۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<noinclude> | <noinclude> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۰: | ||
|زاده | |زاده | ||
|1905 میلادی / [[مصر]] | |1905 میلادی / [[مصر]] | ||
|- | |- | ||
|دین و مذهب | |دین و مذهب | ||
خط ۳۳: | خط ۲۲: | ||
==اخوان در خط مقدم مجاهدین== | ==اخوان در خط مقدم مجاهدین== | ||
آغاز ورود [[اخوانالمسلمین]] به [[فلسطین]] زمانی بود که اولین گروه از آنها تحت عنوان یک سفر علمی به سینا نفوذ کردند تا از مرز [[مصر]] عبور کنند و وارد [[فلسطین]] شوند، یعنی قبل از ورود ارتشهای عربی به فلسطین. پس از آن، [[اخوانالمسلمین|اخوان]] نبردهای زیادی انجام داد و شگفتانگیزترین نمونههای فداکاری و قهرمانی را در جنگ ارائه کرد. علاوه بر آن تعداد زیادی از کسانی که چانن خود را برای سرزمین فلسطین فدا کردند. | آغاز ورود [[اخوانالمسلمین]] به [[فلسطین]] زمانی بود که اولین گروه از آنها تحت عنوان یک سفر علمی به سینا نفوذ کردند تا از مرز [[مصر]] عبور کنند و وارد [[فلسطین]] شوند، یعنی قبل از ورود ارتشهای عربی به فلسطین. پس از آن، [[اخوانالمسلمین|اخوان]] نبردهای زیادی انجام داد و شگفتانگیزترین نمونههای فداکاری و قهرمانی را در جنگ ارائه کرد. علاوه بر آن تعداد زیادی از کسانی که چانن خود را برای سرزمین فلسطین فدا کردند. | ||
سرلشکر '''احمد فؤاد صدیق''' فرمانده کل کمپین [[فلسطین]] میگوید: «[[اخوانالمسلمین|اخوان]] سربازانی بودند که به بهترین حالت، وظیفه خود را انجام دادند و [[یهودیان]] به دنبال مواضع [[اخوانالمسلمین|اخوان]] بودند تا در حمله از آنها دوری کنند. و اینکه من تعدادی از آنها را از تاریخ 26 تا 30 دسامبر 1948 میلادی به جنوب دیرالبلاح در حدود 100 کیلومتری برای ملاقات با یهودیان فرستادم که اقدامات قهرمانانه آنها و تصمیم به انحلال تأثیری بر آنها نداشت». | سرلشکر '''احمد فؤاد صدیق''' فرمانده کل کمپین [[فلسطین]] میگوید: «[[اخوانالمسلمین|اخوان]] سربازانی بودند که به بهترین حالت، وظیفه خود را انجام دادند و [[یهودیان]] به دنبال مواضع [[اخوانالمسلمین|اخوان]] بودند تا در حمله از آنها دوری کنند. و اینکه من تعدادی از آنها را از تاریخ 26 تا 30 دسامبر 1948 میلادی به جنوب دیرالبلاح در حدود 100 کیلومتری برای ملاقات با یهودیان فرستادم که اقدامات قهرمانانه آنها و تصمیم به انحلال تأثیری بر آنها نداشت».<br> | ||
==اولین ماموریت در خان یونس== | ==اولین ماموریت در خان یونس== | ||
[[خان یونس]] که [[یهودیان]] در آن زمان به آن کفار درم میگفتند، منطقهای مستحکم بود. با وجود اینکه وسعت کوچکی داشت، به دلیل نزدیکی به مرز [[مصر]] و قرار گرفتن در جاده اصلی مواصلاتی در موقعیت بسیار مهمی ساخته شده بود. [[مصر]] را به [[فلسطین]] وصل میکرد. ایشان به همراه نیروهای [[اخوانالمسلمین|اخوان]] در آن منطقه حاضر شدند.<br> | [[خان یونس]] که [[یهودیان]] در آن زمان به آن کفار درم میگفتند، منطقهای مستحکم بود. با وجود اینکه وسعت کوچکی داشت، به دلیل نزدیکی به مرز [[مصر]] و قرار گرفتن در جاده اصلی مواصلاتی در موقعیت بسیار مهمی ساخته شده بود. [[مصر]] را به [[فلسطین]] وصل میکرد. ایشان به همراه نیروهای [[اخوانالمسلمین|اخوان]] در آن منطقه حاضر شدند.<br> | ||
خط ۴۵: | خط ۳۵: | ||
[[یهودیان]] اردوگاه ارتش [[مصر]] در [[فلوجه]] را محاصره کردند و رهبری ارتش سعی کرد تدارکات و مهمات را برای نیروهای محاصره شده فراهم کند و از اینجا رهبری ارتش مصر به داوطلبان [[اخوانالمسلمین]] متوسل شد، بنابراین آنها با ایشان که مسئول داوطلبان [[اخوان المسلمین|اخوان]] در [[سور باهر]] بود تماس گرفتند. و آنها او را مسئول شکستن محاصره و نجات نیروها میدانستند، بنابراین او سه نفر از برادران را فرستاد که عبارتند از: ''محمد عبدالغفار'' و ''صلاح العطار'' و ''محمد عبد رب النبی''. در آنجا مأموران ارتش [[مصر]] پانزده شتر به آنها دادند که جعبههایی را که همراهشان بود حمل میکردند. راهنمای بادیه نشینان که هر یک شتری را هدایت میکردند تا به اردوگاه محاصره شده [[فلوجه]] رسیدند.<br> | [[یهودیان]] اردوگاه ارتش [[مصر]] در [[فلوجه]] را محاصره کردند و رهبری ارتش سعی کرد تدارکات و مهمات را برای نیروهای محاصره شده فراهم کند و از اینجا رهبری ارتش مصر به داوطلبان [[اخوانالمسلمین]] متوسل شد، بنابراین آنها با ایشان که مسئول داوطلبان [[اخوان المسلمین|اخوان]] در [[سور باهر]] بود تماس گرفتند. و آنها او را مسئول شکستن محاصره و نجات نیروها میدانستند، بنابراین او سه نفر از برادران را فرستاد که عبارتند از: ''محمد عبدالغفار'' و ''صلاح العطار'' و ''محمد عبد رب النبی''. در آنجا مأموران ارتش [[مصر]] پانزده شتر به آنها دادند که جعبههایی را که همراهشان بود حمل میکردند. راهنمای بادیه نشینان که هر یک شتری را هدایت میکردند تا به اردوگاه محاصره شده [[فلوجه]] رسیدند.<br> | ||
اما گروه دومی از برادران که با خود چند شتر و آذوقه داشتند نیز موفق شدند آنچه را که با خود داشتند برسانند و به فضل الهی صندوقهایی را که گروه اول در شکم دره پنهان کرده بودند نیز یافتند. پس آنها را نزد محاصره شدگان بردند و شترها را نیز بردند تا از گوشت آنها بهرهمند شوند. سپس [[اخوان]] توانست کاروان دیگری متشکل از 46 شتر مملو از تدارکات، مواد و تجهیزات پزشکی را به رهبری الیوزباشی معروف الحضری آماده کند. کاروان به لطف [[خدا]] به نیروهای محاصره شده رسید و آنها را ترک کرد. شتران و آنچه حمل کردند و از جایی که آمدند برگشتند. بار سوم با کاروان دیگری نیز همین اتفاق افتاد. بدین ترتیب احمد لبیب الترگمان کار را انجام داد. [[جمال عبدالناصر]] از محاصره شدگان [[فلوجه]] بوده است. | اما گروه دومی از برادران که با خود چند شتر و آذوقه داشتند نیز موفق شدند آنچه را که با خود داشتند برسانند و به فضل الهی صندوقهایی را که گروه اول در شکم دره پنهان کرده بودند نیز یافتند. پس آنها را نزد محاصره شدگان بردند و شترها را نیز بردند تا از گوشت آنها بهرهمند شوند. سپس [[اخوان]] توانست کاروان دیگری متشکل از 46 شتر مملو از تدارکات، مواد و تجهیزات پزشکی را به رهبری الیوزباشی معروف الحضری آماده کند. کاروان به لطف [[خدا]] به نیروهای محاصره شده رسید و آنها را ترک کرد. شتران و آنچه حمل کردند و از جایی که آمدند برگشتند. بار سوم با کاروان دیگری نیز همین اتفاق افتاد. بدین ترتیب احمد لبیب الترگمان کار را انجام داد. [[جمال عبدالناصر]] از محاصره شدگان [[فلوجه]] بوده است.<br> | ||
=منبع= | =منبع= | ||
*ر.ک: مدخل احمد لبیب الترجمان در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | *ر.ک: مدخل احمد لبیب الترجمان در ویکیاخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.]. | ||