پرش به محتوا

زید بن حارثه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آن گاه ' به ' آنگاه '
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
جز (جایگزینی متن - ' آن گاه ' به ' آنگاه ')
خط ۵۹: خط ۵۹:
وَ ما کانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مؤمنَه اِذا قَضَی اللهُ وَ رَسُولُهُ أمراً أن یَکونَ لَهُمُ الخِیرَهُ مِن أمرِهِم وَ مَن یَعصِ اللهَ وَ رَسولَهُ فَقَد ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً<ref> احزاب (33)، 36.</ref>؛ «هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد، هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم می‌دانند، اختیاری در برابر فرمان خدا داشته باشد، و هرکس خدا و رسولش را نافرمانی کند به گمراهی گرفتار شده است».
وَ ما کانَ لِمُؤمِنٍ وَ لا مؤمنَه اِذا قَضَی اللهُ وَ رَسُولُهُ أمراً أن یَکونَ لَهُمُ الخِیرَهُ مِن أمرِهِم وَ مَن یَعصِ اللهَ وَ رَسولَهُ فَقَد ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً<ref> احزاب (33)، 36.</ref>؛ «هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد، هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم می‌دانند، اختیاری در برابر فرمان خدا داشته باشد، و هرکس خدا و رسولش را نافرمانی کند به گمراهی گرفتار شده است».
زینب و برادرش، عبدالله، وقتی این مسئله را شنیدند، از کرده خود پشیمان، و در برابر فرمان خدا تسلیم شدند. بدین ترتیب، زینب به ازدواج با زید رضایت داد.
زینب و برادرش، عبدالله، وقتی این مسئله را شنیدند، از کرده خود پشیمان، و در برابر فرمان خدا تسلیم شدند. بدین ترتیب، زینب به ازدواج با زید رضایت داد.
ولی زینب پس از ازدواج نیز ناسازگار بود. زید ماجرا را به پیامبر گزارش داد و برای [[طلاق]] اجازه خواست. پیامبر بسیار می‌کوشید که روابط آنان را صمیمی سازد تا این ازدواج پایدار بماند. از این روی، زید را به ادامه زندگی راضی کرد، ولی برای بار سوم زید از پیامبر اجازه خواست که زینب را طلاق دهد. سرانجام معلوم شد که میان آن دو توافق اخلاقی وجود ندارد و با هم سازگار نیستند. بنابراین [[جبرئیل]] نازل شد و نخست موضوع فرزند خواندگی را ملغی اعلام کرد. آن گاه از پیامبر خواست که در اجرای حکم الهی، از مردم واهمه‌ای نداشته باشد و اجازه بدهد که زید زینب را طلاق دهد. پس از مدتی، زینب که از زنان مهاجر بود، پس از طلاق در اندوه و ماتم فرو رفت.
ولی زینب پس از ازدواج نیز ناسازگار بود. زید ماجرا را به پیامبر گزارش داد و برای [[طلاق]] اجازه خواست. پیامبر بسیار می‌کوشید که روابط آنان را صمیمی سازد تا این ازدواج پایدار بماند. از این روی، زید را به ادامه زندگی راضی کرد، ولی برای بار سوم زید از پیامبر اجازه خواست که زینب را طلاق دهد. سرانجام معلوم شد که میان آن دو توافق اخلاقی وجود ندارد و با هم سازگار نیستند. بنابراین [[جبرئیل]] نازل شد و نخست موضوع فرزند خواندگی را ملغی اعلام کرد. آنگاه از پیامبر خواست که در اجرای حکم الهی، از مردم واهمه‌ای نداشته باشد و اجازه بدهد که زید زینب را طلاق دهد. پس از مدتی، زینب که از زنان مهاجر بود، پس از طلاق در اندوه و ماتم فرو رفت.
طولی نکشید که رسول اکرم(ص) از سوی خداوند مأمور شد، برای از میان بردن کامل سنت غلط جاهلی که ازدواج با زن پسر خوانده را جایز نمی‌دانست، با زینب بنت جحش ازدواج کند. رسول خدا(ص) با اینکه از انتقاد منافقان [[مدینه]] نگران بود، این کار را انجام داد. به این ترتیب، دو حکم [[جاهلیت]] مردود شد: نخست، فرزند خواندگی و [[ارث]] بردن فرزند خوانده از پدر خوانده و دیگری، جایز نبودن ازدواج با همسر فرزند خوانده، پس ا ز طلاق وی<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه ی موسوی همدانی، ج16، ص322.</ref>.
طولی نکشید که رسول اکرم(ص) از سوی خداوند مأمور شد، برای از میان بردن کامل سنت غلط جاهلی که ازدواج با زن پسر خوانده را جایز نمی‌دانست، با زینب بنت جحش ازدواج کند. رسول خدا(ص) با اینکه از انتقاد منافقان [[مدینه]] نگران بود، این کار را انجام داد. به این ترتیب، دو حکم [[جاهلیت]] مردود شد: نخست، فرزند خواندگی و [[ارث]] بردن فرزند خوانده از پدر خوانده و دیگری، جایز نبودن ازدواج با همسر فرزند خوانده، پس ا ز طلاق وی<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه ی موسوی همدانی، ج16، ص322.</ref>.


خط ۶۷: خط ۶۷:
پیامبر اسلام(ص) از ام ایمن مهربانی و محبت بسیار دید. او پیوسته می‌فرمود: «پس از آمنه، ام ایمن مادر من است».
پیامبر اسلام(ص) از ام ایمن مهربانی و محبت بسیار دید. او پیوسته می‌فرمود: «پس از آمنه، ام ایمن مادر من است».
از این روی همواره پس از بعثت به یاد ام ایمن بود و به خانه او رفته، به امورات زندگی اش رسیدگی می‌کرد.
از این روی همواره پس از بعثت به یاد ام ایمن بود و به خانه او رفته، به امورات زندگی اش رسیدگی می‌کرد.
پیامبر همیشه با ام ایمن مهربان بود و به وی احترام می‌گذاشت. وقتی که حضرت رسول(ص) با [[خدیجه ی کبری(ع)|خدیجه کبری(ع)]] ازدواج کرد، او را آزاد ساخت و پس از مدتی وی را به همسری «عبیده» درآورد. خداوند به آن دو، پسری عنایت کرد که نامش را «ایمن» گذاشتند. از این روی او را ام ایمن می‌خواندند. ولی طول نکشید که عبیده درگذشت و ام ایمن بیوه شد. رسول خدا(ص) که همواره در فکر مادر خوانده‌اش بود. او را به همسری زیدبن حارثه درآورد. حاصل این پیوند، «اسامه بن زید» بود. او پنج سال پس از بعثت، در سرزمین مکه و در خانواده‌ای پاک، دیده به جهان گشود. اسامه نیز مانند پدرش، کانون علاقه و توجه ویژه پیامبر(ص) بود. روزی آن حضرت از [[جنگ بدر]] باز می‌گشت. در یکی از کوچه‌های مدینه اسامه را با گروهی از کودکان سرگرم بازی دید. پیامبر او را در آغوش کشید و بوسید. آن گاه فرمود: «آفرین بر دوستم و فرزند دوستم».
پیامبر همیشه با ام ایمن مهربان بود و به وی احترام می‌گذاشت. وقتی که حضرت رسول(ص) با [[خدیجه ی کبری(ع)|خدیجه کبری(ع)]] ازدواج کرد، او را آزاد ساخت و پس از مدتی وی را به همسری «عبیده» درآورد. خداوند به آن دو، پسری عنایت کرد که نامش را «ایمن» گذاشتند. از این روی او را ام ایمن می‌خواندند. ولی طول نکشید که عبیده درگذشت و ام ایمن بیوه شد. رسول خدا(ص) که همواره در فکر مادر خوانده‌اش بود. او را به همسری زیدبن حارثه درآورد. حاصل این پیوند، «اسامه بن زید» بود. او پنج سال پس از بعثت، در سرزمین مکه و در خانواده‌ای پاک، دیده به جهان گشود. اسامه نیز مانند پدرش، کانون علاقه و توجه ویژه پیامبر(ص) بود. روزی آن حضرت از [[جنگ بدر]] باز می‌گشت. در یکی از کوچه‌های مدینه اسامه را با گروهی از کودکان سرگرم بازی دید. پیامبر او را در آغوش کشید و بوسید. آنگاه فرمود: «آفرین بر دوستم و فرزند دوستم».
این ابراز علاقه پیامبر(ص) به اسامه، زبانزد مسلمانان بود و چندین بار، در موارد گوناگون تکرار شد؛ به گونه‌ای که در مدینه به عنوان «دوست و زاده دوست پیامبر» شهرت یافت<ref>سید علی خان مدنی، الدرجات الرفیعه، ص 440؛ عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص 641؛ یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر القرطبی المالکی، الاستیعاب فی الاسماء الاصحاب، ج1، ص34.</ref>.
این ابراز علاقه پیامبر(ص) به اسامه، زبانزد مسلمانان بود و چندین بار، در موارد گوناگون تکرار شد؛ به گونه‌ای که در مدینه به عنوان «دوست و زاده دوست پیامبر» شهرت یافت<ref>سید علی خان مدنی، الدرجات الرفیعه، ص 440؛ عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص 641؛ یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر القرطبی المالکی، الاستیعاب فی الاسماء الاصحاب، ج1، ص34.</ref>.


Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش