confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابنسیرین''' با نام '''کامل محمد بن سیرین ابوبکر ابی عمر الانصاری'''، برده و آزاد کرده [[انس بن مالک]]، [[محدث]] و [[فقیه]] تابعی بصری که چند سده پس از مرگش به عنوان خوابگزاری چیرهدست معروف شد. ابنسیرین در نهایت علم و [[عبادت]] بود، از صحابه بسیار روایت کرده است و انبوه زیادی از [[تابعین]] از وی روایت کردهاند. از نامدارترین خوابگزاران [[مسلمان]] در سدههای میانه بود. | '''ابنسیرین''' با نام '''کامل محمد بن سیرین ابوبکر ابی عمر الانصاری'''، برده و آزاد کرده [[انس بن مالک]]، [[محدث]] و [[فقیه]] تابعی بصری که چند سده پس از مرگش به عنوان خوابگزاری چیرهدست معروف شد. ابنسیرین در نهایت علم و [[عبادت]] بود، از صحابه بسیار روایت کرده است و انبوه زیادی از [[تابعین]] از وی روایت کردهاند. از نامدارترین خوابگزاران [[مسلمان]] در سدههای میانه بود. | ||
=ابنسیرین کیست= | == ابنسیرین کیست == | ||
محمد بن سیرین ابوبکر ابی عمر الانصاری معروف به ابنسیرین با کنیه ابوبکر، برده و آزاد کرده، [[انس بن مالک]] است. او محدثی امین و مورد اعتماد و بلند مرتبه و فقیهی پارسا و پیشوایی دانشمند بود. در احوالات او نقل شده که گرفتار سنگینی و کری گوش بوده است<ref> کاتب واقدی، محمد بن سعد (230م)؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الاولی، 1410/1990، ج 7، ص 143.</ref>. | محمد بن سیرین ابوبکر ابی عمر الانصاری معروف به ابنسیرین با کنیه ابوبکر، برده و آزاد کرده، [[انس بن مالک]] است. او محدثی امین و مورد اعتماد و بلند مرتبه و فقیهی پارسا و پیشوایی دانشمند بود. در احوالات او نقل شده که گرفتار سنگینی و کری گوش بوده است<ref> کاتب واقدی، محمد بن سعد (230م)؛ الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الاولی، 1410/1990، ج 7، ص 143.</ref>. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۵: | ||
محمد بن سیرین از یک همسر دارای سی فرزند شد که غیر از عبدالله بن محمد هیچ یک باقی نماندند<ref> همان و کاتب واقدی، پیشین.</ref>. محمد پارچه فروش بود و به سبب بدهی که داشت زندانی شد<ref> ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 2، ص 53.</ref>. در نهم [[ماه شوال]] سال صد و ده قمری ـدر حالی که هشتاد و چند سال از عمرش گذشته بودـ درگذشت<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین و ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن (597م)؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولی، 1412/1992، ج 7، ص 140.</ref>. | محمد بن سیرین از یک همسر دارای سی فرزند شد که غیر از عبدالله بن محمد هیچ یک باقی نماندند<ref> همان و کاتب واقدی، پیشین.</ref>. محمد پارچه فروش بود و به سبب بدهی که داشت زندانی شد<ref> ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 2، ص 53.</ref>. در نهم [[ماه شوال]] سال صد و ده قمری ـدر حالی که هشتاد و چند سال از عمرش گذشته بودـ درگذشت<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین و ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن (597م)؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولی، 1412/1992، ج 7، ص 140.</ref>. | ||
=والدین= | == والدین == | ||
پدر محمد، سیرین کنیهاش ابو عمره<ref>ابن عماد حنبلی، پیشین و کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 85.</ref> بود، [[خالد بن ولید]] او را اسیر نموده و انس او را خرید<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref> سیرین از انس بن مالک تقاضای نوشتن پیمان آزادی کرد، انس نپذیرفت. [[عمر بن خطاب]] انس را مجبور کرد و گفت باید با آنان پیمان بنویسی و انس پیمان نوشت<ref>کاتب واقدی، پیشین. </ref> که کار کند و به تدریج خود را آزاد کند. | پدر محمد، سیرین کنیهاش ابو عمره<ref>ابن عماد حنبلی، پیشین و کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 85.</ref> بود، [[خالد بن ولید]] او را اسیر نموده و انس او را خرید<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref> سیرین از انس بن مالک تقاضای نوشتن پیمان آزادی کرد، انس نپذیرفت. [[عمر بن خطاب]] انس را مجبور کرد و گفت باید با آنان پیمان بنویسی و انس پیمان نوشت<ref>کاتب واقدی، پیشین. </ref> که کار کند و به تدریج خود را آزاد کند. | ||
سپس صاحب فرزندانی نیکو شد که محمد و انس بن سیرین و معبد و یحیی و حفصه و کریمه از آنها هستند<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref>. | سپس صاحب فرزندانی نیکو شد که محمد و انس بن سیرین و معبد و یحیی و حفصه و کریمه از آنها هستند<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref>. | ||
مادر محمد بن سیرین بانویی به نام صفیه و [[کنیز]] آزاد شده، [[ابوبکر بن ابی قحافه]] بوده است که سه تن از همسران حضرت ختمی مرتبت او را پاک و پاکیزه شمردهاند<ref> ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 2، ص 52.</ref> و به هنگام عقد او هیجده تن از شرکتکنندگان در [[جنگ بدر]] و از جمله [[ابی بن کعب]] حضور داشتند، ابی بن کعب [[دعا]] میکرده است و آنان آمین میگفتهاند<ref>کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 143.</ref>. | مادر محمد بن سیرین بانویی به نام صفیه و [[کنیز]] آزاد شده، [[ابوبکر بن ابی قحافه]] بوده است که سه تن از همسران حضرت ختمی مرتبت او را پاک و پاکیزه شمردهاند<ref> ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 2، ص 52.</ref> و به هنگام عقد او هیجده تن از شرکتکنندگان در [[جنگ بدر]] و از جمله [[ابی بن کعب]] حضور داشتند، ابی بن کعب [[دعا]] میکرده است و آنان آمین میگفتهاند<ref>کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 143.</ref>. | ||
=واقعه عین التمر= | == واقعه عین التمر == | ||
هنگامی که پوران دختر [[خسرو پرویز]] پسر هرمزد پادشاه ایران شد در سرزمینهای اطراف شایع شد که [[ایران]] را پادشاهی نیست و آنها از ناچاری به درگاه زنی پناه آوردهاند، دو مرد به نام مثنی بن حارثه شیبانی و سوید بن قطبه عجلی که از قبیله بکر بن وائل بودند، خروج کردند و با لشکری به مرزهای ایران هجوم آوردند و این در زمان خلافت [[ابوبکر]] بود، مثنی برای ابوبکر نامه نوشت و از هجوم خود به ایران و پریشانی کار ایرانیان او را آگاه کرد و تقاضا کرد لشکری به یاری او بفرستد، ابوبکر به [[خالد بن ولید]] که از جنگ با [[اهل رده]] و مرتدان آسوده شده بود، نوشت که به حیره رود و با ایرانیان جنگ کند و مثنی و همراهان او را ضمیمه سپاه خود کند، خالد و مثنی همراه لشکریان خود حرکت کردند و در کنار حیره اردو زدند و مردم حیره در کاخهای سه گانه خود محاصره شدند و سرانجام با خالد صلح کردند که سالیانه صد هزار درهم به [[مسلمانان]] بپردازند. | هنگامی که پوران دختر [[خسرو پرویز]] پسر هرمزد پادشاه ایران شد در سرزمینهای اطراف شایع شد که [[ایران]] را پادشاهی نیست و آنها از ناچاری به درگاه زنی پناه آوردهاند، دو مرد به نام مثنی بن حارثه شیبانی و سوید بن قطبه عجلی که از قبیله بکر بن وائل بودند، خروج کردند و با لشکری به مرزهای ایران هجوم آوردند و این در زمان خلافت [[ابوبکر]] بود، مثنی برای ابوبکر نامه نوشت و از هجوم خود به ایران و پریشانی کار ایرانیان او را آگاه کرد و تقاضا کرد لشکری به یاری او بفرستد، ابوبکر به [[خالد بن ولید]] که از جنگ با [[اهل رده]] و مرتدان آسوده شده بود، نوشت که به حیره رود و با ایرانیان جنگ کند و مثنی و همراهان او را ضمیمه سپاه خود کند، خالد و مثنی همراه لشکریان خود حرکت کردند و در کنار حیره اردو زدند و مردم حیره در کاخهای سه گانه خود محاصره شدند و سرانجام با خالد صلح کردند که سالیانه صد هزار درهم به [[مسلمانان]] بپردازند. | ||
در این هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسید که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به یاری ابوعبیده جراح به [[شام]] برود، خالد جانشینی برای خود در حیره گماشت و خود به سوی انبار حرکت کرد هنگامی که خالد به [[عین التمر]] که پادگانی از ایرانیان در آنجا مستقر بود رسید مردی از آنان تیری به عمرو بن زیاد<ref> عمرو بن زیاد بن حذیفه بن هشام بن مغیره یکی از سپاهیان لشکر خالد بود.</ref> زد و او را کشت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود الدینوری (282م)؛ الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، 1368ش، ص 112.</ref>، خالد مردم عین التمر را محاصره کرد و آنان را بدون این که امان دهد مجبور به تسلیم شدن کرد. مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسیر گرفت، در معبد آنان چهل پسر دید که سرگرم آموختن [[انجیل]] بودند آنان را اسیر و بنده کرد و به عنوان غنیمت بر سپاهیان تقسیم نمود یکی از آنان سیرین (شیرین) پدر محمد بن سیرین (دانشمند بزرگ اسلام) و دیگری نصیر پدر محمد بن نصیر (سردار بزرگ اسلام) بود<ref> ابن اثیر، عز الدین علی بن ابی الکرم (630م)؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385/1965، ج 2، ص 395.</ref>. | در این هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسید که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به یاری ابوعبیده جراح به [[شام]] برود، خالد جانشینی برای خود در حیره گماشت و خود به سوی انبار حرکت کرد هنگامی که خالد به [[عین التمر]] که پادگانی از ایرانیان در آنجا مستقر بود رسید مردی از آنان تیری به عمرو بن زیاد<ref> عمرو بن زیاد بن حذیفه بن هشام بن مغیره یکی از سپاهیان لشکر خالد بود.</ref> زد و او را کشت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود الدینوری (282م)؛ الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، 1368ش، ص 112.</ref>، خالد مردم عین التمر را محاصره کرد و آنان را بدون این که امان دهد مجبور به تسلیم شدن کرد. مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسیر گرفت، در معبد آنان چهل پسر دید که سرگرم آموختن [[انجیل]] بودند آنان را اسیر و بنده کرد و به عنوان غنیمت بر سپاهیان تقسیم نمود یکی از آنان سیرین (شیرین) پدر محمد بن سیرین (دانشمند بزرگ اسلام) و دیگری نصیر پدر محمد بن نصیر (سردار بزرگ اسلام) بود<ref> ابن اثیر، عز الدین علی بن ابی الکرم (630م)؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385/1965، ج 2، ص 395.</ref>. | ||
=تقوی= | == تقوی == | ||
خلف بن هاشم<ref>خلف بن هاشم، کنیه اش ابو محمد از محدثین [[بغداد]] و از اصحاب قراءات می باشد، عابد، صالح و دانشمند بوده است (ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 3، ص 135.</ref> میگوید: به محمد بن سیرین حرمت و احترام و هیأت و سیمای اهل خیر و فروتنی عطا شده بود و هنگامی که مردم وی را میدیدند به یاد خدا میافتادند<ref>ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 275.</ref>. | خلف بن هاشم<ref>خلف بن هاشم، کنیه اش ابو محمد از محدثین [[بغداد]] و از اصحاب قراءات می باشد، عابد، صالح و دانشمند بوده است (ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 3، ص 135.</ref> میگوید: به محمد بن سیرین حرمت و احترام و هیأت و سیمای اهل خیر و فروتنی عطا شده بود و هنگامی که مردم وی را میدیدند به یاد خدا میافتادند<ref>ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 275.</ref>. | ||
مورق عجلی<ref>مورق بن مشمرج عجلی کنیه اش ابومعتمر و محدثی مورد اعتماد و عابد بوده است (کاتب واقدی، محمد بن سعد (230م) طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج 7، ص 222).</ref> میگفت: فقیهی را به پارسایی محمد بن سیرین و پارسایی را به فقاهت او ندیدم. | مورق عجلی<ref>مورق بن مشمرج عجلی کنیه اش ابومعتمر و محدثی مورد اعتماد و عابد بوده است (کاتب واقدی، محمد بن سعد (230م) طبقات، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج 7، ص 222).</ref> میگفت: فقیهی را به پارسایی محمد بن سیرین و پارسایی را به فقاهت او ندیدم. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۱: | ||
ابنعون<ref> کنیه اش ابوعون و آزاد کرده و وابسته عبدالله بن درة بن سراق مزنی و از هواداران عثمان بوده است، او محدثی مورد اعتماد و پرهیزکار و پر [[حدیث]] بوده است. (همان، ص 193).</ref> میگوید: محمد بن سیرین پاکدامنترین و پارساترین مردم بود و از همه بیشتر بر نفس خود ترس داشت<ref>ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref>. | ابنعون<ref> کنیه اش ابوعون و آزاد کرده و وابسته عبدالله بن درة بن سراق مزنی و از هواداران عثمان بوده است، او محدثی مورد اعتماد و پرهیزکار و پر [[حدیث]] بوده است. (همان، ص 193).</ref> میگوید: محمد بن سیرین پاکدامنترین و پارساترین مردم بود و از همه بیشتر بر نفس خود ترس داشت<ref>ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref>. | ||
=اخلاق و رفتار= | == اخلاق و رفتار == | ||
* از اشعث<ref> اشعث بن عبدالملک حمرانی کنیه اش ابوهانی و از دانشمندان بصره بوده است (کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 286).</ref> نقل شده است که هنگامی که در جلسهای نزد محمد بن سیرین مینشستیم، سخن میگفتیم و میشنیدیم و میخندیدیم و از اوضاع و احوال سؤال میشد، پس هنگامی که از چیزی در مورد علم [[دین]] و [[حلال]] و [[حرام]] سؤال میشد، رنگش تغییر میکرد و دگرگون میشد، گویا آن شخص قبلی نیست<ref>کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 145.</ref>. | * از اشعث<ref> اشعث بن عبدالملک حمرانی کنیه اش ابوهانی و از دانشمندان بصره بوده است (کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 286).</ref> نقل شده است که هنگامی که در جلسهای نزد محمد بن سیرین مینشستیم، سخن میگفتیم و میشنیدیم و میخندیدیم و از اوضاع و احوال سؤال میشد، پس هنگامی که از چیزی در مورد علم [[دین]] و [[حلال]] و [[حرام]] سؤال میشد، رنگش تغییر میکرد و دگرگون میشد، گویا آن شخص قبلی نیست<ref>کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 145.</ref>. | ||
* | * | ||
خط ۷۲: | خط ۶۶: | ||
* هنگامی که پول تقلبی به دست ابنسیرین میرسید با آن خرید و فروش نمیکرد و روزی که از دنیا رفت در نزد او پانصد درهم تقلبی بود<ref>همان، ص 151.</ref>. | * هنگامی که پول تقلبی به دست ابنسیرین میرسید با آن خرید و فروش نمیکرد و روزی که از دنیا رفت در نزد او پانصد درهم تقلبی بود<ref>همان، ص 151.</ref>. | ||
=نقل حدیث= | == نقل حدیث == | ||
* محمد بن سیرین میگفت: این علم حدیث احکام دین و آیین است، بنگرید و به هوش باشید که از چه کسی آن را فرا میگیرید. | * محمد بن سیرین میگفت: این علم حدیث احکام دین و آیین است، بنگرید و به هوش باشید که از چه کسی آن را فرا میگیرید. | ||
* ابنعون میگوید: از محمد بن سیرین شنیدم میگفت اگر قرار بود کتابی برای خود انتخاب کنم، همانا رسائل النبی را بر میگزیدم. | * ابنعون میگوید: از محمد بن سیرین شنیدم میگفت اگر قرار بود کتابی برای خود انتخاب کنم، همانا رسائل النبی را بر میگزیدم. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۲: | ||
* ابنعون گفته است: محمد بن سیرین هرگاه نقل حدیث میکرد، چنان بود که گویی از چیزی میترسد یا پرهیز میکند<ref>کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 145.</ref>. | * ابنعون گفته است: محمد بن سیرین هرگاه نقل حدیث میکرد، چنان بود که گویی از چیزی میترسد یا پرهیز میکند<ref>کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 145.</ref>. | ||
* ابنعون میگفت: محمد بن سیرین حدیث را با همان کلمات و حروفی که شنیده بود، نقل میکرد<ref>همان، ص 144.</ref>. | * ابنعون میگفت: محمد بن سیرین حدیث را با همان کلمات و حروفی که شنیده بود، نقل میکرد<ref>همان، ص 144.</ref>. | ||
== تعبیر خواب == | |||
ابنسیرین در تعبیر خواب در جامعه بسیار شهرت داشت و مردم برای تعبیر خوابهای خود به او رجوع میکردند و در این باب داستانهایی از او در کتابها نقل شده است<ref> ثقفی کوفی، ابواسحاق ابراهیم بن محمد (283م)؛ الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، انتشارات عطارد، 1373ش، ص 352.</ref>. | ابنسیرین در تعبیر خواب در جامعه بسیار شهرت داشت و مردم برای تعبیر خوابهای خود به او رجوع میکردند و در این باب داستانهایی از او در کتابها نقل شده است<ref> ثقفی کوفی، ابواسحاق ابراهیم بن محمد (283م)؛ الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه عزیز الله عطاردی، انتشارات عطارد، 1373ش، ص 352.</ref>. | ||
دانش (تعبیر خواب) در میان پیشینیان و سلف همواره یکی به دیگری انتقال مییافته است و محمد بن سیرین در میان ایشان از مشهورترین عالمان این دانش به شمار میرفته و قوانینی از این علم را از وی گرفته و تدوین کردهاند<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن خلدون؛ مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هشتم، 1375 ش، ج 2، ص 998.</ref>. | دانش (تعبیر خواب) در میان پیشینیان و سلف همواره یکی به دیگری انتقال مییافته است و محمد بن سیرین در میان ایشان از مشهورترین عالمان این دانش به شمار میرفته و قوانینی از این علم را از وی گرفته و تدوین کردهاند<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن بن خلدون؛ مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هشتم، 1375 ش، ج 2، ص 998.</ref>. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۰: | ||
هنگامی که از او در مورد خواب سؤال میکردند به سؤال کننده میگفت: در بیداری از خدا بترس و آن چه که در خواب میبینی موجب غفلت تو نشود<ref>همان، ج 2، ص 275.</ref>. | هنگامی که از او در مورد خواب سؤال میکردند به سؤال کننده میگفت: در بیداری از خدا بترس و آن چه که در خواب میبینی موجب غفلت تو نشود<ref>همان، ج 2، ص 275.</ref>. | ||
=منبع= | == منبع == | ||
[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86__a-45307.aspx برگرفته از سایت ابنسیرین دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir] | [http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86__a-45307.aspx برگرفته از سایت ابنسیرین دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir] | ||