پرش به محتوا

راهکار ایجاد امت واحده اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ' انکه' به ' آنکه'
جز (جایگزینی متن - ' می داند' به ' می‌داند')
جز (جایگزینی متن - ' انکه' به ' آنکه')
خط ۵۹: خط ۵۹:


در زمینه اختلاف بین شوافع وأحناف سخن ابن قدامه عجیب و قابل تأمل است:
در زمینه اختلاف بین شوافع وأحناف سخن ابن قدامه عجیب و قابل تأمل است:
"سطح اذیت برخی متعصبین احناف نسبت به شوافع در طرابلس به حدی رسیده بود که برخی از شیوخ انان از مفتی شهر خواستند که مساجد رابین انان و احناف تقسیم کند بدلیل انکه برخی از فقهای حنفی، ما را همانند اهل ذمه – کفار- می‌دانند و حتی در زمینه ازدواج مرد حنفی با زن شافعی تردید داشته و برخی از انان این ازدواج را بدلیل اینکه ایمان شوافع مشکوک است صحیح نمی‌دانند (حیدر، ج 4 ص14-13).
"سطح اذیت برخی متعصبین احناف نسبت به شوافع در طرابلس به حدی رسیده بود که برخی از شیوخ انان از مفتی شهر خواستند که مساجد رابین انان و احناف تقسیم کند بدلیل آنکه برخی از فقهای حنفی، ما را همانند اهل ذمه – کفار- می‌دانند و حتی در زمینه ازدواج مرد حنفی با زن شافعی تردید داشته و برخی از انان این ازدواج را بدلیل اینکه ایمان شوافع مشکوک است صحیح نمی‌دانند (حیدر، ج 4 ص14-13).


=== اختلافات و منازعات بین پیروان مذاهب سنی و شیعی ===
=== اختلافات و منازعات بین پیروان مذاهب سنی و شیعی ===
خط ۸۶: خط ۸۶:


آنگاه ایشان نمونه‌ای را در اثبات ادعای خویش بیان می‌کند:
آنگاه ایشان نمونه‌ای را در اثبات ادعای خویش بیان می‌کند:
ابوزرعه از استادش پرسید: گناه شیخ تقی الدین سبکی چیست که برغم انکه اجتهادش محرز است اما چندان مورد عنایت قرار ننمی‌گیرد؟ استاد سکوت نموده و ابوزرعه اظهار داشت: ازنگاه من دلیلش امتناع او از اموری است که فقهای مذاهب اربعه را قادر به نشر مذاهبشان کرده و سلاطین وقت کسانی را که تن به خواسته‌های انان ندهند محروم از اموری نظیر قضاوت نموده و نسبت بدعت به انها می‌دهند. ابوزرعه می‌گوید وقتی این سخنان را گفتم استاد با تبسمی که نمود موافقتش رابا دیدگاه من اظهار داشت.  
ابوزرعه از استادش پرسید: گناه شیخ تقی الدین سبکی چیست که برغم آنکه اجتهادش محرز است اما چندان مورد عنایت قرار ننمی‌گیرد؟ استاد سکوت نموده و ابوزرعه اظهار داشت: ازنگاه من دلیلش امتناع او از اموری است که فقهای مذاهب اربعه را قادر به نشر مذاهبشان کرده و سلاطین وقت کسانی را که تن به خواسته‌های انان ندهند محروم از اموری نظیر قضاوت نموده و نسبت بدعت به انها می‌دهند. ابوزرعه می‌گوید وقتی این سخنان را گفتم استاد با تبسمی که نمود موافقتش رابا دیدگاه من اظهار داشت.  


ایشان اوضاع کنونی پیش آمده از حصر مذاهب اسلامی به 4 مذهب معروف را، تحقق پیش گویی پیامبر ص نسبت به انحراف امت اسلامی از صراط مستقیم الهی دانسته و می‌گوید:
ایشان اوضاع کنونی پیش آمده از حصر مذاهب اسلامی به 4 مذهب معروف را، تحقق پیش گویی پیامبر ص نسبت به انحراف امت اسلامی از صراط مستقیم الهی دانسته و می‌گوید:
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
ایشان سپس آثار منفی حصر مرجعیت در ائمه اربعه را اینچنین بیان می‌کند:
ایشان سپس آثار منفی حصر مرجعیت در ائمه اربعه را اینچنین بیان می‌کند:
تعصب و تقلید از مذاهب خاص سبب از بین رفتن هدایتهای قرآنی وسنت نبوی و انسداد باب اجتهاد گردید و شریعت، معادل گفتار فقها و گفتار فقها همان شریعت تلقی گردید و هر چیزی که مخالف گفتار انان بود بدعت نامیده می شد و اعتمادی به انها نبود. (سید سابق، ج1،ص13)
تعصب و تقلید از مذاهب خاص سبب از بین رفتن هدایتهای قرآنی وسنت نبوی و انسداد باب اجتهاد گردید و شریعت، معادل گفتار فقها و گفتار فقها همان شریعت تلقی گردید و هر چیزی که مخالف گفتار انان بود بدعت نامیده می شد و اعتمادی به انها نبود. (سید سابق، ج1،ص13)
نتیجه انکه از منظر امامان اربعه اهل سنت، اسلام حقیقی فوق مذاهب بوده و از مردم نیز خواسته‌اند که حقایق اسلام را در منحصر در مذهب خاصی نبینند.
نتیجه آنکه از منظر امامان اربعه اهل سنت، اسلام حقیقی فوق مذاهب بوده و از مردم نیز خواسته‌اند که حقایق اسلام را در منحصر در مذهب خاصی نبینند.


دلیل دیگر بر اثبات این ادعا، گفتاری است که از امام مالک در کتاب «معنی تفسیر القرآن و تأویله» ذکر شده است:
دلیل دیگر بر اثبات این ادعا، گفتاری است که از امام مالک در کتاب «معنی تفسیر القرآن و تأویله» ذکر شده است:
خط ۲۲۵: خط ۲۲۵:
سؤالی که در این قسمت می‌توان از ابن کثیر پرسید این است که به چه دلیل فقط اهل سنت را فرقه ناجیه دانسته و دیگر فرق و مذاهب را در جرگه باطل قرار می دهید؟ بعلاو ه مگر جز این است که حتی اهل سنت و جماعت نیز دربین خود به فرق و مذاهب مختلف منشعب گردیدند؟ آیا" من الذین فرقوا دینهم " در ایه مذکور شامل همه کسانی نمی‌گردد که دین واحد را به مذاهب و فرق مختلف مبدل کردند؟
سؤالی که در این قسمت می‌توان از ابن کثیر پرسید این است که به چه دلیل فقط اهل سنت را فرقه ناجیه دانسته و دیگر فرق و مذاهب را در جرگه باطل قرار می دهید؟ بعلاو ه مگر جز این است که حتی اهل سنت و جماعت نیز دربین خود به فرق و مذاهب مختلف منشعب گردیدند؟ آیا" من الذین فرقوا دینهم " در ایه مذکور شامل همه کسانی نمی‌گردد که دین واحد را به مذاهب و فرق مختلف مبدل کردند؟


نکته دیگر انکه باید از ایشان پرسید: اگر پیروان هر یک از مذاهب اسلامی همین سخن شما را ادعا نموده و هر یک خود را مصداق «من کان علی ما أنا علیه الیوم وأصحابی» دانست چه موضعی خواهید داشت؟ نکته دیگر انکه روایت مذکور حتی به فرض صحت سند، نه تنها اثباتگر ادعایتان نبوده بلکه نافی ان می‌باشد چون مفاد ان لزوم اجتناب از تفرق در دین واحد – اسلام - و تبدیل آن به مذاهب می‌باشد.  
نکته دیگر آنکه باید از ایشان پرسید: اگر پیروان هر یک از مذاهب اسلامی همین سخن شما را ادعا نموده و هر یک خود را مصداق «من کان علی ما أنا علیه الیوم وأصحابی» دانست چه موضعی خواهید داشت؟ نکته دیگر آنکه روایت مذکور حتی به فرض صحت سند، نه تنها اثباتگر ادعایتان نبوده بلکه نافی ان می‌باشد چون مفاد ان لزوم اجتناب از تفرق در دین واحد – اسلام - و تبدیل آن به مذاهب می‌باشد.  


با دقت و تأمل در گفتار مفسران أهل سنت نیز می‌توان چنین استنباط نمود که جعل مذاهب و تبدیل نمودن اسلام به فرقه‌های متنوع تبعیّت از شیوه یهود و نصاری بوده که آنان را از صف توحید به سمت شرک کشانید و امت اسلامی در این آیه شریفه از چنین فرجامی تحذیر شده‌اند.
با دقت و تأمل در گفتار مفسران أهل سنت نیز می‌توان چنین استنباط نمود که جعل مذاهب و تبدیل نمودن اسلام به فرقه‌های متنوع تبعیّت از شیوه یهود و نصاری بوده که آنان را از صف توحید به سمت شرک کشانید و امت اسلامی در این آیه شریفه از چنین فرجامی تحذیر شده‌اند.
خط ۲۸۳: خط ۲۸۳:
«ومن الصواب من القول فی ذلک عندی أن یقال: إنّ الله أخبر نبیّه (صلی الله علیه وآله) أنّه برئ ممن فارق دینه الحق وفرقه وکانوا فرقاً فیه وأحزاباً شیعا وأنّه لیس منهم ولا هم منه لأن دینه الذی بعثه الله به هو الإسلام دین ابراهیم الحنیفیة کما قال له ربه وأمره أن یقول: قل إنّنی هدانی ربی إلی صراط مستقیم دیناً فیما ملة إبراهیم حنیفاً وما کان من المشرکین فکان من فارق دینه الذی بعث به صلی الله علیه و آله من مشرک ووثنی ویهودی ونصرانی ومتحنف مبتدع قد ابتدع فی الدین ما ضل به عن الصراط المستقیم والدین القیم ملة إبراهیم المسلم فهو برئ من محمد ومحمد منه برئ وهو داخل فی عموم قوله: "إنّ الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً لست منهم فی شیء".
«ومن الصواب من القول فی ذلک عندی أن یقال: إنّ الله أخبر نبیّه (صلی الله علیه وآله) أنّه برئ ممن فارق دینه الحق وفرقه وکانوا فرقاً فیه وأحزاباً شیعا وأنّه لیس منهم ولا هم منه لأن دینه الذی بعثه الله به هو الإسلام دین ابراهیم الحنیفیة کما قال له ربه وأمره أن یقول: قل إنّنی هدانی ربی إلی صراط مستقیم دیناً فیما ملة إبراهیم حنیفاً وما کان من المشرکین فکان من فارق دینه الذی بعث به صلی الله علیه و آله من مشرک ووثنی ویهودی ونصرانی ومتحنف مبتدع قد ابتدع فی الدین ما ضل به عن الصراط المستقیم والدین القیم ملة إبراهیم المسلم فهو برئ من محمد ومحمد منه برئ وهو داخل فی عموم قوله: "إنّ الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً لست منهم فی شیء".


مفاد ایه شریفه از دید گاه ابن جریر طبری ان است که همه کسانی که دین واحد را به فرقه‌های مختلف مبدل کردند مشمول عموم ایه مذکور می‌باشند، از جمله انکه خداوند در این ایه به پیامبرص خبر می‌دهد انان که دین اسلام را تجزیه به فرقه‌های مختلف کردند هیچ انتسابی به تو نداشته و بین تو و انان برائت حاکم خواهد بود.  
مفاد ایه شریفه از دید گاه ابن جریر طبری ان است که همه کسانی که دین واحد را به فرقه‌های مختلف مبدل کردند مشمول عموم ایه مذکور می‌باشند، از جمله آنکه خداوند در این ایه به پیامبرص خبر می‌دهد انان که دین اسلام را تجزیه به فرقه‌های مختلف کردند هیچ انتسابی به تو نداشته و بین تو و انان برائت حاکم خواهد بود.  


   
   
خط ۴۰۶: خط ۴۰۶:


   
   
برغم انکه برخی از صحابه رسول اکرم ص بعد از رحلت ان بزرگوار - در اثر که حوادثی اتفاق افتاد - دچار اختلاف و منازعه گردیدند اما همگی انان به جایگاه ممتاز اهل بیت ع اعتراف داشته و می‌توان اهل بیت علیهم السلام را محور اشتراک و وحدت همه انان دانست. در همین راستا باید گفت: گرچه برخی از مفسران اهل سنت، همسران و برخی از نزدیکان دیگر پیامبر صلی الله علیه و اله - غیر از امام علی، فاطمه، حسن و حسین ‌علیه‌السلام - را هم از مصادیق أهل بیت دانسته اما نقطه اشتراک اکثریت قریب به اتفاق مفسران اهل سنت و مفسران شیعی ان است که از مصادیق قطعی و یقینی اهل بیت پیامبر ص در ایات قرآن و روایات، " امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین علیهم السلام می‌باشند.  
برغم آنکه برخی از صحابه رسول اکرم ص بعد از رحلت ان بزرگوار - در اثر که حوادثی اتفاق افتاد - دچار اختلاف و منازعه گردیدند اما همگی انان به جایگاه ممتاز اهل بیت ع اعتراف داشته و می‌توان اهل بیت علیهم السلام را محور اشتراک و وحدت همه انان دانست. در همین راستا باید گفت: گرچه برخی از مفسران اهل سنت، همسران و برخی از نزدیکان دیگر پیامبر صلی الله علیه و اله - غیر از امام علی، فاطمه، حسن و حسین ‌علیه‌السلام - را هم از مصادیق أهل بیت دانسته اما نقطه اشتراک اکثریت قریب به اتفاق مفسران اهل سنت و مفسران شیعی ان است که از مصادیق قطعی و یقینی اهل بیت پیامبر ص در ایات قرآن و روایات، " امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین علیهم السلام می‌باشند.  


در اینجا برخی از روایات صحابه پیامبر ص را نسبت به مصادیق اهل بیت در قرآن وروایات ذکر می‌کنیم:
در اینجا برخی از روایات صحابه پیامبر ص را نسبت به مصادیق اهل بیت در قرآن وروایات ذکر می‌کنیم:
خط ۴۹۳: خط ۴۹۳:
== حسن ختام ==
== حسن ختام ==


در پایان مقاله جهت تذکر، روایتی زیبا از امام صادق ‌علیه‌السلام را بیان نموده به امید انکه مبنای همه مسلمانان در شیوه تعاملشان نسبت به یکدیگر قرار گیرد:
در پایان مقاله جهت تذکر، روایتی زیبا از امام صادق ‌علیه‌السلام را بیان نموده به امید آنکه مبنای همه مسلمانان در شیوه تعاملشان نسبت به یکدیگر قرار گیرد:
شخصی از اصحاب امام صادق ‌علیه‌السلام نسبت به نوع تعامل شیعیان با اهل سنت اظهار داشت:
شخصی از اصحاب امام صادق ‌علیه‌السلام نسبت به نوع تعامل شیعیان با اهل سنت اظهار داشت:
«إنّا لنبرأ منهم إنّهم لا یقولون ما نقول، - ما از کسانی که نسبت به اسلام و ولایت همانند ما نمی اندیشند برائت می جوئیم -  
«إنّا لنبرأ منهم إنّهم لا یقولون ما نقول، - ما از کسانی که نسبت به اسلام و ولایت همانند ما نمی اندیشند برائت می جوئیم -  
إمام ‌علیه‌السلام با شگفتی پرسید: یتولونا ولا یقولون ما تقولان؟ - ایا انان در حالی که مثل شما نمی اندیشند نسبت به ما محبت دارند؟ او گفت: نعم. انگاه امام ‌علیه‌السلام در بیانی هشدار گونه نسبت به اتخاذ چنین روشی از شیعیان در برابر اهل سنت فرمودند: هو ذا عندنا ما لیس عندکم فینبغی لنا أن نبرأ منکم... - بنابر‌این طبق معیارتان با دیگران، ما نیز باید از شما برائت بجوئیم بدلیل انکه مرتبه معرفتمان با شما متفاوت است.  
إمام ‌علیه‌السلام با شگفتی پرسید: یتولونا ولا یقولون ما تقولان؟ - ایا انان در حالی که مثل شما نمی اندیشند نسبت به ما محبت دارند؟ او گفت: نعم. انگاه امام ‌علیه‌السلام در بیانی هشدار گونه نسبت به اتخاذ چنین روشی از شیعیان در برابر اهل سنت فرمودند: هو ذا عندنا ما لیس عندکم فینبغی لنا أن نبرأ منکم... - بنابر‌این طبق معیارتان با دیگران، ما نیز باید از شما برائت بجوئیم بدلیل آنکه مرتبه معرفتمان با شما متفاوت است.  


إلی أن قال:
إلی أن قال:
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش