۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' می شد' به ' میشد') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
برخی از منافقان درباره ی تقسیم غنایم بر تو ایراد میگیرند. اگر به آنان سهمی داده شود، راضی میگردند و اگر محروم شوند، ناگهان خشمگین میشوند. <ref>ـ تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 40</ref> | برخی از منافقان درباره ی تقسیم غنایم بر تو ایراد میگیرند. اگر به آنان سهمی داده شود، راضی میگردند و اگر محروم شوند، ناگهان خشمگین میشوند. <ref>ـ تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 40</ref> | ||
حرقوص بن زهیر سرانجام در جنگ نهروان کشته شد. <ref>ـ اسدالغابه، ج 1، ص 475</ref> عبداللّه بن وهب راسبی «عبداللّه بن وهب» از سران خوارج بود و در ابتدای امر جلسه های خوارج در منزل او برقرار | حرقوص بن زهیر سرانجام در جنگ نهروان کشته شد. <ref>ـ اسدالغابه، ج 1، ص 475</ref> عبداللّه بن وهب راسبی «عبداللّه بن وهب» از سران خوارج بود و در ابتدای امر جلسه های خوارج در منزل او برقرار میشد. در حالات او نوشتهاند که از کثرت [[سجده]] و [[عبادت]]، پیشانی اش همانند زانوی شتر پینه بسته بود و به او «ذوالثفتات» میگفتند. در جلسهای که در منزل او برپا شد، برای خوارج سخنرانی کرد و با ترغیب آنان به زهد در دنیا، از [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهی از منکر]] برایشان سخن گفت. خوارج در این جلسه به این نتیجه رسیدند که باید برای خود رهبر انتخاب کنند. ابتدا به «زید بن حصین الطایی» و «حرقوص بن زهیر» پیشنهاد کردند که آنان نپذیرفتند. | ||
در نهایت به «عبداللّه بن وهب» پیشنهاد کردند او پذیرفت و چنین گفت: «آگاه باشید، به خدا [[سوگند]] که به خاطر دنیا (ریاست) آن را نپذیرفتم و از ترس مرگ نیز آن را رها نمیکنم». سپس جمعیت با او بیعت کردند. او نامهای به خوارج بصره نوشت و تقاضا کرد که به ایشان ملحق شوند. آنان نیز پاسخ مثبت دادند. عبداللّه بن وهب در جنگ نهروان به دست حضرت علی(علیهالسلام) کشته شد. <ref>ـ الکامل، ج 2، ص 398</ref> ذوالثدیه بعضی اعتقاد دارند که «ذوالثدیه» همان «حرقوص بن زهیر» میباشد، ولی اینان دو نفر بودند که داستانی شبیه به یکدیگر داشتهاند؛ زیرا ذوالثدیه نیز به پیامبر اعتراض کرد و گفت: «ای محمد! عدالت کن» شباهت این دو جریان بعضی را به اشتباه انداخته است که این دو در حقیقت یک شخص بودهاند. به هر حال ذوالثدیه در جنگ نهروان به قتل رسید. او را «ذوالثدیه» می نامیدند. چون یک تکه گوشت زاید که قابلیت ارتجاعی داشت در بالای یکی از دستانش موجود بود. | در نهایت به «عبداللّه بن وهب» پیشنهاد کردند او پذیرفت و چنین گفت: «آگاه باشید، به خدا [[سوگند]] که به خاطر دنیا (ریاست) آن را نپذیرفتم و از ترس مرگ نیز آن را رها نمیکنم». سپس جمعیت با او بیعت کردند. او نامهای به خوارج بصره نوشت و تقاضا کرد که به ایشان ملحق شوند. آنان نیز پاسخ مثبت دادند. عبداللّه بن وهب در جنگ نهروان به دست حضرت علی(علیهالسلام) کشته شد. <ref>ـ الکامل، ج 2، ص 398</ref> ذوالثدیه بعضی اعتقاد دارند که «ذوالثدیه» همان «حرقوص بن زهیر» میباشد، ولی اینان دو نفر بودند که داستانی شبیه به یکدیگر داشتهاند؛ زیرا ذوالثدیه نیز به پیامبر اعتراض کرد و گفت: «ای محمد! عدالت کن» شباهت این دو جریان بعضی را به اشتباه انداخته است که این دو در حقیقت یک شخص بودهاند. به هر حال ذوالثدیه در جنگ نهروان به قتل رسید. او را «ذوالثدیه» می نامیدند. چون یک تکه گوشت زاید که قابلیت ارتجاعی داشت در بالای یکی از دستانش موجود بود. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
== شمارِ شرکتکنندگان در جنگ == | == شمارِ شرکتکنندگان در جنگ == | ||
سپاه امام علی (علیهالسلام) بیش از ۶۸ هزار تن را شامل | سپاه امام علی (علیهالسلام) بیش از ۶۸ هزار تن را شامل میشد و این از آن روی بود که امام(علیهالسلام) برای جنگ با شامیان آماده شده بود نه برای نبردِ با خوارج. | ||
سپاه خوارج هم مشتمل بر چهار هزار یا دو هزار و هشتصد تن بود. | سپاه خوارج هم مشتمل بر چهار هزار یا دو هزار و هشتصد تن بود. |