۸۷٬۸۱۰
ویرایش
(تغییرمسیر به غلام احمد علیبایی حذف شد) برچسب: تغییرمسیر حذف شد |
جز (جایگزینی متن - 'فرا گرفت' به 'فراگرفت') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''غلام احمد علیبائی''' فرزند حاجی محمد در سال 1312ه.ش در روستای مشهدریزه در خانوادهای مذهبی، چشم به جهان گشود؛ سالهای ابتدایی زندگی خود را در این روستا گذراند و روخوانی [[قرآن]] را در مکتب خانه، | '''غلام احمد علیبائی''' فرزند حاجی محمد در سال 1312ه.ش در روستای مشهدریزه در خانوادهای مذهبی، چشم به جهان گشود؛ سالهای ابتدایی زندگی خود را در این روستا گذراند و روخوانی [[قرآن]] را در مکتب خانه، فراگرفت. | ||
=تحصیلات= | =تحصیلات= | ||
با بازگشت مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ از [[هندوستان]] به [[خواف]]، و تاسیس [[حوزه علمیه احناف خواف]] به دست ایشان، مولانا به حلقه درس این استاد فرزانه کشیده شدند. کلاسهای حوزه در داخل مسجد جامع و بعدها در مسجد «سرِ ده» برگزار میشد. مولانا، در این ایام با شخصیتهای مذهبی خواف نیز آشنا میشدند. در هفت سالی که مولانا در خواف به تحصیل اشتغال داشتند، علاوه بر تحصیل، در امر تدریس به طلاب کلاسهای پایینتر از خود، استاد را یاری میکردند. این چنین بود که مولانا مهارت بیشتری در دروس حوزوی کسب میکردند. در این سالها، بارها فاصلهی سوران تا خواف را با الاغ و گهگاه با پای پیاده میپیمودند. از یک طرف جذبهی درس و از سوی دیگر، علاقه به خانواده، سختیهای این مسیر طولانی را بر ایشان هموار میکرد. فضای بیسوادی حاکم بر منطقه، مولانا ـ رحمه الله ـ را مصمم کرد تا به این نیز بسنده نکنند و تحصیلات حوزوی را ادامه دهند. بعد از حدود هفت سال تلمّذ در محضر مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ و بهره گیری از علم و تقوای استاد، عطش علمی حضرت مولانا نه تنها فروکش نکرد، بلکه شعلهور تر هم شد و مولانا بعد از دریافت نظر مساعد استاد، توانستند خانواده را نیز متقاعد کنند تا برای ادامهی تحصیلات، ایران را به مقصد پاکستان ترک کنند. خواف، شهر تاریخی پهنهی خراسان، سکوی پرتابی برای مولانا شد تا بتوانند مدارج ترقی را طی کنند. ایشان دروس حوزه را تا پایان جلد اول صحیح البخاری در خواف، نزد مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ خواندند.<br> | با بازگشت مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ از [[هندوستان]] به [[خواف]]، و تاسیس [[حوزه علمیه احناف خواف]] به دست ایشان، مولانا به حلقه درس این استاد فرزانه کشیده شدند. کلاسهای حوزه در داخل مسجد جامع و بعدها در مسجد «سرِ ده» برگزار میشد. مولانا، در این ایام با شخصیتهای مذهبی خواف نیز آشنا میشدند. در هفت سالی که مولانا در خواف به تحصیل اشتغال داشتند، علاوه بر تحصیل، در امر تدریس به طلاب کلاسهای پایینتر از خود، استاد را یاری میکردند. این چنین بود که مولانا مهارت بیشتری در دروس حوزوی کسب میکردند. در این سالها، بارها فاصلهی سوران تا خواف را با الاغ و گهگاه با پای پیاده میپیمودند. از یک طرف جذبهی درس و از سوی دیگر، علاقه به خانواده، سختیهای این مسیر طولانی را بر ایشان هموار میکرد. فضای بیسوادی حاکم بر منطقه، مولانا ـ رحمه الله ـ را مصمم کرد تا به این نیز بسنده نکنند و تحصیلات حوزوی را ادامه دهند. بعد از حدود هفت سال تلمّذ در محضر مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ و بهره گیری از علم و تقوای استاد، عطش علمی حضرت مولانا نه تنها فروکش نکرد، بلکه شعلهور تر هم شد و مولانا بعد از دریافت نظر مساعد استاد، توانستند خانواده را نیز متقاعد کنند تا برای ادامهی تحصیلات، ایران را به مقصد پاکستان ترک کنند. خواف، شهر تاریخی پهنهی خراسان، سکوی پرتابی برای مولانا شد تا بتوانند مدارج ترقی را طی کنند. ایشان دروس حوزه را تا پایان جلد اول صحیح البخاری در خواف، نزد مولانا مطهری ـ رحمه الله ـ خواندند.<br> |