۸۸٬۱۷۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهاب الدین' به 'شهابالدین') |
جز (جایگزینی متن - 'آسمان ها' به 'آسمانها') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
«یک روز ساره متوجه شد که اسماعیل، پسر هاجر [[مصری]]، [[اسحاق]] را اذیت میکند، پس به ابراهیم گفت: این کنیز و پسرش را از خانه بیرون کن؛ زیرا اسماعیل با پسر من اسحاق [[وارث]] تو نخواهد بود. این موضوع ابراهیم را بسیار رنجاند، چون اسماعیل نیز پسر او بود. اما خدا به ابراهیم فرمود: درباره پسر و کنیزت آزرده خاطر مباش. آنچه ساره گفته است انجام بده؛ زیرا توسط اسحاق است که تو صاحب نسلی میشوی که وعدهاش را به تو دادهام. از آن پسر نیز هم قومی به وجود خواهم آورد، چون او نیز پسر تو است. | «یک روز ساره متوجه شد که اسماعیل، پسر هاجر [[مصری]]، [[اسحاق]] را اذیت میکند، پس به ابراهیم گفت: این کنیز و پسرش را از خانه بیرون کن؛ زیرا اسماعیل با پسر من اسحاق [[وارث]] تو نخواهد بود. این موضوع ابراهیم را بسیار رنجاند، چون اسماعیل نیز پسر او بود. اما خدا به ابراهیم فرمود: درباره پسر و کنیزت آزرده خاطر مباش. آنچه ساره گفته است انجام بده؛ زیرا توسط اسحاق است که تو صاحب نسلی میشوی که وعدهاش را به تو دادهام. از آن پسر نیز هم قومی به وجود خواهم آورد، چون او نیز پسر تو است. | ||
پس ابراهیم صبح زود برخاست و نان و مشکی پُر از آب برداشت و بر دوش هاجر گذاشت، و او را با پسر روانه ساخت. هاجر به بیابان بئر شِبَع رفت و در آنجا سرگردان شد، وقتی آب مشک تمام شد، هاجر پسرش را زیر بوتهها گذاشت و خود حدود صد متر دورتر از او نشست و با خود گفت: نمیخواهم ناظر مرگ فرزندم باشم و زار زار گریست .آنگاه خدا به نالههای پسر توجه نمود و فرشته خدا از | پس ابراهیم صبح زود برخاست و نان و مشکی پُر از آب برداشت و بر دوش هاجر گذاشت، و او را با پسر روانه ساخت. هاجر به بیابان بئر شِبَع رفت و در آنجا سرگردان شد، وقتی آب مشک تمام شد، هاجر پسرش را زیر بوتهها گذاشت و خود حدود صد متر دورتر از او نشست و با خود گفت: نمیخواهم ناظر مرگ فرزندم باشم و زار زار گریست .آنگاه خدا به نالههای پسر توجه نمود و فرشته خدا از آسمانهاجر را ندا داده، گفت: ای هاجر، چه شده است؟ نترس؛ زیرا خدا نالههای پسرت را شنیده است .برو و او را بردار و در آغوش بگیر. من قوم بزرگی از او به وجود خواهم آورد. سپس خدا چشمان هاجر را گشود و او چاه آبی در مقابل خود دید. پس به طرف چاه رفته، مشک را پر از آب کرد و به پسرش نوشانید». <ref> پیدایش، 21: 9 - 21</ref> | ||
در نهایت باید گفت که داستان هاجر در [[منابع اسلامی]] و تورات با وجود برخی شباهتها، تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند؛ در تورات، ساره دارای فرزند شده بود که هاجر مهاجرت کرد ولی بنابر منابع اسلامی، هاجر قبل از فرزنددار شدن ساره، از آنجا میرود. همچنین بر اساس قرآن، ابراهیم(ع) با هاجر و فرزندش تا مکه میآید ولی در تورات، ابراهیم (ع) در این هجرت همراه آنان نیست و ... . | در نهایت باید گفت که داستان هاجر در [[منابع اسلامی]] و تورات با وجود برخی شباهتها، تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند؛ در تورات، ساره دارای فرزند شده بود که هاجر مهاجرت کرد ولی بنابر منابع اسلامی، هاجر قبل از فرزنددار شدن ساره، از آنجا میرود. همچنین بر اساس قرآن، ابراهیم(ع) با هاجر و فرزندش تا مکه میآید ولی در تورات، ابراهیم (ع) در این هجرت همراه آنان نیست و ... . |