۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شخصیتها' به 'شخصیتها') |
جز (جایگزینی متن - 'میکند' به 'میکند') |
||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
العلایلی در تفسیر نیز صاحبنظر بود و عقیده داشت تفسیرهای موجود متاثر از تخصص مفسرین هستند لذا تفسیری در دو جلد به نام «مدخل الی تفسیر» تالیف نمود که یک جزء به تفسیر لفظی و جزء دیگر به تفسیر معنا پرداخته است. وی معتقد بود «اسلوب قرآن کریم آنطور که مسشترقین گفتهاند و بعضی از پژوهشگران عرب از آنها پیروی کردهاند، در سورههای مکی و مدنی تفاوتی ندارد». | العلایلی در تفسیر نیز صاحبنظر بود و عقیده داشت تفسیرهای موجود متاثر از تخصص مفسرین هستند لذا تفسیری در دو جلد به نام «مدخل الی تفسیر» تالیف نمود که یک جزء به تفسیر لفظی و جزء دیگر به تفسیر معنا پرداخته است. وی معتقد بود «اسلوب قرآن کریم آنطور که مسشترقین گفتهاند و بعضی از پژوهشگران عرب از آنها پیروی کردهاند، در سورههای مکی و مدنی تفاوتی ندارد». | ||
علایلی به آنچه پیرامونش میگذشت نیز توجه داشت لذا دو کتاب تالیف کرد یکی «فلسطین الدامیه» که خطر صهیونیستها در فلسطین را روشن نمود و دیگری «سوریا الضحیّه» که خطر استعمار فرانسه در منطقه را بیان کرد. | علایلی به آنچه پیرامونش میگذشت نیز توجه داشت لذا دو کتاب تالیف کرد یکی «فلسطین الدامیه» که خطر صهیونیستها در فلسطین را روشن نمود و دیگری «سوریا الضحیّه» که خطر استعمار فرانسه در منطقه را بیان کرد. | ||
در جنبه زباندانی، علایلی معتقد بود مجموعه الفاظ رشد | در جنبه زباندانی، علایلی معتقد بود مجموعه الفاظ رشد میکند و میمیرد و این چرخه تکرار میشود و در جنبشی دائمی و مرتبط با حرکت مردمی که آنها را استفاده میکنند میباشد لذا اگر زبان، جنبش رشد دائمی را از دست بدهد و پیشرفت تمدنی را همراهی ننماید، انسانی که از آن استفاده میکند قدرت تفکر و تولید را از دست میدهد و این موضوع نیاز شدید زبان به تجدید و به روز شدن را الزامی میسازد تا بتواند به وظایف گوناگون خود از جمله تفکر، تعبیر، ارتباط و برانگیختن احساسات زیبا و عواطف انسانی عمل نماید. | ||
گرایش علایلی به بازخوانی تاریخ به هدف درسگیری از آن از نکات برجسته وی بود. در همین رابطه به تالیفات وی از جمله کتاب «تاریخ الحسین(ع)» در سال 1940 و کتاب «الدستور العرب القومی» در سال 1941، و کتاب «مَثَلَهُنَّ الاعلی» در مورد زندگی حضرت خدیجه(ع) در سال 1947 و کتاب «ایام الحسین(ع)» در سال 1948 و سایر کتاب میتوان اشاره نمود. | گرایش علایلی به بازخوانی تاریخ به هدف درسگیری از آن از نکات برجسته وی بود. در همین رابطه به تالیفات وی از جمله کتاب «تاریخ الحسین(ع)» در سال 1940 و کتاب «الدستور العرب القومی» در سال 1941، و کتاب «مَثَلَهُنَّ الاعلی» در مورد زندگی حضرت خدیجه(ع) در سال 1947 و کتاب «ایام الحسین(ع)» در سال 1948 و سایر کتاب میتوان اشاره نمود. | ||
شاید علایلی بیش از هرچیزی به آن معروف شده است که مرجعی در زبان میباشد و حقیقتاً او چنین بود اما باید گفت اگر علایلی در چارچوب اجتهاد لغوی محبوس بماند، به او ظلم شده است. علایلی قبل از اینکه عالم دین مبرز و قبل از اینکه زباندان و مرجع در زبان عربی باشد انسانی دارای سبک ویژه فکری بنیادین میباشد که براساس آن هم در زبان و هم در سایر قضایای زندگی عمل کرده است. | شاید علایلی بیش از هرچیزی به آن معروف شده است که مرجعی در زبان میباشد و حقیقتاً او چنین بود اما باید گفت اگر علایلی در چارچوب اجتهاد لغوی محبوس بماند، به او ظلم شده است. علایلی قبل از اینکه عالم دین مبرز و قبل از اینکه زباندان و مرجع در زبان عربی باشد انسانی دارای سبک ویژه فکری بنیادین میباشد که براساس آن هم در زبان و هم در سایر قضایای زندگی عمل کرده است. |