۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' سالها' به ' سالها') |
جز (جایگزینی متن - ' جمع آوری' به ' جمعآوری') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در همین سالها و قبل از حضور اساتید افغان، مولانا شعبه دارالحفظ را هم به حوزه افزودند. سالهای اول خودشان در دارالحفظ، استاد بودند و مستقیماً بر حفظ طلاب نظارت داشتند. بعد از یکی دو سال، دار الحفظ ثمر داد و خروجیهای دارالحفظ شور و نشاط زیادی را در بین مردم ایجاد کردند؛ خصوصاً در ختمهای قرآن که ضمن اقامه نماز تراویح جمعیت زیادی را به مساجد میکشاند و این شور و نشاط، بر روند کار حوزه تاثیر مثبت داشت، در نتیجه استقبال بیشتری از حوزه به عمل آمد. بعد از ورود مهاجرین، مولانا مسئولیت دارالحفظ را به عهده آنها گذاشتند. دانش آموختگان مولانا، کم کم در حال فارغالتحصیلی بودند و این، شروع فصل تازهای در زندگی مولانا و حوزه بود. با گسترش حوزه و سکونت افراد بیشتر در چاه کشاورزی، ایشان با رایزنیهای مختلف سعی نمودند با جلب نظر مسئولین، این مکان به عنوان یک روستا در تقسیمات کشوری شناخته شود و خوشبختانه با تلاشها و پیگیریهایشان، این کار ثمر داد و چاه کشاورزی، با نام «روستای خیرآباد» به ثبت رسید. از آن به بعد، مردم روستا از امتیازات روستایی از قبیل برق و... برخوردار شدند و خیرآباد میزبان خیل کثیری از افراد جویای علم و کار شد و روز به روز، جمعیت روستا بیشتر گردید. | در همین سالها و قبل از حضور اساتید افغان، مولانا شعبه دارالحفظ را هم به حوزه افزودند. سالهای اول خودشان در دارالحفظ، استاد بودند و مستقیماً بر حفظ طلاب نظارت داشتند. بعد از یکی دو سال، دار الحفظ ثمر داد و خروجیهای دارالحفظ شور و نشاط زیادی را در بین مردم ایجاد کردند؛ خصوصاً در ختمهای قرآن که ضمن اقامه نماز تراویح جمعیت زیادی را به مساجد میکشاند و این شور و نشاط، بر روند کار حوزه تاثیر مثبت داشت، در نتیجه استقبال بیشتری از حوزه به عمل آمد. بعد از ورود مهاجرین، مولانا مسئولیت دارالحفظ را به عهده آنها گذاشتند. دانش آموختگان مولانا، کم کم در حال فارغالتحصیلی بودند و این، شروع فصل تازهای در زندگی مولانا و حوزه بود. با گسترش حوزه و سکونت افراد بیشتر در چاه کشاورزی، ایشان با رایزنیهای مختلف سعی نمودند با جلب نظر مسئولین، این مکان به عنوان یک روستا در تقسیمات کشوری شناخته شود و خوشبختانه با تلاشها و پیگیریهایشان، این کار ثمر داد و چاه کشاورزی، با نام «روستای خیرآباد» به ثبت رسید. از آن به بعد، مردم روستا از امتیازات روستایی از قبیل برق و... برخوردار شدند و خیرآباد میزبان خیل کثیری از افراد جویای علم و کار شد و روز به روز، جمعیت روستا بیشتر گردید. | ||
=صدور فتوی= | =صدور فتوی= | ||
مولانا علیبائی از بدو ورود به ایران، به عنوان تنها مرجع دینی منطقه شناخته میشدند و مردم از سراسر منطقه و دیگر مناطق جهت اخذ فتوا به ایشان مراجعه میکردند. ابتدا به علت نبود امکانات، این فتواها | مولانا علیبائی از بدو ورود به ایران، به عنوان تنها مرجع دینی منطقه شناخته میشدند و مردم از سراسر منطقه و دیگر مناطق جهت اخذ فتوا به ایشان مراجعه میکردند. ابتدا به علت نبود امکانات، این فتواها جمعآوری نمیشد. بعد از مدتی مولانا تصمیم گرفتند بخشی در حوزه به عنوان دارالافتا در نظر بگیرند تا از یک سو ارتباط مردم با حوزه بیشتر شود و از سوی دیگر، امکان ثبت فتاوا فراهم آید. در ابتدا خود مولانا در کار مدیریت و صدور فتوا فعال بودند، تا اینکه در سال 83 سه عمل جراحی، توان ادامه فعالیت را از ایشان گرفت. بعد از این سال، مولانا با وجود کهولت سن و بیماری، در حوزه حضور پیدا میکردند و با ارشادات و راهنماییهای حکیمانهشان کارها را به پیش میبردند.<br> | ||
هرچه بر تعداد طلبهها افزوده میشد، بخشهای جدیدتری به حوزه اضافه میگشت. حدود چهار سال نیز به همین منوال گذشت تا اینکه مولانا در سال 87 سه بار دیگر زیر تیغ جراحان رفتند و این باعث شد مولانا ـ رحمه الله ـ نتوانند مثل قبل به حوزه رفت و آمد داشته باشند. از آن زمان به بعد ایشان هفتهای چند روز در حوزه حضور پیدا میکردند تا اینکه در سال 89 بازوی توانمند مولانا، مرحوم حاج عبدالحکیم ـ رحمه الله ـ نیز به دیار باقی شتافت. حالا مولانا تنهاتر از قبل شده بودند. پس از انجام عمل جراحی و عدم بهبود کامل در بینایی مولانا، حضور ایشان در حوزههای انوارالعلوم خیرآباد و مدرسه دارالعلوم اسلامی ریزه کمتر از قبل شده بود. گرچه مولانا با عشق و علاقهای که داشتند و با وجود کسالت و کهولت سن باز هم بطور متناوب در حوزه و جمع مدرسین و طلاب حضور مییافتند؛ اما ضعف جسمی ایشان، مولانا را بر آن داشت تا مسئولیت خطیر اقامه نمازجمعه در شهرمشهدریزه را به فرزندشان «مولوی عبدالکریم» و اداره حوزه انوارالعلوم را نیز به «مولوی عبدالمجید رجبعلیزاده» فرزند مرحوم حاج عبدالغفور، یار و مشاور دیرینشان بسپارند تا خللی در اداره امور دینی و مذهبی به وجود نیاید. و مسئولیت داخلی مدرسه دارالعلوم اسلامی ریزه را نیز به «مولوی حامد شیخ جامی» سپردند. | هرچه بر تعداد طلبهها افزوده میشد، بخشهای جدیدتری به حوزه اضافه میگشت. حدود چهار سال نیز به همین منوال گذشت تا اینکه مولانا در سال 87 سه بار دیگر زیر تیغ جراحان رفتند و این باعث شد مولانا ـ رحمه الله ـ نتوانند مثل قبل به حوزه رفت و آمد داشته باشند. از آن زمان به بعد ایشان هفتهای چند روز در حوزه حضور پیدا میکردند تا اینکه در سال 89 بازوی توانمند مولانا، مرحوم حاج عبدالحکیم ـ رحمه الله ـ نیز به دیار باقی شتافت. حالا مولانا تنهاتر از قبل شده بودند. پس از انجام عمل جراحی و عدم بهبود کامل در بینایی مولانا، حضور ایشان در حوزههای انوارالعلوم خیرآباد و مدرسه دارالعلوم اسلامی ریزه کمتر از قبل شده بود. گرچه مولانا با عشق و علاقهای که داشتند و با وجود کسالت و کهولت سن باز هم بطور متناوب در حوزه و جمع مدرسین و طلاب حضور مییافتند؛ اما ضعف جسمی ایشان، مولانا را بر آن داشت تا مسئولیت خطیر اقامه نمازجمعه در شهرمشهدریزه را به فرزندشان «مولوی عبدالکریم» و اداره حوزه انوارالعلوم را نیز به «مولوی عبدالمجید رجبعلیزاده» فرزند مرحوم حاج عبدالغفور، یار و مشاور دیرینشان بسپارند تا خللی در اداره امور دینی و مذهبی به وجود نیاید. و مسئولیت داخلی مدرسه دارالعلوم اسلامی ریزه را نیز به «مولوی حامد شیخ جامی» سپردند. | ||
=سفارش به تقوی و وحدت= | =سفارش به تقوی و وحدت= |