۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دولتها' به 'دولتها') |
جز (جایگزینی متن - 'حرکتها' به 'حرکتها') |
||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
با نفوذ [[دولت عثمانی]] در سدۀ ۱۰ق تصوف مغرب دچار تحولات اساسی گردید. صوفیان ترک که بیشتر از [[بکتاشیه]] یا [[مولویه]] بودند، در گسترش زوایا نقش مؤثری داشتند. اگرچه دو طریقۀ مذکور هیچگاه جایگاه محکمی در مغرب نیافتند، اما شاید رواج سماع و غناء در میان صوفیۀ مغرب را بتوان از تأثیرات ایشان به شمار آورد. برخی نیز بر آن باورند که عثمانیها با رواج خرافات و هدیه بردن نزد مشایخ، تصوف را به سوی دنیاگرایی و انحطاط سوق دادند <ref>سلاوی، ۱/ ۱۴۲-۱۴۴؛ سعدالله، ۱/ ۱۸۱، ۲۶۱، ۴۷۵-۴۷۸</ref>. | با نفوذ [[دولت عثمانی]] در سدۀ ۱۰ق تصوف مغرب دچار تحولات اساسی گردید. صوفیان ترک که بیشتر از [[بکتاشیه]] یا [[مولویه]] بودند، در گسترش زوایا نقش مؤثری داشتند. اگرچه دو طریقۀ مذکور هیچگاه جایگاه محکمی در مغرب نیافتند، اما شاید رواج سماع و غناء در میان صوفیۀ مغرب را بتوان از تأثیرات ایشان به شمار آورد. برخی نیز بر آن باورند که عثمانیها با رواج خرافات و هدیه بردن نزد مشایخ، تصوف را به سوی دنیاگرایی و انحطاط سوق دادند <ref>سلاوی، ۱/ ۱۴۲-۱۴۴؛ سعدالله، ۱/ ۱۸۱، ۲۶۱، ۴۷۵-۴۷۸</ref>. | ||
یکی دیگر از ویژگیهای مهم تصوف سدۀ ۱۰ق/ ۱۶م تحزب و تفرق است که احتمالاً ناشی از رشد کمی صوفیه و گسترش | یکی دیگر از ویژگیهای مهم تصوف سدۀ ۱۰ق/ ۱۶م تحزب و تفرق است که احتمالاً ناشی از رشد کمی صوفیه و گسترش حرکتهای [[تبشیری مسیحی]] در شمال آفریقا بوده است. در این دوره از طریقۀ [[جزولیه]]، شاخۀ [[عیساویه]] به رهبری [[محمدبن عیسی فهدی]] (د ۹۳۱ق) در [[مکناس]]، و شاخۀ [[رحالیه]] به رهبری [[رحال الکوش]] (د ۹۵۰ق)؛ از طریقۀ شاذلیه، شاخۀ [[ملیانیه]] به رهبری [[احمدبن یوسف ملیانی]] (د ۹۳۱ق)؛ و فرقۀ [[تباعیه]] توسط [[عبدالعزیز التباع]] در فاس شکل گرفتند <ref>تریمینگام، ۲۷۶-۲۷۷؛ لینگز، ۵۰، حاشیۀ ۳؛ جیلانی، ۳/ ۲۵۰؛ سعدالله، ۱/ ۵۰۳؛ حجی، همان، ۲/ ۴۸۷</ref>. ابن عسکر بسیاری از صوفیان مهم این دوره را در کتاب [[دوحة الناشر]] نام برده است که از آن جمله میتوان به [[عبدالله غزوانی]] اشاره نمود (ص ۹۶-۹۷). | ||
=== سده یازدهم هجری === | === سده یازدهم هجری === | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
در سدۀ ۱۴ق/ ۲۰م فعالیتهای استعماری دولتهای اروپایی اضمحلال سیاسی مغرب را به دنبال آورد، چنانکه این ناحیه در حدود سال ۱۳۳۱ق/ ۱۹۱۲م تحتالحمایۀ [[فرانسه]] گردید و استقلال خود را از دست داد. | در سدۀ ۱۴ق/ ۲۰م فعالیتهای استعماری دولتهای اروپایی اضمحلال سیاسی مغرب را به دنبال آورد، چنانکه این ناحیه در حدود سال ۱۳۳۱ق/ ۱۹۱۲م تحتالحمایۀ [[فرانسه]] گردید و استقلال خود را از دست داد. | ||
تسلط بیگانگان موجب افزایش نفوذ تصوف در میان عامۀ مردم و احیای طریقههای کهن گردید. از جمله طریقههای فعال این سده، [[بقالیه]]، [[دغوغیه]] و [[کناوه]] بودند. برخی طریقهها همچون کتانیه نیز در | تسلط بیگانگان موجب افزایش نفوذ تصوف در میان عامۀ مردم و احیای طریقههای کهن گردید. از جمله طریقههای فعال این سده، [[بقالیه]]، [[دغوغیه]] و [[کناوه]] بودند. برخی طریقهها همچون کتانیه نیز در حرکتهای ضداستعماری گستردهای درگیر شدند و در استقلال نهایی مغرب نقش مهمیداشتند <ref>جیلانی، ۳/ ۲۵۹؛ حقی، ۲۵۳؛ لوتورنو، ۸۶۸؛ خلیفه، ۱/ ۳۰۶؛ حرکات، ۲۷۳</ref>. | ||
در سدۀ ۲۰م تحولات جدید، مرزهای جغرافیایی تازهای را در شمال آفریقا به وجود آورد و مغرب بزرگ به چند کشور مستقل تبدیل گردید که تصوف به عنوان میراث اسلامی مشترک، نقش مهمی را در ارتباط فرهنگی آنها ایفا میکند. اما آنچه آیندۀ جریان تصوف را در این مناطق رقم میزند، تعامل آن با احزاب متجدد و اصلاحطلب در حوزۀ سیاسی، و تقابل آن با نهضتهای سلفی و بنیادگرا در حوزۀ دینی است <ref>گرونباوم، ۳۷۴؛ ژوف، ۶۸؛ خلیفه، ۱/ ۳۳۱</ref>. | در سدۀ ۲۰م تحولات جدید، مرزهای جغرافیایی تازهای را در شمال آفریقا به وجود آورد و مغرب بزرگ به چند کشور مستقل تبدیل گردید که تصوف به عنوان میراث اسلامی مشترک، نقش مهمی را در ارتباط فرهنگی آنها ایفا میکند. اما آنچه آیندۀ جریان تصوف را در این مناطق رقم میزند، تعامل آن با احزاب متجدد و اصلاحطلب در حوزۀ سیاسی، و تقابل آن با نهضتهای سلفی و بنیادگرا در حوزۀ دینی است <ref>گرونباوم، ۳۷۴؛ ژوف، ۶۸؛ خلیفه، ۱/ ۳۳۱</ref>. |