۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
دوره امامت امام باقر(ع) مصادف با ضعف دولت [[بنیامیه]] و درگیری امویان بر سر قدرت بود. امام باقر(ع) در این دوره جنبش علمی وسیعی را پدید آورد که در دوره امامت فرزندش [[امام صادق(ع)]] به اوج خود رسید. گفتهاند که وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت، سرآمد بود. از آن حضرت روایات بسیاری در علوم [[فقه]]، [[توحید]]، آثار و [[سنت نبوی]]، [[قرآن]]، اخلاق و آداب نقل کردهاند. در دوره امامت او گامهای بزرگی در تدوین دیدگاههای شیعه در رشتههای گوناگون اعم از اخلاق، فقه، کلام، تفسیر و... برداشته شد. | دوره امامت امام باقر(ع) مصادف با ضعف دولت [[بنیامیه]] و درگیری امویان بر سر قدرت بود. امام باقر(ع) در این دوره جنبش علمی وسیعی را پدید آورد که در دوره امامت فرزندش [[امام صادق(ع)]] به اوج خود رسید. گفتهاند که وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت، سرآمد بود. از آن حضرت روایات بسیاری در علوم [[فقه]]، [[توحید]]، آثار و [[سنت نبوی]]، [[قرآن]]، اخلاق و آداب نقل کردهاند. در دوره امامت او گامهای بزرگی در تدوین دیدگاههای شیعه در رشتههای گوناگون اعم از اخلاق، فقه، کلام، تفسیر و... برداشته شد. | ||
بزرگان [[اهل سنت]] نیز به شهرت علمی و دینی وی گواهی دادهاند.[[ابن حجر هیتمی]] میگوید: | بزرگان [[اهل سنت]] نیز به شهرت علمی و دینی وی گواهی دادهاند. [[ابن حجر هیتمی]] میگوید: | ||
ابوجعفر محمد باقر، گنجهای پنهان علوم، حقایق احکام و حکمتها و لطایف را آشکار نمود. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفین به جایی رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد. | ابوجعفر محمد باقر، گنجهای پنهان علوم، حقایق احکام و حکمتها و لطایف را آشکار نمود. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفین به جایی رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
یعقوبی مینویسد: بدان سبب باقر نامیده شد که علم را شکافت.<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۹</ref> کنیه معروفش، ابوجعفر است.<ref>طبری، دلائل الامامة، ص۲۱۶</ref> در منابع روایی بیشتر با عنوان ابوجعفر اول از وی یاد میشود. | یعقوبی مینویسد: بدان سبب باقر نامیده شد که علم را شکافت.<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۹</ref> کنیه معروفش، ابوجعفر است.<ref>طبری، دلائل الامامة، ص۲۱۶</ref> در منابع روایی بیشتر با عنوان ابوجعفر اول از وی یاد میشود. | ||
#الامین <ref>دلائل الامامة، ص 94؛ المناقب، ج 4، ص 211؛ الهدایةالکبری، ص 237؛تاریخ اهل البیت(ع) | # الامین <ref>دلائل الامامة، ص 94؛ المناقب، ج 4، ص 211؛ الهدایةالکبری، ص 237؛تاریخ اهل البیت(ع)، ص 131</ref>؛ امانت دارِ اسرارِ الهی. | ||
#الباقر <ref>دلائل الامامة، ص 94؛ کشف الغمّه، ج 2، ص 318؛ جامع المقال، ص 185؛ مجمع الرجال، ج 7، ص 194؛ اعیان الشیعه، ج 1، ص 650</ref> به معنی شکافنده. | # الباقر <ref>دلائل الامامة، ص 94؛ کشف الغمّه، ج 2، ص 318؛ جامع المقال، ص 185؛ مجمع الرجال، ج 7، ص 194؛ اعیان الشیعه، ج 1، ص 650</ref> به معنی شکافنده. | ||
#باقرالعلم <ref> کشف الغمّه، ج 2، ص 318؛ المناقب، ج 4، ص 211، مدینةالمعاجز، ج 5، ص 5</ref>(العلوم) به معنی شکافنده دانش (دانش ها). | # باقرالعلم <ref> کشف الغمّه، ج 2، ص 318؛ المناقب، ج 4، ص 211، مدینةالمعاجز، ج 5، ص 5</ref>(العلوم) به معنی شکافنده دانش (دانش ها). | ||
#الشاکر <ref>الهدایةالکبری، ص 237</ref> به معنی شُکر کننده. | # الشاکر <ref>الهدایةالکبری، ص 237</ref> به معنی شُکر کننده. | ||
#الشاکر لله <ref> | # الشاکر لله <ref>المناقب، ج 4،ص 211</ref> به معنی شکرکننده خداوند. | ||
#الشبیه <ref>دلائل الامامة، ص 94؛ المناقب، ج 4، ص 211</ref> به معنی اینکه به پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم شباهت داشته است. | # الشبیه <ref>دلائل الامامة، ص 94؛ المناقب، ج 4، ص 211</ref> به معنی اینکه به پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم شباهت داشته است. | ||
#محمد بن علی الاوّل <ref> الکنی والالقاب، مامقانی، ص 164</ref> برای اینکه با امام جوادعلیهالسلام که آن حضرت نیز ملقّب به محمد بن علی است، اشتباه نشود. | # محمد بن علی الاوّل <ref> الکنی والالقاب، مامقانی، ص 164</ref> برای اینکه با امام جوادعلیهالسلام که آن حضرت نیز ملقّب به محمد بن علی است، اشتباه نشود. | ||
#الهادی <ref>الهدایةالکبری، ص 237؛ دلائل الامامة، ص 94؛ کشف الغمّه، ج 2، ص 318؛ المناقب، ج 4، ص 211؛ تاریخ اهل البیت(ع)، ص 131</ref> به معنی هدایت کننده جامعه. | # الهادی <ref>الهدایةالکبری، ص 237؛ دلائل الامامة، ص 94؛ کشف الغمّه، ج 2، ص 318؛ المناقب، ج 4، ص 211؛ تاریخ اهل البیت(ع)، ص 131</ref> به معنی هدایت کننده جامعه. | ||
#الباقری <ref> الکنی والالقاب، ص 75</ref> به این معنی که این صفت را داراست که شکافنده علوم است. | # الباقری <ref> الکنی والالقاب، ص 75</ref> به این معنی که این صفت را داراست که شکافنده علوم است. | ||
#الباقران <ref> جامع المقال، ص 185</ref> ؛ لقب امام پنجم و ششم. | # الباقران <ref> جامع المقال، ص 185</ref>؛ لقب امام پنجم و ششم. | ||
#الصادقان <ref>مجمع | # الصادقان <ref>مجمع الرّجال، ج 7،ص 195</ref>؛ لقب امام پنجم و ششم. | ||
#الصادقَیْن <ref>جامع المقال، ص 185</ref> ؛ لقب امام پنجم و ششم. | # الصادقَیْن <ref>جامع المقال، ص 185</ref>؛ لقب امام پنجم و ششم. | ||
#الصادقون <ref>التهذیب، ج 1، ص 62؛ الاستبصار، ج 1، ص 8 و 76؛ وسائل الشیعه، ج 1، ص 146</ref> ؛ لقب امام پنجم و ششم. | # الصادقون <ref>التهذیب، ج 1، ص 62؛ الاستبصار، ج 1، ص 8 و 76؛ وسائل الشیعه، ج 1، ص 146</ref>؛ لقب امام پنجم و ششم. | ||
برخی از روایات منتسب به این دو امام بوده است؛ لذا از این واژهها بهره می برده اند. | برخی از روایات منتسب به این دو امام بوده است؛ لذا از این واژهها بهره می برده اند. | ||
#السیّدان <ref> التهذیب، ج 3، ص 155</ref> ؛ لقب امام پنجم و ششم. | # السیّدان <ref> التهذیب، ج 3، ص 155</ref>؛ لقب امام پنجم و ششم. | ||
#احدهما <ref> جامع المقال، ص 185</ref> ؛ لقب امام پنجم و ششم. | # احدهما <ref> جامع المقال، ص 185</ref>؛ لقب امام پنجم و ششم. | ||
در برخی روایات که مشخص نبوده است روایت از امام پنجم و یا ششم است، از لقب احدهما استفاده میکردهاند. | در برخی روایات که مشخص نبوده است روایت از امام پنجم و یا ششم است، از لقب احدهما استفاده میکردهاند. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
امام باقر(ع) را آیینه تمام نمای [[پیامبر(ص)]] و امامان پیشین دانستهاند. در روایتی که پیامبر برای [[جابر بن عبدالله انصاری]] نام یکایک امامان معصوم(ع) را باز میگوید، آمده است که چون پیامبر به امام باقر(ع) میرسد، به جابر فرمان میدهد که سلام مرا بدو برسان. <ref>حلیة الابرار، ۳/ ۳۶۱</ref> | امام باقر(ع) را آیینه تمام نمای [[پیامبر(ص)]] و امامان پیشین دانستهاند. در روایتی که پیامبر برای [[جابر بن عبدالله انصاری]] نام یکایک امامان معصوم(ع) را باز میگوید، آمده است که چون پیامبر به امام باقر(ع) میرسد، به جابر فرمان میدهد که سلام مرا بدو برسان. <ref>حلیة الابرار، ۳/ ۳۶۱</ref> | ||
==دائم الذکر بودن== | == دائم الذکر بودن == | ||
امام باقر (ع) همپای همهی ارزشهای علمی خویش، انسانی دائم الذکر بود. امام صادق (ع) دربارهی پدر بزرگوار خویش میفرماید: | امام باقر (ع) همپای همهی ارزشهای علمی خویش، انسانی دائم الذکر بود. امام صادق (ع) دربارهی پدر بزرگوار خویش میفرماید: | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
پدرم کثیر الذکر بود (هماره یاد خدا را بر قلب و زبان جاری داشت) به گونهای که وقتی همراه او راه میرفتم او مشغول یاد خدا بود و چون بر سفره غذا مشغول خوردن غذا بودیم باز هم از یاد خدا غافل نبود. با مردم سخن میگفت، ولی این روابط اجتماعی نیز او را از یاد الهی دور نمیداشت، زبانش هماره به گفتن <big>لا اله الا الله</big> مترنم بود. آن حضرت همیشه ما را فراخوانده و از ما میخواست تا طلوع خورشید مشغول یاد و ذکر خدا باشیم و به آن گروه از اعضای خانواده که قادر به قرائت قرآن بودند، خواندن قرآن را توصیه میکرد و آن گروه که قادر به تلاوت قرآن نبودند، دستور میداد که ذکر خدا را بر لب جاری کنند. <ref> جمعی از نویسندگان، ج1، ص30</ref> | پدرم کثیر الذکر بود (هماره یاد خدا را بر قلب و زبان جاری داشت) به گونهای که وقتی همراه او راه میرفتم او مشغول یاد خدا بود و چون بر سفره غذا مشغول خوردن غذا بودیم باز هم از یاد خدا غافل نبود. با مردم سخن میگفت، ولی این روابط اجتماعی نیز او را از یاد الهی دور نمیداشت، زبانش هماره به گفتن <big>لا اله الا الله</big> مترنم بود. آن حضرت همیشه ما را فراخوانده و از ما میخواست تا طلوع خورشید مشغول یاد و ذکر خدا باشیم و به آن گروه از اعضای خانواده که قادر به قرائت قرآن بودند، خواندن قرآن را توصیه میکرد و آن گروه که قادر به تلاوت قرآن نبودند، دستور میداد که ذکر خدا را بر لب جاری کنند. <ref> جمعی از نویسندگان، ج1، ص30</ref> | ||
==علم== | == علم == | ||
امام باقر(ع) سرآمد عالمان روزگار خویش بود. برخی دانشمندان بزرگ [[مسلمان]] گفتهاند که او چنان به رموز و اسرار علوم آگاه بود و احکام و حکمتها و لطایف علمی را به طالبان عطا میفرمود که کسی جز کوردلان یا گمراهان منکر آن نتواند بود.<ref>الصواعق المحرقة، ۲۰۱</ref> | امام باقر(ع) سرآمد عالمان روزگار خویش بود. برخی دانشمندان بزرگ [[مسلمان]] گفتهاند که او چنان به رموز و اسرار علوم آگاه بود و احکام و حکمتها و لطایف علمی را به طالبان عطا میفرمود که کسی جز کوردلان یا گمراهان منکر آن نتواند بود.<ref>الصواعق المحرقة، ۲۰۱</ref> | ||
==حلم== | == حلم == | ||
فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر(ع) است.<ref>فرهنگ شیعه، ص۱۰۷</ref> | فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر(ع) است.<ref>فرهنگ شیعه، ص۱۰۷</ref> | ||
مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه امام بسیار میآمد و به آن گرامی میگفت:...در روی زمین بغض و کینه ی کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنی با توست، اگر می بینی به خانه ی تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی! در عین حال امام (ع) با او مدارا میفرمود و به نرمی سخن می گفت. چندی بر نیامد که شامی بیمار شد و مرگ را رویاروی خویش دید و از زندگی ناامید | مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه امام بسیار میآمد و به آن گرامی میگفت:...در روی زمین بغض و کینه ی کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنی با توست، اگر می بینی به خانه ی تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی! در عین حال امام (ع) با او مدارا میفرمود و به نرمی سخن می گفت. چندی بر نیامد که شامی بیمار شد و مرگ را رویاروی خویش دید و از زندگی ناامید شد، پس وصیت کرد که چون در گذرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد. | ||
شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصی او به [[مسجد]] آمد و امام باقر (ع) را دید که [[نماز صبح]] به پایان برده و به تعقیبات مشغول است. | شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصی او به [[مسجد]] آمد و امام باقر (ع) را دید که [[نماز صبح]] به پایان برده و به تعقیبات مشغول است. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
حضرت به آنها فرمود: ما می خواهیم کسی را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتی امر الهی فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.<ref> وسائل الشیعه، ج 12، ص 135</ref> | حضرت به آنها فرمود: ما می خواهیم کسی را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتی امر الهی فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.<ref> وسائل الشیعه، ج 12، ص 135</ref> | ||
==تسلیم== | == تسلیم == | ||
رضا و تسلیم در برابر خواست و اراده الهی، از دیگر ویژگیها و فضیلتهای امام باقر(ع) است. در روایتی همان امام همام(ع) میفرماید: "ما [اهل بیت] دست به دعا برمیداریم و حاجت خویش را از خدا میخواهیم؛ اما چون قضای الهی به گونهای دیگر رقم خورد، همان را میپسندیم". <ref>سنن النبی، ۳۷۲</ref> | رضا و تسلیم در برابر خواست و اراده الهی، از دیگر ویژگیها و فضیلتهای امام باقر(ع) است. در روایتی همان امام همام(ع) میفرماید: "ما [اهل بیت] دست به دعا برمیداریم و حاجت خویش را از خدا میخواهیم؛ اما چون قضای الهی به گونهای دیگر رقم خورد، همان را میپسندیم". <ref>سنن النبی، ۳۷۲</ref> | ||
==انفاق== | == انفاق == | ||
دستگیری از فقیران و تهیدستان، یکی دیگر از فضیلتهای اخلاقی امام باقر(ع) است.امام(ع) از این نظر میان مردم شهرتی چشمگیر داشت و همه او را به احسان و کرم میشناختند هر چند دارایی فراوانی نداشت. امام صادق(ع) دراینباره میفرماید: "دارایی پدرم در میان خاندانش، کمتر بود؛ ولی خرجش بیشتر. با این حال، او هر جمعه یک دینار [[صدقه]] میداد".<ref>وسائل الشیعة، ۷۱/ ۴۱۳</ref> | دستگیری از فقیران و تهیدستان، یکی دیگر از فضیلتهای اخلاقی امام باقر(ع) است. امام(ع) از این نظر میان مردم شهرتی چشمگیر داشت و همه او را به احسان و کرم میشناختند هر چند دارایی فراوانی نداشت. امام صادق(ع) دراینباره میفرماید: "دارایی پدرم در میان خاندانش، کمتر بود؛ ولی خرجش بیشتر. با این حال، او هر جمعه یک دینار [[صدقه]] میداد".<ref>وسائل الشیعة، ۷۱/ ۴۱۳</ref> | ||
==هیبت== | == هیبت == | ||
شخصیت امام باقر(ع) را جلوهای ویژه در دیده دیگران بود و هر کسی را در تأثیر خویش میگرفت. | شخصیت امام باقر(ع) را جلوهای ویژه در دیده دیگران بود و هر کسی را در تأثیر خویش میگرفت. | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
در مکتب امام باقر (ع) شاگردانی نمونه و ممتاز پرورش یافتند از جمله: | در مکتب امام باقر (ع) شاگردانی نمونه و ممتاز پرورش یافتند از جمله: | ||
==ابان بن تغلب== | == ابان بن تغلب == | ||
ابان از شخصیتهای علمی عصر خود بود و در [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، قرائت و لغت تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر (ع) به او فرمود در مسجد مدینه بنشین و برای مردم [[فتوی]] بده زیرا دوست دارم مردم چون تویی را در میان شیعیان ما ببینند.<ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1، ص9</ref> | ابان از شخصیتهای علمی عصر خود بود و در [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، قرائت و لغت تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر (ع) به او فرمود در مسجد مدینه بنشین و برای مردم [[فتوی]] بده زیرا دوست دارم مردم چون تویی را در میان شیعیان ما ببینند.<ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1، ص9</ref> | ||
==زراره== | == زراره == | ||
زراره از قرائت و فقه و [[کلام|کلام]] و شعر و ادب عرب بهره ای گسترده داشت و نشانههای فضیلت و دینداری در او آشکار بود. <ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1، | زراره از قرائت و فقه و [[کلام|کلام]] و شعر و ادب عرب بهره ای گسترده داشت و نشانههای فضیلت و دینداری در او آشکار بود. <ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1، ص 117</ref> | ||
==محمد بن مسلم== | == محمد بن مسلم == | ||
فقیه [[اهل بیت(ع)]] و از یاران راستین امام باقر و امام صادق (ع) بود، او اهل [[کوفه]] بود و برای بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند. | فقیه [[اهل بیت(ع)]] و از یاران راستین امام باقر و امام صادق (ع) بود، او اهل [[کوفه]] بود و برای بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند. | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۱: | ||
'''شمس الدین محمّد بن احمد بن عثمان الذهبی''' | '''شمس الدین محمّد بن احمد بن عثمان الذهبی''' | ||
«ابوجعفر الباقر سیّد امام فقیه، یصلح للخلافة <ref>سیر اعلام | «ابوجعفر الباقر سیّد امام فقیه، یصلح للخلافة <ref>سیر اعلام النبلاء، الذهبی،ج13،ص120</ref>؛ ابوجعفر باقر، سیّد، امام، فقیه و کسی است که برای خلافت صلاحیت دارد». | ||
در جایی دیگر می گوید:«و کان احد من جمع بین العلم و العمل و السؤدد و الشرف و الثقة و الرزانة و کان اهلا للخلافة» <ref>سیر اعلام | در جایی دیگر می گوید:«و کان احد من جمع بین العلم و العمل و السؤدد و الشرف و الثقة و الرزانة و کان اهلا للخلافة» <ref>سیر اعلام النبلاء، الذهبی، ج4ص402و403</ref> ؛«او یکی از کسانی بود که بین علم وعمل و بزرگواری و شرف و وثاقت، جمع نموده بود. او اهلیت بر خلافت را داشت...». | ||
'''صلاح الدین خلیل بن ابیک صفدی''' | '''صلاح الدین خلیل بن ابیک صفدی''' | ||
«...و کان احد من جمع العلم و الفقه و الدیانة و الثقة و السؤدد و کان یصلح للخلافة و هو أحد الأئمة الاثنی عشر الذین یعتقد الرافضة عصمتهم...» <ref>الوافی | «...و کان احد من جمع العلم و الفقه و الدیانة و الثقة و السؤدد و کان یصلح للخلافة و هو أحد الأئمة الاثنی عشر الذین یعتقد الرافضة عصمتهم...» <ref>الوافی بالوفیات، ج2ص102</ref> ؛«... او یکی از کسانی بود که علم و فقه و دیانت و وثاقت و بزرگواری را جمع نموده و برای خلافت صالح بود و او یکی از ائمه دوازده گانه است که شیعه قائل به عصمت آنها است». | ||
'''ابن صبّاغ مالکی''' | '''ابن صبّاغ مالکی''' | ||
«وکان محمّد بن علیّ بن الحسین(ع) مع ما هو علیه من العلم و الفضل و السؤدد و الرئاسة و الامامة، ظاهر الجود فی الخاصة و العامة، مشهورالکرم فی الکافة، معروفا بالفضل و الاحسان مع کثرة عیاله و توسط حاله» <ref>الفصول | «وکان محمّد بن علیّ بن الحسین(ع) مع ما هو علیه من العلم و الفضل و السؤدد و الرئاسة و الامامة، ظاهر الجود فی الخاصة و العامة، مشهورالکرم فی الکافة، معروفا بالفضل و الاحسان مع کثرة عیاله و توسط حاله» <ref>الفصول المهمة، ص</ref> ؛«محمد بن علی بن الحسین علیهالسلام، با وجود علم و فضل و بزرگواری و ریاست و امامت، اهل جود به خاص و عام بود. او مشهور به کرم بر همه بود و با کثرت عیال و متوسط الحال بودن در مال، معروف به فضل و احسان بود». | ||
احمد بن یوسف قرمانی | احمد بن یوسف قرمانی | ||
«وکان خلیفة ابیه من بین اخوته و وصیّه و القائم بالامامة من بعده، و لم یظهر عن احد من اولاد الحسن و الحسین من علم الدین و السنن و علم القرآن و السیر و فنون الآداب ما ظهر عن ابی | «وکان خلیفة ابیه من بین اخوته و وصیّه و القائم بالامامة من بعده، و لم یظهر عن احد من اولاد الحسن و الحسین من علم الدین و السنن و علم القرآن و السیر و فنون الآداب ما ظهر عن ابی جعفر» <ref>اخبار الدول، ص111</ref> ؛«... او از بین برادرانش جانشین پدرش و قائم مقام امامت بعد از او بود. و از هیچ یک از اولاد حسن و حسین در علم دین و سنن و علم قرآن و تاریخ و فنون و آداب، به مقدار آنچه از ابی جعفر رسیده، ظاهر نشده است». | ||
'''محمد ابوزهره از بزرگان علمای مصر''' | '''محمد ابوزهره از بزرگان علمای مصر''' | ||
«وکان محمّد ابنه وریثه فی الامامة العلم و نیل الهدایة، و لذا کان مقصد العلماء من کل البلاد الاسلامیة، و ما زار احد المدینة الّاعرج علی بیت محمّد الباقر یاخذ عنه» <ref>الامام | «وکان محمّد ابنه وریثه فی الامامة العلم و نیل الهدایة، و لذا کان مقصد العلماء من کل البلاد الاسلامیة، و ما زار احد المدینة الّاعرج علی بیت محمّد الباقر یاخذ عنه» <ref>الامام الصادق، ص22</ref> ؛«محمد فرزند زینالعابدین وارث او در امامت علم و نیل به هدایت بود. و لذا مقصد علمای همه سرزمین های اسلامی بود. هیچ کس به زیارت مدینه نمیآمد جز آنکه وارد خانه او شده و از آن حضرت اخذ علم مینمود». | ||
بعد از نقل سخنان بزرگان اهل سنت در مورد امام باقر (ع) توجه شما را به روایتی جلب می کنم که مورد اتفاق فریقین است و آن حدیث دوازده خلیفه است که در تمام مصادر مذاهب اربعه آمده است و ما به یک مورد کفایت می کنیم: | بعد از نقل سخنان بزرگان اهل سنت در مورد امام باقر (ع) توجه شما را به روایتی جلب می کنم که مورد اتفاق فریقین است و آن حدیث دوازده خلیفه است که در تمام مصادر مذاهب اربعه آمده است و ما به یک مورد کفایت می کنیم: | ||
ابن کثیر در تفسیر آیه مبارکه«وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ | ابن کثیر در تفسیر آیه مبارکه«وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبا» ؛«خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت، و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم». <ref>مائده/12</ref> | ||
پس از توجه دادن به حدیثی که در [[صحیح بخاری]] و مسلم آمده است که پیامبراکرم (ص)فرمودند:«لایزال أمر الناس ماضیا ما ولیهم إثنا عشر رجلا...کلّهم من قریش»پیوسته امور مردم میگذرد(در روایات دیگر پیوسته اسلام عزیز است) مادامی که دوازده نفر بر آنها خلافت میکنند که همگی آنها از قریش اند. وی در توضیح این روایت مینویسد: و معنای این حدیث بشارت به وجود دوازده خلیفه صالح است که حق را اقامه میکنند و در میان مردم به عدل رفتار میکنند...و ظاهر امر این است که مهدی که بشارت آمدن او در روایات به دست ما رسیده که زمین را پر از عدل و داد میکند از جمله آنان است...<ref>تفسیر ابن | پس از توجه دادن به حدیثی که در [[صحیح بخاری]] و مسلم آمده است که پیامبراکرم (ص)فرمودند:«لایزال أمر الناس ماضیا ما ولیهم إثنا عشر رجلا...کلّهم من قریش»پیوسته امور مردم میگذرد(در روایات دیگر پیوسته اسلام عزیز است) مادامی که دوازده نفر بر آنها خلافت میکنند که همگی آنها از قریش اند. وی در توضیح این روایت مینویسد: و معنای این حدیث بشارت به وجود دوازده خلیفه صالح است که حق را اقامه میکنند و در میان مردم به عدل رفتار میکنند...و ظاهر امر این است که مهدی که بشارت آمدن او در روایات به دست ما رسیده که زمین را پر از عدل و داد میکند از جمله آنان است...<ref>تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه شریفه مائده/12</ref> | ||
=امام باقر (ع) از نگاه دانشمندان و علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت= | =امام باقر (ع) از نگاه دانشمندان و علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت= | ||
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۶: | ||
«قتاده» فقیه بصره به امام باقر(ع) گفت: «به خدا سوگند من در نزد فقیهان و ابن عباس نشستهام اما اضطرابی که در نزد شما دارم، در نزد هیچ یک از آنان نداشتهام. | «قتاده» فقیه بصره به امام باقر(ع) گفت: «به خدا سوگند من در نزد فقیهان و ابن عباس نشستهام اما اضطرابی که در نزد شما دارم، در نزد هیچ یک از آنان نداشتهام. | ||
فقال له ابوجعفر(ع) اتدری این انت، انت بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه...؛ | فقال له ابوجعفر(ع) اتدری این انت، انت بین یدی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه... ؛ | ||
فرمود: آیا میدانی که در کدامین مکان قرار گرفتهای؟ تو اکنون در مقابل خانههایی هستی که خداوند به رفعت و بلند مرتبهای آن رخصت داده است و نام خدا در آن برده میشود و صبح و شام خدای را در آن خانهها تسبیح میکنند و آنان مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمیدارد. تو در این گونه مکانی و ما دارای این خانهها.» <ref>بحارالانوار، ج 46، ص 357</ref> | فرمود: آیا میدانی که در کدامین مکان قرار گرفتهای؟ تو اکنون در مقابل خانههایی هستی که خداوند به رفعت و بلند مرتبهای آن رخصت داده است و نام خدا در آن برده میشود و صبح و شام خدای را در آن خانهها تسبیح میکنند و آنان مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمیدارد. تو در این گونه مکانی و ما دارای این خانهها.» <ref>بحارالانوار، ج 46، ص 357</ref> | ||
نظیر همین سؤال را «عکرمه» دیگر دانشمند اهل سنت از امام(ع) نمود و پاسخی نظیر پاسخ قتاده دریافت داشت. <ref>بحارالانوار، ج 46،ص 258</ref> | نظیر همین سؤال را «عکرمه» دیگر دانشمند اهل سنت از امام(ع) نمود و پاسخی نظیر پاسخ قتاده دریافت داشت. <ref>بحارالانوار، ج 46،ص 258</ref> | ||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۶: | ||
'''محمدبن سعد زهری''' | '''محمدبن سعد زهری''' | ||
وی درباره حضرت می گوید: | وی درباره حضرت می گوید:«محمد من الطبقة الثالثة من التابعین من المدینة، کان عابدا عالما ثقة، محمد از طبقه سوم از تابعین مدینه است، او مردی عابد، عالم و ثقه بود». <ref>تذکرة الخواص، سبط بن جوزی ص302</ref> وی در جای دیگر می گوید:«کان ثقة کثیر الحدیث، او ثقه و کثیر الحدیث بود».<ref>البدایةوالنهایة، ابن کثیر، ج9،ص338</ref> | ||
'''احمد بن حنبل''' | '''احمد بن حنبل''' | ||
او بر سندی که از ا[[امام علی بن موسی الرضا|امام رضا(ع)]] تا امام باقر (ع) و از آن حضرت تا رسول خدا (ص) از ذریه حضرت در آن قرار داشتند گفت:«لو قرات هذا الاسناد علی المجنون لبریء من جنته، اگر این سند بر دیوانه ای قرائت شود از جنونش بهبودی می یابد». <ref>الصواعق | او بر سندی که از ا[[امام علی بن موسی الرضا|امام رضا(ع)]] تا امام باقر (ع) و از آن حضرت تا رسول خدا (ص) از ذریه حضرت در آن قرار داشتند گفت:«لو قرات هذا الاسناد علی المجنون لبریء من جنته، اگر این سند بر دیوانه ای قرائت شود از جنونش بهبودی می یابد». <ref>الصواعق المحرقة، ابن حجر هیتمی، ص595،مؤسسةالرسالة</ref> | ||
'''ابوعثمان عمربن بحر جاحظ''' | '''ابوعثمان عمربن بحر جاحظ''' | ||
«...و هو سید فقهاء الحجاز و منه ابنه جعفر تعلّم الناس الفقه، و هو الملقّب بالباقر، باقرالعلوم، لقّبه به رسول الله (ص)... او سید فقهای اهل ح[[جاز]]است، که مردم فقه را از او و فرزندش جعفر فراگرفتند. او ملقّب به باقر است، کسی که علم را می شکافد، و این لقبی است که رسول خدا(ص) براو گذارده است». <ref>رسائل | «...و هو سید فقهاء الحجاز و منه ابنه جعفر تعلّم الناس الفقه، و هو الملقّب بالباقر، باقرالعلوم، لقّبه به رسول الله (ص)... او سید فقهای اهل ح[[جاز]]است، که مردم فقه را از او و فرزندش جعفر فراگرفتند. او ملقّب به باقر است، کسی که علم را می شکافد، و این لقبی است که رسول خدا(ص) براو گذارده است». <ref>رسائل جاحظ، ص108</ref> | ||
'''محمدبن طلحه شافعی''' | '''محمدبن طلحه شافعی''' | ||
«هو باقرالعلم و جامعه و شاهر علمه و شاهرعلمه و رافعه...صفاقلبه و زکا علمه و طهرت نفسه و شرفت اخلاقه و عمرت بطاعة الله اوقاته ورسخت فی مقام التقوی قدمه...» <ref>مطالب | «هو باقرالعلم و جامعه و شاهر علمه و شاهرعلمه و رافعه...صفاقلبه و زکا علمه و طهرت نفسه و شرفت اخلاقه و عمرت بطاعة الله اوقاته ورسخت فی مقام التقوی قدمه...» <ref>مطالب السؤول، ج2،ص100</ref>؛«او ابوجعفر محمّدبن علی بن ابیطالب است... او را به جهت کثرت سجودش باقر نامیدند؛ زیرا سجده پیشانی اش را شکافته و باز کرده بود. و برخی او را به جهت فراوانی علمش باقر نامیده اند..». | ||
'''ابوزکریّا محیی الدین بن شرف نووی''' | '''ابوزکریّا محیی الدین بن شرف نووی''' | ||
او درباره حضرت باقر(علیهالسلام) می گوید: | او درباره حضرت باقر(علیهالسلام) می گوید:«هوتابعی جلیل، امام بارع، مجمع علی جلالته، معدود فی فقهاءالمدینة و أئمتهم»؛ «اوتابعی جلیل، امامی نمونه است. کسی که بر جلالتش اجماع بوده و درجمل فقهای مدینه و امامان فقها به حساب میآید». <ref>تهذیب الاسماءواللغات، نووی،ج1ص103</ref> | ||
'''ابوالعباس ابن خلکان''' | '''ابوالعباس ابن خلکان''' | ||
«...کان الباقر عالما سیّدا کبیرا.وانّما قیل له الباقر، لانّه تَبقّّر فی العلم»؛ <ref>وفیات | «...کان الباقر عالما سیّدا کبیرا. وانّما قیل له الباقر، لانّه تَبقّّر فی العلم»؛ <ref>وفیات الاعیان، ج4،ص30</ref> «باقر، مردی عالم، سیّد و کبیر بود. او را باقر نامیده اند؛ زیرا در علم وسعت داد». | ||
'''شمس الدین ذهبی''' | '''شمس الدین ذهبی''' | ||
«وکان من فقهاء المدینة، وقیل له الباقر؛ لانّه بقر العلم ای شقّه و عرف اصله و خفیّه» <ref>العبر فی خبر من | «وکان من فقهاء المدینة، وقیل له الباقر؛ لانّه بقر العلم ای شقّه و عرف اصله و خفیّه» <ref>العبر فی خبر من غبر، الذهبی،ج1ص109.دار الکتب العلمیة</ref> ؛«او از فقهای مدینه به حساب میآمد، به او باقر گفتهاند؛ زیرا علم را شکافته و اصل و ریشه آن را شناخته است». | ||
'''ابن کثیر دمشقی''' | '''ابن کثیر دمشقی''' | ||
«و هو محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب القرشی الهاشمی ابوجعفر الباقر...و هو تابعی جلیل، کبیر القدر کثیرا، اَحد اعلام هذه الامة علما و عملا و سیادة و شرفا.. حدّث عنه جماعة من کبار التابعین و غیرهم...» <ref>البدایة | «و هو محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب القرشی الهاشمی ابوجعفر الباقر...و هو تابعی جلیل، کبیر القدر کثیرا، اَحد اعلام هذه الامة علما و عملا و سیادة و شرفا.. حدّث عنه جماعة من کبار التابعین و غیرهم...» <ref>البدایة والنهایة، ج2،ص338</ref>؛ «او محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب، قرشی، هاشمی، ابوجعفر باقر است... او تابعی جلیل، بسیار بزرگ مقدار، یکی از بزرگان این امت از حیث علم و عمل و بزرگی و شرف است...از او جماعتی از بزرگان تابعین و دیگران روایت نمودهاند». | ||
'''حافظ احمد بن علی بن حجر عسقلانی''' | '''حافظ احمد بن علی بن حجر عسقلانی''' | ||
«محمد بن علی بن الحسین بن ابیطالب، ابوجعفرالباقر، ثقة، فاضل من الرابعة» <ref>تقریب | «محمد بن علی بن الحسین بن ابیطالب، ابوجعفرالباقر، ثقة، فاضل من الرابعة» <ref>تقریب التهذیب، ج2ص541</ref>؛ «محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب، ابوجعفر باقر، ثقة، فاضل و از طبقه چهارم است». | ||
'''احمد بن حجر هیتمی مکّی''' | '''احمد بن حجر هیتمی مکّی''' | ||
«وارثه منهم عبادة وعلما و زهادة ابوجعفر محمّد الباقر... فلذ لک هو اظهر من مخبّات کنوز المعارف و حقائق الاحکام و الحکم و اللطائف» <ref>الصواعق | «وارثه منهم عبادة وعلما و زهادة ابوجعفر محمّد الباقر... فلذ لک هو اظهر من مخبّات کنوز المعارف و حقائق الاحکام و الحکم و اللطائف» <ref>الصواعق المحرقة، ج2ص585</ref> «...وارث علی بن الحسین در عبادت و علم و زهد، ابوجعفر محمّد باقر بود. اورا به جهت شکافتن علم باقر نامیدند...به همین جهت است که او گنج های معارف و حقائق احکام و حِکم و لطائف را آشکار ساخت...». | ||
'''ابن عماد حنبلی''' | '''ابن عماد حنبلی''' | ||
«و کان من فقهاء المدینة، وقیل له الباقر لانّه بقر العلم ای شقه و عرف اصله و خفیّه و توسع فیه» <ref>شذرات | «و کان من فقهاء المدینة، وقیل له الباقر لانّه بقر العلم ای شقه و عرف اصله و خفیّه و توسع فیه» <ref>شذرات الذهب، ج1،ص149.داربن کثیر</ref> «او از فقهای مدینه بود، و به جهت شکافتن علم و شناختن اصل و مخفی آن و توسعه در آن، باقر نامیده می شد». | ||
'''احمد بن تیمیه حرّانی''' | '''احمد بن تیمیه حرّانی''' | ||
«ابوجعفر محمّد بن علی من خیار اهل العلم و الدین و قیل:انّما سمّی الباقر لانّه بقر العلم» «ابوجعفر محمّد بن علی از بهترین های اهل علم ودین بود، گفته شده: اورا باقر نامیدند؛ زیرا علم را می شکافت». | «ابوجعفر محمّد بن علی من خیار اهل العلم و الدین و قیل:انّما سمّی الباقر لانّه بقر العلم» «ابوجعفر محمّد بن علی از بهترین های اهل علم ودین بود، گفته شده: اورا باقر نامیدند؛ زیرا علم را می شکافت». | ||
وی همچنین در جای دیگر می گوید:«محمّد الباقر أعظم الناس زهدا و عبادة بقر السجود جبهته و کان أعلم أهل وقته، سماه رسول الله (ص)الباقر...» <ref>منهاج السنة | وی همچنین در جای دیگر می گوید:«محمّد الباقر أعظم الناس زهدا و عبادة بقر السجود جبهته و کان أعلم أهل وقته، سماه رسول الله (ص)الباقر...» <ref>منهاج السنة النبویة، فصل4 ص11ص50،مؤسسةقرطبة</ref>؛ «محمد باقر بزرگترین مردم از جهت زهد و عبادت بود به گونهای که سجده پیشانی اش را شکافته بود. اعلم زمان خویش بود، و پیامبر(ص)او را باقر نام نهاده بود». | ||
=شهادت امام باقر (ع)= | =شهادت امام باقر (ع)= | ||
خط ۳۰۵: | خط ۳۰۵: | ||
امّا چون واقعه عاشورا در سال ۶۱ هجری بوده، وفات آن حضرت سال ۱۱۴ میشود نه ۱۱۷. به نظر میرسد که چون مورخان [[اهل سنّت]]، ولادت را سال ۵۶ و وفات را ۱۱۴ ثبت کردهاند، باید عمر امام باقر (ع) را ۵۸ سال بدانند. <ref>حنبلی، ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۷۲</ref> | امّا چون واقعه عاشورا در سال ۶۱ هجری بوده، وفات آن حضرت سال ۱۱۴ میشود نه ۱۱۷. به نظر میرسد که چون مورخان [[اهل سنّت]]، ولادت را سال ۵۶ و وفات را ۱۱۴ ثبت کردهاند، باید عمر امام باقر (ع) را ۵۸ سال بدانند. <ref>حنبلی، ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۲، ص۷۲</ref> | ||
==ماه و روز شهادت امام باقر (ع)== | == ماه و روز شهادت امام باقر (ع) == | ||
در ماه و روز رحلت آن حضرت نیز اختلاف است و آن را در ربیع الاوّل و هفتم ذی الحجه و ربیع الاخر گفتهاند. <ref>امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۴۵</ref> | در ماه و روز رحلت آن حضرت نیز اختلاف است و آن را در ربیع الاوّل و هفتم ذی الحجه و ربیع الاخر گفتهاند. <ref>امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۴۵</ref> | ||
برخی از مورخان، از جمله ابن خلّکان <ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۶، ص۲۱۲۲۱۹</ref> و صفدی <ref> مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۶، ص۲۱۷</ref> محل وفات او را دهکدهای به نام حُمَیْمَه واقع در منطقه شراة بین راه مدینه به [[دمشق]] <ref>ابن خلکان شمس الدین، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۷۸</ref> دانستهاند. | برخی از مورخان، از جمله ابن خلّکان <ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۶، ص۲۱۲۲۱۹</ref> و صفدی <ref> مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۶، ص۲۱۷</ref> محل وفات او را دهکدهای به نام حُمَیْمَه واقع در منطقه شراة بین راه مدینه به [[دمشق]] <ref>ابن خلکان شمس الدین، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۷۸</ref> دانستهاند. | ||
==محل شهادت امام باقر (ع)== | == محل شهادت امام باقر (ع) == | ||
درباره محل دفن آن حضرت، [[قبرستان بقیع]] در مدینه، اختلافی دیده نمیشود. در روایت ابوبصیر از حضرت صادق (ع) که کلینی <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۷۲</ref> | درباره محل دفن آن حضرت، [[قبرستان بقیع]] در مدینه، اختلافی دیده نمیشود. در روایت ابوبصیر از حضرت صادق (ع) که کلینی <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۷۲</ref> |