۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نامگذاری' به 'نامگذاری') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
# [[عمربنخطاب]] میگويد: «در يكی از سفرها با پيامبر خدا(صلی الله علیه) بوديم كه فرمود: شب گذشته سوره ای بر من نازل شد كه از دنيا و ما فيها نزد من بهتر است: إِنَّا فَتَحْنا تا ... وَ ما تَأَخَّرَ». اين روايت را [[بخاری]] در صحيح خود آورده است. | # [[عمربنخطاب]] میگويد: «در يكی از سفرها با پيامبر خدا(صلی الله علیه) بوديم كه فرمود: شب گذشته سوره ای بر من نازل شد كه از دنيا و ما فيها نزد من بهتر است: إِنَّا فَتَحْنا تا ... وَ ما تَأَخَّرَ». اين روايت را [[بخاری]] در صحيح خود آورده است. | ||
# قتاده از [[انس]] نقل میكند: «هنگامی كه از جنگ حديبيه بازگشتيم، از انجام [[اعمال حج]] ما جلوگيری شده بود، و ما همگی محزون و غمگين بوديم كه ناگهان [[خداوند]] [[نزول قرآن|نازل]] فرمود: (إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً) پيامبر خدا(صلی الله علیه) فرمودند: آيه ای بر من نازل شده است كه در نظر من از تمام دنيا بهتر است». | # قتاده از [[انس]] نقل میكند: «هنگامی كه از جنگ حديبيه بازگشتيم، از انجام [[اعمال حج]] ما جلوگيری شده بود، و ما همگی محزون و غمگين بوديم كه ناگهان [[خداوند]] [[نزول قرآن|نازل]] فرمود: (إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً) پيامبر خدا(صلی الله علیه) فرمودند: آيه ای بر من نازل شده است كه در نظر من از تمام دنيا بهتر است». | ||
# [[عبدالله بنمسعود]] میگويد: «رسول خدا(صلی الله علیه) از جنگ حديبيه بازگشت فرمود، ناگهان ديديم كه حضرت از سرعت خود كاست، | # [[عبدالله بنمسعود]] میگويد: «رسول خدا(صلی الله علیه) از جنگ حديبيه بازگشت فرمود، ناگهان ديديم كه حضرت از سرعت خود كاست، نزدیک شديم ديديم خداوند (إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً) را بر حضرت نازل فرموده است، و حضرتش را فوقالعاده مسرور يافتيم، و فرمودند: كه اين سوره بر او نازل شده است». | ||
# | # | ||
# عبد اللَّهبنبكير از پدرش روايت میكند كه [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه السلام)]] فرمودند: «اموال و زنان و كنيزان خود را با خواندن (إِنَّا فَتَحْنا) از تلف شدن حفظ كنيد، اگر انسان از كسانی باشد كه اين سوره را زياد بخواند روز قيامت منادی به طوری كه همه مردم بشنوند او را صدا می زند كه تو از بندگان خالص من هستی، او را به بندگان صالح من ملحق نمائيد، و او را در بهشتهای پر نعمت جای داده، از شربت گوارای رحيق مختوم آميخته به كافور سيراب سازيد<ref>ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 23، ص 99-98.</ref>». | # عبد اللَّهبنبكير از پدرش روايت میكند كه [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه السلام)]] فرمودند: «اموال و زنان و كنيزان خود را با خواندن (إِنَّا فَتَحْنا) از تلف شدن حفظ كنيد، اگر انسان از كسانی باشد كه اين سوره را زياد بخواند روز قيامت منادی به طوری كه همه مردم بشنوند او را صدا می زند كه تو از بندگان خالص من هستی، او را به بندگان صالح من ملحق نمائيد، و او را در بهشتهای پر نعمت جای داده، از شربت گوارای رحيق مختوم آميخته به كافور سيراب سازيد<ref>ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج 23، ص 99-98.</ref>». | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
پيامبر اسلام(صلی الله علیه) در سال ششم هجرت تصميم گرفت كه به اتفاق [[مهاجرين]] و [[انصار]] و ساير مسلمانان به عنوان مراسم [[عمره مفرده|عمره]] به سوی [[مكه]] حركت كند، و قبلا به مسلمانان اطلاع داده بود كه من در خواب ديدم همراه يارانم وارد [[مسجدالحرام]] شده ايم و مشغول مناسك عمره هستيم. | پيامبر اسلام(صلی الله علیه) در سال ششم هجرت تصميم گرفت كه به اتفاق [[مهاجرين]] و [[انصار]] و ساير مسلمانان به عنوان مراسم [[عمره مفرده|عمره]] به سوی [[مكه]] حركت كند، و قبلا به مسلمانان اطلاع داده بود كه من در خواب ديدم همراه يارانم وارد [[مسجدالحرام]] شده ايم و مشغول مناسك عمره هستيم. | ||
مسلمانان در ذیالحليفه | مسلمانان در ذیالحليفه نزدیک مدينه [[احرام]] بستند و با تعداد زيادی شتر برای قربانی حركت كردند. وضع حركت پيامبر(صلی الله علیه) به خوبی نشان می داد كه هدفی جز انجام اين عبادت بزرگ ندارد. تا اينكه پيامبر وارد سرزمين حديبيه شد (حديبيه قريه ای در نزدیکی مكه بود كه حدود بیست كيلومتر تا مكه فاصله داشت). | ||
ولی در اينجا [[قریش|قريش]] باخبر شدند و راه را بر پيغمبر بستند، و از ورود او به مكه مانع شدند و در واقع تمام سنتهايی را كه در زمينه امنيت زائران [[خانه خدا]] در ماه حرام داشتند زير پا گذاردند، چرا كه آنها معتقد بودند در ماههای حرام (از جمله [[ذی القعده|ماه ذیالقعده]] كه پيامبر در آن ماه قصد عمره داشت) و مخصوصا در حال احرام نبايد مانع هيچكس شوند، حتی اگر كسی قاتل پدر خويش را در اين ايام و در اين مراسم می ديدند ابدا متعرض او نمی شدند. | ولی در اينجا [[قریش|قريش]] باخبر شدند و راه را بر پيغمبر بستند، و از ورود او به مكه مانع شدند و در واقع تمام سنتهايی را كه در زمينه امنيت زائران [[خانه خدا]] در ماه حرام داشتند زير پا گذاردند، چرا كه آنها معتقد بودند در ماههای حرام (از جمله [[ذی القعده|ماه ذیالقعده]] كه پيامبر در آن ماه قصد عمره داشت) و مخصوصا در حال احرام نبايد مانع هيچكس شوند، حتی اگر كسی قاتل پدر خويش را در اين ايام و در اين مراسم می ديدند ابدا متعرض او نمی شدند. |