confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۴۴۹: | خط ۴۴۹: | ||
====جواب اشکال ششم:==== | ====جواب اشکال ششم:==== | ||
اولا: این مطلب قطعی است كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق خداوند را میشناخته است؛ اما اگر به صورت مبهم گفته به این خاطر بوده است كه به دیگران ثابت كند خداوند او را محبوبترین مخلوق خود قرار داده است. | اولا: این مطلب قطعی است كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق خداوند را میشناخته است؛ اما اگر به صورت مبهم گفته به این خاطر بوده است كه به دیگران ثابت كند خداوند او را محبوبترین مخلوق خود قرار داده است. | ||
مرحوم مظفر در پاسخ او میگوید: | مرحوم مظفر در پاسخ او میگوید: | ||
ما نفهمیدیم وجه دلالت حدیث بر این كه حضرت او را نمیشناخت چیست؟ شما فكر میكنید اگر میفرمود: ( علی را نزد من آر ) معنایش این بود كه نمیدانست او محبوبترین خلق خداست؟ چگونه پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) او را نمیشناخت در صورتی كه در برخی اخبار آمده كه گفت: ( خداوندا! محبوبترین آفریدگانت در نظر خودت و مرا بیاور )، و در خبر دیگری است كه به علی (علیهالسلام) فرمود: (چه چیز تو را از آمدن نزد من باز داشت)؟ و نیز در خبر دیگری است كه فرمود: ( چه سبب شد كه دیر آمدی )؟ پس پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم) او را میشناخت ولی به طور مبهم بیان كرد و نگفت: خدایا علی را بفرست، تا تعیین آن فرد از سوی خدای سبحان حاصل شود و مردم مستدلا بدانند كه علی (علیهالسلام)همان محبوبترین خلق به نزد خداست ).<br> | ما نفهمیدیم وجه دلالت حدیث بر این كه حضرت او را نمیشناخت چیست؟ شما فكر میكنید اگر میفرمود: ( علی را نزد من آر ) معنایش این بود كه نمیدانست او محبوبترین خلق خداست؟ چگونه پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) او را نمیشناخت در صورتی كه در برخی اخبار آمده كه گفت: ( خداوندا! محبوبترین آفریدگانت در نظر خودت و مرا بیاور )، و در خبر دیگری است كه به علی (علیهالسلام) فرمود: (چه چیز تو را از آمدن نزد من باز داشت)؟ و نیز در خبر دیگری است كه فرمود: ( چه سبب شد كه دیر آمدی )؟ پس پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم) او را میشناخت ولی به طور مبهم بیان كرد و نگفت: خدایا علی را بفرست، تا تعیین آن فرد از سوی خدای سبحان حاصل شود و مردم مستدلا بدانند كه علی (علیهالسلام)همان محبوبترین خلق به نزد خداست ).<br>علامه میر حامد حسین نقوی در پاسخ این ادعای ابن تیمیه میگوید: | ||
علامه میر حامد حسین نقوی در پاسخ این ادعای ابن تیمیه میگوید: | |||
رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) میخواست كه فهمیده شود كه مصداق این عنوان كسی جزء امام امیرمؤمنان (علیهالسلام) كسی دیگری نیست و این خداوند است كه او را محبوبترین مخلوق در نزد خود و رسولش قرار داده است، نه این كه رسولِخدا از پیش خود او را به چنین مقامی رسانده باشد. اگر به دنبال علی (علیهالسلام)میفرستاد یا میگفت كه خداوند علی را پیش من بیاور، چرا كه او محبوبترین مخلوق در نزد تو است، این حقیقت روشن نمیشد و منافقان ایراد میگرفتند و میگفتند كه این گفته رسولِخدا از پیش خود او است نه از طرف خداوند<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص176، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>. | رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) میخواست كه فهمیده شود كه مصداق این عنوان كسی جزء امام امیرمؤمنان (علیهالسلام) كسی دیگری نیست و این خداوند است كه او را محبوبترین مخلوق در نزد خود و رسولش قرار داده است، نه این كه رسولِخدا از پیش خود او را به چنین مقامی رسانده باشد. اگر به دنبال علی (علیهالسلام)میفرستاد یا میگفت كه خداوند علی را پیش من بیاور، چرا كه او محبوبترین مخلوق در نزد تو است، این حقیقت روشن نمیشد و منافقان ایراد میگرفتند و میگفتند كه این گفته رسولِخدا از پیش خود او است نه از طرف خداوند<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص176، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>. | ||
البته این كلام علامه لكهنوی كاملا محتمل است؛ چرا كه وقتی عائشه میفهمد كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) امیرمؤمنان و فاطمه زهرا علیهما السلام را بیش از او پدرش دوست دارد، پیش پیامبر میآید و به شدت و با صدای بلند اعتراض میکند: | البته این كلام علامه لكهنوی كاملا محتمل است؛ چرا كه وقتی عائشه میفهمد كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) امیرمؤمنان و فاطمه زهرا (علیهما السلام) را بیش از او پدرش دوست دارد، پیش پیامبر میآید و به شدت و با صدای بلند اعتراض میکند: | ||
احمد بن حنبل در مسند خود مینویسد: | احمد بن حنبل در مسند خود مینویسد: | ||
نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم (صلیالله علیه و وسلم) اجازه میخواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد میزند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیهالسلام) از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است- و این جمله را دو بار یا سه بار تكرار كرد. ابو بكر، پس از اذن ورود داخل منزل شد و به «عایشه» حمله برده و گفت: ای دختر فلانه! مبادا بشنوم كه صدایت را با فریاد بلند كرده و بر سر رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) داد میزنی!<ref>الشیبانی، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص275، ح18444، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر.</ref> | نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم (صلیالله علیه و وسلم) اجازه میخواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد میزند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیهالسلام) از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است- و این جمله را دو بار یا سه بار تكرار كرد. ابو بكر، پس از اذن ورود داخل منزل شد و به «عایشه» حمله برده و گفت: ای دختر فلانه! مبادا بشنوم كه صدایت را با فریاد بلند كرده و بر سر رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) داد میزنی!<ref>الشیبانی، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص275، ح18444، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر.</ref> | ||
ابوداود و نسائی نیز همین روایت را به صورت ذیل نقل كرده است: | ابوداود و نسائی نیز همین روایت را به صورت ذیل نقل كرده است: | ||
نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم (صلیالله علیه وآله وسلّم) اجازه میخواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد میزند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیهالسلام)از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است. | نعمان بن بشیر نقل كرده است كه در یكی از روزها، «ابو بكر» برای تشرّف به حضور رسول اكرم (صلیالله علیه وآله وسلّم) اجازه میخواست كه همزمان صدای «عایشه» را شنید كه فریاد میزند! به خدا سوگند! اینك متوجه شدم كه علی (علیهالسلام)از پدر من و از خود من در نزد تو محبوبتر است. | ||
ابو بكر، به دخترش عایشه حمله برد تا سیلی به رخسارش بزند و به او گفت: ای دختر فلانه! میبینم كه تو برسر رسولِخدا فریاد میزنی! رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) در این حالت جلوی ابو بكر را گرفت. ابو بكر، خشمگین شد و از منزل بیرون رفت.<ref>السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275هـ)، سنن أبی داود، ج4، ص300، ح4999، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفكر.النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن ابیطالب، ج1، ص126، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref> | ابو بكر، به دخترش عایشه حمله برد تا سیلی به رخسارش بزند و به او گفت: ای دختر فلانه! میبینم كه تو برسر رسولِخدا فریاد میزنی! رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) در این حالت جلوی ابو بكر را گرفت. ابو بكر، خشمگین شد و از منزل بیرون رفت.<ref>السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275هـ)، سنن أبی داود، ج4، ص300، ح4999، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفكر.النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن ابیطالب، ج1، ص126، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref> | ||
سند این روایت نیز كاملا صحیح است؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی درباره این روایت میگوید: | سند این روایت نیز كاملا صحیح است؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی درباره این روایت میگوید: | ||
احمد، ابوداود و نسائی با سند صحیح از نعمان بن بشیر نقل كرده است كه ابوبكر اجازه ورود میخواست تا...<ref>العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح، صحیح البخاری، ج7، ص27، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.</ref>. | احمد، ابوداود و نسائی با سند صحیح از نعمان بن بشیر نقل كرده است كه ابوبكر اجازه ورود میخواست تا...<ref>العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح، صحیح البخاری، ج7، ص27، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.</ref>. | ||
خط ۴۷۰: | خط ۴۷۴: | ||
این حدیث را أبوكریب از أشجعی و همچنین نصر بن علی از أبوحمد از سفیان نقل کردهاند؛ تنها با یك تفاوت در حدیث هر دوی آمده است كه عائشه گفت: ما از دو تكه نان سیاه سیر نمیشدیم<ref>صحیح مسلم ج4، ص2284، ح2975، كِتَاب الزُّهْدِ وَالرَّقَائِقِ</ref>. | این حدیث را أبوكریب از أشجعی و همچنین نصر بن علی از أبوحمد از سفیان نقل کردهاند؛ تنها با یك تفاوت در حدیث هر دوی آمده است كه عائشه گفت: ما از دو تكه نان سیاه سیر نمیشدیم<ref>صحیح مسلم ج4، ص2284، ح2975، كِتَاب الزُّهْدِ وَالرَّقَائِقِ</ref>. | ||
طبیعی است كه عائشه از دادن مرغ به امیرمؤمنان (علیهالسلام) | طبیعی است كه عائشه از دادن مرغ به امیرمؤمنان (علیهالسلام)خوشحال نباشد؛ بهویژه كه وقتی او دعا كرد و از خداوند خواست كه این شخص را پدر من قرار دهد و این مرغ نصیب پدر من شود؛ اما خداوند نپذیرفت و نیز وقتی ابوبكر به در خانه آمد تا از این غذا بخورد، رسولِخدا او را از در خانهاش دور كرد و اجازه ورود به او را نداد. خود عائشه نیز از این غذا قطعاً نخورده است؛ بنابراین با داد و فریاد اعتراض كرده است كه چرا رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم)، علی بن ابیطالب و صدیقه طاهره (سلام الله علیهما) را از او و پدرش بیشتر دوست دارد.! | ||
متأسفانه ابن تیمیه اصل روایات طیر را نخوانده که در اصل روایت به صراحت آمده است كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) منتظر امیرمؤمنان (علیهالسلام) بوده است. | |||
اگر رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق نزد خدا را نمیشناخت، چرا ابوبكر و عمر را رد كرد؟ چنانچه پیشازاین ثابت كردیم كه با سند صحیح این قضیه در منابع اهلسنت نقل شده است<ref>مسند أبی یعلی ج7، ص105 ؛ النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن ابیطالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>. | اگر رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق نزد خدا را نمیشناخت، چرا ابوبكر و عمر را رد كرد؟ چنانچه پیشازاین ثابت كردیم كه با سند صحیح این قضیه در منابع اهلسنت نقل شده است<ref>مسند أبی یعلی ج7، ص105 ؛ النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن ابیطالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>. | ||
ابن تیمیه در اشكال پنجم نیز تقریبا همان اشكال چهارم را تكرار كرده و در ادامه میگوید: | ابن تیمیه در اشكال پنجم نیز تقریبا همان اشكال چهارم را تكرار كرده و در ادامه میگوید: | ||
و لو سَمّی علیاً لأستراحَ أنسُ من الرجاءِ الباطلِ و لم یَغْلِقُ البابَ فی وجهِ علیٍّ | و لو سَمّی علیاً لأستراحَ أنسُ من الرجاءِ الباطلِ و لم یَغْلِقُ البابَ فی وجهِ علیٍّ | ||
اگر رسولِخدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) نام علی را میبرد، أنس از امید باطل راحت میشد و در را بر روی علی نمیبست.... | اگر رسولِخدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) نام علی را میبرد، أنس از امید باطل راحت میشد و در را بر روی علی نمیبست.... | ||
علامه میرحامد حسین نقوی در جواب این سخن ابن تیمیه میگوید: | علامه میرحامد حسین نقوی در جواب این سخن ابن تیمیه میگوید: | ||
این سخن ابن تیمیه كه گفته: «اگر نام علی را میبرد، أنس راحت میشد...» اعتراض صریح به رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است كه جز إبن تیمیه و امثال او جرأت چنین جسارتی را ندارند و ما خداوند بلندمرتبه را سپاس میگوییم كه ما را از چنین بلاهایی كه آنها دچار شدهاند، عافیت بخشیده است<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص180، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>. | این سخن ابن تیمیه كه گفته: «اگر نام علی را میبرد، أنس راحت میشد...» اعتراض صریح به رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است كه جز إبن تیمیه و امثال او جرأت چنین جسارتی را ندارند و ما خداوند بلندمرتبه را سپاس میگوییم كه ما را از چنین بلاهایی كه آنها دچار شدهاند، عافیت بخشیده است<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص180، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref>. | ||
نتیجه آن كه رسولِخدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق خداوند را میشناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از امیرمؤمنان (علیهالسلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن امیرمؤمنان (علیهالسلام)توسط خداوند ثابت شود. | نتیجه آن كه رسولِخدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق خداوند را میشناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از امیرمؤمنان (علیهالسلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن امیرمؤمنان (علیهالسلام)توسط خداوند ثابت شود. | ||
خط ۴۹۰: | خط ۴۹۳: | ||
در جواب او میگوییم كه بلی در صحیح بخاری و مسلم روایات زیادی درباره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهلسنت نام آنها را «صحیح» نمیگذاشتند؛ اما آیا این روایات برای شیعیان حجت است؟ | در جواب او میگوییم كه بلی در صحیح بخاری و مسلم روایات زیادی درباره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهلسنت نام آنها را «صحیح» نمیگذاشتند؛ اما آیا این روایات برای شیعیان حجت است؟ | ||
ابن تیمیه این روایات را در جواب علامه حلی رضوان الله تعالی علیه آورده است، اما آیا گفته بخاری و مسلم برای علامه حلی ارزشی دارد؟ | ابن تیمیه این روایات را در جواب علامه حلی رضوان الله تعالی علیه آورده است، اما آیا گفته بخاری و مسلم برای علامه حلی ارزشی دارد؟ | ||
متأسفانه ابن تیمیه و همفكران او با ساده ترین قواعد گفتمانهای دینی آشنا نیستند، ابن تیمیه اگر میخواهد علامه حلی را قانع كند باید به روایتی استناد كند كه از نظر او حجت باشد و بتواند او را قانع كند؛ همان طوری كه ابن حزم اندلسی در این باره گفته است: | متأسفانه ابن تیمیه و همفكران او با ساده ترین قواعد گفتمانهای دینی آشنا نیستند، ابن تیمیه اگر میخواهد علامه حلی را قانع كند باید به روایتی استناد كند كه از نظر او حجت باشد و بتواند او را قانع كند؛ همان طوری كه ابن حزم اندلسی در این باره گفته است: معنا ندارد كه ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال كنیم؛ درحالیکه آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد كه آنها به روایات خودشان علیه ما استناد كنند؛ درحالیکه ما آن روایات را قبول نداریم. ازاینرو لازم است كه در برابر خصم به چیزی استناد شود كه او قبول دارد و برای او حجت است<ref>إبن حزم الأندلسی الظاهری، علی بن أحمد بن سعید ابومحمد (متوفای456هـ)، الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ج4، ص159، ناشر: مكتبة الخانجی، القاهرة.</ref> . | ||
بد نیست که محققین محترم به کتاب الاجتهاد فی مقابل النص علامه عسکری را هم ببینند و برخی از نقلهای کتابهای خودشان در مورد ابوبکر را هم به یاد بیاورند. | |||
===اشكال هشتم: حدیث طیر مفید عموم نیست. === | ===اشكال هشتم: حدیث طیر مفید عموم نیست. === | ||
حدیث طیر مفید عموم | حدیث طیر مفید عموم نیست، عضد الدین ایجی بعد از نقل حدیث طیر میگوید: | ||
جواب میدهیم که این حدیث نمیرساند كه آن حضرت در همه چیز محبوبترین بوده است، زیرا میتوان تقسیم كرد ولفظ (كل) و (بعض) را آورد. نمیبینی كه میتوان استفسار نمود و پرسید: آیا او محبوبترین در همه چیزهاست یا در برخی چیزها؟ ازاینرو احتمال دارد كه او در یك چیز بیش از همه ثواب برده باشد؛ اما در دیگری این چنین نباشد؛ بنابراین دلالت بر افضلیت مطلق ندارد<ref>الإیجی، عضد الدین (متوفای756هـ)، كتاب المواقف، ج3، ص632، تحقیق: عبد الرحمن عمیرة، ناشر: دار الجیل، لبنان، بیروت، الطبعة: الأولی، 1417هـ، 1997م.</ref>. | جواب میدهیم که این حدیث نمیرساند كه آن حضرت در همه چیز محبوبترین بوده است، زیرا میتوان تقسیم كرد ولفظ (كل) و (بعض) را آورد. نمیبینی كه میتوان استفسار نمود و پرسید: آیا او محبوبترین در همه چیزهاست یا در برخی چیزها؟ ازاینرو احتمال دارد كه او در یك چیز بیش از همه ثواب برده باشد؛ اما در دیگری این چنین نباشد؛ بنابراین دلالت بر افضلیت مطلق ندارد<ref>الإیجی، عضد الدین (متوفای756هـ)، كتاب المواقف، ج3، ص632، تحقیق: عبد الرحمن عمیرة، ناشر: دار الجیل، لبنان، بیروت، الطبعة: الأولی، 1417هـ، 1997م.</ref>. | ||
====جواب اشکال هشتم:==== | ====جواب اشکال هشتم:==== |