۵۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴۳: | خط ۲۴۳: | ||
اسماعیلیه با بهرهگیری از روایات امامان شیعی تا امام صادق (ع)، همچون امامیه معتقد به لزوم وجود امام در هر عصر و زمان میباشند. بیشترین اختلاف اسماعیلیه با امامیه در مصادیق و تعداد ائمه است. اسماعیلیه معتقد به دو نوع اماماند: مستقر و مستودع. اگر امامت در نسل امام ادامه یابد، امام مستقر نامیده میشود و اگر اینگونه نباشد امام مستودع است، یعنی کسی که امامت در وی به ودیعه نهاده شده و موقتی است. امام مستودع پیش از رسیدن امام منصوص به سن رشد عهدهدار امور رهبری است. به عقیده اسماعیلیه، امام حسن مجتبی (ع) امام مستودع است و بقیه ائمه امام مستقرند. بنابر نظر آنان بعد از امام صادق (ع) اسماعیل امام است و سپس محمد بن اسماعیل عهدهدار منصب امامت است. <ref>آشنایی با فرق تشیع، ص 129 و تاریخ فرق اسلام، ج2، ص 152</ref> | اسماعیلیه با بهرهگیری از روایات امامان شیعی تا امام صادق (ع)، همچون امامیه معتقد به لزوم وجود امام در هر عصر و زمان میباشند. بیشترین اختلاف اسماعیلیه با امامیه در مصادیق و تعداد ائمه است. اسماعیلیه معتقد به دو نوع اماماند: مستقر و مستودع. اگر امامت در نسل امام ادامه یابد، امام مستقر نامیده میشود و اگر اینگونه نباشد امام مستودع است، یعنی کسی که امامت در وی به ودیعه نهاده شده و موقتی است. امام مستودع پیش از رسیدن امام منصوص به سن رشد عهدهدار امور رهبری است. به عقیده اسماعیلیه، امام حسن مجتبی (ع) امام مستودع است و بقیه ائمه امام مستقرند. بنابر نظر آنان بعد از امام صادق (ع) اسماعیل امام است و سپس محمد بن اسماعیل عهدهدار منصب امامت است. <ref>آشنایی با فرق تشیع، ص 129 و تاریخ فرق اسلام، ج2، ص 152</ref> | ||
==تاریخ یمن معاصر== | |||
یمن تا سال 1513 كشور واحدی بوده است كه در عصر عباسیان از حكومت اسلامی بغداد جدا شده و یك حكومت مستقل با مذهب زیدی و تحت امامت آنها تشکیل داد. در سال 1513 پرتغالیها به عدن و جنوب یمن حمله كردند و اگر چه موفق نشدند یمن را تصرف كنند، اما هجوم آنها موجب باز شدن پای عثمانیها به این منطقه گردید. عثمانیها در سال 1517 یمن را به تصرف خود درآوردند اما یمنیهای زیدی در كوهستانهای یمن شمالی وارد جنگی طولانی مدت با عثمانی گشتند، كه در سال 1636 م به بیرون راندن عثمانیها از یمن منجر شد و تسلط دولت جدید بر تمامی سرزمینهای یمن را به همراه داشت. اما پس از مدتی با افول قدرت حكومت مركزی یمن یك بار دیگر دولت عثمانی در سال 1849 بعد از حمله انگلستان به جنوب یمن و تصرف عدن در سال 1839 به یمن حمله نمود و به جز مناطق كوهستانی صعبالعبور، كل مناطق شمالی یمن را تحت حكومت خود درآورد. جنوب یمن هم مخصوصاً شهر عدن در سال 1881 به پایگاهی نظامی برای انگلستان تبدیل شده بود. با شکست عثمانیها در سال 1919 و خروج آنان از یمن، شمال این كشور تا سال 1962 تحت حكومت امامان زیدی و قسمت جنوبی تا سال 1967، تحت حكومت بریتانیا قرار گرفت. | |||
انگلستان با تحت اختیار گرفتن مناطق جنوبی، آن جا را به محیط مساعدی برای تمركز و آزادی عمل مخالفین حكومت یمن شمالی تبدیل كرده بود. این منطقه به خصوص شهر بندری عدن، خاستگاه بسیاری از اندیشههای غربی جدید، اما مخاطرهآمیز برای نظام پادشاهی زیدی محسوب میشد كه در نهایت با بسط افكار مذكور در سراسر كشور، دولت پادشاهی امامان زیدی با كمك جمال عبدالناصر رهبر مصر، در سال 1962 در طی یک کودتا سرنگون شد و دولت جدیدی به نام جمهوری عربی یمن شکل گرفت. | |||
دولت جدید یمن شمالی كه به عنوان جمهوری و با ایدئولوژی ناسیونالیسم عربی حكومت میكرد، برای مستحكم كردن پایهها و مشروعیت خود، تحركات و فعالیتهای دینی زیدیان را محدود کرده و آنها را برای چند دهه تحت فشار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قرار داد. در این راستا دولت هر چند خود را به عنوان دولت لائیك و با ایدئولوژی ناسیونالیسم و جمهوریخواهی معرفی مینمود، اما به گروههای اسلامی سنی مخالف زیدیها كمك زیادی میكرد. این روابط حسنه بین دولت جدید و گروههای اسلامی سنی در شمال تا سال 1990 خوب بوده و محیط آزادی برای فعالیت آنها با گرایشهای متفاوت (اخوانالمسلمین و سلفیها) فراهم میكرد. هر چند مشاركت این گروههای اسلامی در ساختار قدرت ناچیز بود اما هرگز به سمت اختلاف یا خشونت برای كسب قدرت سیاسی پیش نمیرفت. | |||
در یمن شمالی، بعد از كشمكشهای سیاسی و جنگها و كودتاهای متعدد، ژنرال علی عبدالله صالح در سال 1982، كنگره عمومی خلق را به عنوان حزب حاكم تأسیس كرد كه این حزب عملاً فعالیت احزاب سیاسی دیگر را در این قسمت از یمن كنترل میكرد. در یمن جنوبی نیز بعد از خروج انگلستان در سال 1967 و اعلان استقلال این كشور، از سال 1978 حزب سوسیالیست یمن با الگوی احزاب ماركسیستیـلنینیستی موجود در اتحاد جماهیر شوروی تشكیل شده و قدرت مطلق را تا سال 1990 در دست نگه داشت. این حزب فعالیت احزاب و گروههای اسلامی را ممنوع میكرد و اجازه فعالیت سیاسی را فقط در درون خود به رسمیت میشناخت. | |||
با اعلام جمهوری یمن در نتیجه اتحاد دو بخش شمالی و جنوبی در سال 1990، علی عبدالله صالح رئیسجمهور و دبیر كل حزب كنگره ملی یمن باقی ماند و علی سالم البیض دبیر كل سابق حزب سوسیالیست نیز به عنوان معاون رئیسجمهور منصوب شد. كنگره عمومی خلق و حزب سوسیالیست یمن در فاصله سالهای 90 تا 93 نیروهای خود را در دولت انتقالی متحد كرده و با قانونی كردن فعالیت احزاب سیاسی و برگزاری انتخابات رقابتی موافقت نمودند. | |||
اتحاد دو یمن جنوبی و شمالی كه به ائتلاف حزب كنگره حاكم و حزب سوسیالیست انجامید، باعث شد كه جنبشهای اسلامی از این روند جدید احساس خطر كنند و خود را از سایه حزب كنگره ملی حاكم در شمال خارج نمایند. در اوایل دهه 90 جنبشهای اسلامی با استفاده از فضای آزاد پیش آمده به فعالیتهای خود عمق و شتاب بیشتری دادند و با دنبال كردن برنامههای فرهنگی نظیر چاپ و انتشار كتب، تأسیس مدارس و مراكز علمی و... سعی در اشاعه افكار و اندیشههای خود داشتند.<ref>راجح، عبدالرحمن، جنبشهای اسلامی یمن، در «دایرةالمعارف جنبشهای اسلامی»، ج5، ص 317-319</ref> | |||
=چهره های (دینی، سیاسی) شاخص= | =چهره های (دینی، سیاسی) شاخص= |
ویرایش