confirmed
۳٬۹۰۲
ویرایش
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
همین منابع اشاره کردهاند که پسران حسن اطروش اهل سَداد نبودند | همین منابع اشاره کردهاند که پسران حسن اطروش اهل سَداد نبودند<ref>ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۳۰ـ۳۳، در اخبار ائمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة، ۱۹۸۷</ref><ref>ابنعنبه، عمدةالطالب فی انساب آل ابیطالب، ج۱، ص۳۰۸، چاپ محمدحسن آل طالقانی، نجف ۱۳۸۰/ ۱۹۶۱</ref><ref>ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۳، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش</ref> از اینرو، مردم متدین به حسن بن قاسم تمایل داشتند. | ||
جایگاه پسران حسن اطروش نزد پدر و خطری که از جانب ایشان متوجه حسن بن قاسم بود، موجب بیم حسن بن قاسم از حسن اطروش گشت، به طوری که او را در قلعه لاریجان زندانی کرد. این اقدام، با واکنش منفی اهالی آمل مواجه شد و گروهی از سپاهیان اطروش، به فرماندهی لیلی بن نعمان، نیز به طرفداری از اطروش برخاستند که به آزادی او و فرار حسن بن قاسم انجامید. | جایگاه پسران حسن اطروش نزد پدر و خطری که از جانب ایشان متوجه حسن بن قاسم بود، موجب بیم حسن بن قاسم از حسن اطروش گشت، به طوری که او را در قلعه لاریجان زندانی کرد. این اقدام، با واکنش منفی اهالی آمل مواجه شد و گروهی از سپاهیان اطروش، به فرماندهی لیلی بن نعمان، نیز به طرفداری از اطروش برخاستند که به آزادی او و فرار حسن بن قاسم انجامید<ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ج۱، ص۶۱، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref><ref>ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۴، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش</ref><ref>حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، ج۲، ص۷۲، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲</ref>. | ||
حسن بن قاسم به گیلان رفت و، با لقب داعیصغیر، مدعی [[امامت]] شد و گروهی از گیلها با او بیعت کردند. [ | حسن بن قاسم به گیلان رفت و، با لقب داعیصغیر، مدعی [[امامت]] شد و گروهی از گیلها با او بیعت کردند<ref>ابراهیم بن هلال صابی، کتاب المنتزع من الجزء الاول من الکتابالمعروف بالتاجی فی اخبارالدولة الدیلمیة، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، در اخبار ائمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان، چاپ ویلفرد مادلونگ، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة، ۱۹۸۷</ref>. | ||
[[مسعودی]]<ref>مسعودی، مروج (بیروت)، ج۵، ص۲۶۱</ref> به مناسبات حسن اطروش با حسن بن قاسم اشارهای کوتاه کرده است. | |||
به نوشته او، بین آنان بر سر طبرستان جنگها رخ داد. سرانجام، با دخالت علویان، قرار شد که حسن بن قاسم نزد حسن اطروش بازگردد و از سوی او ولیعهد و فرمانده سپاه گردد. | به نوشته او، بین آنان بر سر طبرستان جنگها رخ داد. سرانجام، با دخالت علویان، قرار شد که حسن بن قاسم نزد حسن اطروش بازگردد و از سوی او ولیعهد و فرمانده سپاه گردد. | ||
حسن اطروش به این قرار عمل کرد و نوه خود را به همسری حسن بن قاسم درآورد و او را در سال ۳۰۳ به حکومت جرجان رساند. | حسن اطروش به این قرار عمل کرد و نوه خود را به همسری حسن بن قاسم درآورد و او را در سال ۳۰۳ به حکومت جرجان رساند<ref>یحیی بن حسین ناطقبالحق، الافادة فی تاریخ الائمةالسادة، ج۱، ص۱۵۵، چاپ محمدکاظم رحمتی، تهران ۱۳۸۷ش</ref><ref>حُمید بن احمد محلّی، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، ج۲، ص۷۱، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲</ref><ref>ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۲۷۴، چاپ عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۰ش</ref>. | ||
==وفات== | ==وفات== |