confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
== ارزیابی حدیث عشره مبشره == | == ارزیابی حدیث عشره مبشره == | ||
در ارزیابی این حدیث، به نکاتی میرسیم که نشان می دهند این حدیث، حتّی بر پایه معیارهای حدیث شناسی | در ارزیابی این حدیث، به نکاتی میرسیم که نشان می دهند این حدیث، حتّی بر پایه معیارهای حدیث شناسی اهلسنت، فاقد اعتبار است. این نکات، عبارت اند از: | ||
=== نقل نشدن آن به وسیله بخاری و مسلم === | === نقل نشدن آن به وسیله بخاری و مسلم === | ||
نخستین نکته قابل تأمّل در مورد حدیث «عشره مبشَّره»، این است که این حدیث، در مهم ترین کتب حدیثی | نخستین نکته قابل تأمّل در مورد حدیث «عشره مبشَّره»، این است که این حدیث، در مهم ترین کتب حدیثی اهلسنت، یعنی: صحیح البخاری و صحیح مسلم، نقل نشده است. با توجّه به اهمّیت این حدیث و موضوع آن، اگر این حدیث اعتبار لازم را داشت، قطعا مورد توجّه بخاری و مسلم، قرار میگرفت و در کتاب هایشان نقل میشد. این موضوع، نشان می دهد که آنان، اعتمادی به این گزارش نداشته اند. | ||
=== اشکال سندی در روایت عبد الرحمان بن عوف === | === اشکال سندی در روایت عبد الرحمان بن عوف === | ||
علاوه بر مسند ابن حنبل، منابع دیگری از | علاوه بر مسند ابن حنبل، منابع دیگری از اهلسنت، مانند: سنن الترمذی، <ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ .</ref>مسند أبی یعلی، <ref>مسند أبی یعلی : ج ۲ ص ۳۸۲ ح ۸۳۱ .</ref>صحیح ابن حبّان، <ref>صحیح ابن حبّان : ج ۱۵ ص ۴۶۳ ح ۷۰۰۲ .</ref>السنن الکبری <ref>السنن الکبری : ج ۵ ص ۵۶ ح ۸۱۹۴ .</ref>و الآحاد و المثانی، <ref>الآحاد و المثانی : ج ۱ ص ۱۸۲ ح ۲۳۲ .</ref> به اسناد خود، حدیثِ یاد شده را از عبدالرحمان بن عوف، نقل کرده اند؛ ولی هیچ یک از سندها صحیح نیستند. در سند روایت ، نام او ، «عبد العزیز بن محمّد بن عبید الدراوردی» آمده است . در کتب رجالی اهلسنت ، درباره او چنین آمده است : «عبد العزیز بن محمّد بن عبید الدراوردی، أبو محمّد المدنی ، کان ثقة کثیر الحدیث یغلط» <ref>الطبقات الکبری : ج ۵ ص ۴۲۴ ، تهذیب الکمال : ج ۱۸ ص ۱۸۷ ش ۳۴۷۰ .</ref> ابن حجر گفته است : «صدوق ، کان یحدّث من کتب غیره فیخطی» <ref>(تقریب التهذیب : ص ۶۱۵) .</ref> نسایی، گفته است : «لیس بقوی و قال أبو زرعة : سیئ الحفظ» <ref>(تهذیب التهذیب : ج ۳ ص ۴۴۸ ش ۴۸۲۵) .</ref>ابو حاتم نیز گفته است : «لا یحتجّ به». <ref>(میزان الاعتدال : ج ۲ ص ۶۳۴ ش ۵۱۲۵) .</ref><br> | ||
افزون بر این، در این اسانید، حدیثِ یاد شده، از حمید فرزند عبد الرحمان بن عوف، نقل شده که ولادتش سال ۳۲ هجری بوده،<ref>ر . ک : الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ .</ref>در صورتی که وفات پدرش در یکی از سالهای ۳۱، ۳۲ و ۳۳ هجری گزارش شده است <ref>الاستیعاب : ج ۲ ص ۳۹۰ ش ۱۴۵۵ ، تهذیب الکمال : ج ۱۷ ص ۳۲۸ ش ۳۹۲۳ .</ref> بنا بر این، او پدرش را یا درک نکرده و یا در یک سالگی درک کرده است و بدیهی است که در این سن، امکان دریافت حدیث، وجود ندارد، چنان که روایت کودکی با این سن، به اتّفاقِ همه علما، قابل قبول نیست. <ref>ر . ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵ .</ref> | افزون بر این، در این اسانید، حدیثِ یاد شده، از حمید فرزند عبد الرحمان بن عوف، نقل شده که ولادتش سال ۳۲ هجری بوده،<ref>ر . ک : الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ .</ref>در صورتی که وفات پدرش در یکی از سالهای ۳۱، ۳۲ و ۳۳ هجری گزارش شده است <ref>الاستیعاب : ج ۲ ص ۳۹۰ ش ۱۴۵۵ ، تهذیب الکمال : ج ۱۷ ص ۳۲۸ ش ۳۹۲۳ .</ref> بنا بر این، او پدرش را یا درک نکرده و یا در یک سالگی درک کرده است و بدیهی است که در این سن، امکان دریافت حدیث، وجود ندارد، چنان که روایت کودکی با این سن، به اتّفاقِ همه علما، قابل قبول نیست. <ref>ر . ک : تدریب الراوی : ص ۲۶۵ .</ref> | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
افزون بر ضعف اسناد حدیث «عشره مبشَّره»، اضطراب شدید متن آن، قرینه ای دیگر بر عدم صدور حدیثِ یاد شده است ؛ زیرا در برخی از گزارش ها، نام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در شمارِ بهشتیان آمده و در برخی دیگر، نیامده است. <ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۱۰ ح ۱۶۷۵.</ref> نیز در برخی از گزارش ها، نام ابو عبیده جرّاح آمده <ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۱۰ ح ۱۶۷۵ .</ref> و در برخی نیامده است ؛بلکه در برخی گزارش ها، تنها نام شش نفر ذکر شده است <ref>الآحاد و المثانی : ج ۱ ص ۱۸۲ ح ۲۳۲ ، جزء ابن عاصم : ص ۸۰ .</ref> همچنین در برخی گزارش ها به نقل از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، نام ده نفر، ذکر شده <ref>مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۹۸ ح ۱۶۳۱ .</ref> و در برخی، نام افراد به وسیله سعید بن زید و پس از طرح کلّی موضوع، ذکر شده است. <ref>المعجم الأوسط : ج ۱ ص ۲۶۷ ح ۸۶۹ و ج ۲ ص ۲۸۹ ح ۲۰۰۹ .</ref> | افزون بر ضعف اسناد حدیث «عشره مبشَّره»، اضطراب شدید متن آن، قرینه ای دیگر بر عدم صدور حدیثِ یاد شده است ؛ زیرا در برخی از گزارش ها، نام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در شمارِ بهشتیان آمده و در برخی دیگر، نیامده است. <ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۱۰ ح ۱۶۷۵.</ref> نیز در برخی از گزارش ها، نام ابو عبیده جرّاح آمده <ref>سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۴۷ ح ۳۷۴۷ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۱۰ ح ۱۶۷۵ .</ref> و در برخی نیامده است ؛بلکه در برخی گزارش ها، تنها نام شش نفر ذکر شده است <ref>الآحاد و المثانی : ج ۱ ص ۱۸۲ ح ۲۳۲ ، جزء ابن عاصم : ص ۸۰ .</ref> همچنین در برخی گزارش ها به نقل از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، نام ده نفر، ذکر شده <ref>مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۹۸ ح ۱۶۳۱ .</ref> و در برخی، نام افراد به وسیله سعید بن زید و پس از طرح کلّی موضوع، ذکر شده است. <ref>المعجم الأوسط : ج ۱ ص ۲۶۷ ح ۸۶۹ و ج ۲ ص ۲۸۹ ح ۲۰۰۹ .</ref> | ||
=== تعارض با برخی از احادیثِ مورد قبول | === تعارض با برخی از احادیثِ مورد قبول اهلسنت === | ||
بر پایه دیدگاه | بر پایه دیدگاه اهلسنت، حدیث «عشره مبشَّره»، با احادیث دیگری که مورد قبول آنهاست، معارض است، مانند: آنچه مؤلّفان کتابهای شش گانه (بخاری، مسلم، نسایی، ابو داوود، ترمذی، ابن ماجه) و غیر آنها از سعد بن ابی وقّاص ـ که خود، یکی از عشره مبشّره است ـ نقل میکنند که وی میگوید: | ||
نشنیدم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای کسی که روی زمین راه میرود، بگوید از اهل بهشت است، مگر برای عبد اللّه بن سلام. ص<ref>حیح البخاری : ج ۳ ص ۱۳۸۷ ح ۳۶۰۱ ، صحیح مسلم : ج ۴ ص ۱۹۳۰ ح ۱۴۷ ، فضائل الصحابة، نسایی : ص ۴۵ ح ۱۴۸ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۵۸ ح ۱۴۵۳ ، السنن الکبری : ج ۵ ص ۷۰ ح ۸۲۵۲ .</ref> | نشنیدم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای کسی که روی زمین راه میرود، بگوید از اهل بهشت است، مگر برای عبد اللّه بن سلام. ص<ref>حیح البخاری : ج ۳ ص ۱۳۸۷ ح ۳۶۰۱ ، صحیح مسلم : ج ۴ ص ۱۹۳۰ ح ۱۴۷ ، فضائل الصحابة، نسایی : ص ۴۵ ح ۱۴۸ ، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۳۵۸ ح ۱۴۵۳ ، السنن الکبری : ج ۵ ص ۷۰ ح ۸۲۵۲ .</ref> | ||
به همین دلیل، بزرگان | به همین دلیل، بزرگان اهلسنت، در صدد توجیه این تعارض بر آمده اند. از جمله : «إنّ سعدا کرّه تزکیة نفسه لأنّه أحد العشرة ؛ یکی از توجیهات این است که چون سعد بن ابی وقّاص یکی از این ده تن بوده است، نخواسته از خود تعریف و تمجید کند» <ref>فتح الباری : ج ۷ ص ۱۲۹ ،</ref> «إنّ نفی سماعه ذلک ، لا یدلّ علی نفی البشارة لغیره؛ توجیه دیگر آن است که نشنیدن او، دلالتی بر بشارت ندادن به دیگران ندارد» <ref>(شرح صحیح مسلم ، نووی : ج ۶ ص ۱۶۴)</ref> ، «أی البشارة وقعت حینما کان یمشی عبد اللّه بن سلام بخلاف بشارات غیره؛ توجیه دیگر این که مقصود سعد این است که تنها بشارت دادن به عبداللّه بن سلام در حال راه رفتن او بوده است ولی بشارت دیگران در حالتهای دیگر بوده است.» (<ref>مرقاة المفاتیح : ج ۵ ص ۶۲۲)</ref> و «إنّ سعدا قال ذلک بعد موت المبشَّرین و لم یتأخّر إلاّ سعدا و سعیدا ؛ و توجیه آخر اینکه، سعد این جمله را پس از مرگ بشارت داده شدگان گفته است، هنگامی که تنها خود او و سعید زنده بوده اند» <ref>(فتح الباری : ج ۷ ص ۱۳۰)</ref> . | ||
=== برخی شواهد تاریخی بر نادرستی حدیث === | === برخی شواهد تاریخی بر نادرستی حدیث === |