۸۷٬۸۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می سازد' به ' میسازد') |
جز (جایگزینی متن - ' می شد' به ' میشد') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
بررسی سیاستهای امیر عبدالرحمان روشن میسازد که چگونه وی از دستگاه های سرکوب گرایانه علیه مخالفان خود استفاده میکرد برای همین رحمانیسم بیشتر متکی بر دولت مقتدر مرکزی و مطلق العنان بود، از سوی دیگر، بر ارزشهای سنتی-قومی و اسلامی بیشتر تأکید میکرد. | بررسی سیاستهای امیر عبدالرحمان روشن میسازد که چگونه وی از دستگاه های سرکوب گرایانه علیه مخالفان خود استفاده میکرد برای همین رحمانیسم بیشتر متکی بر دولت مقتدر مرکزی و مطلق العنان بود، از سوی دیگر، بر ارزشهای سنتی-قومی و اسلامی بیشتر تأکید میکرد. | ||
امیر در سیاست خارجی خود تلاش میکرد یک نوع موازنه قدرت را به نفع افغانستان در بین روسیه تزاری و امپراتوری بریتانیا ایجاد و بعد آن را حفظ کند. دکترین سیاست خارجی [[سردار محمد داود خان]] که میگفت: «من سیگار آمریکایی خود را با لیتر روسی آتش می زنم» یعنی اینکه بین شوروی و آمریکا موازنه دیپلماتیکی را ایجاد میکرد که منافع افغانستان در آن ترسیم | امیر در سیاست خارجی خود تلاش میکرد یک نوع موازنه قدرت را به نفع افغانستان در بین روسیه تزاری و امپراتوری بریتانیا ایجاد و بعد آن را حفظ کند. دکترین سیاست خارجی [[سردار محمد داود خان]] که میگفت: «من سیگار آمریکایی خود را با لیتر روسی آتش می زنم» یعنی اینکه بین شوروی و آمریکا موازنه دیپلماتیکی را ایجاد میکرد که منافع افغانستان در آن ترسیم میشد. دقیقاً این دکترین داود خان متأثر از گرایش های رحمانیسم بود و از سوی دیگر، داود خان مانند امیر عبدالرحمان خان میخواست که یک حکومتی با اقتدار مرکزی ایجاد کند که در آن ارجحیت طلبی قومی دیده میشد. | ||
== امانیسم یا مکتب فکری تجددگرا و ملی گرا == | == امانیسم یا مکتب فکری تجددگرا و ملی گرا == | ||
امانیسم یا گرایش های برگرفته از اندیشهها، اهداف و سیاست گذاری های [[شاه امان الله خان]] گرفته شده است. شاه امان الله خان خود متاثر از دانشمند بزرگ افغانستان «[[محمود طرزی]]» بوده است، در ضمن، شاه امان الله خان در دوره حکومت امیر حبیب الله خان، در رأس یک نهضت مشروطه خواهی قرار داشت و مستقیم و غیر مستقیم، فعالیتهای سیاسی و تجدد گرایی را انجام میداد. وقتی شاه به قدرت رسید اولین اقدامش استرداد استقلال افغانستان بود، که این سیاست ناشئ از حس ملی گرایی و وطن پرستی آن بود. | امانیسم یا گرایش های برگرفته از اندیشهها، اهداف و سیاست گذاری های [[شاه امان الله خان]] گرفته شده است. شاه امان الله خان خود متاثر از دانشمند بزرگ افغانستان «[[محمود طرزی]]» بوده است، در ضمن، شاه امان الله خان در دوره حکومت امیر حبیب الله خان، در رأس یک نهضت مشروطه خواهی قرار داشت و مستقیم و غیر مستقیم، فعالیتهای سیاسی و تجدد گرایی را انجام میداد. وقتی شاه به قدرت رسید اولین اقدامش استرداد استقلال افغانستان بود، که این سیاست ناشئ از حس ملی گرایی و وطن پرستی آن بود. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
این مکتب فکری که امروز بر جریانهای سیاسی و اجتماعی افغانستان اثر گذاشته است، منشأ آن به سیاستها و اندیشههای امیر محمد نادر خان برمیگردد. نادر خان که بعد از شاه امان الله خان و بچه سقاو، قدرت را به دست گرفت، خواهان اصلاحات در جامعه بود، اما نه مانند شاه امان الله خان از پایان جامعه، بلکه اصلاحات را از بالا، یعنی نهاد دولت آغاز کرد. دلیل عمده تفاوت تجددگرایان با محافظه کاران در همین است، محافظه کاران اصلاحات را می خواهان که از بالا آغاز شود و در سنت و دین تفاوت بنیادی ایجاد نشود، اما تجددگریان و انقلابیون خواستار اصلاحات یکباره در جامعه و دولت هستند. پس بهتر است که جریانهای محافظه کاری که به شدت دینگرا هم هستند، پیروی آنها را به ادامه سیاستهای نادر خان یا نادریسم گفت. | این مکتب فکری که امروز بر جریانهای سیاسی و اجتماعی افغانستان اثر گذاشته است، منشأ آن به سیاستها و اندیشههای امیر محمد نادر خان برمیگردد. نادر خان که بعد از شاه امان الله خان و بچه سقاو، قدرت را به دست گرفت، خواهان اصلاحات در جامعه بود، اما نه مانند شاه امان الله خان از پایان جامعه، بلکه اصلاحات را از بالا، یعنی نهاد دولت آغاز کرد. دلیل عمده تفاوت تجددگرایان با محافظه کاران در همین است، محافظه کاران اصلاحات را می خواهان که از بالا آغاز شود و در سنت و دین تفاوت بنیادی ایجاد نشود، اما تجددگریان و انقلابیون خواستار اصلاحات یکباره در جامعه و دولت هستند. پس بهتر است که جریانهای محافظه کاری که به شدت دینگرا هم هستند، پیروی آنها را به ادامه سیاستهای نادر خان یا نادریسم گفت. | ||
احزاب سیاسی و جریانهای راست گرایان امروز مانند؛ جمعیت اسلامی، حزب اسلامی حکمتیار، محاذ اسلامی و سایر جریانهای راستگرا همه این ها یا مستقیم و یا غیر مستقیم ادامه دهنده سیاستهای نادرخان هستند. چند سال قبل، تصویر های از مقامات جمعیت اسلامی در فضای اجتماعی درز کرد که در اتاق های کاری شان تصویر های نادرخان دیده | احزاب سیاسی و جریانهای راست گرایان امروز مانند؛ جمعیت اسلامی، حزب اسلامی حکمتیار، محاذ اسلامی و سایر جریانهای راستگرا همه این ها یا مستقیم و یا غیر مستقیم ادامه دهنده سیاستهای نادرخان هستند. چند سال قبل، تصویر های از مقامات جمعیت اسلامی در فضای اجتماعی درز کرد که در اتاق های کاری شان تصویر های نادرخان دیده میشد، این خود بازگو کننده پیروی از آن است. از سوی دیگر، این احزاب راستگرا به شدت مخالف سیاستها و خط مش های شاه امان الله خان هستند. | ||
پیروان خط فکری نادریسم، بیشتر با غرب و بلوک اسلامی خود را راحت احساس میکنند. با آنکه خط مش فکری امانیسم خود را با بلوک های چپی و شرق خود را راحت میدیدند. یک از مشکل اساسی این مکتب این است که فرهنگ افغانیت و اسلامیت را با هم میدانند و در جامعه افغانستان آن را لازم و ملزوم فکر میکنند، در ماهیت خیلی از اصول عرفی افغانیت با اسلامیت در تضاد با هم باشند. ضرب المثل معروف دراینباره خوب صدق میکند: دو هندوانه در یک دست گرفته نمیشود! ایدئولوژی نادریسم را میتوان به این اصول عمده استوار دانست: محافظه کاری، افغانیت و اسلامیت، سیاست بازی با دین و مخالفت با مدرنیسم و سکولاریسم میباشد. | پیروان خط فکری نادریسم، بیشتر با غرب و بلوک اسلامی خود را راحت احساس میکنند. با آنکه خط مش فکری امانیسم خود را با بلوک های چپی و شرق خود را راحت میدیدند. یک از مشکل اساسی این مکتب این است که فرهنگ افغانیت و اسلامیت را با هم میدانند و در جامعه افغانستان آن را لازم و ملزوم فکر میکنند، در ماهیت خیلی از اصول عرفی افغانیت با اسلامیت در تضاد با هم باشند. ضرب المثل معروف دراینباره خوب صدق میکند: دو هندوانه در یک دست گرفته نمیشود! ایدئولوژی نادریسم را میتوان به این اصول عمده استوار دانست: محافظه کاری، افغانیت و اسلامیت، سیاست بازی با دین و مخالفت با مدرنیسم و سکولاریسم میباشد. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
آبشخور این تفکر را عمدتاً باید در مدارس دینی [[دیوبندیه]] در پاکستان جستجو کرد. این مدارس که بیشتر آنها متعلق به جمعیت العلما اسلام بودند، برای خانوادههای فقیر پاکستانی، به ویژه برای مهاجران افغانی که از شرایط اقتصادی بسیار نازل در رنج بودند، جذابیت زیادی داشتند. وجود همین مراکز آموزشهای تفکر تندروانه مکتب دیوبندی بود که برای جمیعت العلما این امکان را فراهم ساخت تا در سازمان دهی جنبش طالبان در سال 1994م نقش فعالی را ایفا کند. احمد رشید شرح گویای از وضعیت این مدارس ارائه میکند: | آبشخور این تفکر را عمدتاً باید در مدارس دینی [[دیوبندیه]] در پاکستان جستجو کرد. این مدارس که بیشتر آنها متعلق به جمعیت العلما اسلام بودند، برای خانوادههای فقیر پاکستانی، به ویژه برای مهاجران افغانی که از شرایط اقتصادی بسیار نازل در رنج بودند، جذابیت زیادی داشتند. وجود همین مراکز آموزشهای تفکر تندروانه مکتب دیوبندی بود که برای جمیعت العلما این امکان را فراهم ساخت تا در سازمان دهی جنبش طالبان در سال 1994م نقش فعالی را ایفا کند. احمد رشید شرح گویای از وضعیت این مدارس ارائه میکند: | ||
اغلب این مدارس در نواحی روستایی و در اردوگاه های آوارگان قرار داشته و توسط ملاهای کم سوادی اداره | اغلب این مدارس در نواحی روستایی و در اردوگاه های آوارگان قرار داشته و توسط ملاهای کم سوادی اداره میشد که با برنامههای اصلاح گرایانه اولیه دیوبندیها فاصله زیادی داشتند. تفسیرآنان از شریعت به شدت متأثر از «پختون والی» یا مقرارت قبیلهای پشتونها بود؛ درعین حال، تأمین مالی این مدارس توسط عربستان سعودی و احزاب طرفدار کیش وهابیت که جمعیت العلما نیز از جمله آنان بود، باعث شد تا از آنها ستیزه جویانی بیرون آید که عمیقاً نسبت به مجاهدین دوران اشغال شوروی بدبین بودند.<ref>ر. ک: نظری، محمدعلی، «نقش جریانهای مذهبی پاکستان در شکلگیری افراطگرایی مذهبی در افغانستان»، نشریه بلاغ، شماره 44و45، ص176</ref> | ||
نجومی در مورد زمینه های بسیار مناسبی که این طلاب افغانی برای تأثیرپذیری از تعالیم دیوبندی– وهابی در مدارس پاکستان داشتند، مینویسد: | نجومی در مورد زمینه های بسیار مناسبی که این طلاب افغانی برای تأثیرپذیری از تعالیم دیوبندی– وهابی در مدارس پاکستان داشتند، مینویسد: |