۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'زمینه ساز' به 'زمینهساز') |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
== خلفا و عایشه == | == خلفا و عایشه == | ||
عایشه در زمان خلافت ابوبکر و عمر دخالت مستقیمی در امور سیاسی نداشت با این حال وی که همسر پیامبر(صلی الله علیه) و دختر [[خلیفه اول]] بود از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بود و مورد حمایت خلیفه اول و دوم بود. | عایشه در زمان خلافت ابوبکر و عمر دخالت مستقیمی در امور سیاسی نداشت با این حال وی که همسر پیامبر(صلی الله علیه) و دختر [[خلیفه اول]] بود از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بود و مورد حمایت خلیفه اول و دوم بود. | ||
به عقیده گروهی از نویسندگان شیعه، عایشه در به خلافت رسیدن ابوبکر نیز نقش داشت و در روزهای آخر عمر پیامبر(صلی الله علیه) تلاشهایی برای | به عقیده گروهی از نویسندگان شیعه، عایشه در به خلافت رسیدن ابوبکر نیز نقش داشت و در روزهای آخر عمر پیامبر(صلی الله علیه) تلاشهایی برای زمینهسازی خلافت پدرش انجام داد. او همچنین با نقل روایاتی از [[پیامبر اسلام]] در فضیلت ابوبکر و عمر، به تثیبت خلافت آن دو یاری رساند<ref>واردی، نقش همسران رسول خدا در حکومت امیر مومنان، ص۱۱۴</ref>. گزارشهایی که حاکی از رسیدگی دو خلیفه نخست به عایشه و اعطای هدایا و افزایش مستمری او نسبت به سایر همسران پیامبر(صلی الله علیه) به او است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۵۳</ref>. مورد توجه شیعیان قرار گرفته و نوعی بیعدالتی تلقی شده است<ref>تصویر خانواده پیامبر، ص۱۱۵-۱۱۶</ref>. | ||
رابطه عایشه با عثمان در سالهای نخست خلافت وی خوب اما در نیمه دوم خلافت با دشمنی پایان یافت. در نیمه دوم خلافت عثمان، عایشه با ورود به جرگه مخالفان خلیفه، نقش سیاسی بارزتری در جامعه اسلامی ایفا کرد. او در سخنان خود و برخوردهایی که بین او و عثمان در [[مسجد]] مدینه پیش آمد به شدت به انتقاد از خلیفه پرداخت و بنابر گزارشهایی او را شایسته مرگ دانست<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۲۱</ref>. | رابطه عایشه با عثمان در سالهای نخست خلافت وی خوب اما در نیمه دوم خلافت با دشمنی پایان یافت. در نیمه دوم خلافت عثمان، عایشه با ورود به جرگه مخالفان خلیفه، نقش سیاسی بارزتری در جامعه اسلامی ایفا کرد. او در سخنان خود و برخوردهایی که بین او و عثمان در [[مسجد]] مدینه پیش آمد به شدت به انتقاد از خلیفه پرداخت و بنابر گزارشهایی او را شایسته مرگ دانست<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۲۱</ref>. |