بیضاوی
بیضاوی | |
---|---|
نام کامل | ناصرالدین أبو سعید أو أبوالخیر عبدالله بن أبی القاسم عمر بن محمد بن أبی الحسن علی البیضاوی الشیرازی الشافعی |
نامهای دیگر |
|
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | بیضاء، فارس |
روز درگذشت | 685 |
محل درگذشت | تبریز |
دین | اسلام، اهل سنت، شافعی |
استادان |
|
آثار |
|
فعالیتها | تفسیر قرآن |
ناصرالدین عبدالله بیضاوی (ناصرالدین أبوسعید أو أبوالخیر عبدالله بن أبیالقاسم عمر بن محمد بن أبیالحسن علی البیضاوی الشیرازی الشافعی) از قضات و افاضل قرن هفتم هجری است. کتاب انوار التنزیل و اسرار التاویل یا تفسیر بیضاوی مهمترین تألیف اوست.
معرفی اجمالی بیضاوی
ناصرالدین أبوالخیر عبدالله بن عمر بیضاوی؛ از دانشمندان بزرگ و بنام اهلسنت است و مانند بسیاری دیگر از دانشمندان اسلامی، ایرانی میباشد. او در منطقه «بیضاء»، در اطراف شیراز متولد شد[۱] و به همین جهت، او را بیضاوی نامیدهاند.
بیضاوی سالها در شیراز زندگی کرد و منصب قضاوت را بر عهده داشت و قاضی القضاة آن دیار بود[۲]. او در فقه، شافعی بود و از بزرگان این مکتب به حساب میآمد[۳]. در کلام، برخی او را اشعری دانستهاند [۴] و برخی دیگر اشعری بودن او را رد کردهاند[۵]. در مورد تاریخ ولادت او، تاریخ دقیقی وجود ندارد، ولی مطمئناً بیشتر عمرش در قرن هفتم بوده و با علامه حلی، خواجه نصیر طوسی و صاحب شرایع همعصر بوده است[۶]. او پس از اینکه مدتی در شیراز بود، به تبریز رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند. [۷] در مورد سال وفات او، اختلافاتی وجود دارد؛ برخی وفات او را سال 685 هجری و برخی دیگر 691 دانستهاند[۸].
شخصیت علمی
بیضاوی در خاندانی شافعیمذهب در شیراز شهری با سابقهای قدیم در گرایش با کلام اشعری رشد یافت. سلسله آموزش وی نیز از پدر با چند واسطه به امام غزالی، متکلّم بزرگ اشعری و از طریق او به رسول اکرم (صلی الله علیه) میرسد.
مرور بر آثار بیضاوی بهخوبی نشان میدهد که وی از آرای مذاهب و فرق گوناگون همچون معتزله، مرجئه و کرّامیه و از دیدگاهها یفرق گوناگون شیعه از امامیه و زیدیه و اسماعیلیه و حتی برخی فرق کمشناخته چون فضیلیه، آگاه بوده است. اما او خود به موضع اشاعره پایبند بوده است و با بهرهگیری از دانش پیشینیان این مکتب، بهویژه تحت تأثیر اندیشمندانی چون امام غزالی و فخرالدین رازی و با نگاهی عقلگرایانه به تألیف آثاری در حوزههای متنوع علوم اسلامی پرداخته است.
بیضاوی با تلفیق مفاهیم کلامی و فلسفی به جایگاه عقل در حوزة معارف دینی توجهی ویژه مبذول داشته، و آرای خود درباره عقل و نظر را در مجموعة «طوالعالانوار» بهتفصیل آورده است. ایشان در مباحث دینی، از عقلگرایی به سوی میراث نقلی گراییده است، ازهمینرو، نباید انتظار داشت که وی در منظومة کلامی خویش وجه تمایز شاخصی با متکلّمان پیشین داشته باشد؛ اما کوشش وی در جهت تلفیق میان عقل و نقل، نه تنها زمینه اصلی در پیدایش آثار متنوّع او بوده، که برخی تحلیلها و مواضع خاصی را برای او نیز ایجاب کرده است.
در سخن از برخورد بیضاویبا حدیث، شایان توجه است که وی بهعنوان یک فارسیزبان، در نقل حدیث، اگرچه نقل عین عبارت عربی را «اولی» دانسته، امّا برخلاف هنجارهای محدّثین، نقل معنای آن به فارسی را نیز روا شمرده است.
افزون بر آنکه بیضاوی بهعنوان فقیه اصولی و متکلم اشعری مطرح است، به علم تصوّف گرایش داشته و با عنوان زاهد و عابد از او یاد شده است و مدّتی نزد عارف تبریزی، محمّد کجوجانی، به تزکیه و تهذیب نفس پرداخته، و همچنین در مسیر سفر به تبریز، خود را ملزم میدانسته است که نزد شیخ سلسلة سهروردیه نورالدین عبدالصمد نطنزی حضور یابد، و تألیف کتاب تهذیبالأخلاق در تصوّف، این گرایش او را بیشتر نمایان ساخته است.
بیضاویدر حوزههای متنوعی که بر آنها چیرگی داشته، در فقه و کلام و تفسیر، در کنار بیان رأی و نظر دیگران، آرا و اختیارات خود را نیز بیان نموده است. اظهارنظرهای بیضاوی در کتاب فقهی«الغایةالقصوی فی درایةالفتوی» جلب توجّه میکند. توجّهبرانگیزترین موضوع در این میان، بخش معاملات، قضا و شهادات است که نظر به عهدهداری منصب قضا توسّط او، بیشترین آرای شخصی او را دربر دارد.
آرا، نظرات و اندیشههای بیضاوی، از زمان خود او مورد توجّه بوده و تأثیر بهسزای آن را میتوان در رواج آثار ویو نیز روی کرد فراوان شارحان و حاشیهنویسان بر آن آثار دانست. برخیاز آثار او مانند تفسیر «انوارالتنزیل» و کتاب «منهاجالوصول» مدّتها در شمار کتابهای آموزشی بوده است و اکنون نیز در مدارس علوم دینی اهلسنت تدریس میشود.
با نگاهی گذرا به فهرستی که حاج خلیفه در «کشفالظنون» از شروح و حواشی تفسیر و دیگر آثار بیضاوی ثبت کرده است، میتوان به گستره رواج اندیشهها و آثار وی پی برد. ابنخلدون با نگاهی تاریخی در مبحث اصول و در نام بردن از متکلّمان پردازنده به آثار اصولی، از کتاب منهاج و نیز توجّه فراوان دانشاندوزان بدان یاد کرده است[۹].
شرحها و تعلیقهای تفسیر بیضاوی
- حاشیة محیالدین شیخزاده، محمّد بن مصلحالدین مصطفی قوجوی حنفی، متوفای 951 هـ.؛
- حاشیة الشهاب مسمّا به عنایةالقاضی و کفایةالراضی، قاضی شهابالدین احمد بن محمّد بن عمر خفاجی، متوفای 1069 هـ.؛
- حاشیة شمسالدین محمّد بن یوسف بن علی بن سعید کرمانی شافعی، متوفای 786 هـ.؛
- حاشیة عصامالدین ابراهیم بن محمّد عربشاه اسفراینی، متوفای 943 هـ.؛
- أزهارالتسهیل لما فی أنوارالتنزیل در 50 جلد، تألیف دانشمند و محقّق معاصر علامه محمّدموسی روحانی بازی، استاد حدیث و تفسیر جامعة اشرفیة لاهور پاکستان؛
- تعلیق مصطفی بن محمّد مشهور به بستان آفندی، متوفای 977 هـ.؛
- تعلیق محمّد کمالالدین تاشکندی؛
- تعلیق محمّد بن ابراهیم حنبلی، متوفای 971 هـ.؛
- تعلیق شیخ قاسم بن قطلوبغا حنفی، متوفای 879 هـ.؛
- التعلیق الحاوی علی التفسیر البیضاوی، عبدالحق بن سیفالدین محدّث دهلوی، متوفای 1051 هـ.؛
- تعلیق سیّد شریف علی بن محمّد جرجانی، متوفای 816 هـ.؛
- الفتحالسماوی بتخریج احادیث البیضاوی، عبدالرئوف المناوی[۱۰].
آثار علمی بیضاوی
- تفسیر قرآن: «أنوار التنزیل و أسرار التأویل».
- علم کلام: «الإیضاح»، «طوالع الأنوار»، «مطالع الأنظار» و «شرح فصول خواجه طوسی».
- فقه شافعی: «شرح التنبیه»، «شرح المصابیح»، «الغایة القصوی».
- لغت: «شرح المنتخب».
- منطق: «شرح المطالع» .
- اصول فقه: «منهج الوصول إلی علم الأصول»، «شرح المنهاج»، «شرح مختصر ابن الحاجب»، «شرح المنتخب» .
- حدیث: «شرح مصابیح السنّة».
- عرفان و تصوّف: «تهذیب الأخلاق».
- تاریخ: «نظام التواریخ».
- کتابشناسی «أنوار التنزیل و أسرار التأویل»
- به طور قطع؛ تفسیر «أنوار التنزیل و أسرار التأویل» معروف به «تفسیر بیضاوی»، معروفترین و اثرگذارترین کتاب او است.
- این تفسیر؛ بر اساس تفسیر «کشّاف» زمخشری نوشته شده است[۱۱] و از «تفسیر کبیر» فخر رازی و همچنین از تفسیر راغب اصفهانی نیز بهره گرفته و پارهای اقوال و آراء صحابه و تابعان را نیز در آن آورده است. در تفسیر، از خِرَد و اندیشه هم استمداد جسته و نکات جالب و استنباطات دقیقی را در ضمن آنها بیان کرده است و همه اینها با اسلوبی موجز و مختصر آمده است که گاهی چنان دقیق میشود که بدون تأمل، نمیتوان بدان پی برد[۱۲].
بیضاوی در مقدمه این تفسیر، درباره روش تفسیر و منابعی که بر آنها اعتماد کرده است، میگوید: «دیر زمانی است که با خود میگفتم کتابی در این فنّ (تفسیر) تألیف کنم که دربردارنده برگزیده آرای بزرگان صحابه و تابعان، دانشمندان و مفسران باشد. همچنین نکات مهم و لطایفی را در برگیرد که نتیجه تحقیقات خودم و محققان پیشین است[۱۳]». در انتهای تفسیر نیز میگوید: «نگارش این کتاب که شامل نوادر اقوال خردمندان و برگزیده سخنان بزرگان و چکیده نظریات علمای امت در تفسیر قرآن و فهم معانی آن و کشف و توضیح واژههای مشکل آن است، با اختصار و به دور از اخلال و خالی از گمراهی به پایان رسید[۱۴]».
این تفسیر که غالباً - به ویژه از سوی اسلامشناسان اروپایی - تفسیر استاندارد قرآن شمرده میشود، به آن قصد نگاشته شده بوده که کتاب درسی مدرسهها یا مکتبیها و حوزههای علمیه باشد، لذا هدفش به دست دادن خلاصهای موجز از بهترین و معتبرترین نکات تفاسیر پیشین است[۱۵]».
به هر حال؛ این کتاب مورد استقبال و پذیرش عموم قرار گرفت و بسیاری همه یا بخشی از آن را برای تدریس در نظر گرفتند[۱۶]. حاشیههای بسیاری از علمای شیعه و سنی بر آن نوشته شده است[۱۷]. روش کلی بیضاوی در تفسیرش چنین است که در ابتدای سوره، نام سوره را ذکر کرده و محل نزول آن را مشخص میکند. سپس به تفسیر آیات میپردازد[۱۸]. بیضاوی در انتهای سوره، روایاتی را در فضیلت سوره مورد بحث ذکر میکند. بیضاوی، در آیات مربوط به اهلبیت(علیهالسلام) تا حدودی معتدل بود. [۱۹] برای نمونه؛ در ذیل آیه مباهله، داستان آمدن پیامبر اکرم(صلی الله علیه)، حضرت علی(علیهالسلام)، حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، امام حسن(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) را همانطور که شیعه میگوید، آورده است. و آیه را دلیل بر فضیلت افرادی که پیامبر(صلی الله علیه) ایشان را برای مباهله آورد، میداند[۲۰].
درگذشت
در مورد تاریخ وفات ایشان اختلاف است؛ برخی سال 685 هجری و برخی سال 691 و برخی سال 716 و برخی سال710 هجری را سال وفات ایشان ذکر کردهاند[۲۱].
علامه قاضی محمّد خضری در تاریخ مشاهیر اسلام مینویسد: مفسر شهیر و برجستة اسلام [علامه بیضاوی]به تاریخ 685 هجری در تبریز وفات یافت و آرامگاه ایشان فعلاًبه باغ ملّی تبدیل شده است[۲۲].
مولانا محمدحنیف گنگوهی در کتاب ظفرالمحصلین بأحوال المصنفین دو قول را ذکر کرده و قول 685 هجری را راجح قرار داده است.
پانویس
- ↑ زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 4، ص 110، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م
- ↑ الادنه وی، احمد بن محمد، طبقات المفسرین، ص 254، مدینه، مکتبة العلوم و الحکم، چاپ اول، 1417ق
- ↑ زغلول، محمد حمد، التفسیر بالرأی، ص 313، دمشق، مکتبة فارابی، چاپ دوم، 1425ق
- ↑ نور الدین عتر، علوم القرآن الکریم، ص 89، دمشق، مطبعة الصباح، چاپ ششم، 1416ق
- ↑ معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 430، مشهد، الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه، چاپ اوّل، 1418ق
- ↑ استادی، رضا، آشنایی با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنی)، ص 317، تهران، نشر قدس، چاپ دوم، 1383ش
- ↑ ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 297، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا
- ↑ العکری الحنبلی الدمشقی، شهابالدین عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج 7، ص 686، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406 ق
- ↑ همان منبع؛ ص 428 ـ 429.
- ↑ گنگوهی؛ ظفرالمحصلین بأحوال المصنفین؛ ص 39.
- ↑ معرفت، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 430
- ↑ همان، ج 2، ص 431
- ↑ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی، محمد عبدالرحمن، ج 1، ص 23، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق
- ↑ همان، ج 5، ص 350
- ↑ ریچارد بل، در آمدی بر تاریخ قرآن، ترجمه: خرمشاهی، بهاءالدین، ص 252، قم، مرکز ترجمه قرآن، چاپ اول، 1382ش
- ↑ ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 303
- ↑ ر. ک: ایازی، سید محمد علی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص 162، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1373ش
- ↑ آشنایی با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنی)، ص 214
- ↑ همان، ص 325.
- ↑ أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 2، ص 21
- ↑ دهخدا، علیاکبر؛ لغتنامة دهخدا؛ ج 4، ص 5226، چاپ دوم از دورة جدید، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1377
- ↑ خضری، محمّد؛ تاریخ مشاهیر اسلام؛ ج 2، ص 1086، ارومیه: انتشارات حسینیاصل، 1386