confirmed، مدیران
۳۷٬۴۴۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''هشام بن عبدالملک''' مردی غلیظ، بدخو، بخیل و حریص بود. او عامل به [[شهادت]] رساندن [[زید بن علی بن حسین (علیه السلام)]] بود و حضرات [[امام باقر (علیه السلام)]] و [[امام صادق(علیه السلام)]] را به [[شام]] احضار کرد و جسارتهای فراوانی کرد و در ادامه نیز [[حضرت باقرالعلوم (علیه السلام)]] را به شهادت رساند. | '''هشام بن عبدالملک''' مردی غلیظ، بدخو، بخیل و حریص بود. او عامل به [[شهادت]] رساندن [[زید بن علی |زید بن علی بن حسین(علیه السلام)]] بود و حضرات [[امام باقر(علیه السلام)]] و [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه السلام)]] را به [[شام]] احضار کرد و جسارتهای فراوانی کرد و در ادامه نیز [[امام محمد باقر|حضرت باقرالعلوم(علیه السلام)]] را به شهادت رساند. | ||
مرگ وی که دهمین [[خلیفه اموی]] بود در ششم ربیع الثانی سال ۱۲۵ هجری در رصافه شام اتفاق افتاد. | مرگ وی که دهمین [[خلیفه اموی]] بود در ششم ربیع الثانی سال ۱۲۵ هجری در رصافه شام اتفاق افتاد. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== نسب == | == نسب == | ||
وی از قبیلۀ [[قریش]] از [[اعراب عدنانی]] و از طایفۀ [[بنیامیه]] بود. <ref>قلقشندی، ج۱، ص۸۲</ref> | وی از قبیلۀ [[قریش]] از [[اعراب عدنانی]] و از طایفۀ [[بنیامیه]] بود. <ref>قلقشندی، ج۱، ص۸۲</ref> | ||
پدرش عبدالملک بن مروان، پنجمین [[خلیفۀ اموی]] و مادرش عایشه<ref>ن جوزی، المنتظم فیالتاریخ الملوک والامم، ج۷، ص۹۷، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. </ref> یا فاطمه<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱، ص۲۸۲، حوادث و وفیات ۱۰۱ـ ۱۲۰، ۱۲۱ـ ۱۴۰، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت</ref> کنیهاش امّ هاشم، دختر هاشم بن اسماعیل مخزومی بود.<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۲۱۳، چاپ مصطفی نجیب فواز و حکمت کشلی فواز، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵</ref> نوشتهاند که او زنی احمق بود و به همین علت عبدالملک او را [[طلاق]] داد.<ref>طبری، تاریخ، ج۷، ص۲۵، بیروت</ref> در هنگام وفات پدرش او در [[دمشق]] به سر میبرد و چهارده سال داشت.<ref> ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۸۳، قاهره، دارالکتب ۱۹۲۷ـ ۱۹۷۰</ref> کنیۀ هشام اباولید بود <ref> مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ج۶، ص۴۹، چاپ ارنست لروصحاف، ۱۸۹۹</ref> و چون چشمش لوچ بود به هشام احول معروف شد.<ref>مصعب بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۱۶۳، چاپ الیفی بروفنیسال، قاهره ۱۹۵۳. </ref> بنا بر نقل ابن حبیب<ref> ابن حبیب، المنمق، ص۴۰۵</ref> او یکی از حولان قریش بود. | پدرش عبدالملک بن مروان، پنجمین [[بنی امیه|خلیفۀ اموی]] و مادرش عایشه<ref>ن جوزی، المنتظم فیالتاریخ الملوک والامم، ج۷، ص۹۷، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. </ref> یا فاطمه<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۱، ص۲۸۲، حوادث و وفیات ۱۰۱ـ ۱۲۰، ۱۲۱ـ ۱۴۰، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت</ref> کنیهاش امّ هاشم، دختر هاشم بن اسماعیل مخزومی بود.<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۲۱۳، چاپ مصطفی نجیب فواز و حکمت کشلی فواز، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵</ref> نوشتهاند که او زنی احمق بود و به همین علت عبدالملک او را [[طلاق]] داد.<ref>طبری، تاریخ، ج۷، ص۲۵، بیروت</ref> در هنگام وفات پدرش او در [[دمشق]] به سر میبرد و چهارده سال داشت.<ref> ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۴، ص۸۳، قاهره، دارالکتب ۱۹۲۷ـ ۱۹۷۰</ref> کنیۀ هشام اباولید بود <ref> مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ج۶، ص۴۹، چاپ ارنست لروصحاف، ۱۸۹۹</ref> و چون چشمش لوچ بود به هشام احول معروف شد.<ref>مصعب بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۱۶۳، چاپ الیفی بروفنیسال، قاهره ۱۹۵۳. </ref> بنا بر نقل ابن حبیب<ref> ابن حبیب، المنمق، ص۴۰۵</ref> او یکی از حولان قریش بود. | ||
== تولد هشام بن عبدالملک == | == تولد هشام بن عبدالملک == | ||
هشام در اوایل سال 72 به دنیا آمد.<ref>خلیفة بن خیاط، ص 168؛ بلاذری؛ طبری، همانجاها؛ ابن اثیر، ج 5، ص 123</ref> مقریزی<ref>خلیفة بن خیاط، ص 168؛ بلاذری؛ طبری، همانجاها؛ ابن اثیر، ج 5،ص 574</ref> تولد او را در سال 71 دانسته است اما [[روایت]] اول اعتبار بیشتری دارد، زیرا گفته شده است که در سال 72 عبدالملک مشغول [[جنگ]] با [[مصعب بن زبیر]] بود و چون [[مصعب]] کشته شد، خبر تولد هشام به عبدالملک رسید، به همین سبب او را <big>منصور</big> نامید، زیرا بدان فال نیک زده بود.<ref>بلاذری؛ طبری؛ ابن اثیر، همانجاها؛ قس ابن قتیبه، 1967، ج 2، ص 104، که نوشته است عبدالملک در اطراف شام مشغول گردش بود که خبر تولد را شنید</ref> | هشام در اوایل سال 72 به دنیا آمد.<ref>خلیفة بن خیاط، ص 168؛ بلاذری؛ طبری، همانجاها؛ ابن اثیر، ج 5، ص 123</ref> مقریزی<ref>خلیفة بن خیاط، ص 168؛ بلاذری؛ طبری، همانجاها؛ ابن اثیر، ج 5،ص 574</ref> تولد او را در سال 71 دانسته است اما [[روایت]] اول اعتبار بیشتری دارد، زیرا گفته شده است که در سال 72 عبدالملک مشغول [[جنگ]] با [[مصعب بن زبیر]] بود و چون [[مصعب بن زبیر|مصعب]] کشته شد، خبر تولد هشام به عبدالملک رسید، به همین سبب او را <big>منصور</big> نامید، زیرا بدان فال نیک زده بود.<ref>بلاذری؛ طبری؛ ابن اثیر، همانجاها؛ قس ابن قتیبه، 1967، ج 2، ص 104، که نوشته است عبدالملک در اطراف شام مشغول گردش بود که خبر تولد را شنید</ref> | ||
هشام در [[مدینه]] به دنیا آمد. [[مقریزی]] زادگاه او را [[دمشق]] دانسته است، اما چون در هنگام ولادت او پدر و مادرش از هم جدا شده بودند<ref>ابن عبدربه، ج 5، ص 180</ref> و مادرش در میان خانوادۀ خود در مدینه به سر میبرده، روایت اول معتبرتر است. <ref> کبیسی، ص 40</ref> | هشام در [[مدینه]] به دنیا آمد. [[مقریزی]] زادگاه او را [[دمشق]] دانسته است، اما چون در هنگام ولادت او پدر و مادرش از هم جدا شده بودند<ref>ابن عبدربه، ج 5، ص 180</ref> و مادرش در میان خانوادۀ خود در مدینه به سر میبرده، روایت اول معتبرتر است. <ref> کبیسی، ص 40</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
ملاحظه شرایط پیچیده زمان امام باقر (علیه السلام) در ظاهر جز نشر حدیث و گسترش تعالیم اسلامى کار دیگرى را به او اجازه نمى داد، از این جهت مى بینیم علوم باقرى (علیه السلام) در عصر خود زبانزد عام و خاص مى گردد. | ملاحظه شرایط پیچیده زمان امام باقر (علیه السلام) در ظاهر جز نشر حدیث و گسترش تعالیم اسلامى کار دیگرى را به او اجازه نمى داد، از این جهت مى بینیم علوم باقرى (علیه السلام) در عصر خود زبانزد عام و خاص مى گردد. | ||
نکته دیگر اینکه روش کار پیشوایان و بالأخص امثال [[امام سجاد(علیه السلام)]] و [[امام باقر(علیه السلام)]] که در شرایط فشار و خفقان به سر مى بردند، به شیوه مخفى و پنهانى و زیرزمینى بود. شیوه اى که موجب مى شد کسى از فعالیتهاى آنان مطلع نشود. همین فعالیتهاى پنهانى گاهى که آشکار مى شد، خلفا را سخت ناراحت مى کرد و وسایل [[تبعید|تبعید]] و زندان آنها را فراهم مى نمود. به خاطر همین کارهاى سرّى و مخفى بود که [[خلیفه|خلیفه]] وقت، امام باقر(علیه السلام) را با فرزند عزیزش به شام احضار کرد تا از اسرار آن حضرت آگاه شود. | نکته دیگر اینکه روش کار پیشوایان و بالأخص امثال [[امام سجاد (ع)|امام سجاد(علیه السلام)]] و [[امام باقر(علیه السلام)]] که در شرایط فشار و خفقان به سر مى بردند، به شیوه مخفى و پنهانى و زیرزمینى بود. شیوه اى که موجب مى شد کسى از فعالیتهاى آنان مطلع نشود. همین فعالیتهاى پنهانى گاهى که آشکار مى شد، خلفا را سخت ناراحت مى کرد و وسایل [[تبعید|تبعید]] و زندان آنها را فراهم مى نمود. به خاطر همین کارهاى سرّى و مخفى بود که [[خلیفه|خلیفه]] وقت، امام باقر(علیه السلام) را با فرزند عزیزش به شام احضار کرد تا از اسرار آن حضرت آگاه شود. | ||
امام (علیه السلام) در زمانى که نشر حدیث [[پیامبر | امام (علیه السلام) در زمانى که نشر حدیث [[پیامبر اسلام|پیامبر(صلی الله علیه)]] ممنوع بود، به انتشار احادیث [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا (صلی الله علیه)]] مبادرت ورزید و [[مسلمانان]] را با معارف بلند اسلامى، [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] و احکام اسلام آشنا ساخت و شخصیت هایى را پرورش داد که هر کدام از آنها [[راویان|راویان]] بلندپایه [[حدیث|حدیث]] و فقیهانى بلند منزلت بودند. مانند [[محمّد بن مسلم]]، [[زرارة بن اعین|زرارة بن اعین]]، [[ابو بصیر|ابو بصیر]]، [[برید بن معاویه|برید بن معاویه]] و ... . | ||
در عظمت این افراد کافى است که امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: مکتب و احادیث پدرم را چهار نفر زنده کردند. آنگاه اسامى آن چهار نفر را به نحوى که یاد کردیم، ذکر مى نمایند. <ref>رجال كشى ص125</ref> | در عظمت این افراد کافى است که امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: مکتب و احادیث پدرم را چهار نفر زنده کردند. آنگاه اسامى آن چهار نفر را به نحوى که یاد کردیم، ذکر مى نمایند. <ref>رجال كشى ص125</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
محمد بن مسلم [[فقیه|فقیه]] عصر خود سى هزار [[حدیث|حدیث]] از امام باقر (علیه السلام) و شانزده هزار حدیث از امام صادق (علیه السلام) فراگرفت. یکى دیگر از شاگردان برجسته امام باقر (علیه السلام) [[جابر جُعْفى]] است؛ وى هفتاد هزار حدیث از امام باقر (علیه السلام) شنیده و ضبط کرده که همه را آن حضرت از پیامبر (صلی الله علیه) نقل نمودهاند. <ref>أعیان الشیعة ج4بخش2 ص7</ref> | محمد بن مسلم [[فقیه|فقیه]] عصر خود سى هزار [[حدیث|حدیث]] از امام باقر (علیه السلام) و شانزده هزار حدیث از امام صادق (علیه السلام) فراگرفت. یکى دیگر از شاگردان برجسته امام باقر (علیه السلام) [[جابر جُعْفى]] است؛ وى هفتاد هزار حدیث از امام باقر (علیه السلام) شنیده و ضبط کرده که همه را آن حضرت از پیامبر (صلی الله علیه) نقل نمودهاند. <ref>أعیان الشیعة ج4بخش2 ص7</ref> | ||
هشام از موقعیت امام باقر(علیه السلام) و فرزند عزیز او حضرت صادق (علیه السلام) سخت بیمناک بود، از این جهت به حاکم [[مدینه|مدینه]] دستور داد که هر دو را روانه شام سازد. مسافرت آنان به شام هرچند اجبارى بود و هشام بسیار مى کوشید که پدر و پسر را در انظار مردم شام کوچک کند اما مناظره امام باقر (علیه السلام) با [[اسقف]] [[مسیحیان|مسیحیان]] آن چنان به امام باقر (علیه السلام) عظمت بخشید که همه مردم شام از موقعیت بزرگ امام (علیه السلام) آگاه شدند. از این جهت هشام مجبور شد که هر دو نفر را مرخص کرده و آنان را به مدینه باز گرداند | هشام از موقعیت امام باقر(علیه السلام) و فرزند عزیز او حضرت صادق (علیه السلام) سخت بیمناک بود، از این جهت به حاکم [[مدینه|مدینه]] دستور داد که هر دو را روانه شام سازد. مسافرت آنان به شام هرچند اجبارى بود و هشام بسیار مى کوشید که پدر و پسر را در انظار مردم شام کوچک کند اما مناظره امام باقر (علیه السلام) با [[اسقف]] [[مسیحیان|مسیحیان]] آن چنان به امام باقر(علیه السلام) عظمت بخشید که همه مردم شام از موقعیت بزرگ امام (علیه السلام) آگاه شدند. از این جهت هشام مجبور شد که هر دو نفر را مرخص کرده و آنان را به مدینه باز گرداند<ref>مشروح سرگذشت امام(علیه السلام) در این مسافرت اجبارى در كتاب بحارالأنوار ج46ص307ـ313 آمده است</ref>. | ||
سرانجام امام باقر(علیه السلام) که پیوسته مورد خشم و غضب خلیفه وقت هشام بن عبدالملک بود، به وسیله ایادى او مسموم شد و در سال 114 هجرى به شهادت رسید و درکنار قبر پدر بزرگوارش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. | سرانجام امام باقر(علیه السلام) که پیوسته مورد خشم و غضب خلیفه وقت هشام بن عبدالملک بود، به وسیله ایادى او مسموم شد و در سال 114 هجرى به شهادت رسید و درکنار قبر پدر بزرگوارش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. | ||
== مرگ و جانشینی == | == مرگ و جانشینی == | ||
طبق وصیت نامه عبدالملک، [[ولید بن یزید]] ولیعهد بود. هشام تصمیم داشت که فرزندش مسلمه را جانشین خود کند اما در این کار موفق نشد. دوران هشام به پایان رسید و ولیعهد در یکی از مناطق دور [[اردن]] به نام ازرق زندگی میکرد. هشام در روز چهارشنبه از ربیعالثانی ۱۲۵/فوریه ۷۴۳ درگذشت. مدت خلافت وی نوزده سال وشش ماه و چند روز بود | طبق وصیت نامه عبدالملک، [[ولید بن یزید]] ولیعهد بود. هشام تصمیم داشت که فرزندش مسلمه را جانشین خود کند اما در این کار موفق نشد. دوران هشام به پایان رسید و ولیعهد در یکی از مناطق دور [[اردن]] به نام ازرق زندگی میکرد. هشام در روز چهارشنبه از [[ماه ربیع الثانی|ربیعالثانی]] ۱۲۵/فوریه ۷۴۳ درگذشت. مدت خلافت وی نوزده سال وشش ماه و چند روز بود<ref> طقوش، دولت امویان، ۲۰۸</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |