۸۸٬۱۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراینباره') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
آنچه وحید روزگار برگزید بهترین پاسخ این پرسش به شمار میآمد. او چنان میاندیشید که باید کار را از بالا آغاز کند و به مناظره و گفتگو با استاد بزرگ شیخ یوسف بحرانی روی آورد. این عزم با یک رؤیای صادق تقویت شد و بدین ترتیب زمان رویارویی اندیشهها فرا رسید. نبرد علمی سرنوشت ساز با مراجعه سید به خانه استاد حوزه کربلا آغاز شد. هنگامی که آن بزرگمرد به خانه شیخ وارسته حضرت یوسف بحرانی رسید، گفت: امشب حضرت [[سیدالشهداء]] را در خواب دید. آن جناب به من فرمود: ناخن خود را بگیر! | آنچه وحید روزگار برگزید بهترین پاسخ این پرسش به شمار میآمد. او چنان میاندیشید که باید کار را از بالا آغاز کند و به مناظره و گفتگو با استاد بزرگ شیخ یوسف بحرانی روی آورد. این عزم با یک رؤیای صادق تقویت شد و بدین ترتیب زمان رویارویی اندیشهها فرا رسید. نبرد علمی سرنوشت ساز با مراجعه سید به خانه استاد حوزه کربلا آغاز شد. هنگامی که آن بزرگمرد به خانه شیخ وارسته حضرت یوسف بحرانی رسید، گفت: امشب حضرت [[سیدالشهداء]] را در خواب دید. آن جناب به من فرمود: ناخن خود را بگیر! | ||
از خواب برخاستم و چنان تعبیر کردم که مراد از میان برداشتن اخباریان و بحث و مناظره با آنهاست. اکنون آمده ام که با شما | از خواب برخاستم و چنان تعبیر کردم که مراد از میان برداشتن اخباریان و بحث و مناظره با آنهاست. اکنون آمده ام که با شما دراینباره بحث کنم<ref> همان.</ref>. | ||
استاد گروه اخباریان مردی پرهیزگار و روشن بود. او که به نوشته برخی از تاریخنگاران به مسلک خبرگرایی انتقادهایی داشت و از ابراز باور خویش در برابر ناآگاهان هراسناک بود، رأی سرور فقیهان [[شیعه]] را پذیرفت و با قلبی مهربان و رویی گشاده به استقبال اندیشه مجتهد تازه وارد کربلا شتافت. آن بزرگان روزها و شبهای بسیار با یکدیگر بحث کردند. | استاد گروه اخباریان مردی پرهیزگار و روشن بود. او که به نوشته برخی از تاریخنگاران به مسلک خبرگرایی انتقادهایی داشت و از ابراز باور خویش در برابر ناآگاهان هراسناک بود، رأی سرور فقیهان [[شیعه]] را پذیرفت و با قلبی مهربان و رویی گشاده به استقبال اندیشه مجتهد تازه وارد کربلا شتافت. آن بزرگان روزها و شبهای بسیار با یکدیگر بحث کردند. |