۸۷٬۹۸۰
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
=وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی= | =وضعیت و نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی= | ||
ادریس بن عبدالله دولت ادریسیان را برپا کرد. وی برادر محمد بن عبدالله (نفس زکیه) و از شرکتکنندگان در قیام [[حسین بن علی]] صاحب فخ (169ق) و از شاگردان [[امام صادق]] بود. او ابتدا به مصر و از آنجا به سوی مغرب فرار کرد. عدهای معتقدند او بدون هدف و فقط برای دور شدن از محل حادثه فخ، رو به مصر نهاد و شاید فقط به آن علت که غلام او بربری بوده است به آن سو روان شد. ولی برخی معتقدند ادریس با برنامهریزی قبلی به مغرب رفت. آنها ادعا دارند با توجه به حضور سلیمان بن عبدالله برادر محمد نفس زکیه در تلِمْسان، ورود او به آنجا اتفاقی نیست. نحوه ارتباط وی و موفقیت او در مغرب اقصی، موضوع این پژوهش نیست، به هر حال وی در سال 171 قمری، موفق شد اولین دولت از خاندان پیامبر را بعد از دولت معصوم برپا کند. مرکز حکومت او ولیله یا تدغه بوده است. این دولت دو دوره طلایی و انحطاط را پشتسر گذاشت که هر چند طول دوره اول از منظر تاریخی زیاد نیست، یاد آن ماندگار است. این دوره از سال 172 تا 223 قمری را شامل میگردد. مسأله این پژوهش، وضعیتسنجی و تعیین نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی است. مقصود ما از تمدن اسلامی، | ادریس بن عبدالله دولت ادریسیان را برپا کرد. وی برادر محمد بن عبدالله (نفس زکیه) و از شرکتکنندگان در قیام [[حسین بن علی]] صاحب فخ (169ق) و از شاگردان [[امام صادق]] بود. او ابتدا به مصر و از آنجا به سوی مغرب فرار کرد. عدهای معتقدند او بدون هدف و فقط برای دور شدن از محل حادثه فخ، رو به مصر نهاد و شاید فقط به آن علت که غلام او بربری بوده است به آن سو روان شد. ولی برخی معتقدند ادریس با برنامهریزی قبلی به مغرب رفت. آنها ادعا دارند با توجه به حضور سلیمان بن عبدالله برادر محمد نفس زکیه در تلِمْسان، ورود او به آنجا اتفاقی نیست. نحوه ارتباط وی و موفقیت او در مغرب اقصی، موضوع این پژوهش نیست، به هر حال وی در سال 171 قمری، موفق شد اولین دولت از خاندان پیامبر را بعد از دولت معصوم برپا کند. مرکز حکومت او ولیله یا تدغه بوده است. این دولت دو دوره طلایی و انحطاط را پشتسر گذاشت که هر چند طول دوره اول از منظر تاریخی زیاد نیست، یاد آن ماندگار است. این دوره از سال 172 تا 223 قمری را شامل میگردد. مسأله این پژوهش، وضعیتسنجی و تعیین نقش دولت ادریسیان در تمدن اسلامی است. مقصود ما از تمدن اسلامی، فضایی است که انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و مادی میتواند رشد کند و به غایات مطلوبی برسد که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است. زندگی خوب و عزّتمندی داشته باشد؛ انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت<ref>مقام معظم رهبری، 22/03/1383</ref>. در تمدن، چهار رکن و عنصر اصلی میتوان تشخیص داد که عبارتند از: پیشبینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی، و کوشش در راه معرفت و بسط هنر.<ref>ویل دورانت، 1385، ج1، ص3</ref> از اینرو، علاوه بر مظاهر تمدنی مانند تشکیلات سیاسی، قضایی و.. شهر و شهرسازی، از علم و علمآموزی و عدالت نیز سخن گفته خواهد شد. | ||
باید با تأسف اعتراف کرد، محقق درباره این دولت با کاستی اطلاعات، خصوصاً از منابع معاصر با دوره طلایی آنان روبهروست. تحقیقاتی که تاکنون به انجام رسیدهاند گامهایی کوتاه در روشنتر شدن وضعیت این دولت برداشتهاند. کتابهای جغرافیایی تاریخی، به حسب موضوع آنگاه که از مغرب سخن گفتهاند، به ویژگیهای این دولت هم اشاره داشتهاند. از کتب جغرافیایی معاصر با اواخر این دولت، میتوان به البلدان یعقوبی متوفای 284ق؛ المسالک و الممالک ابن خرداذبه متوفای 300ق؛ صورة الأرض، ابن حوقل، زنده به 331ق؛ المسالک و الممالک | باید با تأسف اعتراف کرد، محقق درباره این دولت با کاستی اطلاعات، خصوصاً از منابع معاصر با دوره طلایی آنان روبهروست. تحقیقاتی که تاکنون به انجام رسیدهاند گامهایی کوتاه در روشنتر شدن وضعیت این دولت برداشتهاند. کتابهای جغرافیایی تاریخی، به حسب موضوع آنگاه که از مغرب سخن گفتهاند، به ویژگیهای این دولت هم اشاره داشتهاند. از کتب جغرافیایی معاصر با اواخر این دولت، میتوان به البلدان یعقوبی متوفای 284ق؛ المسالک و الممالک ابن خرداذبه متوفای 300ق؛ صورة الأرض، ابن حوقل، زنده به 331ق؛ المسالک و الممالک اصطخری متوفای346ق؛ البلدان، ابن فقیه متوفای 365ق؛ احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم مقدسی متوفای 375ق اشاره کرد. دیگر کتب غیرمعاصر مانند تاریخ افریقیة و المغرب ابن رقیق متوفای 417ق منابعی کهن برای تحقیق درباره ادریسیان به شمار میروند که بر اساس مشاهدات خود به وضعیت تمدنی آن دولت پرداختهاند. از منابع قرون میانی، کتابهایی مانند المسالک و الممالک البکری متوفای 475ق، الانیس المطرب بروض القرطاس فی اخبار ملوک المغرب و تاریخ مدینه فاس از ابن ابی زرع و البیان المغرب فی اخبار الاندلس والمغرب از ابن عذاری مراکشی و جذوه الاقتباس فی ذکر من حل من الاعلام مدینه فاس از القاضی المکناسی میتوان نام برد که به تناسب موضوع به ادریسیان پرداختهاند. از منابع پژوهشی معاصر، دو کتاب الادارسه فی المغرب الاقصی و الادارسه از محمود اسماعیل عبدالرزاق؛ ادریس منشی دوله و باعث دعوه از عبدالطیف سعدانی، دوله الادارسه فی العصر الذهبی از نصرالله سعدون؛ و فاس عاصمه الادارسه و رسائل اخری از محمد المنتصر بالله بن محمد الزمزمی الکتانی، به وضعیت سیاسی و روابط بینالملل و بعضاً فرهنگی و تمدنی این دولت پرداختهاند. برخی کتب نیز در خلال بحثهای خود به دولت ادریسیان اشاره کردهاند؛ مانند مقدمهای بر تاریخ مغرب اسلامی از عبدالله ناصری طاهری و تاریخ تحلیلی مغرب از دکتر شهیدی پاک؛ اما مقالهای در مورد وضعیت تمدن دولت ادریسی یافت نشد و ظاهراً دو مقاله درباره مذهب ادریسیان (که در همین نوشتار به آنها استناد شده است) و یک مقاله دیگر با موضع غیرتمدنی با عنوان ادریسیان از دی استاچی به چاپ رسیده است. تفاوت این پژوهش با کتب یادشده، علاوه بر محدودیت موضوع یعنی تمرکز بر نقش و وضعیت تمدنی و پیکرهبندی بر اساس موضوعهای مورد توجه در تمدن، بازمرور منابع و تصحیح برخی از برداشتها است. برای مثال، اگر یک جغرافیدان در قرن پنجم از آثار تمدنی در فاس سخن گفته، در صورتی میتوان آن آثار را به دولت ادریسی نسبت داد که جغرافیدان مذکور خود به این مطلب تصریح و یا قراینی در کلام وی بر آن دلالت کند اما در برخی از تحقیقات معاصر، به این اصل توجه نشده است؛ برای نمونه، دکتر رمضان التلیسی در کتاب خود به استناد البکری، به مساجد و رباطهای مختلفی اشاره کرده که البکری تصریحی ندارد که مساجد مذکور در دوره ادریسی ساخته شده است. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
بعد از فتح مغرب در قرن اول، برخی قبایل به دلیل خشم از فاتحان عرب، به ادیان قدیمی خود بازگشتند. علاوه بر این که [[مسیحیت]] پیروان خود را از دست نداد و آنان حتی در برخی از شهرهای شمالی، از کلیسای اسکندریه پیروی میکردند. حتی از آن پس، یهودیت در نکور، ودای، قازاز، تادلا و درعه منتشر شد. برخی از قبایلی که به اسلام گرویدند و اشکال اعتقادات قدیمی مانند آیینهای مذهبی یا اعتقاد به سحر و جادو یا اقدام به عادتهای مبتذل جنسی را پذیرا شدند. همانگونه که بقایای بتپرستان در شکافهای بسته در ارتفاعات مغرب الاقصی باقی بودند، و صاحب کتاب الاستبصار آنها را مشاهده کرده است. (البته بدیهی است این گزارش از کتاب استبصار که احتمالاً در قرن ششم نوشته شده نمیتواند توصیفگر زمان ادریسیان باشد. مورد مذکور از مواردی است که مورخان با اعتماد به منابع متأخر از ادریسیان، زمانه آنان را توصیف کردهاند و متأسفانه در گزارش از ادریسیان این موارد کم نیست) | بعد از فتح مغرب در قرن اول، برخی قبایل به دلیل خشم از فاتحان عرب، به ادیان قدیمی خود بازگشتند. علاوه بر این که [[مسیحیت]] پیروان خود را از دست نداد و آنان حتی در برخی از شهرهای شمالی، از کلیسای اسکندریه پیروی میکردند. حتی از آن پس، یهودیت در نکور، ودای، قازاز، تادلا و درعه منتشر شد. برخی از قبایلی که به اسلام گرویدند و اشکال اعتقادات قدیمی مانند آیینهای مذهبی یا اعتقاد به سحر و جادو یا اقدام به عادتهای مبتذل جنسی را پذیرا شدند. همانگونه که بقایای بتپرستان در شکافهای بسته در ارتفاعات مغرب الاقصی باقی بودند، و صاحب کتاب الاستبصار آنها را مشاهده کرده است. (البته بدیهی است این گزارش از کتاب استبصار که احتمالاً در قرن ششم نوشته شده نمیتواند توصیفگر زمان ادریسیان باشد. مورد مذکور از مواردی است که مورخان با اعتماد به منابع متأخر از ادریسیان، زمانه آنان را توصیف کردهاند و متأسفانه در گزارش از ادریسیان این موارد کم نیست) | ||
ادریسیان در اواخر قرن دوم، به تکمیل کار فاتحان اولیه پرداختند، اما این بار هدف آنان صرفاً گسترش جغرافیایی سرزمینهای اسلامی نبود، بلکه هدف ماندگارسازی اسلام در میان قبایل بود؛ لذا رفتار و گفتارشان در طول فتح، کمک بسزایی به تحقق هدف اصلی آنان نمود؛ از اینرو، در مدت کوتاهی (172-197ق) موفق به گسترش اسلام در مغرب شدند. کاری که پیش از آن در طول یک قرن به کندی انجام گرفته بود. آنان خود را حامل قرائتی خاص از اسلام میدانستند که نزد دیگران یافت نمیشد. آنان معتقد بودند از اسلام جز اسمی باقی نمانده است؛ از این رو، مردم را به اجرای کتاب خدا و سنت پیامبر فرامیخواندند. به عبارتی آنان نزد مردم مغرب نه در چهره یک فاتح، بلکه در چهره یک مبلغ دین از خاندان نبوت ظاهر شده بودند؛ لذا بر اساس گزارشها، به نام خلافت به ادریس درود | ادریسیان در اواخر قرن دوم، به تکمیل کار فاتحان اولیه پرداختند، اما این بار هدف آنان صرفاً گسترش جغرافیایی سرزمینهای اسلامی نبود، بلکه هدف ماندگارسازی اسلام در میان قبایل بود؛ لذا رفتار و گفتارشان در طول فتح، کمک بسزایی به تحقق هدف اصلی آنان نمود؛ از اینرو، در مدت کوتاهی (172-197ق) موفق به گسترش اسلام در مغرب شدند. کاری که پیش از آن در طول یک قرن به کندی انجام گرفته بود. آنان خود را حامل قرائتی خاص از اسلام میدانستند که نزد دیگران یافت نمیشد. آنان معتقد بودند از اسلام جز اسمی باقی نمانده است؛ از این رو، مردم را به اجرای کتاب خدا و سنت پیامبر فرامیخواندند. به عبارتی آنان نزد مردم مغرب نه در چهره یک فاتح، بلکه در چهره یک مبلغ دین از خاندان نبوت ظاهر شده بودند؛ لذا بر اساس گزارشها، به نام خلافت به ادریس درود نمیفرستادند، بلکه به او «السلام علیک یا بن رسول الله» میگفتند. آنان تأکید میکردند که برای اسلام تلاش میکنند نه مفاخره و... . | ||
از این رو، ساخت مراکز دینی از اولویت امور آنان بود؛ برای مثال، ادریس در | از این رو، ساخت مراکز دینی از اولویت امور آنان بود؛ برای مثال، ادریس در | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۲۰: | ||
== بخش کشاورزی == | == بخش کشاورزی == | ||
گزارشهای مختلف جهانگردان، حاکی از کشاورزی پررونق در آن خطه است. دولت با استفاده از قراردادهای مواجره، به پیشرفت کشاورزی کمک شایانی نمود<ref>اسماعیل، 1383، ص61</ref> پیشتر گفته شد که جغرافیای مغرب، امکان کشت و زرع فراوان را میداد، فقط دولتی لازم بود تا بتواند از استعداد خدادادی این مناطق بهخوبی بهرهبرداری کند. با این که مشکل آب در برخی نقاط وجود داشت، مردم در مناطق پرآب مانند فاس از کشت آبی<ref> | گزارشهای مختلف جهانگردان، حاکی از کشاورزی پررونق در آن خطه است. دولت با استفاده از قراردادهای مواجره، به پیشرفت کشاورزی کمک شایانی نمود<ref>اسماعیل، 1383، ص61</ref> پیشتر گفته شد که جغرافیای مغرب، امکان کشت و زرع فراوان را میداد، فقط دولتی لازم بود تا بتواند از استعداد خدادادی این مناطق بهخوبی بهرهبرداری کند. با این که مشکل آب در برخی نقاط وجود داشت، مردم در مناطق پرآب مانند فاس از کشت آبی<ref>یعقوبی، 1422، ص197</ref> و در مناطقی کمآب مانند سجلماسه، از کشت دیمی استفاده میکردند<ref>نک: همان، ص199</ref> از سیاستهای این دولت در ترویج کشاورزی، اطلاعی در دست نیست جز همان فرمان ادریس دوم مبنی بر مالکیت هر زمینی که در آن ساختمانی ساخته شود یا هر درختی که در فاس در زمان خاصی غرس گردد، اما معلوم نیست آیا در مناطق دیگر هم چنین سیاستی درباره زمین اتخاذ شده یا خیر. احتمال اجرای چنین سیاستی زیاد است. مروری بر این گزارشها، روشنگر وضعیت کشاورزی در دولت ادریسی است: | ||
- اهتمام به زراعت گندم و حبوبات، به طوری که کمتر دشتی از زراعت خالی بود و با توجه به افزایش تولید، قیمت گندم به 2 الی 3 درهم میرسید<ref>سعدون، 1408، ص138</ref> کشت ذرت و پنبه در شهر بصره، تا آنجا که پنبه به افریقیه صادر میگردید. جو و کتان نیز کشت میشد<ref>ابنحوقل، 1938، ج1، ص79</ref> اطراف فاس مزارع وجود داشت<ref> | - اهتمام به زراعت گندم و حبوبات، به طوری که کمتر دشتی از زراعت خالی بود و با توجه به افزایش تولید، قیمت گندم به 2 الی 3 درهم میرسید<ref>سعدون، 1408، ص138</ref> کشت ذرت و پنبه در شهر بصره، تا آنجا که پنبه به افریقیه صادر میگردید. جو و کتان نیز کشت میشد<ref>ابنحوقل، 1938، ج1، ص79</ref> اطراف فاس مزارع وجود داشت<ref>یعقوبی، 1422، ص197</ref> نیشکر در صحرای سجلماسه <ref>سعدون، 1408، ص139</ref>، کاشت درخت انگور در فاس و سبته و سجلماسه<ref>همان، ص139</ref>، زیتون بین فاس و مکناس و نخل در مناطق ساحلی برقرار بود<ref>همان، ص140</ref> بنابه گزارش ابن فقیه، از ولیله تا طنجه و تا شهر سوس ادنی گندم و جو، کشت میشد و در این منطقه کشت دیمی بود. به علاوه پرورش گوسفند و گاو و عسل در آنجا وجود داشت<ref>ابن فقیه، 1416، ص136</ref> یعقوبی مینویسد: | ||
از سوس به | از سوس به ناحیهای که به آن اغمات گفته میشود میرسیم و آن ناحیهای است پرنعمت که در دشت و کوه آن چراگاهها و کشتزارهاست و مردم آن قومی از بربرهای صنهاجهاند. (یعقوبی، 1422، ص199) | ||
به نوشته ابن حوقل، کرتاز توابع طنجه که خراجگزار آلادریس است، دارای آب فراوان و باغهای وسیع و مزارع بزرگ بود و در آن گندم، جو و پنبه زیادی کشت میشد و اهل آنجا تاجر بودند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص81</ref> در همه مغرب | به نوشته ابن حوقل، کرتاز توابع طنجه که خراجگزار آلادریس است، دارای آب فراوان و باغهای وسیع و مزارع بزرگ بود و در آن گندم، جو و پنبه زیادی کشت میشد و اهل آنجا تاجر بودند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص81</ref> در همه مغرب شهری پرخیرتر و پربرکتتر از سوس اقصی وجود ندارد که از همه نوع برکات به فراوانی برخوردار باشد. انواع خوراکیهای تابستانی و زمستانی از جمله اترج، گردو، بادام، خرما، نیشکر، کنجد، شاهدانه و سایر سبزیجات را دار بود که در جای دیگر همه اینها فراهم نمیشد<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> آبهایی از خارج شهر بصره به داخل آن جاری بود. باغهای کمی در مشرق شهر وجود داشت. شهر دارای غلات زیاد و محصول پنبه فراوانی بود. از جمله غلات آنها گندم و جو بود که به فراوانی برداشت میکردند<ref>همان، ج1، ص80</ref> | ||
== بخش صنایع زیربنایی و تبدیلی == | == بخش صنایع زیربنایی و تبدیلی == | ||
استفاده از آبیاری مصنوعی در زمینهای کمآب که ابن حوقل گزارش آن را داده است<ref>اسماعیل، 1411، ص 79</ref> ساخت آسیابهای فراوان برای تبدیل گندم به آرد که وجود سه هزار دستگاه آن در گزارش جهانگردان وجود دارد، <ref> | استفاده از آبیاری مصنوعی در زمینهای کمآب که ابن حوقل گزارش آن را داده است<ref>اسماعیل، 1411، ص 79</ref> ساخت آسیابهای فراوان برای تبدیل گندم به آرد که وجود سه هزار دستگاه آن در گزارش جهانگردان وجود دارد، <ref>یعقوبی، 1422، ص199 / یاقوت حموی، 1995، ج4، ص230</ref> ابن حوقل نیز از وجود آسیابهای زیاد در فاس گزارش داده است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> ساخت ترعهها برای آبیاری در داخل شهرها و استفاده درست از آب با حفر قناتها. <ref>یاقوت، 1995، ج4، ص230</ref>. | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۳۷: | ||
== بخش صنعت و معدن == | == بخش صنعت و معدن == | ||
صنعت نظامی ساخت زره<ref>سعدون، 1408، ص140</ref>، شمشیر، خنجر، کمانهای بلند و... <ref>همان، ص142</ref> در بلاد [[ادریسیان]] گزارش شده است. احیای معادن نقره، مس در شهر ودادن، اجازه بهرهبرداری از آنها به بخش خصوصی در قبال پرداخت [[خمس]] حسب مقررات شرعی که باعث مهاجرت صنعتکاران شرق و اندلس و نخستین وسایل تولید شد<ref>اسماعیل، 1411، ص80</ref> صنعت منسوجات شکوفا گردید و با استفاده از پنبه، پشم و کتان، لباس سفاری و تلمسانی تولید میشد که هنوز از شهرت برخوردار است<ref>سعدون، 1408، ص141</ref> صنعت نیشکر و ساخت شربتهایی از شیر و عسل برای داروسازی رونق گرفت<ref>همان</ref> صنعت روغنگیری در بلاد سوس که از ماده گیاهی به نام هلجان بعد از آرد کردن، روغن آن را گرفته، به جای روغن چراغ استفاده میکردند<ref>همان</ref> صنعت رنگآمیزی پارچه به رنگهای قرمز و ارغوانی که گزارش آن در معجم البلدان آمده است<ref>همان</ref> اما از گزارش وی برنمیآید که این صنعت از زمان ادریسیان هم وجود داشته یا خیر<ref>یاقوت | صنعت نظامی ساخت زره<ref>سعدون، 1408، ص140</ref>، شمشیر، خنجر، کمانهای بلند و... <ref>همان، ص142</ref> در بلاد [[ادریسیان]] گزارش شده است. احیای معادن نقره، مس در شهر ودادن، اجازه بهرهبرداری از آنها به بخش خصوصی در قبال پرداخت [[خمس]] حسب مقررات شرعی که باعث مهاجرت صنعتکاران شرق و اندلس و نخستین وسایل تولید شد<ref>اسماعیل، 1411، ص80</ref> صنعت منسوجات شکوفا گردید و با استفاده از پنبه، پشم و کتان، لباس سفاری و تلمسانی تولید میشد که هنوز از شهرت برخوردار است<ref>سعدون، 1408، ص141</ref> صنعت نیشکر و ساخت شربتهایی از شیر و عسل برای داروسازی رونق گرفت<ref>همان</ref> صنعت روغنگیری در بلاد سوس که از ماده گیاهی به نام هلجان بعد از آرد کردن، روغن آن را گرفته، به جای روغن چراغ استفاده میکردند<ref>همان</ref> صنعت رنگآمیزی پارچه به رنگهای قرمز و ارغوانی که گزارش آن در معجم البلدان آمده است<ref>همان</ref> اما از گزارش وی برنمیآید که این صنعت از زمان ادریسیان هم وجود داشته یا خیر<ref>یاقوت حموی، 1995، ج4، ص230</ref>.صنعت استفاده از چرم برای ساخت زین اسب و...<ref>همان، ص142</ref>. پیرامون سجلماسه معدنهای طلا و نقرهای است که مانند گیاه به دست میآید و گفته میشود که بادها آن را زیر و رو میکند و اهالی آن بیشتر قومی از بربرند که آنان را بنوترجا گویند<ref>یعقوبی، 1422، ص199</ref> | ||
برخی آمار، مراکز صنعتی را به این شرح ذکر کردهاند: کارخانه صابونسازی 47، مراکز دباغی 86، رنگرزی 116، نانوایی 136، و شیشهسازی یازده مورد. اما به نظر میرسد این گزارش، ناظر به دولت ادریسی نیست. با مراجعه به منبعی دیگر از قرن هشتم، ملاحظه میشود که این آمار البته به طور تفصیلی به عنوان وضعیت آن اقلیم در ایام مرابطین و موحدین است<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص47 به بعد</ref>این هم از دیگر نمونههایی است که محققان وضعیت دورههای بعد را به دولت ادریسی نسبت دادهاند. | برخی آمار، مراکز صنعتی را به این شرح ذکر کردهاند: کارخانه صابونسازی 47، مراکز دباغی 86، رنگرزی 116، نانوایی 136، و شیشهسازی یازده مورد. اما به نظر میرسد این گزارش، ناظر به دولت ادریسی نیست. با مراجعه به منبعی دیگر از قرن هشتم، ملاحظه میشود که این آمار البته به طور تفصیلی به عنوان وضعیت آن اقلیم در ایام مرابطین و موحدین است<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص47 به بعد</ref>این هم از دیگر نمونههایی است که محققان وضعیت دورههای بعد را به دولت ادریسی نسبت دادهاند. | ||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۶: | ||
ضرب سکه توسط هر حکومت، حاکی از قدمهایی برای استقلال سیاسی و رهایی از یوغ اقتصاد دولت رقیب است، لذا ملاحظه میشود از همان سال اول، دولت به ضرب سکه اقدام کرده است، از جمله، سکهای در سال 172 در شهر فاس با نام ادریس اول ضرب شده است<ref>عبدالرزاق اسماعیل، 1411، ص59</ref>سکهای نیز به سال 178 در دست است<ref>ادریسیان، 1383، ص96</ref> برخی از سکههایی که در دورههای بعد از دولت ادریسیان به دست آمده است، بر امامت و فضیلت [[امام علی]] تأکید دارد و این عبارت بر آن نقش بسته است: «علی خیر الناس بعد النبی کره من کره و رضی من رضی»<ref>سعدانی، 1980-1981، ص24</ref> درهم ادریسی، ارزشی معادل نصف دینار در عرف اهل مغرب داشت. اولین درهم از این نوع را[12] در سال 198 ادریس دوم و بعدها در سال 215 محمد بن ادریس ضرب کرد که نوعی استقلال مالی از خلافت عباسی را نشان میداد<ref>سعدون، 1408، ص145</ref> با توجه به پشتوانه اقتصادی قوی، این سکه ارزش مبادلاتی در بازارهای مغرب داشت<ref>همان، ص142</ref> برای شکوفاسازی اقتصاد، بازارهایی در ایام هفته در شهرهای مختلف دایر شد. امروز بهخوبی مشخص است تولید، بدون وجود شبکه توزیع و ارائه محصول عقیم است، از این رو، وجود بازارهای دائم به این امر کمک شایانی نموده است. گزارشها حاکی از دایر بودن بازار در روز یکشنبه در سوق اغمات، پنجشنبه و یکشنبه در فاس، جمعه در جبل عین شمس، جمعه و روز قربان و عاشورا در «اصیلا»، و چهارشنبه در ولیلی است<ref>همان، ص144</ref> | ضرب سکه توسط هر حکومت، حاکی از قدمهایی برای استقلال سیاسی و رهایی از یوغ اقتصاد دولت رقیب است، لذا ملاحظه میشود از همان سال اول، دولت به ضرب سکه اقدام کرده است، از جمله، سکهای در سال 172 در شهر فاس با نام ادریس اول ضرب شده است<ref>عبدالرزاق اسماعیل، 1411، ص59</ref>سکهای نیز به سال 178 در دست است<ref>ادریسیان، 1383، ص96</ref> برخی از سکههایی که در دورههای بعد از دولت ادریسیان به دست آمده است، بر امامت و فضیلت [[امام علی]] تأکید دارد و این عبارت بر آن نقش بسته است: «علی خیر الناس بعد النبی کره من کره و رضی من رضی»<ref>سعدانی، 1980-1981، ص24</ref> درهم ادریسی، ارزشی معادل نصف دینار در عرف اهل مغرب داشت. اولین درهم از این نوع را[12] در سال 198 ادریس دوم و بعدها در سال 215 محمد بن ادریس ضرب کرد که نوعی استقلال مالی از خلافت عباسی را نشان میداد<ref>سعدون، 1408، ص145</ref> با توجه به پشتوانه اقتصادی قوی، این سکه ارزش مبادلاتی در بازارهای مغرب داشت<ref>همان، ص142</ref> برای شکوفاسازی اقتصاد، بازارهایی در ایام هفته در شهرهای مختلف دایر شد. امروز بهخوبی مشخص است تولید، بدون وجود شبکه توزیع و ارائه محصول عقیم است، از این رو، وجود بازارهای دائم به این امر کمک شایانی نموده است. گزارشها حاکی از دایر بودن بازار در روز یکشنبه در سوق اغمات، پنجشنبه و یکشنبه در فاس، جمعه در جبل عین شمس، جمعه و روز قربان و عاشورا در «اصیلا»، و چهارشنبه در ولیلی است<ref>همان، ص144</ref> | ||
رونق بخشیدن به صادرات از طریق اعزام و قبول قافلههایی که مصنوعات فلزی، معدنی، شیشهای، بخور، منسوجات، طلا، چوب آبنوس، عاج و پوستین را از مغرب اقصی حمل میکردند، از دیگر فعالیتهای این دولت است. اصطخری گزارشی در این باره دارد<ref> | رونق بخشیدن به صادرات از طریق اعزام و قبول قافلههایی که مصنوعات فلزی، معدنی، شیشهای، بخور، منسوجات، طلا، چوب آبنوس، عاج و پوستین را از مغرب اقصی حمل میکردند، از دیگر فعالیتهای این دولت است. اصطخری گزارشی در این باره دارد<ref>اصطخری، 2004، ص34 / سعدون، 1408، ص144</ref>.ابن حوقل جهانگرد قرن چهارم هجری در وصف بصره از صادرات محصول پنبه به افریقیه و سایر نقاط گزارش داده است و اینکه اهل بصره مالالتجاره خود را بر روی کشتی حمل میکنند و به اقیانوس اطلس میرسانند تا به هر جا خواستند بفرستند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref> در شهر ماسه کشتیها به طرف چین میروند<ref>یعقوبی، 1422، ص199</ref> اغمات بازرگانی انبوهی با شهر سجلماسه و غیر آن دارد<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> مناسبات تجاری مذکور کمتر تحتالشعاع مناسبات سیاسی با همسایگان قرار میگرفت و قافلهها بین مغرب، مصر و سودان در حرکت بودند. به علاوه، تجارت دریایی بین طنجه، سبته و ملیله با دول دیگر برقرار بوده است. در گزارشها، از صادرات پوستین فاس به [[سودان]]<ref>اسماعیل، 1411، ص80</ref> ابزار چوبی و چوب به <ref>اندلس</ref> <ref>همان، ص80</ref>خبر داده شده است. | ||
خط ۲۶۶: | خط ۲۶۶: | ||
پیشینه هر تمدنی, فرهنگی است که بتواند شاخصههای تمدنی را در باور مردم بارور نماید. شاید از گامهای نخستین ساخت تمدن، تشویق مردم به شهرنشینی باشد. از این رو، [[پیامبر اعظم]]میفرمایند: «علیکم بالسواد الاعظم.» <ref>مجلسی، 1403، ج33، ص374</ref> ادریسیان صرفاً به ساخت شهرها اکتفا نمیکردند، بلکه با اتخاذ سیاستهایی، مردم را به آبادسازی شهرهای موجود تشویق میکردند. در ساخت شهر فاس، ادریس اعلام کرد هر کسی تا اتمام حصار شهر خانهای بسازد یا درختی غرس کند، متعلق به اوست که به آبادانی سریع فاس انجامید<ref>ابن ابیزرع الفارسی، 1972، ص39 / الناصری اسلاوی، 2001، ج2، ص34</ref>. | پیشینه هر تمدنی, فرهنگی است که بتواند شاخصههای تمدنی را در باور مردم بارور نماید. شاید از گامهای نخستین ساخت تمدن، تشویق مردم به شهرنشینی باشد. از این رو، [[پیامبر اعظم]]میفرمایند: «علیکم بالسواد الاعظم.» <ref>مجلسی، 1403، ج33، ص374</ref> ادریسیان صرفاً به ساخت شهرها اکتفا نمیکردند، بلکه با اتخاذ سیاستهایی، مردم را به آبادسازی شهرهای موجود تشویق میکردند. در ساخت شهر فاس، ادریس اعلام کرد هر کسی تا اتمام حصار شهر خانهای بسازد یا درختی غرس کند، متعلق به اوست که به آبادانی سریع فاس انجامید<ref>ابن ابیزرع الفارسی، 1972، ص39 / الناصری اسلاوی، 2001، ج2، ص34</ref>. | ||
فاس از بزرگترین شهرهای مغرب اقصی و متشکل از دو وادی عدوة القرویین و عدوة الاندلسیین است. جدای از اینکه ادریس اول به ساخت این شهر اقدام کرد و پسرش آن را تکمیل نمود یا هر دو عدوه در زمان ادریس بن ادریس ساخته شده باشد، باید گفت این شهر در بهترین نقطه آب و هوایی ساخته شد. [13] (المنتصر بالله، ص55) سالها بعد که | فاس از بزرگترین شهرهای مغرب اقصی و متشکل از دو وادی عدوة القرویین و عدوة الاندلسیین است. جدای از اینکه ادریس اول به ساخت این شهر اقدام کرد و پسرش آن را تکمیل نمود یا هر دو عدوه در زمان ادریس بن ادریس ساخته شده باشد، باید گفت این شهر در بهترین نقطه آب و هوایی ساخته شد. [13] (المنتصر بالله، ص55) سالها بعد که یحیی بن محمد بن ادریس (یحیی اول) در 234 قمری (848- 849 م) به حکومت رسید و شهر فاس را تجدید بنا کرد و مهمانخانهها و گرمابههایی برای بازرگانان ساخت و ربضها (حومهها) احداث نمود، مردم از جاهای دور به فاس میآمدند<ref>قرهچانلو، 1380، ج2، ص341</ref>. | ||
بصره از دیگر شهرهای ساختهشده در دوره ادارسه است. ابن حوقل درباره این شهر گفته که دارای حصاری کوتاه است. شهر آباد است و هوای مناسبی دارد و خاکی پاک. وی اهالی شهر را اعم از زن ومرد از نظر خَلق و خُلق نیز ستوده است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref> لئون | بصره از دیگر شهرهای ساختهشده در دوره ادارسه است. ابن حوقل درباره این شهر گفته که دارای حصاری کوتاه است. شهر آباد است و هوای مناسبی دارد و خاکی پاک. وی اهالی شهر را اعم از زن ومرد از نظر خَلق و خُلق نیز ستوده است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref> لئون افریقی در قرن دهم هجری در وصف بصره مینویسد: | ||
شهر بر قطعه زمین | شهر بر قطعه زمین کوچکی واقع شده و شامل دو هزار خانه است... آن شهر را محمد بن ادریس (دوم)... در دشتی میان دو برجستگی (کوه کوچک) | ||
در هشتاد | در هشتاد میلی فاس و بیست میلی جنوب القصر بنا کرد... شهر دیوارهای | ||
زیبا و | زیبا و عالی دارد. در تمام دوران حکومت ادارسه شهر متمدنی بوده، در تابستان به لحاظ زیبایی اطرافش در آنجا اقامت میکردند<ref>قره چانلو، 1380، ص378</ref> | ||
شهر تامدلت (از | شهر تامدلت (از شهرهای سوس اقصی) را عبدالله بن ادریس بن ادریس در دشت همواری بنا کرد و بر گرد آن دیواری از آجر و سنگ کشید. شهر دارای دو گرمابه، بازار آباد و چهار دروازه بود. <ref>قرهچانلو، ج2، ص398</ref> | ||
امیر ابراهیم بن محمد بن قاسم بن ادریس در سال 317 قلعه حجرالنسر را در بالای کوه مرتفعی ساخت و هدف از آن ساخت دژی برای ادارسه به هنگامه هجوم دشمنان بود که دو بار مورد چنین استفادهای فراهم شد<ref>سعدون، 1408، ص54</ref>اما ابن حوقل با همین نشانهها، نام شهر را اقلام و سازنده آن را یحیی بن ادریس میخواند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref>. | امیر ابراهیم بن محمد بن قاسم بن ادریس در سال 317 قلعه حجرالنسر را در بالای کوه مرتفعی ساخت و هدف از آن ساخت دژی برای ادارسه به هنگامه هجوم دشمنان بود که دو بار مورد چنین استفادهای فراهم شد<ref>سعدون، 1408، ص54</ref>اما ابن حوقل با همین نشانهها، نام شهر را اقلام و سازنده آن را یحیی بن ادریس میخواند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref>. | ||
قاسم بن ادریس شهر اصیلا را بر بقایای شهر قدیمی فنیقیه تجدید بنا کرد که در قرن هفت قبل از میلاد ساخته شده بود و از مراکز تجاری مهم به شمار میآمد؛ در سال سه بازار مشترک در آن برگزار میشد و مردم از اطراف برای تجارت به این شهر میآمدند<ref>سعدون، 1408، ص52</ref> شهر جراوه را نیز ابوالعیش عیسی بن ادریس در سال 257 بنا کرد. داخل این شهر چشمههای آب شیرین وجود داشت و دارای چهار دروازه، دژ، مسجد جامع و پنج حمام بود<ref>همان، ص54</ref> علاوه بر این شهرها، شهرهای الحجر، سیله <ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> و بابا قلام نیز ساخته شد<ref> | قاسم بن ادریس شهر اصیلا را بر بقایای شهر قدیمی فنیقیه تجدید بنا کرد که در قرن هفت قبل از میلاد ساخته شده بود و از مراکز تجاری مهم به شمار میآمد؛ در سال سه بازار مشترک در آن برگزار میشد و مردم از اطراف برای تجارت به این شهر میآمدند<ref>سعدون، 1408، ص52</ref> شهر جراوه را نیز ابوالعیش عیسی بن ادریس در سال 257 بنا کرد. داخل این شهر چشمههای آب شیرین وجود داشت و دارای چهار دروازه، دژ، مسجد جامع و پنج حمام بود<ref>همان، ص54</ref> علاوه بر این شهرها، شهرهای الحجر، سیله <ref>موسوی بجنوردی، بیتا، ص565</ref> و بابا قلام نیز ساخته شد<ref>ادریسی، 1409، ص531</ref> | ||
خط ۲۸۶: | خط ۲۸۶: | ||
علاوه بر ساخت شهرهای متعدد، گزارشهایی درباره آبادانی این شهرها در این دوره وجود دارد. گوشهای از این گزارشها چنین است: | علاوه بر ساخت شهرهای متعدد، گزارشهایی درباره آبادانی این شهرها در این دوره وجود دارد. گوشهای از این گزارشها چنین است: | ||
از قلعه صدینه به سوی رودخانه بزرگ، دژها، بناها و سرزمین بزرگی به چشم میخورد. بعد از آن وارد شهر بزرگی میشوی که به آن افریقیه گویند. در کناره نهر عظیمی که به آن فاس گویند، مرکز | از قلعه صدینه به سوی رودخانه بزرگ، دژها، بناها و سرزمین بزرگی به چشم میخورد. بعد از آن وارد شهر بزرگی میشوی که به آن افریقیه گویند. در کناره نهر عظیمی که به آن فاس گویند، مرکز یحیی بن یحیی بن ادریس بن ادریس بن ادریس است؛ شهری با منازل بسیار آباد و در سمت غربی رودخانه فاس ـ رودی است که گویند بزرگترین رود زمین است ـ سه هزار آسیاب قرار دارد<ref>یعقوبی، 1422، ص199</ref> | ||
شهر [[بصره]] دارای بازارهای مناسب و آباد است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref>الحجر شهری بزرگ است بر قله کوه که دژی مرتفع دارد که داخل آن اراضی و املاک خاندان ادریسی است<ref>همان، ج1، ص80</ref> وی از هر جای دیار ادریسی عبور کرده و به آبادانی و یا وفور میوه و قیمتهای پایین آن جا را ستوده است<ref>همان، 1938، ج1، ص103</ref>. | شهر [[بصره]] دارای بازارهای مناسب و آباد است<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص80</ref>الحجر شهری بزرگ است بر قله کوه که دژی مرتفع دارد که داخل آن اراضی و املاک خاندان ادریسی است<ref>همان، ج1، ص80</ref> وی از هر جای دیار ادریسی عبور کرده و به آبادانی و یا وفور میوه و قیمتهای پایین آن جا را ستوده است<ref>همان، 1938، ج1، ص103</ref>. یعقوبی نیز درباره شهری دیگر مینویسد: | ||
اغمات | اغمات شهری ارزان و پرنعمت است و اسبهای بارکش و سواری دارد. از شهر نفیس سیبهای بسیار خوبی به آنجا (اغمات) آورده میشود. یک بار قاطر «سیب»، نصف درهم ارزش دارد ... بازارهای اغمات، بزرگ و آباد است. بازار اغمات روز یکشنبه برپا میشود و در آن همه نوع صنایع و کالاهای بازرگانی وجود دارد. در آن بازار بیشتر از صد گاو و هزار گوسفند در طی همین روز (یکشنبه) ذبح میشود<ref>قرهچانلو، 1380، ج2 ص372</ref>. | ||
ابن حوقل | ابن حوقل مینویسد: | ||
سوس | سوس اقصی ولایتی عظیم است، پرنعمت<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص91</ref> | ||
یعقوبی مینویسد: | |||
شهر مشهور مغرب، تلمسان است که به گرد آن، | شهر مشهور مغرب، تلمسان است که به گرد آن، بارهای از سنگ و پشت آن، باره دیگری است و در آن، جمعیتی انبوه است. شهر، کاخها و منازل بلند و آراسته دارد<ref>همان، ج2، ص334</ref>. | ||
در نیمه دوم قرن چهارم | در نیمه دوم قرن چهارم هجری، مقدسی مینویسد: | ||
طنجه | طنجه ناحیتی آباد و گرانقدر است که شهرهای خشکی و دریایی آن آباد و مرفّهند<ref>مقدسی، بیتا، ص231</ref>. | ||
== مراکز آموزشی و تربیتی == | == مراکز آموزشی و تربیتی == | ||
خط ۳۰۸: | خط ۳۰۸: | ||
مساجد در اسلام علاوه بر این که مرکزی عبادی به شمار میآید، به عنوان محل حکومت، تجمع برای امور مهم، و مرکز تربیتی و آموزشی از آنها استفاده شده است. به اعتقاد برخی، در مغرب مساجد نقش دانشگاهها را ایفا کردهاند، به عبارتی مساجد، جامع هستند<ref>رمضان التلیسی، 2003، ص391 به بعد</ref>اما از مراکز دیگری هم میتوان در مغرب یاد کرد که کاربردی چندگانه داشتهاند مانند رباطها خانه و مجالس حاکمان ادریسی. مروری بر مساجد و رباطها در سرزمین ادارسه نشان میدهد که این دولت تا چه حد در ترویج اسلام و مراکز عبادی و آموزشی کوشش داشته است. | مساجد در اسلام علاوه بر این که مرکزی عبادی به شمار میآید، به عنوان محل حکومت، تجمع برای امور مهم، و مرکز تربیتی و آموزشی از آنها استفاده شده است. به اعتقاد برخی، در مغرب مساجد نقش دانشگاهها را ایفا کردهاند، به عبارتی مساجد، جامع هستند<ref>رمضان التلیسی، 2003، ص391 به بعد</ref>اما از مراکز دیگری هم میتوان در مغرب یاد کرد که کاربردی چندگانه داشتهاند مانند رباطها خانه و مجالس حاکمان ادریسی. مروری بر مساجد و رباطها در سرزمین ادارسه نشان میدهد که این دولت تا چه حد در ترویج اسلام و مراکز عبادی و آموزشی کوشش داشته است. | ||
ـ مسجد الرسول ماسّه (از | ـ مسجد الرسول ماسّه (از شهرهای سوس اقصی) نزدیک دریا واقع است. در ماسه رباطی بر ساحل دریا قرار دارد<ref>یعقوبی، 1422، ص199</ref>. | ||
ـ مسجد جامع شهر سوس که به نوشته ابن حوقل، مردم آنجا دو گروهند: مالکیان «[[اهل سنت]]» و موسویون که شیعه هستند و به [[ | ـ مسجد جامع شهر سوس که به نوشته ابن حوقل، مردم آنجا دو گروهند: مالکیان «[[اهل سنت]]» و موسویون که شیعه هستند و به [[موسی بن جعفر]] و فرزندانش اقتدا میکنند. دو فرقه مذکور هریک جداگانه در مسجد جامع نماز میخوانند یا هرگاه یک فرقه نماز خواند، پس از آن، فرقه دیگر اذان میگوید و اقامه نماز میکند<ref>ابن حوقل، 1938، ج1، ص92</ref>. | ||
ـ جامع الاشیاخ که توسط ادریس دوم در سال 192 ساخته شد، امروزه با نام «جامع النور» شناخته میشود، در ابتدا خطبه در آن خوانده میشد تا به «جامع الشرفا» منتقل شد<ref>سعدون، 1408، ص55</ref>. | ـ جامع الاشیاخ که توسط ادریس دوم در سال 192 ساخته شد، امروزه با نام «جامع النور» شناخته میشود، در ابتدا خطبه در آن خوانده میشد تا به «جامع الشرفا» منتقل شد<ref>سعدون، 1408، ص55</ref>. | ||
خط ۳۲۸: | خط ۳۲۸: | ||
ـ جامع قرویین از مهمترین جوامع فاس بود که فاطمه دختر محمد بن عبدالله فهری در عدوه قرویین از مالالارث خود ساخت. این مسجد به شکل مربع ساخته شد. صحن اول آن دارای چهار درب و مأذنه کوتاه بود و در سال 307 قمری، [[نماز جمعه]] از الشرفا به آن منتقل گردید. ویژگی این جامع آن بود که اولین مسجد ساختهشده توسط یک زن مسلمان است و بعدها به یک جامعه تغییر کاربری داد و از اولین جامعهها محسوب میشود<ref>المنتصربالله، بیتا، ص65 / سعدون، 1408، ص58</ref> مسجد فاس بخش قرویین بزرگتر از مسجد دوقلویش در بخش اندلسیین بود. گفتهاند از همان ابتدا به صورت مرکز علم و مطالعه و تحقیق درآمد. علتش وجود کتابخانهای بود که بر اساس کتیبهای که بهدست آمده بنیان گزارش آن را ساخت. وجود این کتابخانه باعث شد که مسجد به مرور زمان به دانشگاهی تبدیل شود که از کهنترین دانشگاههای [[جهان اسلام]] است؛ زیرا این مسجد حدود 115 سال پیش از الازهر ساخته شد<ref>مونس، 1384، ج1، ص363</ref>. ([[الازهر]] در سال 360 ساخته شد) یعنی دویست سال پیش از دانشگاه [[پاریس]] که در 1180 میلادی ساخته شده است<ref>المنتصر بالله، بیتا، ص64</ref>. | ـ جامع قرویین از مهمترین جوامع فاس بود که فاطمه دختر محمد بن عبدالله فهری در عدوه قرویین از مالالارث خود ساخت. این مسجد به شکل مربع ساخته شد. صحن اول آن دارای چهار درب و مأذنه کوتاه بود و در سال 307 قمری، [[نماز جمعه]] از الشرفا به آن منتقل گردید. ویژگی این جامع آن بود که اولین مسجد ساختهشده توسط یک زن مسلمان است و بعدها به یک جامعه تغییر کاربری داد و از اولین جامعهها محسوب میشود<ref>المنتصربالله، بیتا، ص65 / سعدون، 1408، ص58</ref> مسجد فاس بخش قرویین بزرگتر از مسجد دوقلویش در بخش اندلسیین بود. گفتهاند از همان ابتدا به صورت مرکز علم و مطالعه و تحقیق درآمد. علتش وجود کتابخانهای بود که بر اساس کتیبهای که بهدست آمده بنیان گزارش آن را ساخت. وجود این کتابخانه باعث شد که مسجد به مرور زمان به دانشگاهی تبدیل شود که از کهنترین دانشگاههای [[جهان اسلام]] است؛ زیرا این مسجد حدود 115 سال پیش از الازهر ساخته شد<ref>مونس، 1384، ج1، ص363</ref>. ([[الازهر]] در سال 360 ساخته شد) یعنی دویست سال پیش از دانشگاه [[پاریس]] که در 1180 میلادی ساخته شده است<ref>المنتصر بالله، بیتا، ص64</ref>. | ||
خانه حاکمان نیز به عنوان مرکز تجمع دانشمندان بوده است. احمد بن ادریس مجالس علمی در قصرش برگزار میکردو ادبا و شعرا در آن شرکت میکردند<ref>رمضان التلیسی، 2003، ص405</ref>. همینطور درباره یحیی بن ادریس نیز گفته شده است که مجلس علم برپا میساخت و دانشمندان و ادبا در آن شرکت میکردند<ref> | خانه حاکمان نیز به عنوان مرکز تجمع دانشمندان بوده است. احمد بن ادریس مجالس علمی در قصرش برگزار میکردو ادبا و شعرا در آن شرکت میکردند<ref>رمضان التلیسی، 2003، ص405</ref>. همینطور درباره یحیی بن ادریس نیز گفته شده است که مجلس علم برپا میساخت و دانشمندان و ادبا در آن شرکت میکردند<ref>بکری، 1992، ص816</ref>. | ||
=حاکمان فرهیخته= | =حاکمان فرهیخته= | ||
خط ۳۳۴: | خط ۳۳۴: | ||
تمایل حاکمان ادریسی به علم، نقش مؤثری در ساختن تمدن اسلامی داشت؛ زیرا فرهنگ مردم را تغییر میداد و به دانشاندوزی ترغیب مینمود که تأثیر آن بر اهل بصیرت پوشیده نیست. از این رو مهاجرت فقها، مشایخ و شاعران از شرق و غرب گزارش شده است. حاکمان ادریسی با دارا بودن نیروی معنوی و علمی، کمک زیادی به حل مشکلات دولت و محبوبیت مردمی میکردند. این خاندان علاوه بر انتساب به خاندان پیامبر9، خود نیز دارای خصوصیاتی بودند که تأثیر زیادی در مردم داشت و در نظر مردم ابهت و احترام خاصی داشتند<ref>مونس، 1384، ج1، ص377</ref>. | تمایل حاکمان ادریسی به علم، نقش مؤثری در ساختن تمدن اسلامی داشت؛ زیرا فرهنگ مردم را تغییر میداد و به دانشاندوزی ترغیب مینمود که تأثیر آن بر اهل بصیرت پوشیده نیست. از این رو مهاجرت فقها، مشایخ و شاعران از شرق و غرب گزارش شده است. حاکمان ادریسی با دارا بودن نیروی معنوی و علمی، کمک زیادی به حل مشکلات دولت و محبوبیت مردمی میکردند. این خاندان علاوه بر انتساب به خاندان پیامبر9، خود نیز دارای خصوصیاتی بودند که تأثیر زیادی در مردم داشت و در نظر مردم ابهت و احترام خاصی داشتند<ref>مونس، 1384، ج1، ص377</ref>. | ||
ادریس خود از شاگردان امام صادق شمرده شده است. ادریس دوم را جواد، فصیح و حازم وصف کردهاند که مردم او را دوست میداشتند<ref>زرکلی، بیتا، ج1، ص278</ref> او از شعرا شمرده شده است. (ابن ابیزرع، 1972، ص26) یحیی بن ادریس بن عمر مردی فقیه و حدیثدان بوده است<ref> | ادریس خود از شاگردان امام صادق شمرده شده است. ادریس دوم را جواد، فصیح و حازم وصف کردهاند که مردم او را دوست میداشتند<ref>زرکلی، بیتا، ج1، ص278</ref> او از شعرا شمرده شده است. (ابن ابیزرع، 1972، ص26) یحیی بن ادریس بن عمر مردی فقیه و حدیثدان بوده است<ref>ذهبی، 1406 ق، ص67 / موسوی بجنوردی، بیتا، ص563</ref> او از نظر قدرت، وسعت کشور، عدالت و کرامت از مشهورترین بنیادریس بود. وی فقیه و حافظ حدیث و دارای فصاحت بیان، شجاع، متدین و باتقوا بود و هیچ یک از ادارسه به پای او نمیرسیدند<ref>ابن ابیزرع، 1972، ص80</ref> احمد بن القاسم ملقب به کنِّون (زیبا) بن محمد بن القاسم بن ادریس بن ادریس بن عباله (م327ق) عالمی فقیه، باتقوا، حافظ، عالم به سیر و تاریخ ملوک و انساب العرب و البربر، عاقل و حلیم و شجاع و کریم و در میان ادریسیان به احمد الفاضل شهره <ref>بودابن ابیزرع، 1972، ص88 / الناصری اسلاوی، 2001، ج2، ص95</ref> | ||
در مورد سایرین نیز با القاب احدالنساک یاد شده است.<ref>ابن عنبه، 1413، ص160</ref> افراد زیادی از این خاندان در دورههای بعد به عنوان عالمان دینی درخشیدند که خود تحقیق جدایی را میطلبد مانند نویسنده کتاب نزهة المشتاق فی اختراع الافاق، ابوعبدالله ادریسی در 560 قمری موسوی نویسنده مسالک و ممالک نیز از یک ادریسی عادل و نیکسیرت به عنوان حاکم تاهرت نام میبرد<ref>ابن خرداذبه، 1992، ص266</ref>. | در مورد سایرین نیز با القاب احدالنساک یاد شده است.<ref>ابن عنبه، 1413، ص160</ref> افراد زیادی از این خاندان در دورههای بعد به عنوان عالمان دینی درخشیدند که خود تحقیق جدایی را میطلبد مانند نویسنده کتاب نزهة المشتاق فی اختراع الافاق، ابوعبدالله ادریسی در 560 قمری موسوی نویسنده مسالک و ممالک نیز از یک ادریسی عادل و نیکسیرت به عنوان حاکم تاهرت نام میبرد<ref>ابن خرداذبه، 1992، ص266</ref>. | ||
خط ۳۴۰: | خط ۳۴۰: | ||
=دانشمندان= | =دانشمندان= | ||
متأسفانه اطلاعات زیادی از دانشمندان معاصر با دولت ادریسیان در دست نیست، اما با جستوجو در لابهلای کتب، میتوان برخی از این اشخاص را شناسایی کرد مانند عامر بن محمد بن سعید القیسی قاضی دولت ادریس دوم، عامر مصعب الازدی وزیر دولت<ref>الناصری اسلاوی، 2001، ج2، ص33</ref>، محمد بن نمیر، ابیالحسن بن عبدالله بن مالک الخزرجی، محمد بن داوود، قاضی عبدالجبار بن معیشه <ref>رمضان التلیسی،2003، ص94 به بعد</ref> و تعدادی دیگر از دانشمندان نیز به دیار ادریسی نسبت داده شدهاند؛ از جمله: ابوعمر عمران بن | متأسفانه اطلاعات زیادی از دانشمندان معاصر با دولت ادریسیان در دست نیست، اما با جستوجو در لابهلای کتب، میتوان برخی از این اشخاص را شناسایی کرد مانند عامر بن محمد بن سعید القیسی قاضی دولت ادریس دوم، عامر مصعب الازدی وزیر دولت<ref>الناصری اسلاوی، 2001، ج2، ص33</ref>، محمد بن نمیر، ابیالحسن بن عبدالله بن مالک الخزرجی، محمد بن داوود، قاضی عبدالجبار بن معیشه <ref>رمضان التلیسی،2003، ص94 به بعد</ref> و تعدادی دیگر از دانشمندان نیز به دیار ادریسی نسبت داده شدهاند؛ از جمله: ابوعمر عمران بن موسی بن عیسی بن نجح الفاسی فقیه اهل قیروان در زمان خود که به آنجا رفت و دانشآموخته در مغرب و مشرق عالم اسلامی بود و از اهل علم و فضل شمرده میشد. <ref>یاقوت حموی، 1995، ج4، ص231</ref> از دیگر دانشمندان، بکر بن حماد التاهرتی در مجلس احمد بن ادریس<ref>رمضان التلیسی،2003، ص405</ref> و ابواحمد الشافعی در مجلس یحیی بن ادریس نام دارند. <ref>بکری، 1992، ص816</ref> نویسنده کتاب ذکر مشاهیر اعیان [فارس] فاس اشاره کرده است که در فاس خانوادهای عالم از نسل بکار بن راشد زندگی میکردند که به بنیبکار شهرت داشتند و از ایشان سه کس عهدهدار منصب قضا در دوره اول ادریسیان بودند که نسلی از خود باقی نگذاشتند<ref>امین، بیتا، ج6، ص441</ref>. | ||
با توجه به شواهد و گزارشهای جغرافیدانان معاصر از دولت ادریسی و تاریخنگاران قرون میانی و آخرین تحلیلهای محققان معاصر، دولت ادریسیان در مدت کوتاهی توانست ضمن نشر اسلام در سرزمین بربرها، به برپایی تمدن اسلامی در مغرب دور و سواحل اقیانوس اطلس اقدام نمایند. آنها با الهام از آموزههای اسلامی، تشکیلات سیاسی مردمی را طراحی و اجرا کردند و با رفتار و گفتارهای مبتنی بر دین، معنویت را در قلمرو خود چنان رواج دادند که تا به امروز آثار آن دیده میشود. آنان خود به قضا نشستند و از قضات عالم بهره جستند و با استقرار عدالت و امنیت، اقتصادی شکوفا را از طریق رونق دادن به کشاورزی و صنعت و تجارت و دامپروری رقم زدند. همچنین بنای شهرهای متعدد و آباد کردن دیگر شهرها را در دستور کار خود قرار دادند. خانههای آنان مرکز علم شد و نهتنها اغلب از دانشمندان قلمرو خود شمرده شدند، بلکه موفق گردیدند مراکز مختلف آموزشی ـ تربیتی و عبادی را در قالب مساجد و جوامع و مجالس و رباط راهاندازی کنند. آنچه در این زمینه قابل تأمل است، استقلال سیاسی این دولت در کنار بزرگترین قدرت جهان آن روز یعنی دولت عباسی عهد هارون الرشید و فرزندان اوست. | با توجه به شواهد و گزارشهای جغرافیدانان معاصر از دولت ادریسی و تاریخنگاران قرون میانی و آخرین تحلیلهای محققان معاصر، دولت ادریسیان در مدت کوتاهی توانست ضمن نشر اسلام در سرزمین بربرها، به برپایی تمدن اسلامی در مغرب دور و سواحل اقیانوس اطلس اقدام نمایند. آنها با الهام از آموزههای اسلامی، تشکیلات سیاسی مردمی را طراحی و اجرا کردند و با رفتار و گفتارهای مبتنی بر دین، معنویت را در قلمرو خود چنان رواج دادند که تا به امروز آثار آن دیده میشود. آنان خود به قضا نشستند و از قضات عالم بهره جستند و با استقرار عدالت و امنیت، اقتصادی شکوفا را از طریق رونق دادن به کشاورزی و صنعت و تجارت و دامپروری رقم زدند. همچنین بنای شهرهای متعدد و آباد کردن دیگر شهرها را در دستور کار خود قرار دادند. خانههای آنان مرکز علم شد و نهتنها اغلب از دانشمندان قلمرو خود شمرده شدند، بلکه موفق گردیدند مراکز مختلف آموزشی ـ تربیتی و عبادی را در قالب مساجد و جوامع و مجالس و رباط راهاندازی کنند. آنچه در این زمینه قابل تأمل است، استقلال سیاسی این دولت در کنار بزرگترین قدرت جهان آن روز یعنی دولت عباسی عهد هارون الرشید و فرزندان اوست. |