confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۸
ویرایش
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
=== اصل توحید === | === اصل توحید === | ||
این اصل از بنیادیترین اصول معتزله است. واصل صفات قدیمهی حق تعالی چون علم، قدرت، و اراده را نفی میکرد و اظهار داشت که محال است دو خدای قدیم ازلی وجود داشته باشد و هر کس صفت قدیمهای برای خدا اثبات کند، به وجود دو خدا اعتراف کرده است. واصلیه پس از مطالعهی کتب فلسفی به این نتیجه رسیدند که تمام صفات زاید بر ذات را انکار کردند و ذات حق را عالم و قادر دانستند. توحید صفاتی که نخستین بار از سوی واصل بن عطا مطرح شد، بعدها از سوی پیروان وی به پذیرش صفات ذات و انکار صفات زاید بر ذات الهی منجر شد، زیرا به اعتقاد این گروه، صفات زاید بر ذات به تعدد قدیم و تعدد خدایان میانجامید<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 40 - 4</ref>. این اندیشه معتزله در برابر اندیشهی صفاتیه و مجسمه قرار دارد که صفات ثبوتی را که جنبهی جسمانی نیز داشت از قبیل هیأت و وجه به معنای ظاهری آن پنداشتند<ref> آیات 22 و 23 سورهی قیامت، آیهی 27 سوره الرحمن، آیهی 54 سوره اعراف و | این اصل از بنیادیترین اصول معتزله است. واصل صفات قدیمهی حق تعالی چون علم، قدرت، و اراده را نفی میکرد و اظهار داشت که محال است دو خدای قدیم ازلی وجود داشته باشد و هر کس صفت قدیمهای برای خدا اثبات کند، به وجود دو خدا اعتراف کرده است. واصلیه پس از مطالعهی کتب فلسفی به این نتیجه رسیدند که تمام صفات زاید بر ذات را انکار کردند و ذات حق را عالم و قادر دانستند. توحید صفاتی که نخستین بار از سوی واصل بن عطا مطرح شد، بعدها از سوی پیروان وی به پذیرش صفات ذات و انکار صفات زاید بر ذات الهی منجر شد، زیرا به اعتقاد این گروه، صفات زاید بر ذات به تعدد قدیم و تعدد خدایان میانجامید<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 40 - 4</ref>. این اندیشه معتزله در برابر اندیشهی صفاتیه و مجسمه قرار دارد که صفات ثبوتی را که جنبهی جسمانی نیز داشت از قبیل هیأت و وجه به معنای ظاهری آن پنداشتند<ref> آیات 22 و 23 سورهی قیامت، آیهی 27 سوره الرحمن، آیهی 54 سوره اعراف و آیه 3 سوره یونس که بر جنبههای جسمانی خداوند اشاره دارد.</ref> و به خداوند نسبت دادند. ازاین رو معتزله اشارهها و تصریحات قرآن را دراینباره به عینیت تمام صفات با ذات مقدس پرودگار تأویل کردند<ref>عبد الحمید، رعفان، دراسات فی الفرق و العقائد الاسلامیه، بغداد، مطبعة اسد، بیتا، ص: 207.</ref>. | ||
=== اصل عدل === | === اصل عدل === | ||
به روایت شهرستانی واصل، دراینباره معتقد است که پروردگار حکیم و عادل است و روا نیست که | به روایت شهرستانی واصل، دراینباره معتقد است که پروردگار حکیم و عادل است و روا نیست که شر و ستمی به او نسبت داده شود و یا بر خلاف آن چه که به بندگانش فرمان داده، از آنان بخواهد، سپس به سبب انجام آن، آنان را مجازات نماید. فاعل خیر و شر، [[ایمان]] و [[کفر]]، طاعت و [[گناه|معصیت]] بنده است و محال است وی به کاری فرمان داده شود که وی فاقد توانایی انجام آن باشد. معتزله با طرح و اثبات صفت عدل برای خدای تعالی به نفی اندیشهی جبرگرایی و اثبات اختیار برای انسان برخاستند. زیرا جبریه خداوند را فاعل همهی افعال بشر دانسته و انسان را فاقد اراده و اختیار میدانند<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ص: 41</ref>. | ||
'''منزلة بین المنزلتین: شرح آن در ضمن معرفی این فرقه آمده است''' | '''منزلة بین المنزلتین: شرح آن در ضمن معرفی این فرقه آمده است''' | ||
=== وعد و وعید === | === وعد و وعید === | ||
این اصل مهمترین وجه افتراق میان معتزله در برابر دو گروه مرجئه و خوارج است. وعد به معنای پاداش و وعید به معنای تهدید به عقوبت و عذاب است. بر این اساس عدل خداوند ایجاب میکند که در سرای باقی نیکوکاران را پاداش و بدکاران را کیفر دهد. یعنى خدا مرتکب گناهان کبیره را بدون توبه نمىبخشد و در کار وعد و وعید خود صادق است و کلمات وى تغییرپذیر | این اصل مهمترین وجه افتراق میان معتزله در برابر دو گروه مرجئه و خوارج است. وعد به معنای پاداش و وعید به معنای تهدید به عقوبت و عذاب است. بر این اساس عدل خداوند ایجاب میکند که در سرای باقی نیکوکاران را پاداش و بدکاران را کیفر دهد. یعنى خدا مرتکب گناهان کبیره را بدون [[توبه]] نمىبخشد و در کار وعد و وعید خود صادق است و کلمات وى تغییرپذیر | ||
نیست<ref> المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409 ج3،ص:222؛ عبدالجبار بن احمد الهمذانی، شرح الاصول الخمسه، حققه و قدّم له: الدکتور عبد الکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، 1384ق، چاپ اول، صص 609 به بعد</ref>. | نیست<ref> المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409 ج3،ص:222؛ عبدالجبار بن احمد الهمذانی، شرح الاصول الخمسه، حققه و قدّم له: الدکتور عبد الکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، 1384ق، چاپ اول، صص 609 به بعد</ref>. | ||
=== امر به معروف و نهی از منکر === | === امر به معروف و نهی از منکر === | ||
معتزله این اصل و تمام مراتب آن را واجب دانسته و منکر آن را کافر میدانند و وجوب آن را بر اساس کتاب، سنت و اجماع اثبات میکنند. علاوه بر آن آمر باید معروف و منکر را به درستی شناخته و یقین به وقوع آن کند و نباید بر اساس ظن و گمان عمل کند<ref> عبدالجبار بن احمد الهمذانی، شرح الاصول الخمسه، قاهره، بی نا، 1965،ص: 141 - 144.</ref>. | معتزله این اصل و تمام مراتب آن را واجب دانسته و منکر آن را [[کافر]] میدانند و وجوب آن را بر اساس کتاب، [[سنت]] و [[اجماع]] اثبات میکنند. علاوه بر آن آمر باید معروف و منکر را به درستی شناخته و یقین به وقوع آن کند و نباید بر اساس ظن و گمان عمل کند<ref> عبدالجبار بن احمد الهمذانی، شرح الاصول الخمسه، قاهره، بی نا، 1965،ص: 141 - 144.</ref>. | ||
یعنى [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهى از منکر]] بر همه مؤمنان به ترتیب استطاعتشان با شمشیر یا وسایل آسانتر واجب است و مانند [[جهاد]] است و تفاوتى میان جهاد با کافر و فاسق نیست<ref>مروجالذهب، ج3،ص:222.</ref>. | یعنى [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به معروف و نهى از منکر]] بر همه مؤمنان به ترتیب استطاعتشان با شمشیر یا وسایل آسانتر واجب است و مانند [[جهاد]] است و تفاوتى میان جهاد با کافر و فاسق نیست<ref>مروجالذهب، ج3،ص:222.</ref>. |