، از این‌رو عمل آن حضرت تبیین آیه مذکور است .<ref>مسائل الناصريات، ص 299.</ref>افزون بر این در روایات منقول از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل‌بیت علیهم‌السلام به وجوب روزه هنگام اعتکاف تصریح شده است  <ref>الكافى، ج 4، ص 176؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 535 .</ref>
دلیل برخى بر شرط بودن روزه براى اعتکاف، آیه « ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ولا تُبـشِروهُنَّ واَنتُم عـکِفونَ فِى المَسـجِدِ » ( بقره / 2، 187 ) است که اعتکاف را پس از بیان روزه ذکر مى‌کند .<ref>مسائل الناصريات، ص 299؛ فقه القرآن، ج 1، ص 197؛ نيل الاوطار، ج 4، ص 360.</ref> به گفته برخى، دلیل وجوب روزه اعتکاف، عمل پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله است که بدون روزه اعتکاف نمى‌کرد، از این‌رو عمل آن حضرت تبیین آیه مذکور است .<ref>مسائل الناصريات، ص 299.</ref>افزون بر این در روایات منقول از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل‌بیت علیهم‌السلام به وجوب روزه هنگام اعتکاف تصریح شده است  <ref>الکافى، ج 4، ص 176؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 535 .</ref>




بسیارى از فقیهان اهل سنت روزه را براى اعتکاف شرط ندانسته و تنها آن را براى اعتکاف * مستحب شمرده‌اند.<ref>المجموع، ج 6، ص 485؛ المغنى، ج 3، ص 120 - 121.</ref> به نظر فقیهان امامیه، روزه اعتکاف در صورت وجوب اعتکاف، واجب و در صورت استحباب آن مستحب است .( <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 188.</ref> روزه اعتکاف مى‌تواند روزه ماه رمضان، روزه نذر یا روزه‌هاى مستحب باشد ؛<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 249؛ الحدائق، ج 13، ص 457.</ref> البته به نظر بسیارى از فقیهان امامیه پس از گذشت دو روز از اعتکاف مستحب، اعتکاف روز سوم و روزه آن واجب مى‌گردد .<ref>(107)</ref> <ref>رياض المسائل، ج 5 ، ص 516 - 518 ؛ جواهرالكلام، ج 17، ص 168.</ref> ( اعتکاف )
بسیارى از فقیهان اهل سنت روزه را براى اعتکاف شرط ندانسته و تنها آن را براى اعتکاف * مستحب شمرده‌اند.<ref>المجموع، ج 6، ص 485؛ المغنى، ج 3، ص 120 - 121.</ref> به نظر فقیهان امامیه، روزه اعتکاف در صورت وجوب اعتکاف، واجب و در صورت استحباب آن مستحب است .( <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 188.</ref> روزه اعتکاف مى‌تواند روزه ماه رمضان، روزه نذر یا روزه‌هاى مستحب باشد ؛<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 249؛ الحدائق، ج 13، ص 457.</ref> البته به نظر بسیارى از فقیهان امامیه پس از گذشت دو روز از اعتکاف مستحب، اعتکاف روز سوم و روزه آن واجب مى‌گردد .<ref>(107)</ref> <ref>رياض المسائل، ج 5 ، ص 516 - 518 ؛ جواهرالکلام، ج 17، ص 168.</ref> ( اعتکاف )




خط ۲۵۶: خط ۲۵۶:




برخى گفته‌اند: هرکس ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگیرد، از مصادیق روزه‌داران در آیه به شمار مى‌رود .<ref>تفسير ابن كثير، ج 3، ص 496؛ الدرالمنثور، ج 5 ، ص 200.</ref> آیه‌اى دیگر به مؤمنان سیاحت کننده بشارت مى‌دهد: « الحـمِدونَ السـّحونَ ... وبَشِّرِ المُؤمِنین » ( توبه / 9، 112 ) که بر پایه روایات مراد از « السائحون » روزه‌داران‌اند .<ref>الكافى، ج 5 ، ص 15؛ تهذيب، ج 6، ص 130؛ جامع البيان، ج 11، ص 52 .</ref>
برخى گفته‌اند: هرکس ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگیرد، از مصادیق روزه‌داران در آیه به شمار مى‌رود .<ref>تفسير ابن کثير، ج 3، ص 496؛ الدرالمنثور، ج 5 ، ص 200.</ref> آیه‌اى دیگر به مؤمنان سیاحت کننده بشارت مى‌دهد: « الحـمِدونَ السـّحونَ ... وبَشِّرِ المُؤمِنین » ( توبه / 9، 112 ) که بر پایه روایات مراد از « السائحون » روزه‌داران‌اند .<ref>الکافى، ج 5 ، ص 15؛ تهذيب، ج 6، ص 130؛ جامع البيان، ج 11، ص 52 .</ref>




برخى گفته‌اند: مراد کسانى‌اند که پیوسته روزه مى‌گیرند .<ref>التفسير الكبير، ج 16، ص 203؛ تفسير قرطبى، ج 8 ، ص 270.</ref> روزه مستحب به روز معیّنى اختصاص نداشته، بلکه شخص مى‌تواند در همه روزهاى سال روزه بگیرد، جز روزهایى که روزه در آن حرام است ؛<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 188.</ref>اما روزه برخى روزها استحباب و پاداش بیشتر دارد.
برخى گفته‌اند: مراد کسانى‌اند که پیوسته روزه مى‌گیرند .<ref>التفسير الکبير، ج 16، ص 203؛ تفسير قرطبى، ج 8 ، ص 270.</ref> روزه مستحب به روز معیّنى اختصاص نداشته، بلکه شخص مى‌تواند در همه روزهاى سال روزه بگیرد، جز روزهایى که روزه در آن حرام است ؛<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 188.</ref>اما روزه برخى روزها استحباب و پاداش بیشتر دارد.






در روایتى با استناد به آیه « مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها » ( انعام / 6، 160 ) پاداش روزه گرفتن سه روز در هر ماه معادل روزه همه روزگار دانسته شده است .<ref>الكافى، ج 4، ص 92 - 93؛ من لا يحضره الفقيه، ج ، ص 83 .</ref>
در روایتى با استناد به آیه « مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها » ( انعام / 6، 160 ) پاداش روزه گرفتن سه روز در هر ماه معادل روزه همه روزگار دانسته شده است .<ref>الکافى، ج 4، ص 92 - 93؛ من لا يحضره الفقيه، ج ، ص 83 .</ref>




فقیهان امامیه با استناد به روایاتى دیگر، این سه روز را پنجشنبه نخست، پنجشنبه پایان و نخستین چهارشنبه دهه دوم هر ماه دانسته‌اند . <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 189.</ref>افزون بر این، ایام بیض ( 13 تا 15 هر ماه ) روز بعثت پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله ( 27 رجب )، روز ولادت آن حضرت ( 17 ربیع الاول )، روز دحوالارض ( 25 ذى‌قعده )، روز عید غدیر ( 18 ذى‌حجه )، همه ماه رجب و شعبان، و برخى روزهاى دیگر، روزهایى هستند که روزه آن‌ها مستحب مؤکد و داراى پاداش فراوان دانسته شده است .<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 189 - 200؛ الحدائق، ج 13، ص 347 - 386.</ref>در روایتى، روزه پیاپى ماه شعبان و رمضان، مصداق آیه « شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ تَوبَةً مِنَ اللّهِ ...» ( نساء / 4، 92 ) شمرده شده است .<ref>الكافى، ج 4، ص 92؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 496.</ref> در حدیثى دیگر از روزه پیاپى پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله در این دو ماه سخن رفته است <ref>الكافى، ج 4، ص 92؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 9 - 94.</ref>
فقیهان امامیه با استناد به روایاتى دیگر، این سه روز را پنجشنبه نخست، پنجشنبه پایان و نخستین چهارشنبه دهه دوم هر ماه دانسته‌اند . <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 189.</ref>افزون بر این، ایام بیض ( 13 تا 15 هر ماه ) روز بعثت پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله ( 27 رجب )، روز ولادت آن حضرت ( 17 ربیع الاول )، روز دحوالارض ( 25 ذى‌قعده )، روز عید غدیر ( 18 ذى‌حجه )، همه ماه رجب و شعبان، و برخى روزهاى دیگر، روزهایى هستند که روزه آن‌ها مستحب مؤکد و داراى پاداش فراوان دانسته شده است .<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 189 - 200؛ الحدائق، ج 13، ص 347 - 386.</ref>در روایتى، روزه پیاپى ماه شعبان و رمضان، مصداق آیه « شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ تَوبَةً مِنَ اللّهِ ...» ( نساء / 4، 92 ) شمرده شده است .<ref>الکافى، ج 4، ص 92؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 496.</ref> در حدیثى دیگر از روزه پیاپى پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله در این دو ماه سخن رفته است <ref>الکافى، ج 4، ص 92؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 9 - 94.</ref>




خط ۲۷۲: خط ۲۷۲:




وقت روزه گرفتن روز است، به دلیل آیه 187 بقره / 2 که ارتکاب مفطرات روزه را براى مسلمانان در شب و تا طلوع صبح جایز مى‌شمرد و مسلمانان را به حفظ روزه تا شب فرمان مى‌دهد :(1)<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 111؛ بدايع الصنائع،ج 2، ص 77.</ref> « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ... وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى اللَّیلِ »، از این‌رو روزه گرفتن در شب جایز نیست ؛<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 77؛ شرائع الاسلام، ج 1، ص 14؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 587 .</ref> خواه شب را تنها روزه بگیرد یا روز را نیز ضمیمه آن کند <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 210 - 211؛ شرائع الاسلام، ج 1، ص 146.</ref> که روزه وصال مى‌شود. به اجماع فقهاى امامیه و برخى از فقهاى اهل سنت این روزه حرام است ؛<ref>المجموع، ج 6، ص 357؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 210 - 211؛ الحدائق، ج 13، ص 392.</ref> اما بیشتر فقیهان اهل‌سنت آن را جایز ولى مکروه شمرده‌اند .<ref>المغنى، ج 3، ص 101؛ مواهب الجليل، ج 3، ص 308.</ref>
وقت روزه گرفتن روز است، به دلیل آیه 187 بقره / 2 که ارتکاب مفطرات روزه را براى مسلمانان در شب و تا طلوع صبح جایز مى‌شمرد و مسلمانان را به حفظ روزه تا شب فرمان مى‌دهد :(1)<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 111؛ بدايع الصنائع،ج 2، ص 77.</ref> « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ... وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى اللَّیلِ »، از این‌رو روزه گرفتن در شب جایز نیست ؛<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 77؛ شرائع الاسلام، ج 1، ص 14؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 587 .</ref> خواه شب را تنها روزه بگیرد یا روز را نیز ضمیمه آن کند <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 210 - 211؛ شرائع الاسلام، ج 1، ص 146.</ref> که روزه وصال مى‌شود. به اجماع فقهاى امامیه و برخى از فقهاى اهل سنت این روزه حرام است ؛<ref>المجموع، ج 6، ص 357؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 210 - 211؛ الحدائق، ج 13، ص 392.</ref> اما بیشتر فقیهان اهل‌سنت آن را جایز ولى مکروه شمرده‌اند .<ref>المغنى، ج 3، ص 101؛ مواهب الجليل، ج 3، ص 308.</ref>




آغاز وقت روزه در هر روز، زمانى است که سفیدى صبح از سیاهى شب آشکار مى‌گردد: « حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ». به فتواى فقیهان امامیه<ref>تذكره‌الفقهاء، ج 6، ص 145؛ مدارك الاحكام، ج 6، ص 190؛ جواهرالكلام، ج 16، ص 384.</ref> و بسیارى از فقهاى اهل سنت <ref>المغنى، ج 3، ص 3؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 77.</ref> مراد از وقت مذکور طلوع فجر دوم است. برخى از فقهاى اهل سنت مطلق طلوع فجر را زمان آغاز روزه دانسته‌اند .<ref>المجموع، ج 6، ص 303؛ كشاف القناع، ج 2، ص 366.</ref>
آغاز وقت روزه در هر روز، زمانى است که سفیدى صبح از سیاهى شب آشکار مى‌گردد: « حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ». به فتواى فقیهان امامیه<ref>تذکره‌الفقهاء، ج 6، ص 145؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 190؛ جواهرالکلام، ج 16، ص 384.</ref> و بسیارى از فقهاى اهل سنت <ref>المغنى، ج 3، ص 3؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 77.</ref> مراد از وقت مذکور طلوع فجر دوم است. برخى از فقهاى اهل سنت مطلق طلوع فجر را زمان آغاز روزه دانسته‌اند .<ref>المجموع، ج 6، ص 303؛ کشاف القناع، ج 2، ص 366.</ref>




خط ۲۸۱: خط ۲۸۱:




برخى از فقیهان امامیه، ضمن تأیید این فتوا، معتقدند مکلف باید جزئى از شب را نیز احتیاط ورزد، تا یقین کند که شب فرارسیده است، زیرا تکلیف یقینى، امتثال یقینى را مى‌طلبد .<ref>نك: مستند العروه، خويى، ج 1، ص 418، «كتاب الصوم».</ref> به باور بعضى دیگر از فقیهان امامیه ،<ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 502 ؛ كفاية الاحكام، ج 1، ص 227.</ref> نیز فقهاى اهل سنت <ref>المجموع، ج 6، ص 305؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 342.</ref> استتار قرص خورشید نشانه رسیدن شب است و با غروب خورشید روزه‌دار مى‌تواند افطار کند.
برخى از فقیهان امامیه، ضمن تأیید این فتوا، معتقدند مکلف باید جزئى از شب را نیز احتیاط ورزد، تا یقین کند که شب فرارسیده است، زیرا تکلیف یقینى، امتثال یقینى را مى‌طلبد .<ref>نک: مستند العروه، خويى، ج 1، ص 418، «کتاب الصوم».</ref> به باور بعضى دیگر از فقیهان امامیه ،<ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 502 ؛ کفاية الاحکام، ج 1، ص 227.</ref> نیز فقهاى اهل سنت <ref>المجموع، ج 6، ص 305؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 342.</ref> استتار قرص خورشید نشانه رسیدن شب است و با غروب خورشید روزه‌دار مى‌تواند افطار کند.




خط ۲۸۷: خط ۲۸۷:
روزه شرایط متعددى دارد که برخى از آن‌ها شرط صحت روزه بر مکلف و بعضى شرط وجوب آن به شمار مى‌رود.
روزه شرایط متعددى دارد که برخى از آن‌ها شرط صحت روزه بر مکلف و بعضى شرط وجوب آن به شمار مى‌رود.
ا. اسلام
ا. اسلام
به نظر فقیهان امامیه <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 102؛ جواهرالكلام، ج 16، ص 327؛ مستند العروه، خويى، ج 1، ص 423، «كتاب الصوم».</ref> و بیشتر فقیهان اهل سنت ،<ref>المجموع، ج 6، ص 252 - 253؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 87 ؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1663.</ref>اسلام شرط صحت روزه است، از این رو عبادات کافران، صحیح نبوده و پذیرفته نمى‌شود.
به نظر فقیهان امامیه <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 102؛ جواهرالکلام، ج 16، ص 327؛ مستند العروه، خويى، ج 1، ص 423، «کتاب الصوم».</ref> و بیشتر فقیهان اهل سنت ،<ref>المجموع، ج 6، ص 252 - 253؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 87 ؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1663.</ref>اسلام شرط صحت روزه است، از این رو عبادات کافران، صحیح نبوده و پذیرفته نمى‌شود.




دلیلش به نظر برخى ،<ref>مستمسك العروه، ج 8 ، ص 402؛ مستند العروه، ج 1، ص 424، «كتاب الصوم».</ref> آیه 54 توبه / 9 است که از عدم پذیرش انفاق‌هاى آنان به جهت کفرشان سخن مى‌گوید: « وما مَنَعَهُم اَن تُقبَلَ مِنهُم نَفَقـتُهُم اِلاّ اَنَّهُم کَفَروا بِاللّهِ وبِرَسولِهِ »؛ نیز آیه 91 آل عمران / 3 از پذیرفته نشدن همه اعمال آنان در صورت مردن بر کفر یاد مى‌کند: « اِنَّ الَّذینَ کَفَروا وماتوا وهُم کُفّارٌ فَلَن یُقبَلَ مِن اَحَدِهِم مِل‌ءُ الاَرضِ ذَهَبــًا » و آیه 23 فرقان / 25 از نابود شدن اعمال آنان: « وقَدِمنا اِلى ما عَمِلوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلنـهُ هَباءً مَنثورا ».  
دلیلش به نظر برخى ،<ref>مستمسک العروه، ج 8 ، ص 402؛ مستند العروه، ج 1، ص 424، «کتاب الصوم».</ref> آیه 54 توبه / 9 است که از عدم پذیرش انفاق‌هاى آنان به جهت کفرشان سخن مى‌گوید: « وما مَنَعَهُم اَن تُقبَلَ مِنهُم نَفَقـتُهُم اِلاّ اَنَّهُم کَفَروا بِاللّهِ وبِرَسولِهِ »؛ نیز آیه 91 آل عمران / 3 از پذیرفته نشدن همه اعمال آنان در صورت مردن بر کفر یاد مى‌کند: « اِنَّ الَّذینَ کَفَروا وماتوا وهُم کُفّارٌ فَلَن یُقبَلَ مِن اَحَدِهِم مِل‌ءُ الاَرضِ ذَهَبــًا » و آیه 23 فرقان / 25 از نابود شدن اعمال آنان: « وقَدِمنا اِلى ما عَمِلوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلنـهُ هَباءً مَنثورا ».  




خط ۲۹۸: خط ۲۹۸:


ب. بلوغ و عقل
ب. بلوغ و عقل
روزه بر شخص بالغ و عاقل واجب است و بر کودک و مجنون واجب نیست ؛<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 149؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 147، 165 - 167؛ المجموع، ج 6، ص 252 - 254.</ref> دلیل آن روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام است که در آن‌ها تکلیف از غیربالغ برداشته شده است .<ref>المجموع، ج 6، ص 253 ـ 254؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 100؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 333.</ref>
روزه بر شخص بالغ و عاقل واجب است و بر کودک و مجنون واجب نیست ؛<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 149؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 147، 165 - 167؛ المجموع، ج 6، ص 252 - 254.</ref> دلیل آن روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام است که در آن‌ها تکلیف از غیربالغ برداشته شده است .<ref>المجموع، ج 6، ص 253 ـ 254؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 100؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 333.</ref>




برخى افزون بر روایات، دلیل آن را آیه 183 بقره / 2 دانسته‌اند که روزه را بر مؤمنان واجب مى‌داند: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ »؛ با این استدلال که تنها بر مکلف، مؤمن اطلاق مى‌شود .<ref>تفسير جامع آيات الاحكام، ج 3، ص 131.</ref>برخى در این مورد به آیه « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » ( بقره / 2، 185 ) استناد کرده‌اند؛ با این توضیح که مراد از حضور در ماه، حضور شخص با عنوان مکلف بودن است و دیوانه و غیر اهل تکلیف در حکم کسانى‌اند که گویا در این ماه حضور ندارند .<ref>احكام القرآن، جصاص، ج 1، ص 224؛ فقه القرآن، ج 1، ص 182.</ref> در مقابل، برخى از فقهاى اهل سنت روزه را بر کودک 10 ساله‌اى که توان روزه گرفتن دارد، واجب دانسته‌اند .<ref>المغنى، ج 3، ص 90.</ref>
برخى افزون بر روایات، دلیل آن را آیه 183 بقره / 2 دانسته‌اند که روزه را بر مؤمنان واجب مى‌داند: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ »؛ با این استدلال که تنها بر مکلف، مؤمن اطلاق مى‌شود .<ref>تفسير جامع آيات الاحکام، ج 3، ص 131.</ref>برخى در این مورد به آیه « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » ( بقره / 2، 185 ) استناد کرده‌اند؛ با این توضیح که مراد از حضور در ماه، حضور شخص با عنوان مکلف بودن است و دیوانه و غیر اهل تکلیف در حکم کسانى‌اند که گویا در این ماه حضور ندارند .<ref>احکام القرآن، جصاص، ج 1، ص 224؛ فقه القرآن، ج 1، ص 182.</ref> در مقابل، برخى از فقهاى اهل سنت روزه را بر کودک 10 ساله‌اى که توان روزه گرفتن دارد، واجب دانسته‌اند .<ref>المغنى، ج 3، ص 90.</ref>




خط ۳۰۹: خط ۳۰۹:




بر پایه آیه 184 بقره / 2 روزه از ناتوانان بر آن، ساقط است و باید فدیه بپردازند: « اَیّامـًا مَعدودتٍ ... وعَلَى الَّذینَ یُطیقونَهُ فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَهُوَ خَیرٌ لَهُ واَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم ». دیدگاه‌هاى متعددى درباره مراد از « الَّذینَ یُطیقونَهُ » هست: 1. آیه درباره همه مکلفان است: در صدر اسلام خدا همگان را میان روزه گرفتن و افطار و پرداخت فدیه به جاى روزه آزاد گذاشته؛ ولى روزه گرفتن را از افطار بهتر دانست. سپس این حکم با آیه « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » نسخ و تنها به مسافران و بیماران براى افطار اجازه داده شد .<ref>جامع‌البيان، ج 2، ص 180؛ احكام القرآن، جصاص، ج 1، ص 216؛ مجمع البيان، ج 2، ص 10.</ref>
بر پایه آیه 184 بقره / 2 روزه از ناتوانان بر آن، ساقط است و باید فدیه بپردازند: « اَیّامـًا مَعدودتٍ ... وعَلَى الَّذینَ یُطیقونَهُ فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَهُوَ خَیرٌ لَهُ واَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم ». دیدگاه‌هاى متعددى درباره مراد از « الَّذینَ یُطیقونَهُ » هست: 1. آیه درباره همه مکلفان است: در صدر اسلام خدا همگان را میان روزه گرفتن و افطار و پرداخت فدیه به جاى روزه آزاد گذاشته؛ ولى روزه گرفتن را از افطار بهتر دانست. سپس این حکم با آیه « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » نسخ و تنها به مسافران و بیماران براى افطار اجازه داده شد .<ref>جامع‌البيان، ج 2، ص 180؛ احکام القرآن، جصاص، ج 1، ص 216؛ مجمع البيان، ج 2، ص 10.</ref>




2.آیه درباره کسانى‌است که نخست توان روزه را دارا بوده‌اند و سپس بر اثر عوارضى، همچون باردارى یا پیرى، ناتوان گردیده‌اند .<ref>احكام القرآن، جصاص، ج 1، ص 216؛ مجمع البيان، ج 2، ص 10.</ref> این معنا در برخى روایات اهل بیت علیهم‌السلام نیز آمده است .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 133 - 134؛ الكافى، ج 4، ص 116.</ref>
2.آیه درباره کسانى‌است که نخست توان روزه را دارا بوده‌اند و سپس بر اثر عوارضى، همچون باردارى یا پیرى، ناتوان گردیده‌اند .<ref>احکام القرآن، جصاص، ج 1، ص 216؛ مجمع البيان، ج 2، ص 10.</ref> این معنا در برخى روایات اهل بیت علیهم‌السلام نیز آمده است .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 133 - 134؛ الکافى، ج 4، ص 116.</ref>


براساس این نظریه باید در آیه جمله « ثم صاروا بحیث لا یطیقونه » یا کلمه « لا » قبل از « یطیقونه » در تقدیر گرفته شود .<ref>مجمع البيان، ج 2، ص 10؛ تفسير جامع آيات الاحكام، ج 3، ص 144.</ref>
براساس این نظریه باید در آیه جمله « ثم صاروا بحیث لا یطیقونه » یا کلمه « لا » قبل از « یطیقونه » در تقدیر گرفته شود .<ref>مجمع البيان، ج 2، ص 10؛ تفسير جامع آيات الاحکام، ج 3، ص 144.</ref>


3. آیه در مورد کسانى است که همه توان خود را به کار گرفته و روزه را با رنج به جا مى‌آورند ،<ref>التفسير الكبير، ج 5 ، ص 87 ؛ الميزان، ج 2، ص 11.</ref> چنان‌که در لغت نیز ماده « طوق » به همین معنا به کار رفته است .<ref>مفردات، ص 313، «طوق».</ref>
3. آیه در مورد کسانى است که همه توان خود را به کار گرفته و روزه را با رنج به جا مى‌آورند ،<ref>التفسير الکبير، ج 5 ، ص 87 ؛ الميزان، ج 2، ص 11.</ref> چنان‌که در لغت نیز ماده « طوق » به همین معنا به کار رفته است .<ref>مفردات، ص 313، «طوق».</ref>




بر این اساس، بسیارى از مفسران و فقیهان شیعه <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 10؛ مختلف الشيعه، ج 3، ص 542 - 548؛ جواهرالكلام، ج 17، ص 145.</ref>  و اهل سنت <ref>التفسير الكبير، ج 5 ، ص 87 ؛ المجموع، ج 6، ص 257 - 258؛ المغنى، ج 3، ص 77 - 80 .</ref> پیرانى که روزه گرفتن براى آنان طاقت‌فرسا باشد، مبتلایان عطش شدید و زنان باردار و شیرده را از مصادیق آیه شمرده و افطار کردن روزه را بر آنان واجب یا جایز شمرده‌اند؛ همچنین بر پایه آیه یادشده، اینان باید به جاى روزه، مسکینى را غذا دهند: « فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ » ( بقره / 2، 184 )؛ به نظر بیشتر فقیهان امامیه یک مد طعام؛ ولى به دیده برخى دو مد طعام. پیروان نظریه نخست، آن را بر استحباب حمل کرده‌اند .<ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 546 ؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 379.</ref>
بر این اساس، بسیارى از مفسران و فقیهان شیعه <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 10؛ مختلف الشيعه، ج 3، ص 542 - 548؛ جواهرالکلام، ج 17، ص 145.</ref>  و اهل سنت <ref>التفسير الکبير، ج 5 ، ص 87 ؛ المجموع، ج 6، ص 257 - 258؛ المغنى، ج 3، ص 77 - 80 .</ref> پیرانى که روزه گرفتن براى آنان طاقت‌فرسا باشد، مبتلایان عطش شدید و زنان باردار و شیرده را از مصادیق آیه شمرده و افطار کردن روزه را بر آنان واجب یا جایز شمرده‌اند؛ همچنین بر پایه آیه یادشده، اینان باید به جاى روزه، مسکینى را غذا دهند: « فِدیَةٌ طَعامُ مِسکینٍ » ( بقره / 2، 184 )؛ به نظر بیشتر فقیهان امامیه یک مد طعام؛ ولى به دیده برخى دو مد طعام. پیروان نظریه نخست، آن را بر استحباب حمل کرده‌اند .<ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 546 ؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 379.</ref>




خط ۳۲۹: خط ۳۲۹:
==د. رویت هلال ماه رمضان==
==د. رویت هلال ماه رمضان==


شرط دیگر وجوب روزه ماه رمضان، دیدن هلال این ماه است. دلیلش به دیده بسیارى، آیه 185 بقره / 2 است که دیدن ماه رمضان را در روزه آن شرط مى‌داند :<ref>الحدائق، ج 13، ص 240؛ مدارك الاحكام، ج 6، ص 164.</ref> « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ »، اگر مراد از « شَهِدَ » دیده شدن ماه باشد.
شرط دیگر وجوب روزه ماه رمضان، دیدن هلال این ماه است. دلیلش به دیده بسیارى، آیه 185 بقره / 2 است که دیدن ماه رمضان را در روزه آن شرط مى‌داند :<ref>الحدائق، ج 13، ص 240؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 164.</ref> « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ »، اگر مراد از « شَهِدَ » دیده شدن ماه باشد.




دلیل دیگر به نظر برخى فقیهان، آیه « یَسـ ٔ لونَکَ عَنِ الاَهِلَّةِ قُل هِىَ مَوقیتُ لِلنّاسِ والحَجِّ » ( بقره / 2، 189 ) است که هلال ماه‌ها را از راه‌هاى معتبر در شناخت اوقات حج، ماه رمضان و سایر امورى که در آن‌ها رعایت وقت لازم است، مى‌دانند .<ref>الخلاف، ج 2، ص 170؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 117 - 118.</ref>
دلیل دیگر به نظر برخى فقیهان، آیه « یَسـ ٔ لونَکَ عَنِ الاَهِلَّةِ قُل هِىَ مَوقیتُ لِلنّاسِ والحَجِّ » ( بقره / 2، 189 ) است که هلال ماه‌ها را از راه‌هاى معتبر در شناخت اوقات حج، ماه رمضان و سایر امورى که در آن‌ها رعایت وقت لازم است، مى‌دانند .<ref>الخلاف، ج 2، ص 170؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 117 - 118.</ref>




امام صادق علیه السلام نیز در پاسخ سؤال درباره « اَهِلّه » آن را هلال * ماه‌ها دانسته و فرمود: مکلف هرگاه هلال ماه رمضان را ببیند، باید روزه بگیرد .<ref>الكافى، ج 4، ص 76؛ تهذيب، ج 4، ص 155.</ref>
امام صادق علیه السلام نیز در پاسخ سؤال درباره « اَهِلّه » آن را هلال * ماه‌ها دانسته و فرمود: مکلف هرگاه هلال ماه رمضان را ببیند، باید روزه بگیرد .<ref>الکافى، ج 4، ص 76؛ تهذيب، ج 4، ص 155.</ref>




فقهاى اسلامى با استناد به آیه 185 بقره / 2 و روایات، افزون بر مشاهده هلال ماه از سوى مکلف، ثابت شدن هلال با شیاع آن در میان مردم، یا شهادت دو عادل بر رؤیت هلال یا گذشت 30 روز از ماه شعبان یا حکم حاکم را از دیگر راه‌هاى ثبوت هلال ماه رمضان و وجوب روزه بر مکلف شمرده‌اند .<ref>الحدائق، ج 13، ص 241 - 263؛ العروة الوثقى، ج ، ص 628 - 629؛ تفسير جامع آيات الاحكام، ج 3، ص 169؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1651.</ref>
فقهاى اسلامى با استناد به آیه 185 بقره / 2 و روایات، افزون بر مشاهده هلال ماه از سوى مکلف، ثابت شدن هلال با شیاع آن در میان مردم، یا شهادت دو عادل بر رؤیت هلال یا گذشت 30 روز از ماه شعبان یا حکم حاکم را از دیگر راه‌هاى ثبوت هلال ماه رمضان و وجوب روزه بر مکلف شمرده‌اند .<ref>الحدائق، ج 13، ص 241 - 263؛ العروة الوثقى، ج ، ص 628 - 629؛ تفسير جامع آيات الاحکام، ج 3، ص 169؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1651.</ref>


ه . نیت روزه
ه . نیت روزه
به فتواى فقیهان شیعه <ref>الخلاف، ج 2، ص 162؛ المعتبر، ج 2، ص 643.</ref>و بسیارى از فقهاى اهل سنت<ref>فتح العزيز، ج 6، ص 289؛ المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 59 - 60؛ المغنى، ج 3، ص 22 - 24.</ref> نیت از شرایط روزه است؛ چه در روزه واجب یا مستحبى یا روزه ماه رمضان یا غیر ماه رمضان .<ref>الخلاف، ج 2، ص 162؛ المغنى، ج 3، ص 22 - 24؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 7.</ref>دلیلش آیات 19 ـ 20 اللیل / 92 است که شایستگى پاداش الهى را منحصر در اعمالى مى‌دانند که تنها براى رضاى خدا انجام گیرد :<ref>الخلاف، ج 2، ص 162؛ المعتبر، ج 2، ص 643.</ref> « وما لاَِحَدٍ عِندَهُ مِن نِعمَةٍ تُجزى * اِلاَّ ابتِغاءَ وجهِ رَبِّهِ الاَعلى ». بر پایه آیه 5 بینه / 98 نیز مؤمنان مأمورند اعمالشان را خالص براى خدا انجام دهند :<ref>المعتبر، ج 2، ص 643؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 7.</ref> « وما اُمِروا اِلاّ لِیَعبُدُوا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ ».
به فتواى فقیهان شیعه <ref>الخلاف، ج 2، ص 162؛ المعتبر، ج 2، ص 643.</ref>و بسیارى از فقهاى اهل سنت<ref>فتح العزيز، ج 6، ص 289؛ المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 59 - 60؛ المغنى، ج 3، ص 22 - 24.</ref> نیت از شرایط روزه است؛ چه در روزه واجب یا مستحبى یا روزه ماه رمضان یا غیر ماه رمضان .<ref>الخلاف، ج 2، ص 162؛ المغنى، ج 3، ص 22 - 24؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 7.</ref>دلیلش آیات 19 ـ 20 اللیل / 92 است که شایستگى پاداش الهى را منحصر در اعمالى مى‌دانند که تنها براى رضاى خدا انجام گیرد :<ref>الخلاف، ج 2، ص 162؛ المعتبر، ج 2، ص 643.</ref> « وما لاَِحَدٍ عِندَهُ مِن نِعمَةٍ تُجزى * اِلاَّ ابتِغاءَ وجهِ رَبِّهِ الاَعلى ». بر پایه آیه 5 بینه / 98 نیز مؤمنان مأمورند اعمالشان را خالص براى خدا انجام دهند :<ref>المعتبر، ج 2، ص 643؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 7.</ref> « وما اُمِروا اِلاّ لِیَعبُدُوا اللّهَ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ ».




روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام نیز اعمال بى نیت را باطل شمرده‌اند .<ref>تذكره‌الفقهاء، ج 6، ص 7؛ المغنى، ج 3، ص 23 - 24.</ref> در مقابل، برخى از فقهاى اهل سنت با استناد به اطلاق آیه « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » ( بقره / 2، 185 ) نیت را در روزه ماه رمضان واجب ندانسته‌اند. دلیل دیگر آنان این است که نیت در مواردى لازم است که تعیین نوع روزه در آن لازم باشد و چون ماه رمضان به روزه واجب این ماه اختصاص دارد، نیازى به نیت براى تعیین روزه در آن نیست .<ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 59 ؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 83 ـ 84 .</ref>
روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام نیز اعمال بى نیت را باطل شمرده‌اند .<ref>تذکره‌الفقهاء، ج 6، ص 7؛ المغنى، ج 3، ص 23 - 24.</ref> در مقابل، برخى از فقهاى اهل سنت با استناد به اطلاق آیه « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ » ( بقره / 2، 185 ) نیت را در روزه ماه رمضان واجب ندانسته‌اند. دلیل دیگر آنان این است که نیت در مواردى لازم است که تعیین نوع روزه در آن لازم باشد و چون ماه رمضان به روزه واجب این ماه اختصاص دارد، نیازى به نیت براى تعیین روزه در آن نیست .<ref>المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 59 ؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 83 ـ 84 .</ref>


و. حضور در وطن یا اقامت در جایى خاص
و. حضور در وطن یا اقامت در جایى خاص
بر این اساس، روزه بر مسافر جایز نیست و باید در زمانى دیگر قضاى آن را به جا آورد :<ref>الخلاف، ج 1، ص 572 ؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 151 - 152.</ref>« فَمَن کانَ مِنکُم ... عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن اَیّامٍ اُخَرَ ». ( بقره / 2، 184 ) آیه 185 این سوره نیز، ضمن تکرار این مطلب، حکمت برداشته شدن روزه از مسافران را آسانگیرى و عدم تحمیل تکالیف دشوار بر آنان مى‌داند: « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ ومَن کانَ ... عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّن اَیّامٍ اُخَرَ یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بِکُمُ العُسر ». ( بقره / 2، 185 )
بر این اساس، روزه بر مسافر جایز نیست و باید در زمانى دیگر قضاى آن را به جا آورد :<ref>الخلاف، ج 1، ص 572 ؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 151 - 152.</ref>« فَمَن کانَ مِنکُم ... عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن اَیّامٍ اُخَرَ ». ( بقره / 2، 184 ) آیه 185 این سوره نیز، ضمن تکرار این مطلب، حکمت برداشته شدن روزه از مسافران را آسانگیرى و عدم تحمیل تکالیف دشوار بر آنان مى‌داند: « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ ومَن کانَ ... عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّن اَیّامٍ اُخَرَ یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بِکُمُ العُسر ». ( بقره / 2، 185 )




امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: شخص حاضر باید روزه بگیرد و مسافر نباید بگیرد .<ref>الكافى، ج 4، ص 126 - 127؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 141.</ref> روایات متعدد دیگر نیز از واجب نبودن روزه در سفر * حتى حرام بودن آن سخن دارند؛ براى نمونه پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: خداى متعالى از مسافر تکلیف روزه و بخشى از نماز را برداشته است ؛<ref>مسنداحمد، ج 5 ، ص 29؛ سنن النسائى، ج 4، ص 181؛ كنزالعمال، ج 8 ، ص 610 - 611.</ref> نیز آن حضرت برداشتن روزه از بیماران و مسافران را هدیه‌اى الهى خواند و رد کردن هدیه خدا از سوى بندگان را شایسته ندانست .<ref>الكافى، ج 4، ص 127؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 140.</ref>
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: شخص حاضر باید روزه بگیرد و مسافر نباید بگیرد .<ref>الکافى، ج 4، ص 126 - 127؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 141.</ref> روایات متعدد دیگر نیز از واجب نبودن روزه در سفر * حتى حرام بودن آن سخن دارند؛ براى نمونه پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: خداى متعالى از مسافر تکلیف روزه و بخشى از نماز را برداشته است ؛<ref>مسنداحمد، ج 5 ، ص 29؛ سنن النسائى، ج 4، ص 181؛ کنزالعمال، ج 8 ، ص 610 - 611.</ref> نیز آن حضرت برداشتن روزه از بیماران و مسافران را هدیه‌اى الهى خواند و رد کردن هدیه خدا از سوى بندگان را شایسته ندانست .<ref>الکافى، ج 4، ص 127؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 140.</ref>






در سیره عملى ایشان نیز نقل شده که آن حضرت در سفر و پیش چشم مسلمانان روزه خود را افطار کرد و روزه‌دارانى را که از افطار روزه خوددارى کردند، گناهکار شمرد .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 141؛ صحيح مسلم، ج ، ص 142؛ سنن الترمذى، ج 2، ص107.</ref> در روایاتى نیز امام صادق علیه السلام افطار در سفر و به جا آوردن قضاى آن را بر مسافر واجب شمرد .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 143؛ الكافى، ج 4، ص 131.</ref> بر اساس آیات و روایات یادشده، فقیهان امامیه افطار روزه واجب را براى مسافران ـ جز در موارد خاص ـ واجب و روزه گرفتن وى را حرام <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 105؛ كفاية الاحكام، ج 1، ص 201.</ref> و باطل <ref>تذكرة الفقهاء، ج 4، ص 414؛ الروضة البهيه، ج 2، ص 101؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 346.</ref>شمرده‌اند. به فتواى فقهاى اهل سنت، افطار کردن در سفر مباح است و روزه گرفتن براى توانمندان بهتر است .<ref>المغنى، ج 3، ص 33؛ المجموع، ج 6، ص 260؛ مواهب الجليل، ج 3، ص 310.</ref>
در سیره عملى ایشان نیز نقل شده که آن حضرت در سفر و پیش چشم مسلمانان روزه خود را افطار کرد و روزه‌دارانى را که از افطار روزه خوددارى کردند، گناهکار شمرد .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 141؛ صحيح مسلم، ج ، ص 142؛ سنن الترمذى، ج 2، ص107.</ref> در روایاتى نیز امام صادق علیه السلام افطار در سفر و به جا آوردن قضاى آن را بر مسافر واجب شمرد .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 143؛ الکافى، ج 4، ص 131.</ref> بر اساس آیات و روایات یادشده، فقیهان امامیه افطار روزه واجب را براى مسافران ـ جز در موارد خاص ـ واجب و روزه گرفتن وى را حرام <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 105؛ کفاية الاحکام، ج 1، ص 201.</ref> و باطل <ref>تذکرة الفقهاء، ج 4، ص 414؛ الروضة البهيه، ج 2، ص 101؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 346.</ref>شمرده‌اند. به فتواى فقهاى اهل سنت، افطار کردن در سفر مباح است و روزه گرفتن براى توانمندان بهتر است .<ref>المغنى، ج 3، ص 33؛ المجموع، ج 6، ص 260؛ مواهب الجليل، ج 3، ص 310.</ref>


برخى دلیل بهتر بودن روزه را جمله « واَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمون » در آیه 184 بقره / 2 دانسته‌اند .<ref>احكام القرآن، جصاص، ج 1، ص 261؛ مواهب الجليل، ج 3، ص 310؛ الثمر الدانى، ص 305.</ref> برخى از اهل سنت معتقدند اگر مکلف پس از درک هلال ماه در جاى اقامت خود سفر کند، روزه گرفتن در سفر واجب است، زیرا قرآن روزه را بر کسانى که هلال ماه را در وطن درک کرده‌اند، واجب مى‌داند :(11) <ref>المغنى، ج 3، ص 33.</ref> « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ ». ( بقره / 2، 185 )
برخى دلیل بهتر بودن روزه را جمله « واَن تَصُومُوا خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمون » در آیه 184 بقره / 2 دانسته‌اند .<ref>احکام القرآن، جصاص، ج 1، ص 261؛ مواهب الجليل، ج 3، ص 310؛ الثمر الدانى، ص 305.</ref> برخى از اهل سنت معتقدند اگر مکلف پس از درک هلال ماه در جاى اقامت خود سفر کند، روزه گرفتن در سفر واجب است، زیرا قرآن روزه را بر کسانى که هلال ماه را در وطن درک کرده‌اند، واجب مى‌داند :(11) <ref>المغنى، ج 3، ص 33.</ref> « فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهرَ فَلیَصُمهُ ». ( بقره / 2، 185 )






به دیده بیشتر فقیهان امامیه، روزه مستحب در سفر نیز ـ به جز سه روز روزه حاجت در مدینه ـ حرام است؛ ولى برخى آن را مباح یا مکروه شمرده‌اند .<ref>الحدائق، ج 13، ص 198؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 34 - 350.</ref> در چند مورد نیز روزه گرفتن در سفر استثنا شده است؛ ازجمله سه روز روزه بدل از قربانى که انجام دادن آن در سفر حج براى حجگزار واجب است: « فَمَن لَم یَجِد فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ » ( بقره / 2، 196 ) و روزه نذر در صورتى که نذر او معلّق به سفر باشد؛ یا سفر و غیر سفر را شامل شود ،<ref>مدارك الاحكام، ج 6، ص 150؛ الحدائق، ج 13، ص 191؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 614.</ref> زیرا قرآن وفا به عهد را لازم مى‌شمرد: « والموفونَ بِعَهدِهِم اِذا عـهَدوا ». ( بقره / 2، 177 ) روایاتى نیز بر این امر دلالت دارند .<ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 106؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 586 ؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 199، 379.</ref>
به دیده بیشتر فقیهان امامیه، روزه مستحب در سفر نیز ـ به جز سه روز روزه حاجت در مدینه ـ حرام است؛ ولى برخى آن را مباح یا مکروه شمرده‌اند .<ref>الحدائق، ج 13، ص 198؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 34 - 350.</ref> در چند مورد نیز روزه گرفتن در سفر استثنا شده است؛ ازجمله سه روز روزه بدل از قربانى که انجام دادن آن در سفر حج براى حجگزار واجب است: « فَمَن لَم یَجِد فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ » ( بقره / 2، 196 ) و روزه نذر در صورتى که نذر او معلّق به سفر باشد؛ یا سفر و غیر سفر را شامل شود ،<ref>مدارک الاحکام، ج 6، ص 150؛ الحدائق، ج 13، ص 191؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 614.</ref> زیرا قرآن وفا به عهد را لازم مى‌شمرد: « والموفونَ بِعَهدِهِم اِذا عـهَدوا ». ( بقره / 2، 177 ) روایاتى نیز بر این امر دلالت دارند .<ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 106؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 586 ؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 199، 379.</ref>




خط ۳۶۶: خط ۳۶۶:
ز. ضرر نداشتن روزه
ز. ضرر نداشتن روزه


بر این اساس، روزه براى مریض جایز نیست و باید قضاى آن را در زمان بهبودى به جا آورد :<ref>المجموع، ج 6، ص 257؛ تذكره‌الفقهاء، ج 6، ص 107؛ كتاب الصوم، ص 271.</ref> « اَیّامـًا مَعدودتٍ فَمَن کانَ مِنکُم مریضا ... فَعِدَّةٌ مِن‌اَیّامٍ اُخَرَ ». ( بقره / 2، 184؛ نیز 185 ) افزون بر این، به آیات نفى حرج در دین، مانند « وما جَعَلَ عَلَیکُم فِى الدّینِ مِن حَرَجٍ » ( حجّ / 22، 78 )، بر واجب نبودن روزه بر مریضان استدلال شده است .<ref>المجموع، ج 6، ص 157؛ كتاب الصوم، ص 271.</ref>
بر این اساس، روزه براى مریض جایز نیست و باید قضاى آن را در زمان بهبودى به جا آورد :<ref>المجموع، ج 6، ص 257؛ تذکره‌الفقهاء، ج 6، ص 107؛ کتاب الصوم، ص 271.</ref> « اَیّامـًا مَعدودتٍ فَمَن کانَ مِنکُم مریضا ... فَعِدَّةٌ مِن‌اَیّامٍ اُخَرَ ». ( بقره / 2، 184؛ نیز 185 ) افزون بر این، به آیات نفى حرج در دین، مانند « وما جَعَلَ عَلَیکُم فِى الدّینِ مِن حَرَجٍ » ( حجّ / 22، 78 )، بر واجب نبودن روزه بر مریضان استدلال شده است .<ref>المجموع، ج 6، ص 157؛ کتاب الصوم، ص 271.</ref>




روایات متعدد نیز بیمارى را سبب جواز افطار براى روزه‌دار مى‌دانند .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 132 - 133؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 219.</ref> به فتواى فقهاى امامیه و بیشتر فقهاى اهل سنت، مرض مفطر روزه هر نوع بیمارى‌اى است که روزه براى آن زیان داشته باشد ؛<ref>تذكره‌الفقهاء، ج 6، ص 107، 150؛ المغنى، ج 3، ص 86 ؛ نك: البحرالرائق، ج 2، ص 456 - 457.</ref>مانند اینکه روزه سبب تشدید یا استمرار بیمارى یا منع بهبودى آن یا سبب پیدایى بیمارى دیگر گردد .<ref>المغنى، ج 3، ص 85 - 86 ؛ تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 107؛ مستندالشيعه، ج 10، ص 373 - 374.</ref> برخى فقیهان اهل سنت، هر نوع مریضى حتى درد انگشت و دندان را سبب جواز افطار دانسته‌اند .<ref>المغنى، ج 3، ص 86 .</ref> در ضرر داشتن روزه براى مریض، علم یا ظنّ مکلف حتى احتمال ضرر کفایت مى‌کند .<ref>مستند الشيعه، ج 10، ص 375؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 615.</ref>
روایات متعدد نیز بیمارى را سبب جواز افطار براى روزه‌دار مى‌دانند .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 132 - 133؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 219.</ref> به فتواى فقهاى امامیه و بیشتر فقهاى اهل سنت، مرض مفطر روزه هر نوع بیمارى‌اى است که روزه براى آن زیان داشته باشد ؛<ref>تذکره‌الفقهاء، ج 6، ص 107، 150؛ المغنى، ج 3، ص 86 ؛ نک: البحرالرائق، ج 2، ص 456 - 457.</ref>مانند اینکه روزه سبب تشدید یا استمرار بیمارى یا منع بهبودى آن یا سبب پیدایى بیمارى دیگر گردد .<ref>المغنى، ج 3، ص 85 - 86 ؛ تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 107؛ مستندالشيعه، ج 10، ص 373 - 374.</ref> برخى فقیهان اهل سنت، هر نوع مریضى حتى درد انگشت و دندان را سبب جواز افطار دانسته‌اند .<ref>المغنى، ج 3، ص 86 .</ref> در ضرر داشتن روزه براى مریض، علم یا ظنّ مکلف حتى احتمال ضرر کفایت مى‌کند .<ref>مستند الشيعه، ج 10، ص 375؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 615.</ref>




تشخیص آن به خود شخص واگذار شده است، چنان که امام صادق علیه السلام در مورد حد بیمارى‌اى که سبب افطار مى‌گردد، با استناد به آیه « بَلِ الاِنسـنُ عَلى نَفسِهِ بَصیرَه » ( قیامت / 75، 14 ) فرمود: شخص به مرض خود و ضرر آن براى خویش از دیگران آگاه‌تر است .<ref>الكافى، ج 4، ص 118؛ تهذيب، ج 3، ص 177.</ref> برخى معتقدند اگر متخصص نیز روزه را براى کسى زیانبخش بداند، شخص مى‌تواند روزه‌اش را افطار کند، هرچند آن پزشک عادل یا مسلمان نباشد .<ref>مستند الشيعه، ج 10، ص 375؛ رياض المسائل، ج 5 ، ص 477</ref>.به نظر فقیهان امامیه <ref>الروضة البهيه، ج 2، ص 105؛ مستندالشيعه، ج 10، ص 376.</ref>و برخى از فقهاى اهل سنت <ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 97.ا</ref>فطار روزه در مواردى که روزه ضرر دارد، واجب است.
تشخیص آن به خود شخص واگذار شده است، چنان که امام صادق علیه السلام در مورد حد بیمارى‌اى که سبب افطار مى‌گردد، با استناد به آیه « بَلِ الاِنسـنُ عَلى نَفسِهِ بَصیرَه » ( قیامت / 75، 14 ) فرمود: شخص به مرض خود و ضرر آن براى خویش از دیگران آگاه‌تر است .<ref>الکافى، ج 4، ص 118؛ تهذيب، ج 3، ص 177.</ref> برخى معتقدند اگر متخصص نیز روزه را براى کسى زیانبخش بداند، شخص مى‌تواند روزه‌اش را افطار کند، هرچند آن پزشک عادل یا مسلمان نباشد .<ref>مستند الشيعه، ج 10، ص 375؛ رياض المسائل، ج 5 ، ص 477</ref>.به نظر فقیهان امامیه <ref>الروضة البهيه، ج 2، ص 105؛ مستندالشيعه، ج 10، ص 376.</ref>و برخى از فقهاى اهل سنت <ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص 97.ا</ref>فطار روزه در مواردى که روزه ضرر دارد، واجب است.




بر این پایه، اگر مریض با سختى روزه بگیرد، روزه او باطل است و باید قضاى آن را به جا آورد ؛<ref>الروضة البهيه، ج 2، ص 105؛ مستندالشيعه، ج 10، ص 376.</ref> ولى بیشتر فقهاى اهل سنت، افطار را جایز و روزه مریض را مجزى شمرده‌اند .<ref>المجموع، ج 6، ص 257 - 258؛ المغنى، ج 3، ص 8 .</ref>در این میان، برخى روزه گرفتن و بعضى افطار کردن را بهتر دانسته و دسته‌اى بیمار را میان روزه گرفتن و افطار کردن آزاد دانسته‌اند .<ref>بداية المجتهد، ج 1، ص 237؛ التفسير الكبير، ج 5 ، ص 85</ref> .مشهور از فقیهان شیعه <ref>الحدائق، ج 13، ص 171؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 37 - 375؛ جواهر الكلام، ج 16، ص 347.</ref> با استناد به آیات نفى عسر و حرج، همچون « یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بِکُمُ العُسرَ » ( بقره / 2، 185 ) و « وما جَعَلَ عَلَیکُم فِى الدّینِ مِن حَرَجٍ » ( حجّ / 22، 78 ) نیز برخى روایات گفته‌اند: براى غیر مریض نیز افطار کردن روزه در صورت ترس از پدید آمدن مرض، واجب یا جایز است. این فتوا از برخى فقهاى اهل سنت نیز یاد شده است ؛<ref>المغنى، ج 3، ص 86 .</ref> همچنین برخى فقهاى اهل سنت با استناد به آیه « ولا تَقتُلوا اَنفُسَکُم » ( نساء / 4، 29 ) که کشتن خود را حرام مى‌شمرد، نیز آیه 195 بقره / 2 که از افکندن خود در هلاک با دست خویش نهى مى‌کند: « ولا تُلقوابِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » گفته‌اند: در صورتى که بر اثر غلبه گرسنگى و تشنگى جان روزه‌دار در معرض خطر قرار گیرد، واجب است روزه‌اش را افطار کند، هرچند سالم و در وطن خویش باشد .<ref>المجموع، ج 6، ص 258؛ اعانة الطالبين، ج 2، ص 267.</ref>
بر این پایه، اگر مریض با سختى روزه بگیرد، روزه او باطل است و باید قضاى آن را به جا آورد ؛<ref>الروضة البهيه، ج 2، ص 105؛ مستندالشيعه، ج 10، ص 376.</ref> ولى بیشتر فقهاى اهل سنت، افطار را جایز و روزه مریض را مجزى شمرده‌اند .<ref>المجموع، ج 6، ص 257 - 258؛ المغنى، ج 3، ص 8 .</ref>در این میان، برخى روزه گرفتن و بعضى افطار کردن را بهتر دانسته و دسته‌اى بیمار را میان روزه گرفتن و افطار کردن آزاد دانسته‌اند .<ref>بداية المجتهد، ج 1، ص 237؛ التفسير الکبير، ج 5 ، ص 85</ref> .مشهور از فقیهان شیعه <ref>الحدائق، ج 13، ص 171؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 37 - 375؛ جواهر الکلام، ج 16، ص 347.</ref> با استناد به آیات نفى عسر و حرج، همچون « یُریدُ اللّهُ بِکُمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بِکُمُ العُسرَ » ( بقره / 2، 185 ) و « وما جَعَلَ عَلَیکُم فِى الدّینِ مِن حَرَجٍ » ( حجّ / 22، 78 ) نیز برخى روایات گفته‌اند: براى غیر مریض نیز افطار کردن روزه در صورت ترس از پدید آمدن مرض، واجب یا جایز است. این فتوا از برخى فقهاى اهل سنت نیز یاد شده است ؛<ref>المغنى، ج 3، ص 86 .</ref> همچنین برخى فقهاى اهل سنت با استناد به آیه « ولا تَقتُلوا اَنفُسَکُم » ( نساء / 4، 29 ) که کشتن خود را حرام مى‌شمرد، نیز آیه 195 بقره / 2 که از افکندن خود در هلاک با دست خویش نهى مى‌کند: « ولا تُلقوابِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ » گفته‌اند: در صورتى که بر اثر غلبه گرسنگى و تشنگى جان روزه‌دار در معرض خطر قرار گیرد، واجب است روزه‌اش را افطار کند، هرچند سالم و در وطن خویش باشد .<ref>المجموع، ج 6، ص 258؛ اعانة الطالبين، ج 2، ص 267.</ref>




خط ۳۸۲: خط ۳۸۲:
اعمالى بر روزه‌دار حرام و سبب بطلان روزه مى‌گردند که قرآن کریم به برخى اشاره دارد.
اعمالى بر روزه‌دار حرام و سبب بطلان روزه مى‌گردند که قرآن کریم به برخى اشاره دارد.
1. خوردن و آشامیدن
1. خوردن و آشامیدن
خوردن و آشامیدن براى روزه‌دار پس از طلوع فجر تا شب حرام است و روزه را باطل مى‌کند :<ref>المجموع، ج 6، ص 312؛ مدارك الاحكام، ج 6، ص 43؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 223.)</ref> « وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ». ( بقره / 2، 187 ) به دیده بیشتر فقیهان شیعه <ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 387؛ الحدائق، ج 13، ص 5 ؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 541 .</ref> و اهل سنت ،(3) <ref>المجموع، ج 6، ص 315؛ المغنى، ج 3، ص 36.</ref>
خوردن و آشامیدن براى روزه‌دار پس از طلوع فجر تا شب حرام است و روزه را باطل مى‌کند :<ref>المجموع، ج 6، ص 312؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 43؛ مستند الشيعه، ج 10، ص 223.)</ref> « وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ ثُمَّ اَتِمّوا الصِّیامَ اِلَى الَّیلِ ». ( بقره / 2، 187 ) به دیده بیشتر فقیهان شیعه <ref>مختلف الشيعه، ج 3، ص 387؛ الحدائق، ج 13، ص 5 ؛ العروة الوثقى، ج 3، ص 541 .</ref> و اهل سنت ،(3) <ref>المجموع، ج 6، ص 315؛ المغنى، ج 3، ص 36.</ref>




خط ۳۸۹: خط ۳۸۹:
2. آمیزش
2. آمیزش


آمیزش با همسر در شب‌هاى روزه تا طلوع فجر، بر مکلف حلال، اما پس از طلوع فجر حرام است و روزه را باطل مى‌کند : <ref>مدارك‌الاحكام، ج6، ص44؛ الحدائق، ج13،ص10.</ref> « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ... فالـ ٔ نَ بـشِروهُنَّ ... حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ ». ( بقره / 2، 187 ) برداشت حکم یادشده از آیه بر این اساس است که طلوع فجر، افزون بر غایت خوردن و آشامیدن، غایت براى مباشرت با همسر نیز هست .<ref>الحدائق، ج 13، ص 106.</ref>
آمیزش با همسر در شب‌هاى روزه تا طلوع فجر، بر مکلف حلال، اما پس از طلوع فجر حرام است و روزه را باطل مى‌کند : <ref>مدارک‌الاحکام، ج6، ص44؛ الحدائق، ج13،ص10.</ref> « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ... فالـ ٔ نَ بـشِروهُنَّ ... حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ ». ( بقره / 2، 187 ) برداشت حکم یادشده از آیه بر این اساس است که طلوع فجر، افزون بر غایت خوردن و آشامیدن، غایت براى مباشرت با همسر نیز هست .<ref>الحدائق، ج 13، ص 106.</ref>


این تفسیر در برخى روایات اهل بیت علیهم‌السلام نیز آمده است .(3)<ref>بحارالانوار، ج20، ص242؛ نورالثقلين، ج1، ص173.</ref> روایات اسلامى نیز آمیزش با زنان را از محرّمات روزه مى‌شمرند .<ref>نورالثقلين، ج 1، ص 172 - 173؛ بحارالانوار، ج 20، ص 241.</ref> در حرمت آمیزش، تفاوتى میان قُبُل ( پیش ) و دُبُر ( پشت ) زنان نیست .<ref>المغنى، ج 3، ص 54 ، 57 ؛ المجموع، ج 6، ص 321؛ مدارك الاحكام، ج 6، ص 44.</ref> افزون بر این، فقیهان شیعه و بیشتر فقیهان اهل سنت <ref>المغنى، ج 3، ص 57؛ المجموع، ج 6، ص 321.</ref> با استناد به روایات، مطلق‌آمیزش حتى لواط با مردان و آمیزش با حیوانات را حرام و مبطل روزه دانسته‌اند .<ref>المجموع، ج 6، ص 321؛ فتح العزيز، ج 6، ص 447؛ مختلف الشيعه، ج 3، ص 389 - 390.</ref>
این تفسیر در برخى روایات اهل بیت علیهم‌السلام نیز آمده است .(3)<ref>بحارالانوار، ج20، ص242؛ نورالثقلين، ج1، ص173.</ref> روایات اسلامى نیز آمیزش با زنان را از محرّمات روزه مى‌شمرند .<ref>نورالثقلين، ج 1، ص 172 - 173؛ بحارالانوار، ج 20، ص 241.</ref> در حرمت آمیزش، تفاوتى میان قُبُل ( پیش ) و دُبُر ( پشت ) زنان نیست .<ref>المغنى، ج 3، ص 54 ، 57 ؛ المجموع، ج 6، ص 321؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 44.</ref> افزون بر این، فقیهان شیعه و بیشتر فقیهان اهل سنت <ref>المغنى، ج 3، ص 57؛ المجموع، ج 6، ص 321.</ref> با استناد به روایات، مطلق‌آمیزش حتى لواط با مردان و آمیزش با حیوانات را حرام و مبطل روزه دانسته‌اند .<ref>المجموع، ج 6، ص 321؛ فتح العزيز، ج 6، ص 447؛ مختلف الشيعه، ج 3، ص 389 - 390.</ref>




3. بقاى بر جنابت تا طلوع فجر
3. بقاى بر جنابت تا طلوع فجر
به فتواى بیشتر فقیهان امامیه <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 26؛ مختلف الشيعه، ج 3، ص 406.</ref> و برخى از فقیهان اهل سنت ،<ref>المجموع، ج 6، ص 308؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 369.</ref>ماندن عمدى بر حالت جنابت در شب تا طلوع فجر، حرام است و سبب بطلان روزه مى‌گردد. دلیش روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام<ref>مسند احمد، ج 6، ص 184؛ مسند ابن راهويه، ج 2، ص 498؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 63.</ref>است. در برابر، بیشتر فقیهان اهل سنت <ref>نك: المجموع، ج 6، ص 321 - 322؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 92.</ref> و برخى از فقیهان امامیه <ref>نك: الحدائق، ج 3، ص 57 ؛ نك: مستند الشيعه، ج 1، ص 245.</ref> بقا بر جنابت را سبب بطلان روزه ندانسته‌اند.  
به فتواى بیشتر فقیهان امامیه <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 26؛ مختلف الشيعه، ج 3، ص 406.</ref> و برخى از فقیهان اهل سنت ،<ref>المجموع، ج 6، ص 308؛ تحفة الفقهاء، ج 1، ص 369.</ref>ماندن عمدى بر حالت جنابت در شب تا طلوع فجر، حرام است و سبب بطلان روزه مى‌گردد. دلیش روایاتى از پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیت علیهم‌السلام<ref>مسند احمد، ج 6، ص 184؛ مسند ابن راهويه، ج 2، ص 498؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 63.</ref>است. در برابر، بیشتر فقیهان اهل سنت <ref>نک: المجموع، ج 6، ص 321 - 322؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 92.</ref> و برخى از فقیهان امامیه <ref>نک: الحدائق، ج 3، ص 57 ؛ نک: مستند الشيعه، ج 1، ص 245.</ref> بقا بر جنابت را سبب بطلان روزه ندانسته‌اند.  




دلیل اینان افزون بر اصل اباحه ،<ref>نك: مستند الشيعه، ج 10، ص 245.</ref> آیه 187 بقره / 2 است که مباشرت با زنان را در شب‌هاى ماه رمضان تا طلوع فجر مباح مى‌خواند: « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ... حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ » و لازِم جواز مباشرت تا طلوع فجر، آن است که شخص به عمد مى‌تواند تا طلوع فجر بر جنابت باقى بماند و پس از طلوع فجر غسل کند .المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 56 ؛ نك: المجموع، ج 6، ص 321 - 322.
دلیل اینان افزون بر اصل اباحه ،<ref>نک: مستند الشيعه، ج 10، ص 245.</ref> آیه 187 بقره / 2 است که مباشرت با زنان را در شب‌هاى ماه رمضان تا طلوع فجر مباح مى‌خواند: « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ... حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ » و لازِم جواز مباشرت تا طلوع فجر، آن است که شخص به عمد مى‌تواند تا طلوع فجر بر جنابت باقى بماند و پس از طلوع فجر غسل کند .المبسوط، سرخسى، ج 3، ص 56 ؛ نک: المجموع، ج 6، ص 321 - 322.




به سخن دیگر، اگر تقدیم غسل جنابت بر طلوع فجر واجب باشد، بایستى مباشرت با زنان در جزء اخیر شب حرام باشد و این، برخلاف آیه مذکور است .<ref>مدارك الاحكام، ج 6، ص 54</ref> .دلیل دیگر آن است که آیه یادشده آمیزش با همسر را در شب‌هاى روزه مباح مى‌شمرد: « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم » و اطلاق آمیزش در شب اقتضا دارد که مباشرت با همسر در همه اجزاى شب، از جمله جزء متصل به طلوع فجر، نیز جایز باشد که نتیجه آن بقاء بر جنابت تا طلوع صبح است .<ref>مسالك الافهام، كاظمى، ج 1، ص 343.</ref> افزون بر این، در روایات متعددى نیز غسل جنابت پس از طلوع فجر باطل کننده روزه شمرده نشده است .<ref>مدارك الاحكام، ج 6، ص 54 ؛ نك: مستند الشيعه، ج 10، ص 245.</ref>
به سخن دیگر، اگر تقدیم غسل جنابت بر طلوع فجر واجب باشد، بایستى مباشرت با زنان در جزء اخیر شب حرام باشد و این، برخلاف آیه مذکور است .<ref>مدارک الاحکام، ج 6، ص 54</ref> .دلیل دیگر آن است که آیه یادشده آمیزش با همسر را در شب‌هاى روزه مباح مى‌شمرد: « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم » و اطلاق آمیزش در شب اقتضا دارد که مباشرت با همسر در همه اجزاى شب، از جمله جزء متصل به طلوع فجر، نیز جایز باشد که نتیجه آن بقاء بر جنابت تا طلوع صبح است .<ref>مسالک الافهام، کاظمى، ج 1، ص 343.</ref> افزون بر این، در روایات متعددى نیز غسل جنابت پس از طلوع فجر باطل کننده روزه شمرده نشده است .<ref>مدارک الاحکام، ج 6، ص 54 ؛ نک: مستند الشيعه، ج 10، ص 245.</ref>


پیروان نظریه مشهور، استدلال به آیه را چنین پاسخ داده‌اند که اطلاق آن با روایاتى که بقاى جنابت را تا طلوع فجر حرام دانسته، تقیید خورده است. افزون بر این، روایات مذکور به جهت مخالفت با اجماع و شهرت فقیهان امامیه حجیت ندارد ؛<ref>مستند الشيعه، ج 10، ص 246؛ مدارك الاحكام، ج ، ص 55 .</ref> یا بر تقیه حمل مى‌گردد .<ref>وسائل الشيعه، ج 10، ص 60؛ مدارك الاحكام، ج 6، ص 55 .</ref>
پیروان نظریه مشهور، استدلال به آیه را چنین پاسخ داده‌اند که اطلاق آن با روایاتى که بقاى جنابت را تا طلوع فجر حرام دانسته، تقیید خورده است. افزون بر این، روایات مذکور به جهت مخالفت با اجماع و شهرت فقیهان امامیه حجیت ندارد ؛<ref>مستند الشيعه، ج 10، ص 246؛ مدارک الاحکام، ج ، ص 55 .</ref> یا بر تقیه حمل مى‌گردد .<ref>وسائل الشيعه، ج 10، ص 60؛ مدارک الاحکام، ج 6، ص 55 .</ref>


==آداب روزه==
==آداب روزه==


روزه مستحباتى دارد که برخى از آن‌ها ویژه ماه رمضان و بعضى عام‌اند و همه روزه‌ها را دربرمى‌گیرند. از آداب روزه، آمیزش با همسر در شب نخست ماه رمضان است، چنان که امیرمؤمنان علیه السلام با استناد به آیه 187 بقره / 2: « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم »<ref>مسالك الافهام، شهيد، ج 7، ص 36؛ جامع المدارك، ج 4، ص 139.</ref> آن را مستحب شمرده است.
روزه مستحباتى دارد که برخى از آن‌ها ویژه ماه رمضان و بعضى عام‌اند و همه روزه‌ها را دربرمى‌گیرند. از آداب روزه، آمیزش با همسر در شب نخست ماه رمضان است، چنان که امیرمؤمنان علیه السلام با استناد به آیه 187 بقره / 2: « اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم »<ref>مسالک الافهام، شهيد، ج 7، ص 36؛ جامع المدارک، ج 4، ص 139.</ref> آن را مستحب شمرده است.




برخى برداشت استحباب از آیه را ـ با توجه به اینکه آیه تنها از حلال بودن آمیزش سخن دارد ـ از آن جهت دانسته‌اند که خدا دوست دارد که مؤمنان از آنچه خدا براى آنان مباح کرده از همان آغاز بهره ببرند .<ref>الوافى، ج 11، ص 497؛ الحدائق، ج 13، ص 453.</ref> خوردن سحرى از دیگر اعمال مستحب براى روزه‌دار است .(3) <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 231؛ المجموع، ج 6، ص 359؛ المغنى، ج 3، ص 100.</ref> به دیده برخى، این حکم را از آیه « وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ » ( بقره / 2، 187 ) که به خوردن و آشامیدن تا طلوع فجر فرمان مى‌دهد، مى‌توان دریافت ؛<ref>فقه القرآن، ج 1، ص 202.</ref> همچنین، خوردن سحرى نیروى شخص را براى روزه افزایش داده و اقتدا به پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نیز به شمار مى‌رود . <ref>فقه القرآن، ج 1، ص 202.</ref>
برخى برداشت استحباب از آیه را ـ با توجه به اینکه آیه تنها از حلال بودن آمیزش سخن دارد ـ از آن جهت دانسته‌اند که خدا دوست دارد که مؤمنان از آنچه خدا براى آنان مباح کرده از همان آغاز بهره ببرند .<ref>الوافى، ج 11، ص 497؛ الحدائق، ج 13، ص 453.</ref> خوردن سحرى از دیگر اعمال مستحب براى روزه‌دار است .(3) <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 231؛ المجموع، ج 6، ص 359؛ المغنى، ج 3، ص 100.</ref> به دیده برخى، این حکم را از آیه « وکُلوا واشرَبوا حَتّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ » ( بقره / 2، 187 ) که به خوردن و آشامیدن تا طلوع فجر فرمان مى‌دهد، مى‌توان دریافت ؛<ref>فقه القرآن، ج 1، ص 202.</ref> همچنین، خوردن سحرى نیروى شخص را براى روزه افزایش داده و اقتدا به پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نیز به شمار مى‌رود . <ref>فقه القرآن، ج 1، ص 202.</ref>




افزون بر این، در روایاتى از آن حضرت صلى‌الله‌علیه‌و‌آله <ref>الكافى، ج 4، ص 92، 95؛ صحيح البخارى، ج 2، ص 232.</ref> و اهل بیت علیهم‌السلام <ref>الكافى، ج 4، ص 94؛ نك: تهذيب، ج 4، ص 198.</ref> این عمل مستحب و بهتر دانسته شده است.
افزون بر این، در روایاتى از آن حضرت صلى‌الله‌علیه‌و‌آله <ref>الکافى، ج 4، ص 92، 95؛ صحيح البخارى، ج 2، ص 232.</ref> و اهل بیت علیهم‌السلام <ref>الکافى، ج 4، ص 94؛ نک: تهذيب، ج 4، ص 198.</ref> این عمل مستحب و بهتر دانسته شده است.


دعا خواندن براى روزه‌دار به ویژه در ماه رمضان مورد تأکید است .<ref>تفسير جامع آيات الاحكام، ج 3، ص 174 - 175.</ref> بر این اساس، قرآن کریم در لابه‌لاى آیات روزه و بیان احکام آن، مؤمنان را به دعا کردن به درگاه الهى ترغیب مى‌کند و دعاى آنان را مستجاب مى‌داند: « شَهرُ رَمَضانَ الَّذِى اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ ... * واِذَا سَاَلَکَ عِبادى عَنّى فَاِنّى قَریبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستَجیبوا لى ... * اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ». ( بقره / 2، 185 - 187 )
دعا خواندن براى روزه‌دار به ویژه در ماه رمضان مورد تأکید است .<ref>تفسير جامع آيات الاحکام، ج 3، ص 174 - 175.</ref> بر این اساس، قرآن کریم در لابه‌لاى آیات روزه و بیان احکام آن، مؤمنان را به دعا کردن به درگاه الهى ترغیب مى‌کند و دعاى آنان را مستجاب مى‌داند: « شَهرُ رَمَضانَ الَّذِى اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ ... * واِذَا سَاَلَکَ عِبادى عَنّى فَاِنّى قَریبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستَجیبوا لى ... * اُحِلَّ لَکُم لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ اِلى نِساکُم ». ( بقره / 2، 185 - 187 )




پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نیز دعا در این ماه را مستجاب شمرده و مؤمنان را به دعا کردن در آن ترغیب کرده است .<ref>وسائل الشيعه، ج 10، ص 314؛ بحارالانوار، ج 93، ص 357.</ref> على علیه السلام نیز مسلمانان را به استغفار و دعاى فراوان در ماه رمضان سفارش کرده و دعا و استغفار در این ماه را سبب دفع بلا و از میان رفتن گناهان دانسته است .<ref>الكافى، ج 4، ص 88 ؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 108.</ref>
پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نیز دعا در این ماه را مستجاب شمرده و مؤمنان را به دعا کردن در آن ترغیب کرده است .<ref>وسائل الشيعه، ج 10، ص 314؛ بحارالانوار، ج 93، ص 357.</ref> على علیه السلام نیز مسلمانان را به استغفار و دعاى فراوان در ماه رمضان سفارش کرده و دعا و استغفار در این ماه را سبب دفع بلا و از میان رفتن گناهان دانسته است .<ref>الکافى، ج 4، ص 88 ؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 108.</ref>




امام صادق علیه السلام نیز روزه‌داران را از کسانى شمرده که دعاى آنان بى‌پاسخ باز نمى‌گردد .<ref>الكافى، ج 2، ص 510 ؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 226.</ref> افزون بر این، دعاهاى خاص متعددى نیز براى روزه‌دار در ماه رمضان یاد شده‌اند؛ همچون دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه ثمالى، دعاهاى خاص هر روز ماه رمضان، دعاهاى شب قدر .<ref>تفسير جامع آيات‌الاحكام، ج 3، ص 175.</ref> فقیهان امامیه و اهل سنت نیز اعمال دیگرى را از مستحبات روزه شمرده‌اند؛ مانند افطار کردن با خرما، کشمش، آب یا شیر ،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحكام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> مسواک زدن ،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحكام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> پیش داشتن نماز بر افطار در صورت توانایى روزه‌دار ،<ref>مستندالشيعه، ج 10، ص 332؛ جواهرالكلام، ج 16، ص 385.</ref> پرداختن به استغفار، تسبیح، صلوات بر محمد و آل محمد، تلاوت قرآن، صله رحم، تشییع جنازه و عیادت بیماران ،<ref>المقنعه، ص 309؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>افطارى دادن (17) <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 253؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>و حفظ زبان از سخنان لغو و بى‌فایده .<ref>تهذيب، ج 4، ص 194؛ بداية المجتهد، ج1، ص 246؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1687.</ref>
امام صادق علیه السلام نیز روزه‌داران را از کسانى شمرده که دعاى آنان بى‌پاسخ باز نمى‌گردد .<ref>الکافى، ج 2، ص 510 ؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 226.</ref> افزون بر این، دعاهاى خاص متعددى نیز براى روزه‌دار در ماه رمضان یاد شده‌اند؛ همچون دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه ثمالى، دعاهاى خاص هر روز ماه رمضان، دعاهاى شب قدر .<ref>تفسير جامع آيات‌الاحکام، ج 3، ص 175.</ref> فقیهان امامیه و اهل سنت نیز اعمال دیگرى را از مستحبات روزه شمرده‌اند؛ مانند افطار کردن با خرما، کشمش، آب یا شیر ،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحکام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> مسواک زدن ،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحکام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> پیش داشتن نماز بر افطار در صورت توانایى روزه‌دار ،<ref>مستندالشيعه، ج 10، ص 332؛ جواهرالکلام، ج 16، ص 385.</ref> پرداختن به استغفار، تسبیح، صلوات بر محمد و آل محمد، تلاوت قرآن، صله رحم، تشییع جنازه و عیادت بیماران ،<ref>المقنعه، ص 309؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>افطارى دادن (17) <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 253؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>و حفظ زبان از سخنان لغو و بى‌فایده .<ref>تهذيب، ج 4، ص 194؛ بداية المجتهد، ج1، ص 246؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1687.</ref>


امام صادق علیه السلام نیز روزه‌داران را از کسانى شمرده که دعاى آنان بى‌پاسخ باز نمى‌گردد .<ref>الكافى، ج 2، ص 510 ؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 226.</ref> افزون بر این، دعاهاى خاص متعددى نیز براى روزه‌دار در ماه رمضان یاد شده‌اند؛ همچون دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه ثمالى، دعاهاى خاص هر روز ماه رمضان، دعاهاى شب قدر .<ref>تفسير جامع آيات‌الاحكام، ج 3، ص 175.</ref> فقیهان امامیه و اهل سنت نیز اعمال دیگرى را از مستحبات روزه شمرده‌اند؛ مانند افطار کردن با خرما، کشمش، آب یا شیر ،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحكام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> مسواک زدن ،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحكام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> پیش داشتن نماز بر افطار در صورت توانایى روزه‌دار ،<ref>مستندالشيعه، ج 10، ص 332؛ جواهرالكلام، ج 16، ص 385.</ref> پرداختن به استغفار، تسبیح، صلوات بر محمد و آل محمد، تلاوت قرآن، صله رحم، تشییع جنازه و عیادت بیماران ،<ref>المقنعه، ص 309؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>افطارى دادن (17) <ref>تذكرة الفقهاء، ج 6، ص 253؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>و حفظ زبان از سخنان لغو و بى‌فایده .<ref>تهذيب، ج 4، ص 194؛ بداية المجتهد، ج1، ص 246؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1687.</ref>
امام صادق علیه السلام نیز روزه‌داران را از کسانى شمرده که دعاى آنان بى‌پاسخ باز نمى‌گردد .<ref>الکافى، ج 2، ص 510 ؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 226.</ref> افزون بر این، دعاهاى خاص متعددى نیز براى روزه‌دار در ماه رمضان یاد شده‌اند؛ همچون دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه ثمالى، دعاهاى خاص هر روز ماه رمضان، دعاهاى شب قدر .<ref>تفسير جامع آيات‌الاحکام، ج 3، ص 175.</ref> فقیهان امامیه و اهل سنت نیز اعمال دیگرى را از مستحبات روزه شمرده‌اند؛ مانند افطار کردن با خرما، کشمش، آب یا شیر ،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحکام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> مسواک زدن ،<ref>شرائع الاسلام، ج 1، ص 142؛ قواعد الاحکام، ج 1، ص 373؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1691.</ref> پیش داشتن نماز بر افطار در صورت توانایى روزه‌دار ،<ref>مستندالشيعه، ج 10، ص 332؛ جواهرالکلام، ج 16، ص 385.</ref> پرداختن به استغفار، تسبیح، صلوات بر محمد و آل محمد، تلاوت قرآن، صله رحم، تشییع جنازه و عیادت بیماران ،<ref>المقنعه، ص 309؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>افطارى دادن (17) <ref>تذکرة الفقهاء، ج 6، ص 253؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1622.</ref>و حفظ زبان از سخنان لغو و بى‌فایده .<ref>تهذيب، ج 4، ص 194؛ بداية المجتهد، ج1، ص 246؛ الفقه الاسلامى، ج 3، ص 1687.</ref>




Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۸۰

ویرایش