۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیهم السلام' به 'علیهمالسلام') |
جز (جایگزینی متن - 'بهره برداری' به 'بهرهبرداری') |
||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
اولا: انسان موجودی است اجتماعی (در اینکه انسان منی بالطبع است یا مدنی بالضروره بین اندیشمندان اختلاف است، ولی این اختلاف در اصل مساله مورد نظر تاثیری ندارد.) که بدون زندگی در اجتماع نمیتواند به حیات خود ادامه دهد، باید در میان مردم و همراه با دیگر همنوعان خود زندگی نماید. | اولا: انسان موجودی است اجتماعی (در اینکه انسان منی بالطبع است یا مدنی بالضروره بین اندیشمندان اختلاف است، ولی این اختلاف در اصل مساله مورد نظر تاثیری ندارد.) که بدون زندگی در اجتماع نمیتواند به حیات خود ادامه دهد، باید در میان مردم و همراه با دیگر همنوعان خود زندگی نماید. | ||
ثانیا: انسان قطرتا قانع نیست و همواره بی نهایت طلب است و بنابراین متمایل است به همه خواستههایش بهطور مطلق جامه عمل بپوشاند، بدیهی است اجرای کامل و مطلق خواستههای یک فرد در جامعه مزاحم با اجرای کامل و مطلق خواستههای سایر افراد است، بنابراین آزادی مطلق یک فرد موجب سلب آزادی مطلق دیگران میشود و این خود نزاع و درگیری را بدنبال خواهد داشت، پس برای | ثانیا: انسان قطرتا قانع نیست و همواره بی نهایت طلب است و بنابراین متمایل است به همه خواستههایش بهطور مطلق جامه عمل بپوشاند، بدیهی است اجرای کامل و مطلق خواستههای یک فرد در جامعه مزاحم با اجرای کامل و مطلق خواستههای سایر افراد است، بنابراین آزادی مطلق یک فرد موجب سلب آزادی مطلق دیگران میشود و این خود نزاع و درگیری را بدنبال خواهد داشت، پس برای بهرهبرداری بهتر از امیال و غرائز باید خواستهها و آزادی افراد محدود شود، و این محدودیت لازم الاجرا خواهد بود و الا منجر به نابودی زندگی اجتماعی انسان و در نتیجه از بین رفتن بشر میگردد. | ||
به عباردت دیگر جامعه انسانی را میتوان به یک جاده تشبیه نمود که حرکت در آن به نحو دلخواه بگونهای که هر فردی بخواهد صرفا اراده خود را اعمال نماید منجر به برخورد، تصادف و تلف شدن خود و دیگران میگردد، بنابراین برای دست یابی به اهداف و دور ماندن از خطر تصادف و نابودی به نظم و قانونی نیاز است که حرکت در جاده را نتظیم نماید تا همه بتوانند از خطرات مصون مانده و به مقصد برسند. | به عباردت دیگر جامعه انسانی را میتوان به یک جاده تشبیه نمود که حرکت در آن به نحو دلخواه بگونهای که هر فردی بخواهد صرفا اراده خود را اعمال نماید منجر به برخورد، تصادف و تلف شدن خود و دیگران میگردد، بنابراین برای دست یابی به اهداف و دور ماندن از خطر تصادف و نابودی به نظم و قانونی نیاز است که حرکت در جاده را نتظیم نماید تا همه بتوانند از خطرات مصون مانده و به مقصد برسند. | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۰: | ||
=معیار تحدید آزادی و خواستههای افراد= | =معیار تحدید آزادی و خواستههای افراد= | ||
پس از اثبات این مطلب که برای بقاء اجتماعی انسانی و | پس از اثبات این مطلب که برای بقاء اجتماعی انسانی و بهرهبرداری بهتر از استعدادهای بشری و بر آورده شدن هر چه بهتر خواستهها، تخدید آزادی افراد امری است ضروری و اجرا کننده این محدودیت حکومت میباشد، این سوال مطرح میشود که» میزان و معیاد محدودیت خواستهها و آزادی افراد چیست؟ | ||
در این زمینه چهار فرض قابل تصور است: | در این زمینه چهار فرض قابل تصور است: | ||
خط ۲۵۲: | خط ۲۵۲: | ||
۴. معیار تامین منافع و مصالح اکثریت افراد جامعه از هر قشر و طبقه ای که هستند میباشد. | ۴. معیار تامین منافع و مصالح اکثریت افراد جامعه از هر قشر و طبقه ای که هستند میباشد. | ||
با توجه به مطالب گذشته بطلان فرض اول و دوم روشن است، زیرا با فلسفه تجویز حکومت منافات دارد، غرض از محدود نمودن افراد در آزادیها وخواستههایشان، این بود که هر فردی بتواند در جامعه بنحو مطلوب و بهتر استفاده نماید بگونهای که منجر به تصادم آزادی و خواستههایش با ازادی و خواستههای دیگران نشود، پس فلسفه تجویز دولت و حکومت ایجاد زمینه | با توجه به مطالب گذشته بطلان فرض اول و دوم روشن است، زیرا با فلسفه تجویز حکومت منافات دارد، غرض از محدود نمودن افراد در آزادیها وخواستههایشان، این بود که هر فردی بتواند در جامعه بنحو مطلوب و بهتر استفاده نماید بگونهای که منجر به تصادم آزادی و خواستههایش با ازادی و خواستههای دیگران نشود، پس فلسفه تجویز دولت و حکومت ایجاد زمینه بهرهبرداری بهتر از استعدادات بالقوه طبیعت و اجتماع است به سود افراد جامعه نه تامین منافع گروهی خاص. | ||
اما فرض سوم گرچه فی نفسه صحیح است ولی تحقق آن عملا امکان پذیر نیست. | اما فرض سوم گرچه فی نفسه صحیح است ولی تحقق آن عملا امکان پذیر نیست. |