پرش به محتوا

مدیریت توحش (كتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵[[رده: ' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
جز (تمیزکاری)
خط ۳۹: خط ۳۹:
=کتاب مدیریت توحش و نویسنده آن=
=کتاب مدیریت توحش و نویسنده آن=
   
   
کتاب «مدیریت توحش» را می‌توان «مانیفست» گروه تروریستی [[داعش]] به‌شمار آورد. «ابوبکر ناجی» ـ استراتژیست برجسته القاعده ـ در سال ۲۰۰۴ این کتاب را نوشت و به چاپ رساند. این جزوه در سال 2006 تحت عنوان management of savage به انگلیسی برگردانده شد. نام مستعار نویسنده‌ی جزوه، ابی بکر ناجی است. به ادعای شبکه‌ی العربیه، نام حقیقی نویسنده‌ محمد خلیل الحکایمه یا محمد حسن خلیل الحکیم است.
کتاب «مدیریت توحش» را می‌توان «مانیفست» گروه تروریستی [[داعش]] به‌شمار آورد. «ابوبکر ناجی» ـ استراتژیست برجسته القاعده ـ در سال ۲۰۰۴ این کتاب را نوشت و به چاپ رساند. این جزوه در سال 2006 تحت عنوان management of savage به انگلیسی برگردانده شد. نام مستعار نویسنده‌ی جزوه، ابی بکر ناجی است. به ادعای شبکه‌ی العربیه، نام حقیقی نویسنده‌ محمد خلیل الحکایمه یا محمد حسن خلیل الحکیم است.
   
   
خلیل الحکیم، با نام سازمانی «ابوجهاد المصری» از گروه «جماعت الاسلامیه» (گروهی جهادگرا که محل فعالیت آن [[مصر]] است) به القاعده پیوست. او به ‌نوعی مسئول پروپاگاندای القاعده محسوب می‌شد و در رسانه‌های القاعده از جمله «صوت الجهاد» فعالیت می‌کرد. الحکیم که می‌توان او را از جمله استراتژیست‌های شبکه‌ی القاعده محسوب کرد، چندین جزوه‌ی درون‌سازمانی دیگر نیز تألیف کرده است. از آن میان، می‌توان به «افسانه‌یِ پندار» اشاره کرد. جزوه‌ای که در آن با دقت و وسواسی حساب شده، به خلل و فرج امنیتی سازمان‌های اطلاعاتی ـ امنیتی [[ایالات متحده]] می‌پردازد. این جزوه از نظر سازمان‌های امنیتی غربی خطرناک و دارای محتوای تروریستی ارزیابی شده و حمل و نگه‌داری آن مشمول قوانین ضد تروریسم می‌شود.
خلیل الحکیم، با نام سازمانی «ابوجهاد المصری» از گروه «جماعت الاسلامیه» (گروهی جهادگرا که محل فعالیت آن [[مصر]] است) به القاعده پیوست. او به ‌نوعی مسئول پروپاگاندای القاعده محسوب می‌شد و در رسانه‌های القاعده از جمله «صوت الجهاد» فعالیت می‌کرد. الحکیم که می‌توان او را از جمله استراتژیست‌های شبکه‌ی القاعده محسوب کرد، چندین جزوه‌ی درون‌سازمانی دیگر نیز تألیف کرده است. از آن میان، می‌توان به «افسانه‌یِ پندار» اشاره کرد. جزوه‌ای که در آن با دقت و وسواسی حساب شده، به خلل و فرج امنیتی سازمان‌های اطلاعاتی ـ امنیتی [[ایالات متحده]] می‌پردازد. این جزوه از نظر سازمان‌های امنیتی غربی خطرناک و دارای محتوای تروریستی ارزیابی شده و حمل و نگه‌داری آن مشمول قوانین ضد تروریسم می‌شود.
خط ۴۵: خط ۴۵:
خلیل الحکیم، در اکتبر 2008 در وزیرستان شمالی به دست هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کشته شد، او آن‌قدر زنده نماند که برآمدن و تبلور یافتن ایده‌ها و نوشته‌هایش را در جنبش داعش شاهد باشد. ایده‌هایی به‌غایت خطرناک، که در منطقه [[خاورمیانه]] بروز و ظهور یافت.
خلیل الحکیم، در اکتبر 2008 در وزیرستان شمالی به دست هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کشته شد، او آن‌قدر زنده نماند که برآمدن و تبلور یافتن ایده‌ها و نوشته‌هایش را در جنبش داعش شاهد باشد. ایده‌هایی به‌غایت خطرناک، که در منطقه [[خاورمیانه]] بروز و ظهور یافت.
   
   
این اثر که در ابتدا جزوه‌ای درون سازمانی به شمار می‌آمد،‌ نشان‌دهنده چرخش ذهنی ـ ایدئولوژیک و به تبع آن چرخش استراتژیک گروهی از مبارزان است که از القاعده منشعب شده‌اند. مدیریت توحش، اگرچه سرآغاز دور جدیدی از تفکر بنیادگرایی اسلامی است و با اسلاف خود تمایزهایی دارد اما هنوز شباهت‌های خویش را با آن حفظ کرده است. ایده‌هایی که ابوبکر ناجی در جزوه مدیریت توحش ارائه می‌کند تا حدی همان‌هایی است که در رهبری [[ابومصعب الزرقاوی]] به صورت خام، پراکنده و بدون انسجام تبلور یافته است. ایده‌هایی که در ‌کمتر از یک دهه بعد در رهبری [[ابوبکر بغدادی]] به پختگی رسید و در عملکرد سازمانی داعش ـ دولت اسلامی [[شام]] و [[عراق]] ـ به تمامی به اجرا گذاشته شد. بنابراین، می‌توان ادعا کرد که مدیریت توحش، صورت‌بندی ایدئولوژیک گروهی است که مسبب بیشترین ناآرامی‌ها، ترس و وحشت، ‌کشتار و آوارگی مردم بی‌گناه [[سوریه]] و عراق بودند؛ گروهی که البته هرگاه امکانش را بیابد از آتش افروختن در دیگر نقاط جهان غفلت نمی‌کند.
این اثر که در ابتدا جزوه‌ای درون سازمانی به شمار می‌آمد، ‌ نشان‌دهنده چرخش ذهنی ـ ایدئولوژیک و به تبع آن چرخش استراتژیک گروهی از مبارزان است که از القاعده منشعب شده‌اند. مدیریت توحش، اگرچه سرآغاز دور جدیدی از تفکر بنیادگرایی اسلامی است و با اسلاف خود تمایزهایی دارد اما هنوز شباهت‌های خویش را با آن حفظ کرده است. ایده‌هایی که ابوبکر ناجی در جزوه مدیریت توحش ارائه می‌کند تا حدی همان‌هایی است که در رهبری [[ابومصعب الزرقاوی]] به صورت خام، پراکنده و بدون انسجام تبلور یافته است. ایده‌هایی که در ‌کمتر از یک دهه بعد در رهبری [[ابوبکر بغدادی]] به پختگی رسید و در عملکرد سازمانی داعش ـ دولت اسلامی [[شام]] و [[عراق]] ـ به تمامی به اجرا گذاشته شد. بنابراین، می‌توان ادعا کرد که مدیریت توحش، صورت‌بندی ایدئولوژیک گروهی است که مسبب بیشترین ناآرامی‌ها، ترس و وحشت، ‌کشتار و آوارگی مردم بی‌گناه [[سوریه]] و عراق بودند؛ گروهی که البته هرگاه امکانش را بیابد از آتش افروختن در دیگر نقاط جهان غفلت نمی‌کند.
   
   
«تعریف مدیریت توحش و بیان پیشینۀ تاریخی آن»، «مسیر برپایی دولت اسلامی»، «مهم‌ترین اصول و سیاست‌ها در پیاده‌سازی نقشۀ عمل»، «مهم‌ترین مشکلات و موانع» و «نتیجه‌گیری» عناوین پنج مبحث اصلی کتاب «مدیریت توحش» است.
«تعریف مدیریت توحش و بیان پیشینۀ تاریخی آن»، «مسیر برپایی دولت اسلامی»، «مهم‌ترین اصول و سیاست‌ها در پیاده‌سازی نقشۀ عمل»، «مهم‌ترین مشکلات و موانع» و «نتیجه‌گیری» عناوین پنج مبحث اصلی کتاب «مدیریت توحش» است.
خط ۶۷: خط ۶۷:
* جلوگیری از منافقان با ارائه استدلال و وادار کردنشان به سرکوب و پنهان کردن نفاق خود و عدم اظهار آراء و نظریاتشان و سپس مراعات حال افرادی از منافقان که از ما اطاعت کرده اند تا خطری از جانب ایشان شامل حال ما نشود.
* جلوگیری از منافقان با ارائه استدلال و وادار کردنشان به سرکوب و پنهان کردن نفاق خود و عدم اظهار آراء و نظریاتشان و سپس مراعات حال افرادی از منافقان که از ما اطاعت کرده اند تا خطری از جانب ایشان شامل حال ما نشود.
* ارتقا یافتن تا جایی که امکان توسعه و قدرت هجوم علیه دشمنان با هدف جلوگیری از نفوذ و همچنین غنیمت گرفتن اموال و دارائی­هایشان محقق می شود و ابقای آنها در حال ترس و نگرانی دائم صورت گیرد.
* ارتقا یافتن تا جایی که امکان توسعه و قدرت هجوم علیه دشمنان با هدف جلوگیری از نفوذ و همچنین غنیمت گرفتن اموال و دارائی­هایشان محقق می شود و ابقای آنها در حال ترس و نگرانی دائم صورت گیرد.
* ائتلاف با گروه هایی که ائتلاف با آنها جایز است.
* ائتلاف با گروه هایی که ائتلاف با آنها جایز است.
   
   
=تبیین وضعیت در کتاب مدیریت توحش=
=تبیین وضعیت در کتاب مدیریت توحش=
خط ۷۳: خط ۷۳:


   
   
کتاب «مدیریت توحش»، در مباحث ابتدایی خود،‌ دنیایی را به تصویر می‌کشد که در سیطره ابرقدرت‌ها ـ‌ [[آمریکا]] و [[روسیه]] ـ قرار گرفته است؛ ابرقدرت‌هایی که توان خود را از نیروهای نظامی جبار و فریب رسانه‌ای اخذ کرده‌اند. ابوبکر ناجی در ابتدای مباحث خود،‌ ضمن مشخص کردن آمریکا و روسیه به‌مثابة دشمنان اصلی و نقطه هدف مبارزات جهادگران، حکومت‌های متأثر و تحت سلطه این دو ابرقدرت را نیز به مبارزه می‌طلبد.
کتاب «مدیریت توحش»، در مباحث ابتدایی خود، ‌ دنیایی را به تصویر می‌کشد که در سیطره ابرقدرت‌ها ـ‌ [[آمریکا]] و [[روسیه]] ـ قرار گرفته است؛ ابرقدرت‌هایی که توان خود را از نیروهای نظامی جبار و فریب رسانه‌ای اخذ کرده‌اند. ابوبکر ناجی در ابتدای مباحث خود، ‌ ضمن مشخص کردن آمریکا و روسیه به‌مثابة دشمنان اصلی و نقطه هدف مبارزات جهادگران، حکومت‌های متأثر و تحت سلطه این دو ابرقدرت را نیز به مبارزه می‌طلبد.
   
   
ابوبکر ناجی در بحثی مقدماتی تحت عنوان «نظام اداره کنندۀ جهان از زمان معاهدۀ سایکس پیکو» می­ گوید بعد از معاهدۀ «سایکس پیکو»، نظام جهانی به دو قطب تقسیم شد که عبارت از دو دولتی هستند که زیر مجموعۀ هر کدام از آن­ها مجموعه­ای از دولت­ های هم­پیمانانشان است. وی در موضوعی دیگر تحت عنوان «توهم قدرت؛ مرکزیت قدرت بین نیروی بزرگ نظامی و هژمونی رسانه ­ای کاذب» می ­نویسد هژمونی دوقطبی که بر نظام جهانی سیطره دارند از طریق قدرت مرکزی­شان محقق شده است. ناجی عوامل مرکزیت قدرت را در سه محور مورد مطالعه قرار می ­دهد:
ابوبکر ناجی در بحثی مقدماتی تحت عنوان «نظام اداره کنندۀ جهان از زمان معاهدۀ سایکس پیکو» می­ گوید بعد از معاهدۀ «سایکس پیکو»، نظام جهانی به دو قطب تقسیم شد که عبارت از دو دولتی هستند که زیر مجموعۀ هر کدام از آن­ها مجموعه­ای از دولت­ های هم­پیمانانشان است. وی در موضوعی دیگر تحت عنوان «توهم قدرت؛ مرکزیت قدرت بین نیروی بزرگ نظامی و هژمونی رسانه ­ای کاذب» می ­نویسد هژمونی دوقطبی که بر نظام جهانی سیطره دارند از طریق قدرت مرکزی­شان محقق شده است. ناجی عوامل مرکزیت قدرت را در سه محور مورد مطالعه قرار می ­دهد:
   
   
1. نیروی نظامی: ناجی می­ گوید: «درست است که این قدرت­ ها [به جهت استفاده از نیروی نظامی] بزرگ­ اند و از نیروهای نظام­ های داخلی که بر [[جهان اسلام]]
1. نیروی نظامی: ناجی می­ گوید: «درست است که این قدرت­ ها [به جهت استفاده از نیروی نظامی] بزرگ­ اند و از نیروهای نظام­ های داخلی که بر [[جهان اسلام]]  
حاکم­ اند کمک می­ گیرند اما این کافی نیست».
حاکم­ اند کمک می­ گیرند اما این کافی نیست».
   
   
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
اول نیروی مردمی که در چارچوبی محدود [از طریق حملات کاذب رسانه­ای] شستشوی مغزی شده ­اند و آگاهی آن­ها با هزار سرگرمی سالم و غیرسالم و یا دویدن به دنبال لقمه ­ای نان و جمع مادیات از بین رفته است.
اول نیروی مردمی که در چارچوبی محدود [از طریق حملات کاذب رسانه­ای] شستشوی مغزی شده ­اند و آگاهی آن­ها با هزار سرگرمی سالم و غیرسالم و یا دویدن به دنبال لقمه ­ای نان و جمع مادیات از بین رفته است.
   
   
نیروی دومی که از طریق آن ممکن است جامعه ولو به صورت جزئی و طبق سنت ­ها به عدالت، باورها ارزش ­های خود بازگردد، نیروی نظامی است که این نیروها به وسیلۀ اموال غارت، خریده و مقهور می­ شوند تا نه تنها قادر به انقلاب نباشند، بلکه بر ضد آن عمل کرده و از حکومت ­های ظالم حمایت کنند.
نیروی دومی که از طریق آن ممکن است جامعه ولو به صورت جزئی و طبق سنت ­ها به عدالت، باورها ارزش ­های خود بازگردد، نیروی نظامی است که این نیروها به وسیلۀ اموال غارت، خریده و مقهور می­ شوند تا نه تنها قادر به انقلاب نباشند، بلکه بر ضد آن عمل کرده و از حکومت ­های ظالم حمایت کنند.
   
   
ناجی پس از ناامیدی از دو نیروی فوق (نیروی مردمی و نیروی نظامی) و همینطور، ناتوانی افرادِ شریفِ معدودی که ظلم را بر نمی­ تابند و ندای عدالت سر می­ دهند، چنین تصویر غم‌انگیزی از نظام جهانی به دست می­ دهد.
ناجی پس از ناامیدی از دو نیروی فوق (نیروی مردمی و نیروی نظامی) و همینطور، ناتوانی افرادِ شریفِ معدودی که ظلم را بر نمی­ تابند و ندای عدالت سر می­ دهند، چنین تصویر غم‌انگیزی از نظام جهانی به دست می­ دهد.
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


[[رده:جریان‌شناسی]]
[[رده:جریان‌شناسی]]
[[رده: جریان های افراطی ]]
[[رده:جریان های افراطی]]
[[رده: سلفیه جهادی ]]
[[رده:سلفیه جهادی]]
[[رده: جریان های ضد وحدت ]]
[[رده:جریان های ضد وحدت]]
[[رده: مدعیان اسلام]]
[[رده:مدعیان اسلام]]
{{پانویس|1}}
{{پانویس|1}}
۴٬۹۳۳

ویرایش