۴٬۹۳۳
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '==پانویس== ↵↵<references />↵↵[[رده: ' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شیخیه''' گروهی از شیعه «امامیه» و از پیروان شیخ [[احمد احسایى|احمد احسایی]] از علمای بزرگ [[شیعه|شیعه]] در قرن سیزدهماند. پیروان این فرقه مجموعا از مردم بصره، حله، کربلا، قطیف، بحرین و بعضی از شهرهای ایران بودند. | '''شیخیه''' گروهی از شیعه «امامیه» و از پیروان شیخ [[احمد احسایى|احمد احسایی]] از علمای بزرگ [[شیعه|شیعه]] در قرن سیزدهماند. پیروان این فرقه مجموعا از مردم بصره، حله، کربلا، قطیف، بحرین و بعضی از شهرهای ایران بودند. | ||
==بنیان فکری== | == بنیان فکری == | ||
اساس این مذهب مبتنی بر ترکیب «تعبیرات فلسفی | اساس این مذهب مبتنی بر ترکیب «تعبیرات فلسفی قدیم» متاثر از آثار [[سهروردی]] با اخبار آل محمد صلی الله علیه و آله است.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 269 با ویرایش و اصلاحات</ref> آموزههای ویژه بنیانگذار این فرقه، غیر از آنکه مایه انشعاب داخلی فرقه شد زمینهساز پیدایش دو فرقه منحرف «[[بابیه|بابیت]]» و «[[بهائیت]]» نیز گردید. | ||
==شرح حال موسس== | == شرح حال موسس == | ||
بنیانگذار فرقه شیخیه [[شیخ احمد احسایی]] پسر زینالدین احسائی از مردم [[احساء]] منطقه [[قطیف]] حوالی [[بحرین]] در ساحل [[عربستان]] بود که در سال ۱۱۶۶ هجری در خانوادهای سنی مذهب به دنیا آمد و در بیست سالگی مذهب [[شیعه دوازده امامی]] را برگزید. وی در شیعیگری متعصب و دارای ذوق فلسفی بود. این شخصیت در آثار خود سهم قابل توجهی به مباحث مربوط به [[امامت]] داده است که نمونه آن را میتوان در شرح [[زیارت جامعه کبیره]] مشاهده کرد. محور اندیشه وی در این زمینه توجه خاصی است که وی به جنبههای تکوینی مقامِ امام نشان داده است. از جمله در بازگوکردن این عقیده که [[پیامبراسلام]] (ص) و امامان(ع) برترین مخلوقات خداوند و واسطه فیضاند، آنان را علتهای چهارگانه کائنات؛ یعنی علتهای فاعلی، مادی، صوری و غایی معرفی میکند. احسایی به استناد مضامین روایی کمال هریک از چهار جنبه علیت را در وجود پیامبر و امامان جستجو میکند و نتیجه میگیرد که آنان علل اربعه کائنات هستند. <ref>احسائی، شرح زیارت جامعه، ج۳، ص۶۵.</ref> | بنیانگذار فرقه شیخیه [[شیخ احمد احسایی]] پسر زینالدین احسائی از مردم [[احساء]] منطقه [[قطیف]] حوالی [[بحرین]] در ساحل [[عربستان]] بود که در سال ۱۱۶۶ هجری در خانوادهای سنی مذهب به دنیا آمد و در بیست سالگی مذهب [[شیعه دوازده امامی]] را برگزید. وی در شیعیگری متعصب و دارای ذوق فلسفی بود. این شخصیت در آثار خود سهم قابل توجهی به مباحث مربوط به [[امامت]] داده است که نمونه آن را میتوان در شرح [[زیارت جامعه کبیره]] مشاهده کرد. محور اندیشه وی در این زمینه توجه خاصی است که وی به جنبههای تکوینی مقامِ امام نشان داده است. از جمله در بازگوکردن این عقیده که [[پیامبراسلام]] (ص) و امامان(ع) برترین مخلوقات خداوند و واسطه فیضاند، آنان را علتهای چهارگانه کائنات؛ یعنی علتهای فاعلی، مادی، صوری و غایی معرفی میکند. احسایی به استناد مضامین روایی کمال هریک از چهار جنبه علیت را در وجود پیامبر و امامان جستجو میکند و نتیجه میگیرد که آنان علل اربعه کائنات هستند. <ref>احسائی، شرح زیارت جامعه، ج۳، ص۶۵.</ref> | ||
==اعتقادات موسس== | == اعتقادات موسس == | ||
شیخ احمد احسایی معتقد بود که: | شیخ احمد احسایی معتقد بود که: | ||
۱. ائمه (علیهمالسّلام) علل اربعه عالم هستند. | ۱. ائمه (علیهمالسّلام) علل اربعه عالم هستند. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
۶. معتقد بود که همواره کسی به عنوان انسان کامل در میان شیعیان حضور دارد که در سمت نیابت خاصه امام زمان امور مسلمین را بر عهده داشته باشد و شیخ احمد احسایی خود را صاحب این مقام میدانست. <ref> مدرسی چهاردهی مرتضی، شیخیگری، بابیگری، ص۷۳–۷۵.</ref> | ۶. معتقد بود که همواره کسی به عنوان انسان کامل در میان شیعیان حضور دارد که در سمت نیابت خاصه امام زمان امور مسلمین را بر عهده داشته باشد و شیخ احمد احسایی خود را صاحب این مقام میدانست. <ref> مدرسی چهاردهی مرتضی، شیخیگری، بابیگری، ص۷۳–۷۵.</ref> | ||
==اعتقادات فرقه شیخیه== | == اعتقادات فرقه شیخیه == | ||
شیخیه اصول دین را منحصر در چهار اصل: [[توحید|توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و رکن رابع میدانند. به عقیده ایشان، رکن چهارم دین شناختن شیعه کامل است که همان مبلّغ و ناطق اوّل باشد و او واسطه در بین شیعیان و امام غایب است و احکام را بلاواسطه از امام میگیرد و به دیگران میرساند.ولی مشایخ شیخیه با غیر اینها میگویند: مقصود از رکن رابع تولّی و تبرّی است یعنی دوست داشتن [[ائمه معصومین|ائمه معصومین]] (ع) و دوری جستن از دشمنان ایشان است. درباره [[معاد]] و [[عدل]] میگویند که اعتقاد به این دو اصل لغو و غیر محتاج الیه است، چون اعتقاد به خدا و رسول، ضرورتا مستلزم اعتقاد به [[قرآن]] و ما فی الکتاب و از جمله [[عدل]] و [[معاد]] است. عدل یکی از صفات ثبوتی خداوند است، اگر ما آنرا بپذیریم، چرا سایر صفات «ثبوتیه» از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره را به عنوان اصول دین نپذیریم. اصل رکن رابع را [[حاج محمد کریم خان کرمانى|حاج محمد کریم خان کرمانی]] بنا نهاده است و [[شیخیه آذربایجان|شیخیه آذربایجان]] به این اصل اعتقاد ندارند بدان جهت [[شیخیه کرمان|شیخیه کرمان]] را که پیرو حاج محمد کریمخان هستند «رکنیه» نیز خوانند. شیخیه معتقدند که [[معاد جسمانى|معاد جسمانی]] وجود ندارد و بعد از انحلال جسم، عنصری که باقی میماند، جسم لطیفی است که به اصطلاح ایشان، جسم هورقلیایی است. هورقلیا که ظاهرا کلمه سریانی است، همان قالب مثالی میباشد که اصطلاحات فلسفی شیخ احمد احسایی است. | شیخیه اصول دین را منحصر در چهار اصل: [[توحید|توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و رکن رابع میدانند. به عقیده ایشان، رکن چهارم دین شناختن شیعه کامل است که همان مبلّغ و ناطق اوّل باشد و او واسطه در بین شیعیان و امام غایب است و احکام را بلاواسطه از امام میگیرد و به دیگران میرساند. ولی مشایخ شیخیه با غیر اینها میگویند: مقصود از رکن رابع تولّی و تبرّی است یعنی دوست داشتن [[ائمه معصومین|ائمه معصومین]] (ع) و دوری جستن از دشمنان ایشان است. درباره [[معاد]] و [[عدل]] میگویند که اعتقاد به این دو اصل لغو و غیر محتاج الیه است، چون اعتقاد به خدا و رسول، ضرورتا مستلزم اعتقاد به [[قرآن]] و ما فی الکتاب و از جمله [[عدل]] و [[معاد]] است. عدل یکی از صفات ثبوتی خداوند است، اگر ما آنرا بپذیریم، چرا سایر صفات «ثبوتیه» از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره را به عنوان اصول دین نپذیریم. اصل رکن رابع را [[حاج محمد کریم خان کرمانى|حاج محمد کریم خان کرمانی]] بنا نهاده است و [[شیخیه آذربایجان|شیخیه آذربایجان]] به این اصل اعتقاد ندارند بدان جهت [[شیخیه کرمان|شیخیه کرمان]] را که پیرو حاج محمد کریمخان هستند «رکنیه» نیز خوانند. شیخیه معتقدند که [[معاد جسمانى|معاد جسمانی]] وجود ندارد و بعد از انحلال جسم، عنصری که باقی میماند، جسم لطیفی است که به اصطلاح ایشان، جسم هورقلیایی است. هورقلیا که ظاهرا کلمه سریانی است، همان قالب مثالی میباشد که اصطلاحات فلسفی شیخ احمد احسایی است. | ||
همچنین معتقدند که آدم دارای دو جسم است، یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامهای است که انسان آن را میپوشد و از تن بیرون میآورد و آنچه پس از مرگ میپوسد و از میان میرود همین جسم است. دیگر، سرشتی است که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقی خواهد ماند و آن چه آدمی در روز رستاخیز به هیأت آن زنده خواهد شد، همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم میباشد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 268 | همچنین معتقدند که آدم دارای دو جسم است، یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامهای است که انسان آن را میپوشد و از تن بیرون میآورد و آنچه پس از مرگ میپوسد و از میان میرود همین جسم است. دیگر، سرشتی است که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقی خواهد ماند و آن چه آدمی در روز رستاخیز به هیأت آن زنده خواهد شد، همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم میباشد. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 268 با ویرایش و اصلاحات در عبارات</ref> | ||
==مروجان مکتب شیخیه== | == مروجان مکتب شیخیه == | ||
'''سیدکاظم رشتی''' | '''سیدکاظم رشتی''' | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''محمد خان قاجار''' | '''محمد خان قاجار''' | ||
پس از حاج محمد کریم خان قاجار، فرزندش حاج محمد خان قاجار (1263- 1324 ه) رئیس فرقه شیخیه کرمان شد. او را از علمای بزرگ آن طایفه شمردهاند و تعداد کتاب و رسالههایی که او نگاشته است، به دویست و پنجاه جلد میرسد. شیخیه گروهی از شیعه «امامیه» و از پیروان شیخ احمد احسایی از علمای بزرگ شیعه در قرن سیزدهم هستند. پیروان این فرقه مجموعا از مردم [[بصره]]، [[حله]]، [[کربلا]]، [[قطیف]]، [[بحرین]] و بعضی از شهرهای [[ایران]] بودند.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 268 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> | پس از حاج محمد کریم خان قاجار، فرزندش حاج محمد خان قاجار (1263- 1324 ه) رئیس فرقه شیخیه کرمان شد. او را از علمای بزرگ آن طایفه شمردهاند و تعداد کتاب و رسالههایی که او نگاشته است، به دویست و پنجاه جلد میرسد. شیخیه گروهی از شیعه «امامیه» و از پیروان شیخ احمد احسایی از علمای بزرگ شیعه در قرن سیزدهم هستند. پیروان این فرقه مجموعا از مردم [[بصره]]، [[حله]]، [[کربلا]]، [[قطیف]]، [[بحرین]] و بعضی از شهرهای [[ایران]] بودند.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 268 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> | ||
==تقسیمبندی شیخیه== | == تقسیمبندی شیخیه == | ||
پس از حاج محمد کریم خان شیخیه بر چند فرقه شدند: | پس از حاج محمد کریم خان شیخیه بر چند فرقه شدند: | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
'''شیخیه احقاقیه''' | '''شیخیه احقاقیه''' | ||
طایفه دیگر از شیخیه، «احقاقیه» هستند که پیرو آخوند [[ملا باقر اسکوئى|ملا باقر اسکوئی]] میباشند. وی از فضلای شیخیه در کربلا بود و پسران سیدکاظم رشتی نزد او درس میخواندند و پس از درگذشت سید، دعوی جانشینی او را کرد و چون کتابی به نام «احقاق الحق و ابطال الباطل» در ردّ حاج محمد کریم خان کرمانی نوشت، از این جهت فرزندان او نام خانوادگی خود را احقاقی کردند. این طایفه غالبا در [[آذربایجان|آذربایجان]] و کربلا و [[کویت|کویت]] زندگی میکنند و پیشوای ایشان اکنون آقا [[شیخ رسول احقاقى|شیخ رسول احقاقی]] است.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 269 | طایفه دیگر از شیخیه، «احقاقیه» هستند که پیرو آخوند [[ملا باقر اسکوئى|ملا باقر اسکوئی]] میباشند. وی از فضلای شیخیه در کربلا بود و پسران سیدکاظم رشتی نزد او درس میخواندند و پس از درگذشت سید، دعوی جانشینی او را کرد و چون کتابی به نام «احقاق الحق و ابطال الباطل» در ردّ حاج محمد کریم خان کرمانی نوشت، از این جهت فرزندان او نام خانوادگی خود را احقاقی کردند. این طایفه غالبا در [[آذربایجان|آذربایجان]] و کربلا و [[کویت|کویت]] زندگی میکنند و پیشوای ایشان اکنون آقا [[شیخ رسول احقاقى|شیخ رسول احقاقی]] است.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 269 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |