confirmed، مدیران
۳۷٬۵۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
</div> | </div> | ||
'''جاهلیت'''، اصطلاحی قرآنی و حدیثی درباره نوعی از ویژگیهای رفتاری، اخلاقی و اعتقادی در دورهای از تاریخ پیش از [[اسلام]] در شبه جزیره [[عربستان]]. جهل و مشتقات آن، در اشعار عرب ِ پیش از اسلام نیز به کار رفته است. | '''جاهلیت'''، اصطلاحی قرآنی و حدیثی درباره نوعی از ویژگیهای رفتاری، اخلاقی و اعتقادی در دورهای از تاریخ پیش از [[اسلام]] در شبه جزیره [[عربستان]]. جهل و مشتقات آن، در اشعار عرب ِ پیش از اسلام نیز به کار رفته است. | ||
جاهلیت به مقطعی از تاریخ عرب(حدود دو قرن) پیش از ظهور اسلام و بعثت پیامبر( | جاهلیت به مقطعی از تاریخ عرب(حدود دو قرن) پیش از ظهور اسلام و [[بعثت پیامبر|بعثت پیامبر(صلی الله علیه)]] که [[بتپرستی|بتپرستی]]، جهل و خرافهگرایی از شاخصههای بارز آن به شمار میرود، اطلاق میگردد. | ||
== جاهلیت در لغت == | == جاهلیت در لغت == | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
# | # | ||
# عدم دانش و علم و به چیزی:یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ<ref>بقره/273</ref>(چنین بذل و | # عدم دانش و علم و به چیزی:یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ<ref>بقره/273</ref>(چنین بذل و بخششی مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد كه در راه خدا درماندهاند و به تنگنا افتادهاند و نمیتوانند در زمین به مسافرت پردازند (و از راه تجارت و كسب و كار برای خود هزینه ی زندگی فراهم سازند و) به خاطر آبرومندی و خویشتنداری، شخص نادان میپندارد كه اینان دارا و بینیازند. | ||
# | # | ||
# اشتباه و ناآگاهی به دلیل ضعف ایمان: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ<ref>نساء/17</ref> بی گمان [[خداوند]] تنها توبه كسانی را میپذیرد كه از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس) به كار زشت دست میزند. | # اشتباه و ناآگاهی به دلیل ضعف ایمان: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ<ref>نساء/17</ref> بی گمان [[خداوند]] تنها توبه كسانی را میپذیرد كه از روی نادانی (و سفاهت و حماقت ناشی از شدّت خشم و غلبه شهوت بر نفس) به كار زشت دست میزند. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
'''جاهلیت، جهل به توحید و قانون شریعت یا جهل به علوم تجربی زمانه؟''' | '''جاهلیت، جهل به توحید و قانون شریعت یا جهل به علوم تجربی زمانه؟''' | ||
از نظر زمانی دوران قبل از بعثت رسول اكرم [[حضرت محمد(ص)]] تا حدود 150 حداكثر 200 سال را دوران جاهلی مینامند<ref>رسول جعفریان، سیره ی رسول خدا، قم ،انتشارات موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ج 1، ص 153-156 / تاریخ الادب العربی، العصر الجاهلی، ص38.</ref>. قرآن كریم نه تنها اطلاق عنوان جاهلیت بر این دوره را نفی نمیكند بلكه با ارائه ی تعابیری این عنوان را مورد تأكید قرار میدهد. از جمله آنجا كه میفرماید: «یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ»<ref>آل عمران/154</ref> یا در جای دیگری میفرماید: «أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»<ref>مائده/50</ref> همین طور: «لاتبرّجن تبرّج الجاهلیة الاولی»<ref>احزاب/33</ref>. | از نظر زمانی دوران قبل از بعثت رسول اكرم [[حضرت محمد (ص)|حضرت محمد(صلی الله علیه)]] تا حدود 150 حداكثر 200 سال را دوران جاهلی مینامند<ref>رسول جعفریان، سیره ی رسول خدا، قم ،انتشارات موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت، ج 1، ص 153-156 / تاریخ الادب العربی، العصر الجاهلی، ص38.</ref>. قرآن كریم نه تنها اطلاق عنوان جاهلیت بر این دوره را نفی نمیكند بلكه با ارائه ی تعابیری این عنوان را مورد تأكید قرار میدهد. از جمله آنجا كه میفرماید: «یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ»<ref>آل عمران/154</ref> یا در جای دیگری میفرماید: «أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»<ref>مائده/50</ref> همین طور: «لاتبرّجن تبرّج الجاهلیة الاولی»<ref>احزاب/33</ref>. | ||
با این گونه تعابیر، قرآن كریم تصریح دارد كه در دوران جاهلیت، جهل و باطل حاكمیت داشته است و قرآن با كوتاهترین و رساترین عبارتها اوضاع قبل از بعثت را به تصویر میكشد. بر این اساس میتوان گفت از نظر قرآن و روایات، عصر جاهلیت اولی دوران متصل به ظهور اسلام بوده است. چون در آن مقطع زمانی در تمام زمینهها به جای حق (لا اله- الا الله)، باطل حاكمیت داشته است، یعنی مردم تابع قوانین ساختگی خود بودند و اشخاص و چیزهایی را واسطه و شفیع خود قرارداده و گذران زندگی آنها اغلب از راه چپاول و غارت اموال دیگران تداوم پیدا میكرد. افتخار و فضیلتهای آنها در خونریزی بیشتر، حمیت و تعصب كوركورانه و پایمال سازی حقوق دیگران خلاصه میشد. اموری چون قماربازی، شراب خواری، [[زنا]] و بی عفتی و... قبیح به حساب نمیآمدند. | با این گونه تعابیر، قرآن كریم تصریح دارد كه در دوران جاهلیت، جهل و باطل حاكمیت داشته است و قرآن با كوتاهترین و رساترین عبارتها اوضاع قبل از بعثت را به تصویر میكشد. بر این اساس میتوان گفت از نظر قرآن و روایات، عصر جاهلیت اولی دوران متصل به ظهور اسلام بوده است. چون در آن مقطع زمانی در تمام زمینهها به جای حق (لا اله- الا الله)، باطل حاكمیت داشته است، یعنی مردم تابع قوانین ساختگی خود بودند و اشخاص و چیزهایی را واسطه و شفیع خود قرارداده و گذران زندگی آنها اغلب از راه چپاول و غارت اموال دیگران تداوم پیدا میكرد. افتخار و فضیلتهای آنها در خونریزی بیشتر، حمیت و تعصب كوركورانه و پایمال سازی حقوق دیگران خلاصه میشد. اموری چون قماربازی، شراب خواری، [[زنا]] و بی عفتی و... قبیح به حساب نمیآمدند. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
به گواهی بسیاری از مورخان تعداد افراد باسواد در مكه و [[مدینه]] از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیكرد و حتی خواندن و نوشتن مقارن ظهور اسلام در میان [[قریش]] رواج پیدا میكرد. [[بلاذری]] مینویسد: هنگام ظهور اسلام هفده نفر از قریش میتوانستند بنویسند<ref> احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، مترجم محمد توکل، تهران، انتشارات نقره، 1367، ص 473؛ نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 141</ref>. و نكته ی مهمتر این كه در نقل ابن قتیبه دینوری چنان بر میآید كه كتابت در نزد عرب جاهلی عیب به شمار میآمد<ref>عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، شعر الشعراء، قاهره – مصر، انتشارات موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ص 334.</ref>. | به گواهی بسیاری از مورخان تعداد افراد باسواد در مكه و [[مدینه]] از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیكرد و حتی خواندن و نوشتن مقارن ظهور اسلام در میان [[قریش]] رواج پیدا میكرد. [[بلاذری]] مینویسد: هنگام ظهور اسلام هفده نفر از قریش میتوانستند بنویسند<ref> احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، مترجم محمد توکل، تهران، انتشارات نقره، 1367، ص 473؛ نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 141</ref>. و نكته ی مهمتر این كه در نقل ابن قتیبه دینوری چنان بر میآید كه كتابت در نزد عرب جاهلی عیب به شمار میآمد<ref>عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، شعر الشعراء، قاهره – مصر، انتشارات موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ص 334.</ref>. | ||
علاوه بر اینها در قبایل بسیار بزرگ عرب حتی در عصر ظهور اسلام و [[بعثت]] پیامبر خاتم( | علاوه بر اینها در قبایل بسیار بزرگ عرب حتی در عصر ظهور اسلام و [[بعثت]] پیامبر خاتم(صلی الله علیه) هم افرادی كه بتوانند بخوانند وجود نداشت تا چه رسد به این كه بتوانند بنویسند و زمانی كه [[پیامبر |پیامبر خاتم(صلی الله علیه)]] نامه ای به قبیله ی «بكر بن وائل» نوشت درمیان آنها كسی نبود كه بتواند آن نامه را بخواند. آن هم نامه ای را كه به زبان عربی نوشته شده بود<ref> جعفر مرتضی عاملی، صحیح من سیرت النبی الاعظم، قم، انتشارات دار الحدیث، 1426، ج1 ص 49</ref> و بالاخره [[جاحظ]] مورخ و نویسنده ی عرب درباره ی مردم این دوره مینویسد:آنها امّی بودند و قدرت بر نوشتن نداشتند<ref>عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت انتشارات دار المکتبه الهلال، 1423، جزء 3، ص 15؛نیز: احمد امین، فجر الاسلام، بیروت، انتشارات العصریه، 1385-2006، ص 31.</ref>. | ||
[[ابن خلدون]] میگوید: اعراب در ابتدا هیچ علم و صناعتی را نمی دانستند و این به اقتضای زندگی ساده و بدوی آنها بود... در ابتدا اقوام عرب تعلیم و تألیف و تدوین را نمی شناختند و به سوی آن نمی رفتند و حاجت و نیازی هم به آن پیدا نمیكردند... بی سوادی در آن دوران یك صفت عمومی به شمار میرفت. وی در مورد علم طب اعراب میگوید: طبی كه بدان عمل میكردند(در اغلب موارد) مبتنی بر تجربه ی قاصر بعضی از اشخاص بود كه از پیرمردان و پیرزنان به [[ارث]] میبردند و چه بسا كه بعضی از آنها درست بود ولی بر طبق قانون طبیعی و مطابق با مزاج نبود. چنین طبی در میان عرب شایع بود<ref>عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، مترجم آیتی عبدالحمید، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و اموزش عالی تحقیقات فرهنگی، 1363، ص 543</ref>. | [[ابن خلدون]] میگوید: اعراب در ابتدا هیچ علم و صناعتی را نمی دانستند و این به اقتضای زندگی ساده و بدوی آنها بود... در ابتدا اقوام عرب تعلیم و تألیف و تدوین را نمی شناختند و به سوی آن نمی رفتند و حاجت و نیازی هم به آن پیدا نمیكردند... بی سوادی در آن دوران یك صفت عمومی به شمار میرفت. وی در مورد علم طب اعراب میگوید: طبی كه بدان عمل میكردند(در اغلب موارد) مبتنی بر تجربه ی قاصر بعضی از اشخاص بود كه از پیرمردان و پیرزنان به [[ارث]] میبردند و چه بسا كه بعضی از آنها درست بود ولی بر طبق قانون طبیعی و مطابق با مزاج نبود. چنین طبی در میان عرب شایع بود<ref>عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، مترجم آیتی عبدالحمید، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و اموزش عالی تحقیقات فرهنگی، 1363، ص 543</ref>. | ||
باز [[ابن خلدون]] مینویسد: آنها از این كه به علم نسبت داده شوند دوری میكردند. زیرا آن را از جمله صنایع میدانستند. رؤسا همیشه از صنایع و هنرها و هرآنچه مربوط به آنها میشد دوری میجستند<ref>همان، ص 493 </ref>. در آموزههای اسلامی این كلمه در مقابل علم و دانش توحیدی كه به [[پیامبر اكرم ( | باز [[ابن خلدون]] مینویسد: آنها از این كه به علم نسبت داده شوند دوری میكردند. زیرا آن را از جمله صنایع میدانستند. رؤسا همیشه از صنایع و هنرها و هرآنچه مربوط به آنها میشد دوری میجستند<ref>همان، ص 493 </ref>. در آموزههای اسلامی این كلمه در مقابل علم و دانش توحیدی كه به [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اكرم (صلی الله علیه)]] داده شده بود به كار رفته است<ref> علی اکبر حسنی، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379، ص 85تا 99</ref>. پس با توجه به علوم تجربی که در میان اعراب صدر اسلام وجود داشته است واژه ی جاهلیت در مقابل علم و دانش تجربی و مادی به كار نرفته است، بلكه به تمام اعمال خلافی كه در نتیجه ی جهل یا عدم حاكمیت قانون الله بر قوای انسانی انجام مییابد عمل جاهلی گفته میشود و مردمی كه در عصر قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه) زندگی میكردند به خدا و پیامبر و شرایع آسمانی جاهل بوده و تفاخر به آبا و اجداد خود نموده و با كبر و غرور و تعصبهای غلط قبیله ای زندگی میكردند مردم جاهلی خوانده میشدند<ref>محمد هادی یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام (موسوعه التاریخ الاسلامی(، مترجم حسین علی عربی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1388، ص 60 تا 70</ref>. | ||
در [[قرآن]]، [[سنت]] و دیگرکتب معتبر و همچنین ادبیات عرب در مورد این واژه مطالب زیادی مشاهده میشود؛ اما متأسفانه این واژه نزد عرب و به ویژه فارسی زبانان تحریف معنوی شده است و بیشتر آن را مترادف «نادانی» و متضاد «علم» و «شناخت واقعی» تعریف میکنند. | در [[قرآن]]، [[سنت]] و دیگرکتب معتبر و همچنین ادبیات عرب در مورد این واژه مطالب زیادی مشاهده میشود؛ اما متأسفانه این واژه نزد عرب و به ویژه فارسی زبانان تحریف معنوی شده است و بیشتر آن را مترادف «نادانی» و متضاد «علم» و «شناخت واقعی» تعریف میکنند. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
=== تحدّی قرآن === | === تحدّی قرآن === | ||
قرآن كریم [[مشركین]] و اهل جاهلیت آن روز را به تحدّی فرا خوانده و لازمه ی تحدّی قرآن این است كه آن مردم از علم و آگاهی برخوردار باشند؛ لذا با این اوصاف معنای جاهلیت به غیر از نادانی و عدم آگاهی بوده است<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>. | قرآن كریم [[مشركان|مشركین]] و اهل جاهلیت آن روز را به تحدّی فرا خوانده و لازمه ی تحدّی قرآن این است كه آن مردم از علم و آگاهی برخوردار باشند؛ لذا با این اوصاف معنای جاهلیت به غیر از نادانی و عدم آگاهی بوده است<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>. | ||
=== غنای ادبی باقی مانده === | === غنای ادبی باقی مانده === | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
قانون و حکم و برنامه زندگی. با این وجود، نکته ای که برای من جالب است و میتواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینیتر گرداند به کار بردن کلمه عالم و علماء برای [[مسلمانان]] اهل توحیدی چون [[سمیه]] و [[یاسر]] و [[عمار]] و غیره است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند، و در مقابل، به کار بردن کلمه ی جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که سرآمد سواد و دانشهای آن روزگار بود. | قانون و حکم و برنامه زندگی. با این وجود، نکته ای که برای من جالب است و میتواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینیتر گرداند به کار بردن کلمه عالم و علماء برای [[مسلمانان]] اهل توحیدی چون [[سمیه]] و [[یاسر]] و [[عمار]] و غیره است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند، و در مقابل، به کار بردن کلمه ی جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که سرآمد سواد و دانشهای آن روزگار بود. | ||
علاوه بر آن آشکار است که پیامبر خاتم( | علاوه بر آن آشکار است که پیامبر خاتم(صلی الله علیه) بی سواد بود و طبیعی است که مانند اکثر عرب نسبت به علوم تجربی رایج آن زمان از آگاهی چندانی برخوردار نبود. پس جاهلیت نمیتواند در برابر سواد علوم تجربی قرار گیرد بلکه جاهلیت حکم و قانونی است که در برابر حکم و قانون اسلام قرار گرفته است. به همین دلیل اسلام مرگ جاهلیت را مقدمه ظهور و غالب شدن اسلام میداند. در این جا جاهلیت در برابر اسلام قرار میگیرد. | ||
پیامبرخاتم( | پیامبرخاتم(صلی الله علیه) هنگامی كه [[معاذ بن جبل]] را به [[یمن]] اعزام نمود، به او چنین دستور داد: «وَ اَمِت اَمرَ الجاهِلیهِ الا ما سَنَّهُ الاِسلامُ وَ اَظهَر اَمرَ الاِسلامِ كُلَّه صغیرَه و كبیرَه<ref> حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مترجم صادق حسین زاده، قم، انتشارات ال علی،1382، ص 25؛نیز:ابن هشام -السیرة النبویة، انتشارات دار احیاء التراث، چاپ دوم، 1013هـ/1333م. ج3، ص 412.</ref>؛ او در برابر تودههای زیادی از عرب كه سالیان درازی افكار جاهلی و عقاید خرافی بر آنها حكومت كرده بود؛ چنین میگفت: «كل مأثره فی الجاهلیه تحت قدمی»<ref> همان </ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |