confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
این روایت، از متفرّداتی است که نوه او از وی نقل کرده است و مضمون آن به صورت مضطرب، نقل شده است. | این روایت، از متفرّداتی است که نوه او از وی نقل کرده است و مضمون آن به صورت مضطرب، نقل شده است. | ||
طریق سوم، از زیاد بن علاقه. <ref>ر. ک : المعجم الأوسط : ج ۴ ص ۳۳۹ ح ۴۳۷۴</ref> | طریق سوم، از زیاد بن علاقه. <ref>ر. ک : المعجم الأوسط : ج ۴ ص ۳۳۹ ح ۴۳۷۴</ref> | ||
طریق این روایت، واحد است و زیاد بن علاقه هم منحرف از اهل بیت( | طریق این روایت، واحد است و زیاد بن علاقه هم منحرف از اهل بیت (علیه السلام) بوده است. <ref>ر. ک : تهذیب التهذیب : ج ۲ ص ۲۲۷ ش ۲۴۴۶همچنین حسن بن صالح، او را فراوان مذمت کرده است. ر. ک : تهذیب التهذیب : ج ۱ ص ۵۵۴ ـ ۵۵۶</ref> | ||
طریق چهارم، از عبد الرحمان بن حمید. <ref>ر. ک : سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ .</ref> | طریق چهارم، از عبد الرحمان بن حمید. <ref>ر. ک : سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ .</ref> | ||
دو نفر از او روایت را نقل کرده اند که یکی به گزارش ابن حجر و ذهبیر. <ref>ر. ک : تهذیب التهذیب : ج ۳ ص ۴۴۸ و میزان الاعتدال : ج ۳ ص ۶۳۴ .</ref>و دیگری به تصریح نسایی <ref>ر. ک : الضعفاء و المتروکون : ص ۲۳۶ .</ref> ، ضعیف شمرده شده است. | دو نفر از او روایت را نقل کرده اند که یکی به گزارش ابن حجر و ذهبیر. <ref>ر. ک : تهذیب التهذیب : ج ۳ ص ۴۴۸ و میزان الاعتدال : ج ۳ ص ۶۳۴ .</ref>و دیگری به تصریح نسایی <ref>ر. ک : الضعفاء و المتروکون : ص ۲۳۶ .</ref> ، ضعیف شمرده شده است. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
=== 4. نقل نشدن آن به وسیله دیگر افرادی که بهشتی نامیده شده اند === | === 4. نقل نشدن آن به وسیله دیگر افرادی که بهشتی نامیده شده اند === | ||
نکته دیگری که موجب تضعیف حدیث «عشره مبشَّره» می شود، این است که جز عبد الرحمان بن عوف و سعید بن زید، دیگر افرادی که در این حدیث، بهشتی معرّفی شده اند، آن را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل نکرده اند. | نکته دیگری که موجب تضعیف حدیث «عشره مبشَّره» می شود، این است که جز عبد الرحمان بن عوف و سعید بن زید، دیگر افرادی که در این حدیث، بهشتی معرّفی شده اند، آن را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل نکرده اند. | ||
این پرسش جدّی است که: چرا پیش از این که سعید بن زید، این حدیث را در زمان عثمان از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل کند، هیچ یک از آن نُه نفر، به نفع خود به آن استناد نکرده است؟ و چرا در جنگ جمل، زبیر در احتجاج با امام علی( | این پرسش جدّی است که: چرا پیش از این که سعید بن زید، این حدیث را در زمان عثمان از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل کند، هیچ یک از آن نُه نفر، به نفع خود به آن استناد نکرده است؟ و چرا در جنگ جمل، زبیر در احتجاج با امام علی (علیه السلام)، آن را از سعید بن زید نقل کرده، <ref>ر . ک : الإفصاح : ص ۷۱ ، تلخیص الشافی : ج ۳ ص ۲۴۱ .</ref> نه از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)؟ | ||
=== 5. نپذیرفتن شهادت متّهم === | === 5. نپذیرفتن شهادت متّهم === | ||
با عنایت به این که سند حدیث «عشره مبشَّره»، به عبد الرحمان بن عوف و سعید بن زید میرسد و این دو، خود، در شمارِ بشارت داده شدگان به بهشت در این حدیث اند، شهادت آنها بر خوبی خود، هر چند در کنار دیگران، به اتّفاق علما، قابل قبول نیست. ر . ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵ . گفتنی است که علما ، تمام شرایط شاهد را برای راوی هم معتبر شمرده اند و متّهم بودن راوی به تعریف از خودش ، یکی از موانع پذیرش روایت ، دانسته شده است . اجماع فقها در این موضوع ، ثابت است. <ref>ر . ک : الفقه الإسلامی و أدلّته : ج ۸ ص ۶۰۴۱</ref> | با عنایت به این که سند حدیث «عشره مبشَّره»، به عبد الرحمان بن عوف و سعید بن زید میرسد و این دو، خود، در شمارِ بشارت داده شدگان به بهشت در این حدیث اند، شهادت آنها بر خوبی خود، هر چند در کنار دیگران، به اتّفاق علما، قابل قبول نیست. ر . ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵ . گفتنی است که علما ، تمام شرایط شاهد را برای راوی هم معتبر شمرده اند و متّهم بودن راوی به تعریف از خودش ، یکی از موانع پذیرش روایت ، دانسته شده است . اجماع فقها در این موضوع ، ثابت است. <ref>ر . ک : الفقه الإسلامی و أدلّته : ج ۸ ص ۶۰۴۱</ref> | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
=== 9. توجّه به عملکرد افراد بشارت داده شده === | === 9. توجّه به عملکرد افراد بشارت داده شده === | ||
ارزیابی عملکرد افرادی که بهشتی خوانده شده اند، روشن ترین قرینه صحّت یا بطلان گزارش است. بر این اساس، با توجّه به عملکرد شماری از کسانی که در این حدیث، بهشتی خوانده شده اند، قطعا نمی توان صحّت آن را تأیید کرد. | ارزیابی عملکرد افرادی که بهشتی خوانده شده اند، روشن ترین قرینه صحّت یا بطلان گزارش است. بر این اساس، با توجّه به عملکرد شماری از کسانی که در این حدیث، بهشتی خوانده شده اند، قطعا نمی توان صحّت آن را تأیید کرد. | ||
=== 10. تکذیب حدیث از سوی امام علی( | === 10. تکذیب حدیث از سوی امام علی (علیه السلام) === | ||
نکات یاد شده، هنگامی که در کنار تکذیب شدید امام علی( | نکات یاد شده، هنگامی که در کنار تکذیب شدید امام علی (علیه السلام) در جنگ جمل قرار می گیرد، هر پژوهشگر منصفی را به یقین می رساند که حدیث «عشره مبشَّره»، نادرست است. متن گزارش، چنین است: | ||
سُلَیم بن قیس: هنگامی که امیر مؤمنان( | سُلَیم بن قیس: هنگامی که امیر مؤمنان (علیه السلام) در جنگ جمل با اهل بصره رویارو شد، زبیر را به سوی خود خواند. زبیر همراه طلحه، بیرون آمد. علی (علیه السلام) به آنها فرمود: «شما دو تن و همه صاحبان دانش از خاندان محمّد و عایشه دختر ابو بکر، می دانید که همه اهل جمل، بر زبان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نفرین شده اند و ناکام، کسی است که دروغ بندد. | ||
آن دو گفتند: چگونه نفرین شده ایم، در حالی که ما بدری و بهشتی هستیم؟! | آن دو گفتند: چگونه نفرین شده ایم، در حالی که ما بدری و بهشتی هستیم؟! | ||
علی( | علی (علیه السلام) فرمود: «اگر یقین داشتم که شما بهشتی هستید، هرگز جنگیدن با شما را روا نمی دانستم». | ||
زبیر گفت: آیا خبر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل را نشنیده ای که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده که می فرمود: «ده نفر از قریش، در بهشت اند»؟ | زبیر گفت: آیا خبر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل را نشنیده ای که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده که می فرمود: «ده نفر از قریش، در بهشت اند»؟ | ||
علی( | علی (علیه السلام) فرمود: «شنیدم که آن را عثمان در زمان خلافتش می گفت». | ||
زبیر گفت: آیا آن را دروغی بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) می دانی؟ | زبیر گفت: آیا آن را دروغی بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) می دانی؟ | ||
علی( | علی (علیه السلام) فرمود: «تو را از چیزی خبردار نمی کنم، مگر آن که آن ده تن را نام ببری». | ||
زبیر گفت: ابو بکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عبد الرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقّاص، ابو عبیدة بن جرّاح و سعید بن عمرو بن نفیل. | زبیر گفت: ابو بکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عبد الرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقّاص، ابو عبیدة بن جرّاح و سعید بن عمرو بن نفیل. | ||
علی( | علی (علیه السلام) فرمود: «نُه نفر شمردی. پس دهمی کیست؟». | ||
گفت: تو. | گفت: تو. | ||
علی( | علی (علیه السلام) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم ؛ ولی آنچه را در باره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمی پذیرم و منکر آن هستم». | ||
زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) می پنداری؟ | زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) می پنداری؟ | ||
فرمود: «دروغ نمی پندارم ؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا می خواهد آتش جهنّم را بیفروزد، این سنگ را بر می دارد. من، این را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم. [اگر نمی پذیری،] خدا تو را بر من پیروز کند و خونم را به دست تو بریزد، و گر نه خدا مرا بر تو و یارانت پیروز کند و خون شما را به دست من بریزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!». | فرمود: «دروغ نمی پندارم ؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا می خواهد آتش جهنّم را بیفروزد، این سنگ را بر می دارد. من، این را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم. [اگر نمی پذیری،] خدا تو را بر من پیروز کند و خونم را به دست تو بریزد، و گر نه خدا مرا بر تو و یارانت پیروز کند و خون شما را به دست من بریزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!». |