۴٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
|- | |- | ||
|زاده | |زاده | ||
|127 یا128 هجری شهر مدینه | |127 یا128 هجری شهر مدینه | ||
|- | |- | ||
|شهادت | |شهادت | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
یونس بن عبدالرحمن مولی | یونس بن عبدالرحمن مولی | ||
|- | |- | ||
|دین و مذهب | |دین و مذهب | ||
|اسلام، تشیع | |اسلام، تشیع | ||
|- | |- | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ولادت امام هفتم در ۲۰ ذیالحجه ثبت شده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶.2</ref> برخی منابع از علاقه فراوان امام صادق(ع) به او خبر دادهاند.<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۳۵۷-۳۵۶.3</ref> بنا بر روایت احمد برقی، امام صادق(ع) پس از ولادت فرزندش موسی، سه روز مردم را اِطعام کرد.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.4 | در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ولادت امام هفتم در ۲۰ ذیالحجه ثبت شده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶.2</ref> برخی منابع از علاقه فراوان امام صادق(ع) به او خبر دادهاند.<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۳۵۷-۳۵۶.3</ref> بنا بر روایت احمد برقی، امام صادق(ع) پس از ولادت فرزندش موسی، سه روز مردم را اِطعام کرد.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.4 | ||
</ref> | </ref> | ||
نسب موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب با چهار واسطه به امام علی(ع) میرسد. پدر او امام صادق(ع)، ششمین امام شیعیان و مادرش حمیده بربریه است.<ref>شورای تقویم مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، تقویم رسمی کشور سال ۱۳۹۸ش هجری شمسی، ص۸</ref> کنیه او را ابوابراهیم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی و ابوعلی گفتهاند. وی را به دلیل کنترل خشم خود در برابر بدرفتاری دیگران، کاظم<ref>شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۵</ref> و به سبب عبادتِ بسیار، عبدصالح لقب دادهاند.<ref>امین، سیره معصومان، ج۶، ص۱۱۳</ref> باب الحوائج نیز از القاب اوست<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۵.8</ref> و مردم مدینه او را زَیْنُ المُجتَهدین (زینت تلاشگران) مینامیدند.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۲9</ref> | نسب موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب با چهار واسطه به امام علی(ع) میرسد. پدر او امام صادق(ع)، ششمین امام شیعیان و مادرش حمیده بربریه است.<ref>شورای تقویم مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، تقویم رسمی کشور سال ۱۳۹۸ش هجری شمسی، ص۸</ref> کنیه او را ابوابراهیم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی و ابوعلی گفتهاند. وی را به دلیل کنترل خشم خود در برابر بدرفتاری دیگران، کاظم<ref>شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۵</ref> و به سبب عبادتِ بسیار، عبدصالح لقب دادهاند.<ref>امین، سیره معصومان، ج۶، ص۱۱۳</ref> باب الحوائج نیز از القاب اوست<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۵.8</ref> و مردم مدینه او را زَیْنُ المُجتَهدین (زینت تلاشگران) مینامیدند.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴. ؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۲9</ref> | ||
موسی بن جعفر(ع) در دوران انتقال قدرت از امویان به عباسیان به دنیا آمد. در چهار سالگی وی، نخستین خلیفه عباسی به حکومت رسید. از زندگی امام کاظم(ع) تا پیش از امامت وی، اطلاعات چندانی در دست نیست، جز چند گفتگوی علمی در زمان کودکی از جمله گفتگو با [[ابوحنیفه]]<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.10</ref> و عالمان ادیان دیگر<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۶،۲۲۷.؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶.؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۲۳.؛ قمی</ref>که در مدینه رخ داده است. | موسی بن جعفر(ع) در دوران انتقال قدرت از امویان به عباسیان به دنیا آمد. در چهار سالگی وی، نخستین خلیفه عباسی به حکومت رسید. از زندگی امام کاظم(ع) تا پیش از امامت وی، اطلاعات چندانی در دست نیست، جز چند گفتگوی علمی در زمان کودکی از جمله گفتگو با [[ابوحنیفه]]<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.10</ref> و عالمان ادیان دیگر<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۶،۲۲۷. ؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۶. ؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۳۲۳. ؛ قمی</ref>که در مدینه رخ داده است. | ||
بر پایه روایتی که در مناقب آمده، وی به صورت ناشناس وارد یکی از روستاهای شام شده و در آنجا با راهبی گفتگو کرده که به [[مسلمان]] شدن او و همراهانش انجامیده است.<ref>الانوار البهیه، ص۱۷۷.11</ref> همچنین گزارشهایی از سفرهای امام به [[مکه]] برای حج یا [[عمره]] وجود دارد.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۵.12</ref> چند بار نیز امام از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شده است. جز این موارد، امام بیشتر عمر خود را در مدینه گذرانده است. | بر پایه روایتی که در مناقب آمده، وی به صورت ناشناس وارد یکی از روستاهای شام شده و در آنجا با راهبی گفتگو کرده که به [[مسلمان]] شدن او و همراهانش انجامیده است.<ref>الانوار البهیه، ص۱۷۷.11</ref> همچنین گزارشهایی از سفرهای امام به [[مکه]] برای حج یا [[عمره]] وجود دارد.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۵.12</ref> چند بار نیز امام از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شده است. جز این موارد، امام بیشتر عمر خود را در مدینه گذرانده است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
=نصوص امامت= | =نصوص امامت= | ||
از دیدگاه شیعه، امام از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او، نص (تصریح پیامبر(ص) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود) است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۵.32</ref> امام صادق در موارد متعددی امامت موسی بن جعفر را به اصحاب نزدیک خود اعلام کرده بود. در هر یک از کتابهای | از دیدگاه شیعه، امام از جانب خدا تعیین میشود و از راههای شناخت او، نص (تصریح پیامبر(ص) یا امام قبلی به امامت امام پس از خود) است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۸۵.32</ref> امام صادق در موارد متعددی امامت موسی بن جعفر را به اصحاب نزدیک خود اعلام کرده بود. در هر یک از کتابهای کافی، طبرسی<ref>اعلام الوری، ج۲، ص۶.33</ref>ارشاد<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۳.34</ref>اعلام الوری<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۷۹-۳۸۴.35</ref> و بحارالانوار،<ref>فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۳۳۷.36</ref>بابی درباره نصوص امامت موسی بن جعفر(ع) وجود دارد که به ترتیب ۱۶، ۴۶، ۱۲ و ۱۴ روایت را دراینباره نقل کردهاند<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۷-۳۱۱.37</ref> از جمله: | ||
در روایتی، فیض بن مختار میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم امام پس از شما کیست؟ در این هنگام فرزندش موسی وارد شد و امام صادق(ع) او را امام بعدی معرفی کرد.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶-۲۲۲.38</ref> | در روایتی، فیض بن مختار میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم امام پس از شما کیست؟ در این هنگام فرزندش موسی وارد شد و امام صادق(ع) او را امام بعدی معرفی کرد.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶-۲۲۲.38</ref> | ||
علی بن جعفر روایت کرده که امام صادق(ع) درباره موسی بن جعفر فرمود: | علی بن جعفر روایت کرده که امام صادق(ع) درباره موسی بن جعفر فرمود: «فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِی وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِی وَ الْحُجَّةُ لِلَّهِ تَعَالَی عَلَی کَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِی<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۷-۱۶.39</ref>؛ او برترین فرزندان و بازماندگان من است و اوست که پس از من، در جایگاه من قرار میگیرد و پس از من، حجت خدا بر همه مخلوقات است.» | ||
همچنین در عیون اخبار الرضا آمده است که هارون الرشید خطاب به فرزندش، موسی بن جعفر را امام بر حق و سزاوارترین فرد به جانشینی پیامبر(ص) خوانده و پیشوایی خود را ظاهری و با زور توصیف کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۲-۲۹.40</ref> | همچنین در عیون اخبار الرضا آمده است که هارون الرشید خطاب به فرزندش، موسی بن جعفر را امام بر حق و سزاوارترین فرد به جانشینی پیامبر(ص) خوانده و پیشوایی خود را ظاهری و با زور توصیف کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۲-۲۹.40</ref> | ||
==وصیت امام صادق و سرگردانی برخی شیعیان== | == وصیت امام صادق و سرگردانی برخی شیعیان == | ||
در منابع آمده است امام صادق(ع) با توجه به سختگیریهای عباسیان و برای حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر ـ از جمله خلیفه عباسی ـ را به عنوان وصی خود معرفی کرد.<ref>جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات سیره و زمانه امام کاظم، ج۲، ص۷۹، ۸۱.41</ref> هر چند امام صادق، بارها امامِ پس از خود را به اصحاب خاصش معرفی کرده بود، اما این اقدام تا حدی وضع را برای شیعیان ابهامآلود کرد. در این دوره برخی از اصحاب برجسته امام صادق مانند مؤمن طاق و هشام بن سالم نیز دچار تردید شده بودند. آنان ابتدا به سراغ عبدالله افطح که ادعای امامت کرده بود رفتند و از او درباره [[زکات]] پرسیدند. اما پاسخهای عبدالله آنها را قانع نکرد. آن دو سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخهای وی قانع شدند و امامت او را پذیرفتند.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۰.42</ref> | در منابع آمده است امام صادق(ع) با توجه به سختگیریهای عباسیان و برای حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر ـ از جمله خلیفه عباسی ـ را به عنوان وصی خود معرفی کرد.<ref>جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات سیره و زمانه امام کاظم، ج۲، ص۷۹، ۸۱.41</ref> هر چند امام صادق، بارها امامِ پس از خود را به اصحاب خاصش معرفی کرده بود، اما این اقدام تا حدی وضع را برای شیعیان ابهامآلود کرد. در این دوره برخی از اصحاب برجسته امام صادق مانند مؤمن طاق و هشام بن سالم نیز دچار تردید شده بودند. آنان ابتدا به سراغ عبدالله افطح که ادعای امامت کرده بود رفتند و از او درباره [[زکات]] پرسیدند. اما پاسخهای عبدالله آنها را قانع نکرد. آن دو سپس با موسی بن جعفر(ع) ملاقات کردند و با پاسخهای وی قانع شدند و امامت او را پذیرفتند.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۰.42</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=فعالیت غالیان= | =فعالیت غالیان= | ||
در دوره امام کاظم(ع)، غالیان نیز فعال بودند. در این دوره فرقه بشیریه شکل گرفت که منسوب به محمد بن بشیر از اصحاب موسی بن جعفر بود. او در زمان حیات امام، دروغهایی به آن حضرت میبست.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۱.؛ عطاردی، مسند الامام الکاظم، ج۱، ص۷۵.44</ref> | در دوره امام کاظم(ع)، غالیان نیز فعال بودند. در این دوره فرقه بشیریه شکل گرفت که منسوب به محمد بن بشیر از اصحاب موسی بن جعفر بود. او در زمان حیات امام، دروغهایی به آن حضرت میبست.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۱. ؛ عطاردی، مسند الامام الکاظم، ج۱، ص۷۵.44</ref> | ||
محمد بن بشیر میگفت آن کسی که مردم به عنوان موسی بن جعفر میشناسند، آن موسی بن جعفری نیست که امام و حجت خداوند است<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۴.45</ref> و مدعی بود موسی بن جعفر حقیقی نزد وی است و میتواند امام را به آنها نشان دهد.<ref>کشّی، رجال، ص۲۸۲-۲۸۳.46</ref> او در شعبدهبازی مهارت داشت و صورتی مانند صورت امام کاظم(ع) ساخته بود و آن را به عنوان امام کاظم(ع) به مردم نشان میداد و برخی نیز فریب او را خورده بودند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۶-۷۹.47۱۴۱۱ق، التحریر الطاوسی، ص۵۲۴.48</ref> محمد بن بشیر و پیروانش قبل از شهادت امام کاظم(ع) در جامعه شایعه کرده بودند که امام کاظم(ع) زندان نرفته و زنده است و نمیمیرد.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ص۴۸۲.49</ref>امام کاظم محمد بن بشیر را نجس میشمرد و لعن میکرد و ریختن خون او را مباح دانست.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ص۴۸۰.50</ref> | محمد بن بشیر میگفت آن کسی که مردم به عنوان موسی بن جعفر میشناسند، آن موسی بن جعفری نیست که امام و حجت خداوند است<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۴.45</ref> و مدعی بود موسی بن جعفر حقیقی نزد وی است و میتواند امام را به آنها نشان دهد.<ref>کشّی، رجال، ص۲۸۲-۲۸۳.46</ref> او در شعبدهبازی مهارت داشت و صورتی مانند صورت امام کاظم(ع) ساخته بود و آن را به عنوان امام کاظم(ع) به مردم نشان میداد و برخی نیز فریب او را خورده بودند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۶-۷۹.47۱۴۱۱ق، التحریر الطاوسی، ص۵۲۴.48</ref> محمد بن بشیر و پیروانش قبل از شهادت امام کاظم(ع) در جامعه شایعه کرده بودند که امام کاظم(ع) زندان نرفته و زنده است و نمیمیرد.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ص۴۸۲.49</ref>امام کاظم محمد بن بشیر را نجس میشمرد و لعن میکرد و ریختن خون او را مباح دانست.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ص۴۸۰.50</ref> | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
از امام کاظم(ع) فعالیتهای علمی متفاوتی گزارش شده است؛ متن این فعالیتها در قالب روایات، مناظره و گفتگوی علمی در کتابهای حدیثی شیعه آمده است.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ص۴۸۰.51</ref> | از امام کاظم(ع) فعالیتهای علمی متفاوتی گزارش شده است؛ متن این فعالیتها در قالب روایات، مناظره و گفتگوی علمی در کتابهای حدیثی شیعه آمده است.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ص۴۸۰.51</ref> | ||
احادیث فراوانی از امام کاظم(ع)، در منابع حدیثی شیعه روایت شده | احادیث فراوانی از امام کاظم(ع)، در منابع حدیثی شیعه روایت شده است؛ این روایات بیشتر در موضوعات کلامی چون [[توحید]]<ref>رک: حاجیزاده، «جریان غلو در عصر امام کاظم(ع)»، ص۱۱۲.52</ref>، [[بداء]]<ref>کشّی، رجال، ص۴۸۲.53</ref> و [[ایمان]]<ref>طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۸۵-۳۹۶. ؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۳۴-۲۴۹.54</ref> و نیز موضوعات اخلاقی است.<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۱.55</ref> همچنین مناجاتهایی از جمله [[دعای جوشن صغیر]] از وی نقل شده است. در اسناد این روایات از او با تعابیری چون الکاظم، ابیالحسن، ابیالحسن الاول، ابیالحسن الماضی، العالم<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۴۸-۱۴۹.56</ref> و العبدالصالح یاد شده است. عزیزالله عطاردی ۳۱۳۴ حدیث از او در مُسْنَدُ الامام الکاظم گردآورده است.<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸-۳۹.57</ref> ابوعمران مروزی از عالمان اهلسنت نیز شماری از احادیث امام هفتم شیعیان را در مسند الامام موسی بن جعفر آورده است.<ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۱۹۰-۲۷۸، ۲۹۷-۳۰۷.58</ref> | ||
از موسی بن جعفر، آثار دیگری نیز روایت شده است: | از موسی بن جعفر، آثار دیگری نیز روایت شده است: | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
=سیره= | =سیره= | ||
==سیره عبادی== | == سیره عبادی == | ||
بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم(ع) بسیار اهل عبادت بود؛ به همین دلیل، برای او از لقب عبدصالح استفاده میشود.<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ۹۱.72</ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۱.73</ref>بر پایه برخی گزارشها امام کاظم(ع) آن قدر عبادت میکرد که زندانبانان او نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.74</ref> شیخ مفید موسی بن جعفر را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه میکرد که محاسنش از اشک خیس میشد. او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ» را تکرار میکرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» را در سجده میخواند.<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۲.75</ref>حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس میگفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب میکردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس میگویم».<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۰-۳۳.76</ref> | بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم(ع) بسیار اهل عبادت بود؛ به همین دلیل، برای او از لقب عبدصالح استفاده میشود.<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ۹۱.72</ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۱.73</ref>بر پایه برخی گزارشها امام کاظم(ع) آن قدر عبادت میکرد که زندانبانان او نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.74</ref> شیخ مفید موسی بن جعفر را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه میکرد که محاسنش از اشک خیس میشد. او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ» را تکرار میکرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» را در سجده میخواند.<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۲.75</ref>حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس میگفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب میکردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس میگویم».<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۰-۳۳.76</ref> | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
</ref><ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.80</ref> و سخاوت امام کاظم(ع) وجود دارد.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۲.81</ref><ref>ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.82</ref>[[شیخ مفید]] او را بخشندهترین مردم زمان خودش دانسته که شبها برای فقیران مدینه آذوقه میبرد.<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۲.83</ref> ابن عنبه درباره سخاوت موسی بن جعفر گفته است: او شبها از خانه بیرون میرفت و کیسههایی از درهم همراه داشت و به هر کس میرسید یا به کسانی که به احسان او چشم داشتند، میبخشید تا بدانجا که کیسههای پول او ضربالمثل شده بود.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۳.84</ref> همچنین گفته شده موسی بن جعفر به کسانی که به او آزار میرساندند نیز بخشش میکرد و وقتی به او خبر میدادند فردی در صدد اذیت او بوده، برایش هدیه میفرستاد.<ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۰.85</ref>همچنین شیخ مفید امام کاظم(ع) را کوشاترین فرد در صله رحم با خانواده و دیگر بستگان دانسته است.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۰.86</ref> | </ref><ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.80</ref> و سخاوت امام کاظم(ع) وجود دارد.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۲.81</ref><ref>ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.82</ref>[[شیخ مفید]] او را بخشندهترین مردم زمان خودش دانسته که شبها برای فقیران مدینه آذوقه میبرد.<ref>ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۱۲.83</ref> ابن عنبه درباره سخاوت موسی بن جعفر گفته است: او شبها از خانه بیرون میرفت و کیسههایی از درهم همراه داشت و به هر کس میرسید یا به کسانی که به احسان او چشم داشتند، میبخشید تا بدانجا که کیسههای پول او ضربالمثل شده بود.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۳.84</ref> همچنین گفته شده موسی بن جعفر به کسانی که به او آزار میرساندند نیز بخشش میکرد و وقتی به او خبر میدادند فردی در صدد اذیت او بوده، برایش هدیه میفرستاد.<ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۰.85</ref>همچنین شیخ مفید امام کاظم(ع) را کوشاترین فرد در صله رحم با خانواده و دیگر بستگان دانسته است.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۰.86</ref> | ||
دلیل ملقب شدن امام هفتم شیعیان به کاظم، این بود که خشم خود را کنترل میکرد.<ref>حاج حسن، باب الحوائج، ص۲۸۱.87</ref><ref>حلی، منهاج الکرامه، ص۵۹.88</ref>گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند، فرو میبرد.<ref>جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۴۰۶.89</ref><ref>صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵.90</ref>از جمله گفته شده مردی از نوادگان عمر بن خطاب در حضور امام کاظم، به امام علی(ع) توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند، اما امام مانع شد و سپس به مزرعهٔ آن مرد رفت. مرد با دیدن امام کاظم شروع به داد و بیداد کرد که محصولش را لگدمال نکند. امام به او نزدیک شد و با خوشرویی پرسید چقدر خرج کاشت مزرعه کردهای؟ مرد گفت: ۱۰۰ دینار! سپس پرسید: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد غیب نمیدانم. امام فرمود: گفتم امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! امام ۳۰۰ دینار به او داد و گفت: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است. سپس به سوی مسجد رفت. آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و با دیدن امام کاظم برخاست و این آیه را بلند خواند: اللَّه أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خدا بهتر میداند رسالتش را کجا قرار دهد[ انعام–۱۲۴] <ref>شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۵.91</ref> | دلیل ملقب شدن امام هفتم شیعیان به کاظم، این بود که خشم خود را کنترل میکرد.<ref>حاج حسن، باب الحوائج، ص۲۸۱.87</ref><ref>حلی، منهاج الکرامه، ص۵۹.88</ref>گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند، فرو میبرد.<ref>جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۴۰۶.89</ref><ref>صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵.90</ref>از جمله گفته شده مردی از نوادگان عمر بن خطاب در حضور امام کاظم، به امام علی(ع) توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند، اما امام مانع شد و سپس به مزرعهٔ آن مرد رفت. مرد با دیدن امام کاظم شروع به داد و بیداد کرد که محصولش را لگدمال نکند. امام به او نزدیک شد و با خوشرویی پرسید چقدر خرج کاشت مزرعه کردهای؟ مرد گفت: ۱۰۰ دینار! سپس پرسید: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد غیب نمیدانم. امام فرمود: گفتم امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! امام ۳۰۰ دینار به او داد و گفت: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است. سپس به سوی مسجد رفت. آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و با دیدن امام کاظم برخاست و این آیه را بلند خواند: اللَّه أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خدا بهتر میداند رسالتش را کجا قرار دهد[انعام–۱۲۴] <ref>شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص۲۹۵.91</ref> | ||
بشر حافی نیز که بعدها از مشایخ صوفیه گردید، تحت تأثیر سخنان و اخلاق او توبه کرد.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۹.92</ref><ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ص۴۷۲.93</ref> | بشر حافی نیز که بعدها از مشایخ صوفیه گردید، تحت تأثیر سخنان و اخلاق او توبه کرد.<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۹.92</ref><ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ص۴۷۲.93</ref> | ||
==سیره سیاسی== | == سیره سیاسی == | ||
برخی منابع گفتهاند امام کاظم به شیوههای مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید میکرد و میکوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند.<ref>کشّی، رجال، ص۴۴۱.94</ref> | برخی منابع گفتهاند امام کاظم به شیوههای مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید میکرد و میکوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند.<ref>کشّی، رجال، ص۴۴۱.94</ref> | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستینبار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را به دستور خلیفه از مدینه به بغداد منتقل کردند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۷.112</ref>هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمانِ دستگیری و زندان اول در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در ۲۰ شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸.113</ref> و در ۷ ذی حجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد.<ref>اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۷۶۰ِ.114</ref> بنا به گزارش شیخ مفید، هارون در سال ۱۸۰ق در نامهای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۱۵-۴۱۴.115</ref>امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. امام کاظم(ع) سالهای پایانی عمر خود را در زندانهای فضل بن یحیی و سندی بن شاهک گذراند.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۰۱.116</ref>در زیارتنامه امام کاظم(ع) با عبارت الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُون؛ کسی که در سیاهچالها شکنجه میشد به او سلام داده شده است.<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۳.117</ref> | امام کاظم(ع)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستینبار در زمان خلافت مهدی عباسی، امام را به دستور خلیفه از مدینه به بغداد منتقل کردند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۷.112</ref>هارون نیز دو بار امام را زندانی کرد. زمانِ دستگیری و زندان اول در منابع ذکر نشده ولی دومین بار در ۲۰ شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸.113</ref> و در ۷ ذی حجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد.<ref>اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۷۶۰ِ.114</ref> بنا به گزارش شیخ مفید، هارون در سال ۱۸۰ق در نامهای به عیسی بن جعفر، از او خواست امام را به قتل برساند، ولی او نپذیرفت.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۴۱۵-۴۱۴.115</ref>امام را پس از مدتی به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل کردند. امام کاظم(ع) سالهای پایانی عمر خود را در زندانهای فضل بن یحیی و سندی بن شاهک گذراند.<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۰۱.116</ref>در زیارتنامه امام کاظم(ع) با عبارت الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُون؛ کسی که در سیاهچالها شکنجه میشد به او سلام داده شده است.<ref>صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۳.117</ref> | ||
درباره دلیل دستگیر شدن امام هفتم شیعیان توسط خلفای عباسی و انتقال وی به زندان، گزارشهای متفاوتی در منابع آمده است. بنا بر برخی گزارشها دلیل دستگیری موسی بن جعفر به دستور هارون، حسادت یحیی برمکی و بدگویی علی بن اسماعیل بن جعفر از وی نزد هارون بوده است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۹۸-۴۰۰.118</ref><ref>کشّی، ص۲۷۰ـ ۲۷۱.119</ref><ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۹۸.120</ref> گفته شده هارون به ارتباط شیعیان با امام کاظم حساس بود و از این بیم داشت که اعتقاد شیعیان به امامت آن حضرت باعث تضعیف حکومتش شود.[۱۲۴] همچنین بر پایه برخی گزارشها دلیل زندانی شدن امام کاظم(ع) این بود که برخی از شیعیان همچون هشام بن حکم، با وجود اینکه امام دستور به تقیه داده بود، خواست امام را رعایت نمیکردند.<ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۵۱۶.122 | درباره دلیل دستگیر شدن امام هفتم شیعیان توسط خلفای عباسی و انتقال وی به زندان، گزارشهای متفاوتی در منابع آمده است. بنا بر برخی گزارشها دلیل دستگیری موسی بن جعفر به دستور هارون، حسادت یحیی برمکی و بدگویی علی بن اسماعیل بن جعفر از وی نزد هارون بوده است.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۹۸-۴۰۰.118</ref><ref>کشّی، ص۲۷۰ـ ۲۷۱.119</ref><ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۹۸.120</ref> گفته شده هارون به ارتباط شیعیان با امام کاظم حساس بود و از این بیم داشت که اعتقاد شیعیان به امامت آن حضرت باعث تضعیف حکومتش شود. [۱۲۴] همچنین بر پایه برخی گزارشها دلیل زندانی شدن امام کاظم(ع) این بود که برخی از شیعیان همچون هشام بن حکم، با وجود اینکه امام دستور به تقیه داده بود، خواست امام را رعایت نمیکردند.<ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۵۱۶.122 | ||
</ref><ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۹و۱۰۵.123</ref> این گزارشها مناظرههای هشام بن حکم را از جمله اسباب زندانی شدن امام برشمردهاند.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۵.124</ref><ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۵۱۶-۵۱۷.125</ref> | </ref><ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۹و۱۰۵.123</ref> این گزارشها مناظرههای هشام بن حکم را از جمله اسباب زندانی شدن امام برشمردهاند.<ref>مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۵.124</ref><ref>قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۵۱۶-۵۱۷.125</ref> | ||
=شهادت= | =شهادت= | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
=سازمان وکالت= | =سازمان وکالت= | ||
امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان و تقویت توان اقتصادی آنان، سازمان وکالت را که در زمان امام صادق(ع) پایهگذاری شده بود، گسترش داد. او برخی از اصحاب خود را به عنوان وکیل، به مناطق مختلف میفرستاد. گفته شده در منابع به نام ۱۳ نفر از وکلای او اشاره شده است.ا<ref>مین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۰۰.144</ref>بنابر برخی منابع، علی بن یقطین و مفضل بن عمر در کوفه، عبدالرحمان بن حجاج در بغداد، زیاد بن مروان در قندهار، عثمان بن عیسی در مصر، ابراهیم بن سلام در نیشابور و عبدالله بن جندب در اهواز وکالت او را بر عهده داشتند.<ref>جباری، امام کاظم و سازمان وکالت، ص۱۶.145</ref> | امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان و تقویت توان اقتصادی آنان، سازمان وکالت را که در زمان امام صادق(ع) پایهگذاری شده بود، گسترش داد. او برخی از اصحاب خود را به عنوان وکیل، به مناطق مختلف میفرستاد. گفته شده در منابع به نام ۱۳ نفر از وکلای او اشاره شده است. ا<ref>مین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۰۰.144</ref>بنابر برخی منابع، علی بن یقطین و مفضل بن عمر در کوفه، عبدالرحمان بن حجاج در بغداد، زیاد بن مروان در قندهار، عثمان بن عیسی در مصر، ابراهیم بن سلام در نیشابور و عبدالله بن جندب در اهواز وکالت او را بر عهده داشتند.<ref>جباری، امام کاظم و سازمان وکالت، ص۱۶.145</ref> | ||
گزارشهای مختلفی در منابع آمده است که شیعیان خمس خود را به امام کاظم یا نمایندگان او میرساندند. شیخ طوسی نیز دلیل پیوستن برخی از وکلای آن حضرت به واقفیه را، فریفتهشدن به اموالی میداند که نزد آنان جمع شده بود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۷۳.146</ref> در گزارش علی بن اسماعیل بن جعفر به هارون که منجر به زندانی شدن امام کاظم شد، آمده است: «مالهای فراوانی از شرق و غرب برای او فرستاده میشود و دارای بیتالمال و خزانهای است که سکههای مختلف به حجم بسیار در آن یافت میشود.»<ref>ابن عنبه، عمده الطالب، ۱۷۷.147</ref> | گزارشهای مختلفی در منابع آمده است که شیعیان خمس خود را به امام کاظم یا نمایندگان او میرساندند. شیخ طوسی نیز دلیل پیوستن برخی از وکلای آن حضرت به واقفیه را، فریفتهشدن به اموالی میداند که نزد آنان جمع شده بود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۷۳.146</ref> در گزارش علی بن اسماعیل بن جعفر به هارون که منجر به زندانی شدن امام کاظم شد، آمده است: «مالهای فراوانی از شرق و غرب برای او فرستاده میشود و دارای بیتالمال و خزانهای است که سکههای مختلف به حجم بسیار در آن یافت میشود.»<ref>ابن عنبه، عمده الطالب، ۱۷۷.147</ref> | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۳: | ||
اهل سنت به امام هفتم شیعیان، به عنوان یک عالم دینی احترام میگذارند. برخی از بزرگان آنان علم و اخلاق امام کاظم را ستوده<ref>شامی، الدرالنظیم، ص۶۵۱-۶۵۳.151</ref>و از بردباری، سخاوت، کثرت عبادت و دیگر ویژگیهای اخلاقی او سخن گفتهاند.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹-۳۳.152</ref><ref>سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۴۷۹.153</ref><ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۳۳.154</ref><ref>کعبی، الامام موسی بن الکاظم علیهالسلام سیره و تاریخ، ص۲۱۶.155</ref> | اهل سنت به امام هفتم شیعیان، به عنوان یک عالم دینی احترام میگذارند. برخی از بزرگان آنان علم و اخلاق امام کاظم را ستوده<ref>شامی، الدرالنظیم، ص۶۵۱-۶۵۳.151</ref>و از بردباری، سخاوت، کثرت عبادت و دیگر ویژگیهای اخلاقی او سخن گفتهاند.<ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹-۳۳.152</ref><ref>سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۴۷۹.153</ref><ref>بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۳۳.154</ref><ref>کعبی، الامام موسی بن الکاظم علیهالسلام سیره و تاریخ، ص۲۱۶.155</ref> | ||
<ref>اباذری، کتابشناسی کاظمین، ص۱۴.156</ref> مواردی از بردباری و عبادت امام کاظم(ع) در منابع اهل سنت گزارش شده است.<ref>انصاری قمی، کتابنامه امام کاظم.157</ref> برخی از عالمان اهل سنت مانند | <ref>اباذری، کتابشناسی کاظمین، ص۱۴.156</ref> مواردی از بردباری و عبادت امام کاظم(ع) در منابع اهل سنت گزارش شده است.<ref>انصاری قمی، کتابنامه امام کاظم.157</ref> برخی از عالمان اهل سنت مانند سَمْعانی، تاریخنگار، محدث و فقیه شافعی قرن ششم هجری، به زیارت قبر امام کاظم میرفته<ref>اباذری، کتابشناسی کاظمین.158</ref> و به او متوسل میشدهاند. ابوعلی خَلّال، از علمای اهل سنت در قرن سوم هجری، گفته است هر گاه برایم مشکلی پیش میآمد به زیارت قبر موسی بن جعفر میرفتم و به او متوسل میشدم، مشکلم برطرف میشد.<ref>جمعی از نویسندگان و ۱۳۹۲ش، مجموعه مقالات همایش زمانه و سیره امام کاظم.159</ref> از امام شافعی، از فقهای چهارگانه اهلسنت، نیز نقل شده که قبر او را «داروی شفابخش» توصیف کرده است.<ref>جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام کاظم، ج۱، ص۳۰-۳۱.160</ref> | ||
=کتابشناسی= | =کتابشناسی= | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده:امامان دوازدهگانه شیعه]] | [[رده:امامان دوازدهگانه شیعه]] | ||
[[رده:اهلبیت]] | [[رده:اهلبیت]] | ||
[[رده:معصومین]] | [[رده:معصومین]] |