۲۱٬۸۹۵
ویرایش
جز (←تحصیلات) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
ایشان توانست پیش از رسیدن به سن ۱۰ سـالگی حـافظ کـل [[قرآن]] شود. پدرش ''الحاج قطب ابراهیم'' نماینده حزب ملی مصطفی کامل در موشا و یکی از مـشترکین"اللوا" نـشریۀ ارگان حزب بود. او به دلیل برپایی جلسات خصوصی مکرر در خانه پدرش، در نـوجوانی یـک فرد آگاه سیاسی شد و ضمن طرفداری از [[ناسیونالیسم]] ضد انگلیسی مطبوعات و آثار جهانی را از کتابفـروشان دورهگرد محلی تهیه میکرد و میخواند. در این زمان به دلیل هوش وافر سید، خانوادهاش تـصمیم گـرفتند وی را بـه [[قاهره]] بفرستند. | ایشان توانست پیش از رسیدن به سن ۱۰ سـالگی حـافظ کـل [[قرآن]] شود. پدرش ''الحاج قطب ابراهیم'' نماینده حزب ملی مصطفی کامل در موشا و یکی از مـشترکین"اللوا" نـشریۀ ارگان حزب بود. او به دلیل برپایی جلسات خصوصی مکرر در خانه پدرش، در نـوجوانی یـک فرد آگاه سیاسی شد و ضمن طرفداری از [[ناسیونالیسم]] ضد انگلیسی مطبوعات و آثار جهانی را از کتابفـروشان دورهگرد محلی تهیه میکرد و میخواند. در این زمان به دلیل هوش وافر سید، خانوادهاش تـصمیم گـرفتند وی را بـه [[قاهره]] بفرستند. | ||
'''سید قطب''' در سال ۱۹۲۵ در دانشگاه تربیت معلم ثبت نام کرد، پس از فراغت از تحصیل در سـال ۱۹۲۸ در | '''سید قطب''' در سال ۱۹۲۵ در دانشگاه تربیت معلم ثبت نام کرد، پس از فراغت از تحصیل در سـال ۱۹۲۸ در مـؤسسۀ دار العلوم ثبت نام کرد. مسئله قابل تامل این بود که [[حسن البنا]] نـیز در فـاصله سالهای ۱۹۲۳ و ۱۹۲۶ م در دارالعلوم درس خوانده بود و از همین جا نطفه آشنایی سید قطب با حسن البنا بـسته شـد. آشـنایی سید با حسن البنا سبب شد که او با درک عمیقی که از اسلام داشـت مـبارزه سیاسی و اجتماعی خویش را در قالبی صحیح پیریزی کند. | ||
سید قطب در سال ÷۹۳۳ برای ۱۶ سال به استخدام وزارت معارف عـمومی مـصر در آمد و مدتی هم بازرس وزارتخانه بود. | سید قطب در سال ÷۹۳۳ برای ۱۶ سال به استخدام وزارت معارف عـمومی مـصر در آمد و مدتی هم بازرس وزارتخانه بود. | ||
طی این مدت طرحهای زیادی بـرای اصـلاح سیستم آموزشی مصر ارائه داد که همواره به داخـل کـیسه مـخصوص کاغذ باطله مقامهای ارشد او (که زمانی طه حسین نویسنده بزرگ یکی از آنها بود) انداخته شد. سید در زندگیاش یک ادیب نیز بـه شـمار میرفت و تا پایان [[جنگ جهانی دوم]] عمدتا نـقدهای ادبـی نـوشت، او سهم فعالی در مباحثات دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ داشت. سـبک کـوبندهاش او را به عنوان یک طرفدار اهل بحث و جدل"به ویژه علیه طه حـسین" مـعروف کرد. | طی این مدت طرحهای زیادی بـرای اصـلاح سیستم آموزشی مصر ارائه داد که همواره به داخـل کـیسه مـخصوص کاغذ باطله مقامهای ارشد او (که زمانی طه حسین نویسنده بزرگ یکی از آنها بود) انداخته شد. سید در زندگیاش یک ادیب نیز بـه شـمار میرفت و تا پایان [[جنگ جهانی دوم]] عمدتا نـقدهای ادبـی نـوشت، او سهم فعالی در مباحثات دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ داشت. سـبک کـوبندهاش او را به عنوان یک طرفدار اهل بحث و جدل"به ویژه علیه طه حـسین" مـعروف کرد. | ||
وی بیش از همه به شـاعری و نوشتن داستانهای کوتاه و بـلند عـلاقهمند بود. حداقل سه اثر او بـه نـامهای | وی بیش از همه به شـاعری و نوشتن داستانهای کوتاه و بـلند عـلاقهمند بود. حداقل سه اثر او بـه نـامهای بچۀ دهکده (طفل القریه)، رویاهای چهارگانه (الاطیاف اربعه)، خارها (الاشواک) به شرح زنـدگی خـود او مربوط میشد. سید در ۱۹۴۸ برای اقـامتی نـامحدود بـه آمریکا فرستاده شـد. ظـاهرا امید میرفت با طـرز تـفکری به طرفداری از آمریکا به مصر برگردد، اما این تجربه در عوض او را به اخوانالمسلمین نـزدیکتر کـرد و در سال ۱۹۵۱ به عضویت اخوان درآمد. | ||
پس از درگـیریهای ۱۹۴۵ بین | پس از درگـیریهای ۱۹۴۵ بین اخـوانالمـسلمین و رهـبران انقلاب مصر، سید قـطب و دیگر رهبران اخوانالمسلمین زندانی شدند. پس از آزادی از زندان دوباره در سال ۱۹۶۵ به زندان افکنده شد و به اتـهام تـوطئه علیه نظام سیاسی حاکم به هـمراه جـمعی از دوسـتانش در سـال ۱۹۶۶ اعـدام گردید. | ||
== استادان == | == استادان == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
زندگی ادبی و روشنفکری سید قطب عمیقا در اثر برخورد با محمود عباس عقاد یـکی از پیـشوایان ادبـی آن عصر شکل گرفت. و دومین فردی که افـکار سـید را تـحت تـأثیر قـرار داد، ابـو الاعلی مودودی بود. سید بیش از همه به عقاید او احترام میگذاشت و شالوده فکری او نیز مشابه مبنای مودودی بود. هنگامیکه در دادگاه نظامی از سید پرسیدند آیا نظر ابو الاعـلی مودودی در تکوین آزادی وی دخالت دم و عقیده من همان عقیده اوست." | زندگی ادبی و روشنفکری سید قطب عمیقا در اثر برخورد با محمود عباس عقاد یـکی از پیـشوایان ادبـی آن عصر شکل گرفت. و دومین فردی که افـکار سـید را تـحت تـأثیر قـرار داد، ابـو الاعلی مودودی بود. سید بیش از همه به عقاید او احترام میگذاشت و شالوده فکری او نیز مشابه مبنای مودودی بود. هنگامیکه در دادگاه نظامی از سید پرسیدند آیا نظر ابو الاعـلی مودودی در تکوین آزادی وی دخالت دم و عقیده من همان عقیده اوست." | ||
تأثیر ابو الاعلی مودودی بر سید قطب بهطور کامل میتوان در کـتاب "مـعالم فی الطریق" مشاهده کرد. سید در سراسر این کتاب از دو مفهوم "عبودیت" و "حکمیت"به عنوان کلید | تأثیر ابو الاعلی مودودی بر سید قطب بهطور کامل میتوان در کـتاب "مـعالم فی الطریق" مشاهده کرد. سید در سراسر این کتاب از دو مفهوم "عبودیت" و "حکمیت"به عنوان کلید رابطۀ انسان و خداوند نام میبرد. این دو اصطلاح در کتاب المصطلحات، "اللّه، الرب، العباده، الدین"را آنچنانکه در دوران رسالت پیامبر و تـوسط اعـراب درک میشد ریشهیابی کند، نه آنچنانکه در طول قرنهای معاصر تفسیر شده است. سید قطب همچون مودودی، تنها حکمیت قانونی و شرعی را در یک جامعه اسـلامی حـکمیت خداوندی میداند. به همین تـرتیب خـداوند تنها موضوع عبادت و ستایش است. | ||
رژیم هم تنها میتواند با "الحکم بما انزل اللّه"به اعمال حکمیت بپردازد،فقط حکومتی عادلانه است که نـشان اله داسته باشد و تنها قـانونی کـه در برابر تباهی و فساد و تبدیل شدن به وسیلهای در خدمت یک مستبد مصونیت دارد، قانونی است که بر اساس کتاب خداوند (شریعت اللّه) استوار باشد. در جامعه جاهلی بر خلاف جامعه اسلامی حکمیت مطلق بـه خـدا نیست و متعلق به دیگران است. ویژگی جامعه جاهلی با اوج رساندن صاحب قدرت، چه فرد، چه طبقه و یا حزب و ستایش وی از سوی مردم است. | رژیم هم تنها میتواند با "الحکم بما انزل اللّه"به اعمال حکمیت بپردازد،فقط حکومتی عادلانه است که نـشان اله داسته باشد و تنها قـانونی کـه در برابر تباهی و فساد و تبدیل شدن به وسیلهای در خدمت یک مستبد مصونیت دارد، قانونی است که بر اساس کتاب خداوند (شریعت اللّه) استوار باشد. در جامعه جاهلی بر خلاف جامعه اسلامی حکمیت مطلق بـه خـدا نیست و متعلق به دیگران است. ویژگی جامعه جاهلی با اوج رساندن صاحب قدرت، چه فرد، چه طبقه و یا حزب و ستایش وی از سوی مردم است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
از نظر سید قطب، سبب بیماری کشنده این تمدن، برپایی آن بر مبنای بیدینی است."همه آفات دیگر از همین روزنه به آن سرازیر و جنایت حقیقی آن به انسان از سـرچشمه شـوم روانه شده است. به هدر دادن ارزشهای انسانی و ویژگیهای نوعی و فردی همگی ریشه در همین کشتزار کم ثمر دارد.<br> | از نظر سید قطب، سبب بیماری کشنده این تمدن، برپایی آن بر مبنای بیدینی است."همه آفات دیگر از همین روزنه به آن سرازیر و جنایت حقیقی آن به انسان از سـرچشمه شـوم روانه شده است. به هدر دادن ارزشهای انسانی و ویژگیهای نوعی و فردی همگی ریشه در همین کشتزار کم ثمر دارد.<br> | ||
سید قطب با مباحثی که در زمینه دین و فطرت انسانی عرضه میکند. در پایـان بـه این نتیجه میرسد که تمدن غربی مخالف فطرت است، حتی اگر این تمدن موجودیتی در سطح دینی یافته باشد، زیرا سید قطب تمدن غربی را جهانی میشمارد و همواره از آن | سید قطب با مباحثی که در زمینه دین و فطرت انسانی عرضه میکند. در پایـان بـه این نتیجه میرسد که تمدن غربی مخالف فطرت است، حتی اگر این تمدن موجودیتی در سطح دینی یافته باشد، زیرا سید قطب تمدن غربی را جهانی میشمارد و همواره از آن بهعنوان "تـمدن جـدید"یـاد میکند. در حالیکه مودودی و پس از او نـدوی اصـرار دارنـد که این تمدن را اروپایی یا غربی بنامند. | ||
در اینجا سید قطب علت شقاوت انسان در جهان معاصر را استیلای تمدن جدید و ارزشهای آن میداند و از نـگاه او ایـن ارزشها نیز، ارزشهای مادی و مخالف فطرت انسانی است کـه نـزاع بین افراد و بلکه در درون هرفرد را گسترش میدهد، این خودمحوریها، به نزاع بین گروهها و ملتها و کشورها تبدیل میشود. همانگونه کـه در دو جـنگ جـهانی و صدها درگیری که به سبب تمدن جدید در گوشه و کنار جـهان رخ داده شاهد بودهایم. | در اینجا سید قطب علت شقاوت انسان در جهان معاصر را استیلای تمدن جدید و ارزشهای آن میداند و از نـگاه او ایـن ارزشها نیز، ارزشهای مادی و مخالف فطرت انسانی است کـه نـزاع بین افراد و بلکه در درون هرفرد را گسترش میدهد، این خودمحوریها، به نزاع بین گروهها و ملتها و کشورها تبدیل میشود. همانگونه کـه در دو جـنگ جـهانی و صدها درگیری که به سبب تمدن جدید در گوشه و کنار جـهان رخ داده شاهد بودهایم. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
== دورهٔ رویـکرد سـکولار اسـلامی == | == دورهٔ رویـکرد سـکولار اسـلامی == | ||
در دورهٔ رویـکرد سـکولار اسـلامی (۴۶-۱۹۳۵) سید قطب هوادار کسانی مانند احمد امین میشود که سعی در ثبات مـعنویت و روحـانیت شرق در مقابل مادیت غرب دارند. منظور از این روحانیت ایمان به جهان فرای ایـن جـهان مـادی است. در این مقطع وی به اسلام | در دورهٔ رویـکرد سـکولار اسـلامی (۴۶-۱۹۳۵) سید قطب هوادار کسانی مانند احمد امین میشود که سعی در ثبات مـعنویت و روحـانیت شرق در مقابل مادیت غرب دارند. منظور از این روحانیت ایمان به جهان فرای ایـن جـهان مـادی است. در این مقطع وی به اسلام بهعنوان بخشی از فرهنگ ملی خود مینگرد. زیرا [[قرآن|قـرآن]] قـوانین و نظم اجتماعیای را عرضه میکن که بیشترین تأثیر را بر ذهنیت مصری داشته اسـت، امـا دیـن وحدت سیاسی نمیآفریند. در این جاست که سید قطب [[ناسیونالیسم]] عربی را بهعنوان [[ایدئولوژی]] میپذیرد و حـتی بـه اسـلام از زاویه "روح عربی ناب" آن مینگرد و [[حضرت محمد (ص)|محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)]] را "الرجل العربی" میشمارد. در این دوره نوشتههای سید قـطب دربـاره مسائل اجتماعی نشان قومی (ناسیونالیستی) و سکولار دارد. | ||
== دورهٔ گرایش اسلامی معتدل == | == دورهٔ گرایش اسلامی معتدل == | ||
در دورهٔ گرایش اسلامی معتدل (۵۶-۱۹۴۶) سید قطب | در دورهٔ گرایش اسلامی معتدل (۵۶-۱۹۴۶) سید قطب مقالۀ"مـدارص للسـخط"را در سال ۱۹۴۶ که نخستین مقالهایدئولوژیک اسلامیاش بود به چاپ رساند و نخستین و عـمدهترین کـار و ایدئولوژیک اسلامیاش یعنی کتاب"العداله الاجتماعی فـی الاسـلام"را پیـش از مسافرت به آمریکا (در سال ۱۹۴۸) به پایان بـرد. وی در ایـن کتاب به بیانی شدیدا اسلامی دل مشغول عدالت اجتماعی است. در این دوره دیدگاههای سید قـطب بـه اخوانالمسلمین نزدیک میشد و خـود وی نـیز ارتباطاتی بـا اخـوان بـرقرار میکرد، ولی به این جماعت نپیوست. زیـرا مـیخواست استقلال خود را بهعنوان یک متفکر حفظ کند. | ||
وی پس از بازگشت از آمـریکا در سـال ۱۹۵۱، آنچنان به سختی جامعه آمریکا را تـقبیح کرد که مجبور شـد از وزارت عـمومی استعفا کند. پس از آن بیش از گذشته بـا اخـوان المسلمین رابطه برقرار کرد و سرانجام در ۴۵ سالگی از طریق صالح عثماوی به عضویت اخوان درآمـد. ایـن امر برای سید قطب هـمانند بـریدن کـامل از گذشته بود، چـنانکه بـعدا خود او گفته بود: "مـن در ۱۹۵۱ مـتولد شدم" سید قطب در ۴۵ سالگی از طریق صالح عثماوی به عضویت اخوان درآمد، و متفکر اصلی ایـن جـریان و نیز سر دبیر روزنامه اخوان شـد. بـه نوشته ریچارد میشل، مـرگ حسن البنا در ۱۹۴۹ برای اعـضا تراژدی غیر قابل تصور بود و بیشترین تأثیر را بر جنبش گذاشت. | وی پس از بازگشت از آمـریکا در سـال ۱۹۵۱، آنچنان به سختی جامعه آمریکا را تـقبیح کرد که مجبور شـد از وزارت عـمومی استعفا کند. پس از آن بیش از گذشته بـا اخـوان المسلمین رابطه برقرار کرد و سرانجام در ۴۵ سالگی از طریق صالح عثماوی به عضویت اخوان درآمـد. ایـن امر برای سید قطب هـمانند بـریدن کـامل از گذشته بود، چـنانکه بـعدا خود او گفته بود: "مـن در ۱۹۵۱ مـتولد شدم" سید قطب در ۴۵ سالگی از طریق صالح عثماوی به عضویت اخوان درآمد، و متفکر اصلی ایـن جـریان و نیز سر دبیر روزنامه اخوان شـد. بـه نوشته ریچارد میشل، مـرگ حسن البنا در ۱۹۴۹ برای اعـضا تراژدی غیر قابل تصور بود و بیشترین تأثیر را بر جنبش گذاشت. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== معالم فـی الطـریق == | == معالم فـی الطـریق == | ||
معالم فـی الطـریق ثمره زندگی قطب و اوج آثار ادبی و فکری سید قطب است که قسمت اعظم آن به موعظه اسلامی ربطی ندارد و سند مهمی است که به ایدئولوژی جنبش اسلامی مربوط میشود. اقدامات گرایشات عمده جـنبش مذکور، در اصولیکه در کتاب معلم فی طریق مندرج است به روشی به چشم میخورد و بدین ترتیب بود که معالم فی الطریق در نهایت به مانیفست اغلب جنبشهای اسلامگرا تبدیل شد. به عـبارتی مـعالم فی الطریق | معالم فـی الطـریق ثمره زندگی قطب و اوج آثار ادبی و فکری سید قطب است که قسمت اعظم آن به موعظه اسلامی ربطی ندارد و سند مهمی است که به ایدئولوژی جنبش اسلامی مربوط میشود. اقدامات گرایشات عمده جـنبش مذکور، در اصولیکه در کتاب معلم فی طریق مندرج است به روشی به چشم میخورد و بدین ترتیب بود که معالم فی الطریق در نهایت به مانیفست اغلب جنبشهای اسلامگرا تبدیل شد. به عـبارتی مـعالم فی الطریق دروازۀ رسیدن به ایدئولوژی جنبش اسلامی دهه ۱۹۷۰ میباشد. | ||
کتاب معالم فی الطریق در واقع یک اثر کاملا جدید نبود بلکه چهار بخش از سیزده بخش آن، از کتاب فی ضلال القرآن گـرفته شـده بود که در حد فاصل سالهای ۱۹۵۳-۱۹۶۴ بیشتر در زندان، پیرامون تفسیر قرآن نوشته شده بود. حال به بررسی محتوای ایدئولوژیک معالم فی الطریق میپردازیم و اینکه به قول طارق البشری روشنفـکر مـصری، چرا و چگونهاین اثر به"چه باید کرد، جنبش اسلامی تبدیل شد؟ | کتاب معالم فی الطریق در واقع یک اثر کاملا جدید نبود بلکه چهار بخش از سیزده بخش آن، از کتاب فی ضلال القرآن گـرفته شـده بود که در حد فاصل سالهای ۱۹۵۳-۱۹۶۴ بیشتر در زندان، پیرامون تفسیر قرآن نوشته شده بود. حال به بررسی محتوای ایدئولوژیک معالم فی الطریق میپردازیم و اینکه به قول طارق البشری روشنفـکر مـصری، چرا و چگونهاین اثر به"چه باید کرد، جنبش اسلامی تبدیل شد؟ | ||
کتاب معالم فی الطریق سید قطب در سال ۱۹۶۴ در زمینه رویارویی فرهنگ اسلامی با چالشهای معاصر نوشته شد و به عـقیده رضـوان السـید این کتاب بیانیه بنیادین احـزاب مـبارزه جـوی اسلامی شد. سید بر میراث انتقادی نویسندگان اسلامگرای دهه ۴۰ و ۵۰ و بهویژه مودودی و ندوی تکیه زد تا از خاستگاه فکری ایده "حاکمیت الهی" کـه آن را سـتون فـقرات الگوی اسلامی و هویت اختصاصی اسلام قرار داده بود، سـخن مـشخص در باب فرهنگ و سیاست بگوید. | کتاب معالم فی الطریق سید قطب در سال ۱۹۶۴ در زمینه رویارویی فرهنگ اسلامی با چالشهای معاصر نوشته شد و به عـقیده رضـوان السـید این کتاب بیانیه بنیادین احـزاب مـبارزه جـوی اسلامی شد. سید بر میراث انتقادی نویسندگان اسلامگرای دهه ۴۰ و ۵۰ و بهویژه مودودی و ندوی تکیه زد تا از خاستگاه فکری ایده "حاکمیت الهی" کـه آن را سـتون فـقرات الگوی اسلامی و هویت اختصاصی اسلام قرار داده بود، سـخن مـشخص در باب فرهنگ و سیاست بگوید. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
دوم، این شریعت در شکل مبادی کلی و عامی آمده است که اجرا شدن و انشعاب در جزئیات نو شونده و اصـول متغیر را بر میتاباند. | دوم، این شریعت در شکل مبادی کلی و عامی آمده است که اجرا شدن و انشعاب در جزئیات نو شونده و اصـول متغیر را بر میتاباند. | ||
سوم، این مبادی عام شامل همه مبانی حـیات انـسانی فـرد و جامعه و دولت و روابط بینالمللی و زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و حقوقی-میباشد. | سوم، این مبادی عام شامل همه مبانی حـیات انـسانی فـرد و جامعه و دولت و روابط بینالمللی و زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و حقوقی-میباشد. | ||
چهارم، مبادی اجتماعیای که شریعت بر پایـه انـها قرار دارد، پیشرو است و شریعت را به جلو حرکت داده است و هنوز بر | چهارم، مبادی اجتماعیای که شریعت بر پایـه انـها قرار دارد، پیشرو است و شریعت را به جلو حرکت داده است و هنوز بر پایۀ این نـقش تـوانا اسـت زیرا همیشه از اوضاع اجتماعی موجود پیشی گرفته است. | ||
== حاکمیت == | == حاکمیت == | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
سید قطب در بخشی از کتاب"معالم فی الطریق"تـحت عنوان"الجهاد فی سبیل اللّه" توضیح میدهد که منظورش از مفهوم جهاد تمامی معانی آن است و نه آنطور که مأیوس و شکست خوردگان آن را تا حد "جنگ دفاعی" پایین آوردهاند و یاد آن را با مـبارزه درونـی مؤمن علیه تهدیدها و هوسها محدود میکنند. اگر فکر کنیم که تنها با حرف میتوانیم به جهاد مبادرت ورزیم به بیراهه و سراب رفتهایم: برقراری حکومت خداوند بر روی زمین و محو حـکومت بـشری، گرفتن قدرت از دست بندگان غاصب و برگرداندن آن به خداوند، اقتدار بر اساس قانون الهی، و از بین بردن قوانین ساخته بشر تنها از طریق موعظه و حـرف صـورت نخواهد گرفت. | سید قطب در بخشی از کتاب"معالم فی الطریق"تـحت عنوان"الجهاد فی سبیل اللّه" توضیح میدهد که منظورش از مفهوم جهاد تمامی معانی آن است و نه آنطور که مأیوس و شکست خوردگان آن را تا حد "جنگ دفاعی" پایین آوردهاند و یاد آن را با مـبارزه درونـی مؤمن علیه تهدیدها و هوسها محدود میکنند. اگر فکر کنیم که تنها با حرف میتوانیم به جهاد مبادرت ورزیم به بیراهه و سراب رفتهایم: برقراری حکومت خداوند بر روی زمین و محو حـکومت بـشری، گرفتن قدرت از دست بندگان غاصب و برگرداندن آن به خداوند، اقتدار بر اساس قانون الهی، و از بین بردن قوانین ساخته بشر تنها از طریق موعظه و حـرف صـورت نخواهد گرفت. | ||
آنهایی که قـدرت خـدایی را به زمین غضب کردهاند و بندگان خدا را به ستایش خود تبدیل کردهاند، تنها از طریق حرف و سخن از کار بر کنار خواهند شد، زیرا در غیر این صـورت | آنهایی که قـدرت خـدایی را به زمین غضب کردهاند و بندگان خدا را به ستایش خود تبدیل کردهاند، تنها از طریق حرف و سخن از کار بر کنار خواهند شد، زیرا در غیر این صـورت وظـیفۀ پیامبران او بسیار آسانتر انـجام خـواهد گرفت. اصرار سید در تکرار این مسأله که استقرار، حکومت خداوندی بر روی زمین نمیتواند تنها از طریق موعظه و حرف صورت بگیرد، نشان میدهد که مبارزان اسلامی که با سیستم مستبدانه ناصریسم مـواجه بـودند نمیبایست خود را تنها با حرف محدود کنند. | ||
کمک سید قطب به میراث فکری اخوانالمسلمین سنتی، برداشت روشن و صریح او از تحول ساختاری در روابط میان دولت و جامعه مدنی بود که از زمان رژیـمن نـاصر آغاز شـد. سید قطب با کنار گذاشتن اصطلاحات جنبش و حرف به طور ضمنی به تبلیغ اسلام از طریق شمشیر و کـتاب که هردو لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند اشاره میکند. | کمک سید قطب به میراث فکری اخوانالمسلمین سنتی، برداشت روشن و صریح او از تحول ساختاری در روابط میان دولت و جامعه مدنی بود که از زمان رژیـمن نـاصر آغاز شـد. سید قطب با کنار گذاشتن اصطلاحات جنبش و حرف به طور ضمنی به تبلیغ اسلام از طریق شمشیر و کـتاب که هردو لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند اشاره میکند. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
اگرچه جاهلیت وصـف نـظامی پیش از اسلام است، اما سـید قـطب، زمانی که جامعه کنونی را با وصف جاهلیت لکهدار میکند، در تصورش چنین بود که دعوت و نظام اسلامی مورد نظرش را از گذشته به آینده و از پشت سر بـه پیـش رو منتقل میکند. نوع مـوضع در قـبال کل حرکت دعوت اسلامی یا جزئیات آن هرچه میخواهد باشد، ولی بر ما لازم است منطق داخلی و سیاق این دعوت و چگونگی پیریزی ذهنیت فراخواننده به خویش و چونگی جهش دادن آن به وسیلههای انگیزههای خود را کـه ایـن دعوت در پی آن بوده درک کنیم. این منطق را بر اساس فلسفه منادی اسلام که سلفی و بازگشتی (رجوعی و نه ارتجاعی) و مقام مبارز و دارای نگاهی به آینده است، میتوان درک کرد. | اگرچه جاهلیت وصـف نـظامی پیش از اسلام است، اما سـید قـطب، زمانی که جامعه کنونی را با وصف جاهلیت لکهدار میکند، در تصورش چنین بود که دعوت و نظام اسلامی مورد نظرش را از گذشته به آینده و از پشت سر بـه پیـش رو منتقل میکند. نوع مـوضع در قـبال کل حرکت دعوت اسلامی یا جزئیات آن هرچه میخواهد باشد، ولی بر ما لازم است منطق داخلی و سیاق این دعوت و چگونگی پیریزی ذهنیت فراخواننده به خویش و چونگی جهش دادن آن به وسیلههای انگیزههای خود را کـه ایـن دعوت در پی آن بوده درک کنیم. این منطق را بر اساس فلسفه منادی اسلام که سلفی و بازگشتی (رجوعی و نه ارتجاعی) و مقام مبارز و دارای نگاهی به آینده است، میتوان درک کرد. | ||
اندیشههای سید قطب، از تأثیر شـیوخ اخـوان المسلمین هـم برخوردار نشد. در ضمن مباحثاتی که در نیمه دوم | اندیشههای سید قطب، از تأثیر شـیوخ اخـوان المسلمین هـم برخوردار نشد. در ضمن مباحثاتی که در نیمه دوم دهۀ ۶۰ در درون زندگیها درمیگرفت، رهبر جماعت اخوانالمسلمین، حسن الهضیبی به هـمراه دیگر رهبران این جماعت رسالهای را با عنوان "دعاه لا قضاه" (مبلغان و نـه قـاضیان)، تـدوین و بین اعضا رواج داد، در این رساله بر این نکته پافشاری شده است که نباید میان مشروعیت والای جامعه که هـمان شـریعت الهی است و بین حکومت و تدبیراندیشی که مسألهای سیاسی و نامقدس و جز یزدانسالاری است، اشـتباه کـرد. زیـرا دومی مربوطه به عالم کون و فساد است. | ||
اعتقاد حسن الهضیبی و پیروانش این بود که ایـن تفسیر تازه به اندیشه سیاسی شیخ حسن البنا بنیانگذار اخوانالمسلمین در اسماعلیه (۱۹۲۸م) بـاز میگردند؛ زیرا اخوان المـسلمین اسـاسا جماعت دعوت و ارشاد بودند نه جماعت سیاسی و حزبی که عقاید حزبی خویش را ابزار رسیدن به قدرت قرار دهند. الهضیبی و یارانش اعلام کردند که برای اجرای کامل شریعت از طریق تربیت و هدایت و نـصیحت متولیان امور و مشارکت در زندگی اجتماعی و سیاسی موجود با هدف ایجاد و تحولات برتر و بالاتر تلاش خواهند کرد و خود را قاضی نمیدانند که یکی را به کفر و یکی را به ایمان محکوم کنند، وگرنه به گـروهکهای عـقیدتی، مانند جماعتهای کمونیستی یا فرقههای اسلامی قدیمی تبدیل خواهد شد. | اعتقاد حسن الهضیبی و پیروانش این بود که ایـن تفسیر تازه به اندیشه سیاسی شیخ حسن البنا بنیانگذار اخوانالمسلمین در اسماعلیه (۱۹۲۸م) بـاز میگردند؛ زیرا اخوان المـسلمین اسـاسا جماعت دعوت و ارشاد بودند نه جماعت سیاسی و حزبی که عقاید حزبی خویش را ابزار رسیدن به قدرت قرار دهند. الهضیبی و یارانش اعلام کردند که برای اجرای کامل شریعت از طریق تربیت و هدایت و نـصیحت متولیان امور و مشارکت در زندگی اجتماعی و سیاسی موجود با هدف ایجاد و تحولات برتر و بالاتر تلاش خواهند کرد و خود را قاضی نمیدانند که یکی را به کفر و یکی را به ایمان محکوم کنند، وگرنه به گـروهکهای عـقیدتی، مانند جماعتهای کمونیستی یا فرقههای اسلامی قدیمی تبدیل خواهد شد. | ||
== نتیجهگیری == | == نتیجهگیری == |