confirmed، مدیران
۳۷٬۴۴۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مفاهیم اسلامی' به 'رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
خدای متعال که قرآن را [[کتاب حکیم]] مینامد، برای آن است که قرآن به موقع سخن میگوید، خوب سخن میگوید و در کنارش [[برهان]] و [[دلیل]] میآورد. سخنی که برهان ندارد محکم نیست. از [[حضرت محمد|پیامبر اسلام (صلی الله علیه)]] نقل شده است: «خداوند نعمت گرانبهای قرآن را به من ارزانی داشت و از حکمت نیز بسان آن، به من عنایت فرمود؛ و خانهای که در آن بهرهای از حکمت نباشد ویرانه است؛ پس دانش و بینش فراگیرید، مبادا که در نادانی و بی خبری بمیرید<ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 659، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref>». | خدای متعال که قرآن را [[کتاب حکیم]] مینامد، برای آن است که قرآن به موقع سخن میگوید، خوب سخن میگوید و در کنارش [[برهان]] و [[دلیل]] میآورد. سخنی که برهان ندارد محکم نیست. از [[حضرت محمد|پیامبر اسلام (صلی الله علیه)]] نقل شده است: «خداوند نعمت گرانبهای قرآن را به من ارزانی داشت و از حکمت نیز بسان آن، به من عنایت فرمود؛ و خانهای که در آن بهرهای از حکمت نباشد ویرانه است؛ پس دانش و بینش فراگیرید، مبادا که در نادانی و بی خبری بمیرید<ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 659، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref>». | ||
اما کلمه «علم» 105 مرتبه در قرآن کریم تکرار شده، البته مشتقات آن در قرآن، بسیار زیاد است. این واژه در قرآن گاه به معنای دانستن آمده است: {{متن قرآن|«قد عَلم کلّ اناسٍ مشربهم | اما کلمه «علم» 105 مرتبه در قرآن کریم تکرار شده، البته مشتقات آن در قرآن، بسیار زیاد است. این واژه در قرآن گاه به معنای دانستن آمده است: {{متن قرآن |«قد عَلم کلّ اناسٍ مشربهم |سوره = بقره |آیه = 6»}}. گاهی به معنای اظهار و روشن کردن است: {{متن قرآن |«ثم بعثنا هُم لنعلم ای الحزبین احصی لما لبثوا امداً |سوره = کهف|آیه = 12»}}. برخی از مفسران ذیل «لنعلم ای الحزبین» میگویند: مراد علم فعلی است و آن ظهور شیء و حضورش به وجود خاصّ نزد خدا است. و «علم» به این معنا، در قرآن زیاد به کار رفته است. و گاهی به معنای دلیل و حجت است<ref> کهف، 4 - 5</ref>. | ||
در مجموع، وقتی به بررسی آیات و کاربرد این ماده و مشتقاتش میپردازیم، چنین ظاهر میشود که تمامی موجودات دارای علم هستند. چنانکه در تفسیر آیه: {{متن قرآن|«و ان من شیء الاّ یسبح بحمده، و لکن لا تفقهون تسبیحهم»}}، گفتهاند جمله: «ولی تسبیح آنها را نمیفهمید»؛ بهترین دلیل است بر اینکه منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشی از علم، و به زبان قال است؛ چون اگر مراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت بفرماید: شما تسبیح آنها را نمیفهمید<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 609</ref>. و آیات دیگری بر این معنا دلالت مینمایند؛ مانند: «در این روز کره زمین اخبار خود را در میان میگذارد، چون پروردگار تو به او وحی کرده است». از این قبیل است آیاتی که دلالت میکند بر شهادت دادن اعضای بدن انسانها و به زبان آمدن و سخن گفتنشان با خدا، و پاسخ دادن به سؤالات باری تعالی. البته باید توجه نمود که علم دارای مراتب است. | در مجموع، وقتی به بررسی آیات و کاربرد این ماده و مشتقاتش میپردازیم، چنین ظاهر میشود که تمامی موجودات دارای علم هستند. چنانکه در تفسیر آیه: {{متن قرآن|«و ان من شیء الاّ یسبح بحمده، و لکن لا تفقهون تسبیحهم»}}، گفتهاند جمله: «ولی تسبیح آنها را نمیفهمید»؛ بهترین دلیل است بر اینکه منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشی از علم، و به زبان قال است؛ چون اگر مراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت بفرماید: شما تسبیح آنها را نمیفهمید<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 609</ref>. و آیات دیگری بر این معنا دلالت مینمایند؛ مانند: «در این روز کره زمین اخبار خود را در میان میگذارد، چون پروردگار تو به او وحی کرده است». از این قبیل است آیاتی که دلالت میکند بر شهادت دادن اعضای بدن انسانها و به زبان آمدن و سخن گفتنشان با خدا، و پاسخ دادن به سؤالات باری تعالی. البته باید توجه نمود که علم دارای مراتب است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
=== حکمت علمی === | === حکمت علمی === | ||
مقصود از حکمت علمی، هرگونه دانستنی یا معرفتی است که برای صعود به مقام [[انسان]] کامل، ضروری است. به سخن دیگر، هم دانش مربوط به [[عقاید]]، «حکمت» است، هم دانش مربوط به اخلاق، و هم دانش مربوط به اعمال. از این رو، قرآن کریم، پس از ارائه رهنمودهای گوناگون در عرصههای [[اعتقادی]]، اخلاقی و عملی، همه آنها را حکمت مینامد:{{متن قرآن|«ذلِک مِمَّا أَوْحی إِلَیک رَبُّک مِنَ الْحِکمَةِ | مقصود از حکمت علمی، هرگونه دانستنی یا معرفتی است که برای صعود به مقام [[انسان]] کامل، ضروری است. به سخن دیگر، هم دانش مربوط به [[عقاید]]، «حکمت» است، هم دانش مربوط به اخلاق، و هم دانش مربوط به اعمال. از این رو، قرآن کریم، پس از ارائه رهنمودهای گوناگون در عرصههای [[اعتقادی]]، اخلاقی و عملی، همه آنها را حکمت مینامد:{{متن قرآن |«ذلِک مِمَّا أَوْحی إِلَیک رَبُّک مِنَ الْحِکمَةِ |سوره = اسراء |آیه = 39}}. اینها از حکمتهایی است که پروردگارت به تو [[وحی]] کرده است». | ||
این مفهوم حکمت، نخستین فلسفه [[بعثت]] انبیای الهی است. قرآن کریم، در آیات متعدّد بر این مطلب، تأکید کرده است، از جمله در این آیه: {{متن قرآن|«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ | این مفهوم حکمت، نخستین فلسفه [[بعثت]] انبیای الهی است. قرآن کریم، در آیات متعدّد بر این مطلب، تأکید کرده است، از جمله در این آیه: {{متن قرآن|«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ |سوره = آل عمران |آیه = 164. نیز، ر. ک: |سوره = بقره |آیه = 129 و 151 |سوره = جمعه |آیه = 2}}. | ||
بی گمان، [خدا] بر مؤمنان در برانگیختن فرستاده ای از ایشان، منّت نهاده است که آیاتش را بر ایشان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به ایشان، کتاب و حکمت میآموزد، هرچند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودهاند». | بی گمان، [خدا] بر مؤمنان در برانگیختن فرستاده ای از ایشان، منّت نهاده است که آیاتش را بر ایشان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به ایشان، کتاب و حکمت میآموزد، هرچند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودهاند». | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
حکمت حقیقی، نورانیت و بصیرتی است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملی در زندگی برای انسان حاصل میگردد. در واقع، حکمت علمی، مقدّمه حکمت عملی، و حکمت عملی، سرآغاز حکمتِ حقیقی است و تا انسان، بدین پایه از حکمت نرسیده، حکیمِ حقیقی نیست، هر چند بزرگترین استاد حکمت باشد. | حکمت حقیقی، نورانیت و بصیرتی است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملی در زندگی برای انسان حاصل میگردد. در واقع، حکمت علمی، مقدّمه حکمت عملی، و حکمت عملی، سرآغاز حکمتِ حقیقی است و تا انسان، بدین پایه از حکمت نرسیده، حکیمِ حقیقی نیست، هر چند بزرگترین استاد حکمت باشد. | ||
حکمت حقیقی، در واقع، همان جوهر دانش، نورِ دانش و دانشِ نور است و از این رو، خواصّ علم حقیقی و آثارش بر آن مترتّب میگردد که از مهمترین آنها بیم از خداوند متعال است، چنان که در قرآن کریم آمده: {{متن قرآن|«إِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ | حکمت حقیقی، در واقع، همان جوهر دانش، نورِ دانش و دانشِ نور است و از این رو، خواصّ علم حقیقی و آثارش بر آن مترتّب میگردد که از مهمترین آنها بیم از خداوند متعال است، چنان که در قرآن کریم آمده: {{متن قرآن|«إِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ |سوره = فاطر |آیه = 28}}. در میان بندگان خدا، تنها دانشمندان اند که از او بیمناک اند». | ||
این اثر، در کلام [[پیامبر خدا]]، عیناً بر حکمت حقیقی نیز مترتّب شده است، چنان که میفرماید: خَشیةُ اللّهِ عز و جل رأسُ کلِّ حِکمَةٍ<ref>الفردوس: ج 2 ص 193 ح 2964 عن أنس بن مالک، کنز العمّال: ج 3 ص 141 ح 5872</ref>. بیم از خداوند عز و جل اساس هر حکمتی است. | این اثر، در کلام [[پیامبر خدا]]، عیناً بر حکمت حقیقی نیز مترتّب شده است، چنان که میفرماید: خَشیةُ اللّهِ عز و جل رأسُ کلِّ حِکمَةٍ<ref>الفردوس: ج 2 ص 193 ح 2964 عن أنس بن مالک، کنز العمّال: ج 3 ص 141 ح 5872</ref>. بیم از خداوند عز و جل اساس هر حکمتی است. |