confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دستور العمل' به 'دستورالعمل') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''توحید الهیه''' یا آیین اکبریه مذهب منسوب به ابوالفتح جلالالدین | '''توحید الهیه''' یا آیین اکبریه مذهب منسوب به ابوالفتح جلالالدین محمداکبر سومین پادشاه [[سلسله گورکانیان|گورکانی]] [[هند]] است. | ||
== شرح حال موسس == | == شرح حال موسس == | ||
جلالالدین | جلالالدین محمداکبر در سال 1542 میلادی در «امرکت» از بلاد سند متولد شد و در 14 فوریه سال 1556 میلادی در پنجاب تاجگذاری کرد و در 16 اکتبر سال 1605 میلادی درگذشت و تخت سلطنت را به پسرش جهانگیر داد. وی فرزند همایون پسر بابر و مادرش حمیده بیگم از نوادگان شیخاحمد جام ژندهپیل بود و مدت نیمقرن بر سراسر [[هند]] حکومت کرد و سیاست و دلیری را با تفکر و متانت در هم آمیخت. | ||
وی در عمر | وی در عمر طولانی خود، توفیق سوادآموزی نیافت و خواندن و نوشتن نمیدانست، ولی ذهنی وقاد و هوشی فراوان داشت. وی قوانین ظالمانه را از هندوان و طبقهای که نجس (پاریا) خوانده میشدند برداشت و نخستین کسی بود که پیش از [[گاندی|گاندی]] آن طبقه را با طبقه دیگر برابر کرد. وی با این که مسلمان و مسلمان زاده بود اما با زنی راجهپوتی از هندوان ازدواج کرد و عجیب تر این که قرص خورشید را قبله گاه همه پیروان خود قرار داد. | ||
او دومین پادشاهی است که پس از آمون هوتپ چهارم (1375- 1358 قبل از میلاد مسیح) از فراعنه شهر «تب» در مصر باستان از میان هزاران خدایان گوناگون تنها قرص خورشید را که آتون نام داشت به خدایی برگزید و خود را به نام اخناتون یعنی دوستدار آتون (خورشید) ملقب کرد. | او دومین پادشاهی است که پس از آمون هوتپ چهارم (1375- 1358 قبل از میلاد مسیح) از فراعنه شهر «تب» در مصر باستان از میان هزاران خدایان گوناگون تنها قرص خورشید را که آتون نام داشت به خدایی برگزید و خود را به نام اخناتون یعنی دوستدار آتون (خورشید) ملقب کرد. | ||
گفتهاند که برانگیزنده این فکر اتحاد ادیان و صلح کل نغمه ای بود که وی از رامشگری هندی به نام «هاریداسا» شنیده بود و این آواز دل انگیز او را به چنین تفکری برانگیخت.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 127 باویرایش محدود.</ref> | گفتهاند که برانگیزنده این فکر اتحاد ادیان و صلح کل نغمه ای بود که وی از رامشگری هندی به نام «هاریداسا» شنیده بود و این آواز دل انگیز او را به چنین تفکری برانگیخت.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 127 باویرایش محدود.</ref> |