confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== سخن بزرگان درباره مأمون == | == سخن بزرگان درباره مأمون == | ||
به هر حال، مأمون در علوم و فنون مختلف تبحر یافت و بر همگنان خویش و حتّی بر تمام عباسیان، برتری یافت. برخی از آنان میگفتند: «در میان عباسیان کسی دانشمندتر از مأمون نبود | به هر حال، مأمون در علوم و فنون مختلف تبحر یافت و بر همگنان خویش و حتّی بر تمام عباسیان، برتری یافت. برخی از آنان میگفتند: «در میان عباسیان کسی دانشمندتر از مأمون نبود<ref>حیاه الحیوان، دمیری/ 1/ ص 72</ref>.» | ||
[[ابن ندیم]] دربارهاش چنین گفته: «آگاهتر از همه [[خلیفه|خلفا]] نسبت به [[فقه]] و [[کلام]] بود | [[ابن ندیم]] دربارهاش چنین گفته: «آگاهتر از همه [[خلیفه|خلفا]] نسبت به [[فقه]] و [[کلام]] بود<ref>فهرست ابن الندیم/ ص 174 (چاپ مطبعه الاستقامه، | ||
قاهره)</ref> | قاهره)</ref>.» | ||
[[محمد فرید وجدی]] نیز گفته: «بعد از [[خلفای راشدین]] کسی با کفایتتر از [[مأمون]] نیامد | [[محمد فرید وجدی]] نیز گفته: «بعد از [[خلفای راشدین]] کسی با کفایتتر از [[مأمون]] نیامد<ref>دایره المعارف الاسلامیه/1/ ص620</ref>.» | ||
از [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیهالسلام)]] نیز نقل شده که روزی درباره بنی عباس سخن میگفت، تا بدین جا رسید که فرمود: «هفتمی از همه شان دانشمندتر خواهد بود | از [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیهالسلام)]] نیز نقل شده که روزی درباره بنی عباس سخن میگفت، تا بدین جا رسید که فرمود: «هفتمی از همه شان دانشمندتر خواهد بود<ref>مناقب آل ابیطالب/2/ 276 ـ سفیحه البحار/2/ص 332 در ماده «غیب»</ref>.» | ||
پدر مأمون نیز خود به برتری وی بر برادرش امین [[شهادت]] داده و گفته بود:«... تصمیم گرفته ام ولایتعهدی را تصحیح کنم و به دست کسی بسپارم که بیشتر رفتارش را میپسندم و خط مشیش را میستایم، به حسن سیاستش اطمینان دارم، از ضعف و سستی اش آسوده خاطرم، و اوکسی جز عبدالله نمیباشد. اما بنی عباس به پیروی از هوای نفس خویش، محمد را میطلبند، چه در او یک پارچه متابعت از خواهشهای نفسانی است، دستش به اسراف باز است، زنان و کنیزان در رأی او شریک و مؤثّر واقع میشوند. اگر به عبدالله روی برم، [[بنیهاشم]] (یعنی عباسیان) را به خشم خواهم آورد؛ و اگر این مقام را تنها به دست محمد بسپارم، از تباهی که بر سر ملّت خواهدآورد، ایمن نیستم ... | پدر مأمون نیز خود به برتری وی بر برادرش امین [[شهادت]] داده و گفته بود:«... تصمیم گرفته ام ولایتعهدی را تصحیح کنم و به دست کسی بسپارم که بیشتر رفتارش را میپسندم و خط مشیش را میستایم، به حسن سیاستش اطمینان دارم، از ضعف و سستی اش آسوده خاطرم، و اوکسی جز عبدالله نمیباشد. اما بنی عباس به پیروی از هوای نفس خویش، محمد را میطلبند، چه در او یک پارچه متابعت از خواهشهای نفسانی است، دستش به اسراف باز است، زنان و کنیزان در رأی او شریک و مؤثّر واقع میشوند. اگر به عبدالله روی برم، [[بنیهاشم]] (یعنی عباسیان) را به خشم خواهم آورد؛ و اگر این مقام را تنها به دست محمد بسپارم، از تباهی که بر سر ملّت خواهدآورد، ایمن نیستم ...<ref> مروج الذهب (چاپ بیروت)/3/ص 352 و 353</ref>.» | ||
رشید | رشید همچنین میگفت: «در عبدالله دوراندیشی منصور، عبادت مهدی وبزرگی هادی را میبینم، ولی من محمد را بر او پیش انداختم در حالی که مىدانستم محمد تابع هوای نفسش است، هر چه به دست میآورد به اسراف از کف میبازد، زنان و کنیزان را در تصمیمهای خویش شرکت میدهد. اگر امّ جعفرـیعنی زبیده نبود و [[بنیهاشم]] هم اصرار نمیداشتند، حتمأ عبدالله را بر او مقدّم میداشتم ...<ref>قصیده ابن عبدون/ص 245 ـ تاریخ الخلفاء سیوطی/ص 307 ـ شبیه به همین مطلب در کتابهای دیگر هم آمده: الاخبار الطّوال/ص 401 ـ الاتحاف بحت الاشراف/ص 96 ـ تاریخ الخمیس/2/ص 334</ref>.» | ||
== عقیده مذهبی مامون عباسی == | == عقیده مذهبی مامون عباسی == |