confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس رنگی}}' به '== پانویس == {{پانویس}}') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|- | |- | ||
|فعالیتها | |فعالیتها | ||
|فرماندهی جناح چپ لشکر [[عمر بن سعد]] • از حاملان سرهای شهدای [[کربلا]] نزد [[ابن زیاد]] و [[یزید]] • از یاران [[حضرت | |فرماندهی جناح چپ لشکر [[عمر بن سعد]] • از حاملان سرهای شهدای [[کربلا]] نزد [[ابن زیاد]] و [[یزید]] • از یاران [[حضرت علیعلیه السلام]] در [[جنگ صفین]] • [[شهادت]] علیه [[حجر بن عدی]] • پراکنده کردن مردم از اطراف [[مسلم بن عقیل]] • قطع کردن سخنان [[امام حسینعلیه السلام]] در روز [[عاشورا]] • پرتاب تیر به سوی [[زهیر بن قین]] • شهادت نافع بن هلال • نقش داشتن در شهادت امام حسینعلیه السلام • تصمیم به شهادت رساندن [[امام سجادعلیه السلام]] و آتش زدن خیمهها • دستور به شهادت رساندن همسر عبدالله بن عمیر کلبی | ||
|- | |- | ||
|درگذشت | |درگذشت | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''شِمْرِ بْن ذِیالْجَوْشَن'''، از تابعین و از فرماندهان سپاه [[عمر بن سعد]] در [[واقعه کربلا]] که به سبب شدت خشونتش در این واقعه، از چهرههای منفور نزد [[شیعیان]] است. شمر [[جنگ صفین]] در سپاه [[امام | '''شِمْرِ بْن ذِیالْجَوْشَن'''، از تابعین و از فرماندهان سپاه [[عمر بن سعد]] در [[واقعه کربلا]] که به سبب شدت خشونتش در این واقعه، از چهرههای منفور نزد [[شیعیان]] است. شمر [[جنگ صفین]] در سپاه [[امام علیعلیه السلام]] بود؛ ولی بعدها در جمع دشمنان امام و خاندانش درآمد. او در مقابل [[مختار ثقفی]] شکست خورد و سر از تنش جدا گردید. | ||
=نام و نسب= | =نام و نسب= | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
=دوران خلفا= | =دوران خلفا= | ||
شمر در دوران حکومت [[ابوبکر]] نقش چندانی نداشت؛ زیرا هرچند او را از [[اصحاب]] رسول خدا(ص) بدانیم، در این دوران سن چندانی نداشته است تا بتواند نقش مهم و سرنوشتسازی بر عهده بگیرد. در دوران [[عمر]] و [[عثمان]] نیز نامی از شمر در تاریخ ثبت نشده است. با کشته شدن عثمان در سال ۳۵ ه.ق [[علیبن | شمر در دوران حکومت [[ابوبکر]] نقش چندانی نداشت؛ زیرا هرچند او را از [[اصحاب]] رسول خدا(ص) بدانیم، در این دوران سن چندانی نداشته است تا بتواند نقش مهم و سرنوشتسازی بر عهده بگیرد. در دوران [[عمر]] و [[عثمان]] نیز نامی از شمر در تاریخ ثبت نشده است. با کشته شدن عثمان در سال ۳۵ ه.ق [[علیبن ابیطالبعلیه السلام]] به [[خلافت]] برگزیده شد. آن حضرت، کوفه را به عنوان پایتخت حکومت خویش برگزیده و در آنجا ساکن شد. با آمدن [[خلیفه]] به کوفه، شمر که از سران و بزرگان کوفه به شمار میآمد، نزد حضرت رفت و در جنگها و درگیریها در رکاب [[امیرالمؤمنین]]، [[علیعلیه السلام]] بود. | ||
=حضور در جنگ صفین= | =حضور در جنگ صفین= | ||
شمر در [[جنگ صفین]] حاضر بود و در شمار لشکریان | شمر در [[جنگ صفین]] حاضر بود و در شمار لشکریان امامعلیه السلام شجاعتهای بسیاری از خود نشان داد. او در این جنگ به دلیل درگیری با «ادهمبن محرز باهلی»، به سختی مجروح شد، به گونهای که ادهم با شمشیر استخوان پیشانی وی را شکافت. شمر نیز به عنوان انتقام، نیزهای به او زد و او را از اسب به زیر افکند. با این حال ادهم با کمک شامیان از مرگ رهایی یافت. پس از جنگ صفین، ادهم در محلی به نام «اُذرج» با دوستانش از دلاوریها و شجاعتهایی سخن میگفت که در [[صفین]] انجام داده بود. وی از دوستان خود پرسید: آیا شما شمربن ذیالجوشن را میشناسید؟ آنان پاسخ گفتند: آری، او را میشناسیم. ادهم گفت: آیا به تازگی، با او دیدار داشته و اثر ضربه شمشیر را بر چهره او دیدهاید؟ «عبداللهبن کبار نهدی» و «سعیدبن حازم سلونی» در پاسخ گفتند: آری، ما زخمی را که بر پیشانی اوست دیدهایم. ادهم با افتخار گفت: به خدا سوگند! آن ضربه مهلک را من در نبرد صفین بر او وارد آوردم و زخم را بر صورتش نقش کردم<ref>سفینه البحار، ماده شمر؛ تاریخ الطبری، ج 5، ص 28؛ الکامل، ج 2، ص 377؛ شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص 213.</ref>. | ||
=انحراف و گرایش به خوارج= | =انحراف و گرایش به خوارج= | ||
پایان جنگ صفین، آغاز انحراف گروهی به ظاهر [[مسلمان]] به نام [[خوارج]] بود. هستههای نخستین این گروه منحرف که به [[خوارج نهروان]] و [[مارقین]] معروف بودند، در زمان پیامبر(ص) برچیده شد، ولی در زمان امیرالمؤمنین، | پایان جنگ صفین، آغاز انحراف گروهی به ظاهر [[مسلمان]] به نام [[خوارج]] بود. هستههای نخستین این گروه منحرف که به [[خوارج نهروان]] و [[مارقین]] معروف بودند، در زمان پیامبر(ص) برچیده شد، ولی در زمان امیرالمؤمنین، علیعلیه السلام با شعار «لا حکم الا لله» به مرحله ظهور رسید. نام بعضی از سران و افرادی که از اعضای این جنبش بودند در مصادر تاریخی به ثبت رسیده است، ولی در هیچیک از این مصادر، نام شمربن ذیالجوشن در شمار این افراد دیده نشده است. تنها [[شیخ یاسین]] در کتاب ارزشمند «صلح الحسن علیه السلام» چنین نگاشته است: سرکردگان خوارج در کوفه عبارت بودند از: عبداللهبن وهب الراسبی، شیثبن ربعی، عبداللهبن الکواء، الاشعثبن قیس و شمربن ذیالجوشن<ref>صلح الحسن، صص 60 و 70.</ref>. | ||
نویسنده «هدایه الکبری» در روایتی از [[امام حسن | نویسنده «هدایه الکبری» در روایتی از [[امام حسن مجتبیعلیه السلام]] چنین نقل میکند: [[حسنبن علیعلیه السلام]] هنگام وفات به برادرش [[حسینعلیه السلام]] فرمود: «همانا پدرم علیعلیه السلام پس از جنگ صفین در خطبهای، خبر [[شهادت]] من و تو را به مردم داد. اشعثبن قیس، پدر جعده ـ قاتل [[امام حسنعلیه السلام]] ـ که در مجلس بود، برخاست و گفت: اخباری را میگویی که رسول خدا(ص) نیز آن را ادعا نکرده است. این علوم را از کجا به دست آوردهای؟ پدرم پاسخ داد: ای آتش بیار معرکه! همانا پسرت، محمدبن اشعث نیز از قاتلان حسینعلیه السلام است. به خدا سوگند! شمربن ذیالجوشن و شبثبن ربعی و زبیدی و عمروبن حریث نیز از آنان هستند<ref>هدایه الکبری، ص 184.</ref>.» | ||
آن حضرت، در این خطبه، شماری از خوارج را نام برده و شمر را نیز در ردیف آنان آورده است. شاید مقصود ایشان این بوده است که بگوید شما خوارج که ادعای دینداری دارید، کسانی هستید که فرزند دختر رسول خدا (ص) را خواهید کشت. | آن حضرت، در این خطبه، شماری از خوارج را نام برده و شمر را نیز در ردیف آنان آورده است. شاید مقصود ایشان این بوده است که بگوید شما خوارج که ادعای دینداری دارید، کسانی هستید که فرزند دختر رسول خدا (ص) را خواهید کشت. | ||
بعد از آن شمر در شمار اطرافیان معاویه شد. [[شیخ مفید]] در کتاب شریف «الاختصاص» آورده است: معاویه، نامهای برای امیرالمؤمنین، | بعد از آن شمر در شمار اطرافیان معاویه شد. [[شیخ مفید]] در کتاب شریف «الاختصاص» آورده است: معاویه، نامهای برای امیرالمؤمنین، علیعلیه السلام فرستاد. حضرت نیز پاسخ آن نامه را نوشت و به دست «طرماحبن عدی طایی» به [[دمشق]] فرستاد. وی پس از آن که به [[شام]] رسید پرسید: فرماندگان معاویه کجایند؟ به او پاسخ دادند: کدامشان را میخواهی؟ گفت: ابوالاعور اسلمی و [[عمرو عاص]] و شمربن ذیالجوشن و هدیبن محمدبن اشعث کندی را میخواهم<ref> الاختصاص، ص 139؛ بحارالانوار، ج 33، ص 286.</ref>. | ||
در این خبر، شمر با صراحت در شمار متصدیان لشکر معاویه قرار گرفته است و این خود، گواهی روشنی بر روحیه فرصتطلبی اوست. پس از این دوران، شمر با روی آوردن به امویان، بهطور آشکار در صف مخالفان خاندان [[عصمت]] و | در این خبر، شمر با صراحت در شمار متصدیان لشکر معاویه قرار گرفته است و این خود، گواهی روشنی بر روحیه فرصتطلبی اوست. پس از این دوران، شمر با روی آوردن به امویان، بهطور آشکار در صف مخالفان خاندان [[عصمت]] و طهارتعلیه السلام قرار گرفت. | ||
=دوران خلافت امام حسن | =دوران خلافت امام حسن علیه السلام و معاویه= | ||
با شهادت امیرالمؤمنین، | با شهادت امیرالمؤمنین، علیعلیه السلام، شمر را در رکاب امام مجتبیعلیه السلام و در برابر معاویه میبینیم. این مسأله را به دو گونه میتوان تفسیر کرد. ممکن است او به دلیل روحیه فرصتطلبی خویش، وضعیت را چنان دیده که با امام حسنعلیه السلام بیعت کند و به لشکر او درآید. همچنین ممکن است وی از نیروهای نفوذی ستون پنجم معاویه در لشکر امامعلیه السلام بوده که جز کارشکنی، سودی برای حضرت نداشتند. [[شیخ محمدجواد مغنیه]] از عالمان و مفسران [[شیعه]] اهل [[لبنان]] در قرن چهاردهم ه.ق مینویسد: «بسیاری از افرادی که در قتل امام حسینعلیه السلام شرکت داشتند، در زمان امام حسنعلیه السلام در رکاب او بودند و پیش از صلح، مایه از هم پاشیدگی لشکر او شدند. از آن جمله، شمربن ذیالجوشن است<ref> الشیعه و الحاکمون، ص 62.</ref>.» | ||
یکی دیگر از تلاشهای سیاسی شمر در این دوران، شرکت در توطئه قتل [[حجربن عدی]] است. شمر از جمله کسانی بود که علیه او شهادت دروغ داد و مقدمات قتل این صحابی بزرگ امیر مؤمنان، | یکی دیگر از تلاشهای سیاسی شمر در این دوران، شرکت در توطئه قتل [[حجربن عدی]] است. شمر از جمله کسانی بود که علیه او شهادت دروغ داد و مقدمات قتل این صحابی بزرگ امیر مؤمنان، علیعلیه السلام را فراهم کرد. | ||
=واقعه کربلا= | =واقعه کربلا= | ||
وقتی [[مسلمبن عقیل]] در سال ۶۰ ه.ق از سوی امام | وقتی [[مسلمبن عقیل]] در سال ۶۰ ه.ق از سوی امام حسینعلیه السلام به کوفه رفت، شمر از جمله افرادی بود که از طرف [[عبیداللهبن زیاد]]، حاکم کوفه، مأمور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد. وی در سخنانی مسلم را فتنهگر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند<ref> وقعه الطف، ابومخنف، ص 123 ـ 124</ref>. | ||
در عصر روز نهم [[محرم]] سال ۶۱ ه.ق، شمر با چهار هزار سپاهی و نامه تهدیدآمیزی از سوی [[ابن زیاد]] برای [[عمربن سعد]] به کربلا رسید. ابن سعد با دیدن نامه خطاب به شمر گفت: کاری را که در آن امید صلاح بود تباه کردی. | در عصر روز نهم [[محرم]] سال ۶۱ ه.ق، شمر با چهار هزار سپاهی و نامه تهدیدآمیزی از سوی [[ابن زیاد]] برای [[عمربن سعد]] به کربلا رسید. ابن سعد با دیدن نامه خطاب به شمر گفت: کاری را که در آن امید صلاح بود تباه کردی. | ||
با این حال، [[عمر سعد]] دستور ابن زیاد مبنی بر اخذ [[بیعت]] از امام حسین | با این حال، [[عمر سعد]] دستور ابن زیاد مبنی بر اخذ [[بیعت]] از امام حسین علیه السلام یا جنگ با او را پذیرفت<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 483؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 414 ـ 415.</ref> و شمر سردار سپاه او گردید. | ||
=روز عاشورا= | =روز عاشورا= | ||
صبح [[روز عاشورا]]، شمر فرماندهی جناح چپ سپاه ابن سعد را بر عهده گرفت<ref>انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 487.</ref>. وقتی عبداللهبن عُمَیر کلبی به شهادت رسید، شمر به غلام خود (رستم) دستور داد تا با نیزهای همسر عبدالله را که بر بالینش نشسته بود نیز به [[شهادت]] برساند<ref>انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 493.</ref>. همچنین شمر، [[نافع بن هلال جملی]]، یار دلاور امام | صبح [[روز عاشورا]]، شمر فرماندهی جناح چپ سپاه ابن سعد را بر عهده گرفت<ref>انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 487.</ref>. وقتی عبداللهبن عُمَیر کلبی به شهادت رسید، شمر به غلام خود (رستم) دستور داد تا با نیزهای همسر عبدالله را که بر بالینش نشسته بود نیز به [[شهادت]] برساند<ref>انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 493.</ref>. همچنین شمر، [[نافع بن هلال جملی]]، یار دلاور امام حسینعلیه السلام را پس از جنگی سخت، درحالیکه دو بازوی نافع شکسته بود، [[اسیر]] کرد و به شهادت رساند<ref>تاریخ طبری، ج 5، ص 441 ـ 442.</ref>. | ||
در عصر عاشورا و قبل از شهادت امام | در عصر عاشورا و قبل از شهادت امام حسینعلیه السلام، شمر قصد داشت به خیمهگاه امامعلیه السلام حمله کند و آن را به تاراج برد، اما امامعلیه السلام او را از این کار بر حذر داشت و شمر بازگشت<ref>انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 499؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 450؛ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص 118.</ref>. | ||
=حمله به خیمه ها= | =حمله به خیمه ها= | ||
پس از شهادت | پس از شهادت امامعلیه السلام، به دستور پسر ذیالجوشن لشکر کوفه به خیمهها هجوم بردند و دست به غارت خیام امام حسینعلیه السلام زدند<ref>-المحلی، حمید بن احمد؛ الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، صنعاء، مکتبة بدر، چاپ اول، 1423، ج1، صص213-214.</ref>. او در خیمهای که [[امام سجادعلیه السلام]] در آن در بستر بیماری بود، رفت و با دیدن آن حضرتعلیه السلام خواست که ایشان را به شهادت برساند که برخی مانع این کار شدند<ref>ابنسعد، پیشین، خامسه1، ص480 و الطبری، پیشین، ج5، ص454.</ref>. آن گاه شمر دستور داد تا آتش به خیمههای [[اهل بیت]] [[رسول خدا(ص)]] زدند و آنها را سوزاندند<ref>المحلی، پیشین، ص214.</ref>. | ||
پس از [[عاشورا]]، شمر و تنی چند از سپاهیان کوفه دستور یافتند تا سرهای شهدا را به کوفه، نزد ابنزیاد ببرند<ref> الطبری، پیشین، ج5، ص456؛ شیخ مفید، پیشین، ص113 و ابناثیر، پیشین، ج4، ص84.</ref>. همچنین او و همراهانش از سوی ابنزیاد مأمور شدند تا اسرای اهل | پس از [[عاشورا]]، شمر و تنی چند از سپاهیان کوفه دستور یافتند تا سرهای شهدا را به کوفه، نزد ابنزیاد ببرند<ref> الطبری، پیشین، ج5، ص456؛ شیخ مفید، پیشین، ص113 و ابناثیر، پیشین، ج4، ص84.</ref>. همچنین او و همراهانش از سوی ابنزیاد مأمور شدند تا اسرای اهل بیتعلیه السلام<ref>شیخ مفید، پیشین، ص119.</ref> و به نقلی سرهای شهدای کربلا را به شام ببرند<ref> الطبری، پیشین، ج5، ص460 و المحلی، پیشین، ص217.</ref>. شمر پس از ورود به مجلس [[یزید]] در گزارشش به یزید در شرح چگونگی شهادت امام حسینعلیه السلام و یارانش چنین گفت: | ||
«اى امیرمؤمنان! حسین بن على با هیجده نفر از خاندان و شصت تن از شیعیانش سوى ما آمدند که به جنگشان رفتیم و از آنها خواستیم که یا تسلیم شوند و به حکم امیر عبیداللَّه بن زیاد گردن نهند، یا براى جنگ آماده شوند. آنان جنگ را بر تسلیم ترجیح دادند؛ پس با طلوع خورشید بر آنان تاختیم و از همه سو آنان را در بر گرفتیم. چون شمشیرهایمان را بالای سرهاى خود دیدند فراریانی بىپناه شدند و از دست ما به تپهها و گودالها مىگریختند، و همانند کبوترانی که از بیم باز شکاری به خدا پناه میبرد [آنان نیز در تلاشی بیفایده به این سو و آن سو میگریختند]!!!. اى امیرمؤمنان، به اندازه کشتن یک شتر یا خفتن یک نیمروز، بیشتر طول نکشید که همه را از پاى در آوردیم. اینک تنهایشان برهنه، جامههایشان خونین و چهرههاشان خاکآلود است. بدنهایشان در معرض تابش نور خورشید است و باد بر آنها مىوزد؛ زیارتگرشان عقابان است و پرستارشان بازان به سرزمین خشک بیابان<ref>الدینوری، پیشین، صص260-261.</ref>.» | «اى امیرمؤمنان! حسین بن على با هیجده نفر از خاندان و شصت تن از شیعیانش سوى ما آمدند که به جنگشان رفتیم و از آنها خواستیم که یا تسلیم شوند و به حکم امیر عبیداللَّه بن زیاد گردن نهند، یا براى جنگ آماده شوند. آنان جنگ را بر تسلیم ترجیح دادند؛ پس با طلوع خورشید بر آنان تاختیم و از همه سو آنان را در بر گرفتیم. چون شمشیرهایمان را بالای سرهاى خود دیدند فراریانی بىپناه شدند و از دست ما به تپهها و گودالها مىگریختند، و همانند کبوترانی که از بیم باز شکاری به خدا پناه میبرد [آنان نیز در تلاشی بیفایده به این سو و آن سو میگریختند]!!!. اى امیرمؤمنان، به اندازه کشتن یک شتر یا خفتن یک نیمروز، بیشتر طول نکشید که همه را از پاى در آوردیم. اینک تنهایشان برهنه، جامههایشان خونین و چهرههاشان خاکآلود است. بدنهایشان در معرض تابش نور خورشید است و باد بر آنها مىوزد؛ زیارتگرشان عقابان است و پرستارشان بازان به سرزمین خشک بیابان<ref>الدینوری، پیشین، صص260-261.</ref>.» | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
در [[واقعه یوم السبیع]] نیز، شمر به همراهی با اشراف کوفه برخاست و برای درهم شکستن قیام مختار وارد میدان شد؛ اما باز هم کاری نتوانست از پیش ببرد و شکست خورد<ref>البلاذری، پیشین، ج6، ص398؛ الطبری، پیشین، ج6، صص44-50؛ مسکویه، پیشین، ج2، ص158 و ابناثیر، پیشین، ج4، ص224.</ref>. | در [[واقعه یوم السبیع]] نیز، شمر به همراهی با اشراف کوفه برخاست و برای درهم شکستن قیام مختار وارد میدان شد؛ اما باز هم کاری نتوانست از پیش ببرد و شکست خورد<ref>البلاذری، پیشین، ج6، ص398؛ الطبری، پیشین، ج6، صص44-50؛ مسکویه، پیشین، ج2، ص158 و ابناثیر، پیشین، ج4، ص224.</ref>. | ||
=شهادت رساندن امام | =شهادت رساندن امام حسینعلیه السلام= | ||
شمر به تیراندازان دستور داد تا بدن امام حسین | شمر به تیراندازان دستور داد تا بدن امام حسین علیه السلام را هدف قرار دهند<ref> الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 111 ـ 112.</ref> سپس با فرمان او، همه به سوی امام علیه السلام حمله بردند و کسانی از جمله [[سنانبن انس]] و [[زرعهبن شریک]] ضربههای نهایی را بر امامعلیه السلام وارد کردند<ref>انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 500؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 453؛ مفید، ج 2، ص 112.</ref>. درباره کسی که سر امام حسینعلیه السلام را از تن جدا کرد، روایات گوناگونی وجود دارد، در برخی روایات گفته شده است که شمر بر سینه امامعلیه السلام نشست و سر او را از قفا جدا کرد<ref>خوارزمی، مقتل الحسین، ج 2، ص 41 ـ 42؛ مفید، الارشاد، ج 2 ص 112؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج 2، ص 500 ـ 501؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 453.</ref>. | ||
=پس از عاشورا= | =پس از عاشورا= | ||
پس از بازگشت [[ | پس از بازگشت [[اهلبیتعلیه السلام]] به [[مدینه]]، شمر نیز با پایان یافتن مأموریتش به کوفه بازگشت. گفته شده است که او [[نماز]] میخواند و از [[خداوند]] طلب بخشش میکرد و در توجیه شرکت در شهادت امام حسینعلیه السلام میگفت که از امرای خود فرمانبرداری کرده است<ref> تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج 23، ص 189؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج 2، ص 280.</ref>. | ||
=درگذشت= | =درگذشت= | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
# [https://www.karbobala.com/articles/info/1767 برگرفته از سایت شخصیتشناسی شمربن ذیالجوشن - کرب و بلا- سایت تخصصی ...https://www.karbobala.com] | # [https://www.karbobala.com/articles/info/1767 برگرفته از سایت شخصیتشناسی شمربن ذیالجوشن - کرب و بلا- سایت تخصصی ...https://www.karbobala.com] | ||
# | # | ||
# [http://pajoohe.ir/%D9%82%D8%A7%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%B97%D8%B4%D9%85%D8%B1-%D8%A8%D9%86-%D8%B0%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%AC%D9%88%D8%B4%D9%86__a-44551.aspx برگرفته از سایت قاتلان امام | # [http://pajoohe.ir/%D9%82%D8%A7%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%B97%D8%B4%D9%85%D8%B1-%D8%A8%D9%86-%D8%B0%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%AC%D9%88%D8%B4%D9%86__a-44551.aspx برگرفته از سایت قاتلان امام حسینعلیه السلام(7)(شمر بن ذی الجوشن) - پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir] | ||
# | # | ||
== پانویس == | == پانویس == |