پرش به محتوا

ابومسلم خراسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فوق العاده' به 'فوق‌العاده')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:ابومسلم خراسانی.jpg |جایگزین=ابومسلم خراسانی|ابومسلم خراسانی]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = ابومسلم خراسانی
!نام
| تصویر = ابومسلم خراسانی.jpg
!ابومسلم خراسانی
| نام = بهزادان پور ونداد هرمزد
|-
| نام‌های دیگر = امیر آل‌محمد، صاحب الدعوة امین آل محمد، امیر آل محمد، صاحب‌ الدولة العباسیة
|نام کامل
| سال تولد = ۱۰۰ یا ۱۰۵ هجری قمری
|بهزادان پور ونداد هرمزد
| تاریخ تولد =
|-
| محل تولد =
|لقب
| سال درگذشت =
|امیر آل‌محمد • صاحب الدعوة امین آل محمد • امیر آل محمد • صاحب‌ الدولة العباسیة
| تاریخ درگذشت = ۱۳۷ قمری
|-
| محل درگذشت = بغداد
|تولد
| استادان =
|حوالی سال ۱۰۰ یا ۱۰۵ هجری قمری
| شاگردان =
|-
| دین = اسلام
|نام اصلی
| مذهب =
|بهزادان (پسر ونداد)
| آثار =
|-
| فعالیت‌ها = داعی بنی‌عباس، رهبر قیام علیه بنی‌امیه
|شناخته‌شده برای
| وبگاه =
|براندازی [[امویان]] و روی کار آوردن [[عباسیان]]
}}
|-
|مخالفان
|[[بنی‌امیه]] • بعدها بنی‌عباس
|-
|[[دین]]
|[[اسلام]]
|-
|منصب
|امیر [[خراسان]] • داعی بنی‌عباس در خراسان
|-
|محل زندگی
|[[اصفهان]] • [[کوفه]] • مرو
|-
|رهبری
|جنبش سیاه‌جامگان
|-
|اقدامات مهم
|داعی بنی‌عباس • رهبر قیام علیه بنی‌امیه
|-
|درگذشت
|۱۳۷ق • [[بغداد]]
|-
|}
</div>
 
'''عبدالرحمن بن مسلم''' معروف به '''ابومسلم خراسانی''' یکی از بزرگترین سرداران [[عباسیان|عباسی]] در ابتدای [[خلافت]] آنها و از ارکان اصلی قدرت یافتن آنها محسوب می‌شود. وی در سال 100 هجری در روستایی به نزدیکی [[اصفهان]] متولد شد.
'''عبدالرحمن بن مسلم''' معروف به '''ابومسلم خراسانی''' یکی از بزرگترین سرداران [[عباسیان|عباسی]] در ابتدای [[خلافت]] آنها و از ارکان اصلی قدرت یافتن آنها محسوب می‌شود. وی در سال 100 هجری در روستایی به نزدیکی [[اصفهان]] متولد شد.


خط ۵۰: خط ۲۵:
ابومسلم یکی از افراد مبهم تاریخ اسلام است که تعابیر ضد و نقیضی از وی در دوره‌های تاریخی و حکومت‌های مختلف منتشر شده است.  
ابومسلم یکی از افراد مبهم تاریخ اسلام است که تعابیر ضد و نقیضی از وی در دوره‌های تاریخی و حکومت‌های مختلف منتشر شده است.  


=مختصر شرح حال ابومسلم خراسانی=
== مختصر شرح حال ابومسلم خراسانی ==
 
عبدالرّحمن بن مسلم (یا عثمان) بن یسار بن شذوس بن جودرن از فرزندان بزرگمهر بن بختکان، ‏ معروف به <big>ابومسلم خراسانی</big> در سال 100ق در اصفهان پای به عرصه وجود نهاد و در کوفه به سن رشد رسید. <ref> ابن عساکر، علی بن حسن‏، تاریخ مدینة دمشق، ج ‏35، ص 410-408، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق؛ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج ‏3، ص 145، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، صفدی، خلیل بن ایبک‏، الوافی بالوفیات، ج ‏18، ص 271، بیروت، دار النشر فرانز شتاینر، چاپ دوم، 1401ق؛ قدیانی، عباس‏، فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج ‏1، ص 79، تهران، آرون، ‏چاپ ششم‏، 1387ش</ref> او در نوزده سالگی به خدمت ابراهیم امام (فرزند محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب‏) درآمد. <ref>ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏5، ص 254، بیروت، دار صادر، 1385ق</ref> وی که آثار هوش و زیرکی را در او می‏دید در احترامش کوشید و بدو پیشنهاد کرد تا نام و کنیه ه‏ای دیگر برگزیند و او نام و کنیه <big>عبدالرحمن</big> و <big>ابومسلم</big> را بر خود نهاد. <ref>ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏5، ص 254، بیروت، دار صادر، 1385ق</ref>
عبدالرّحمن بن مسلم (یا عثمان) بن یسار بن شذوس بن جودرن از فرزندان بزرگمهر بن بختکان، ‏ معروف به <big>ابومسلم خراسانی</big> در سال 100ق در اصفهان پای به عرصه وجود نهاد و در کوفه به سن رشد رسید. <ref> ابن عساکر، علی بن حسن‏، تاریخ مدینة دمشق، ج ‏35، ص 410-408، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق؛ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج ‏3، ص 145، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، صفدی، خلیل بن ایبک‏، الوافی بالوفیات، ج ‏18، ص 271، بیروت، دار النشر فرانز شتاینر، چاپ دوم، 1401ق؛ قدیانی، عباس‏، فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج ‏1، ص 79، تهران، آرون، ‏چاپ ششم‏، 1387ش</ref> او در نوزده سالگی به خدمت ابراهیم امام (فرزند محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب‏) درآمد. <ref>ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏5، ص 254، بیروت، دار صادر، 1385ق</ref> وی که آثار هوش و زیرکی را در او می‏دید در احترامش کوشید و بدو پیشنهاد کرد تا نام و کنیه ه‏ای دیگر برگزیند و او نام و کنیه <big>عبدالرحمن</big> و <big>ابومسلم</big> را بر خود نهاد. <ref>ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏5، ص 254، بیروت، دار صادر، 1385ق</ref>


خط ۶۴: خط ۳۸:
او در [[فصاحت]] و [[بلاغت]]، کم‌نظیر و مسلط به زبان‌های فارسی و عربی بود. <ref>الوافی بالوفیات، ج ‏18، ص 271</ref> از وی پرسیدند چگونه بدین مقام رسیدی پاسخ داد: «کار امروز را به فردا نگذاشتم». <ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج ‏1، ص 79</ref> پس از مرگ ابومسلم یارانش ادعا کردند که وی نمرده است. این گروه به <big>مسلمیه</big> معروف‌اند و ابومسلم را امام می‌دانستند. <ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج ‏1، ص 79؛ مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص 19، مشهد، آستان قدس رضوی‏، چاپ دوم‏، 1372ش</ref>
او در [[فصاحت]] و [[بلاغت]]، کم‌نظیر و مسلط به زبان‌های فارسی و عربی بود. <ref>الوافی بالوفیات، ج ‏18، ص 271</ref> از وی پرسیدند چگونه بدین مقام رسیدی پاسخ داد: «کار امروز را به فردا نگذاشتم». <ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج ‏1، ص 79</ref> پس از مرگ ابومسلم یارانش ادعا کردند که وی نمرده است. این گروه به <big>مسلمیه</big> معروف‌اند و ابومسلم را امام می‌دانستند. <ref>فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج ‏1، ص 79؛ مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص 19، مشهد، آستان قدس رضوی‏، چاپ دوم‏، 1372ش</ref>


=شخصیت مبهم ابومسلم خراسانی در تاریخ=
== شخصیت مبهم ابومسلم خراسانی در تاریخ ==
 
در مورد شخصیت ابومسلم، گزارش‌های ضد و نقیضی در دوره‌های تاریخی و حکومت‌های مختلف وجود دارد، از جمله این‌که در برخی منابع، او را <big>امین آل محمد</big> نامیده‌اند! <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏7، ص 450، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ نویری، احمد بن عبدالوهاب‏، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج ‏22،ص 55، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیة، چاپ اول، 1423ق</ref> با آن‌که سقوط امویان مرهون تلاش‌های خستگی‌ناپذیر ابومسلم بود، اما در نهایت جانب عباسیان را گرفت، همانانی که اندکی بعد پس از تسلط بر امور هم او را کشتند و هم [[امامان معصوم]] را!
در مورد شخصیت ابومسلم، گزارش‌های ضد و نقیضی در دوره‌های تاریخی و حکومت‌های مختلف وجود دارد، از جمله این‌که در برخی منابع، او را <big>امین آل محمد</big> نامیده‌اند! <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏7، ص 450، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ نویری، احمد بن عبدالوهاب‏، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج ‏22،ص 55، قاهره، دار الکتب و الوثائق القومیة، چاپ اول، 1423ق</ref> با آن‌که سقوط امویان مرهون تلاش‌های خستگی‌ناپذیر ابومسلم بود، اما در نهایت جانب عباسیان را گرفت، همانانی که اندکی بعد پس از تسلط بر امور هم او را کشتند و هم [[امامان معصوم]] را!


خط ۷۲: خط ۴۵:
اما با این همه، در ایام دعوت نیز اگر مردی [[علوی]] بر ضدّ امویان قیام می‌کرد و پیروزی‌هایی به دست می‌آورد و برای آینده عباسیان خطری به شمار می‌آمد، او در سرکوبشان درنگ نمی‌کرد، برای نمونه؛ عبدالله بن معاویه علوی که در اواخر ایام امویان قیام کرد و برخی از شهرهای جبال و [[فارس]] را گرفت، به دستور ابومسلم گرفتار و کشته شد و یا در زندانش درگذشت. <ref> زرکلی، خیر الدین‏، الأعلام، ج ‏4، ص 139، بیروت، دار العلم للملایین‏، چاپ هشتم، 1989م؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ‏33، ص 213</ref>
اما با این همه، در ایام دعوت نیز اگر مردی [[علوی]] بر ضدّ امویان قیام می‌کرد و پیروزی‌هایی به دست می‌آورد و برای آینده عباسیان خطری به شمار می‌آمد، او در سرکوبشان درنگ نمی‌کرد، برای نمونه؛ عبدالله بن معاویه علوی که در اواخر ایام امویان قیام کرد و برخی از شهرهای جبال و [[فارس]] را گرفت، به دستور ابومسلم گرفتار و کشته شد و یا در زندانش درگذشت. <ref> زرکلی، خیر الدین‏، الأعلام، ج ‏4، ص 139، بیروت، دار العلم للملایین‏، چاپ هشتم، 1989م؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ‏33، ص 213</ref>


=دیدگاه شهید مطهری درباره ابومسلم خراسانی=
== دیدگاه شهید مطهری درباره ابومسلم خراسانی ==
 
از این‌رو است که برخی اندیشمندان معاصر معتقدند: «البته ابومسلم سردار خیلی لایقی است، به مفهوم سیاسی، ولی فوق‌العاده آدم بدی بود؛ یعنی آدمی بود که اساساً بویی از انسانیت نبرده بود. ابومسلم نظیر [[حجاج بن یوسف]] است... ابومسلم را می‌گویند: شش‌صد هزار نفر آدم کشته. به اندک بهانه‌ای همان دوست بسیار صمیمی خودش را می‌کشت و هیچ این حرف‌ها سرش نمی‌شد که این ایرانی است یا [[عرب]] که بگوییم تعصب ملی در او بوده است». <ref>مطهری، مرتضی، مجموعه ‏آثار، ج ‏18، ص 55، تهران، صدرا</ref>
از این‌رو است که برخی اندیشمندان معاصر معتقدند: «البته ابومسلم سردار خیلی لایقی است، به مفهوم سیاسی، ولی فوق‌العاده آدم بدی بود؛ یعنی آدمی بود که اساساً بویی از انسانیت نبرده بود. ابومسلم نظیر [[حجاج بن یوسف]] است... ابومسلم را می‌گویند: شش‌صد هزار نفر آدم کشته. به اندک بهانه‌ای همان دوست بسیار صمیمی خودش را می‌کشت و هیچ این حرف‌ها سرش نمی‌شد که این ایرانی است یا [[عرب]] که بگوییم تعصب ملی در او بوده است». <ref>مطهری، مرتضی، مجموعه ‏آثار، ج ‏18، ص 55، تهران، صدرا</ref>


=فعالیت‌های ابومسلم خراسانی=
== فعالیت‌های ابومسلم خراسانی ==
 
وی به‌عنوان رهبر داعیان عباسی در سال 128 هجری به خراسان اعزام شد و در سال بعد قیام [[سیاه جامگان]] را در خراسان رهبری کرد و توانست از ظرفیت‌های موجود در شرق قلمرو اسلامی بهره‌برداری و با همراه کردن مخالفان امویان، آنان را شکست داده و عباسیان را روی کار آورد. نقش وی در دعوت عباسی به گونه‌ای بود که به او لقب «امیرآل محمد» داده بودند. <ref>ابن کثیر، 1407، ج10، ص54؛ ابن خلدون، 1408، ج3، ص222</ref>
وی به‌عنوان رهبر داعیان عباسی در سال 128 هجری به خراسان اعزام شد و در سال بعد قیام [[سیاه جامگان]] را در خراسان رهبری کرد و توانست از ظرفیت‌های موجود در شرق قلمرو اسلامی بهره‌برداری و با همراه کردن مخالفان امویان، آنان را شکست داده و عباسیان را روی کار آورد. نقش وی در دعوت عباسی به گونه‌ای بود که به او لقب «امیرآل محمد» داده بودند. <ref>ابن کثیر، 1407، ج10، ص54؛ ابن خلدون، 1408، ج3، ص222</ref>


ابومسلم در خلافت چهار ساله ابوالعباس سفاح (132_ 136ق) در تثبیت خلافت او و برادرش منصور نقش بارزی داشت. کشتن [[ابوسلمه خلال]] (مشهور به وزیر آل محمد) در کوفه به دستور سفاح و نیز نبرد با [[عبدالله بن علی عبدالله بن عباس]] عموی این دو خلیفه که در [[شام]] ادعای خلافت کرده بود از آن جمله است. <ref>یعقوبی، 1415، ج2، ص356_ 357</ref>  
ابومسلم در خلافت چهار ساله ابوالعباس سفاح (132_ 136ق) در تثبیت خلافت او و برادرش منصور نقش بارزی داشت. کشتن [[ابوسلمه خلال]] (مشهور به وزیر آل محمد) در کوفه به دستور سفاح و نیز نبرد با [[عبدالله بن علی عبدالله بن عباس]] عموی این دو خلیفه که در [[شام]] ادعای خلافت کرده بود از آن جمله است. <ref>یعقوبی، 1415، ج2، ص356_ 357</ref>  


=فعالیت برای حجاز=
== فعالیت برای حجاز ==
 
اقدامات او در [[حجاز]] و مسیر [[حج]] عبارت بود از:  
اقدامات او در [[حجاز]] و مسیر [[حج]] عبارت بود از:  


خط ۹۴: خط ۶۴:
گفته شده وی هنگامی که به [[حرم]] رسید با پای برهنه وارد شد و در [[مسعی]] افرادی را مامور کرد تا از سعی کنندگان با شربت پذیرایی کنند. <ref>جزیری، 1966، ص209</ref>  
گفته شده وی هنگامی که به [[حرم]] رسید با پای برهنه وارد شد و در [[مسعی]] افرادی را مامور کرد تا از سعی کنندگان با شربت پذیرایی کنند. <ref>جزیری، 1966، ص209</ref>  


=امام صادق(ع) و قیام ابومسلم خراسانی=
== امام صادق و قیام ابومسلم خراسانی ==
 
روابط میان [[امام صادق(علیه السلام)]] و ابومسلم، روابط حسنه‌ای نبود، حتی گزارش شده است که حضرتشان نامه دعوت به همکاری او را آتش زده است. <ref>در زمینه روابط امام صادق(علیه السلام) و ابومسلم، نک: طوسی، نصیرالدین، تلخیص المحصل، ص 415، بیروت، دار الاضواء، چاپ دوم‌، 1405ق؛ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج 1، ص 179، قم، الشریف الرضی‌، چاپ سوم‌، 1364ش؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی‌طالب(علیه السلام)، ج ‏4، ص 229، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق</ref>
روابط میان [[امام صادق(ع)]] و ابومسلم، روابط حسنه‌ای نبود، حتی گزارش شده است که حضرتشان نامه دعوت به همکاری او را آتش زده است. <ref>در زمینه روابط امام صادق(ع) و ابومسلم، نک: طوسی، نصیرالدین، تلخیص المحصل، ص 415، بیروت، دار الاضواء، چاپ دوم‌، 1405ق؛ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج 1، ص 179، قم، الشریف الرضی‌، چاپ سوم‌، 1364ش؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏4، ص 229، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق</ref>


امام صادق(ع)، با همراهی و شرکت [[شیعیان]] در قیام ابومسلم، موافقت ‌نکرد. او دست کم دو نامه به حضور آن‌حضرت ‌فرستد که در آنها این‌گونه نگاشت: «هزار جنگ‌جو در اختیارم بوده و در انتظار فرمانت هستم!». «من مردم را به دوستی [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت پیامبر(ص)]] دعوت می‌کنم. کسی برای خلافت بهتر از شما نیست!».
امام صادق(علیه السلام)، با همراهی و شرکت [[شیعیان]] در قیام ابومسلم، موافقت ‌نکرد. او دست کم دو نامه به حضور آن‌حضرت ‌فرستد که در آنها این‌گونه نگاشت: «هزار جنگ‌جو در اختیارم بوده و در انتظار فرمانت هستم!». «من مردم را به دوستی [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت پیامبر(ص)]] دعوت می‌کنم. کسی برای خلافت بهتر از شما نیست!».
اما امام صادق(ع) چنین پاسخی داد: «نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است!». <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، المحصل، ص 591، قاهره، مکتبه دار التراث‏، چاپ اول‏، 1411ق</ref>
اما امام صادق(علیه السلام) چنین پاسخی داد: «نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است!». <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، المحصل، ص 591، قاهره، مکتبه دار التراث‏، چاپ اول‏، 1411ق</ref>
کاملاً آشکار است که امام صادق(ع) به او پاسخی نمی‌دهد و عکس‌العمل امام در برابر این حرکت، احتیاط و عدم موافقت با مفاد دعوت بود. <ref> جعفریان‏، رسول، حیات فکری و سیاسی ائمه، ص 367، قم، انصاریان‏، چاپ ششم‏، 1381ش</ref>
کاملاً آشکار است که امام صادق(علیه السلام) به او پاسخی نمی‌دهد و عکس‌العمل امام در برابر این حرکت، احتیاط و عدم موافقت با مفاد دعوت بود. <ref> جعفریان‏، رسول، حیات فکری و سیاسی ائمه، ص 367، قم، انصاریان‏، چاپ ششم‏، 1381ش</ref>


در سخن دیگری از آن‌حضرت نیز همین مطلب ذکر شده است؛ در زمانی که پرچم‌های سیاه ابومسلم بر افراشته شده بود و هنوز بنی‌عباس به خلافت نرسیده بود، نامه‌هایی از [[عبدالسلام بن نعیم]]، [[سدیر]] و تعداد دیگری خدمت امام صادق(ع) بردند. آنها نوشته بودند: ما موقعیت را برای خلافت شما مساعد می‌بینیم. نظر شما چیست؟ امام صادق(ع) نامه‌ها را به زمین کوبید و فرمود: «افسوس! من امام و پیشوای آنها (ابومسلم و پیروانش) نیستم». <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏8، ص 331، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق</ref>
در سخن دیگری از آن‌حضرت نیز همین مطلب ذکر شده است؛ در زمانی که پرچم‌های سیاه ابومسلم بر افراشته شده بود و هنوز بنی‌عباس به خلافت نرسیده بود، نامه‌هایی از [[عبدالسلام بن نعیم]]، [[سدیر]] و تعداد دیگری خدمت امام صادق(علیه السلام) بردند. آنها نوشته بودند: ما موقعیت را برای خلافت شما مساعد می‌بینیم. نظر شما چیست؟ امام صادق(علیه السلام) نامه‌ها را به زمین کوبید و فرمود: «افسوس! من امام و پیشوای آنها (ابومسلم و پیروانش) نیستم». <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏8، ص 331، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق</ref>


چنانچه، [[ابوسلمه]] از سردمداران قیام بنی‌عباس، که در ادامه حرکت بنی‌عباس از امام صادق(ع) ناامید شده بود، طبق دستور به خانه [[عبدالله محض]] از فرزندان اهل‌بیت، می‌رود و نامه دوم را به او می‌رساند. عبدالله خوشحال می‌شود و صبحگاهان به خانه امام صادق(ع) می‌رود. عبدالله به امام صادق(ع) می‌گوید: ابوسلمه نوشته است که همه شیعیان ما در خراسان آماده قیام هستند و از من خواسته است که [[خلافت]] را بپذیرم. امام به عبدالله فرمود: «چه زمانی اهل خراسان [[شیعه]] تو بودند؟ آیا تو ابومسلم را به آن‌جا فرستادی؟ آیا تو به آنها دستور دادی لباس سیاه بپوشند؟ آیا اینها که برای حمایت از بنی‌عباس از خراسان آمده‌اند تو آنها را به این‌جا آورده‌ای؟ آیا کسی از آنان را می‌شناسی؟». <ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ‏3، ص 254، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق</ref>
چنانچه، [[ابوسلمه]] از سردمداران قیام بنی‌عباس، که در ادامه حرکت بنی‌عباس از امام صادق(علیه السلام) ناامید شده بود، طبق دستور به خانه [[عبدالله محض]] از فرزندان اهل‌بیت، می‌رود و نامه دوم را به او می‌رساند. عبدالله خوشحال می‌شود و صبحگاهان به خانه امام صادق(علیه السلام) می‌رود. عبدالله به امام صادق(علیه السلام) می‌گوید: ابوسلمه نوشته است که همه شیعیان ما در خراسان آماده قیام هستند و از من خواسته است که [[خلافت]] را بپذیرم. امام به عبدالله فرمود: «چه زمانی اهل خراسان [[شیعه]] تو بودند؟ آیا تو ابومسلم را به آن‌جا فرستادی؟ آیا تو به آنها دستور دادی لباس سیاه بپوشند؟ آیا اینها که برای حمایت از بنی‌عباس از خراسان آمده‌اند تو آنها را به این‌جا آورده‌ای؟ آیا کسی از آنان را می‌شناسی؟». <ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ‏3، ص 254، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۶

ویرایش