۵٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' بنابر این' به ' بنابراین') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
بررسی سند | بررسی سند | ||
در بین روات ذکر شده در حدیث ابوسعید محمدبن اسعدالتغلبی گرچه برخی رجالیین او را توثیق | در بین روات ذکر شده در حدیث ابوسعید محمدبن اسعدالتغلبی گرچه برخی رجالیین او را توثیق کردهاما ابوزرعه او را منکر الحدیث میداند؛ عمروبن ابی عاصم مولف کتاب السنه نیز ذیل این حدیث ص460 مینویسد: | ||
إسناده ضعیف، ورجاله کلهم ثقات غیر محمد بن أسعدالتغلبی قال أبو زرعة والعقیلی " منکر الحدیث "<ref> السنه ص408</ref> | إسناده ضعیف، ورجاله کلهم ثقات غیر محمد بن أسعدالتغلبی قال أبو زرعة والعقیلی " منکر الحدیث "<ref> السنه ص408</ref> | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
بر فرض صحت اسناد روایات مذکور را بپذیریم اشکالات فراوان متنی و دلالتی بر آن وارد است که در اینجا برخی از آنها را بیان میکنیم: | بر فرض صحت اسناد روایات مذکور را بپذیریم اشکالات فراوان متنی و دلالتی بر آن وارد است که در اینجا برخی از آنها را بیان میکنیم: | ||
1- در مفهوم سب و شتم و فرق ا ن با لعن و نفرین با ید دقت نمود بنابر آموزههای قرآن کریم سب و فحش دادن به هیچکس حتی به بت مشرکین نیزجایزنیست اما لعن که در برابردعا بوده و نوعی نفرین است درموارد متعدد در قرآن کریم ذکرشده است و خداوندمتعال خود برخی از | 1- در مفهوم سب و شتم و فرق ا ن با لعن و نفرین با ید دقت نمود بنابر آموزههای قرآن کریم سب و فحش دادن به هیچکس حتی به بت مشرکین نیزجایزنیست اما لعن که در برابردعا بوده و نوعی نفرین است درموارد متعدد در قرآن کریم ذکرشده است و خداوندمتعال خود برخی از انسانها را نظیر ظالمین و نیزکسانی را که موجب اذیت او و پیامبرش میگردند را لعن نموده است. | ||
بنابر این باید بین سب و اهانت به برخی اصحاب و لعن و نفرین نسبت به آنها فرق گذاشت وروایات رفض برفرض صحت، سب به اصحاب را موجب شرک و کفردانسته است نه لعن و نفرین به آنها را | بنابر این باید بین سب و اهانت به برخی اصحاب و لعن و نفرین نسبت به آنها فرق گذاشت وروایات رفض برفرض صحت، سب به اصحاب را موجب شرک و کفردانسته است نه لعن و نفرین به آنها را | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
4- بین صدر و ذیل این روایات تهافت و ناهماهنگی زیادی وجود دارد. | 4- بین صدر و ذیل این روایات تهافت و ناهماهنگی زیادی وجود دارد. | ||
در تبیین این نکته مهم باید گفت مفاد روایات رفض این است که سب به برخی از صحابه موجب شرک و کفر است در اینجا این سئوال مطرح میگردد که چه ارتباطی بین شرک و کفر وسب اینان است. | در تبیین این نکته مهم باید گفت مفاد روایات رفض این است که سب به برخی از صحابه موجب شرک و کفر است در اینجا این سئوال مطرح میگردد که چه ارتباطی بین شرک و کفر وسب اینان است. | ||
شرک امری است که به توحید نظری و اعتقادی انسان لطمه میزند و مشرک در عرض خدای متعال خدایان دیگری را قرار میدهد در حالی که سب و لعن به برخی از صحابه ارتباطی به شرک ندارد چون این امور از از مسائل فرعی بوده و تاثیری در ایمان انسان به توحید ندارد به عبارت دیگر بین اعتقاد انسان به توحید و لعن به برخی از صحابه که به اجتهاد قائلین به آن مستحق لعن و نفرین هستند تناقضی وجود نداشته و هر دو آنها با یکدیگر قابل جمع هستند. حتی نعوذبالله اگر کسی به پیامبر ص جسارت کند | شرک امری است که به توحید نظری و اعتقادی انسان لطمه میزند و مشرک در عرض خدای متعال خدایان دیگری را قرار میدهد در حالی که سب و لعن به برخی از صحابه ارتباطی به شرک ندارد چون این امور از از مسائل فرعی بوده و تاثیری در ایمان انسان به توحید ندارد به عبارت دیگر بین اعتقاد انسان به توحید و لعن به برخی از صحابه که به اجتهاد قائلین به آن مستحق لعن و نفرین هستند تناقضی وجود نداشته و هر دو آنها با یکدیگر قابل جمع هستند. حتی نعوذبالله اگر کسی به پیامبر ص جسارت کند گرچه موجب کفر او خواهد بود اما نمیتوان او را مشرک دانست. | ||
5- چگونه ممکن است سب و لعن برخی از صحابه موجب کفر گردد مگر اعتقاد به صحابه جزیی از ارکان دین است که انکار آن موجب کفر و شرک باشد. | 5- چگونه ممکن است سب و لعن برخی از صحابه موجب کفر گردد مگر اعتقاد به صحابه جزیی از ارکان دین است که انکار آن موجب کفر و شرک باشد. | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
گروه دوم غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز آن فرقه یزیدیه هستند. | گروه دوم غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز آن فرقه یزیدیه هستند. | ||
گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلوآمیز داشته و ادعاهای عجیبی میکنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا | گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلوآمیز داشته و ادعاهای عجیبی میکنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا مثلابنعربی و حلاج و... که قائل به وحدت وجود میباشند که در این موارد باید سخن محققان و اهل اندیشه را جستجو نمود که آنان نسبت به این نوع تفکرات چه میگویند. | ||
ایشان در ادامه نسبت به معنای دوم رفض مینویسد: | ایشان در ادامه نسبت به معنای دوم رفض مینویسد: | ||
خط ۱۹۳: | خط ۱۹۳: | ||
7-سیره عملی پیامبرص ناقض مضمون روایات رفض است؛ روایات فراوانی از رفتار پیامبرص رسیده است که مفادش آن است که در حضور آن حضرت گاه به یکی ازصحابه آن حضرت جسارت میشد اما آن حضرت نسبت کفر به او نداده و دستور به کشتن او نمیدادند و حتی با کسانی که نسبت کفر یا نفاق به برخی از افراد میدادند بشدت برخورد میکردند؛ چنانکه وقتی آن حضرت مشاهده نمود در حضورش یکی از اصحابش به ابن مالک بن الدخیشن گفت: ذلک منافق لا یحب الله ورسوله؛ | 7-سیره عملی پیامبرص ناقض مضمون روایات رفض است؛ روایات فراوانی از رفتار پیامبرص رسیده است که مفادش آن است که در حضور آن حضرت گاه به یکی ازصحابه آن حضرت جسارت میشد اما آن حضرت نسبت کفر به او نداده و دستور به کشتن او نمیدادند و حتی با کسانی که نسبت کفر یا نفاق به برخی از افراد میدادند بشدت برخورد میکردند؛ چنانکه وقتی آن حضرت مشاهده نمود در حضورش یکی از اصحابش به ابن مالک بن الدخیشن گفت: ذلک منافق لا یحب الله ورسوله؛ | ||
رسول خدا ص بدو فرمود: لا تقل ذلک ألا تراه قد قال لا اله إلا الله یرید بذلک وجه الله <ref>در کتاب صحیح البخاری ج 1ص 110امده است که وقتی پیامبر ص مشاهده نمود برخی از افراد خانه عتبان بن مالك نسبت به مالك بن الدخیشن اظهار داشتند که: ذلك منافق لا یحب الله ورسوله رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: " لا تقل ذلك ألا تراه قد قال لا اله إلا الله یرید بذلك وجه الله... و | رسول خدا ص بدو فرمود: لا تقل ذلک ألا تراه قد قال لا اله إلا الله یرید بذلک وجه الله <ref>در کتاب صحیح البخاری ج 1ص 110امده است که وقتی پیامبر ص مشاهده نمود برخی از افراد خانه عتبان بن مالك نسبت به مالك بن الدخیشن اظهار داشتند که: ذلك منافق لا یحب الله ورسوله رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: " لا تقل ذلك ألا تراه قد قال لا اله إلا الله یرید بذلك وجه الله... و آنگاه که ان فرد اظهار داشت که: فإنا نرى وجهه ونصیحته إلى المنافقین رسول الله ص فرمود: " فإن الله حرم النار على من قال لا إله إلا الله یبتغی بذلك وجه الله همین روایت در کتاب صحیح مسلم ج 1 ص 45امده است که پیامبر ص فرمود: ألیس یشهد أن لا إله إلا الله وأننی رسول الله و آنگاه که آنها گفتند: أنه یقول ذلك وما هو فی قلبه ان حضرت فرمود: لا یشهد أحد أن لا إله إلا الله وأننی رسول الله فیدخل النار أو تطعمه درپایان این روایت امده است که أنس بعد از شنیدن این حدیث گفت: فأعجبنی هذا الحدیث وقلت لابنی: اكتبه فكتبه - انتهی - دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 75</ref> | ||
8- چگونه پیامبری که مظهر رافت و محبت به انسانهاست و دینی که او برای بشریت به ارمغان آورد بر مبنای رحمانیت و رحیمیت الهی بنا گردیده است اینچنین و براحتی دستور کشتن انسانها را میدهد بدون اینکه توجیه منطقی برای آن ارائه دهد و فرد باصطلاح مستحق قتل را نسبت به کاری که انجام میدهد مجاب کند. | 8- چگونه پیامبری که مظهر رافت و محبت به انسانهاست و دینی که او برای بشریت به ارمغان آورد بر مبنای رحمانیت و رحیمیت الهی بنا گردیده است اینچنین و براحتی دستور کشتن انسانها را میدهد بدون اینکه توجیه منطقی برای آن ارائه دهد و فرد باصطلاح مستحق قتل را نسبت به کاری که انجام میدهد مجاب کند. | ||
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۷: | ||
آری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از آموزههای قرآنی است که منطبق بر ادله عقلی نیز میباشد اما اینکه این عمل مستلزم کفر باشد باید گفت: | آری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از آموزههای قرآنی است که منطبق بر ادله عقلی نیز میباشد اما اینکه این عمل مستلزم کفر باشد باید گفت: | ||
اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود. | اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود. | ||
اما اگر به این عنوان نباشد | اما اگر به این عنوان نباشد گرچه عمل حرامی است اما نمیتوان حکم به کفر چنین کسی نمود؛ چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است. | ||
در این زمینه آیتالله صافی در مجموعة الرسائل مینویسد: | در این زمینه آیتالله صافی در مجموعة الرسائل مینویسد: | ||
خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
ایشان در ادامه مستند گفتار این فقیهان را از احادیث نبوی بیان کرده و در ادامه از بزرگان اهل سنت نقل میکند که قول به عدم کفر ساب به صحابه و مسلم بودن کسی که اظهار شهادتین نموده و به ارکان خمسه دین اعتقاد دارد مورد اتفاق همه فقیهان اهل سنت است؛ | ایشان در ادامه مستند گفتار این فقیهان را از احادیث نبوی بیان کرده و در ادامه از بزرگان اهل سنت نقل میکند که قول به عدم کفر ساب به صحابه و مسلم بودن کسی که اظهار شهادتین نموده و به ارکان خمسه دین اعتقاد دارد مورد اتفاق همه فقیهان اهل سنت است؛ | ||
اینان حتی خوارج را کافر میدانند بنابراین بطریق اولی پیرو آن مذهبی که شعار اهلبیت را میدهد مسلمان خواهند <ref>رک به: مجموعة الرسائل - - ج 2 - ص 413 – 415:...... وقد قال رسول الله صلى الله علیه وآله فی حدیث أخرجه البخاری فی صحیحه -: إذا حكم الحاكم فاجتهد ثم أصاب فله اجران، وإذا حكم فاجتهد ثم أخطأ فله اجر. وهذا ابن حزم یقول فی كتابه الفصل: وذهبت طائفة إلى أنه لا یكفر ولا یفسق مسلم بقول قاله فی اعتقاد أو فتیا، وان كل من اجتهد فی شئ من ذلك فدان بما رأى أنه الحق فإنه مأجور على كل حال، وان أصاب فاجران وان أخطأ فاجر واحد (قال) وهذا قول ابن أبی لیلى وأبی حنیفة، والشافعی وسفیان الثوری، وداود بن علی، وهو قول كل من عرفنا له قولا فی هذه المسألة من الصحابة لا نعلم منهم خلافا فی ذلك أصلا. وقال الفاضل النبهانی فی أوائل كتاب (شواهد الحق) على ما حكى عنه: اعلم انى لا اعتقد ولا أقول بتكفیر أحد من أهل القبلة لا الوهابیة ولا غیرهم، وكلهم مسلمون تجمعهم مع سائر المسلمین كلمة التوحید والایمان بسیدنا محمد صلى الله علیه وآله، وما جاء من دین الاسلام. وبالغ فی ذلك الشیخ أبو طاهر القزوینی على ما حكى عنه فی كتابه (سراج العقول) فقال باثبات الاسلام لكل فرد من أهل القبلة، وجزم بنجاة الجمیع من كل فرق الاسلام، وحكى عن شیخ السادة الحنفیة ابن عابدین فی باب المرتد من كتاب الجهاد ص 302 انه حكم قاطعا باسلام من یتأول فی سب الصحابة، مصرحا بان القول بتكفیر المتأولین فی ذلك مخالف لاجماع الفقهاء. وقد أسلفنا فی بعض المباحث السابقة مقالة ابن حزم فیمن سب أحدا من الصحابة، وما قال فی تكفیر عمر بحضرة النبی صلى الله علیه حاطبا، وهو صحابی مهاجری بدری. وأضف إلى جمیع ذلك كله النصوص الكثیرة المخرجة فی الصحاح الستة الحاكمة على أهل الأركان الخمسة بالاسلام ودخول الجنة، وإذا كان الخوارج الذین استحلوا دما المسلمین، وكفروا الصحابة، وحاربوا أمیر المؤمنین علی بن أبیطالب | اینان حتی خوارج را کافر میدانند بنابراین بطریق اولی پیرو آن مذهبی که شعار اهلبیت را میدهد مسلمان خواهند <ref>رک به: مجموعة الرسائل - - ج 2 - ص 413 – 415:...... وقد قال رسول الله صلى الله علیه وآله فی حدیث أخرجه البخاری فی صحیحه -: إذا حكم الحاكم فاجتهد ثم أصاب فله اجران، وإذا حكم فاجتهد ثم أخطأ فله اجر. وهذا ابن حزم یقول فی كتابه الفصل: وذهبت طائفة إلى أنه لا یكفر ولا یفسق مسلم بقول قاله فی اعتقاد أو فتیا، وان كل من اجتهد فی شئ من ذلك فدان بما رأى أنه الحق فإنه مأجور على كل حال، وان أصاب فاجران وان أخطأ فاجر واحد (قال) وهذا قول ابن أبی لیلى وأبی حنیفة، والشافعی وسفیان الثوری، وداود بن علی، وهو قول كل من عرفنا له قولا فی هذه المسألة من الصحابة لا نعلم منهم خلافا فی ذلك أصلا. وقال الفاضل النبهانی فی أوائل كتاب (شواهد الحق) على ما حكى عنه: اعلم انى لا اعتقد ولا أقول بتكفیر أحد من أهل القبلة لا الوهابیة ولا غیرهم، وكلهم مسلمون تجمعهم مع سائر المسلمین كلمة التوحید والایمان بسیدنا محمد صلى الله علیه وآله، وما جاء من دین الاسلام. وبالغ فی ذلك الشیخ أبو طاهر القزوینی على ما حكى عنه فی كتابه (سراج العقول) فقال باثبات الاسلام لكل فرد من أهل القبلة، وجزم بنجاة الجمیع من كل فرق الاسلام، وحكى عن شیخ السادة الحنفیة ابن عابدین فی باب المرتد من كتاب الجهاد ص 302 انه حكم قاطعا باسلام من یتأول فی سب الصحابة، مصرحا بان القول بتكفیر المتأولین فی ذلك مخالف لاجماع الفقهاء. وقد أسلفنا فی بعض المباحث السابقة مقالة ابن حزم فیمن سب أحدا من الصحابة، وما قال فی تكفیر عمر بحضرة النبی صلى الله علیه حاطبا، وهو صحابی مهاجری بدری. وأضف إلى جمیع ذلك كله النصوص الكثیرة المخرجة فی الصحاح الستة الحاكمة على أهل الأركان الخمسة بالاسلام ودخول الجنة، وإذا كان الخوارج الذین استحلوا دما المسلمین، وكفروا الصحابة، وحاربوا أمیر المؤمنین علی بن أبیطالب علیهالسلام، ونص النبی صلى الله علیه وآله على أنهم یمرقون من الدین كما یمرق السهم من الرمیة ثم لا یعودون فیه، وانهم شر الخلق والخلیقة، وطوبى لمن قتلهم وقتلوه، عند أهل السنة من المسلمین والمعذورین فی مذهبهم، فغیرهم ممن تمسكوا بالثقلین وتمذهبوا بمذاهب أهل البیت أعدال الكتاب، واقتفوا أثرهم واهتدوا بهدیهم أولى بذلك –انتهی -</ref>. | ||
ابن عابدین از عالمان اهل سنت (علاءالدین) در تکملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581 مینویسد: | ابن عابدین از عالمان اهل سنت (علاءالدین) در تکملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581 مینویسد: | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
اما برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه آرای دیگری دارند. چنانکه علامه أمینی در کتاب الغدیر از قول برخی اهل سنت نقل میکند که ساب الصحابه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است: | اما برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه آرای دیگری دارند. چنانکه علامه أمینی در کتاب الغدیر از قول برخی اهل سنت نقل میکند که ساب الصحابه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است: | ||
... وقال القاضی أبو یعلی: الذی علیه الفقهاء فی سب الصحابة إن کان مستحلا لذلک کفر، وإن لم یکن مستحلا فسق ولم یکفر، سواء کفرهم أو طعن فی دینهم مع إسلامهم وقد قطع طائفة من الفقهاء من أهل الکوفة وغیرهم بقتل من سب الصحابة وکفر الرافضة. وقال أبو بکر بن عبدالعزیز فی المقنع: فأما الرافضی فإن کان یسب فقد کفر فلا یزوج. وقال الشیخ علاءالدین أبوالحسن الطرابلسی الحنفی فی [معین الحکام فیما یتردد بین الخصمین من الأحکام] ص 187: من شتم أحدا من أصحاب النبی | ... وقال القاضی أبو یعلی: الذی علیه الفقهاء فی سب الصحابة إن کان مستحلا لذلک کفر، وإن لم یکن مستحلا فسق ولم یکفر، سواء کفرهم أو طعن فی دینهم مع إسلامهم وقد قطع طائفة من الفقهاء من أهل الکوفة وغیرهم بقتل من سب الصحابة وکفر الرافضة. وقال أبو بکر بن عبدالعزیز فی المقنع: فأما الرافضی فإن کان یسب فقد کفر فلا یزوج. وقال الشیخ علاءالدین أبوالحسن الطرابلسی الحنفی فی [معین الحکام فیما یتردد بین الخصمین من الأحکام] ص 187: من شتم أحدا من أصحاب النبی علیهالسلام أبا بکر أو عمر أو عثمان أو علیا أو معاویة أو عمرو بن العاص فإن قال: کانوا علی ضلال وکفر. قتل وإن شتمهم بغیر هذا من مشاتمة الناس نکل نکالا شدیدا. | ||
ایشان در ادامه از ذهبی نقل میکند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار آیات الهی در مدح صحابه برمیگردد و آنگاه به روایاتی در این باب استشهاد میکند<ref>رک به الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 – محب طبری در الریاض النضرة ازپیامبر ص نقل میکند که ان حضرت فرمود: " كنت أنا وأبو بكر وعمر وعثمان وعلی أنوارا على یمین العرش قبل أن یخلق آدم بألف عام، فلما خلق أسكناه ظهره، ولم نزل ننتقل فی الأصلاب الطاهرة إلى أن نقلنی الله إلى صلب عبدالله، ونقل أبا بكر إلى صلب أبی قحافة، ونقل عمر إلى صلب الخطاب، ونقل عثمان إلى صلب عفان، ونقل علیا إلى صلب أبیطالب، ثم اختارهم لی، فجعل أبا بكر صدیقا، وعمر فاروقا، وعثمان ذا النورین، وعلیا وصیا، ومن سب أصحابی فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله، ومن سب الله أكبه فی النار على منخره - انتهی -"</ref>. | ایشان در ادامه از ذهبی نقل میکند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار آیات الهی در مدح صحابه برمیگردد و آنگاه به روایاتی در این باب استشهاد میکند<ref>رک به الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 – محب طبری در الریاض النضرة ازپیامبر ص نقل میکند که ان حضرت فرمود: " كنت أنا وأبو بكر وعمر وعثمان وعلی أنوارا على یمین العرش قبل أن یخلق آدم بألف عام، فلما خلق أسكناه ظهره، ولم نزل ننتقل فی الأصلاب الطاهرة إلى أن نقلنی الله إلى صلب عبدالله، ونقل أبا بكر إلى صلب أبی قحافة، ونقل عمر إلى صلب الخطاب، ونقل عثمان إلى صلب عفان، ونقل علیا إلى صلب أبیطالب، ثم اختارهم لی، فجعل أبا بكر صدیقا، وعمر فاروقا، وعثمان ذا النورین، وعلیا وصیا، ومن سب أصحابی فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله، ومن سب الله أكبه فی النار على منخره - انتهی -"</ref>. | ||
خط ۲۶۶: | خط ۲۶۶: | ||
=چند سئوال از جریانهای تکفیری تروریستی و سران وهابیت:= | =چند سئوال از جریانهای تکفیری تروریستی و سران وهابیت:= | ||
1- اگر حرکت تکفیری و تروریستی شما در کشتن مسلمانان بر مبنای اصول دینی و روایات مذکور است چرا دشمنان واقعی اسلام نظیر | 1- اگر حرکت تکفیری و تروریستی شما در کشتن مسلمانان بر مبنای اصول دینی و روایات مذکور است چرا دشمنان واقعی اسلام نظیر آمریکا و صهیونیسم از شما حمایت نموده و از هیچ حمایتی از شما مضایقه نمیکنند؟ | ||
2- اگر شیعه مشرک است و مستحق قتل چرا دولت وهابی سعودی به آنان اجازه حج وعمره را میدهد؟ مگرقرآن کریم ورود مشرکان را به مکه مکرمه ونزدیک شدن به خانه خدا و مسجدالحرام ممنوع ننموده است؟ آیا این رفتار دوگانه اینان بیانگر آن نیست که جریانهای تکفیری که رهبری آن اکنون در وهابیت متمرکز شده است اعتقادی به احادیث رفض نداشته و از اینگونه روایات استفاده ابزاری میکنند؟ | 2- اگر شیعه مشرک است و مستحق قتل چرا دولت وهابی سعودی به آنان اجازه حج وعمره را میدهد؟ مگرقرآن کریم ورود مشرکان را به مکه مکرمه ونزدیک شدن به خانه خدا و مسجدالحرام ممنوع ننموده است؟ آیا این رفتار دوگانه اینان بیانگر آن نیست که جریانهای تکفیری که رهبری آن اکنون در وهابیت متمرکز شده است اعتقادی به احادیث رفض نداشته و از اینگونه روایات استفاده ابزاری میکنند؟ | ||
خط ۲۷۷: | خط ۲۷۷: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
[[ | [[نهجالبلاغه]] | ||
تهذیب الکمال ج2ص 429 | تهذیب الکمال ج2ص 429 | ||
خط ۳۳۳: | خط ۳۳۳: | ||
الریاض النضرة - محب طبری | الریاض النضرة - محب طبری | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] |