پرش به محتوا

مقایسه اسلام‌گرایی در تونس و الجزایر؛ جنبشی نخبگانی در کنار حرکتی مسلحانه (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'روشها' به 'روش‌ها'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'روشها' به 'روش‌ها')
خط ۲۲: خط ۲۲:
در دوره معاصر هم از حیث مواجهه با تمدن غرب تجربیات شبیه به هم دارند و حتی در آخرین دوره هر دو تحت سیطره [[فرانسه]] قرار داشتند.
در دوره معاصر هم از حیث مواجهه با تمدن غرب تجربیات شبیه به هم دارند و حتی در آخرین دوره هر دو تحت سیطره [[فرانسه]] قرار داشتند.


هر دو برای استقلال مبارزه کردند اگرچه با روشهای مختلف؛ اما مبارزه مسیر دست یابی به استقلال برای هر دو بوده است.
هر دو برای استقلال مبارزه کردند اگرچه با روش‌های مختلف؛ اما مبارزه مسیر دست یابی به استقلال برای هر دو بوده است.


یکی دیگر از وجوه شباهت دو کشور، این است که هر دو کشور در دوره تاریخی نزدیک به هم مستقل می‌شوند، یعنی دهه 1950 تونس و دهه 1960 الجزایر به استقلال می‌رسد.
یکی دیگر از وجوه شباهت دو کشور، این است که هر دو کشور در دوره تاریخی نزدیک به هم مستقل می‌شوند، یعنی دهه 1950 تونس و دهه 1960 الجزایر به استقلال می‌رسد.
خط ۶۷: خط ۶۷:
در الجزایر جبهه آزادی‌بخش ملی قدرت را به دست می‌گیرد و خیلی زود میل به دیکتاتوری پیدا می‌کند. این تمایل حتی از سوی شخصیت‌های مبارزی نمایان می‌شود که انسان وقتی حوادث را می‌خواند دلش می‌سوزد. شخصیت‌هایی مثل «[[احمد بن بلا]]» که بسیار در دوران مبارزه زجر کشیده بود، شیوه‌های دیکتاتور‌مابانه را در قبال جریان‌های اسلام‌گرا پیش می‌گیرد که در الجزایر نقشی به مراتب پررنگ‌تر از تونس در جریان استقلال داشته‌اند. در واقع رکن اصلی بسیج مردمی برای مبارزات مسلحانه با فرانسه جریان اسلام‌گرا بود. اصلا در تونس در این سطح جریان اسلام‌گرا نقش نداشت. اما دولت شبه مدرن دیکتاتور در الجزایر این جریان را به رسمیت نمی‌شناسد و شروع به سرکوب، نادیده گرفتن حقوق و به حاشیه راندن آنها می‌کند. خوب طبیعتا جریان الجزایری هم به خاطر ماهیت خاص و انقلابی خود واکنش شدید، برخورد و مبارزه را در پیش می‌گیرد.
در الجزایر جبهه آزادی‌بخش ملی قدرت را به دست می‌گیرد و خیلی زود میل به دیکتاتوری پیدا می‌کند. این تمایل حتی از سوی شخصیت‌های مبارزی نمایان می‌شود که انسان وقتی حوادث را می‌خواند دلش می‌سوزد. شخصیت‌هایی مثل «[[احمد بن بلا]]» که بسیار در دوران مبارزه زجر کشیده بود، شیوه‌های دیکتاتور‌مابانه را در قبال جریان‌های اسلام‌گرا پیش می‌گیرد که در الجزایر نقشی به مراتب پررنگ‌تر از تونس در جریان استقلال داشته‌اند. در واقع رکن اصلی بسیج مردمی برای مبارزات مسلحانه با فرانسه جریان اسلام‌گرا بود. اصلا در تونس در این سطح جریان اسلام‌گرا نقش نداشت. اما دولت شبه مدرن دیکتاتور در الجزایر این جریان را به رسمیت نمی‌شناسد و شروع به سرکوب، نادیده گرفتن حقوق و به حاشیه راندن آنها می‌کند. خوب طبیعتا جریان الجزایری هم به خاطر ماهیت خاص و انقلابی خود واکنش شدید، برخورد و مبارزه را در پیش می‌گیرد.


جریان اسلام‌گرا قدرت خود را در «[[جبهه نجات اسلامی]]» به رهبری [[عباس مدنی]] متمرکز کرده بود و از این طریق مبارزات جدی با سیستم حاکم پیش گرفته می‌شود. و کار به جاهای باریک می‌کشد تا جایی که خود سیستم احساس می‌کند باید تغییر و تحولاتی ایجاد کند و حقوق آنها را به رسمیت بشناسد. به این ترتیب رئیس‌جمهور عوض می‌شود. با روی کار آمدن شاذلی بن جدید، فضای باز سیاسی ایجاد می‌شود و اجازه می‌دهد احزاب و جریان‌های اسلام‌گرا وارد عرصه سیاسی شوند و در قدرت مشارکت نمایند. در سال 1990-1991 جریان اسلام‌گرا در انتخابات شهرداری‌ها، شورای شهر و مجلس شرکت می‌کند و به طور پیاپی در اکثر انتخابات با اکثریت قاطع پیروز می‌شود. با نزدیک شدن «حزب نجات اسلامی» به پست نخست‌وزیری و ریاست دولت، سیستم حاکم تحمل نمی‌کند. ارتش و جریان نظامی دست به کودتا می‌زند؛ شاذلی بن جدید ساقط و نتایج انتخابات باطل می‌شود. در نهایت همه سران جبهه نجات اسلامی دستگیر می‌شوند. پیرو این جریانات یک آتش‌فشان داخلی سراسر الجزایر را فرا می‌گیرد. اوایل دهه 90 ناامنی گسترده، ترورهای فراوان و جنبش‌های اجتماعی گسترده سراسر الجزایر را فرا می‌گیرد و چندین سال الجزایر در این آتش می‌سوزد. تا اینکه با روی کار آمدن بوتفلیقه و اتخاذ سیاست متعادل اوضاع آرام می‌شود. درواقع هم ارتش کمی از مواضع خود کوتاه می‌آید و هم جریان اسلام‌گرا به این نتیجه می‌رسد که روشهای پیشین هزینه زیادی برای خود و جامعه به همراه دارد و رو به مماشات می‌آورد. مردم هم از کابوس دهه 90 به ستوه آمده بودند. در نتیجه همه از سر ناچاری کنار می‌آیند اما این مدل، مدل پایداری نیست برای همین هنوز هم الجزایر به ثبات و پایداری از نظر سیاسی دست نیافته است و جریان اسلام‌گرا هم علاوه بر نداشتن پایداری، آسیب بزرگ‌تری هم دیده است و بسیاری از رهبران خود را در خلال مبارزات از دست داده است. هنوز اسطوره‌هایی مثل عباس مدنی و علی بلحاج جایگزین نشده‌اند. در نتیجه جریان اسلام‌گرا در الجزایر بدون رهبر قدرتمند و کاریزماتیک است.
جریان اسلام‌گرا قدرت خود را در «[[جبهه نجات اسلامی]]» به رهبری [[عباس مدنی]] متمرکز کرده بود و از این طریق مبارزات جدی با سیستم حاکم پیش گرفته می‌شود. و کار به جاهای باریک می‌کشد تا جایی که خود سیستم احساس می‌کند باید تغییر و تحولاتی ایجاد کند و حقوق آنها را به رسمیت بشناسد. به این ترتیب رئیس‌جمهور عوض می‌شود. با روی کار آمدن شاذلی بن جدید، فضای باز سیاسی ایجاد می‌شود و اجازه می‌دهد احزاب و جریان‌های اسلام‌گرا وارد عرصه سیاسی شوند و در قدرت مشارکت نمایند. در سال 1990-1991 جریان اسلام‌گرا در انتخابات شهرداری‌ها، شورای شهر و مجلس شرکت می‌کند و به طور پیاپی در اکثر انتخابات با اکثریت قاطع پیروز می‌شود. با نزدیک شدن «حزب نجات اسلامی» به پست نخست‌وزیری و ریاست دولت، سیستم حاکم تحمل نمی‌کند. ارتش و جریان نظامی دست به کودتا می‌زند؛ شاذلی بن جدید ساقط و نتایج انتخابات باطل می‌شود. در نهایت همه سران جبهه نجات اسلامی دستگیر می‌شوند. پیرو این جریانات یک آتش‌فشان داخلی سراسر الجزایر را فرا می‌گیرد. اوایل دهه 90 ناامنی گسترده، ترورهای فراوان و جنبش‌های اجتماعی گسترده سراسر الجزایر را فرا می‌گیرد و چندین سال الجزایر در این آتش می‌سوزد. تا اینکه با روی کار آمدن بوتفلیقه و اتخاذ سیاست متعادل اوضاع آرام می‌شود. درواقع هم ارتش کمی از مواضع خود کوتاه می‌آید و هم جریان اسلام‌گرا به این نتیجه می‌رسد که روش‌های پیشین هزینه زیادی برای خود و جامعه به همراه دارد و رو به مماشات می‌آورد. مردم هم از کابوس دهه 90 به ستوه آمده بودند. در نتیجه همه از سر ناچاری کنار می‌آیند اما این مدل، مدل پایداری نیست برای همین هنوز هم الجزایر به ثبات و پایداری از نظر سیاسی دست نیافته است و جریان اسلام‌گرا هم علاوه بر نداشتن پایداری، آسیب بزرگ‌تری هم دیده است و بسیاری از رهبران خود را در خلال مبارزات از دست داده است. هنوز اسطوره‌هایی مثل عباس مدنی و علی بلحاج جایگزین نشده‌اند. در نتیجه جریان اسلام‌گرا در الجزایر بدون رهبر قدرتمند و کاریزماتیک است.


== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش