confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
هم چنین آورده اند: « أن الله تعالى أقدر الخلق على أفعالهم و مكنهم من أعمالهم ... فلم يكن بتمكينهم من الأعمال مجبرا لهم عليها و لم يفوض إليهم الأعمال لمنعهم من أكثرها و وضع الحدود لهم فيها و أمرهم بحسنها و نهاهم عن قبيحها فهذا هو الفصل بين الجبر و التفويض على ما بيناه» | هم چنین آورده اند: « أن الله تعالى أقدر الخلق على أفعالهم و مكنهم من أعمالهم ... فلم يكن بتمكينهم من الأعمال مجبرا لهم عليها و لم يفوض إليهم الأعمال لمنعهم من أكثرها و وضع الحدود لهم فيها و أمرهم بحسنها و نهاهم عن قبيحها فهذا هو الفصل بين الجبر و التفويض على ما بيناه» | ||
<ref>شیخ مفید، تصحيح اعتقادات الإمامية، ص 48</ref> | <ref>شیخ مفید، تصحيح اعتقادات الإمامية، ص 48</ref> | ||
یعنی خدای متعال خلق را قادر کرد که تا بتوانند افعال و اعمال خود را انجام دهند پس چون قادر بر اعمال شان هستند این قدرت آن را مجبور نکرده از طرفی به بندگان اختیار کامل نداده چون ایشان را نسبت به انجام بسیاری از اعمال منع کرده است و برای اعمال حدودی وضع کرده و نسبت به اعمال نیک امر کرده واز اعمال زشت باز داشته است و این همان تمایز میان جبر و اختیار است. و در جایی دیگر نوشته اند: «فالأعمال ليست مستندة إليه تعالى فقط بحيث لا مباشرة للإنسان ولا تأثير له كما يقوله الجبري، كما ليست مستندة إلى الإنسان فقط بحيث يخرج عن سلطانه و قدرته كما يقوله التفويضي، بل الأفعال في عين كونها مستندة إلى الإنسان بالحقيقة لصدورها عنه بالاختيار، مستندة إليه تعالى، لأنه معطي الوجود و القدرة، فالاستناد إليه تعالى طولي و ملكيته ملكية طولية...و هذا هو معنى الأمر بين الأمرين. <ref>خرازی سید محسن، بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية، جلد اول، ص 175</ref> | یعنی خدای متعال خلق را قادر کرد که تا بتوانند افعال و اعمال خود را انجام دهند پس چون قادر بر اعمال شان هستند این قدرت آن را مجبور نکرده از طرفی به بندگان اختیار کامل نداده چون ایشان را نسبت به انجام بسیاری از اعمال منع کرده است و برای اعمال حدودی وضع کرده و نسبت به اعمال نیک امر کرده واز اعمال زشت باز داشته است و این همان تمایز میان جبر و اختیار است. و در جایی دیگر نوشته اند: «فالأعمال ليست مستندة إليه تعالى فقط بحيث لا مباشرة للإنسان ولا تأثير له كما يقوله الجبري، كما ليست مستندة إلى الإنسان فقط بحيث يخرج عن سلطانه و قدرته كما يقوله التفويضي، بل الأفعال في عين كونها مستندة إلى الإنسان بالحقيقة لصدورها عنه بالاختيار، مستندة إليه تعالى، لأنه معطي الوجود و القدرة، فالاستناد إليه تعالى طولي و ملكيته ملكية طولية...و هذا هو معنى الأمر بين الأمرين. <ref>خرازی سید محسن، بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية، جلد اول، ص 175</ref> یعنی اعمال ما فقط به خدای متعال مستند نیست به این معنا که انسان هیچ دخالت و مباشرت و نیز تاثیری در انجام آن نداشته باشد آن گونه که اهل جبر به آن معتقدند، همچنان که اعمال ما کاملا وابسته به ما نیست به گونه ای که از سلطنت و حکومت خدا خارج شویم آن گونه که مفوضه به آن معتقدند، بلکه افعال(ما) در عین آن که واقعا مستند به خود ما است و از اختیار ما ناشی می شود، در همان حال به خدای متعال نیز وابسته است، زیرا او اعطا کننده وجود و قدرت است و این نحوه صدور، نشان دهنده استناد طولی است.(اشاره به فاعلیت طولی) و مالکیت خدا هم مالکیت طولی است و امر بین الامرین این گونه ثابت می شود. در تفسیر این جملات می توان گفت افعال بشر نه مستقیما به فاعل الهی مستند است آن گونه که جبری ها به آن اعتقاد دارند، و نه به طور کامل مستند به انسان است آن گونه که اهل تفویض به آن قائل اند، بلکه افعال بشر همان گونه که مستند به انسان است- زیرا از اختیار او ناشی می شود- همان گونه نیز به خدای متعال نیز مستند است. زیرا فقط او معطی وجود و قدرت است. درک این موضوع به این مسئله وابسته است که دو فاعل در طول هم علت به وجود آمدن افعال می شوند. | ||
یعنی اعمال ما فقط به خدای متعال مستند نیست به این معنا که انسان هیچ دخالت و مباشرت و نیز تاثیری در انجام آن نداشته باشد آن گونه که اهل جبر به آن معتقدند، همچنان که اعمال ما کاملا وابسته به ما نیست به گونه ای که از سلطنت و حکومت خدا خارج شویم آن گونه که مفوضه به آن معتقدند، بلکه افعال(ما) در عین آن که واقعا مستند به خود ما است و از اختیار ما ناشی می شود، در همان حال به خدای متعال نیز وابسته است، زیرا او اعطا کننده وجود و قدرت است و این نحوه صدور، نشان دهنده استناد طولی است.(اشاره به فاعلیت طولی) و مالکیت خدا هم مالکیت طولی است و امر بین الامرین این گونه ثابت می شود. در تفسیر این جملات می توان گفت افعال بشر نه مستقیما به فاعل الهی مستند است آن گونه که جبری ها به آن اعتقاد دارند، و نه به طور کامل مستند به انسان است آن گونه که اهل تفویض به آن قائل اند، بلکه افعال بشر همان گونه که مستند به انسان است- زیرا از اختیار او ناشی می شود- همان گونه نیز به خدای متعال نیز مستند است. زیرا فقط او معطی وجود و قدرت است. درک این موضوع به این مسئله وابسته است که دو فاعل در طول هم علت به وجود آمدن افعال می شوند. | |||
در پایان این بحث مناسب است به جمله ای معروف و کاملا معمولی و حتی شاید عامیانه توجه کنیم که معمولا هر شخص مومن و موحدی هنگام شروع به کار بیان می کند و آن جمله ای است که انسان هنگام شروع کاری می گوید: « الهی به امید تو» یعنی من به امید تو ای خدای بزرگ، کاری را شروع می کنم که تو مرا در آن کار همراهی کنی.زیرا هر گونه فعالیتی در ظاهر توسط انسان انجام می شود، اما وقتی به امید لطف خدا و کمک او فعالیت را آغاز کردی، نیرویی الهی و غیبی به کمکت خواهد آمد، در این کار، هم انسان فاعل است و هم خدا، انسان فاعل قریب فعل و خدا فاعل بعید آن است. بنا براین، الهی به امید تو یعنی حرکت میان جبر و اختیار. یعنی به امید (کمک) تو حرکتم را آغاز می کنم و به امید (کمک) تو آن را به پایان می رسانم. | در پایان این بحث مناسب است به جمله ای معروف و کاملا معمولی و حتی شاید عامیانه توجه کنیم که معمولا هر شخص مومن و موحدی هنگام شروع به کار بیان می کند و آن جمله ای است که انسان هنگام شروع کاری می گوید: « الهی به امید تو» یعنی من به امید تو ای خدای بزرگ، کاری را شروع می کنم که تو مرا در آن کار همراهی کنی.زیرا هر گونه فعالیتی در ظاهر توسط انسان انجام می شود، اما وقتی به امید لطف خدا و کمک او فعالیت را آغاز کردی، نیرویی الهی و غیبی به کمکت خواهد آمد، در این کار، هم انسان فاعل است و هم خدا، انسان فاعل قریب فعل و خدا فاعل بعید آن است. بنا براین، الهی به امید تو یعنی حرکت میان جبر و اختیار. یعنی به امید (کمک) تو حرکتم را آغاز می کنم و به امید (کمک) تو آن را به پایان می رسانم. | ||
==پانویس== |