۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' انها ' به ' آنها ') |
جز (جایگزینی متن - ' ایات ' به ' آیات ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
لزوم رجوع به اهل بیت ع در فهم قرآن مختص متشابهات بوده و در محکمات بدون انان نیز میتوان به فهم مراد الهی نائل شد چون در غیر اینصورت انتفاع از قرآن بوسیله اهل بیت مختص عصر حضور انان بوده و در عصر غیبت انتفاع از مجموعه قرآن و سنت ناممکن خواهد بود. <ref>همان، ص۴9: «أقول: قد عرفت أن ذلك مخصوص بالمتشابهات دون المحكمات، والا لم يصح لنا الانتفاع بالقرآن أصلا بل ولا كل المتشابهات بل بعضها وعلی بعض الوجوه، أو بالنسبة إلی جمهور الرعية دون الكاملين منهم والا لفات أكثر فوائد القرآن، ولتناقضت أكثر ـ الأخبار الواردة فی ذلك. وأيضا انما يصح ما قاله بالنسبة إلی زمان حضورهم عليهم ـ السلام خاصة واما مع غيبتهم :كهذا الزمان فلا سبيل لنا إلی فهم القرآن الا من جهتهم : الا علی الظن والتخمين فان كلامهم أيضا كالقرآن منه عام وخاص ومجمل ومبين ومطلق ومقيد إلی غير ذلك مع أنه لا يفی بالكل، وثبوته عنهم : أيضا ظنی فالانتفاع بكل من الثقلين حينئذ فی درجة واحدة ليس بالعترة أكثر منه من القرآن بل كاد يكون الامر بالعكس»</ref> | لزوم رجوع به اهل بیت ع در فهم قرآن مختص متشابهات بوده و در محکمات بدون انان نیز میتوان به فهم مراد الهی نائل شد چون در غیر اینصورت انتفاع از قرآن بوسیله اهل بیت مختص عصر حضور انان بوده و در عصر غیبت انتفاع از مجموعه قرآن و سنت ناممکن خواهد بود. <ref>همان، ص۴9: «أقول: قد عرفت أن ذلك مخصوص بالمتشابهات دون المحكمات، والا لم يصح لنا الانتفاع بالقرآن أصلا بل ولا كل المتشابهات بل بعضها وعلی بعض الوجوه، أو بالنسبة إلی جمهور الرعية دون الكاملين منهم والا لفات أكثر فوائد القرآن، ولتناقضت أكثر ـ الأخبار الواردة فی ذلك. وأيضا انما يصح ما قاله بالنسبة إلی زمان حضورهم عليهم ـ السلام خاصة واما مع غيبتهم :كهذا الزمان فلا سبيل لنا إلی فهم القرآن الا من جهتهم : الا علی الظن والتخمين فان كلامهم أيضا كالقرآن منه عام وخاص ومجمل ومبين ومطلق ومقيد إلی غير ذلك مع أنه لا يفی بالكل، وثبوته عنهم : أيضا ظنی فالانتفاع بكل من الثقلين حينئذ فی درجة واحدة ليس بالعترة أكثر منه من القرآن بل كاد يكون الامر بالعكس»</ref> | ||
فیض کاشانی در کتاب التفسیر الصافی در مقدمه پنجم نیز میفرماید:بر اساس مفاد | فیض کاشانی در کتاب التفسیر الصافی در مقدمه پنجم نیز میفرماید:بر اساس مفاد آیات و روایات متعدد، اصل فهم پذیری– اعم ازفهم عمومی و فهم تخصصی ان - امری ثابت و قطعی بوده بگونهای که صاحبان اندیشههای متعالی میتوانند به ظرائف و لطائف بیشتری از قرآن نائل گردند بنابراین کسانی که فهم قرآن را منحصر در فهم ظاهر ان دانسته و درک معانی عمیق ان را ناممکن میدانند از سطح ناچیز علمی درونشان خبر داده و حکم ناصوابی نسبت به دیگران ابراز داشتهاند. <ref>فیض کاشانی، التفسیر الصافی، ج1ص35: «... أن من زعم أن لا معنی للقرآن الا ما يترجمه ظاهر التفسير فهو مخبر عن حد نفسه وهو مصيب فی الاخبار عن نفسه ولكنه مخطئ فی الحكم برد الخلق كافة إلی درجته التی هی حده ومقامه بل القرآن والأخبار والآثار تدل علی أن فی معانی القرآن لأرباب الفهم متسعا بالغا ومجالا رحبا قال الله عز وجل: «أفلا يتدبرون القرآن أم علی قلوب اقفالها»، وقال سبحانه: «ونزلنا عليك الكتاب تبينا لكل شئ»، وقال: «ما فرطنا فی الكتاب من شئ»، وقال: «لعلمه الذين يستنبطونه منهم»</ref> | ||
ایشان در ادامه به ذکر احادیثی در اثبات فهم پذیری قرآن پرداخته و در مقام نتیجهگیری مینویسد: | ایشان در ادامه به ذکر احادیثی در اثبات فهم پذیری قرآن پرداخته و در مقام نتیجهگیری مینویسد: | ||
سخن حق ان است که فردی که التزام قلبی به گفتار خداوند و رسول و اهلبیتش داشته وعلاوه بر غور در اثار ائمه ع و ممارست در آنها از روح لطیف و قلب مطمئنی برخوردار باشد میتواند لطائف قرآن بهتر از دیگران درک کند. <ref>همان، ص3۵ ـ 3۶: «فالصواب أن يقال من أخلص الانقياد لله ولرسوله6ولأهل البيت: وأخذ علمه منهم وتتبع آثارهم واطلع علی جملة من أسرارهم بحيث حصل له الرسوخ فی العلم والطمأنينة فی المعرفة وانفتح عينا قلبه وهجم به العلم علی حقائق الأمور وباشر روح اليقين واستلان ما استوعره المترفون وأنس بما استوحش منه الجاهلون وصحب الدنيا ببدن روحه معلقة بالمحل الأعلی فله أن يستفيد من القرآن بعض غرائبه ويستنبط منه نبذا من عجائبه ليس ذلك من كرم الله تعالی بغريب ولا من جوده بعجيب»</ref> | سخن حق ان است که فردی که التزام قلبی به گفتار خداوند و رسول و اهلبیتش داشته وعلاوه بر غور در اثار ائمه ع و ممارست در آنها از روح لطیف و قلب مطمئنی برخوردار باشد میتواند لطائف قرآن بهتر از دیگران درک کند. <ref>همان، ص3۵ ـ 3۶: «فالصواب أن يقال من أخلص الانقياد لله ولرسوله6ولأهل البيت: وأخذ علمه منهم وتتبع آثارهم واطلع علی جملة من أسرارهم بحيث حصل له الرسوخ فی العلم والطمأنينة فی المعرفة وانفتح عينا قلبه وهجم به العلم علی حقائق الأمور وباشر روح اليقين واستلان ما استوعره المترفون وأنس بما استوحش منه الجاهلون وصحب الدنيا ببدن روحه معلقة بالمحل الأعلی فله أن يستفيد من القرآن بعض غرائبه ويستنبط منه نبذا من عجائبه ليس ذلك من كرم الله تعالی بغريب ولا من جوده بعجيب»</ref> | ||
مطالب ذکر شده از فیض – در دو کتاب الاصول الاصیله و تفسیرصافی - بیانگر ان است که اولا تفسیر و فهم عمیق قرآن منحصر به اهل بیت ع نیست چون در غیر اینصورت با | مطالب ذکر شده از فیض – در دو کتاب الاصول الاصیله و تفسیرصافی - بیانگر ان است که اولا تفسیر و فهم عمیق قرآن منحصر به اهل بیت ع نیست چون در غیر اینصورت با آیات و روایاتی که بشر را به تدبر در محتوای قرآن دعوت نموده است متناقض خواهد بود -نظیر آیات افلا یتدبرون القرآن و.... - ثانیا عدم امکان تفسیر قرآن برای غیر معصومین مستلزم عدم امکان استفاده از روایات انان برای پیروانشان نیز - بخصوص در عصر غیبت - خواهد بود. | ||
=== علامه طباطبائی === | === علامه طباطبائی === | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
جامعترین گفتار در زمینه امکان تفسیر و فهم پذیری قرآن را میتوان در کلمات علامه طباطبائی مشاهده نمود که از جهات گوناگون به این مساله مهم پرداخته و به شبهات قائلین به منحصر نمودن فهم قرآن بوسیله روایات معصومین، پاسخ گفته است. ایشان در اثبات فهم پذیر بودن قرآن تحت عنوان "القرآن مستقل فی دلالته "مینویسد: | جامعترین گفتار در زمینه امکان تفسیر و فهم پذیری قرآن را میتوان در کلمات علامه طباطبائی مشاهده نمود که از جهات گوناگون به این مساله مهم پرداخته و به شبهات قائلین به منحصر نمودن فهم قرآن بوسیله روایات معصومین، پاسخ گفته است. ایشان در اثبات فهم پذیر بودن قرآن تحت عنوان "القرآن مستقل فی دلالته "مینویسد: | ||
قرآن همانند محاورات مردم دلالتش بر معانی واضح بوده و هیچ نوع خفائی دران وجود ندارد و دلیلی بر اینکه مراد جدی خداوند در | قرآن همانند محاورات مردم دلالتش بر معانی واضح بوده و هیچ نوع خفائی دران وجود ندارد و دلیلی بر اینکه مراد جدی خداوند در آیات غیر از مدلول ظاهری شان میباشد وجود ندارد. <ref>القرآن فی الاسلام ص ـ 23 ـ 32: «القرآن الكريم كلام كسائر ما يتكلم به الناس، ويدل دلالة واضحة علی معانيه المقصودة وليس فيه خفاء علی المستمعين ولم نجد دليلا علی أنه يقصد من كلماته غير المعانی التی ندركها من ألفاظه وجمله»</ref> | ||
ایشان در تبیین نکته فوق میفرماید: | ایشان در تبیین نکته فوق میفرماید: | ||
کلمات قرآن بگونهای است که اگاه به زبان عربی بخوبی میتواند معانی انرا درک نماید همانگونه که مخاطب بسیاری از | کلمات قرآن بگونهای است که اگاه به زبان عربی بخوبی میتواند معانی انرا درک نماید همانگونه که مخاطب بسیاری از آیات طوائف خاصی از مردم بوده و قرآن با انان در مسائل گوناگون تکلم و احتجاج میکند. بدیهی است مفهوم این مخاطبات ان است که انان معانی آیات را درک میکردند چون تکلم با افرادی که زبان قرآن را نمی فهمند بیمعنا خواهد بود. <ref>همان: أما وضوحه فی دلالته علی معانيه فلأنای انسان عارف باللغة العربية بامكانه أن يدرك معنی الآيات الكريمة كما يدرك معنی كل قول عربی وبالإضافة إلی هذا نجد فی كثير من الآيات يخاطب طائفة خاصة كبنی إسرائيل والمؤمنين والكفار، وفی آيات منه يخاطب عامة الناس ويحاججهم ويتحداهم ليأتوا بمثله لوكانوا فی شك أنه من عند الله تعالی. وبديهی أنه لا يصح التكلم مع الناس بما لا مفهوم واضح له، كما لا يصح التحدی بما لا يفهم معناه</ref> | ||
ایشان در ادامه به ایاتی از قرآن اشاره نموده و مینویسد: | ایشان در ادامه به ایاتی از قرآن اشاره نموده و مینویسد: | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
دیدگاه نهائی علامه طباطبائی درزمینه امکان و جواز فهم پذیری و تفسیر قرآن نسبت به غیر معصومین را از مطالب ذیل نیز میتوان بدست اورد: | دیدگاه نهائی علامه طباطبائی درزمینه امکان و جواز فهم پذیری و تفسیر قرآن نسبت به غیر معصومین را از مطالب ذیل نیز میتوان بدست اورد: | ||
سخن حق ان است که قرآن کریم کتابی است فهم پذیر که درک معانی و مقاصدش جز تدبر در | سخن حق ان است که قرآن کریم کتابی است فهم پذیر که درک معانی و مقاصدش جز تدبر در آیات ان نیازمند امر دیگری نیست بجهت آنکه وقتی خداوند قرآن را با اوصافی همانند هدی نور تبیان همه امور معرفی نموده است چگونه در فهمش نیازمند امری غیراز خودش میباشد. <ref>طباطبایی، المیزان، في تفسیر القرآن، ج3ص 8۶....فالحق أن الطريق إلی فهم القرآن الكريم غير مسدود وإن البيان الإلهی والذكر الحكيم بنفسه هو الطريق الهادی إلی نفسهای انه لا يحتاج فی تبيين مقاصده إلی طريق فكيف يتصور أن يكون الكتاب الذی عرفه الله تعالی بأنه هدی وأنه نور وأنه تبيان لكل شئ مفتقرا إلی هاد غيره ومستنيرا بنور غيره ومبينا بأمر غيره؟</ref> | ||
=== امام خمینی === | === امام خمینی === | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
=== فخر رازی === | === فخر رازی === | ||
ایشان در ابتدا ادله قائلین به مفهوم پذیری همه | ایشان در ابتدا ادله قائلین به مفهوم پذیری همه آیات قرآن را بیان نموده و در این راستا نخست به ذ کر ادله قرآنی میپردازد.<ref> تفسیر الرازی ج 2ص 3 واعلم أن المتكلمين أنكروا هذا القول، وقالوا لا يجوز أن يرد فی كتاب الله تعالی ما لا يكون مفهوماً للخلق، واحتجوا عليه بالآيات والأخبار والمعقول.</ref> ایشان چهارده ایه قرآن را که متکلمین در اثبات مدعای مذکور بدان استشهاد نمودهاند اینچنین تبیین میکند: | ||
حجج المتکلمین بالآیات:أما الآیات فأربعة عشر. | حجج المتکلمین بالآیات:أما الآیات فأربعة عشر. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
الرابع عشر: قوله تعالی: * (آمن الرسول - إلی قوله سمعنا وأطعنا) * <ref>(البقرة: 285)</ref> والطاعة لا تمکن إلا بعد الفهم فوجب کون القرآن مفهوماً. | الرابع عشر: قوله تعالی: * (آمن الرسول - إلی قوله سمعنا وأطعنا) * <ref>(البقرة: 285)</ref> والطاعة لا تمکن إلا بعد الفهم فوجب کون القرآن مفهوماً. | ||
از منظر فخر رازی | از منظر فخر رازی آیات چهارده گانه فوق بیانگر ان است که قرآن قابل فهم برای مردم میباشد.<ref>تفسیر الرازی ج 2ص 3</ref> | ||
ایشان در ادامه به ذکر دلائل روائی قائلین به فهم پذیری قرآن پرداخته و احادیث ذیل را در این زمینه بیان میکنند: | ایشان در ادامه به ذکر دلائل روائی قائلین به فهم پذیری قرآن پرداخته و احادیث ذیل را در این زمینه بیان میکنند: | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
ایشان در کتاب فتح القدیردر تبیین ایه شریفه (أفلا یتدبرون) مینویسد:ایه مذکور بیانگر لزوم تدبر در قرآن بوده و مفهوم حقیقی ان این است که اگر مردم در قرآن بمعنای واقعی اش تدبرنمایند انرا مجموعهای بهم پیوسته و هماهنگ دیده و به معانی عمیق ان پی میبرند مضافا به اینکه دراثر تدبر در قرآن انرا در بالاترین مرحله بلاغت خواهند یافت. <ref>فتح القدیر، ج 1ص ۴91: «الهمزة فی قوله «أفلا يتدبرون» للإنكار، والفاء للعطف علی مقدر: ای أيعرضون عن القرآن فلا يتدبرونه يقال تدبرت الشئ: تفكرت فی عاقبته وتأملته، ثم استعمل فی كل تأمل، والتدبير: أن يدبر الإنسان أمره كأنه ينظر إلی ما تصير إليه عاقبته، ودلت هذه الآية، وقوله تعالی «﴿﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَیٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾﴾» علی وجوب التدبر للقرآن ليعرف معناه. والمعنی: أنهم لو تدبروه حق تدبره لوجدوه مؤتلفا غير مختلف، صحيح المعانی، قوی المبانی، بالغا فی البلاغة إلی أعلی درجاتها: «ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» ای تفاوتا وتناقضا».</ref> | ایشان در کتاب فتح القدیردر تبیین ایه شریفه (أفلا یتدبرون) مینویسد:ایه مذکور بیانگر لزوم تدبر در قرآن بوده و مفهوم حقیقی ان این است که اگر مردم در قرآن بمعنای واقعی اش تدبرنمایند انرا مجموعهای بهم پیوسته و هماهنگ دیده و به معانی عمیق ان پی میبرند مضافا به اینکه دراثر تدبر در قرآن انرا در بالاترین مرحله بلاغت خواهند یافت. <ref>فتح القدیر، ج 1ص ۴91: «الهمزة فی قوله «أفلا يتدبرون» للإنكار، والفاء للعطف علی مقدر: ای أيعرضون عن القرآن فلا يتدبرونه يقال تدبرت الشئ: تفكرت فی عاقبته وتأملته، ثم استعمل فی كل تأمل، والتدبير: أن يدبر الإنسان أمره كأنه ينظر إلی ما تصير إليه عاقبته، ودلت هذه الآية، وقوله تعالی «﴿﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَیٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾﴾» علی وجوب التدبر للقرآن ليعرف معناه. والمعنی: أنهم لو تدبروه حق تدبره لوجدوه مؤتلفا غير مختلف، صحيح المعانی، قوی المبانی، بالغا فی البلاغة إلی أعلی درجاتها: «ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» ای تفاوتا وتناقضا».</ref> | ||
از مجموع گفتار اعلام فریقین بدست امد که فهم قرآن اختصاص به عدهای خاص نداشته بلکه عموم مردم میتوانند با تدبر در | از مجموع گفتار اعلام فریقین بدست امد که فهم قرآن اختصاص به عدهای خاص نداشته بلکه عموم مردم میتوانند با تدبر در آیات قرآن ازمعارفش بهرهمند گردند. | ||
== ب - ادله نقلی امکان تفسیر و فهم پذیری قرآن == | == ب - ادله نقلی امکان تفسیر و فهم پذیری قرآن == | ||
در اثبات فهم پذیری قرآن به | در اثبات فهم پذیری قرآن به آیات متعددی از قرآن میتوان استناد نمود:<ref>هر چند بیشتر ادله در اثبات فهمپذیری قرآن در ضمن بیان دیدگاه مفسران فریقین بیان گردید اما در این مرحله از بحث ضمن جمع¬بندی مجموع آنها به ادله دیگر نیز در این زمینه پرداخته میشود. </ref> | ||
الف - ایاتی که عموم انسانها را دعوت به تفکر و تعقل در محتوای این کتاب اسمانی نموده است نظیر ایه: «أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا – <ref>محمد ایه 24-،</ref> أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ و لوکان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا – <ref>نساء ایه 82-</ref> | الف - ایاتی که عموم انسانها را دعوت به تفکر و تعقل در محتوای این کتاب اسمانی نموده است نظیر ایه: «أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا – <ref>محمد ایه 24-،</ref> أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ و لوکان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا – <ref>نساء ایه 82-</ref> | ||
دقت در | دقت در آیات مذکور و نظائر ان بیانگر نکاتی است: | ||
1 - در | 1 - در آیات فوق ضمن بیان لزوم تدبر و تعقل در قرآن، به توبیخ کسانی میپردازد که بدون تدبر از کنار قرآن می گذرند. بدیهی است این نکته بمعنای ان است که اصل فهم پذیری قرآن امری مسلم تلقی گردیده است. - مخاطبین ایه مذکور، کفار بوده که با لحن توبیخ امیز خطاب به انان میفرماید: | ||
چرا بدون تدبر در قرآن نسبت به ان اظهار نظر نموده و وحیانی بودن انرا انکار میکنند؟ | چرا بدون تدبر در قرآن نسبت به ان اظهار نظر نموده و وحیانی بودن انرا انکار میکنند؟ | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
علاوه بر ایاتی که ذکر شد میتوان ادعا نمود که ایاتی نظیر: و یعلمهم الکتاب و الحکمه و.... - که دلالت بر تعلیم قرآن توسط پیامبر به مسلمانان دارد نیز بیانگر اصل فهم پذیری فی الجمله قرآن کریم میباشد | علاوه بر ایاتی که ذکر شد میتوان ادعا نمود که ایاتی نظیر: و یعلمهم الکتاب و الحکمه و.... - که دلالت بر تعلیم قرآن توسط پیامبر به مسلمانان دارد نیز بیانگر اصل فهم پذیری فی الجمله قرآن کریم میباشد | ||
نتیجه: باید گفت بر اساس | نتیجه: باید گفت بر اساس آیات ذکر شده فهم پذیری قرآن اختصاص به عدهای خاص نداشته بلکه همه انسانها به تناسب ظرفیت شان میتوانند از محتوای قرآن بهره گیرند و از انجا که مراتب فهم و سطح تدبر انسانها متفاوت میباشد بنابراین هر قدر ظرفیت علمی و معنوی افراد بیشتر باشد به همان نسبت در مقایسه با دیگران قادر به بهره برداری بیشتر از قرآن کریم را خواهند داشت. | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
تقریر سوم: شکی نیست که بر اساس | تقریر سوم: شکی نیست که بر اساس آیات قرآن نسبت به اوردن همانند قرآن تحدی صورت گرفته است بنابراین کتابی که قابلیت فهم پذیری دارا نیست تحدی بدان لغو خواهد بود. - <ref>تفسیر الکبیر، ج 2ص ۶: «أما المعقول فمن وجوه: أحدها: أنه لو ورد شيء لا سبيل إلی العلم به لكانت المخاطبة به تجری مجری مخاطبة العربی باللغة الزنجية، ولما لم يجز ذاك فكذا هذا وثانيها: أن المقصود من الكلام الإفهام، فلو لم يكن مفهوماً لكانت المخاطبة به عبثاً وسفهاً، وأنه لا يليق بالحكيم وثالثها: أن التحدی وقع بالقرآن وما لا يكون معلوماً لا يجوز وقوع التحدی به».</ref> | ||
تقریری دیگر از دلیل عقلی: فهم پذیری قرآن لازمه هدایتگر ی ان میباشد: | تقریری دیگر از دلیل عقلی: فهم پذیری قرآن لازمه هدایتگر ی ان میباشد: | ||
خط ۳۹۱: | خط ۳۹۱: | ||
ایشان در ادامه روایاتی را که بیانگر اشتمال قرآن بر معانی ظاهری و باطنی میباشد نقل میکند که از جمله آنها دو روایت ذیل میباشد: | ایشان در ادامه روایاتی را که بیانگر اشتمال قرآن بر معانی ظاهری و باطنی میباشد نقل میکند که از جمله آنها دو روایت ذیل میباشد: | ||
قال النبی ص: آن للقرآن ظهرا و بطنا و قد سئل الامام ابوجعفر الباقر ع عن تفسیر هذاالحدیث فقال: ظهره تنزیله و بطنه تاویله منه ما قد مضی و منه ما لم یکن یجری کما تجری الشمس و القمر <ref>التاویل فی مختلف المذاهب و الاراء ص33: التاویل بمعنی تبیین المفهوم العام للایه (البطن فی مقابل الظهر) و هذا هو المعنی الثانی للتاویل فی مصطلحهم یریدون به تبیین المفهوم العام الذی انطوت علیه الایه فی مدلولها الشامل و الذی یبدو خاصا حسب ظاهر التنزیل فان غالبیه الایات النازله حسب المناسبات المواتیه و المستدعیه لنزول ایه او | قال النبی ص: آن للقرآن ظهرا و بطنا و قد سئل الامام ابوجعفر الباقر ع عن تفسیر هذاالحدیث فقال: ظهره تنزیله و بطنه تاویله منه ما قد مضی و منه ما لم یکن یجری کما تجری الشمس و القمر <ref>التاویل فی مختلف المذاهب و الاراء ص33: التاویل بمعنی تبیین المفهوم العام للایه (البطن فی مقابل الظهر) و هذا هو المعنی الثانی للتاویل فی مصطلحهم یریدون به تبیین المفهوم العام الذی انطوت علیه الایه فی مدلولها الشامل و الذی یبدو خاصا حسب ظاهر التنزیل فان غالبیه الایات النازله حسب المناسبات المواتیه و المستدعیه لنزول ایه او آیات تبدو بحسب ظاهرها الاولی خاصه بموارد نزولها لاتتعداها ظاهریا و هذا یجعل من رساله القرآن عقیمه علی مدی الایام غیر ان النبی ص تدارک هذا الجانب الخطیر و اکد علی ضروره استخلاص الایه من ملابساتها لتصبح ذات رساله عامه و شامله لجمیع القوام و الاعصار</ref> | ||
=== دیدگاه متفاوت محمد جواد مغنیه با دیگران در روایات بطون === | === دیدگاه متفاوت محمد جواد مغنیه با دیگران در روایات بطون === | ||