۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'داشته اند' به 'داشتهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'رفته اند' به 'رفتهاند') |
||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
سعدالدین کاشغری درباره ی سفر در وطن گوید: (شخص خبیث به هر جای که انتقال کند خباثت از وی زایل نمیشود تا انتقال نکند از صفات خبیثه و پوشیده نباشد که احوال مشایخ طریقت (قدس) در اختیار سفر و اقامت مختلف افتاده است. بعضی از ایشان در بدایت سفر نند و در نهایت مقیم شوند و بعضی در بدایت و نهایت سفر کنند و بعضی در بدایت مقیم شوند و در نهایت سفر کنند و بعضی در بدایت و نهایت مقیم باشند و سفر نکنند و هر طایفه را از این چهار فرقه در سفر و اقامت نیتی صادق و غرضی صحیح است... اما در طریقه خواجگان (قدس) در سفر و اقامت آن است که در بدایت حال چندان سفر کنند که خود را به ملازمت عزیزی رسانند پس در خدمت وی مقیم شوند و اگر هم در دیار خود کسی از این طایفه یابند ترک سفر کرده به ملازمت وی شتابند و سعی جمیل در تحصیل ملکه آگاهی به تقدیم رسانند). | سعدالدین کاشغری درباره ی سفر در وطن گوید: (شخص خبیث به هر جای که انتقال کند خباثت از وی زایل نمیشود تا انتقال نکند از صفات خبیثه و پوشیده نباشد که احوال مشایخ طریقت (قدس) در اختیار سفر و اقامت مختلف افتاده است. بعضی از ایشان در بدایت سفر نند و در نهایت مقیم شوند و بعضی در بدایت و نهایت سفر کنند و بعضی در بدایت مقیم شوند و در نهایت سفر کنند و بعضی در بدایت و نهایت مقیم باشند و سفر نکنند و هر طایفه را از این چهار فرقه در سفر و اقامت نیتی صادق و غرضی صحیح است... اما در طریقه خواجگان (قدس) در سفر و اقامت آن است که در بدایت حال چندان سفر کنند که خود را به ملازمت عزیزی رسانند پس در خدمت وی مقیم شوند و اگر هم در دیار خود کسی از این طایفه یابند ترک سفر کرده به ملازمت وی شتابند و سعی جمیل در تحصیل ملکه آگاهی به تقدیم رسانند). | ||
ناصرالدین عبیدالله احرار گفته است: (در سفر مبتدی را جز پریشانی دل هیچ حاصل نیست ... سفر وقتی مبارک است که صفت تمکین حاصل شده باشد ... مبتدی را سفر مناسب نیست. وی را در گوشه ای می باید نشست و صفت تمکین حاصل کرد. کسی را که بدین بدین طریقه مشغول است هم در شهر و ولایت خود بودن اولی است زیرا که تشنیع و ملامت خویشان و آشنایان و ناموس از مردمان وی را مانع آید از آنکه خلاف شریعت کاری کند و مرتکب نامرضی شود. و برخی مشایخ بر خلاف این | ناصرالدین عبیدالله احرار گفته است: (در سفر مبتدی را جز پریشانی دل هیچ حاصل نیست ... سفر وقتی مبارک است که صفت تمکین حاصل شده باشد ... مبتدی را سفر مناسب نیست. وی را در گوشه ای می باید نشست و صفت تمکین حاصل کرد. کسی را که بدین بدین طریقه مشغول است هم در شهر و ولایت خود بودن اولی است زیرا که تشنیع و ملامت خویشان و آشنایان و ناموس از مردمان وی را مانع آید از آنکه خلاف شریعت کاری کند و مرتکب نامرضی شود. و برخی مشایخ بر خلاف این رفتهاند و گفتهاند که مبتدی سفر می باید کرد تا به سبب مهاجرت و مفارقت اخوان از بعضی عادات رسمی و مألوفات طبیعی خلاص شود و به واسطه ریاضات و مجاهدات که از لوازم سفر است وی را فی الجمله تصفیه و تزکیه حاصل گردد...) | ||
۴- خلوت در انجمن | ۴- خلوت در انجمن | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
11-وقوف قلبی: | 11-وقوف قلبی: | ||
وقوف قلبی را بر دو معنی | وقوف قلبی را بر دو معنی گرفتهاند. یکی آنکه دل ذاکر در عین ذکر واقف و آگاه باشدبه حق سبحانه. و در این معنی عبیدالله احرار گفته است: (وقوف قلبی عبارت است از آگاهی و حاضر بودن دل است به جناب حق سبحانه بر آن وجه که دل را هیچ بایستی غیر از حق سبحانه نباشد".باز همو گوید: (در حین ذکر ارتباط و آگاهی به مذکور شرط است و این آگاهی را شهود و وصول و وجود و وقوف قلبی گویند). | ||
معنی دیگر آن است که ذاکر از دل خود واقف باشد. یعنی (دراثنای ذکر متوجه به این قطعه لحم صنوبری الشکل شود که او را به مجاز دل میگویند ...و او را مشغول و گویا به ذکر گرداند و مگذارد که از ذکر و مفهوم ذکر غافل و ذاهل گردد. | معنی دیگر آن است که ذاکر از دل خود واقف باشد. یعنی (دراثنای ذکر متوجه به این قطعه لحم صنوبری الشکل شود که او را به مجاز دل میگویند ...و او را مشغول و گویا به ذکر گرداند و مگذارد که از ذکر و مفهوم ذکر غافل و ذاهل گردد. |