۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گرایش ها' به 'گرایشها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | |||
'''علم غیب''' گونهای آگاهی است که در حالت طبیعی برای انسان دستیافتنی نیست و خداوند برخی انسانها را از آن بهرهمند میکند. بنابر آموزههای شیعی آگاهی از غیب مخصوص خداوند است؛ ولی او بنابر مصالحی برخی انسانها را از آن بهرهمند میکند. با این حال برخی علوم غیبی مانند علم به ذات خداوند مخصوص خود اوست و کسی را توان رسیدن به آن نیست. بر اساس آموزههای دینی پیامبران (یا دستکم برخی از آنها) از جمله [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر اسلام(ص)]]، [[ائمه|امامان]] شیعه و برخی از انسانهای صالح از علم غیب برخوردارند. مقدار و گستره این علم در افراد مختلف متفاوت است و بیشترین میزان آن مخصوص پیامبر اکرم (ص) و جانشینان اوست. | '''علم غیب''' گونهای آگاهی است که در حالت طبیعی برای انسان دستیافتنی نیست و خداوند برخی انسانها را از آن بهرهمند میکند. بنابر آموزههای شیعی آگاهی از غیب مخصوص خداوند است؛ ولی او بنابر مصالحی برخی انسانها را از آن بهرهمند میکند. با این حال برخی علوم غیبی مانند علم به ذات خداوند مخصوص خود اوست و کسی را توان رسیدن به آن نیست. بر اساس آموزههای دینی پیامبران (یا دستکم برخی از آنها) از جمله [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر اسلام(ص)]]، [[ائمه|امامان]] شیعه و برخی از انسانهای صالح از علم غیب برخوردارند. مقدار و گستره این علم در افراد مختلف متفاوت است و بیشترین میزان آن مخصوص پیامبر اکرم (ص) و جانشینان اوست. | ||
خط ۴۸: | خط ۵۰: | ||
همواره درتاریخ آنهایی که بیشتر میفهمیدهاند و مطالب پیچیدهتر بیان میکردهاند، در فضاهای دینی به غلو و زیادهروی و انحراف متهم بودهاند و این سیر پیوسته ادامه داشته و تکرار میشده و تنها مصادیقش فرق میکرده است. | همواره درتاریخ آنهایی که بیشتر میفهمیدهاند و مطالب پیچیدهتر بیان میکردهاند، در فضاهای دینی به غلو و زیادهروی و انحراف متهم بودهاند و این سیر پیوسته ادامه داشته و تکرار میشده و تنها مصادیقش فرق میکرده است. | ||
در | در برههای حتی برخی از مسائل ابتدایی را غلو میپنداشتند که به مرور زمان عادی میشد و باز بالاتر از آنها را غلو میشمردند و باز آنها هم عادی میشد. عقایدی که امروزه ما داریم و در میان شیعیان کاملاً عادی و مرسوم است، عقایدی است که در دوران اولیه به اسم غلو خوانده میشد و اگر ما نیز در آن دوره بودیم جزء غلات محسوب میشدیم! | ||
بههرحال در دوره اصحاب ائمه گرایشهای مختلفی را میبینیم، شواهد این گرایشها، روایاتی است که وجود دارد. البته بحثهای کلامی و رجالی در جای خودش باید مطرح شود تا از صحت و سقم این روایات و انتسابشان به ائمه علیهمالسلام مطمئن شویم، ولی ما نمیخواهیم چیزی را به ائمه نسبت دهیم، بلکه میخواهیم عقائد رواة را بررسی کنیم و بر فرض روایات غلط یا جعلی باشد، باز هم نشاندهنده آنست که چنین تفکری بین اصحاب وجود داشته و راوی به آن اعتقاد داشته است. (گرچه خواهیم گفت که از نظر رجالی حق اینست که همین عقیده سوّم صادق و روایات آن صحیح و متواتر بوده و رواة آن هم افرادی درست و ثقه بودهاند؛ هرچند برخی چون جابربنیزید و مفضلبنعمر و محمدبنسنان و امثال اینها در آن دوره متهم به غلو و انحراف بودهاند.) | بههرحال در دوره اصحاب ائمه گرایشهای مختلفی را میبینیم، شواهد این گرایشها، روایاتی است که وجود دارد. البته بحثهای کلامی و رجالی در جای خودش باید مطرح شود تا از صحت و سقم این روایات و انتسابشان به ائمه علیهمالسلام مطمئن شویم، ولی ما نمیخواهیم چیزی را به ائمه نسبت دهیم، بلکه میخواهیم عقائد رواة را بررسی کنیم و بر فرض روایات غلط یا جعلی باشد، باز هم نشاندهنده آنست که چنین تفکری بین اصحاب وجود داشته و راوی به آن اعتقاد داشته است. (گرچه خواهیم گفت که از نظر رجالی حق اینست که همین عقیده سوّم صادق و روایات آن صحیح و متواتر بوده و رواة آن هم افرادی درست و ثقه بودهاند؛ هرچند برخی چون جابربنیزید و مفضلبنعمر و محمدبنسنان و امثال اینها در آن دوره متهم به غلو و انحراف بودهاند.) | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۸: | ||
برای بحث و مناظره با این گرایشهای غلط روشنفکری، به جای رفتن به سراغ دعواهای تاریخی، بهترین راه همین است که متون اصلی کتاب و سنت را در میان بگذاریم و ببینیم آیا قطعیات کتاب و سنت عقاید امروزین شیعه را - که قدماء آنها را غلو میدانستند - بیان میکند یا عقاید آن قدماء را؟ اگر متون اصلی عقاید آنها را میگفت، میگوییم مکتب شیعه تطور پیدا کرده و تشیع ما تشیع ائمه نیست و با بافتههای صوفیه و عرفا یا ادیانشرقی و افکار غلاة مخلوط شده است و اگر دیدیم این حرفهایی که در عقاید عمومی امروز شیعه وجود دارد همانهایی است که در متن کتاب و سنت وجود دارد، باید نتیجه بگیریم «فهم مکتب در فرایند تکامل» بوده است، که واقعیت خارجی هم همین است و علم غیب و ولایتتکوینی و دیگر مراتب امام از متن آیات و روایات معتبر کاملاً قابل اثبات است و اگر ما هیچ پیشزمینه تاریخی هم نداشته باشیم وقتی قرآن و روایات معتبر را به عنوان یک منبع به دست ما بدهند ما میتوانیم چنین برداشتی از آن داشته باشیم. | برای بحث و مناظره با این گرایشهای غلط روشنفکری، به جای رفتن به سراغ دعواهای تاریخی، بهترین راه همین است که متون اصلی کتاب و سنت را در میان بگذاریم و ببینیم آیا قطعیات کتاب و سنت عقاید امروزین شیعه را - که قدماء آنها را غلو میدانستند - بیان میکند یا عقاید آن قدماء را؟ اگر متون اصلی عقاید آنها را میگفت، میگوییم مکتب شیعه تطور پیدا کرده و تشیع ما تشیع ائمه نیست و با بافتههای صوفیه و عرفا یا ادیانشرقی و افکار غلاة مخلوط شده است و اگر دیدیم این حرفهایی که در عقاید عمومی امروز شیعه وجود دارد همانهایی است که در متن کتاب و سنت وجود دارد، باید نتیجه بگیریم «فهم مکتب در فرایند تکامل» بوده است، که واقعیت خارجی هم همین است و علم غیب و ولایتتکوینی و دیگر مراتب امام از متن آیات و روایات معتبر کاملاً قابل اثبات است و اگر ما هیچ پیشزمینه تاریخی هم نداشته باشیم وقتی قرآن و روایات معتبر را به عنوان یک منبع به دست ما بدهند ما میتوانیم چنین برداشتی از آن داشته باشیم. | ||
دو نگاه اصلی درباره علم امام در دورههای متأخر | == دو نگاه اصلی درباره علم امام در دورههای متأخر == | ||
بعد از پذیرفتهشدن اصل علم غیبِ مطلق امام علیهالسلام، دو نگاه عمده در میان شیعه شکل گرفت که در این بحث یکی را نگاه افراطی و دیگری را نگاه اعتدالی مینامیم. | بعد از پذیرفتهشدن اصل علم غیبِ مطلق امام علیهالسلام، دو نگاه عمده در میان شیعه شکل گرفت که در این بحث یکی را نگاه افراطی و دیگری را نگاه اعتدالی مینامیم. | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۷: | ||
نگاه اعتدالی، علم امام را دارای دو بعد و دو حیثیت میداند که از حیثی مطلق و بیحد است و استثناء نداشته و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر است و تدریجاً افزوده میشود. | نگاه اعتدالی، علم امام را دارای دو بعد و دو حیثیت میداند که از حیثی مطلق و بیحد است و استثناء نداشته و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر است و تدریجاً افزوده میشود. | ||
مناسب است اشارهای به اشکال نگاه افراطی بشود. گرایش افراطی میگوید علم ائمه تکبعدی است و ائمه همه چیز را بالفعل میدانند و علمشان افزوده نمیشود. ولی این نگاه با نصوص قرآن کریم و سیره و روایات مخالف است. | |||
ما معتقدیم که پیامبر اشرف اهلبیت هستند. قرآنکریم در ترسیم شخصیت رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم تاکید میکند که رسولخدا حتی بعد از رسالت از حیثی همه چیز را نمیدانستهاند و علمشان به واسطه نزول وحی افزایش مییافته و این مسأله از نصوص قرآن است که قابل تأویل نیست. | ما معتقدیم که پیامبر اشرف اهلبیت هستند. قرآنکریم در ترسیم شخصیت رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم تاکید میکند که رسولخدا حتی بعد از رسالت از حیثی همه چیز را نمیدانستهاند و علمشان به واسطه نزول وحی افزایش مییافته و این مسأله از نصوص قرآن است که قابل تأویل نیست. | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
بههرحال چون این نظر خلاف قطعیات است بهتر است از آن عبور کنیم و به توضیح و تشریح نظر اعتدالی و صحیح بپردازیم که در آن علم امام مطلق است از حیثی و مقید و محدود است از حیثی دیگر. | بههرحال چون این نظر خلاف قطعیات است بهتر است از آن عبور کنیم و به توضیح و تشریح نظر اعتدالی و صحیح بپردازیم که در آن علم امام مطلق است از حیثی و مقید و محدود است از حیثی دیگر. | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
۱. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج۱، ص۲۴۰. | ۱. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج۱، ص۲۴۰. | ||
۲. کَشّی، محمدبنعمربن عبدالعزیز، رجال الکشی - اختیار معرفة الرجال (مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، ج۲، ص: ۵۶۴. | ۲. کَشّی، محمدبنعمربن عبدالعزیز، رجال الکشی - اختیار معرفة الرجال (مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، ج۲، ص: ۵۶۴. | ||
۳. برای ملاحظه برخی از دیدگاههای اصحاب ائمّۀ علیهمالسلام و خصوصا نظر بغدادیین به قمیین ر. ک به: کاظمی تستری، اسدالله، کشف القناع عن وجه حجیّة الاجماع، ص۱۹۸ – ۲۰۱ و ص ۲۰۳ – ۲۰۷ و ص ۲۲۳. | ۳. برای ملاحظه برخی از دیدگاههای اصحاب ائمّۀ علیهمالسلام و خصوصا نظر بغدادیین به قمیین ر. ک به: کاظمی تستری، اسدالله، کشف القناع عن وجه حجیّة الاجماع، ص۱۹۸ – ۲۰۱ و ص ۲۰۳ – ۲۰۷ و ص ۲۲۳. | ||
۴. نمونهاین جهت را در مقدمه جناب استاد شیخ محمدرضا جعفری بر مجموعه آثار شیخ مفید دید (مفید، محمدبنمحمد، سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، مقدمّه، ص۲۹۸ – ۳۰۴. | ۴. نمونهاین جهت را در مقدمه جناب استاد شیخ محمدرضا جعفری بر مجموعه آثار شیخ مفید دید (مفید، محمدبنمحمد، سلسلة مؤلفات الشیخ المفید، مقدمّه، ص۲۹۸ – ۳۰۴. | ||
۵. از منابع خوب برای مطالعه در این باب کتاب «علم امام از دیدگاه کلام امامیه از قرن اول تا هفتم» است. شاید اینکه نویسنده قرن اول تا هفتم را انتخاب کرده، بدین جهت بوده است که قرن هفتم مقطع تحول و تغییر نظرات بزرگان کلام امامیه است. در این کتاب نظرات بزرگانی قرون قبلی را که حرفهایشان مانده و توانستند کتاب بنویسند و کتابهایشان در طول تاریخ بماند، نقل نموده است. | ۵. از منابع خوب برای مطالعه در این باب کتاب «علم امام از دیدگاه کلام امامیه از قرن اول تا هفتم» است. شاید اینکه نویسنده قرن اول تا هفتم را انتخاب کرده، بدین جهت بوده است که قرن هفتم مقطع تحول و تغییر نظرات بزرگان کلام امامیه است. در این کتاب نظرات بزرگانی قرون قبلی را که حرفهایشان مانده و توانستند کتاب بنویسند و کتابهایشان در طول تاریخ بماند، نقل نموده است. | ||
۶. أوائل المقالات، ص۶۷ | ۶. أوائل المقالات، ص۶۷ | ||
۷. سیدبنطاووس، فلاح السائل، ص۶. | ۷. سیدبنطاووس، فلاح السائل، ص۶. | ||
۸. سید بن طاووس مینویسد: «ومن ذلک عن الغزالی فی رسالة العلم اللدنی قال ما هذا لفظه وقال أمیر المؤمنین (سلاماللهعلیه) أن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) أدخل لسانه فی فمی فانفتح فی قلبی ألف باب من العلم وفتح لی کل باب ألف باب وقال أیضا لو ثنیت لی الوسادة وجلست علیها لحکمت بین أهل التوراة بتوراتهم وأهل الإنجیل بإنجیلهم وأهل الفرقان بفرقانهم وهذه المرتبة لا تنال بمجرد التعلم بل یتمکن المرء فی هذه المرتبة بقوة العلم اللدنی». الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ص۱۳۶. | ۸. سید بن طاووس مینویسد: «ومن ذلک عن الغزالی فی رسالة العلم اللدنی قال ما هذا لفظه وقال أمیر المؤمنین (سلاماللهعلیه) أن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) أدخل لسانه فی فمی فانفتح فی قلبی ألف باب من العلم وفتح لی کل باب ألف باب وقال أیضا لو ثنیت لی الوسادة وجلست علیها لحکمت بین أهل التوراة بتوراتهم وأهل الإنجیل بإنجیلهم وأهل الفرقان بفرقانهم وهذه المرتبة لا تنال بمجرد التعلم بل یتمکن المرء فی هذه المرتبة بقوة العلم اللدنی». الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ص۱۳۶. | ||
۹. علامه حلی، أجوبة المسائل المهنائیة، ص: ۱۴۱ و ۱۴۲؛ «ما یقول سیدنا فی قوله تعالى: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیٰامَةِ إِنّٰا کُنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِینَ. أَوْ تَقُولُوا إِنَّمٰا أَشْرَکَ آبٰاؤُنٰا مِنْ قَبْلُ وَ کُنّٰا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنٰا بِمٰا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ. | ۹. علامه حلی، أجوبة المسائل المهنائیة، ص: ۱۴۱ و ۱۴۲؛ «ما یقول سیدنا فی قوله تعالى: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیٰامَةِ إِنّٰا کُنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِینَ. أَوْ تَقُولُوا إِنَّمٰا أَشْرَکَ آبٰاؤُنٰا مِنْ قَبْلُ وَ کُنّٰا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنٰا بِمٰا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ. | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۰۶: | ||
الجواب: ما ذکر المولى السید فی تأویل أخذ الذریة من صلب آدم علیهالسلام فی غایة الاستبعاد، لان جمیع بنی آدم لم یؤخذوا من ظهر آدم. و أیضا فإن کان کالذر کیف یکلف أو یخاطب و یتوجه الیه طلب الشهادة منه، مع أن اللّه تعالى حکى أنه أخذ من ظهور بنی آدم لا من ظهر آدم علیهالسلام. و الوجه فی ذلک توجه الخطاب الى العقلاء البالغین الذین عرفوا اللّه تعالى بما شاهدوه من آثار الصانع فی أنفسهم و فی باقی الموجودات. و کلام الصوفیة فی هذا الباب هذیان ...» | الجواب: ما ذکر المولى السید فی تأویل أخذ الذریة من صلب آدم علیهالسلام فی غایة الاستبعاد، لان جمیع بنی آدم لم یؤخذوا من ظهر آدم. و أیضا فإن کان کالذر کیف یکلف أو یخاطب و یتوجه الیه طلب الشهادة منه، مع أن اللّه تعالى حکى أنه أخذ من ظهور بنی آدم لا من ظهر آدم علیهالسلام. و الوجه فی ذلک توجه الخطاب الى العقلاء البالغین الذین عرفوا اللّه تعالى بما شاهدوه من آثار الصانع فی أنفسهم و فی باقی الموجودات. و کلام الصوفیة فی هذا الباب هذیان ...» | ||
== | == منابع == | ||
۱۰. سورۀ هود، آیۀ۴۹. | ۱۰. سورۀ هود، آیۀ۴۹. | ||
۱۱. سورۀ توبه، آیۀ ۱۰۱. | ۱۱. سورۀ توبه، آیۀ ۱۰۱. | ||
۱۲. سورۀ انعام، آیۀ۵۰؛ سورۀ هود، آیۀ۳۱. | ۱۲. سورۀ انعام، آیۀ۵۰؛ سورۀ هود، آیۀ۳۱. | ||
۱۳. سورۀ اعراف، آیۀ ۱۸۸. | |||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | |||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] |