confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۷۹۵: | خط ۷۹۵: | ||
امام باقر (علیهالسلام)- عبداللهبنعطاء گوید: امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «براقی که جبرئیل برای پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) آورد از قاطر کوچکتر و از الاغ بزرگتر بود، گوشهایش آویخته و چشمهایش روی پاهایش قرار داشت و گامش به گسترهی چشم اندازش بود و چون به کوهی میرسید دستهایش کوتاه و پاهایش بلند میشد و چون سرازیر میشد دستها بلند و پاها کوتاه میگشت. یال بلندی داشت که به طرف راستش ریخته بود و از پشت سر خود دو بال داشت»<ref>تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۶عَنْ عبدالله بْنِ عَطَاءٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (قَالَ: أَتَی جَبْرَئِیلُ (رَسُولَ اللَّهِ (بِالْبُرَاقِ أَصْغَرَ مِنَ الْبَغْلِ وَ أَکْبَرَ مِنَ الْحِمَارِ مُضْطَرِبَ الْأُذُنَیْنِ عَیْنَیْهِ فِی حَافِرِهِ وَ خُطَاهُ مَدَّ بَصَرِهِ وَ إِذَا انْتَهَی إِلَی جَبَلٍ قَصُرَتْ یَدَاهُ وَ طَالَتْ رِجْلَاهُ فَإِذَا هَبَطَ طَالَتْ یَدَاهُ وَ قَصُرَتْ رِجْلَاهُ أَهْدَبَ الْعُرْفِ الْأَیْمَنِ لَهُ جَنَاحَانِ مِنْ خَلْفِه. بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۱۱/ نورالثقلین/ البرهان؛ «فاذا انتهی الی جبل قصرت ... له جناحان من خلفه» محذوف</ref> . | امام باقر (علیهالسلام)- عبداللهبنعطاء گوید: امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «براقی که جبرئیل برای پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) آورد از قاطر کوچکتر و از الاغ بزرگتر بود، گوشهایش آویخته و چشمهایش روی پاهایش قرار داشت و گامش به گسترهی چشم اندازش بود و چون به کوهی میرسید دستهایش کوتاه و پاهایش بلند میشد و چون سرازیر میشد دستها بلند و پاها کوتاه میگشت. یال بلندی داشت که به طرف راستش ریخته بود و از پشت سر خود دو بال داشت»<ref>تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۶عَنْ عبدالله بْنِ عَطَاءٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (قَالَ: أَتَی جَبْرَئِیلُ (رَسُولَ اللَّهِ (بِالْبُرَاقِ أَصْغَرَ مِنَ الْبَغْلِ وَ أَکْبَرَ مِنَ الْحِمَارِ مُضْطَرِبَ الْأُذُنَیْنِ عَیْنَیْهِ فِی حَافِرِهِ وَ خُطَاهُ مَدَّ بَصَرِهِ وَ إِذَا انْتَهَی إِلَی جَبَلٍ قَصُرَتْ یَدَاهُ وَ طَالَتْ رِجْلَاهُ فَإِذَا هَبَطَ طَالَتْ یَدَاهُ وَ قَصُرَتْ رِجْلَاهُ أَهْدَبَ الْعُرْفِ الْأَیْمَنِ لَهُ جَنَاحَانِ مِنْ خَلْفِه. بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۱۱/ نورالثقلین/ البرهان؛ «فاذا انتهی الی جبل قصرت ... له جناحان من خلفه» محذوف</ref> . | ||
== تعداد معراج == | == تعداد دفعات معراج == | ||
ابوحمزه گوید: [ابو بصیر] از امام صادق (علیهالسلام) سؤال کرد: «محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) چند مرتبه به معراج رفت»؟ | |||
حضرت (علیهالسلام) پاسخ داد: «دو مرتبه»، پس وقتی به مکان معیّن رسیدند، جبرئیل گفت: «یا محمّد (صلیالله علیه و آله)! اینجا مقامی است که تاکنون هیچکدام از انبیاء (و ملائکه به این مقام نرسیدهاند». تا اینکه خداوند فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)»! | |||
محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «لبّیک ای خداوند من»! | |||
خداوند فرمود: «بعد از تو چهکسی در میان امّتت، هادی خواهد بود»؟ | |||
محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) عرض کرد: «خداوندا، من نمیدانم». | محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) عرض کرد: «خداوندا، من نمیدانم». | ||
خداوند فرمود: «علی امیرمؤمنان (علیهالسلام) و آقای مسلمانان و رهبر کسانی که پیشانی آنها در اثر عبادت و سجده درخشان است». | |||
بعد امام صادق (علیهالسلام) به ابو بصیر فرمود: «ای ابومحمّد، به خدا سوگند! ولایت و امامت علیّبنابیطالب (علیهالسلام) در زمین تعیین نشده؛ بلکه از آسمان آن هم به طور شفاهی و رودررو تعیین شده | خداوند فرمود: «علی امیرمؤمنان (علیهالسلام) و آقای مسلمانان و رهبر کسانی که پیشانی آنها در اثر عبادت و سجده درخشان است». | ||
بعد امام صادق (علیهالسلام) به ابو بصیر فرمود: «ای ابومحمّد، به خدا سوگند! ولایت و امامت علیّبنابیطالب (علیهالسلام) در زمین تعیین نشده؛ بلکه از آسمان آن هم به طور شفاهی و رودررو تعیین شده است»<ref>عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزةَ قَالَ: سَأَلَ أَبُو بَصِیرٍ أَبَا عبدالله الصّادق (وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَمْ عُرِجَ بِرَسُولِ اللَّهِ (فَقَالَ مَرَّتَیْنِ فَأَوْقَفَهُ جَبْرَئِیلُ مَوْقِفاً فَقَالَ لَهُ مَکَانَکَ یَا مُحَمَّدُ فَلَقَدْ وَقَفْتَ مَوْقِفاً مَا وَقَفَهُ مَلَکٌ قَطُّ وَ لَا نَبِیٌّ إِنَّ رَبَّکَ یُصَلِّی فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ کَیْفَ یُصَلِّی قَالَ یَقُولُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ أَنَا رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتِی غَضَبِی فَقَالَ النَّبِیُّ (اللَّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ قَالَ وَ کَانَ کَمَا قَالَ اللَّهُ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِیرٍ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا قَابُ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی قَالَ مَا بَیْنَ سِیَتِهَا إِلَی رَأْسِهَا قَالَ فَکَانَ کَمَا قَالَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ یَتَلَأْلَأُ بِخَفْقٍ وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا وَ قَدْ قَالَ زَبَرْجَدٌ فَنَظَرَ فِی مِثْلِ سَمِّ الْإِبْرَةِ إِلَی مَا شَاءَ اللَّهُ مِنْ نُورِ الْعَظَمَةِ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا مُحَمَّدُ قَالَ لَبَّیْکَ رَبِّی قَالَ مَنْ لِأُمَّتِکَ مِنْ بَعْدِکَ قَالَ اللَّهُ أَعْلَمُ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عبدالله (لِأَبِی بَصِیرٍ یَا بَا مُحَمَّدٍ وَ اللَّهِ مَا جَاءَتْ وَلَایَهُ عَلِیٍّ مِنَ الْأَرْضِ وَ لَکِنْ جَاءَتْ مِنَ السَّمَاءِ مُشَافَهَةً:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۶؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۰۶/ نورالثقلین/ البرهان</ref> . | |||
== طول زمان معراج == | == طول زمان معراج == | ||
امام کاظم (علیهالسلام) از پدرانش نقل میکند: | امام کاظم (علیهالسلام) از پدرانش نقل میکند: | ||
یاران پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) از پاسخ به او درماندند؛ ولی امام علی (علیهالسلام) فرمود: «آری»! یهودی به حضرت (علیهالسلام) عرض کرد: «این سلیمان (علیهالسلام) است که باد برایش رام و مسخّر شد و سلیمان (علیهالسلام) بهوسیلهٔ آن، در سرزمینهایش سیر میکرد و صبحگاهان مسیر یک ماه و عصرگاهان مسیر یک ماه را میپیمود». | امام حسین (علیهالسلام) فرمود: یکی از یهودیان اهل شام که از دانشمندان آنها نیز بود به مجلسی که یاران رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) از جمله علیّبنابیطالب (علیهالسلام) در آن حضور داشتند وارد شد و گفت: «ای پیروان محمّد (صلیالله علیه و آله)! هیچ مقام و منزلتِ پیامبری را وانگذاشتید مگر اینکه آن را به پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خود نسبت دادید، آیا پاسخ سؤالهای مرا میدهید»؟ <br>یاران پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) از پاسخ به او درماندند؛ ولی امام علی (علیهالسلام) فرمود: «آری»! | ||
یهودی به حضرت (علیهالسلام) عرض کرد: «این سلیمان (علیهالسلام) است که باد برایش رام و مسخّر شد و سلیمان (علیهالسلام) بهوسیلهٔ آن، در سرزمینهایش سیر میکرد و صبحگاهان مسیر یک ماه و عصرگاهان مسیر یک ماه را میپیمود». | |||
امام علی (علیهالسلام) به او فرمود: «آری! چنین بوده است؛ ولی به محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) بهتر از آن عنایت شده است، چرا که او از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داده شد که یک ماه [میان آن دو] راه است برده شد و در ملکوت آسمانها در زمانی کمتر از یکسوّم شب، بالا برده شد که بهاندازهٔ پنجاههزار سال راه بود تا جایی که به ساق عرش رسید و به [مقامِ] علم [الهی] نزدیک و نزدیکتر شد و برایش از بهشت، فرشی سبز فرو آویخته شد و نور، چشمش را فراگرفت و عظمت پروردگارش را با دیدهی دلش و نه با چشم سرش مشاهده کرد»<ref>(رُوِیَ عَنْ مُوسَیبْنِجَعْفَرٍ (عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَیْنِبْنِعَلِیٍّ (أَنَّ یَهُودِیّاً مِنْ یَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِمْ جَاءَ إِلَی مَجْلِسٍ فِیهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (وَ فِیهِمْ علیبنابیطالب (فَقَالَ: یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ (مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ دَرَجَةً وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَةً إِلَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبِیَّکُمْ فَهَلْ تُجِیبُونِی عَمَّا أَسْأَلُکُمْ عَنْهُ فَکَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ أمیرالمومنین علیبنابیطالب (نَعَم ... قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ هَذَا سُلَیْمَانُ (قَدْ سُخِّرَتْ لَهُ الرِّیَاحُ فَسَارَتْ بِهِ فِی بِلَادِهِ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّهُ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی مَسِیرَةَ شَهْرٍ وَ عُرِجَ بِهِ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ مَسِیرَةَ خَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ فِی أَقَلَّ مِنْ ثُلُثِ لَیْلَةٍ حَتَّی انْتَهَی إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَدَنا بِالْعِلْمِ فَتَدَلَّی فَدُلِّیَ لَهُ مِنَ الْجَنّةِ رَفْرَفٌ أَخْضَرُ وَ غَشِیَ النُّورُ بَصَرَهُ فَرَأَی عَظَمَةَ رَبِّهِ عزّوجلّ بِفُؤَادِهِ وَ لَمْ یَرَهَا بِعَیْنِه:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۲؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۲۸۸/ البرهان؛ «بتفاوت لفظی»</ref> . | امام علی (علیهالسلام) به او فرمود: «آری! چنین بوده است؛ ولی به محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) بهتر از آن عنایت شده است، چرا که او از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داده شد که یک ماه [میان آن دو] راه است برده شد و در ملکوت آسمانها در زمانی کمتر از یکسوّم شب، بالا برده شد که بهاندازهٔ پنجاههزار سال راه بود تا جایی که به ساق عرش رسید و به [مقامِ] علم [الهی] نزدیک و نزدیکتر شد و برایش از بهشت، فرشی سبز فرو آویخته شد و نور، چشمش را فراگرفت و عظمت پروردگارش را با دیدهی دلش و نه با چشم سرش مشاهده کرد»<ref>(رُوِیَ عَنْ مُوسَیبْنِجَعْفَرٍ (عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَیْنِبْنِعَلِیٍّ (أَنَّ یَهُودِیّاً مِنْ یَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِمْ جَاءَ إِلَی مَجْلِسٍ فِیهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (وَ فِیهِمْ علیبنابیطالب (فَقَالَ: یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ (مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ دَرَجَةً وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَةً إِلَّا نَحَلْتُمُوهَا نَبِیَّکُمْ فَهَلْ تُجِیبُونِی عَمَّا أَسْأَلُکُمْ عَنْهُ فَکَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ أمیرالمومنین علیبنابیطالب (نَعَم ... قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ هَذَا سُلَیْمَانُ (قَدْ سُخِّرَتْ لَهُ الرِّیَاحُ فَسَارَتْ بِهِ فِی بِلَادِهِ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ (لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ (أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّهُ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی مَسِیرَةَ شَهْرٍ وَ عُرِجَ بِهِ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ مَسِیرَةَ خَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ فِی أَقَلَّ مِنْ ثُلُثِ لَیْلَةٍ حَتَّی انْتَهَی إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَدَنا بِالْعِلْمِ فَتَدَلَّی فَدُلِّیَ لَهُ مِنَ الْجَنّةِ رَفْرَفٌ أَخْضَرُ وَ غَشِیَ النُّورُ بَصَرَهُ فَرَأَی عَظَمَةَ رَبِّهِ عزّوجلّ بِفُؤَادِهِ وَ لَمْ یَرَهَا بِعَیْنِه:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۲؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۲۸۸/ البرهان؛ «بتفاوت لفظی»</ref> . | ||
خط ۸۱۵: | خط ۸۲۶: | ||
=== اسامی ائمه معصومین بر ساق عرش الهی === | === اسامی ائمه معصومین بر ساق عرش الهی === | ||
پیامبر (صلیالله علیه و آله) | عبداللهبنصالح هروی از پیامبر (صلیالله علیه و آله)برایمان حدیث کرد: وقتی مرا به آسمان بردند، جبرئیل دوفصل، دوفصل، اذان و اقامه گفت. سپس به من گفت: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیش بیفت». | ||
به او گفتم: «ای جبرئیل بر تو پیشی بگیرم»؟ گفت: «آری! زیرا خداوند متعال انبیائش (را عموماً و تو را بهخصوص بر تمام فرشتگان برتری داده است، پس جلو برو و با فرشتگان نماز بگذار و این افتخاری نیست». من جلو رفته و وقتی به حجابهای نور رسیدم جبرئیل گفت: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیشرو و از من جدا شو». گفتم: «ای جبرئیل! در چنین جایی مرا تنها میگذاری»؟ عرضه داشت: «آخرین حدّی که حق عزّوجلّ برای من قرار داده همینجاست، اگر از آن تجاوزکنم بالهایم میسوزد»، پس مرا در نور پرتاب نمود و در آن به جلو رفتم تا جایی که خدا خواست سپس ندایی به گوشم رسید؛ «یا محمّد (صلیالله علیه و آله)»! عرض کردم: «بلی پروردگارم»! | |||
به او گفتم: «ای جبرئیل بر تو پیشی بگیرم»؟ | |||
گفت: «آری! زیرا خداوند متعال انبیائش (را عموماً و تو را بهخصوص بر تمام فرشتگان برتری داده است، پس جلو برو و با فرشتگان نماز بگذار و این افتخاری نیست». | |||
من جلو رفته و وقتی به حجابهای نور رسیدم جبرئیل گفت: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیشرو و از من جدا شو». | |||
گفتم: «ای جبرئیل! در چنین جایی مرا تنها میگذاری»؟ | |||
عرضه داشت: «آخرین حدّی که حق عزّوجلّ برای من قرار داده همینجاست، اگر از آن تجاوزکنم بالهایم میسوزد»، | |||
پس مرا در نور پرتاب نمود و در آن به جلو رفتم تا جایی که خدا خواست سپس ندایی به گوشم رسید؛ «یا محمّد (صلیالله علیه و آله)»! | |||
عرض کردم: «بلی پروردگارم»! | |||
ندا رسید: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! تو بندهٔ من بوده و من پروردگار تو هستم، تنها مرا بپرست و فقط توکّلت بر من باشد تو در بین بندگانم نور و بهسوی خلق رسول و بر آفریدگانم حجّت من هستی، بهشتم را برای تو و پیروانت آفریده و جهنّم را برای مخالفینت ایجاد نمودهام. به جانشینانت عزّت و به شیعیانت اجر و ثواب خواهم داد». | ندا رسید: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! تو بندهٔ من بوده و من پروردگار تو هستم، تنها مرا بپرست و فقط توکّلت بر من باشد تو در بین بندگانم نور و بهسوی خلق رسول و بر آفریدگانم حجّت من هستی، بهشتم را برای تو و پیروانت آفریده و جهنّم را برای مخالفینت ایجاد نمودهام. به جانشینانت عزّت و به شیعیانت اجر و ثواب خواهم داد». | ||
عرضه داشتم: «پروردگارا! جانشینانم چه کسانی هستند»؟ ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) اسامی ایشان بر عمود عرش نوشته شده، پس درحالیکه مقابل پروردگار جلجلاله ایستاده بودم به عمود عرش نگریستم، دوازده | |||
عرضه داشتم: «پروردگارا! جانشینانم چه کسانی هستند»؟ | |||
ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) اسامی ایشان بر عمود عرش نوشته شده، پس درحالیکه مقابل پروردگار جلجلاله ایستاده بودم به عمود عرش نگریستم، دوازده نور دیدم در هر نوری خطی سبز بود که بر آن اسم یکی از اوصیاء و جانشینانم به چشم میخورد، اوّل ایشان علیّبنابیطالب (علیهالسلام) و آخر آنها نام مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) امّتم بود». | |||
عرضه داشتم: «پروردگارا! اینان جانشینان بعد از من هستند»؟ | |||
ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) ایشان والیان و محبوبان و برگزیدگان و حجّتهای من بعد از تو بر مردمانند و ایشان جانشینان تو و بهترین مخلوقات من بعد از تو هستند، به عزّت و بزرگی خود قسم! که البتّه بهوسیلهٔ ایشان دین خود را آشکار کرده و آیین خویش را برپا نموده و با آخرین ایشان زمین را از دشمنانم پاک خواهم کرد و او را بر مشارق و مغارب کرده زمین مسلّط نموده، بادها | ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) ایشان والیان و محبوبان و برگزیدگان و حجّتهای من بعد از تو بر مردمانند و ایشان جانشینان تو و بهترین مخلوقات من بعد از تو هستند، به عزّت و بزرگی خود قسم! که البتّه بهوسیلهٔ ایشان دین خود را آشکار کرده و آیین خویش را برپا نموده و با آخرین ایشان زمین را از دشمنانم پاک خواهم کرد و او را بر مشارق و مغارب کرده زمین مسلّط نموده، بادها | ||
را مسخّرش کرده و ابرهای سخت را رامش قرار داده و اسباب و ابزار را در اختیارش نهاده و با لشکریانم کمکش نموده و با فرشتگانم یاریاش خواهیم کرد تا دعوت من بر فراز کره زمین مستقّر گشته و خلق بر یکتاپرستی من اجتماع کنند و سپس مُلک و سلطنتش را | را مسخّرش کرده و ابرهای سخت را رامش قرار داده و اسباب و ابزار را در اختیارش نهاده و با لشکریانم کمکش نموده و با فرشتگانم یاریاش خواهیم کرد تا دعوت من بر فراز کره زمین مستقّر گشته و خلق بر یکتاپرستی من اجتماع کنند و سپس مُلک و سلطنتش را گسترانده و پیوسته روزگار را بین دوستانم سپری نموده تا روز قیامت فرا رسد»<ref>حَدَّثَنَا عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ الْهَرَوِیُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا (عَنْ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (قَالَ قَالَ رسولالله (صلّیالله علیه واله وسلّم) (... أَنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَذَّنَ جَبْرَئِیلُ مَثْنَی مَثْنَی وَ أَقَامَ مَثْنَی مَثْنَی ثُمَّ قَالَ تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ أَتَقَدَّمُ عَلَیْکَ فَقَالَ نَعَمْ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اسْمُهُ فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ عَلَی مَلَائِکَتِهِ أَجْمَعِینَ وَ فَضَّلَکَ خَاصَّةً فَتَقَدَّمْتُ وَ صَلَّیْتُ بِهِمْ وَ لَا فَخْرَ فَلَمَّا انْتَهَیْنَا إِلَی حُجُبِ النُّورِ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ (تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدُ وَ تَخَلَّفْ عَنِّی فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فِی مِثْلِ هَذَا الْمَوْضِعِ تُفَارِقُنِی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا انْتِهَاءُ حَدِّیَ الَّذِی وَضَعَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِی فِی هَذَا الْمَکَانِ فَإِنْ تَجَاوَزْتُهُ احْتَرَقَتْ أَجْنِحَتِی لِتَعَدِّی حُدُودِ رَبِّی جلجلاله فَزُخَّ بِی زَخَّةً فِی النُّورِ حَتَّی انْتَهَیْتُ إِلَی حَیْثُ مَا شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَلَکُوتِهِ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ لَبَّیْکَ رَبِّی وَ سَعْدَیْکَ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ أَنْتَ عَبْدِی أَنَا رَبُّکَ فَإِیَّایَ فَاعْبُدْ وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّلْ فَإِنَّکَ نُورِی فِی عِبَادِی وَ رَسُولِی إِلَی خَلْقِی وَ حُجَّتِی فِی بَرِیَّتِی لِمَنْ تَبِعَکَ خَلَقْتُ جَنَّتِی وَ لِمَنْ خَالَفَکَ خَلَقْتُ نَارِی وَ لِأَوْصِیَائِکَ أَوْجَبْتُ کَرَامَتِی وَ لِشِیعَتِکَ أَوْجَبْتُ ثَوَابِی فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَ مَنْ أَوْصِیَائِی فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَوْصِیَاءَکَ الْمَکْتُوبُونَ عَلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَنَظَرْتُ وَ أَنَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّی إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَرَأَیْتُ اثْنَیْ عَشَرَ نُوراً فِی کُلِ نُورٍ سَطْرٌ أَخْضَرُ مَکْتُوبٌ عَلَیْهِ اسْمُ کُلِّ وَصِیٍّ مِنْ أَوْصِیَائِی أَوَّلُهُمْ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِیُّ أُمَّتِی فَقُلْتُ یَا رَبِّ أَ هَؤُلَاءِ أَوْصِیَائِی مِنْ بَعْدِی فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ هَؤُلَاءِ أَوْلِیَائِی وَ أَحِبَّائِی وَ أَصْفِیَائِی وَ حُجَجِی بَعْدَکَ عَلَی بَرِیَّتِی وَ هُمْ أَوْصِیَاؤُکَ وَ خُلَفَاؤُکَ وَ خَیْرُ خَلْقِی بَعْدَکَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُظْهِرَنَّ بِهِمْ دِینِی وَ لَأُعْلِیَنَّ بِهِمْ کَلِمَتِی وَ لَأُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ بِآخِرِهِمْ مِنْ أَعْدَائِی وَ لَأُمَلِّکَنَّهُ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ لَأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیَاحَ وَ لَأُذَلِّلَنَّ لَهُ الرِّقَابَ الصِّعَابَ وَ لَأُرَقِّیَنَّهُ فِی الْأَسْبَابِ وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِی وَ لَأُمِدَّنَّهُ بِمَلَائِکَتِی حَتَّی یُعْلِنَ دَعْوَتِی وَ یَجْمَعَ الْخَلْقَ عَلَی تَوْحِیدِی ثُمَّ لَأُدِیمَنَّ مُلْکَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَّ الْأَیَّامَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۴؛ کمال الدین و تمام النعمهًْ، ج۱، ص۲۵۵/ نورالثقلین/ البرهان؛ «بتفاوت»</ref>. | ||
=== اخبار از سرنوشت حضرت امیر و حسنین در شب معراج === | === اخبار از سرنوشت حضرت امیر و حسنین (علیهم السلام) در شب معراج === | ||
کامل الزیارات به نقل از حمّاد بن عثمان، از امام صادق (علیهالسلام) : | کامل الزیارات به نقل از حمّاد بن عثمان، از امام صادق (علیهالسلام) : | ||
شبی که پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) را به آسمان بردند، به او گفته شد: خداوند تبارک و تعالی تو را در سه چیز می آزماید تا شکیبایی ات را ببیند. | شبی که پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) را به آسمان بردند، به او گفته شد: خداوند تبارک و تعالی تو را در سه چیز می آزماید تا شکیبایی ات را ببیند. | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «ای خدای من! در برابر امرت، تسلیم هستم و جز به نیروی تو، مرا صبری نیست. آنها چیستند؟». | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «ای خدای من! در برابر امرت، تسلیم هستم و جز به نیروی تو، مرا صبری نیست. آنها چیستند؟». | ||
به پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفته شد: نخستین آنها، گرسنگی و مقدّم داشتن نیازمندان بر خود و خانوادهات است. | به پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفته شد: نخستین آنها، گرسنگی و مقدّم داشتن نیازمندان بر خود و خانوادهات است. | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و راضی و تسلیم شدم و توفیق و صبر، از توست». | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و راضی و تسلیم شدم و توفیق و صبر، از توست». | ||
[گفته شد:] دومین چیز [که باید بر آن صبر کنی]، تکذیبشدن و هراس شدید و جانبازیات در جنگ با مال و جان در برابر کافران است و [نیز] صبر بر آزاری است که از آنان (کافران) و منافقان به تو میرسد و نیز درد و زخم جنگ. | [گفته شد:] دومین چیز [که باید بر آن صبر کنی]، تکذیبشدن و هراس شدید و جانبازیات در جنگ با مال و جان در برابر کافران است و [نیز] صبر بر آزاری است که از آنان (کافران) و منافقان به تو میرسد و نیز درد و زخم جنگ. | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و راضی و تسلیم شدم و توفیق و صبر، از توست». | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و راضی و تسلیم شدم و توفیق و صبر، از توست». | ||
[گفته شد:] و سومین چیز، [صبر بر] کشتارهایی است که خاندانت پس از تو با آن روبهرو میشوند. برادرت علی، از امّتت دشنام و زورگویی و سرزنش و ناکامی و انکار و ستم میبیند و در پایان هم کشته میشود. | [گفته شد:] و سومین چیز، [صبر بر] کشتارهایی است که خاندانت پس از تو با آن روبهرو میشوند. برادرت علی، از امّتت دشنام و زورگویی و سرزنش و ناکامی و انکار و ستم میبیند و در پایان هم کشته میشود. | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و خشنود شدم و توفیق و صبر، از توست». | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و خشنود شدم و توفیق و صبر، از توست». | ||
[گفته شد:] و دخترت، بر او ستم میشود و محروم میگردد و حقّی را که تو برایش قرار دادهای، از او غاصبانه میگیرند و او را در حال بارداری میزنند و بر او و حریم و خانهاش بدون اجازه درمیآیند و سستی و تحقیر و خواری به او میرسد و جلو گیرندهای نمییابد و بر اثر زده شدن، آنچه در شکم دارد، سقط میکند و از همان زدن نیز از دنیا میرود. | [گفته شد:] و دخترت، بر او ستم میشود و محروم میگردد و حقّی را که تو برایش قرار دادهای، از او غاصبانه میگیرند و او را در حال بارداری میزنند و بر او و حریم و خانهاش بدون اجازه درمیآیند و سستی و تحقیر و خواری به او میرسد و جلو گیرندهای نمییابد و بر اثر زده شدن، آنچه در شکم دارد، سقط میکند و از همان زدن نیز از دنیا میرود. | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «ما از خدا هستیم و بهسوی او بازمیگردیم. ای خدای من! پذیرفتم و تسلیم شدم و توفیق و صبر، از توست» | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «ما از خدا هستیم و بهسوی او بازمیگردیم. ای خدای من! پذیرفتم و تسلیم شدم و توفیق و صبر، از توست» | ||
[گفته شد:] و فاطمه از برادرت (علی)، دو پسر دارد که یکی از آن دو را به نیرنگ و خیانت میکشند و اموالش را به غارت میبرند و نیزهاش میزنند و اینها را امّتت انجام میدهند. | [گفته شد:] و فاطمه از برادرت (علی)، دو پسر دارد که یکی از آن دو را به نیرنگ و خیانت میکشند و اموالش را به غارت میبرند و نیزهاش میزنند و اینها را امّتت انجام میدهند. | ||
پیامبر گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و تسلیم هستم. ما از آنِ خداییم و بهسوی او بازمیگردیم و توفیق و صبر، از توست». | پیامبر گفت: «ای خدای من! پذیرفتم و تسلیم هستم. ما از آنِ خداییم و بهسوی او بازمیگردیم و توفیق و صبر، از توست». | ||
[گفته شد:] و امّتت پسر دیگر فاطمه را به جهاد میخوانند و آن گاه او را محاصره میکنند و میکشند و فرزندان و هر کس از خاندانش را که همراه اوست، میکشند و حرمش را غارت میکنند. او از من کمک میجوید؛ امّا قضای حتمی من، در شهادت او و همراهیان اوست و کشتهشدنش حجّت بر همه ساکنان سراسر زمین است. آسمانیان و زمینیان از سر بیتابی بر او میگریند و نیز فرشتگانی که به یاریاش نرسیدهاند. سپس از صُلب او، پسری میآید که با او تو را یاری میدهم و مثالِ (تصویر) او نزد من زیر عرش است....<ref>لَمّا اسرِی بِالنَّبِی (صلّیالله علیه واله وسلّم) إلَی السَّماءِ قیلَ لَهُ: إنَّ اللّهَ تَبارَک وتَعالی یختَبِرُک فی ثَلاثٍ لِینظُرَ کیفَ صَبرُک. | [گفته شد:] و امّتت پسر دیگر فاطمه را به جهاد میخوانند و آن گاه او را محاصره میکنند و میکشند و فرزندان و هر کس از خاندانش را که همراه اوست، میکشند و حرمش را غارت میکنند. او از من کمک میجوید؛ امّا قضای حتمی من، در شهادت او و همراهیان اوست و کشتهشدنش حجّت بر همه ساکنان سراسر زمین است. آسمانیان و زمینیان از سر بیتابی بر او میگریند و نیز فرشتگانی که به یاریاش نرسیدهاند. سپس از صُلب او، پسری میآید که با او تو را یاری میدهم و مثالِ (تصویر) او نزد من زیر عرش است....<ref>لَمّا اسرِی بِالنَّبِی (صلّیالله علیه واله وسلّم) إلَی السَّماءِ قیلَ لَهُ: إنَّ اللّهَ تَبارَک وتَعالی یختَبِرُک فی ثَلاثٍ لِینظُرَ کیفَ صَبرُک. | ||
قالَ: اسَلِّمُ لِأَمرِک یا رَبِّ، ولا قُوَّةَ لی عَلَی الصَّبرِ إلّا بِک، فَما هُنَّ؟ قیلَ لَهُ: أوَّلُهُنَ: الجوعُ وَالأَثَرَةُ عَلی نَفسِک وعَلی أهلِک لِأَهلِ الحاجَةِ. | قالَ: اسَلِّمُ لِأَمرِک یا رَبِّ، ولا قُوَّةَ لی عَلَی الصَّبرِ إلّا بِک، فَما هُنَّ؟ قیلَ لَهُ: أوَّلُهُنَ: الجوعُ وَالأَثَرَةُ عَلی نَفسِک وعَلی أهلِک لِأَهلِ الحاجَةِ. | ||
خط ۸۵۲: | خط ۸۹۴: | ||
=== ملاقات پیامبر با انوار همه ائمه معصومین در شب معراج === | === ملاقات پیامبر با انوار همه ائمه معصومین در شب معراج === | ||
مفضّل گوید: امام صادق (علیهالسلام) از پدرانش و ایشان از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل میکند رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «چون مرا به آسمان سیر دادند، پروردگار عزّوجلّ به من وحی کرد و فرمود: ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! بهراستی من یک نظری به زمین کردم و تو را از آن برگزیدم و تو را پیغمبر نمودم و از نام خودم برای تو نامی باز گرفتم من محمودم و تو محمّدی. سپس دوباره نظری افکندم و علی (علیهالسلام) را در آن انتخاب کردم و او را وصیّ تو و خلیفهٔ تو و شوهر دختر تو و پدر نژاد تو نمودم و برای او هم نامی از نامهای خود برگرفتم من اعلایم و او علی (علیهالسلام) است و فاطمه (سلاماللهعلیها) و حسن و حسین (علیهاالسلام) را از نور شما آفریدم سپس ولایت آنها را به فرشتگان عرضه داشتم، هرکس پذیرفت، نزد من از مقرّبین شد. ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! اگر بندهای مرا عبادت کند تا بریده شود و مانند مشک پوسیده گردد و منکر ولایت آنان نزد من آید من او را در بهشتم جا ندهم و زیر عرشم سایه نبخشم، ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! دوست داری آنها را ببینی»؟ عرض کردم: «آری! پروردگارا». خدای عزّوجلّ فرمود: «سر بلند کن». سر بلند کردم و ناگاه انوار علی (علیهالسلام) و فاطمه (سلاماللهعلیها) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و علیّبنالحسین و محمّدبنعلی و جعفربنمحمّد و موسیبنجعفر و علیّبنموسی و محمّدبنعلی و علیّبنمحمّد و الحسنبنعلی و محمّدبنالحسنقائم (را دیدم و قائم (عجلالله تعالی فرجه الشریف) در وسط آنها مانند ستارهی درخشنده بود، عرض کردم: «پروردگارا! اینها کیانند»؟ فرمود: «امامان و این است قائم (عجلالله تعالی فرجه الشریف) آنکه حلال مرا حلال کند و حرام مرا حرام کند و بهوسیلهٔ او از دشمنانم انتقام بکشم و او راحتِ دوستان من است و اوست که دل شیعیانت را شفا میدهد از ظالمین و جاهدین و کافرین و لات و عزّی را تروتازه بیرون میآورد و آنها را میسوزاند و مردم در آن روز به آنها فریفته شوند و در آزمایش قرار گیرند | مفضّل گوید: امام صادق (علیهالسلام) از پدرانش و ایشان از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل میکند: | ||
رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «چون مرا به آسمان سیر دادند، پروردگار عزّوجلّ به من وحی کرد و فرمود: ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! بهراستی من یک نظری به زمین کردم و تو را از آن برگزیدم و تو را پیغمبر نمودم و از نام خودم برای تو نامی باز گرفتم من محمودم و تو محمّدی. سپس دوباره نظری افکندم و علی (علیهالسلام) را در آن انتخاب کردم و او را وصیّ تو و خلیفهٔ تو و شوهر دختر تو و پدر نژاد تو نمودم و برای او هم نامی از نامهای خود برگرفتم من اعلایم و او علی (علیهالسلام) است و فاطمه (سلاماللهعلیها) و حسن و حسین (علیهاالسلام) را از نور شما آفریدم سپس ولایت آنها را به فرشتگان عرضه داشتم، هرکس پذیرفت، نزد من از مقرّبین شد. | |||
ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! اگر بندهای مرا عبادت کند تا بریده شود و مانند مشک پوسیده گردد و منکر ولایت آنان نزد من آید من او را در بهشتم جا ندهم و زیر عرشم سایه نبخشم، ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! دوست داری آنها را ببینی»؟ | |||
عرض کردم: «آری! پروردگارا». | |||
خدای عزّوجلّ فرمود: «سر بلند کن». | |||
سر بلند کردم و ناگاه انوار علی (علیهالسلام) و فاطمه (سلاماللهعلیها) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و علیّبنالحسین و محمّدبنعلی و جعفربنمحمّد و موسیبنجعفر و علیّبنموسی و محمّدبنعلی و علیّبنمحمّد و الحسنبنعلی و محمّدبنالحسنقائم (را دیدم و قائم (عجلالله تعالی فرجه الشریف) در وسط آنها مانند ستارهی درخشنده بود، عرض کردم: «پروردگارا! اینها کیانند»؟ | |||
فرمود: «امامان و این است قائم (عجلالله تعالی فرجه الشریف) آنکه: | |||
* حلال مرا حلال کند | |||
* و حرام مرا حرام کند | |||
* و بهوسیلهٔ او از دشمنانم انتقام بکشم | |||
* و او راحتِ دوستان من است | |||
* و اوست که دل شیعیانت را شفا میدهد از ظالمین و جاهدین و کافرین | |||
* و لات و عزّی را تروتازه بیرون میآورد و آنها را میسوزاند | |||
و مردم در آن روز سختتر از فتنهی گوساله و سامری به آنها فریفته شوند و در آزمایش قرار گیرند »<ref>عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (قَالَ قَالَ رسولالله (لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَوْحَی إِلَیَّ رَبِّی جلجلاله فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی اطَّلَعْتُ إِلَی الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا فَجَعَلْتُکَ نَبِیّاً وَ شَقَقْتُ لَکَ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِیَةَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِیّاً وَ جَعَلْتُهُ وَصِیَّکَ وَ خَلِیفَتَکَ وَ زَوْجَ ابْنَتِکَ وَ أَبَا ذُرِّیَّتِکَ وَ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَأَنَا الْعَلِیُّ الْأَعْلَی وَ هُوَ عَلِیٌّ وَ جَعَلْتُ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (مِنْ نُورِکُمَا ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَایَتَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَةِ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُقَرَّبِینَ یَا مُحَمَّدُ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَنِی حَتَّی یَنْقَطِعَ وَ یَصِیرَ کَالشَّنِّ الْبَالِی ثُمَّ أَتَانِی جَاحِداً لِوَلَایَتِهِمْ مَا أَسْکَنْتُهُ جَنَّتِی وَ لَا أَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشِی یَا مُحَمَّدُ أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ نَعَمْ یَا رَبِّ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ارْفَعْ رَأْسَکَ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِی وَسَطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ قُلْتُ یَا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحِلُّ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی وَ هُوَ رَاحَةٌ لِأَوْلِیَائِی وَ هُوَ الَّذِی یَشْفِی قُلُوبَ شِیعَتِکَ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ الْجَاحِدِینَ وَ الْکَافِرِینَ فَیُخْرِجُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی طَرِیَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا فَلَفِتْنَةُ النَّاسِ بِهِمَا یَوْمَئِذٍ أَشَدُّ مِنْ فِتْنَةِ الْعِجْلِ وَ السَّامِرِیِّ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۰؛ بحارالانوار، ۳۶، ص۲۴۵/ نورالثقلین</ref> . | |||
=== حب الرسول و اهل البیت و شیعیان در قلوب مومنین و ملائکه === | === حب الرسول و اهل البیت و شیعیان در قلوب مومنین و ملائکه === | ||
پیامبر (صلیالله علیه و آله)- از امام علی (علیهالسلام) روایت است: رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «همانا خدا اسلام را آفرید، پس برای او میدانی ساخت و نوری قرار داد و حصاری نهاد و یاوری نیز برایش مقرّر کرد. امّا میدان اسلام قرآن است و امّا نورش حکمت و حصارش نیکی و یاورانش من و اهلبیت و شیعیانم میباشیم، پس اهل بیتم و شیعیان و یارانشان را دوست دارید، زیرا چون مرا به آسمان دنیا عروج دادند و جبرئیل نَسَب و وصف مرا برای اهل آسمان بیان کرد، خدا دوستی من و دوستی خاندان و شیعیانم را در دل ملائکه سپرد و آن دوستی تا روز قیامت نزد آنها سپرده است، سپس جبرئیل مرا بهسوی اهل زمین فرود آورد و نسب و وصفم را برای اهل زمین بیان کرد و خدای عزّوجلَّ دوستی من و دوستی اهل بیتم و شیعیانشان را در دلهای مؤمنین امّت سپرد، پس مؤمنین امّتم تا روز قیامت سپردهی مرا نسبت به اهل بیتم حفظ کنند. همانا اگر مردی از امّتم در تمام دوران عمرش عبادت خدای عزّوجلَّ کند ولی با حالت بغض و دشمنی اهلبیت و شیعیانم خدا را ملاقات کند خدا دلش را جز با نفاق نگشاید [یعنی چون باطن و حقیقتش را خدا آشکار کند، مردم او را منافق یعنی بیایمان و دو رو بینند]» <ref>قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (قَالَ رسولالله (إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْإِسْلَامَ فَجَعَلَ لَهُ عَرْصَةً وَ جَعَلَ لَهُ نُوراً وَ جَعَلَ لَهُ حِصْناً وَ جَعَلَ لَهُ نَاصِراً فَأَمَّا عَرْصَتُهُ فَالْقُرْآنُ وَ أَمَّا نُورُهُ فَالْحِکْمَةُ وَ أَمَّا حِصْنُهُ فَالْمَعْرُوفُ وَ أَمَّا أَنْصَارُهُ فَأَنَا وَ أَهْلُ بَیْتِی وَ شِیعَتُنَا فَأَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِی وَ شِیعَتَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ فَإِنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَنَسَبَنِی جَبْرَئِیلُ (لِأَهْلِ السَّمَاءِ اسْتَوْدَعَ اللَّهُ حُبِّی وَ حُبَّ أَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِهِمْ فِی قُلُوبِ الْمَلَائِکَةِ فَهُوَ عِنْدَهُمْ وَدِیعَةٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ هَبَطَ | پیامبر (صلیالله علیه و آله)- از امام علی (علیهالسلام) روایت است: | ||
رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «همانا خدا اسلام را آفرید، پس برای او میدانی ساخت و نوری قرار داد و حصاری نهاد و یاوری نیز برایش مقرّر کرد. امّا میدان اسلام قرآن است و امّا نورش حکمت و حصارش نیکی و یاورانش من و اهلبیت و شیعیانم میباشیم، پس اهل بیتم و شیعیان و یارانشان را دوست دارید، زیرا چون مرا به آسمان دنیا عروج دادند و جبرئیل نَسَب و وصف مرا برای اهل آسمان بیان کرد، خدا دوستی من و دوستی خاندان و شیعیانم را در دل ملائکه سپرد و آن دوستی تا روز قیامت نزد آنها سپرده است، سپس جبرئیل مرا بهسوی اهل زمین فرود آورد و نسب و وصفم را برای اهل زمین بیان کرد و خدای عزّوجلَّ دوستی من و دوستی اهل بیتم و شیعیانشان را در دلهای مؤمنین امّت سپرد، پس مؤمنین امّتم تا روز قیامت سپردهی مرا نسبت به اهل بیتم حفظ کنند. همانا اگر مردی از امّتم در تمام دوران عمرش عبادت خدای عزّوجلَّ کند ولی با حالت بغض و دشمنی اهلبیت و شیعیانم خدا را ملاقات کند خدا دلش را جز با نفاق نگشاید [یعنی چون باطن و حقیقتش را خدا آشکار کند، مردم او را منافق یعنی بیایمان و دو رو بینند]» <ref>قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (قَالَ رسولالله (إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْإِسْلَامَ فَجَعَلَ لَهُ عَرْصَةً وَ جَعَلَ لَهُ نُوراً وَ جَعَلَ لَهُ حِصْناً وَ جَعَلَ لَهُ نَاصِراً فَأَمَّا عَرْصَتُهُ فَالْقُرْآنُ وَ أَمَّا نُورُهُ فَالْحِکْمَةُ وَ أَمَّا حِصْنُهُ فَالْمَعْرُوفُ وَ أَمَّا أَنْصَارُهُ فَأَنَا وَ أَهْلُ بَیْتِی وَ شِیعَتُنَا فَأَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِی وَ شِیعَتَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ فَإِنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَنَسَبَنِی جَبْرَئِیلُ (لِأَهْلِ السَّمَاءِ اسْتَوْدَعَ اللَّهُ حُبِّی وَ حُبَّ أَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِهِمْ فِی قُلُوبِ الْمَلَائِکَةِ فَهُوَ عِنْدَهُمْ وَدِیعَةٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ هَبَطَ | |||
بِی إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ فَنَسَبَنِی إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ فَاسْتَوْدَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حُبِّی وَ حُبَّ أَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِهِمْ فِی قُلُوبِ مُؤْمِنِی أُمَّتِی فَمُؤْمِنُو أُمَّتِی یَحْفَظُونَ وَدِیعَتِی فِی أَهْلِ بَیْتِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ أَلَا فَلَوْ أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِی عبدالله عَزَّ وَ جَلَّ عُمُرَهُ أَیَّامَ الدُّنْیَا ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُبْغِضاً لِأَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِی مَا فَرَّجَ اللَّهُ صَدْرَهُ إِلَّا عَنِ النِّفَاق: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۰؛ الکافی، ج۲، ص۴۶/ نورالثقلین</ref> . | بِی إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ فَنَسَبَنِی إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ فَاسْتَوْدَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حُبِّی وَ حُبَّ أَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِهِمْ فِی قُلُوبِ مُؤْمِنِی أُمَّتِی فَمُؤْمِنُو أُمَّتِی یَحْفَظُونَ وَدِیعَتِی فِی أَهْلِ بَیْتِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ أَلَا فَلَوْ أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِی عبدالله عَزَّ وَ جَلَّ عُمُرَهُ أَیَّامَ الدُّنْیَا ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُبْغِضاً لِأَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِی مَا فَرَّجَ اللَّهُ صَدْرَهُ إِلَّا عَنِ النِّفَاق: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۰؛ الکافی، ج۲، ص۴۶/ نورالثقلین</ref> . | ||
=== مثال علی امیرالمومنین همراه پیامبر در شب معراج === | === مثال علی امیرالمومنین همراه پیامبر در شب معراج === | ||
رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) به علیّبنابیطالب (علیهالسلام) فرمود: «ای علی (علیهالسلام)! خداوند تبارکوتعالی در هفتجا تو را با من همراه نمود. اوّل؛ در شبی که به معراج رفتم، گفتم: «ای جبرئیل! اینها کیستند»؟ گفت: «آنها کسانیاند که خداوند روز قیامت بهواسطهی تو به آنها مباهات میکند». من نزدیک شدم و دربارهی آنچه بوده و تا قیامت خواهد بود برایشان صحبت کردم. وقتی برای بار دوّم به معراج رفتم، جبرئیل به من گفت: «برادرت کجاست»؟ گفتم: «او را در زمین باقی گذاشتم». گفت: «از خدا بخواه او را با تو همراه کند» و من دعا کردم، خدا مثال تو را برایم حاضر کرد و حجابها از آسمانهای هفتگانه برایم کنار رفت و من همهٔ ساکنان و اهل آسمان را دیدم، هر ملکی را در جای خودش، درحالیکه مثال تو پشت سر من بود<ref>الرّسول (یَا عَلِیُّ (إِنَّ اللَّهَ أَشْهَدَکَ مَعِی فِی سَبْعِ مَوَاطِنَ: أَمَّا أَوَّلُ ذَلِکَ فَلَیْلَهًَْ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ: أَیْنَ أَخُوکَ؟ قُلْتُ: خَلَّفْتُهُ وَرَائِی. قَالَ: ادْعُ اللَّهَ فَلْیَأْتِکَ بِهِ. فَدَعَوْتُ وَ إِذَا مِثَالُکَ مَعِی وَ إِذَا الْمَلَائِکَهًُْ وُقُوفٌ صُفُوفٌ فَقُلْتُ: یَا جَبْرَئِیلُ، مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: هُمُ الَّذِینَ یُبَاهِیهِمُ اللَّهُ بِکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَدَنَوْتُ فَنَطَقْتُ بِمَا کَانَ وَ بِمَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ و الثَّانِی حِینَ أُسْرِیَ بِی فِی الْمَرَّةِ الثَّانِیَةِ فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ: أَیْنَ أَخُوکَ؟ قُلْتُ: خَلَّفْتُهُ وَرَائِی. قَالَ: ادْعُ اللَّهَ فَلْیَأْتِکَ بِهِ. فَدَعَوْتُ اللَّهَ فَإِذَا مِثَالُکَ مَعِی فَکُشِطَ لِی عَنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ حَتَّی رَأَیْتُ سُکَّانَهَا وَ عُمَّارَهَا وَ مَوْضِعَ کُلِّ مَلَکٍ مِنْهَا. إِلَی قَوْلِهِ وَ أَمَّا السَّادِسُ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ جَمَعَ اللَّهُ لِیَ النَّبِیِّینَ فَصَلَّیْتُ بِهِمْ وَ مِثَالُکَ خَلْفِی: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۲ و نورالثقلین.</ref> . | رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) به علیّبنابیطالب (علیهالسلام) فرمود: «ای علی (علیهالسلام)! خداوند تبارکوتعالی در هفتجا تو را با من همراه نمود. | ||
اوّل؛ در شبی که به معراج رفتم، | |||
گفتم: «ای جبرئیل! اینها کیستند»؟ | |||
گفت: «آنها کسانیاند که خداوند روز قیامت بهواسطهی تو به آنها مباهات میکند». من نزدیک شدم و دربارهی آنچه بوده و تا قیامت خواهد بود برایشان صحبت کردم. | |||
وقتی برای بار دوّم به معراج رفتم، جبرئیل به من گفت: «برادرت کجاست»؟ | |||
گفتم: «او را در زمین باقی گذاشتم». | |||
گفت: «از خدا بخواه او را با تو همراه کند» و من دعا کردم، خدا مثال تو را برایم حاضر کرد و حجابها از آسمانهای هفتگانه برایم کنار رفت و من همهٔ ساکنان و اهل آسمان را دیدم، هر ملکی را در جای خودش، درحالیکه مثال تو پشت سر من بود<ref>الرّسول (یَا عَلِیُّ (إِنَّ اللَّهَ أَشْهَدَکَ مَعِی فِی سَبْعِ مَوَاطِنَ: أَمَّا أَوَّلُ ذَلِکَ فَلَیْلَهًَْ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ: أَیْنَ أَخُوکَ؟ قُلْتُ: خَلَّفْتُهُ وَرَائِی. قَالَ: ادْعُ اللَّهَ فَلْیَأْتِکَ بِهِ. فَدَعَوْتُ وَ إِذَا مِثَالُکَ مَعِی وَ إِذَا الْمَلَائِکَهًُْ وُقُوفٌ صُفُوفٌ فَقُلْتُ: یَا جَبْرَئِیلُ، مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: هُمُ الَّذِینَ یُبَاهِیهِمُ اللَّهُ بِکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَدَنَوْتُ فَنَطَقْتُ بِمَا کَانَ وَ بِمَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ و الثَّانِی حِینَ أُسْرِیَ بِی فِی الْمَرَّةِ الثَّانِیَةِ فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ: أَیْنَ أَخُوکَ؟ قُلْتُ: خَلَّفْتُهُ وَرَائِی. قَالَ: ادْعُ اللَّهَ فَلْیَأْتِکَ بِهِ. فَدَعَوْتُ اللَّهَ فَإِذَا مِثَالُکَ مَعِی فَکُشِطَ لِی عَنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ حَتَّی رَأَیْتُ سُکَّانَهَا وَ عُمَّارَهَا وَ مَوْضِعَ کُلِّ مَلَکٍ مِنْهَا. إِلَی قَوْلِهِ وَ أَمَّا السَّادِسُ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ جَمَعَ اللَّهُ لِیَ النَّبِیِّینَ فَصَلَّیْتُ بِهِمْ وَ مِثَالُکَ خَلْفِی: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۲ و نورالثقلین.</ref> . | |||
=== تعیین جانشین پیامبر در شب معراج === | === تعیین جانشین پیامبر در شب معراج === | ||
اسماعیل جعفی گوید: به امام باقر (علیهالسلام) عرض کردم: «فدایت شوم! مراد از سُبحه چیست»؟ امام (علیهالسلام) با صورتش به زمین و با دستش به آسمان اشاره نمود و سه مرتبه فرمود: «[مراد] عظمت و شکوه پروردگارم [است]». خداوند فرمود: «ای محمّد»! عرض کردم: «لبّیک ای پروردگارِ من»! فرمود: «فرشتگانِ عالَم بالا دربارهی چه چیز بحث و گفتگو میکردند»؟ عرض کردم: «پاک و منزّهی تو! من دانشی بهغیر آنچه تو به من آموختی ندارم». پس خداوند دست [قدرتِ] خویش را میان سینهام قرار داد و من سردی آن را میان دو کتفم احساس کردم و پس از آن، چیزی از گذشته و آینده از من سؤال نفرمود مگر اینکه به آن دانا گشتم». | امام باقر (علیهالسلام)- اسماعیل جُعفی گوید: هنگامیکه پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به سدرهًْ المنتهی رسید، جبرئیل از همراهی ایشان باز ایستاد. | ||
[خداوند برای بار دوّم] فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! فرشتگان عالَم بالا در چه چیز بحث و گفتگو میکردند»؟ عرض کردم: «ای پروردگار من! در مورد درجات (کارهایی که بر رتبهی انسانها میافزاید) و کفّارات (کارهایی که گناهان را جبران میکند) و کارهای نیک و پسندیده». خداوند فرمود: «ای محمّد! پیامبریات به پایان رسیده و عمرت تمام گشته است، جانشینت کیست»؟ عرض کردم: «ای پروردگارم! من آفریدگانت را امتحان کردم و در میانشان مطیعتر از علی (علیهالسلام) برای خودم ندیدم». <br> | |||
رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «ای جبرئیل! آیا در مثل چنین جایگاهی مرا رها میکنی»؟! | |||
جبرئیل گفت: «به پیش برو که بهخدا سوگند! به جایگاهی رسیدهای که تاکنون کسی از آفریدگان خداوند پیش از تو به آن نرسیده است». | |||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «در آن هنگام پرتوی از نور پروردگارم را مشاهده کردم درحالیکه میان من و خدای سُبحه فاصله انداخته بود».<br>اسماعیل جعفی گوید: به امام باقر (علیهالسلام) عرض کردم: «فدایت شوم! مراد از سُبحه چیست»؟ | |||
امام (علیهالسلام) با صورتش به زمین و با دستش به آسمان اشاره نمود و سه مرتبه فرمود: «[مراد] عظمت و شکوه پروردگارم [است]». | |||
خداوند فرمود: «ای محمّد»! | |||
عرض کردم: «لبّیک ای پروردگارِ من»! | |||
فرمود: «فرشتگانِ عالَم بالا دربارهی چه چیز بحث و گفتگو میکردند»؟ | |||
عرض کردم: «پاک و منزّهی تو! من دانشی بهغیر آنچه تو به من آموختی ندارم». | |||
پس خداوند دست [قدرتِ] خویش را میان سینهام قرار داد و من سردی آن را میان دو کتفم احساس کردم و پس از آن، چیزی از گذشته و آینده از من سؤال نفرمود مگر اینکه به آن دانا گشتم». | |||
[خداوند برای بار دوّم] فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! فرشتگان عالَم بالا در چه چیز بحث و گفتگو میکردند»؟ | |||
عرض کردم: «ای پروردگار من! در مورد درجات (کارهایی که بر رتبهی انسانها میافزاید) و کفّارات (کارهایی که گناهان را جبران میکند) و کارهای نیک و پسندیده». | |||
خداوند فرمود: «ای محمّد! پیامبریات به پایان رسیده و عمرت تمام گشته است، جانشینت کیست»؟ | |||
عرض کردم: «ای پروردگارم! من آفریدگانت را امتحان کردم و در میانشان مطیعتر از علی (علیهالسلام) برای خودم ندیدم». <br>خداوند فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! علی (علیهالسلام) برای من نیز [چنین است]». | |||
عرض کردم: «ای پروردگارم! من آفریدگانت را امتحان کردم و در میانشان کسی که بیش از علیّبنابیطالب (علیهالسلام) مرا دوست بدارد ندیدم». | |||
خداوند فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! علی (علیهالسلام) برای من نیز چنین است، علی (علیهالسلام) را بشارت بده که او پرچم هدایت و پیشوای دوستداران من است، او نوری است برای کسانی که مرا فرمان برند و کلمه [و حقیقتِ] ماندگاری است که آن را همراه همیشگیِ پرهیزگاران ساختم، هرکس او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس با او دشمنی کند با من دشمنی کرده است. بااینحال او را به بلا و مصیبتهایی اختصاص میدهم که کسی را به آنها اختصاص ندادهام». | |||
[از روی تعجّب] عرض کردم: «ای پروردگار من! برادرم، همراهم، وزیر و وارثم را»؟! | |||
فرمود: «این حُکمی است حتمی که او دچار بلا و امتحان شود و دیگران نیز بهوسیلهٔ او [و پذیرفتن یا نپذیرفتنِ ولایتش] مورد امتحان قرار گیرند، بااینحال من به او چهار چیز را بخشیدهام که گرهی آنها به دست اوست و او هرگز آنها را فاش نسازد»<ref>عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ قَالَ کُنْتُ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ قَاعِداً وَ أَبُوجَعْفَرٍ (فِی نَاحِیَةً ... فَقَالَ ... فَلَمَّا انْتُهِیَ بِهِ إِلَی سدرةالمنتهی تَخَلَّفَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ رسولالله (یَا جَبْرَئِیلُ أَفِی مِثْلِ هَذَا الْمَوْضِعِ تَخْذُلُنِی فَقَالَ تَقَدَّمْ أَمَامَکَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ بَلَغْتَ مَبْلَغاً لَمْ یَبْلُغْهُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ قَبْلَکَ فَرَأَیْتُ رَبِّی وَ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ السُّبْحةُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا السُّبْحَةُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَوْمَأَ بِوَجْهِهِ إِلَی الْأَرْضِ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ جَلَالٌ رَبِّی جَلَالٌ رَبِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ (قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا رَبِّ قَالَ فِیمَ اخْتَصَمَ الْمَلَأُ الْأَعْلَی قَالَ قُلْتُ سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لِی إِلَّا مَا عَلَّمْتَنِی قَالَ فَوَضَعَ یَدَهُ بَیْنَ ثَدْیَیَّ فَوَجَدْتُ بَرْدَهَا بَیْنَ کَتِفَیَّ قَالَ فَلَمْ یَسْأَلْنِی عَمَّا مَضَی وَ لَا عَمَّا بَقِیَ إِلَّا عَلِمْتُهُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (فِیمَ اخْتَصَمَ الْمَلَأُ الْأَعْلَی قَالَ قُلْتُ یَا رَبِّ فِی الدَّرَجَاتِ وَ الْکَفَّارَاتِ وَ الْحَسَنَاتِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (إِنَّهُ قَدِ انْقَضَتْ نُبُوَّتُکَ وَ انْقَطَعَ أَکْلُکَ فَمَنْ وَصِیُّکَ فَقُلْتُ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ بَلَوْتُ خَلْقَکَ فَلَمْ أَرَ فِیهِمْ مِنْ خَلْقِکَ أَحَداً أَطْوَعَ لِی مِنْ عَلِیٍّ (فَقَالَ وَ لِی یَا مُحَمَّدُ (فَقُلْتُ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ بَلَوْتُ خَلْقَکَ فَلَمْ أَرَ مِنْ خَلْقِکَ أَحَداً أَشَدَّ حُبّاً لِی مِنْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (قَالَ وَ لِی یَا مُحَمَّدُ (فَبَشِّرْهُ بِأَنَّهُ رَایَةُ الْهُدَی وَ إِمَامُ أَوْلِیَائِی وَ نُورٌ لِمَنْ أَطَاعَنِی وَ الْکَلِمَةُ الْبَاقِیَةُ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ مَنْ أَحَبَّهُ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَنِی مَعَ مَا أَنِّی أَخُصُّهُ بِمَا لَمْ أَخُصَّ بِهِ أَحَداً فَقُلْتُ یَا رَبِّ أَخِی وَ صَاحِبِی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی فَقَالَ إِنَّهُ أَمْرٌ قَدْ سَبَقَ أَنَّهُ مُبْتَلًی وَ مُبْتَلًی بِهِ مَعَ مَا أَنِّی قَدْ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ أَرْبَعَةُ أَشْیَاءَ عَقَدَهَا بِیَدِهِ وَ لَا یُفْصِحْ بِهَا عَقْدُهَا:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۲؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۷۲/ القمی، ج۲، ص۲۴۳</ref>. | فرمود: «این حُکمی است حتمی که او دچار بلا و امتحان شود و دیگران نیز بهوسیلهٔ او [و پذیرفتن یا نپذیرفتنِ ولایتش] مورد امتحان قرار گیرند، بااینحال من به او چهار چیز را بخشیدهام که گرهی آنها به دست اوست و او هرگز آنها را فاش نسازد»<ref>عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ قَالَ کُنْتُ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ قَاعِداً وَ أَبُوجَعْفَرٍ (فِی نَاحِیَةً ... فَقَالَ ... فَلَمَّا انْتُهِیَ بِهِ إِلَی سدرةالمنتهی تَخَلَّفَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ رسولالله (یَا جَبْرَئِیلُ أَفِی مِثْلِ هَذَا الْمَوْضِعِ تَخْذُلُنِی فَقَالَ تَقَدَّمْ أَمَامَکَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ بَلَغْتَ مَبْلَغاً لَمْ یَبْلُغْهُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ قَبْلَکَ فَرَأَیْتُ رَبِّی وَ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ السُّبْحةُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا السُّبْحَةُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَوْمَأَ بِوَجْهِهِ إِلَی الْأَرْضِ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ جَلَالٌ رَبِّی جَلَالٌ رَبِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ (قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا رَبِّ قَالَ فِیمَ اخْتَصَمَ الْمَلَأُ الْأَعْلَی قَالَ قُلْتُ سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لِی إِلَّا مَا عَلَّمْتَنِی قَالَ فَوَضَعَ یَدَهُ بَیْنَ ثَدْیَیَّ فَوَجَدْتُ بَرْدَهَا بَیْنَ کَتِفَیَّ قَالَ فَلَمْ یَسْأَلْنِی عَمَّا مَضَی وَ لَا عَمَّا بَقِیَ إِلَّا عَلِمْتُهُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (فِیمَ اخْتَصَمَ الْمَلَأُ الْأَعْلَی قَالَ قُلْتُ یَا رَبِّ فِی الدَّرَجَاتِ وَ الْکَفَّارَاتِ وَ الْحَسَنَاتِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (إِنَّهُ قَدِ انْقَضَتْ نُبُوَّتُکَ وَ انْقَطَعَ أَکْلُکَ فَمَنْ وَصِیُّکَ فَقُلْتُ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ بَلَوْتُ خَلْقَکَ فَلَمْ أَرَ فِیهِمْ مِنْ خَلْقِکَ أَحَداً أَطْوَعَ لِی مِنْ عَلِیٍّ (فَقَالَ وَ لِی یَا مُحَمَّدُ (فَقُلْتُ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ بَلَوْتُ خَلْقَکَ فَلَمْ أَرَ مِنْ خَلْقِکَ أَحَداً أَشَدَّ حُبّاً لِی مِنْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (قَالَ وَ لِی یَا مُحَمَّدُ (فَبَشِّرْهُ بِأَنَّهُ رَایَةُ الْهُدَی وَ إِمَامُ أَوْلِیَائِی وَ نُورٌ لِمَنْ أَطَاعَنِی وَ الْکَلِمَةُ الْبَاقِیَةُ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ مَنْ أَحَبَّهُ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَنِی مَعَ مَا أَنِّی أَخُصُّهُ بِمَا لَمْ أَخُصَّ بِهِ أَحَداً فَقُلْتُ یَا رَبِّ أَخِی وَ صَاحِبِی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی فَقَالَ إِنَّهُ أَمْرٌ قَدْ سَبَقَ أَنَّهُ مُبْتَلًی وَ مُبْتَلًی بِهِ مَعَ مَا أَنِّی قَدْ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ أَرْبَعَةُ أَشْیَاءَ عَقَدَهَا بِیَدِهِ وَ لَا یُفْصِحْ بِهَا عَقْدُهَا:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۲؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۷۲/ القمی، ج۲، ص۲۴۳</ref>. | ||
خط ۸۸۱: | خط ۹۸۷: | ||
=== تعداد معراج و توصیه به ولایت علی علیهالسلام و اولاد طاهرینش === | === تعداد معراج و توصیه به ولایت علی علیهالسلام و اولاد طاهرینش === | ||
صباح مزنی گوید: امام صادق (علیهالسلام) فرمود: پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) را صدوبیست مرتبه به معراج بردند در هر مرتبه خداوند به پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) در مورد ولایت علیّبنابیطالب (علیهالسلام) و امامان (بعد از او بیشتر از آنچه دربارهی واجبات سفارش میکرد، توصیه میفرمود<ref>الصّادق (عَنِ الصَّبَّاحِ الْمُزَنِیِّ عَنْ أَبِی عبدالله (قَالَ: عُرِجَ بِالنَّبِیِّ (السَّمَاءَ مِائَةً وَ عِشْرِینَ مَرَّةً مَا مِنْ مَرَّةٍ إِلَّا وَ قَدْ أَوْصَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا إِلَی النَّبِیِّ بِالْوَلَایَةِ لِعَلِیٍّ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ (أَکْثَرَ مِمَّا أَوْصَاهُ بِالْفَرَائِضِ: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۶؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۶۹/ نورالثقلین/ البرهان</ref> . | |||
=== تصریح به اسامی حضرات ائمه === | === تصریح به اسامی حضرات ائمه === | ||
ابناذینه گوید: امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «ناصبی دراینباره چه میگوید»؟ پرسیدم: «فدایتان شوم! دربارهی چه امری»؟ فرمود: «دربارهی اذان و رکوع و سجودشان». | ابناذینه گوید: امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «ناصبی دراینباره چه میگوید»؟ | ||
عرض کردم: «میگویند؛ ابیّبنکعب آن را در خواب دیده است». فرمود: «دروغ میگویند، قطعاً دین خداوند عزّوجلّ مهمتر و برتر از آن است که در خواب دیده شود». | |||
پرسیدم: «فدایتان شوم! دربارهی چه امری»؟ | |||
فرمود: «دربارهی اذان و رکوع و سجودشان». | |||
عرض کردم: «میگویند؛ ابیّبنکعب آن را در خواب دیده است». | |||
فرمود: «دروغ میگویند، قطعاً دین خداوند عزّوجلّ مهمتر و برتر از آن است که در خواب دیده شود». | |||
سدیر صیرفی پرسید: «فدایتان شوم! شما خود آن را برایمان بگویید». | سدیر صیرفی پرسید: «فدایتان شوم! شما خود آن را برایمان بگویید». | ||
امام (علیهالسلام) فرمود: «وقتی خداوند عزّوجلّ پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) را در آسمانهای هفتگانهاش به معراج برد، | امام (علیهالسلام) فرمود: «وقتی خداوند عزّوجلّ پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) را در آسمانهای هفتگانهاش به معراج برد، | ||
در آسمان اوّل بر مَجد و کَرامت و شرف او افزود، | در آسمان اوّل بر مَجد و کَرامت و شرف او افزود، | ||
در آسمان دوّم فرائض و واجبات را به او آموخت و خداوند محملی از نور نازل کرد که در آن چهل نوع نور بود که به عرش خداوند خیره شده بودند و چشم ناظران را خیره میکرد، یکی از آنها به رنگ زرد است و رنگ زرد در دنیا از آن ناشی شده و یکی به رنگ سرخ است و رنگ سرخ در دنیا از آن ناشی شده و دیگری به رنگ سفید است و رنگ سفید در دنیا از آن ناشی شده است و بقیّه به رنگ سایر رنگهایی است که خدا از نور خلق کرده است و رنگها در این محل، حلقهها و زنجیرهایی از جنس نقره بودند». | در آسمان دوّم فرائض و واجبات را به او آموخت و خداوند محملی از نور نازل کرد که در آن چهل نوع نور بود که به عرش خداوند خیره شده بودند و چشم ناظران را خیره میکرد، یکی از آنها به رنگ زرد است و رنگ زرد در دنیا از آن ناشی شده و یکی به رنگ سرخ است و رنگ سرخ در دنیا از آن ناشی شده و دیگری به رنگ سفید است و رنگ سفید در دنیا از آن ناشی شده است و بقیّه به رنگ سایر رنگهایی است که خدا از نور خلق کرده است و رنگها در این محل، حلقهها و زنجیرهایی از جنس نقره بودند». | ||
سپس به آسمان عروج کرد و ملائکه به گوشهوکنار آسمان گریختند و به سجده افتادند و گفتند: «پاک و منزّه است پروردگار ما، چقدر این نور به نور پروردگار ما شبیه است»! جبرئیل گفت: «اللهُ أکبر، اللهُ أکبر»، | سپس به آسمان عروج کرد و ملائکه به گوشهوکنار آسمان گریختند و به سجده افتادند و گفتند: «پاک و منزّه است پروردگار ما، چقدر این نور به نور پروردگار ما شبیه است»! جبرئیل گفت: «اللهُ أکبر، اللهُ أکبر»، | ||
سپس درهای آسمان باز شد و ملائکه گرد آمده، گروهگروه بر پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) سلام دادند و گفتند: «ای پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خدا! حال برادرت چگونه است؟ هرگاه به زمین برگشتی، سلام ما را به او برسان»، | سپس درهای آسمان باز شد و ملائکه گرد آمده، گروهگروه بر پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) سلام دادند و گفتند: «ای پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خدا! حال برادرت چگونه است؟ هرگاه به زمین برگشتی، سلام ما را به او برسان»، | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) پرسید: «آیا او را میشناسید»؟ گفتند: «چگونه او را نشناسیم، درحالیکه برای تو و او و شیعهٔ او تا روز قیامت از ما بیعت گرفته شده است تا هر روز پنج بار با شیعیان او مصافحه کنیم منظور در وقت نمازهای پنجگانه است و بر تو و او درود فرستیم»؟! | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) پرسید: «آیا او را میشناسید»؟ گفتند: «چگونه او را نشناسیم، درحالیکه برای تو و او و شیعهٔ او تا روز قیامت از ما بیعت گرفته شده است تا هر روز پنج بار با شیعیان او مصافحه کنیم منظور در وقت نمازهای پنجگانه است و بر تو و او درود فرستیم»؟! | ||
سپس خداوند چهل نوع نور به من بخشید که به نورهای اوّلین [مَحْمِل] شبیه نبودند و همچنین از آن حلقهها و زنجیرها به من بخشید و مرا به آسمان دوّم عروج داد، وقتی به درِ آسمان دوّم رسیدم، ملائکه به گوشهوکنار آن گریختند و به سجده افتادند و گفتند: «پاک و منزّه و مقدّس است خداوند و پروردگار ملائکه و روح، چقدر این نور به نور پروردگارمان شبیه است»! | سپس خداوند چهل نوع نور به من بخشید که به نورهای اوّلین [مَحْمِل] شبیه نبودند و همچنین از آن حلقهها و زنجیرها به من بخشید و مرا به آسمان دوّم عروج داد، وقتی به درِ آسمان دوّم رسیدم، ملائکه به گوشهوکنار آن گریختند و به سجده افتادند و گفتند: «پاک و منزّه و مقدّس است خداوند و پروردگار ملائکه و روح، چقدر این نور به نور پروردگارمان شبیه است»! | ||
جبرئیل گفت: | |||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «پس پیکرهایی شبیه اسبهای نیکو نزد من حاضر شدند و به من سلام کرده و گفتند: «سلام ما را به برادرت برسان»، گفتم: «آیا او را میشناسید»؟ گفتند: «چگونه او را نشناسیم که تا روز قیامت برای تو و او و شیعیان او از ما بیعت گرفتهاند و ما در هر شبانهروز پنج بار با شیعیان او مصافحه میکنیم»؟! و منظور آنها در زمان هر نمازی است. پس پروردگارم چهل نوع نور از انواع نور را به من بخشید که به نورهای اوّلین [مَحْمِل] شبیه نبودند، آنگاه به آسمان سوّم عروج کردم، ملائکه گریختند و به سجده افتادند و گفتند: «پاک و منزّه و مقدّس است پروردگار ملائکه و روح، این نور چیست که بسیار به نور پروردگار ما شبیه است»؟! جبرئیل گفت: «أشهَدُ أنَّ محمّداً رسولالله، أشهَدُ أنَّ محمّداً رسولالله، گواهی میدهم که محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبر و فرستادهی خداست». | جبرئیل گفت: أشهَدُ أن لا إلهَ إلا الله، أشهَدُ أن لا إلهَ إلا الله، | ||
ملائکه گرد آمدند و گفتند: «خوش آمدی، ای اوّل و ای آخر و ای گردآورنده و ای نشردهنده! محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) بهترین نبیّ و پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) و علی (علیهالسلام) بهترین وصیّ و وزیر است». پس به من سلام داده و از حال برادرم پرسیدند. گفتم: «او در زمین است، آیا او را میشناسید»؟ گفتند: «چگونه او را نشناسیم، درحالیکه ما هر سال بیتالمعمور را زیارت میکنیم؟! در آنجا صفحه سفیدی است که بر آن نام محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و علی (علیهالسلام) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و امامان (و شیعهٔ آنها تا روز قیامت نوشته شده است و ما هر شب و روز پنج بار برای آنها دعا میکنیم تا برکت و مجد و کرامت بیشتری یابند منظور آنها در زمان نمازهای پنجگانه است و با دست خود سر آنها را مسح میکنیم». سپس خداوند چهل نوع نور دیگر به من بخشید که به نورهای پیشین شبیه نبودند و آنگاه به آسمان چهارم عروج کردم، ملائکه در آنجا هیچ نگفتند و من صدای مبهمی شنیدم، گویی از درون سینه زمزمه میشد، ملائکه جمع شدند و درهای آسمان باز شد و پیکرههایی شبیه اسبهای نیکو نزد من حاضر شدند، جبرئیل گفت: «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ، حَیَّ عَلَیالصَّلاةِ، حَیَّعَلَی الفَلاحِ، حَیَّ عَلَی الفَلاحِ». | |||
ملائکه گفتند: «این دو جمله مقرون به هم و آشنا هستند». جبرئیل گفت: «قَد قَامَتِ الصَّلاةُ، قَد قَامَتِ الصَّلاةُ». ملائکه گفتند: این جمله تا روز قیامت از آن شیعیان او خواهد بود»، پس دور هم گرد آمده پرسیدند: «حال برادرت چگونه است»؟ گفتم: «مگر شما او را میشناسید»؟! گفتند: «او و شیعهٔ او را [میشناسیم]، آنها در اطراف عرش الهی نورهایی هستند و در بیتالمعمور صفحه سفیدی از نور وجود دارد که در آن مکتوبی از نور وجود دارد، در آن اسم محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و علی (علیهالسلام) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و ائمّه (و شیعهٔ آنها تا روز قیامت نوشته شده است، نه کسی به آنها افزوده میشود و نه کسی از آن کم میشود و این عهد و میثاق ماست و هر روز جمعه آن مکتوب بر ما خوانده میشود». | ملائکه جمع شدند و گفتند: «ای جبرئیل! این شخص کیست که همراه توست»؟ | ||
گفت: «این، محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) است». | |||
پرسیدند: «آیا مبعوث شده است»؟ گفت: «آری»! | |||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «پس پیکرهایی شبیه اسبهای نیکو نزد من حاضر شدند و به من سلام کرده و گفتند: «سلام ما را به برادرت برسان»، | |||
گفتم: «آیا او را میشناسید»؟ | |||
گفتند: «چگونه او را نشناسیم که تا روز قیامت برای تو و او و شیعیان او از ما بیعت گرفتهاند و ما در هر شبانهروز پنج بار با شیعیان او مصافحه میکنیم»؟! و منظور آنها در زمان هر نمازی است. | |||
پس پروردگارم چهل نوع نور از انواع نور را به من بخشید که به نورهای اوّلین [مَحْمِل] شبیه نبودند، | |||
آنگاه به آسمان سوّم عروج کردم، ملائکه گریختند و به سجده افتادند و گفتند: «پاک و منزّه و مقدّس است پروردگار ملائکه و روح، این نور چیست که بسیار به نور پروردگار ما شبیه است»؟! | |||
جبرئیل گفت: «أشهَدُ أنَّ محمّداً رسولالله، أشهَدُ أنَّ محمّداً رسولالله، گواهی میدهم که محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبر و فرستادهی خداست». | |||
ملائکه گرد آمدند و گفتند: «خوش آمدی، ای اوّل و ای آخر و ای گردآورنده و ای نشردهنده! محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) بهترین نبیّ و پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) و علی (علیهالسلام) بهترین وصیّ و وزیر است». | |||
پس به من سلام داده و از حال برادرم پرسیدند. | |||
گفتم: «او در زمین است، آیا او را میشناسید»؟ | |||
گفتند: «چگونه او را نشناسیم، درحالیکه ما هر سال بیتالمعمور را زیارت میکنیم؟! | |||
در آنجا صفحه سفیدی است که بر آن نام محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و علی (علیهالسلام) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و امامان (و شیعهٔ آنها تا روز قیامت نوشته شده است و ما هر شب و روز پنج بار برای آنها دعا میکنیم تا برکت و مجد و کرامت بیشتری یابند منظور آنها در زمان نمازهای پنجگانه است و با دست خود سر آنها را مسح میکنیم». | |||
سپس خداوند چهل نوع نور دیگر به من بخشید که به نورهای پیشین شبیه نبودند و آنگاه به آسمان چهارم عروج کردم، ملائکه در آنجا هیچ نگفتند و من صدای مبهمی شنیدم، گویی از درون سینه زمزمه میشد، ملائکه جمع شدند و درهای آسمان باز شد و پیکرههایی شبیه اسبهای نیکو نزد من حاضر شدند، جبرئیل گفت: «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ، حَیَّ عَلَیالصَّلاةِ، حَیَّعَلَی الفَلاحِ، حَیَّ عَلَی الفَلاحِ». | |||
ملائکه گفتند: «این دو جمله مقرون به هم و آشنا هستند». جبرئیل گفت: «قَد قَامَتِ الصَّلاةُ، قَد قَامَتِ الصَّلاةُ». | |||
ملائکه گفتند: این جمله تا روز قیامت از آن شیعیان او خواهد بود»، پس دور هم گرد آمده پرسیدند: «حال برادرت چگونه است»؟ | |||
گفتم: «مگر شما او را میشناسید»؟! | |||
گفتند: «او و شیعهٔ او را [میشناسیم]، آنها در اطراف عرش الهی نورهایی هستند و در بیتالمعمور صفحه سفیدی از نور وجود دارد که در آن مکتوبی از نور وجود دارد، در آن اسم محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و علی (علیهالسلام) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و ائمّه (و شیعهٔ آنها تا روز قیامت نوشته شده است، نه کسی به آنها افزوده میشود و نه کسی از آن کم میشود و این عهد و میثاق ماست و هر روز جمعه آن مکتوب بر ما خوانده میشود». | |||
سپس به من گفته شد: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! سرت را بالا بگیر». چنین کردم، دیدم طبقات آسمان شکافته شده و پردههای حجاب به کنار رفته است، سپس به من گفت: «سرت را پایین بینداز! چه میبینی»؟ سرم را پایین انداختم، خانهای همانند کعبه دیدم و حرمی شبیه به حرم خانهی کعبه، اگر چیزی از دست میافتاد حتماً بر روی همان خانه میافتاد. گفته شد: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! این حرم و تو مُحرِم هستی، هر مثلی تمثالی دارد»<ref>عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبِی عبدالله (قَالَ قَالَ: مَا تَرْوِی هَذِهِ النَّاصِبَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فِیمَا ذَا فَقَالَ فِی أَذَانِهِمْ وَ رُکُوعِهِمْ وَ سُجُودِهِمْ فَقُلْتُ إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ أُبَیَّ بْنَ کَعْبٍ رَآهُ فِی النَّوْمِ فَقَالَ کَذَبُوا فَإِنَّ دِینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یُرَی فِی النَّوْمِ قَالَ فَقَالَ لَهُ سَدِیرٌ الصَّیْرَفِی جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَحْدِثْ لَنَا مِنْ ذَلِکَ ذِکْراً فَقَالَ أَبُو عبدالله (إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا عَرَجَ بِنَبِیِّهِ (إِلَی سَمَاوَاتِهِ السَّبْعِ أَمَّا أُولَاهُنَّ فَبَارَکَ عَلَیْهِ وَ الثَّانِیَةَ عَلَّمَهُ فَرْضَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ مَحْمِلًا مِنْ نُورٍ فِیهِ أَرْبَعُونَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ کَانَتْ مُحْدِقَةً بِعَرْشِ اللَّهِ تَغْشَی أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ أَمَّا وَاحِدٌ مِنْهَا فَأَصْفَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ اصْفَرَّتِ الصُّفْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَحْمَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ احْمَرَّتِ الْحُمْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَبْیَضُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ ابْیَضَّ الْبَیَاضُ وَ الْبَاقِی عَلَی سَائِرِ عَدَدِ الْخَلْقِ مِنَ النُّورِ وَ الْأَلْوَانِ فِی ذَلِکَ الْمَحْمِلِ حَلَقٌ وَ سَلَاسِلُ مِنْ فِضَّةٍ ثُمَّ عَرَجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ فَنَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی أَطْرَافِ السَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ مَا أَشْبَهَ هَذَا النُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ ثُمَّ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ اجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ فَسَلَّمَتْ عَلَی النَّبِیِّ (أَفْوَاجاً وَ قَالَتْ یَا مُحَمَّدُ کَیْفَ أَخُوکَ إِذَا نَزَلْتَ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ قَالَ النَّبِیُّ (أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِیثَاقُکَ وَ مِیثَاقُهُ مِنَّا وَ مِیثَاقُ شِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ عَلَیْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِیعَتِهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی کُلِّ وَقْتِ صَلَاةٍ وَ إِنَّا لَنُصَلِّی عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا یُشْبِهُ النُّورَ الْأَوَّلَ وَ زَادَنِی حَلَقاً وَ سَلَاسِلَ وَ عَرَجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ فَلَمَّا قَرِبْتُ مِنْ بَابِ السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ نَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی أَطْرَافِ السَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ مَا أَشْبَهَ هَذَا النُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذَا مَعَکَ قَالَ هَذَا مُحَمَّدٌ (قَالُوا وَ قَدْ بُعِثَ قَالَ نَعَمْ قَالَ النَّبِیُّ (فَخَرَجُوا إِلَیَّ شِبْهَ الْمَعَانِیقِ فَسَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا أَقْرِئْ أَخَاکَ السَّلَامَ قُلْتُ أَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِیثَاقُکَ وَ مِیثَاقُهُ وَ مِیثَاقُ شِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ عَلَیْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِیعَتِهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی کُلِّ وَقْتِ صَلَاةٍ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا تُشْبِهُ الْأَنْوَارَ الْأُولَی ثُمَّ عَرَجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الثَّالِثَةِ فَنَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ خَرَّت سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ مَا هَذَا النُّورُ الَّذِی یُشْبِهُ نُورَ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسولالله أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسولالله فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ مَرْحَباً بِالْأَوَّلِ وَ مَرْحَباً بِالْآخِرِ وَ مَرْحَباً بِالْحَاشِرِ وَ مَرْحَباً بِالنَّاشِرِ مُحَمَّدٌ خَیْرُ النَّبِیِّینَ وَ عَلِیٌّ خَیْرُ الْوَصِیِّینَ قَالَ النَّبِیُّ (ثُمَّ سَلَّمُوا عَلَیَّ وَ سَأَلُونِی عَنْ أَخِی قُلْتُ هُوَ فِی الْأَرْضِ أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ نَحُجُّ الْبَیْتَ الْمَعْمُورَ کُلَّ سَنَةٍ وَ عَلَیْهِ رَقٌّ أَبْیَضُ فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ وَ اسْمُ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ (وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّا لَنُبَارِکُ عَلَیْهِمْ کُلَّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی وَقْتِ کُلِّ صَلَاةٍ وَ یَمْسَحُونَ رُءُوسَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا تُشْبِهُ تِلْکَ الْأَنْوَارَ الْأُولَی ثُمَّ عَرَجَ بِی حَتَّی انْتَهَیْتُ إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فَلَمْ تَقُلِ الْمَلَائِکَةُ شَیْئاً وَ سَمِعْتُ دَوِیّاً کَأَنَّهُ فِی الصُّدُورِ فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ فَفُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ خَرَجَتْ إِلَیَّ شِبْهَ الْمَعَانِیقِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ صَوْتَانِ مَقْرُونَانِ مَعْرُوفَانِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ هِیَ لِشِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ اجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ کَیْفَ تَرَکْتَ أَخَاکَ فَقُلْتُ لَهُمْ وَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا نَعْرِفُهُ وَ شِیعَتَهُ وَ هُمْ نُورٌ حَوْلَ عَرْشِ اللَّهِ وَ إِنَّ فِی الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ لَرَقّاً مِنْ نُورٍ فِیهِ کِتَابٌ مِنْ نُورٍ فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا یَزِیدُ فِیهِمْ رَجُلٌ وَ لَا یَنْقُصُ مِنْهُمْ رَجُلٌ وَ إِنَّهُ لَمِیثَاقُنَا وَ إِنَّهُ لَیُقْرَأُ عَلَیْنَا کُلَ یَوْمِ جُمُعَةٍ ثُمَ قِیلَ لِی ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُحَمَّدُ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا أَطْبَاقُ السَّمَاءِ قَدْ خُرِقَتْ وَ الْحُجُبُ قَدْ رُفِعَتْ ثُمَّ قَالَ لِی طَأْطِئْ رَأْسَکَ انْظُرْ مَا تَرَی فَطَأْطَأْتُ رَأْسِی فَنَظَرْتُ إِلَی بَیْتٍ مِثْلِ بَیْتِکُمْ هَذَا وَ حَرَمٍ مِثْلِ حَرَمِ هَذَا الْبَیْتِ لَوْ أَلْقَیْتُ شَیْئاً مِنْ یَدِی لَمْ یَقَعْ إِلَّا عَلَیْهِ فَقِیلَ لِی یَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا الْحَرَمُ وَ أَنْتَ الْحَرَامُ وَ لِکُلِّ مِثْلٍ مِثَال: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۶؛ الکافی، ج۳، ص۴۸۵/ نورالثقلین/ البرهان؛ «أحرم» بدل «احمر»</ref> . | سپس به من گفته شد: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! سرت را بالا بگیر». چنین کردم، دیدم طبقات آسمان شکافته شده و پردههای حجاب به کنار رفته است، سپس به من گفت: «سرت را پایین بینداز! چه میبینی»؟ سرم را پایین انداختم، خانهای همانند کعبه دیدم و حرمی شبیه به حرم خانهی کعبه، اگر چیزی از دست میافتاد حتماً بر روی همان خانه میافتاد. گفته شد: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! این حرم و تو مُحرِم هستی، هر مثلی تمثالی دارد»<ref>عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبِی عبدالله (قَالَ قَالَ: مَا تَرْوِی هَذِهِ النَّاصِبَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فِیمَا ذَا فَقَالَ فِی أَذَانِهِمْ وَ رُکُوعِهِمْ وَ سُجُودِهِمْ فَقُلْتُ إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ أُبَیَّ بْنَ کَعْبٍ رَآهُ فِی النَّوْمِ فَقَالَ کَذَبُوا فَإِنَّ دِینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یُرَی فِی النَّوْمِ قَالَ فَقَالَ لَهُ سَدِیرٌ الصَّیْرَفِی جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَحْدِثْ لَنَا مِنْ ذَلِکَ ذِکْراً فَقَالَ أَبُو عبدالله (إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا عَرَجَ بِنَبِیِّهِ (إِلَی سَمَاوَاتِهِ السَّبْعِ أَمَّا أُولَاهُنَّ فَبَارَکَ عَلَیْهِ وَ الثَّانِیَةَ عَلَّمَهُ فَرْضَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ مَحْمِلًا مِنْ نُورٍ فِیهِ أَرْبَعُونَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ کَانَتْ مُحْدِقَةً بِعَرْشِ اللَّهِ تَغْشَی أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ أَمَّا وَاحِدٌ مِنْهَا فَأَصْفَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ اصْفَرَّتِ الصُّفْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَحْمَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ احْمَرَّتِ الْحُمْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَبْیَضُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ ابْیَضَّ الْبَیَاضُ وَ الْبَاقِی عَلَی سَائِرِ عَدَدِ الْخَلْقِ مِنَ النُّورِ وَ الْأَلْوَانِ فِی ذَلِکَ الْمَحْمِلِ حَلَقٌ وَ سَلَاسِلُ مِنْ فِضَّةٍ ثُمَّ عَرَجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ فَنَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی أَطْرَافِ السَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ مَا أَشْبَهَ هَذَا النُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ ثُمَّ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ اجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ فَسَلَّمَتْ عَلَی النَّبِیِّ (أَفْوَاجاً وَ قَالَتْ یَا مُحَمَّدُ کَیْفَ أَخُوکَ إِذَا نَزَلْتَ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ قَالَ النَّبِیُّ (أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِیثَاقُکَ وَ مِیثَاقُهُ مِنَّا وَ مِیثَاقُ شِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ عَلَیْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِیعَتِهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی کُلِّ وَقْتِ صَلَاةٍ وَ إِنَّا لَنُصَلِّی عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا یُشْبِهُ النُّورَ الْأَوَّلَ وَ زَادَنِی حَلَقاً وَ سَلَاسِلَ وَ عَرَجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ فَلَمَّا قَرِبْتُ مِنْ بَابِ السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ نَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی أَطْرَافِ السَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ مَا أَشْبَهَ هَذَا النُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذَا مَعَکَ قَالَ هَذَا مُحَمَّدٌ (قَالُوا وَ قَدْ بُعِثَ قَالَ نَعَمْ قَالَ النَّبِیُّ (فَخَرَجُوا إِلَیَّ شِبْهَ الْمَعَانِیقِ فَسَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا أَقْرِئْ أَخَاکَ السَّلَامَ قُلْتُ أَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِیثَاقُکَ وَ مِیثَاقُهُ وَ مِیثَاقُ شِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ عَلَیْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِیعَتِهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی کُلِّ وَقْتِ صَلَاةٍ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا تُشْبِهُ الْأَنْوَارَ الْأُولَی ثُمَّ عَرَجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الثَّالِثَةِ فَنَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ خَرَّت سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ مَا هَذَا النُّورُ الَّذِی یُشْبِهُ نُورَ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسولالله أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسولالله فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ مَرْحَباً بِالْأَوَّلِ وَ مَرْحَباً بِالْآخِرِ وَ مَرْحَباً بِالْحَاشِرِ وَ مَرْحَباً بِالنَّاشِرِ مُحَمَّدٌ خَیْرُ النَّبِیِّینَ وَ عَلِیٌّ خَیْرُ الْوَصِیِّینَ قَالَ النَّبِیُّ (ثُمَّ سَلَّمُوا عَلَیَّ وَ سَأَلُونِی عَنْ أَخِی قُلْتُ هُوَ فِی الْأَرْضِ أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ نَحُجُّ الْبَیْتَ الْمَعْمُورَ کُلَّ سَنَةٍ وَ عَلَیْهِ رَقٌّ أَبْیَضُ فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ وَ اسْمُ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ (وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّا لَنُبَارِکُ عَلَیْهِمْ کُلَّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی وَقْتِ کُلِّ صَلَاةٍ وَ یَمْسَحُونَ رُءُوسَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا تُشْبِهُ تِلْکَ الْأَنْوَارَ الْأُولَی ثُمَّ عَرَجَ بِی حَتَّی انْتَهَیْتُ إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فَلَمْ تَقُلِ الْمَلَائِکَةُ شَیْئاً وَ سَمِعْتُ دَوِیّاً کَأَنَّهُ فِی الصُّدُورِ فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ فَفُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ خَرَجَتْ إِلَیَّ شِبْهَ الْمَعَانِیقِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ صَوْتَانِ مَقْرُونَانِ مَعْرُوفَانِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ هِیَ لِشِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ اجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ کَیْفَ تَرَکْتَ أَخَاکَ فَقُلْتُ لَهُمْ وَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا نَعْرِفُهُ وَ شِیعَتَهُ وَ هُمْ نُورٌ حَوْلَ عَرْشِ اللَّهِ وَ إِنَّ فِی الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ لَرَقّاً مِنْ نُورٍ فِیهِ کِتَابٌ مِنْ نُورٍ فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا یَزِیدُ فِیهِمْ رَجُلٌ وَ لَا یَنْقُصُ مِنْهُمْ رَجُلٌ وَ إِنَّهُ لَمِیثَاقُنَا وَ إِنَّهُ لَیُقْرَأُ عَلَیْنَا کُلَ یَوْمِ جُمُعَةٍ ثُمَ قِیلَ لِی ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُحَمَّدُ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا أَطْبَاقُ السَّمَاءِ قَدْ خُرِقَتْ وَ الْحُجُبُ قَدْ رُفِعَتْ ثُمَّ قَالَ لِی طَأْطِئْ رَأْسَکَ انْظُرْ مَا تَرَی فَطَأْطَأْتُ رَأْسِی فَنَظَرْتُ إِلَی بَیْتٍ مِثْلِ بَیْتِکُمْ هَذَا وَ حَرَمٍ مِثْلِ حَرَمِ هَذَا الْبَیْتِ لَوْ أَلْقَیْتُ شَیْئاً مِنْ یَدِی لَمْ یَقَعْ إِلَّا عَلَیْهِ فَقِیلَ لِی یَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا الْحَرَمُ وَ أَنْتَ الْحَرَامُ وَ لِکُلِّ مِثْلٍ مِثَال: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۶؛ الکافی، ج۳، ص۴۸۵/ نورالثقلین/ البرهان؛ «أحرم» بدل «احمر»</ref> . | ||
=== اسامی ائمه معصومین بر ساق عرش الهی === | === اسامی ائمه معصومین بر ساق عرش الهی === | ||
پیامبر (صلیالله علیه و آله) | عبداللهبنصالح هروی از پیامبر (صلیالله علیه و آله)نقل کرد که وقتی مرا به آسمان بردند، جبرئیل دوفصل، دوفصل، اذان و اقامه گفت. | ||
به او گفتم: «ای جبرئیل بر تو پیشی بگیرم»؟ گفت: «آری! زیرا خداوند متعال انبیائش (را عموماً و تو را بهخصوص بر تمام فرشتگان برتری داده است، پس جلو برو و با فرشتگان نماز بگذار و این افتخاری نیست». من جلو رفته و وقتی به حجابهای نور رسیدم جبرئیل گفت: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیشرو و از من جدا شو». گفتم: «ای جبرئیل! در چنین جایی مرا تنها میگذاری»؟ عرضه داشت: «آخرین حدّی که حق عزّوجلّ برای من قرار داده همینجاست، اگر از آن تجاوزکنم بالهایم میسوزد»، پس مرا در نور پرتاب نمود و در آن به جلو رفتم تا جایی که خدا خواست سپس ندایی به گوشم رسید؛ «یا محمّد (صلیالله علیه و آله)»! عرض کردم: «بلی پروردگارم»! | |||
سپس به من گفت: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیش بیفت». | |||
به او گفتم: «ای جبرئیل بر تو پیشی بگیرم»؟ | |||
گفت: «آری! زیرا خداوند متعال انبیائش (را عموماً و تو را بهخصوص بر تمام فرشتگان برتری داده است، پس جلو برو و با فرشتگان نماز بگذار و این افتخاری نیست». | |||
من جلو رفته و وقتی به حجابهای نور رسیدم جبرئیل گفت: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیشرو و از من جدا شو». | |||
گفتم: «ای جبرئیل! در چنین جایی مرا تنها میگذاری»؟ | |||
عرضه داشت: «آخرین حدّی که حق عزّوجلّ برای من قرار داده همینجاست، اگر از آن تجاوزکنم بالهایم میسوزد»، پس مرا در نور پرتاب نمود و در آن به جلو رفتم تا جایی که خدا خواست سپس ندایی به گوشم رسید؛ «یا محمّد (صلیالله علیه و آله)»! عرض کردم: «بلی پروردگارم»! | |||
ندا رسید: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! تو بندهٔ من بوده و من پروردگار تو هستم، تنها مرا بپرست و فقط توکّلت بر من باشد تو در بین بندگانم نور و بهسوی خلق رسول و بر آفریدگانم حجّت من هستی، بهشتم را برای تو و پیروانت آفریده و جهنّم را برای مخالفینت ایجاد نمودهام. به جانشینانت عزّت و به شیعیانت اجر و ثواب خواهم داد». | ندا رسید: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! تو بندهٔ من بوده و من پروردگار تو هستم، تنها مرا بپرست و فقط توکّلت بر من باشد تو در بین بندگانم نور و بهسوی خلق رسول و بر آفریدگانم حجّت من هستی، بهشتم را برای تو و پیروانت آفریده و جهنّم را برای مخالفینت ایجاد نمودهام. به جانشینانت عزّت و به شیعیانت اجر و ثواب خواهم داد». | ||
عرضه داشتم: «پروردگارا! جانشینانم چه کسانی هستند»؟ ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) اسامی ایشان بر عمود عرش نوشته شده، پس درحالیکه مقابل پروردگار جلجلاله ایستاده بودم به عمود عرش نگریستم، دوازده نوردیدم در هر نوری خطی سبز بود که بر آن اسم یکی از اوصیاء و جانشینانم به چشم میخورد، اوّل ایشان علیّبنابیطالب (علیهالسلام) و آخر آنها نام مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) امّتم بود». عرضه داشتم: «پروردگارا! اینان جانشینان بعد از من هستند»؟ | |||
عرضه داشتم: «پروردگارا! جانشینانم چه کسانی هستند»؟ | |||
ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) اسامی ایشان بر عمود عرش نوشته شده، پس درحالیکه مقابل پروردگار جلجلاله ایستاده بودم به عمود عرش نگریستم، دوازده نوردیدم در هر نوری خطی سبز بود که بر آن اسم یکی از اوصیاء و جانشینانم به چشم میخورد، اوّل ایشان علیّبنابیطالب (علیهالسلام) و آخر آنها نام مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) امّتم بود». عرضه داشتم: «پروردگارا! اینان جانشینان بعد از من هستند»؟ | |||
ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) ایشان والیان و محبوبان و برگزیدگان و حجّتهای من بعد از تو بر مردماناند و ایشان جانشینان تو و بهترین مخلوقات من بعد از تو هستند، به عزّت و بزرگی خود قسم! که البتّه بهوسیلهٔ ایشان دین خود را آشکار کرده و آیین خویش را برپا نموده و با آخرین ایشان زمین را از دشمنانم پاک خواهم کرد و او را بر مشارق و مغارب کرده زمین مسلّط نموده، بادها | ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) ایشان والیان و محبوبان و برگزیدگان و حجّتهای من بعد از تو بر مردماناند و ایشان جانشینان تو و بهترین مخلوقات من بعد از تو هستند، به عزّت و بزرگی خود قسم! که البتّه بهوسیلهٔ ایشان دین خود را آشکار کرده و آیین خویش را برپا نموده و با آخرین ایشان زمین را از دشمنانم پاک خواهم کرد و او را بر مشارق و مغارب کرده زمین مسلّط نموده، بادها | ||
را مسخّرش کرده و ابرهای سخت را رامش قرار داده و اسباب و ابزار را در اختیارش نهاده و با لشکریانم کمکش نموده و با فرشتگانم یاریاش خواهیم کرد تا دعوت من بر فراز کره زمین مستقّر گشته و خلق بر یکتاپرستی من اجتماع کنند و سپس مُلک و سلطنتش را گسترانیده و پیوسته روزگار را بین دوستانم سپری نموده تا روز قیامت فرا رسید»<ref>حَدَّثَنَا عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ الْهَرَوِیُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا (عَنْ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (قَالَ قَالَ رسولالله (صلّیالله علیه واله وسلّم) (... أَنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَذَّنَ جَبْرَئِیلُ مَثْنَی مَثْنَی وَ أَقَامَ مَثْنَی مَثْنَی ثُمَّ قَالَ تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ أَتَقَدَّمُ عَلَیْکَ فَقَالَ نَعَمْ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اسْمُهُ فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ عَلَی مَلَائِکَتِهِ أَجْمَعِینَ وَ فَضَّلَکَ خَاصَّةً فَتَقَدَّمْتُ وَ صَلَّیْتُ بِهِمْ وَ لَا فَخْرَ فَلَمَّا انْتَهَیْنَا إِلَی حُجُبِ النُّورِ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ (تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدُ وَ تَخَلَّفْ عَنِّی فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فِی مِثْلِ هَذَا الْمَوْضِعِ تُفَارِقُنِی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا انْتِهَاءُ حَدِّیَ الَّذِی وَضَعَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِی فِی هَذَا الْمَکَانِ فَإِنْ تَجَاوَزْتُهُ احْتَرَقَتْ أَجْنِحَتِی لِتَعَدِّی حُدُودِ رَبِّی جلجلاله فَزُخَّ بِی زَخَّةً فِی النُّورِ حَتَّی انْتَهَیْتُ إِلَی حَیْثُ مَا شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَلَکُوتِهِ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ لَبَّیْکَ رَبِّی وَ سَعْدَیْکَ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ أَنْتَ عَبْدِی أَنَا رَبُّکَ فَإِیَّایَ فَاعْبُدْ وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّلْ فَإِنَّکَ نُورِی فِی عِبَادِی وَ رَسُولِی إِلَی خَلْقِی وَ حُجَّتِی فِی بَرِیَّتِی لِمَنْ تَبِعَکَ خَلَقْتُ جَنَّتِی وَ لِمَنْ خَالَفَکَ خَلَقْتُ نَارِی وَ لِأَوْصِیَائِکَ أَوْجَبْتُ کَرَامَتِی وَ لِشِیعَتِکَ أَوْجَبْتُ ثَوَابِی فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَ مَنْ أَوْصِیَائِی فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَوْصِیَاءَکَ الْمَکْتُوبُونَ عَلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَنَظَرْتُ وَ أَنَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّی إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَرَأَیْتُ اثْنَیْ عَشَرَ نُوراً فِی کُلِ نُورٍ سَطْرٌ أَخْضَرُ مَکْتُوبٌ عَلَیْهِ اسْمُ کُلِّ وَصِیٍّ مِنْ أَوْصِیَائِی أَوَّلُهُمْ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِیُّ أُمَّتِی فَقُلْتُ یَا رَبِّ أَ هَؤُلَاءِ أَوْصِیَائِی مِنْ بَعْدِی فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ هَؤُلَاءِ أَوْلِیَائِی وَ أَحِبَّائِی وَ أَصْفِیَائِی وَ حُجَجِی بَعْدَکَ عَلَی بَرِیَّتِی وَ هُمْ أَوْصِیَاؤُکَ وَ خُلَفَاؤُکَ وَ خَیْرُ خَلْقِی بَعْدَکَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُظْهِرَنَّ بِهِمْ دِینِی وَ لَأُعْلِیَنَّ بِهِمْ کَلِمَتِی وَ لَأُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ بِآخِرِهِمْ مِنْ أَعْدَائِی وَ لَأُمَلِّکَنَّهُ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ لَأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیَاحَ وَ لَأُذَلِّلَنَّ لَهُ الرِّقَابَ الصِّعَابَ وَ لَأُرَقِّیَنَّهُ فِی الْأَسْبَابِ وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِی وَ لَأُمِدَّنَّهُ بِمَلَائِکَتِی حَتَّی یُعْلِنَ دَعْوَتِی وَ یَجْمَعَ الْخَلْقَ عَلَی تَوْحِیدِی ثُمَّ لَأُدِیمَنَّ مُلْکَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَّ الْأَیَّامَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۴؛ کمال الدین و تمام النعمهًْ، ج۱، ص۲۵۵/ نورالثقلین/ البرهان؛ «بتفاوت»</ref> . | را مسخّرش کرده و ابرهای سخت را رامش قرار داده و اسباب و ابزار را در اختیارش نهاده و با لشکریانم کمکش نموده و با فرشتگانم یاریاش خواهیم کرد تا دعوت من بر فراز کره زمین مستقّر گشته و خلق بر یکتاپرستی من اجتماع کنند و سپس مُلک و سلطنتش را گسترانیده و پیوسته روزگار را بین دوستانم سپری نموده تا روز قیامت فرا رسید»<ref>حَدَّثَنَا عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ الْهَرَوِیُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا (عَنْ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (قَالَ قَالَ رسولالله (صلّیالله علیه واله وسلّم) (... أَنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَذَّنَ جَبْرَئِیلُ مَثْنَی مَثْنَی وَ أَقَامَ مَثْنَی مَثْنَی ثُمَّ قَالَ تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ أَتَقَدَّمُ عَلَیْکَ فَقَالَ نَعَمْ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اسْمُهُ فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ عَلَی مَلَائِکَتِهِ أَجْمَعِینَ وَ فَضَّلَکَ خَاصَّةً فَتَقَدَّمْتُ وَ صَلَّیْتُ بِهِمْ وَ لَا فَخْرَ فَلَمَّا انْتَهَیْنَا إِلَی حُجُبِ النُّورِ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ (تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدُ وَ تَخَلَّفْ عَنِّی فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فِی مِثْلِ هَذَا الْمَوْضِعِ تُفَارِقُنِی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا انْتِهَاءُ حَدِّیَ الَّذِی وَضَعَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِی فِی هَذَا الْمَکَانِ فَإِنْ تَجَاوَزْتُهُ احْتَرَقَتْ أَجْنِحَتِی لِتَعَدِّی حُدُودِ رَبِّی جلجلاله فَزُخَّ بِی زَخَّةً فِی النُّورِ حَتَّی انْتَهَیْتُ إِلَی حَیْثُ مَا شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَلَکُوتِهِ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ لَبَّیْکَ رَبِّی وَ سَعْدَیْکَ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ أَنْتَ عَبْدِی أَنَا رَبُّکَ فَإِیَّایَ فَاعْبُدْ وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّلْ فَإِنَّکَ نُورِی فِی عِبَادِی وَ رَسُولِی إِلَی خَلْقِی وَ حُجَّتِی فِی بَرِیَّتِی لِمَنْ تَبِعَکَ خَلَقْتُ جَنَّتِی وَ لِمَنْ خَالَفَکَ خَلَقْتُ نَارِی وَ لِأَوْصِیَائِکَ أَوْجَبْتُ کَرَامَتِی وَ لِشِیعَتِکَ أَوْجَبْتُ ثَوَابِی فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَ مَنْ أَوْصِیَائِی فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَوْصِیَاءَکَ الْمَکْتُوبُونَ عَلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَنَظَرْتُ وَ أَنَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّی إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَرَأَیْتُ اثْنَیْ عَشَرَ نُوراً فِی کُلِ نُورٍ سَطْرٌ أَخْضَرُ مَکْتُوبٌ عَلَیْهِ اسْمُ کُلِّ وَصِیٍّ مِنْ أَوْصِیَائِی أَوَّلُهُمْ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِیُّ أُمَّتِی فَقُلْتُ یَا رَبِّ أَ هَؤُلَاءِ أَوْصِیَائِی مِنْ بَعْدِی فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ هَؤُلَاءِ أَوْلِیَائِی وَ أَحِبَّائِی وَ أَصْفِیَائِی وَ حُجَجِی بَعْدَکَ عَلَی بَرِیَّتِی وَ هُمْ أَوْصِیَاؤُکَ وَ خُلَفَاؤُکَ وَ خَیْرُ خَلْقِی بَعْدَکَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُظْهِرَنَّ بِهِمْ دِینِی وَ لَأُعْلِیَنَّ بِهِمْ کَلِمَتِی وَ لَأُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ بِآخِرِهِمْ مِنْ أَعْدَائِی وَ لَأُمَلِّکَنَّهُ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ لَأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیَاحَ وَ لَأُذَلِّلَنَّ لَهُ الرِّقَابَ الصِّعَابَ وَ لَأُرَقِّیَنَّهُ فِی الْأَسْبَابِ وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِی وَ لَأُمِدَّنَّهُ بِمَلَائِکَتِی حَتَّی یُعْلِنَ دَعْوَتِی وَ یَجْمَعَ الْخَلْقَ عَلَی تَوْحِیدِی ثُمَّ لَأُدِیمَنَّ مُلْکَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَّ الْأَیَّامَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۴؛ کمال الدین و تمام النعمهًْ، ج۱، ص۲۵۵/ نورالثقلین/ البرهان؛ «بتفاوت»</ref> . | ||
=== ایمان صادق پیامبر به فضایل علی علیهالسلام و عدم تردید در آن === | === ایمان صادق پیامبر به فضایل علی علیهالسلام و عدم تردید در آن === | ||
خط ۹۱۶: | خط ۱٬۰۸۵: | ||
=== ابلاغ سلام خداوند و جبرئیل به حضرت خدیجه سلاماللهعلیها در شب معراج === | === ابلاغ سلام خداوند و جبرئیل به حضرت خدیجه سلاماللهعلیها در شب معراج === | ||
ابوسعید خدری در حدیثی نقل میکند که پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: جبرئیل در شب معراج همراه من بود، وقتی برگشتم، گفتم: «ای جبرئیل! آیا امر و خواستهای داری»؟ | |||
گفت: «خواستهی من آن است که از جانب من و خدا به خدیجه (سلاماللهعلیها) سلام برسانی». | |||
هنگامیکه پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خدیجه (سلاماللهعلیها) را دید و کلام جبرئیل را برایش گفت. | |||
خدیجه (سلاماللهعلیها) در پاسخ گفت: «خداوند، خود سلام است و سلام از اوست و به اوست و بر جبرئیل سلام و درود باد».<ref>حَدَّثَ أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (قَالَ: إِنَّ جَبْرَائِیلَ قَالَ لِی لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی حِینَ رَجَعْتُ فَقُلْتُ: یَا جَبْرَائِیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حَاجَةٍ؟ قَالَ: حَاجَتِی أَنْ تَقْرَأَ عَلَی خَدِیجَةَ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّی السَّلَامَ و حَدَّثَنَا عِنْدَ ذَلِکَ أَنَّهَا قَالَتْ حِینَ لَقَّاهَا نَبِیُّ اللَّهِ (فَقَالَ لَهَا الَّذِی قَالَ جَبْرَائِیلُ. قَالَتْ: إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ السَّلَامُ وَ عَلَی جَبْرَائِیلَ (قَالَ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ. تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۶؛ نورالثقلین/ البرهان .</ref> | خدیجه (سلاماللهعلیها) در پاسخ گفت: «خداوند، خود سلام است و سلام از اوست و به اوست و بر جبرئیل سلام و درود باد».<ref>حَدَّثَ أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (قَالَ: إِنَّ جَبْرَائِیلَ قَالَ لِی لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی حِینَ رَجَعْتُ فَقُلْتُ: یَا جَبْرَائِیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حَاجَةٍ؟ قَالَ: حَاجَتِی أَنْ تَقْرَأَ عَلَی خَدِیجَةَ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّی السَّلَامَ و حَدَّثَنَا عِنْدَ ذَلِکَ أَنَّهَا قَالَتْ حِینَ لَقَّاهَا نَبِیُّ اللَّهِ (فَقَالَ لَهَا الَّذِی قَالَ جَبْرَائِیلُ. قَالَتْ: إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ السَّلَامُ وَ عَلَی جَبْرَائِیلَ (قَالَ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ. تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۶؛ نورالثقلین/ البرهان .</ref> | ||
=== توصیه به وصایت حضرت امیر المومنین علی علیهالسلام === | === توصیه به وصایت حضرت امیر المومنین علی علیهالسلام === | ||
فضاله گوید: حضرمی از امام صادق (علیهالسلام) نقل کرده که مردی خدمت حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آمد، ایشان در مسجد کوفه بود و به شمشیر خود تکیه داشت آن مرد گفت: «یا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آیهای در قرآن موجب تباهی دل و تردید در دین من شده است». پرسید: «آن آیه کدام است»؟ گفت: «آیه: از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس. (زخرف/۴۵) بفرمایید آیا در زمان حضرت رسول (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبری وجود داشت که از او بپرسد»؟ حضرت علی (علیهالسلام) به او فرمود: «بنشین! انشاءاللَّه برایت توضیح میدهم. | |||
خداوند در قرآن میفرماید: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمسْجِدِ الحَرامِ إِلَی المَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا از جمله آیاتی که خداوند به پیامبرش نشان داد در شب معراج این بود که جبرئیل آمد و او را از مکّه در ظرف یک ساعت از شب به بیتالمقدس رساند بعد براق را برایش آورد، پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) را به آسمان برد تا بیتالمعمور، جبرئیل وضو گرفت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) نیز مانند او وضو گرفت، جبرئیل اذان گفت و اقامه گفت دوتادو تا به حضرت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) عرض کرد جلو بایست و نماز بخوان با صدای بلند؛ زیرا پشت تو گروهی از ملائکه هستند که تعداد آنها را جز خدا نمیداند در صف اوّل پدرت آدم و نوح و هود و ابراهیم و موسی (و هر پیامبری که خدا فرستاده از ابتدای آفرینش آسمانها و زمین تا موقع بعثت تو هستند. پیامبر اکرم (صلّیالله علیه واله وسلّم) بدون ترس و اهمیّت پیش رفت دو رکعت نماز خواند. | خداوند در قرآن میفرماید: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمسْجِدِ الحَرامِ إِلَی المَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا از جمله آیاتی که خداوند به پیامبرش نشان داد در شب معراج این بود که جبرئیل آمد و او را از مکّه در ظرف یک ساعت از شب به بیتالمقدس رساند بعد براق را برایش آورد، پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) را به آسمان برد تا بیتالمعمور، جبرئیل وضو گرفت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) نیز مانند او وضو گرفت، جبرئیل اذان گفت و اقامه گفت دوتادو تا به حضرت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) عرض کرد جلو بایست و نماز بخوان با صدای بلند؛ زیرا پشت تو گروهی از ملائکه هستند که تعداد آنها را جز خدا نمیداند در صف اوّل پدرت آدم و نوح و هود و ابراهیم و موسی (و هر پیامبری که خدا فرستاده از ابتدای آفرینش آسمانها و زمین تا موقع بعثت تو هستند. پیامبر اکرم (صلّیالله علیه واله وسلّم) بدون ترس و اهمیّت پیش رفت دو رکعت نماز خواند. | ||
پس از تمامشدن نماز خدا به او وحی کرد: از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس. (زخرف/۴۵)». پیامبر اکرم (صلّیالله علیه واله وسلّم) روی به آنها نموده فرمود: «گواهی به چه چیز میدهید»؟ گفتند: «گواهی به اینکه خدایی نیست جز پروردگار یکتا که شریکی ندارد و تو پیامبر اویی و علی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و وصیّ توست و هر پیامبری که از دنیا رفت جانشینی از خانوادهی خود گذاشت غیر از این. [اشاره به عیسیبنمریم (علیهالسلام) کرد؛ چون او از طرف پدر خویشاوندی نداشت وصیّ او شمعونصفا پسر حمونبنعمامه بود] و گواهی میدهم که تو رسول خدا و سیّد انبیاء (هستی و علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) سرور اوصیاء است از ما نسبت به گواهی دربارهی شما پیمان گرفته شده است». آن مرد گفت: «دلم را زنده کردی و عقدهی دلم را گشودی، یا امیرالمؤمنین (علیهالسلام)»! | پس از تمامشدن نماز خدا به او وحی کرد: از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس. (زخرف/۴۵)». پیامبر اکرم (صلّیالله علیه واله وسلّم) روی به آنها نموده فرمود: «گواهی به چه چیز میدهید»؟ گفتند: «گواهی به اینکه خدایی نیست جز پروردگار یکتا که شریکی ندارد و تو پیامبر اویی و علی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و وصیّ توست و هر پیامبری که از دنیا رفت جانشینی از خانوادهی خود گذاشت غیر از این. [اشاره به عیسیبنمریم (علیهالسلام) کرد؛ چون او از طرف پدر خویشاوندی نداشت وصیّ او شمعونصفا پسر حمونبنعمامه بود] و گواهی میدهم که تو رسول خدا و سیّد انبیاء (هستی و علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) سرور اوصیاء است از ما نسبت به گواهی دربارهی شما پیمان گرفته شده است». آن مرد گفت: «دلم را زنده کردی و عقدهی دلم را گشودی، یا امیرالمؤمنین (علیهالسلام)»! | ||
خط ۹۳۲: | خط ۱٬۱۰۶: | ||
انسبن مالک گوید: پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «چون به آسمان برده شدم به ستونی رسیدم که در دو سر آن دو دایرهی موازیِ یکدیگر قرار داشت که بُن آن از نقرهی سپید و میانهاش از یاقوت و زبرجد و بالای آن از طلای سرخ بود، به جبرئیل گفتم: «این چیست»؟ گفت: «این آئین توست که سفید و آشکار و درخشان است»، پرسیدم: «در میانهاش چیست»؟ گفت: «جهاد». سؤال کردم: «پس این طلای سرخ چه میباشد»؟ پاسخ داد: «هجرت و چون علی (علیهالسلام) واجد همهٔ اینها بود درجهی ایمان او بر ایمان همهٔ مؤمنین برتری دارد»<ref>عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ قَالَ رسولالله (لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ إِذَا أَنَا بِأُسْطُوَانَةٍ أَصْلُهَا مِنْ فِضَّةٍ بَیْضَاءَ وَ وَسَطُهَا مِنْ یَاقُوتَةٍ وَ زَبَرْجَدٍ وَ أَعْلَاهَا مِنْ ذَهَبَةٍ حَمْرَاءَ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذِهِ فَقَالَ هَذَا دِینُکَ أَبْیَضُ وَاضِحٌ مُضِیءٌ قُلْتُ وَ مَا هَذِهِ وَسَطُهَا قَالَ الْجِهَادُ قُلْتُ فَمَا هَذِهِ الذَّهَبَةُ الْحَمْرَاءُ قَالَ الْهِجْرَةُ وَ لِذَلِکَ عَلَا إِیمَانُ عَلِیٍّ (عَلَی إِیمَانِ کُلِّ مُؤْمِنٍ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۲؛ معانی الأخبار، ص۱۱۳/ نورالثقلین</ref> . | انسبن مالک گوید: پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «چون به آسمان برده شدم به ستونی رسیدم که در دو سر آن دو دایرهی موازیِ یکدیگر قرار داشت که بُن آن از نقرهی سپید و میانهاش از یاقوت و زبرجد و بالای آن از طلای سرخ بود، به جبرئیل گفتم: «این چیست»؟ گفت: «این آئین توست که سفید و آشکار و درخشان است»، پرسیدم: «در میانهاش چیست»؟ گفت: «جهاد». سؤال کردم: «پس این طلای سرخ چه میباشد»؟ پاسخ داد: «هجرت و چون علی (علیهالسلام) واجد همهٔ اینها بود درجهی ایمان او بر ایمان همهٔ مؤمنین برتری دارد»<ref>عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ قَالَ رسولالله (لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ إِذَا أَنَا بِأُسْطُوَانَةٍ أَصْلُهَا مِنْ فِضَّةٍ بَیْضَاءَ وَ وَسَطُهَا مِنْ یَاقُوتَةٍ وَ زَبَرْجَدٍ وَ أَعْلَاهَا مِنْ ذَهَبَةٍ حَمْرَاءَ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذِهِ فَقَالَ هَذَا دِینُکَ أَبْیَضُ وَاضِحٌ مُضِیءٌ قُلْتُ وَ مَا هَذِهِ وَسَطُهَا قَالَ الْجِهَادُ قُلْتُ فَمَا هَذِهِ الذَّهَبَةُ الْحَمْرَاءُ قَالَ الْهِجْرَةُ وَ لِذَلِکَ عَلَا إِیمَانُ عَلِیٍّ (عَلَی إِیمَانِ کُلِّ مُؤْمِنٍ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۲؛ معانی الأخبار، ص۱۱۳/ نورالثقلین</ref> . | ||
=== خطاب الهی به پیامبر با لغت و بیان امیر المومنین علی علیهالسلام در معراج === | |||
عبداللهبنعمر گوید: از رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) شنیدم که از آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پرسیده شد: «خدا در شب معراج با چه لغتی با تو سخن گفت و تو را مخاطب قرار داد»؟ | |||
فرمود: «مرا به لغت و بیان علیّبنابیطالب (علیهالسلام) مخاطب قرار داد سپس به من الهام کرد که بگو پروردگارا تو مرا مخاطب قراردادی یا علی (علیهالسلام)»؟. | |||
سپس فرمود: «ای احمد! من چیزی هستم ولی از همهٔ چیزها فاصله دارم مانند چیزهای دیگر نیستم و من به مردم قیاس نمیشوم و به موجودات تعریف نمیشوم. تو را از نورم آفریدم و علی (علیهالسلام) را از نور تو آفریدم او را به رازهای نهانی دل تو آگاه کردم من کسی را بهسوی دل تو دوستتر از علیّبنابیطالب (علیهالسلام) پیدا نکردم سپس تو را با زبان علی (علیهالسلام) مخاطب قرار دادم تا دلت آرام بگیرد»<ref>عَنْ عبدالله بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَدْ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَةٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ فَقَالَ خَاطَبَنِی بِلُغَةِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (وَ أَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ أَ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْءٌ لَیْسَ کَالْأَشْیَاءِ وَ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بِالْأَشْیَاءِ خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَی سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ عَلَی قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَ قَلْبُکَ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۶؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۸۶</ref>. | سپس فرمود: «ای احمد! من چیزی هستم ولی از همهٔ چیزها فاصله دارم مانند چیزهای دیگر نیستم و من به مردم قیاس نمیشوم و به موجودات تعریف نمیشوم. تو را از نورم آفریدم و علی (علیهالسلام) را از نور تو آفریدم او را به رازهای نهانی دل تو آگاه کردم من کسی را بهسوی دل تو دوستتر از علیّبنابیطالب (علیهالسلام) پیدا نکردم سپس تو را با زبان علی (علیهالسلام) مخاطب قرار دادم تا دلت آرام بگیرد»<ref>عَنْ عبدالله بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَدْ سُئِلَ بِأَیِّ لُغَةٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ فَقَالَ خَاطَبَنِی بِلُغَةِ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (وَ أَلْهَمَنِی أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ أَ خَاطَبْتَنِی أَنْتَ أَمْ عَلِیٌّ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَیْءٌ لَیْسَ کَالْأَشْیَاءِ وَ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بِالْأَشْیَاءِ خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِی وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَی سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ عَلَی قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَ قَلْبُکَ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۶؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۸۶</ref>. | ||
=== حوراء بهشتی در معراج === | === حوراء بهشتی در معراج === | ||
ابوسعید خدری گوید: پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: هنگامی که مرا در آسمانها سیر دادند، جبرئیل دست مرا گرفت و مرا بر بساطی از بساطهای بهشت نشاند. پس از آن یک گلابی به من داد و من آن را زیر و رو کردم، ناگهان شکافته شد و از آن کنیزی از حوریان بهشتی خارج شد که من زیباتر از او ندیده بودم، پس به من گفت: «سلام بر تو ای محمّد»! گفتم: «تو کیستی» گفت: «من راضیه مرضیّه هستم که پروردگار مرا از سه چیز آفریده است، پائین تنهی من از عطر است، و میان تنهی من از کافور و بالا تنهی من از عنبر است. خدای مرا به آب حیات سرشته است. خدای جبّار به من گفت هست شو، پس موجود شدم، و مرا برای برادر و پسر عمویت علیبنابیطالب آفریده است»<ref>عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ قَالَ رسولالله (ِ: لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَخَذَ جِبْرِیلُ (بِیَدِی فَأَدخَلَنِی الْجَنَّةَ وَ أَجْلَسَنِی عَلَی دُرْنُوکٍ مِنْ دَرَانِیکِ الْجَنَّةِ. فَنَاوَلَنِی سَفَرْجَلَةً فَانْفَلَقَتْ نِصْفَیْنِ فَخَرَجَتْ مَنْ بَیْنِهِمَا حَوْرَاءَ فَقَامَتْ بَیْنَ یَدَیَّ فَقَالَتْ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ (السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَحْمَدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (فَقُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ مَنْ أَنْتَ؟ قَالَتْ: أَنَا الرَّاضِیَةُ الْمَرْضِیّةُ خَلَقَنِی الْجَبَّارُ مِنْ ثَلَاثَةِ أَنْوَاعٍ: أَسْفَلِی مِنَ الْمِسْکِ وَ وَسَطِی مِنَ الْعَنْبَرِ وَ أَعْلَایَ مِنَ الْکَافُورِ وَ عُجِنْتُ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ. ثُمَّ قَالَ جَلَّ ذِکْرُهُ لِی: کُونِی، فَکُنْتُ لِأَخِیکَ وَ وَصِیِّکَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (..تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۲.</ref> . | ابوسعید خدری گوید: پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: هنگامی که مرا در آسمانها سیر دادند، جبرئیل دست مرا گرفت و مرا بر بساطی از بساطهای بهشت نشاند. پس از آن یک گلابی به من داد و من آن را زیر و رو کردم، ناگهان شکافته شد و از آن کنیزی از حوریان بهشتی خارج شد که من زیباتر از او ندیده بودم، پس به من گفت: «سلام بر تو ای محمّد»! | ||
گفتم: «تو کیستی» گفت: «من راضیه مرضیّه هستم که پروردگار مرا از سه چیز آفریده است، پائین تنهی من از عطر است، و میان تنهی من از کافور و بالا تنهی من از عنبر است. خدای مرا به آب حیات سرشته است. | |||
خدای جبّار به من گفت هست شو، پس موجود شدم، و مرا برای برادر و پسر عمویت علیبنابیطالب آفریده است»<ref>عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ قَالَ رسولالله (ِ: لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَخَذَ جِبْرِیلُ (بِیَدِی فَأَدخَلَنِی الْجَنَّةَ وَ أَجْلَسَنِی عَلَی دُرْنُوکٍ مِنْ دَرَانِیکِ الْجَنَّةِ. فَنَاوَلَنِی سَفَرْجَلَةً فَانْفَلَقَتْ نِصْفَیْنِ فَخَرَجَتْ مَنْ بَیْنِهِمَا حَوْرَاءَ فَقَامَتْ بَیْنَ یَدَیَّ فَقَالَتْ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ (السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَحْمَدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (فَقُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ مَنْ أَنْتَ؟ قَالَتْ: أَنَا الرَّاضِیَةُ الْمَرْضِیّةُ خَلَقَنِی الْجَبَّارُ مِنْ ثَلَاثَةِ أَنْوَاعٍ: أَسْفَلِی مِنَ الْمِسْکِ وَ وَسَطِی مِنَ الْعَنْبَرِ وَ أَعْلَایَ مِنَ الْکَافُورِ وَ عُجِنْتُ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ. ثُمَّ قَالَ جَلَّ ذِکْرُهُ لِی: کُونِی، فَکُنْتُ لِأَخِیکَ وَ وَصِیِّکَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (..تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۲.</ref> . | |||
=== فلسفه بوی بهشتداشتن فاطمه سلاماللهعلیها === | === فلسفه بوی بهشتداشتن فاطمه سلاماللهعلیها === | ||
طاووس یمانی از ابنعباس نقل میکند: عایشه بر رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) وارد شد درحالیکه پیامبر (صلیالله علیه و آله)، فاطمه (سلاماللهعلیها) را میبوسید، پس به او گفت: «ای رسول خدا (صلیالله علیه و آله)! آیا او را خیلی دوست میداری»؟ | طاووس یمانی از ابنعباس نقل میکند: عایشه بر رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) وارد شد درحالیکه پیامبر (صلیالله علیه و آله)، فاطمه (سلاماللهعلیها) را میبوسید، پس به او گفت: «ای رسول خدا (صلیالله علیه و آله)! آیا او را خیلی دوست میداری»؟ | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «آری! به خدا سوگند! اگر میدانستی که چقدر او را دوست میدارم تو نیز او را بیشتر دوست میداشتی، زیرا هنگامیکه در شب معراج مرا به آسمان چهارم بردند، جبرئیل اذان گفت و میکائیل اقامه، آنگاه به من گفته شد: ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! جلو بیا و نماز بگزار». | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «آری! به خدا سوگند! اگر میدانستی که چقدر او را دوست میدارم تو نیز او را بیشتر دوست میداشتی، زیرا هنگامیکه در شب معراج مرا به آسمان چهارم بردند، جبرئیل اذان گفت و میکائیل اقامه، آنگاه به من گفته شد: ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! جلو بیا و نماز بگزار». | ||
گفتم: «ای جبرئیل! با بودن تو من چگونه جلو بایستم و نماز بگزارم»؟ | گفتم: «ای جبرئیل! با بودن تو من چگونه جلو بایستم و نماز بگزارم»؟ | ||
گفت: «بله، بهدرستیکه خداوند عزیز پیامبران مرسل خود را بر ملائکهی مقرّبش فضیلت و برتری داده است و علاوهبر آن تو را نیز نسبت به ایشان، فضیلت مخصوصی عطا فرموده است». پس جلو رفتم و با ساکنان آسمان چهارم نماز گزاردم و وقتی به طرف راست برگشتم [حضرت] ابراهیم (علیهالسلام) را دیدم که در یکی از باغهای بهشت قرار گرفته و گروهی از ملائک در اطراف ایشان اجتماع نمودهاند. | گفت: «بله، بهدرستیکه خداوند عزیز پیامبران مرسل خود را بر ملائکهی مقرّبش فضیلت و برتری داده است و علاوهبر آن تو را نیز نسبت به ایشان، فضیلت مخصوصی عطا فرموده است». پس جلو رفتم و با ساکنان آسمان چهارم نماز گزاردم و وقتی به طرف راست برگشتم [حضرت] ابراهیم (علیهالسلام) را دیدم که در یکی از باغهای بهشت قرار گرفته و گروهی از ملائک در اطراف ایشان اجتماع نمودهاند. | ||
سپس وقتی بهسوی آسمان پنجم و ششم بالا میرفتم ندایی شنیدم که گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! پدر تو ابراهیم (علیهالسلام) پدری خوب و برادرت علی (علیهالسلام) برادری شایسته است. هنگامیکه به سراپردهها رسیدیم جبرئیل دستم را گرفت و داخل بهشت نمود، در آنجا درختی نورانی توجّه مرا جلبکرد درحالیکه دو فرشته آن را به زیورهایی میآراستند، پس گفتم: «ای جبرئیل! این درخت از آنِ چهکسی است»؟ گفت: «آن درخت علیّبنابیطالب (علیهالسلام) است و اینها تا روز قیامت وظیفه دارند آن را زینت نمایند». | سپس وقتی بهسوی آسمان پنجم و ششم بالا میرفتم ندایی شنیدم که گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! پدر تو ابراهیم (علیهالسلام) پدری خوب و برادرت علی (علیهالسلام) برادری شایسته است. هنگامیکه به سراپردهها رسیدیم جبرئیل دستم را گرفت و داخل بهشت نمود، در آنجا درختی نورانی توجّه مرا جلبکرد درحالیکه دو فرشته آن را به زیورهایی میآراستند، پس گفتم: «ای جبرئیل! این درخت از آنِ چهکسی است»؟ گفت: «آن درخت علیّبنابیطالب (علیهالسلام) است و اینها تا روز قیامت وظیفه دارند آن را زینت نمایند». | ||
وقتی کمی جلوتر رفتم با خرمایی مواجه شدم که از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر و از عسل شیرینتر بود، من یکی از آنها را خوردم و در اثر آن نطفهای در پشت من به هم رسید، هنگامیکه به زمین برگشتم با خدیجه (سلاماللهعلیها) همبستر شدم و وی به فاطمه (سلاماللهعلیها) حامله گردید، پس فاطمه (سلاماللهعلیها) حوریّهای انسیّه است که هرگاه اشتیاق بهشت پیدا میکنم بوی او را استشمام مینمایم<ref>عَنْ طَاوُسٍ الْیَمَانِیِّ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (وَ هُوَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ لَهُ أَ تُحِبُّهَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتِ حُبِّی لَهَا لَازْدَدْتِ لَهَا حُبّاً إِنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ أَذَّنَ جَبْرَئِیلُ وَ أَقَامَ مِیکَائِیلُ ثُمَّ قِیلَ لِی ادْنُ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ أَتَقَدَّمُ وَ أَنْتَ بِحَضْرَتِی یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَی مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَکَ أَنْتَ خَاصَّةً فَدَنَوْتُ فَصَلَّیْتُ بِأَهْلِ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ ثُمَّ الْتَفَتُّ عَنْ یَمِینِی فَإِذَا أَنَا بِإِبْرَاهِیمَ (فِی رَوْضَةٍ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ قَدِ اکْتَنَفَهَا جَمَاعَةٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ثُمَّ إِنِّی صِرْتُ إِلَی السَّمَاءِ الْخَامِسَةِ وَ مِنْهَا إِلَی السَّادِسَةِ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ نِعْمَ الْأَبُ أَبُوکَ إِبْرَاهِیمُ وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوکَ عَلِیٌّ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَی الْحُجُبِ أَخَذَ جَبْرَئِیلُ (بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَإِذَا أَنَا بِشَجَرَةٍ مِنْ نُورٍ فِی أَصْلِهَا مَلَکَانِ یَطْوِیَانِ الْحُلَلَ وَ الْحُلِیَّ فَقُلْتُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةُ فَقَالَ هَذِهِ لِأَخِیکَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (وَ هَذَانِ الْمَلَکَانِ یَطْوِیَانِ لَهُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةً ثُمَ تَقَدَّمْتُ أَمَامِی فَإِذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْیَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْیَبَ رَائِحَةً مِنَ الْمِسْکِ وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَإِذَا اشْتَقْتُ إِلَی الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ فَاطِمَةَ: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۴؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۵/ نورالثقلین.</ref> . | وقتی کمی جلوتر رفتم با خرمایی مواجه شدم که از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر و از عسل شیرینتر بود، من یکی از آنها را خوردم و در اثر آن نطفهای در پشت من به هم رسید، هنگامیکه به زمین برگشتم با خدیجه (سلاماللهعلیها) همبستر شدم و وی به فاطمه (سلاماللهعلیها) حامله گردید، پس فاطمه (سلاماللهعلیها) حوریّهای انسیّه است که هرگاه اشتیاق بهشت پیدا میکنم بوی او را استشمام مینمایم<ref>عَنْ طَاوُسٍ الْیَمَانِیِّ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (وَ هُوَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ لَهُ أَ تُحِبُّهَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتِ حُبِّی لَهَا لَازْدَدْتِ لَهَا حُبّاً إِنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ أَذَّنَ جَبْرَئِیلُ وَ أَقَامَ مِیکَائِیلُ ثُمَّ قِیلَ لِی ادْنُ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ أَتَقَدَّمُ وَ أَنْتَ بِحَضْرَتِی یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَی مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَکَ أَنْتَ خَاصَّةً فَدَنَوْتُ فَصَلَّیْتُ بِأَهْلِ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ ثُمَّ الْتَفَتُّ عَنْ یَمِینِی فَإِذَا أَنَا بِإِبْرَاهِیمَ (فِی رَوْضَةٍ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ قَدِ اکْتَنَفَهَا جَمَاعَةٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ثُمَّ إِنِّی صِرْتُ إِلَی السَّمَاءِ الْخَامِسَةِ وَ مِنْهَا إِلَی السَّادِسَةِ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ نِعْمَ الْأَبُ أَبُوکَ إِبْرَاهِیمُ وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوکَ عَلِیٌّ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَی الْحُجُبِ أَخَذَ جَبْرَئِیلُ (بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَإِذَا أَنَا بِشَجَرَةٍ مِنْ نُورٍ فِی أَصْلِهَا مَلَکَانِ یَطْوِیَانِ الْحُلَلَ وَ الْحُلِیَّ فَقُلْتُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةُ فَقَالَ هَذِهِ لِأَخِیکَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (وَ هَذَانِ الْمَلَکَانِ یَطْوِیَانِ لَهُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةً ثُمَ تَقَدَّمْتُ أَمَامِی فَإِذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْیَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْیَبَ رَائِحَةً مِنَ الْمِسْکِ وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَإِذَا اشْتَقْتُ إِلَی الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ فَاطِمَةَ: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۴؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۵/ نورالثقلین.</ref> . | ||
== شب معراج و نماز == | == شب معراج و نماز == | ||
=== پیامبر اسلام امام جماعت پیامبران و فرشتگان === | === پیامبر اسلام امام جماعت پیامبران و فرشتگان === | ||
زراره و فضل از امام باقر (علیهالسلام) نقل میکنند: هنگامیکه رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) شبانه به آسمان برده شد و به بیتالمعمور (خانهای به موازات خانهی کعبه در آسمانها که عبادتگاه فرشتگان است) رسید و وقت نماز شد، جبرئیل اذان و اقامه گفت و رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) جلو ایستاد و فرشتگان و پیامبران (پشت سر ایشان به صف ایستادند<ref>عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفَضْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الباقر (قَالَ: لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ اللَّهِ (إِلَی السَّمَاءِ فَبَلَغَ الْبَیْتَ الْمَعْمُورَ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَأَذَّنَ جَبْرَئِیلُ وَ أَقَامَ فَتَقَدَّمَ رسولالله (وَ صَفَّ الْمَلَائِکَةُ وَ النَّبِیُّونَ خَلْفَ مُحَمَّد: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۴؛ الکافی، ج۳، ص۳۰۲/ البرهان؛ نورالثقلین؛ «بتفاوت لفظی».</ref>. | |||
=== پیامبر اعظم امام جماعت انبیا === | === پیامبر اعظم امام جماعت انبیا === | ||
نافعبنارزق از امام باقر (علیهالسلام) چند سؤال کرد؛ از آنجمله از این آیه: از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانی برای پرستش قرار دادیم؟! (زخرف/۴۵) پرسید. حضرت رسول (صلّیالله علیه واله وسلّم) از چه کسی سؤال میکند با اینکه بین او و عیسی (علیهالسلام) پانصد سال فاصله است»؟ امام باقر (علیهالسلام) آیه: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا را خواند و بعد جریان اجتماع پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) با انبیاء و مرسلین (را [در معراج] ذکر کرد که با آنها نماز میخواند<ref>نَافِعِبْنِالْأَزْرَقِ أَنَّهُ سَأَلَ الْبَاقِرَ (عَنْ مَسَائِلَ مِنْهَا قَوْلُهُ تَعَالَی وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ مَنِ الَّذِی یَسْأَلُهُ مُحَمَّدٌ (وَ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عِیسَی (خَمْسُمِائَةِ سَنَةٍ قَالَ فَقَرَأَ أَبُوجَعْفَرٍ (سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا ثُمَّ ذَکَرَ اجْتِمَاعَهُ بِالْمُرْسَلِینَ وَ الصَّلَاةَ بِهِمْ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۰؛ بحارالانوار، ج۱۰، ص۱۵۸/ المناقب، ج۴، ص۲۰۱ .</ref> . | نافعبنارزق از امام باقر (علیهالسلام) چند سؤال کرد؛ از آنجمله از این آیه: از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانی برای پرستش قرار دادیم؟! (زخرف/۴۵) پرسید. | ||
حضرت رسول (صلّیالله علیه واله وسلّم) از چه کسی سؤال میکند با اینکه بین او و عیسی (علیهالسلام) پانصد سال فاصله است»؟ | |||
امام باقر (علیهالسلام) آیه: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا را خواند و بعد جریان اجتماع پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) با انبیاء و مرسلین (را [در معراج] ذکر کرد که با آنها نماز میخواند<ref>نَافِعِبْنِالْأَزْرَقِ أَنَّهُ سَأَلَ الْبَاقِرَ (عَنْ مَسَائِلَ مِنْهَا قَوْلُهُ تَعَالَی وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ مَنِ الَّذِی یَسْأَلُهُ مُحَمَّدٌ (وَ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عِیسَی (خَمْسُمِائَةِ سَنَةٍ قَالَ فَقَرَأَ أَبُوجَعْفَرٍ (سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا ثُمَّ ذَکَرَ اجْتِمَاعَهُ بِالْمُرْسَلِینَ وَ الصَّلَاةَ بِهِمْ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۰؛ بحارالانوار، ج۱۰، ص۱۵۸/ المناقب، ج۴، ص۲۰۱ .</ref> . | |||
=== تخفیف گرفتن در رکعات نماز در معراج === | === تخفیف گرفتن در رکعات نماز در معراج === | ||
امام صادق (علیهالسلام) | - محمدبنعلیبنحسیناز امام صادق (علیهالسلام) نقل کرده که همانا رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) هنگامیکه به گردش شبانه به آسمانها برده شد پروردگارش آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) را به پنجاه [نوبت] نماز در شبانهروز امر فرمود که امّت آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) نیز باید بهجای آورند و حدّاقل بالغ بر صد رکعت میگشت، بعد آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) بر یکایک پیامبران (که در آسمان صف کشیده بودند گذشت و هیچیک از پیامبران (از او چیزی نپرسید تا به موسیبنعمران (علیهالسلام) رسید، او از آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پرسید: «پروردگارت تو را به چه چیز امر فرمود»؟ آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پاسخ داد: «به پنجاه نماز». | ||
موسی (علیهالسلام) گفت: «از پروردگارت تخفیف بخواه که امّت تو طاقت انجام آن را ندارد». پس آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) از خداوند خواست و حقتعالی ده نماز را تخفیف داد، بار دیگر آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) بر یکایک پیامبران (که در آسمان صف کشیده بودند گذشت و هیچیک از ایشان از آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) چیزی نپرسید تا بر موسیبنعمران (علیهالسلام) گذشت و او از رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) پرسید: «خداوند تو را به چه چیز امر فرمود»؟ پاسخ داد: «به خواندن چهل نماز»، باز موسی (علیهالسلام) به آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «از پروردگارت تخفیف بخواه که امّت تو طاقت بهجاآوردن آن را ندارد» و رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) درخواست تخفیف نمود و خداوند تعالی ده نماز از آن را تخفیف داد، بار دیگر آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) بر یکایک پیامبران (گذشت و هیچکدام چیزی از او نپرسید تا بر موسیبنعمران (علیهالسلام) گذشت و او پرسید: «پروردگارت تو را به چهچیز امر فرمود»؟ آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پاسخ داد: «به سی نماز و موسی (علیهالسلام) تکرار کرد؛ از پروردگارت تخفیف بخواه که امّت تو طاقت بهجاآوردن آن را ندارد و آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) از خداوند عزّوجلّ درخواست نمود و خداوند ده نماز دیگر را تخفیف داد، باز رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) بر یکایک پیامبران گذشت و هیچیک چیزی از آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) نپرسید تا بر موسیبنعمران (علیهالسلام) گذشت و او از آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پرسید: «پروردگارت تو را به چه چیز امر فرمود»؟ و آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پاسخ داد: «به بیست نماز» و موسی (علیهالسلام) باز به آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «از پروردگار خویش تخفیف بخواه که امّت تو توان انجام آن را ندارد». | موسی (علیهالسلام) گفت: «از پروردگارت تخفیف بخواه که امّت تو طاقت انجام آن را ندارد». پس آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) از خداوند خواست و حقتعالی ده نماز را تخفیف داد، بار دیگر آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) بر یکایک پیامبران (که در آسمان صف کشیده بودند گذشت و هیچیک از ایشان از آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) چیزی نپرسید تا بر موسیبنعمران (علیهالسلام) گذشت و او از رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) پرسید: «خداوند تو را به چه چیز امر فرمود»؟ پاسخ داد: «به خواندن چهل نماز»، باز موسی (علیهالسلام) به آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «از پروردگارت تخفیف بخواه که امّت تو طاقت بهجاآوردن آن را ندارد» و رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) درخواست تخفیف نمود و خداوند تعالی ده نماز از آن را تخفیف داد، بار دیگر آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) بر یکایک پیامبران (گذشت و هیچکدام چیزی از او نپرسید تا بر موسیبنعمران (علیهالسلام) گذشت و او پرسید: «پروردگارت تو را به چهچیز امر فرمود»؟ آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پاسخ داد: «به سی نماز و موسی (علیهالسلام) تکرار کرد؛ از پروردگارت تخفیف بخواه که امّت تو طاقت بهجاآوردن آن را ندارد و آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) از خداوند عزّوجلّ درخواست نمود و خداوند ده نماز دیگر را تخفیف داد، باز رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) بر یکایک پیامبران گذشت و هیچیک چیزی از آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) نپرسید تا بر موسیبنعمران (علیهالسلام) گذشت و او از آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پرسید: «پروردگارت تو را به چه چیز امر فرمود»؟ و آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پاسخ داد: «به بیست نماز» و موسی (علیهالسلام) باز به آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «از پروردگار خویش تخفیف بخواه که امّت تو توان انجام آن را ندارد». | ||
رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) از خداوند درخواست کرد و حقتعالی ده نماز دیگر از آن را تخفیف عطا فرمود، بار دیگر رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) بر یکایک پیامبران (گذرکرد و هیچیک از ایشان چیزی از آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) نپرسید تا اینکه بر موسی (علیهالسلام) گذشت و او به رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «اکنون پروردگارت تو را به انجام چه چیز دستور داد»؟ آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پاسخ داد: «به ده نماز». موسی (علیهالسلام) گفت: «باز هم از پروردگارت تخفیف بخواه که امّت تو طاقت انجام آن را نیز ندارد که من خود برای بنیاسرائیل واجبات خداوند عزّوجلّ را آوردم و آنان نپذیرفتند و بدان عمل نکردند و خود را ملزم نساختند که به آن عمل نمایند». | رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) از خداوند درخواست کرد و حقتعالی ده نماز دیگر از آن را تخفیف عطا فرمود، بار دیگر رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) بر یکایک پیامبران (گذرکرد و هیچیک از ایشان چیزی از آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) نپرسید تا اینکه بر موسی (علیهالسلام) گذشت و او به رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «اکنون پروردگارت تو را به انجام چه چیز دستور داد»؟ آن حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پاسخ داد: «به ده نماز». موسی (علیهالسلام) گفت: «باز هم از پروردگارت تخفیف بخواه که امّت تو طاقت انجام آن را نیز ندارد که من خود برای بنیاسرائیل واجبات خداوند عزّوجلّ را آوردم و آنان نپذیرفتند و بدان عمل نکردند و خود را ملزم نساختند که به آن عمل نمایند». |