پرش به محتوا

ابومسلم خراسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۷: خط ۶۷:
روابط میان [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه‌السلام)]] و ابومسلم، روابط حسنه‌ای نبود، حتی گزارش شده است که حضرتشان نامه دعوت به همکاری او را آتش زده است<ref>در زمینه روابط امام صادق(علیه‌السلام) و ابومسلم، نک: طوسی، نصیرالدین، تلخیص المحصل، ص 415، بیروت، دار الاضواء، چاپ دوم‌، 1405ق؛ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج 1، ص 179، قم، الشریف الرضی‌، چاپ سوم‌، 1364ش؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی‌طالب(علیه‌السلام)، ج ‏4، ص 229، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق</ref>.
روابط میان [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه‌السلام)]] و ابومسلم، روابط حسنه‌ای نبود، حتی گزارش شده است که حضرتشان نامه دعوت به همکاری او را آتش زده است<ref>در زمینه روابط امام صادق(علیه‌السلام) و ابومسلم، نک: طوسی، نصیرالدین، تلخیص المحصل، ص 415، بیروت، دار الاضواء، چاپ دوم‌، 1405ق؛ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج 1، ص 179، قم، الشریف الرضی‌، چاپ سوم‌، 1364ش؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی‌طالب(علیه‌السلام)، ج ‏4، ص 229، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق</ref>.


امام صادق(علیه‌السلام)، با همراهی و شرکت [[شیعیان]] در قیام ابومسلم، موافقت ‌نکرد. او دست کم دو نامه به حضور آن‌حضرت ‌فرستد که در آنها این‌گونه نگاشت: «هزار جنگ‌جو در اختیارم بوده و در انتظار فرمانت هستم!». «من مردم را به دوستی [[اهل بیت (علیهم‌السلام)|اهل‌بیت پیامبر(صلی الله علیه)]] دعوت می‌کنم. کسی برای خلافت بهتر از شما نیست!».
امام صادق (علیه‌السلام)، با همراهی و شرکت [[شیعیان]] در قیام ابومسلم، موافقت ‌نکرد. او دست کم دو نامه به حضور آن‌حضرت ‌فرستاد که در آنها این‌گونه نگاشت: «هزار جنگ‌جو در اختیارم بوده و در انتظار فرمانت هستم!». «من مردم را به دوستی [[اهل بیت (علیهم‌السلام)|اهل‌بیت پیامبر(صلی الله علیه)]] دعوت می‌کنم. کسی برای خلافت بهتر از شما نیست!».
اما امام صادق(علیه‌السلام) چنین پاسخی داد: «نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است!<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، المحصل، ص 591، قاهره، مکتبه دار التراث‏، چاپ اول‏، 1411ق</ref>».
اما امام صادق (علیه‌السلام) چنین پاسخی داد: «نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است!<ref>فخر رازی، محمد بن عمر، المحصل، ص 591، قاهره، مکتبه دار التراث‏، چاپ اول‏، 1411ق</ref>».
کاملاً آشکار است که امام صادق(علیه‌السلام) به او پاسخی نمی‌دهد و عکس‌العمل امام در برابر این حرکت، احتیاط و عدم موافقت با مفاد دعوت بود<ref> جعفریان‏، رسول، حیات فکری و سیاسی ائمه، ص 367، قم، انصاریان‏، چاپ ششم‏، 1381ش</ref>.
کاملاً آشکار است که امام صادق (علیه‌السلام) به او پاسخی نمی‌دهد و عکس‌العمل امام در برابر این حرکت، احتیاط و عدم موافقت با مفاد دعوت بود<ref> جعفریان‏، رسول، حیات فکری و سیاسی ائمه، ص 367، قم، انصاریان‏، چاپ ششم‏، 1381ش</ref>.


در سخن دیگری از آن‌حضرت نیز همین مطلب ذکر شده است؛ در زمانی که پرچم‌های سیاه ابومسلم بر افراشته شده بود و هنوز بنی‌عباس به خلافت نرسیده بود، نامه‌هایی از [[عبدالسلام بن نعیم]]، [[سدیر]] و تعداد دیگری خدمت امام صادق(علیه‌السلام) بردند. آنها نوشته بودند: ما موقعیت را برای خلافت شما مساعد می‌بینیم. نظر شما چیست؟ امام صادق(علیه‌السلام) نامه‌ها را به زمین کوبید و فرمود: «افسوس! من امام و پیشوای آنها (ابومسلم و پیروانش) نیستم<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏8، ص 331، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق</ref>».
در سخن دیگری از آن‌حضرت نیز همین مطلب ذکر شده است؛ در زمانی که پرچم‌های سیاه ابومسلم بر افراشته شده بود و هنوز بنی‌عباس به خلافت نرسیده بود، نامه‌هایی از [[عبدالسلام بن نعیم]]، [[سدیر]] و تعداد دیگری خدمت امام صادق (علیه‌السلام) بردند. آنها نوشته بودند: ما موقعیت را برای خلافت شما مساعد می‌بینیم. نظر شما چیست؟ امام صادق (علیه‌السلام) نامه‌ها را به زمین کوبید و فرمود: «افسوس! من امام و پیشوای آنها (ابومسلم و پیروانش) نیستم<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏8، ص 331، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق</ref>».


چنانچه، [[ابوسلمه]] از سردمداران قیام بنی‌عباس، که در ادامه حرکت بنی‌عباس از امام صادق(علیه‌السلام) ناامید شده بود، طبق دستور به خانه [[عبدالله محض]] از فرزندان اهل‌بیت، می‌رود و نامه دوم را به او می‌رساند. عبدالله خوشحال می‌شود و صبحگاهان به خانه امام صادق(علیه‌السلام) می‌رود. عبدالله به امام صادق(علیه‌السلام) می‌گوید: ابوسلمه نوشته است که همه شیعیان ما در خراسان آماده قیام هستند و از من خواسته است که [[خلافت]] را بپذیرم. امام به عبدالله فرمود: «چه زمانی اهل خراسان [[شیعه]] تو بودند؟ آیا تو ابومسلم را به آن‌جا فرستادی؟ آیا تو به آنها دستور دادی لباس سیاه بپوشند؟ آیا اینها که برای حمایت از بنی‌عباس از خراسان آمده‌اند تو آنها را به این‌جا آورده‌ای؟ آیا کسی از آنان را می‌شناسی<ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ‏3، ص 254، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق</ref>؟».
چنانچه، [[ابوسلمه]] از سردمداران قیام بنی‌عباس، که در ادامه حرکت بنی‌عباس از امام صادق (علیه‌السلام) ناامید شده بود، طبق دستور به خانه [[عبدالله محض]] از فرزندان اهل‌بیت، می‌رود و نامه دوم را به او می‌رساند. عبدالله خوشحال می‌شود و صبح‌گاهان به خانه امام صادق (علیه‌السلام) می‌رود. عبدالله به امام صادق (علیه‌السلام) می‌گوید: ابوسلمه نوشته است که همه شیعیان ما در خراسان آماده قیام هستند و از من خواسته است که [[خلافت]] را بپذیرم. امام به عبدالله فرمود: «چه زمانی اهل خراسان [[شیعه]] تو بودند؟ آیا تو ابومسلم را به آن‌جا فرستادی؟ آیا تو به آنها دستور دادی لباس سیاه بپوشند؟ آیا این‌ها که برای حمایت از بنی‌عباس از خراسان آمده‌اند تو آنها را به این‌جا آورده‌ای؟ آیا کسی از آنان را می‌شناسی<ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ‏3، ص 254، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق</ref>؟».


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed، مدیران
۳۷٬۸۷۴

ویرایش