۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
</div> | </div> | ||
[[شیخ طوسی]] (385 ـ 460 هـ . ق) از نخستین دانشمندان اسلامی است كه [[اندیشه تقریب]] و [[وحدت امّت اسلامی]] در سر داشت. او قطعات درخشانی را همچون [[مرجعیت شیعه]] بعد از وفات سید مرتضی، برپایی كرسی درس در بغداد برای علمای شیعه و سنی به طور مشترك، تأسیس حوزه علمیه نجف اشرف، تألیف آثار ارزشمندی چون التهذیب، الاستبصار، الرجال، الفهرست، اختیار كتاب الكشی، الخلاف و... در كارنامه زندگی 75 ساله خود دارد. | [[شیخ طوسی]] (385 ـ 460 هـ . ق) از نخستین دانشمندان اسلامی است كه [[اندیشه تقریب]] و [[وحدت امّت اسلامی]] در سر داشت. او قطعات درخشانی را همچون [[مرجعیت شیعه]] بعد از وفات سید مرتضی، برپایی كرسی درس در بغداد برای علمای شیعه و سنی به طور مشترك، تأسیس حوزه علمیه نجف اشرف، تألیف آثار ارزشمندی چون التهذیب، الاستبصار، الرجال، الفهرست، اختیار كتاب الكشی، الخلاف و... در كارنامه زندگی 75 ساله خود دارد.<br> | ||
در این مقاله از میان زمینههای تقریب در اندیشه شیخ طوسی به هفت مورد زیر اشاره میشود: | |||
در این مقاله از میان زمینههای تقریب در اندیشه شیخ طوسی به هفت مورد زیر اشاره میشود: <br> | |||
# استفاده از نظرات [[اهل سنت]]؛ | # استفاده از نظرات [[اهل سنت]]؛ | ||
# ایجاد [[فقه مقارن]؛ | # ایجاد [[فقه مقارن]؛ | ||
خط ۶۰: | خط ۶۲: | ||
یكی از نكات برجسته شخصیت شیخ طوسی آن است كه قادر بالله ـ خلیفه وقت ـ با وجود اینكه سنّی مذهب بود، برای شیخ در بغداد ـ مركز علم و اندیشه آن روز ـ كرسی درس برپا كرد و این امر از مقام علمی و اشراف ویژه شیخ بر مباحث مشترك علمی شیعه و سنّی در آن روز حكایت دارد<ref>ـ) البته تسلط زایدالوصف شیخ طوسی به تمامی مبانی فقهی، اصولی، كلامی و تفسیری مذاهب چهارگانه [[حنفی]]، [[مالکی]]،[[شافعی]] و [[حنبلی]] و برگزاری كرسی درس مشترك بین طرفداران این مذاهب و مذهب شیعه جعفری باعث شده بود كه كجاندیش سادهلوحی چون تقیالدین سبكی ایشان را شافعی مذهب بداند و در جلد سوم طبقات الشافعیه الكبری بنویسد: «ابوجعفر طوسی فقیه شیعه از نویسندگان آنان است كه در مذهب شافعی نشو و نما یافته بود و ما او را بر مذهب شافعی میشناسیم...»؛ )طوسی، 1407ق، ج1، ص12.(</ref>.<br> | یكی از نكات برجسته شخصیت شیخ طوسی آن است كه قادر بالله ـ خلیفه وقت ـ با وجود اینكه سنّی مذهب بود، برای شیخ در بغداد ـ مركز علم و اندیشه آن روز ـ كرسی درس برپا كرد و این امر از مقام علمی و اشراف ویژه شیخ بر مباحث مشترك علمی شیعه و سنّی در آن روز حكایت دارد<ref>ـ) البته تسلط زایدالوصف شیخ طوسی به تمامی مبانی فقهی، اصولی، كلامی و تفسیری مذاهب چهارگانه [[حنفی]]، [[مالکی]]،[[شافعی]] و [[حنبلی]] و برگزاری كرسی درس مشترك بین طرفداران این مذاهب و مذهب شیعه جعفری باعث شده بود كه كجاندیش سادهلوحی چون تقیالدین سبكی ایشان را شافعی مذهب بداند و در جلد سوم طبقات الشافعیه الكبری بنویسد: «ابوجعفر طوسی فقیه شیعه از نویسندگان آنان است كه در مذهب شافعی نشو و نما یافته بود و ما او را بر مذهب شافعی میشناسیم...»؛ )طوسی، 1407ق، ج1، ص12.(</ref>.<br> | ||
چگونگی تأسیس حوزه علمیه نجف به وسیله شیخ طوسی، از قطعات شنیدنی تاریخ زندگی سراسر بركت این مرد بزرگ است. وقتی فتنه سلجوقیان سنّی مذهب متعصّب و درگیری بین شیعه و سنّی در سال 447 هـ . ق به اوج خود رسید، حاكمان سلجوقی از هیچ اقدام خصمانهای علیه شیعیان، دریغ نکردند. یكی از این اقدامات وحشیانه، از بین بردن آثار ارزشمند علمی و فرهنگی بود. آنان كتابخانه شیخ را كه ده هزار جلد كتاب نفیس داشت، سوزاندند و منزل او را غارت كردند. همین امر موجب شد كه شیخ به ناچار از بغداد به نجف اشرف هجرت كند و در آنجا اقامت گزیند و حوزه علمیه نجف اشرف را تأسیس نماید؛ حوزهای كه بعدها به عنوان بزرگترین مركز علمی جهان تشیع، پرآوازه گردید. <ref>ر.ك: مطهری، 1367ش، ص81 ـ 82؛ حسینی دشتی، 1369ش، ج3، ص1455 ـ 1456؛ صفا، 1369ش، ج 2، ص 197؛ دهخدا، 1377ش، ذیل «شیخ طوسی»</ref> | چگونگی تأسیس حوزه علمیه نجف به وسیله شیخ طوسی، از قطعات شنیدنی تاریخ زندگی سراسر بركت این مرد بزرگ است. وقتی فتنه سلجوقیان سنّی مذهب متعصّب و درگیری بین شیعه و سنّی در سال 447 هـ . ق به اوج خود رسید، حاكمان سلجوقی از هیچ اقدام خصمانهای علیه شیعیان، دریغ نکردند. یكی از این اقدامات وحشیانه، از بین بردن آثار ارزشمند علمی و فرهنگی بود. آنان كتابخانه شیخ را كه ده هزار جلد كتاب نفیس داشت، سوزاندند و منزل او را غارت كردند. همین امر موجب شد كه شیخ به ناچار از بغداد به نجف اشرف هجرت كند و در آنجا اقامت گزیند و حوزه علمیه نجف اشرف را تأسیس نماید؛ حوزهای كه بعدها به عنوان بزرگترین مركز علمی جهان تشیع، پرآوازه گردید. <ref>ر.ك: مطهری، 1367ش، ص81 ـ 82؛ حسینی دشتی، 1369ش، ج3، ص1455 ـ 1456؛ صفا، 1369ش، ج 2، ص 197؛ دهخدا، 1377ش، ذیل «شیخ طوسی»</ref><br> | ||
شیخ طوسی دارای تألیفات متنوّع و متعدّدی است كه از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره كرد: | شیخ طوسی دارای تألیفات متنوّع و متعدّدی است كه از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره كرد: | ||
# | # «[[النّهایه]]» در فقه كه در گذشته جزء کتابهای درسی طلاّب و رساله عملیه شیخ بوده است؛ | ||
# | # «[[المبسوط]]» كه فقه را وارد مرحله جدیدی كرده و در عصر خود مشروحترین كتاب فقهی بوده است؛ | ||
# | # «[[الخلاف]]» كه هم آرای فقهای اهل سنّت در آن است و هم آرای شیعه؛ | ||
# دو كتاب حدیثی و به اصطلاح دو اصل<ref>- منظور از «اصل» در هر مذهب اعتقادی، كتابی است كه از اصل روایت و حدیث، بدون هیچگونه دخل و تصرفی، برگرفته شده و محل مراجعه علما و بزرگان آن مذهب است و هیچ شك و شبههای در مستندات آن وجود ندارد؛ برای مثال، در بین اهل سنّت «صحّاح ستّه» چنین موقعیتی دارد؛ در مذهب تشیع چهار مرجع احكام یا اصطلاحاً «اصول اربعه» و چهار مرجع تراجم به نام «اصول اربعه رجالیه» وجود دارد كه سهم شیخ طوسی در این میان بسیار چشمگیر است، زیرا از مجموع هشت اصل و مرجع مهم، پنج مرجع از اوست. </ref> حدیثی شیعه به نامهای | # دو كتاب حدیثی و به اصطلاح دو اصل<ref>- منظور از «اصل» در هر مذهب اعتقادی، كتابی است كه از اصل روایت و حدیث، بدون هیچگونه دخل و تصرفی، برگرفته شده و محل مراجعه علما و بزرگان آن مذهب است و هیچ شك و شبههای در مستندات آن وجود ندارد؛ برای مثال، در بین اهل سنّت «صحّاح ستّه» چنین موقعیتی دارد؛ در مذهب تشیع چهار مرجع احكام یا اصطلاحاً «اصول اربعه» و چهار مرجع تراجم به نام «اصول اربعه رجالیه» وجود دارد كه سهم شیخ طوسی در این میان بسیار چشمگیر است، زیرا از مجموع هشت اصل و مرجع مهم، پنج مرجع از اوست. </ref> حدیثی شیعه به نامهای «[[تهذیب]]» و «[[استبصار]]»؛ | ||
# سه اصل رجالی به نامهای «الرّجال»، «الفهرست» و «اختیار كتاب الكشّی»؛ | # سه اصل رجالی به نامهای «الرّجال»، «الفهرست» و «اختیار كتاب الكشّی»؛ | ||
# تفسیر | # تفسیر «[[تبیان]]» در بیست مجلد؛ | ||
# | # «[[مصباح المتهجد]]» در اخلاق و سیر و سلوك و... | ||
موقعیت علمی ممتاز شیخ طوسی چنان بود كه بیشتر علمای شیعه بعد از او به نوعی از افكار و اندیشههای فقهی، كلامی و تفسیری او تأثیر پذیرفتهاند؛ به طوری كه به ویژه در فقه هیچ یك از فقها جرأت نمییافتند در برابر آرای شیخ، نظرات خود را ابراز نمایند. معروف است تا حدود یك قرن پیش اگر در فقه، لفظ «شیخ» را به طور مطلق بهكار میبردند، منظور «شیخ طوسی» و اگر «شیخان» میگفتند مقصود «شیخ مفید» و «شیخ طوسی» بوده است. شیخ طوسی در عین حال كه از طرف شیعیان، عنوان «شیخ الطایفه» یافته، مورد توجّه علمای اهل سنّت نیز بوده است و از هر دو طایفه، شاگردان بسیاری در محضرش دانش آموختند. <ref>ر.ک: حسینی دشتی، پیشین، ص 1456؛ مطهری، پیشین، ص82؛ عقیقی بخشایشی، 1372ش، ص70 و 82؛ روضاتی، 1362ش، ص257ـ258</ref>. | موقعیت علمی ممتاز شیخ طوسی چنان بود كه بیشتر علمای شیعه بعد از او به نوعی از افكار و اندیشههای فقهی، كلامی و تفسیری او تأثیر پذیرفتهاند؛ به طوری كه به ویژه در فقه هیچ یك از فقها جرأت نمییافتند در برابر آرای شیخ، نظرات خود را ابراز نمایند. معروف است تا حدود یك قرن پیش اگر در فقه، لفظ «شیخ» را به طور مطلق بهكار میبردند، منظور «شیخ طوسی» و اگر «شیخان» میگفتند مقصود «شیخ مفید» و «شیخ طوسی» بوده است. شیخ طوسی در عین حال كه از طرف شیعیان، عنوان «شیخ الطایفه» یافته، مورد توجّه علمای اهل سنّت نیز بوده است و از هر دو طایفه، شاگردان بسیاری در محضرش دانش آموختند. <ref>ر.ک: حسینی دشتی، پیشین، ص 1456؛ مطهری، پیشین، ص82؛ عقیقی بخشایشی، 1372ش، ص70 و 82؛ روضاتی، 1362ش، ص257ـ258</ref>. | ||
=زمینههای تقریب در اندیشه شیخ طوسی= | =زمینههای تقریب در اندیشه شیخ طوسی= | ||
با وجود اینكه شیخ طوسی جزء استوانههای عقیدتی و فقهی شیعه به شمار میرود و به طور قطع در دفاع از اصول و آرمانهای شیعه ذرّهای كوتاهی نكرده است اما هرگز این دفاع قاطعانه از مكتب، به معنای نادیده گرفتن وجوه مشترك بین شیعه و سنّی نیست؛ از این رو بهنظر میرسد شیخ طوسی به دنبال یافتن مشتركات اصیل میان این دو مذهب عقیدتی ـ سیاسی در آیات و روایات و حوزههای منقول و معقول بوده است. گرچه شاید اندیشه تقریب به اینگونه كه الآن مطرح است در زمان شیخ طوسی مطرح نبود اما با مراجعه به برخی آثار و مستندات و تحقیقات، میتوان زمینههای تقریب را در اندیشه شیخ الطایفه مشاهده نمود. ما زمینههای تقریبی را در اندیشه شیخ طوسی در هفت مورد فهرست كردیم كه البته شاید برخی از آنها را بتوان در یك عنوان خلاصه كرد. | با وجود اینكه شیخ طوسی جزء استوانههای عقیدتی و فقهی شیعه به شمار میرود و به طور قطع در دفاع از اصول و آرمانهای شیعه ذرّهای كوتاهی نكرده است اما هرگز این دفاع قاطعانه از مكتب، به معنای نادیده گرفتن وجوه مشترك بین شیعه و سنّی نیست؛ از این رو بهنظر میرسد شیخ طوسی به دنبال یافتن مشتركات اصیل میان این دو مذهب عقیدتی ـ سیاسی در آیات و روایات و حوزههای منقول و معقول بوده است. گرچه شاید [[اندیشه تقریب]] به اینگونه كه الآن مطرح است در زمان شیخ طوسی مطرح نبود اما با مراجعه به برخی آثار و مستندات و تحقیقات، میتوان زمینههای تقریب را در اندیشه شیخ الطایفه مشاهده نمود. ما زمینههای تقریبی را در اندیشه شیخ طوسی در هفت مورد فهرست كردیم كه البته شاید برخی از آنها را بتوان در یك عنوان خلاصه كرد. | ||
==1 ـ استفاده از نظرات اهل سنّت== | ==1 ـ استفاده از نظرات اهل سنّت== | ||
بهنظر میرسد بین دانش وسیع اسلامی و اندیشه تقریب، نوعی تناسب مستقیم وجود دارد؛ به این معنا كه هر قدر معلومات دانشمندان اسلامی در حوزههای گوناگون دینی بیشتر میشود، خود به خود نوعی گرایش به سوی تقریب بین مذاهب در آنها دیده میشود. شیخ شلتوت و آیتالله العظمی بروجردی از علمای طراز اول معاصر اهل سنت و شیعه، نمونه بارز این ادّعا هستند. شیخ طوسی هم با داشتن معلومات وسیع علمی و غور بسیار زیاد در علوم اسلامی، به این نقطه رسیده بود. یكی از ابتكارات شیخ، استفاده از نظرات اهل سنت و استنتاج از مسائل كلامی، فقهی و تفسیری آنان است. این استفاده گرچه دو جهت مثبت و منفی میتواند داشته باشد اما انصاف این است كه جهت مثبت آن، غالب میباشد. اینكه یك عالمی در سطح شیخ طوسی از دیدگاههای اهل سنت در كتابها و تجزیه و تحلیلهای خویش یاد میكند، میتواند زمینهای برای اتحاد فكری و عملی مسلمانان و اعتمادسازی بیشتر جهت تفاهم در امور اعتقادی مشترك تلقّی شود. | بهنظر میرسد بین دانش وسیع اسلامی و اندیشه تقریب، نوعی تناسب مستقیم وجود دارد؛ به این معنا كه هر قدر معلومات دانشمندان اسلامی در حوزههای گوناگون دینی بیشتر میشود، خود به خود نوعی گرایش به سوی تقریب بین مذاهب در آنها دیده میشود. شیخ شلتوت و آیتالله العظمی بروجردی از علمای طراز اول معاصر اهل سنت و شیعه، نمونه بارز این ادّعا هستند. شیخ طوسی هم با داشتن معلومات وسیع علمی و غور بسیار زیاد در علوم اسلامی، به این نقطه رسیده بود. یكی از ابتكارات شیخ، استفاده از نظرات اهل سنت و استنتاج از مسائل كلامی، فقهی و تفسیری آنان است. این استفاده گرچه دو جهت مثبت و منفی میتواند داشته باشد اما انصاف این است كه جهت مثبت آن، غالب میباشد. اینكه یك عالمی در سطح شیخ طوسی از دیدگاههای اهل سنت در كتابها و تجزیه و تحلیلهای خویش یاد میكند، میتواند زمینهای برای اتحاد فكری و عملی مسلمانان و اعتمادسازی بیشتر جهت تفاهم در امور اعتقادی مشترك تلقّی شود.<br> | ||
در تفسیر التبیان، از تفاسیر اهل سنت بسیار نقل شده است، به طوری كه تعداد معروفترین رجالی كه از آنها در این تفسیر شریف مطالبی نقل میشود بیش از ده نفر است؛ افرادی چون حسن | |||
برای مثال، در این تفسیر، ذیل آیه «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ»(مائده/3) آمده است: ابن عباس و سدی و اكثر مفسران معتقدند معنای آیه این است كه: من برای شما فرایض، حدود، امر و نهی و حلال و حرامم را بنابر آنچه نازل كردم كامل نمودم، از این رو نه در آن زیادتی وجود دارد نه نقصی كه به واسطه نسخ بعد از این روز متوجه آن گردد... حَكم و سعید بن جبیر و قتاده میگویند معنای آیه این است كه: من برای شما حجتتان را كامل كردم ... و زجاج میگوید: اكملت لكم دینكم، یعنی شما را از ترس دشمنانتان نگه داشتهام و شما را بر آنها مسلط نمودهام ... آنگاه پس از نقل این نظرات، روایتی از امام محمد باقر و امام جعفر صادق(علیهالسلام) ذکر نموده و دلالت آیه را به نصب امام علی(علیهالسلام) از طرف حضرت رسول | در تفسیر التبیان، از تفاسیر اهل سنت بسیار نقل شده است، به طوری كه تعداد معروفترین رجالی كه از آنها در این تفسیر شریف مطالبی نقل میشود بیش از ده نفر است؛ افرادی چون [[حسن بصری]]، [[قتاده بن دعاسه]]، [[ابوعلی جبائی]]، [[ابراهیم زجاج]]، [[ضحاك بن مزاحم]]، [[ابوالقاسم عبدالله بن احمد بلخی]]، [[علی بن عیسی رمانی]]، [[ابوعبید جراح]]، محمد بن جریر طبری و عبدالملك بن عبدالعزیز بن جریح. <ref>ر. ك: کریمان، ج3، ص229ـ230</ref>.<br> | ||
برای مثال، در این تفسیر، ذیل آیه «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ»<ref>(مائده/3)</ref> آمده است: ابن عباس و سدی و اكثر مفسران معتقدند معنای آیه این است كه: من برای شما فرایض، حدود، امر و نهی و حلال و حرامم را بنابر آنچه نازل كردم كامل نمودم، از این رو نه در آن زیادتی وجود دارد نه نقصی كه به واسطه نسخ بعد از این روز متوجه آن گردد... حَكم و سعید بن جبیر و قتاده میگویند معنای آیه این است كه: من برای شما حجتتان را كامل كردم ... و زجاج میگوید: اكملت لكم دینكم، یعنی شما را از ترس دشمنانتان نگه داشتهام و شما را بر آنها مسلط نمودهام ... آنگاه پس از نقل این نظرات، روایتی از امام [[محمد باقر]] و امام [[جعفر صادق]](علیهالسلام) ذکر نموده و دلالت آیه را به نصب امام علی(علیهالسلام) از طرف حضرت رسول (صلی الله علیه و آلعه) و ماجرای [[غدیرخم]] بیان مینماید. <ref>طوسی، بیتا، ج3، ص435</ref>.<br> | |||
كتاب «خلاف» شیخ كه در واقع مصدر طرح نظرات فقهی مذاهب گوناگون اهل سنت است و فلسفه اصلی تدوین این كتاب نیز به شمار میرود پر است از آرای مختلف پیشگامان سنت و جماعت كه در اینجا برای نمونه به دو مورد اشاره میكنیم. در كتاب الحج، جلد سوم، مسئله 140 چنین آمده است: «السعی بین صفا و المروه ركن، لایتم الحج الاّ به... و قال ابن مسعود و ابن عباس و ابی بن كعب: السعی سنه و لیس بواجب، و قال ابوحنیفه: واجب و لیس بركن و هو بمنزله المبیت بالمزدلفه». <ref>پیشین، ص 435</ref>. | كتاب «خلاف» شیخ كه در واقع مصدر طرح نظرات فقهی مذاهب گوناگون اهل سنت است و فلسفه اصلی تدوین این كتاب نیز به شمار میرود پر است از آرای مختلف پیشگامان سنت و جماعت كه در اینجا برای نمونه به دو مورد اشاره میكنیم. در كتاب الحج، جلد سوم، مسئله 140 چنین آمده است: «السعی بین صفا و المروه ركن، لایتم الحج الاّ به... و قال ابن مسعود و ابن عباس و ابی بن كعب: السعی سنه و لیس بواجب، و قال ابوحنیفه: واجب و لیس بركن و هو بمنزله المبیت بالمزدلفه». <ref>پیشین، ص 435</ref>. | ||
و نیز در جلد چهارم «الخلاف»، مسئله دوم، كتاب النكاح آمده است: «النكاح مستحب غیر واجب للرجال و النساء و به قال ابوحنیفه و اصحابه، ومالك، و الشافعی، و اللیث بن سعد، و الاوزاعی، و كافه العلماء، و قال داود: النكاح واجب. <ref>پیشین، ج 4، ص245ـ 246</ref>. | و نیز در جلد چهارم «الخلاف»، مسئله دوم، كتاب النكاح آمده است: «النكاح مستحب غیر واجب للرجال و النساء و به قال ابوحنیفه و اصحابه، ومالك، و الشافعی، و اللیث بن سعد، و الاوزاعی، و كافه العلماء، و قال داود: النكاح واجب. <ref>پیشین، ج 4، ص245ـ 246</ref>.<br> | ||
البته این نكته جای بحث دارد كه آیا استفاده از احادیث اهل سنت و تجزیه و تحلیل آنها به وسیله علمایی چون شیخ طوسی، زمینه ورود فرهنگهای انحرافی بعدی را فراهم كرده است یا نه. آنچه قابل ذكر است این است كه شیخ طوسی در آن فضای خاص تعصّب وجود بین شیعه و سنّی، با جرأت تمام از احادیث اهل سنت یاد میكرد. این همان اندیشه بلندی است كه ضمن توجه به اصول مذهب خود و پایبندی بسیار زیاد به مبانی آن، برای رعایت انصاف و اعتدال، از نظریات مخالف نیز بهره میبرد تا شاید بتواند به این وسیله این دو جریان فكری و عقیدتی را به هم نزدیك نماید. | البته این نكته جای بحث دارد كه آیا استفاده از احادیث اهل سنت و تجزیه و تحلیل آنها به وسیله علمایی چون شیخ طوسی، زمینه ورود فرهنگهای انحرافی بعدی را فراهم كرده است یا نه. آنچه قابل ذكر است این است كه شیخ طوسی در آن فضای خاص تعصّب وجود بین شیعه و سنّی، با جرأت تمام از احادیث اهل سنت یاد میكرد. این همان اندیشه بلندی است كه ضمن توجه به اصول مذهب خود و پایبندی بسیار زیاد به مبانی آن، برای رعایت انصاف و اعتدال، از نظریات مخالف نیز بهره میبرد تا شاید بتواند به این وسیله این دو جریان فكری و عقیدتی را به هم نزدیك نماید. | ||
==2 ـ ایجاد فقه مقارن== | ==2 ـ ایجاد فقه مقارن== | ||
در میان مؤلّفههای تقریبی شیخ طوسی، تأسیس فقه مقارن، بیسابقه و بینظیر است. فقه مقارن یعنی بیان نظرات فقهی اهل سنت در كنار مباحث فقهی شیعه. این نگاه به مباحث فقهی ظاهراً قبل از شیخ طوسی در میان شیعه و سنی به این صراحت یا اصلاً وجود نداشت یا كمتر وجود داشت. شیخ با رصد كردن فضای علمی بینظیری كه به خاطر تعدّد مذاهب و اختلاف گروهها در بغداد ایجاد شده بود و به نوعی علم كلام را با پیشتازی متكلمان امامیه و معتزله، دگرگون كرد، دست به یك اقدام تازه زد كه همان ایجاد فقه و اصول مقارن بود. | در میان مؤلّفههای تقریبی شیخ طوسی، تأسیس فقه مقارن، بیسابقه و بینظیر است. فقه مقارن یعنی بیان نظرات فقهی اهل سنت در كنار مباحث فقهی شیعه. این نگاه به مباحث فقهی ظاهراً قبل از شیخ طوسی در میان شیعه و سنی به این صراحت یا اصلاً وجود نداشت یا كمتر وجود داشت. شیخ با رصد كردن فضای علمی بینظیری كه به خاطر [[تعدّد مذاهب]] و اختلاف گروهها در بغداد ایجاد شده بود و به نوعی علم كلام را با پیشتازی متكلمان امامیه و معتزله، دگرگون كرد، دست به یك اقدام تازه زد كه همان ایجاد فقه و اصول مقارن بود. | ||
عرصه عملی و اصلی این فكر، كتاب «الخلاف» بود كه در آن ضمن مباحث فقهی شیعه، آرای عمده مذاهب فقهی اهل سنت نیز به طور دقیق مطرح میشود و حتی اقوال و فتاوای نادر آنها هم بیان میگردد؛ چیزی كه در گذشته در حوزههای علمیه شیعه، سابقهای نداشته است. <ref>ر.ک: موسویان، 1380ش، ص22 ـ 23</ref>. | عرصه عملی و اصلی این فكر، كتاب «الخلاف» بود كه در آن ضمن مباحث فقهی شیعه، آرای عمده مذاهب فقهی اهل سنت نیز به طور دقیق مطرح میشود و حتی اقوال و فتاوای نادر آنها هم بیان میگردد؛ چیزی كه در گذشته در حوزههای علمیه شیعه، سابقهای نداشته است. <ref>ر.ک: موسویان، 1380ش، ص22 ـ 23</ref>.<br> | ||
پیشینه فقه مقارن را در اسلام باید در مكتب جعفری جستوجو كرد، زیرا نخستین مكتب فقهی كه از دامن اسلام سربرآورد، مكتب فقه جعفری بود. | |||
پیشینه فقه مقارن را در اسلام باید در مكتب جعفری جستوجو كرد، زیرا نخستین مكتب فقهی كه از دامن اسلام سربرآورد، مكتب فقه جعفری بود.<br> | |||
امام صادق(علیهالسلام) رئیس این مكتب با صاحبان اندیشههای مختلف كلامی و فقهی، مناظره میکرد و آرای فقهای حجاز و عراق<ref>- بعد از رحلت پیامبر( بعضی از تابعین كه به امامت تن نداده بودند با هم اختلافاتی داشتند كه هر گروهی مطابق روش و اصول خاص درباره آن مسائل، فتوا میداد. به علاوه بعضی احكام كه عنصر محیط یا زمان در آنها مؤثر بود، برای مثال، در حجاز به نوعی مطرح میشد و در عراق یا خراسان رنگ دیگری به خود میگرفت. [ر.ك: خزائلی، پیشین، ص 423].</ref> را به تفصیل بیان کرده و رأی درست را درباره هر مسئله اظهار مینمود، از این رو امام صادق(علیهالسلام) را باید مؤسس فقه مقارن دانست. <ref>ر.ک: خزائلی، 1362، ص423</ref>. | امام صادق(علیهالسلام) رئیس این مكتب با صاحبان اندیشههای مختلف كلامی و فقهی، مناظره میکرد و آرای فقهای حجاز و عراق<ref>- بعد از رحلت پیامبر( بعضی از تابعین كه به امامت تن نداده بودند با هم اختلافاتی داشتند كه هر گروهی مطابق روش و اصول خاص درباره آن مسائل، فتوا میداد. به علاوه بعضی احكام كه عنصر محیط یا زمان در آنها مؤثر بود، برای مثال، در حجاز به نوعی مطرح میشد و در عراق یا خراسان رنگ دیگری به خود میگرفت. [ر.ك: خزائلی، پیشین، ص 423].</ref> را به تفصیل بیان کرده و رأی درست را درباره هر مسئله اظهار مینمود، از این رو امام صادق(علیهالسلام) را باید مؤسس فقه مقارن دانست. <ref>ر.ک: خزائلی، 1362، ص423</ref>. | ||
تاریخ فقه نشان میدهد كه اولین كتاب مستقل در باب فقه مقارن، كتابی است كه «محمد بن احمد بن جنید اسكافی»، دانشمند قرن چهارم نوشته است و مهمترین كتاب پس از كتاب «جنید اسكافی» كتاب «خلاف» شیخ طوسی است كه در نوع خود بینظیر است. <ref>پیشین، ص 424</ref>. | تاریخ فقه نشان میدهد كه اولین كتاب مستقل در باب فقه مقارن، كتابی است كه «محمد بن احمد بن جنید اسكافی»، دانشمند قرن چهارم نوشته است و مهمترین كتاب پس از كتاب «جنید اسكافی» كتاب «خلاف» شیخ طوسی است كه در نوع خود بینظیر است. <ref>پیشین، ص 424</ref>. | ||
ویژگیهای فقه مقارن كه به نوعی حقوق تطبیقی<ref>- «حقوق تطبیقی» اثر تازهای است كه از قرن نوزدهم در اروپا پدیدار شده است و روز به روز هم قلمرو آن وسعت مییابد و علمای حقوق در موضوع و هدف آن با هم اختلاف دارند. در نظر بعضی موضوع حقوق تطبیقی، مسائل بینالملل خصوصی است؛ به این معنا كه حقوق كشورها را با هم مطابقت میدهند. گروهی دیگر از متخصصان حقوق میگویند مقصود از حقوق تطبیقی، روش تطبیقی است و این روش برای مطالعه در كیفیت ظهور و توسعه مؤسسات حقوقی و تحولاتی كه هر كدام را عارض گردیده است، سودمند میباشد. [ر.ك: خزائلی، پیشین، ص 420 – 421].</ref> در اسلام به شمار میرود، عبارت است از: | ویژگیهای فقه مقارن كه به نوعی حقوق تطبیقی<ref>- «حقوق تطبیقی» اثر تازهای است كه از قرن نوزدهم در اروپا پدیدار شده است و روز به روز هم قلمرو آن وسعت مییابد و علمای حقوق در موضوع و هدف آن با هم اختلاف دارند. در نظر بعضی موضوع حقوق تطبیقی، مسائل بینالملل خصوصی است؛ به این معنا كه حقوق كشورها را با هم مطابقت میدهند. گروهی دیگر از متخصصان حقوق میگویند مقصود از حقوق تطبیقی، روش تطبیقی است و این روش برای مطالعه در كیفیت ظهور و توسعه مؤسسات حقوقی و تحولاتی كه هر كدام را عارض گردیده است، سودمند میباشد. [ر.ك: خزائلی، پیشین، ص 420 – 421].</ref> در اسلام به شمار میرود، عبارت است از:<br> | ||
# در فقه مقارن، درجهبندی قوانین از جهت فائده یا مصلحت، مطرح نیست بلكه ادعای هر فقیهی آن است كه حكم الهی را تنها وی و هم عقیدههایش یافتهاند و عقاید دیگران نادرست است. در عین حال، بعضی معتقدند هرچند مجتهد، ممكن است حكم واقعی را بهدست نیاورد، اما چون كوشش خود را بهكار برده، دارای پاداش و ثواب است؛ | # در فقه مقارن، درجهبندی قوانین از جهت فائده یا مصلحت، مطرح نیست بلكه ادعای هر فقیهی آن است كه حكم الهی را تنها وی و هم عقیدههایش یافتهاند و عقاید دیگران نادرست است. در عین حال، بعضی معتقدند هرچند مجتهد، ممكن است حكم واقعی را بهدست نیاورد، اما چون كوشش خود را بهكار برده، دارای پاداش و ثواب است؛ | ||
# فقه مقارن، به معاملات و حدود و جنایات اختصاص ندارد بلكه عبادات را نیز شامل میگردد؛ | # فقه مقارن، به معاملات و حدود و جنایات اختصاص ندارد بلكه عبادات را نیز شامل میگردد؛<br> | ||
# به وسیله فقه مقارن، مواردی را به دست میآوریم كه فقها نسبت به آن اتّفاق نظر دارند و به اصطلاح فقهی، یكی از نتایج فقه مقارن، تحصیل موارد اجماع عامه و خاصه یا اجماع عامه یا اجماع خاصه است. <ref>پیشین، ص 421 ـ 422</ref>؛ | |||
# به وسیله فقه مقارن، مواردی را به دست میآوریم كه فقها نسبت به آن اتّفاق نظر دارند و به اصطلاح فقهی، یكی از نتایج فقه مقارن، تحصیل موارد اجماع عامه و خاصه یا اجماع عامه یا اجماع خاصه است. <ref>پیشین، ص 421 ـ 422</ref>؛<br> | |||
بنای شیخ طوسی در كتاب «خلاف» بر این بوده است كه آرای همه فقهای مذاهب مخالف را گردآوری نماید و اگر در مسئلهای میان فقهای شیعه، اختلاف وجود داشت، بیان كند و در پایان هر مسئله، نظر صحیح را اظهار نماید. <ref>ر.ك: مقدمه «الخلاف»، ج1، ص45</ref>. در این كتاب كه 78 باب دارد، تمامی زمینههای لازم برای ایجاد فقه مقارن، وجود دارد. از اینرو فقهای بزرگ چون علامه حلی در «تذكره الاحكام» و «مختلف الشیعه» به پیروی از شیخ، حق فقه مقارن را ادا كردند. <ref>ر.ك: پیشین، ص406</ref>. | بنای شیخ طوسی در كتاب «خلاف» بر این بوده است كه آرای همه فقهای مذاهب مخالف را گردآوری نماید و اگر در مسئلهای میان فقهای شیعه، اختلاف وجود داشت، بیان كند و در پایان هر مسئله، نظر صحیح را اظهار نماید. <ref>ر.ك: مقدمه «الخلاف»، ج1، ص45</ref>. در این كتاب كه 78 باب دارد، تمامی زمینههای لازم برای ایجاد فقه مقارن، وجود دارد. از اینرو فقهای بزرگ چون علامه حلی در «تذكره الاحكام» و «مختلف الشیعه» به پیروی از شیخ، حق فقه مقارن را ادا كردند. <ref>ر.ك: پیشین، ص406</ref>. | ||
خط ۹۹: | خط ۱۱۱: | ||
==4 ـ توجّه به قیاس و استحسان اهل سنت== | ==4 ـ توجّه به قیاس و استحسان اهل سنت== | ||
قیاس و استحسان از جمله ممیزات فقهی غالب مذاهب اهلسنت است و در فقه شیعه از این اصول هرگز استفاده نمیشود؛ با این همه شیخ طوسی در كتاب خلاف خود، از این دو استفاده كرده است. گرچه شیخ به هیچ وجه، قیاس و استحسان را در فقه شیعه نپذیرفته است و تنها وجه قابل قبول برای استفاده از این دو در كتاب خلافش، در پیش گرفتن روش منطقی جدل در برابر فقیهان مذاهبِ دیگر اسلامی است، با این همه، طرح این دو اصل فقهی غیر شیعی در كتابش، از اندیشه بلند تقریبی او حکایت میکند. سید مرتضی در | قیاس و استحسان از جمله ممیزات فقهی غالب مذاهب اهلسنت است و در فقه شیعه از این اصول هرگز استفاده نمیشود؛ با این همه شیخ طوسی در كتاب خلاف خود، از این دو استفاده كرده است. گرچه شیخ به هیچ وجه، قیاس و استحسان را در فقه شیعه نپذیرفته است و تنها وجه قابل قبول برای استفاده از این دو در كتاب خلافش، در پیش گرفتن روش منطقی جدل در برابر فقیهان مذاهبِ دیگر اسلامی است، با این همه، طرح این دو اصل فقهی غیر شیعی در كتابش، از اندیشه بلند تقریبی او حکایت میکند. [[سید مرتضی]] در «[[انتصار]]» تصریح میكند كه شیخ طوسی در مسائل الخلاف خود، برای اثبات مذهب خود در برابر دیگران، به قیاس استدلال میكند. <ref>ر.ک: صدر، 1362ش، ص 413</ref>.<br> | ||
پر واضح است كه چنین اندیشهای گرچه به مذاق بسیاری از ظاهرگرایان شیعی خوش نمیآید، اما برای اثبات حقّانیت مذهب اصیل و نزدیك شدن به اندیشه واحد اسلامی، مناسبتر است، زیرا از صافیهای گوناگون ضد و نقیض به سلامت بیرون آمده است. | |||
پر واضح است كه چنین اندیشهای گرچه به مذاق بسیاری از ظاهرگرایان شیعی خوش نمیآید، اما برای اثبات حقّانیت مذهب اصیل و نزدیك شدن به اندیشه واحد اسلامی، مناسبتر است، زیرا از صافیهای گوناگون ضد و نقیض به سلامت بیرون آمده است.<br> | |||
==5 ـ دوری از تعصب قومی و نژادی و فكری== | ==5 ـ دوری از تعصب قومی و نژادی و فكری== | ||
در برشمردن زمینههای ایجاد تقریب بین مذاهب، بدون شك، تعصب به معنای طرفداری شدید، بیچون و چرا و غیر منطقی، آفت بزرگی است، زیرا اصلاً مجالی برای هماندیشی، وحدت و همبستگی به وجود نمیآورد. به همین دلیل، عبدالحسین مغنیه از اعضای تقریب بین مذاهب اسلامی، در آغاز مجموعهای به نام «دعوه التقریب» كه مقالات جمعی از اندیشمندان و نویسندگان در آن درج شده است، ضمن بیان ضرورت تقریب، پنج هدف را برای منشورات جماعهالتقریب، برمیشمارد كه هدف چهارم آن، جنگ و ستیز با تعصب ناپسند است؛ بیان مغنیه چنین است: «با تعصب ناپسند مبارزه میكنیم، زیرا تعصب، عقلها و قلبها را كور میكند و متون قرآن و سنت نبوی از تعصب نهی و به تسامح دینی و مذهبی و برادری بین مردم دعوت مینماید». <ref>جمعی از نویسندگان، بیتا، ص6</ref>. | در برشمردن زمینههای ایجاد تقریب بین مذاهب، بدون شك، تعصب به معنای طرفداری شدید، بیچون و چرا و غیر منطقی، آفت بزرگی است، زیرا اصلاً مجالی برای هماندیشی، وحدت و همبستگی به وجود نمیآورد. به همین دلیل، عبدالحسین مغنیه از اعضای تقریب بین مذاهب اسلامی، در آغاز مجموعهای به نام «دعوه التقریب» كه مقالات جمعی از اندیشمندان و نویسندگان در آن درج شده است، ضمن بیان ضرورت تقریب، پنج هدف را برای منشورات جماعهالتقریب، برمیشمارد كه هدف چهارم آن، جنگ و ستیز با تعصب ناپسند است؛ بیان مغنیه چنین است: «با تعصب ناپسند مبارزه میكنیم، زیرا تعصب، عقلها و قلبها را كور میكند و متون قرآن و سنت نبوی از تعصب نهی و به تسامح دینی و مذهبی و برادری بین مردم دعوت مینماید». <ref>جمعی از نویسندگان، بیتا، ص6</ref>.<br> | ||
امام علی(علیهالسلام) در نهجالبلاغه به شدت از تعصب كوركورانه نهی کرده و میفرماید: «من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ كس را نیافتم كه بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد جز با دلیلی كه با آن ناآگاهان را بفریبد و یا برهانی آورد در عقل سفیهان نفوذ كند... <ref>دشتی، 1362ش، ص393</ref>. | |||
مردان بزرگ در میدان اندیشه و عمل، اهل تعصب، به معنای جانبداری كوركورانه از عقاید و اعمال خویش، نیستند. شهید مطهری در مقاله «الهامی از شیخ الطایفه» به این ویژگی شیخ طوسی به طور صریح اشاره كرده است. در آنجا آمده است: «شیخ طوسی، صد در صد یك عالم اسلامی است. جز رنگ اسلامی، رنگ دیگری ندارد. او از كسانی است كه از بركت تعلیمات اسلامی پا بر روی تعصبات قومی و نژادی گذاشتند، شعوبیگریها را محكوم كردند و مقیاسهای جهانی و انسانی را محترم شمردند.» <ref>ر.ك: مطهری، 1362ش، ص 339</ref>. | امام علی(علیهالسلام) در نهجالبلاغه به شدت از تعصب كوركورانه نهی کرده و میفرماید: «من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ كس را نیافتم كه بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد جز با دلیلی كه با آن ناآگاهان را بفریبد و یا برهانی آورد در عقل سفیهان نفوذ كند... <ref>دشتی، 1362ش، ص393</ref>.<br> | ||
حضرت آیتالله جناتی به عنوان یكی از فعالان عرصه تقریب در كتاب | |||
مردان بزرگ در میدان اندیشه و عمل، اهل تعصب، به معنای جانبداری كوركورانه از عقاید و اعمال خویش، نیستند. شهید مطهری در مقاله «الهامی از شیخ الطایفه» به این ویژگی شیخ طوسی به طور صریح اشاره كرده است. در آنجا آمده است: «شیخ طوسی، صد در صد یك عالم اسلامی است. جز رنگ اسلامی، رنگ دیگری ندارد. او از كسانی است كه از بركت تعلیمات اسلامی پا بر روی تعصبات قومی و نژادی گذاشتند، شعوبیگریها را محكوم كردند و مقیاسهای جهانی و انسانی را محترم شمردند.» <ref>ر.ك: مطهری، 1362ش، ص 339</ref>.<br> | |||
حضرت آیتالله جناتی به عنوان یكی از فعالان عرصه تقریب در كتاب «[[همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی]]» درباره پیامدهای مثبت كنارگذاشتن تعصبات به مسئله جالب توجهی اشاره میكند كه بدین شرح است: «[[ابوحنیفه]] پیشوای مذهب حنفیان قائل به جواز قرائت قرآن در نماز به فارسی بود. اكثر فقهای مذاهب در فقه مقارن خود این نظر را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند و این موجب شد كه فقهای متأخر حنفی به رأی سایر مذاهب نزدیكتر شوند. شیخ محمد شلتوت، شیخ الازهر مصر با اینكه خود حنفی بود به جای تعصبورزی نسبت به دیدگاه پیشوای مذهب فقهی خود با اخلاص تمام به اجماع فقیهان دیگر مذاهب فقهی پیوست و اعلام داشت كه قرآن اسمی است برای لفظ و معنای آن ـ حتی در قرائت نماز ـ و نمیتوان حمد و سوره را به غیر عربی خواند. <ref>جناتی، 1381ش، ص377</ref>. | |||
==6 ـ مبارزه با جمود فكری== | ==6 ـ مبارزه با جمود فكری== | ||
رابطه بسیار روشنی بین جمود فكری و تعصب كوركورانه از یك طرف و این دو با نفهمیدن حقیقت دین از طرف دیگر و این سه با عدم پذیرش آهنگ اتحاد بین مذاهب از طرف سوم وجود دارد. كسی كه فكرش بسته است همه چیز را در دایره محدود نگاه خویش میبیند و توجیه میكند، از این رو قدرت تشخیص ندارد و نمیتواند فكر و اندیشه مقابل خود را هر چند درست باشد، تحمل كند. نمونه بارز فكر جامد در تاریخ اسلام، خوارج هستند. آنها آنچنان در لاك فكر محدود و جاهلانه خود فرو رفته بودند كه حتی حاضر نبودند امیرمؤمنان را با آن اندیشه بلندش تحمل كنند چه برسد به دیگران. | رابطه بسیار روشنی بین جمود فكری و تعصب كوركورانه از یك طرف و این دو با نفهمیدن حقیقت دین از طرف دیگر و این سه با عدم پذیرش آهنگ اتحاد بین مذاهب از طرف سوم وجود دارد. كسی كه فكرش بسته است همه چیز را در دایره محدود نگاه خویش میبیند و توجیه میكند، از این رو قدرت تشخیص ندارد و نمیتواند فكر و اندیشه مقابل خود را هر چند درست باشد، تحمل كند. نمونه بارز فكر جامد در تاریخ اسلام، خوارج هستند. آنها آنچنان در لاك فكر محدود و جاهلانه خود فرو رفته بودند كه حتی حاضر نبودند امیرمؤمنان را با آن اندیشه بلندش تحمل كنند چه برسد به دیگران. |
ویرایش