confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
خط ۴: | خط ۴: | ||
== معنای حلول == | == معنای حلول == | ||
حلول در لغت بهمعنای فرود آمدن در جایی، وارد شدن به کسی 2 - داخل شدن روح کسی در کسی دیگر.<ref>ر.ک. فرهنگ معین.</ref> | حلول در لغت بهمعنای فرود آمدن در جایی، وارد شدن به کسی 2 - داخل شدن روح کسی در کسی دیگر.<ref>ر.ک. فرهنگ معین.</ref> | ||
و در اصطلاح حکما عبارت است از یکی شدن چیزی با چیز دیگر، چنانکه از اشاره به | و در اصطلاح حکما عبارت است از یکی شدن چیزی با چیز دیگر، چنانکه از اشاره به یکی، اشاره به دیگری لازم آید. اما حلول در اینجا بهمعنای تجسّم و تجسد خداوند به صورت بشر است که آن را به فرانسه noitanracni گویند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 165 با ویرایش و اصلاح و جابجایی کلی عبارات.</ref> | ||
== اعتقاد کلی == | == اعتقاد کلی == |