confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
(←سرگذشت) |
(←سرگذشت) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== سرگذشت == | == سرگذشت == | ||
در منابع آمده است که آوازه شعیبیه زمانی بلند شد که پیشوای آنان به نام شعیب با مردی از خوارج که میمون بن عمران نام داشت بر سر طلبی به گفتگو برخاست، چون میمون بن عمران از وی طلب خویش را بازخواست، شعیب گفت اگر خدا بخواهد طلب تو را خواهم داد. میمون بن عمران گفت اکنون خدا خواسته تا مال مرا پس دهی! شعیب گفت اگر خدا خواسته است، پس من نمیتوانم آن را پس ندهم. میمون گفت خداوند به تو امر کرده است که امانت را پس بدهی. پس از این گفتگو بود که گروهی از [[عجارده]] به طرف شعیب و گروهی دیگر به طرف میمون بن عمران گرویدند. در آن زمان عبدالکریمبنعجرد در زندان حکومت زندانی بود، برای حل این اختلاف برایش نامه نوشتند و او در پاسخ گفت ما معتقدیم آن چه را که خدا بخواهد میشود و آن چه را که نخواهد نمیشود. بنابراین، هیچ کار زشتی را به خداوند نسبت ندهید. این پاسخ پس از مرگ ابن عجرد به دست شعیب و میمون رسید. میمون گفت پاسخ وی مثل گفته اوست، پس نباید ما هیچ کار زشتی را به خدا نسبت دهیم. امّا شعیب گفت سخن من دقیقا مثل گفتار اوست، زیرا گفته آنچه را خدا خواسته میشود و آنچه را نخواسته نخواهد شد. هر یک از طرفین این پاسخ را به نفع خود تاویل میکرد. پس از این گفت و شنود، بیشتر [[حازمیه|حازمیه]] و عجارده به شعیب گرویدند، اما [[حمزیه|حمزیه]] با [[قدریه|قدریه]] به | در منابع آمده است که آوازه شعیبیه زمانی بلند شد که پیشوای آنان به نام شعیب با مردی از خوارج که میمون بن عمران نام داشت بر سر طلبی به گفتگو برخاست، چون میمون بن عمران از وی طلب خویش را بازخواست، شعیب گفت اگر خدا بخواهد طلب تو را خواهم داد. میمون بن عمران گفت اکنون خدا خواسته تا مال مرا پس دهی! شعیب گفت اگر خدا خواسته است، پس من نمیتوانم آن را پس ندهم. میمون گفت خداوند به تو امر کرده است که امانت را پس بدهی. پس از این گفتگو بود که گروهی از [[عجارده]] به طرف شعیب و گروهی دیگر به طرف میمون بن عمران گرویدند. در آن زمان عبدالکریمبنعجرد در زندان حکومت زندانی بود، برای حل این اختلاف برایش نامه نوشتند و او در پاسخ گفت ما معتقدیم آن چه را که خدا بخواهد میشود و آن چه را که نخواهد نمیشود. بنابراین، هیچ کار زشتی را به خداوند نسبت ندهید. این پاسخ پس از مرگ ابن عجرد به دست شعیب و میمون رسید. میمون گفت پاسخ وی مثل گفته اوست، پس نباید ما هیچ کار زشتی را به خدا نسبت دهیم. امّا شعیب گفت سخن من دقیقا مثل گفتار اوست، زیرا گفته آنچه را خدا خواسته میشود و آنچه را نخواسته نخواهد شد. هر یک از طرفین این پاسخ را به نفع خود تاویل میکرد. پس از این گفت و شنود، بیشتر [[حازمیه|حازمیه]] و عجارده به شعیب گرویدند، اما [[حمزیه|حمزیه]] با [[قدریه|قدریه]] به میمونبنعمران پیوستند.<ref> مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 257 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> <ref> اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص55</ref> <ref> بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق ص112</ref> <ref>ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص178</ref> <ref> شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص117</ref><ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج1، ص389 و ج2، ص200</ref> | ||
== عقیده == | == عقیده == |