۸۸٬۰۰۹
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|1}}↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (جایگزینی متن - 'زمینة' به 'زمینه') |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
بننبی برای بازسازی این انسان به دو قاعده اسلامی تمسک میجوید: تغییر نفس، مستفاد از آیة یازدهم سورة رعد؛ و اصلاح، مأخوذ از حدیث شریف «لایصلح آخر هذه الاُمة اِلاّ بما صلح به اَوّلها» (پایان این امت اصلاح نمیشود مگر همچون آغاز آن)، لذا شروع این اصلاح از تلاوت و فهم قرآن با روشی است که هر مسلمان احساس کند قرآن برای نخستینبار به او وحی میشود. بننبی در این باره، این سخن محمد اقبال لاهوری را نقل میکند که «آنچه بیش از هر چیز دیگر در من مؤثر افتاد نصیحتی بود که از پدرم شنیدم که میگفت: فرزندم، قرآن را طوری بخوان که گویا بر تو نازل میشود»<ref>جدعان، ص 423؛ بننبی، 1992، ص 65</ref>. | بننبی برای بازسازی این انسان به دو قاعده اسلامی تمسک میجوید: تغییر نفس، مستفاد از آیة یازدهم سورة رعد؛ و اصلاح، مأخوذ از حدیث شریف «لایصلح آخر هذه الاُمة اِلاّ بما صلح به اَوّلها» (پایان این امت اصلاح نمیشود مگر همچون آغاز آن)، لذا شروع این اصلاح از تلاوت و فهم قرآن با روشی است که هر مسلمان احساس کند قرآن برای نخستینبار به او وحی میشود. بننبی در این باره، این سخن محمد اقبال لاهوری را نقل میکند که «آنچه بیش از هر چیز دیگر در من مؤثر افتاد نصیحتی بود که از پدرم شنیدم که میگفت: فرزندم، قرآن را طوری بخوان که گویا بر تو نازل میشود»<ref>جدعان، ص 423؛ بننبی، 1992، ص 65</ref>. | ||
به نظر بننبی، انسان تمدنساز باید در سه | به نظر بننبی، انسان تمدنساز باید در سه زمینه فرهنگ، کار و مال توجیه یا هدایت شود. فرهنگ از نظر وی «مجموعهای از صفات اخلاقی و ارزشهای اجتماعی است که فرد در محیطی که به دنیا میآید آن را همچون یک سرمایه اولیه دریافت میکند». بننبی کار را تنها عاملی میداند که سرنوشت اشیا را در یک چارچوب اجتماعی تعیین میکند و هدایت آن به معنی هدایت همه فعالیتهای جمعی در یک مسیر با هدف ایجاد تغییر در وضع انسان و پدید آوردن محیطی جدید برای رشد تواناییهای فردی در جامعه است. بالاخره، مال یا ثروت به عنوان وسیله اجتماعی برای نهضت در جهت پیشرفت مادی اهمیت دارد و نه به عنوان وسیلة سیاسی نزد شماری از سرمایهداران برای بهرهکشی از تلاش اکثریت ملت <ref>جدعان، ص 423ـ 425؛ بننبی، 1992، ص 88 ـ89، 120ـ121</ref>. | ||
علاوه بر عوامل یادشده، احیا یا بازسازی تمدن، از دیدگاه بننبی، به احیای اندیشة دینی بستگی دارد. بننبی تمدنسازی به روش غربی را ابداً نمیپذیرد، چه معتقد است که تمدن غرب که ادامه تمدن قرن نوزدهم میلادی است اکنون در مرحله ورشکستگی قرار گرفته و نمیتواند وسیله رهایی جهان اسلام باشد. بننبی خواستار تمدنی اصیل با ویژگیهای خود است، «تمدنی که در آن مربیان به جوانان بیاموزند که چگونه میتوانند راههایی را برای هدایت و پیشبرد کاروان بشری کشف کنند، نه آنکه خود دنبالهرو روسها یا آمریکاییان باشند» <ref>جدعان، ص 425؛ بننبی، 1959، ص 118</ref>. | علاوه بر عوامل یادشده، احیا یا بازسازی تمدن، از دیدگاه بننبی، به احیای اندیشة دینی بستگی دارد. بننبی تمدنسازی به روش غربی را ابداً نمیپذیرد، چه معتقد است که تمدن غرب که ادامه تمدن قرن نوزدهم میلادی است اکنون در مرحله ورشکستگی قرار گرفته و نمیتواند وسیله رهایی جهان اسلام باشد. بننبی خواستار تمدنی اصیل با ویژگیهای خود است، «تمدنی که در آن مربیان به جوانان بیاموزند که چگونه میتوانند راههایی را برای هدایت و پیشبرد کاروان بشری کشف کنند، نه آنکه خود دنبالهرو روسها یا آمریکاییان باشند» <ref>جدعان، ص 425؛ بننبی، 1959، ص 118</ref>. |